مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶٬۲۶۱ تا ۵۶٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: رشته علم اطلاعات و دانش شناسی برای انطباق و همگام شدن با تحولات روز و رویارویی مؤثر با آن ها و حفظ موقعیت و بقای خود در شرایط رقابتی کنونی، نیاز به مطالعاتی نظام مند درباره آینده دارد. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با مرور مطالعات مربوط به آینده علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران و جهان، پژوهشگران آینده را در جهت توسعه پژوهش در این زمینه سوق دهد. روش پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از روش مرور نظام مند انجام گرفته است. بدین منظور، پژوهش های مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی بین المللی و داخلی بدون در نظر گرفتن محدودیت زمانی مورد جستجو قرار گرفتند. در مجموع، 114 اثر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مروری بر مطالعات نشان داد که 14 پایان نامه، 25 مقاله همایش، 65 مقاله نشریه و 10 یادداشت وبگاه به مسئله آینده علم اطلاعات و دانش شناسی پرداخته اند. این پژوهش ها در چهار محور مورد مطالعه قرار گرفتند: 1. کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی در آینده؛ 2. کتابداران و متخصصان علم اطلاعات در آینده؛ 3. آینده آموزش در علم اطلاعات و دانش شناسی؛ و 4. آینده پژوهش در این حوزه. نتیجه گیری: رشته علم اطلاعات و دانش شناسی، کتابخانه ها و کتابداران در آینده همچنان به ایفای نقش خود ادامه خواهند داد؛ اما، برای این که بتوانند با وجود رقبایی نظیر اینترنت، ابرموتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی و سایر ابزارهای نوین جایگاه خود را حفظ و ارتقا دهند، لازم است خدمات خود را متناسب با نیازهای روز و فناوری های نوین متحول سازند.
زمن الخطاب الروائی بین البنیه والدلاله فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
17 - 32
حوزههای تخصصی:
یعد الزمن محورا أساسیا فی تشکیل الخطاب الروائی، باعتباره من الفنون الزمنیه، حتى یتحدد ویتبلور شکل البنیه الروائیه معتمدا على شکل البنیه الزمنیه لها ویؤثر فی توصیل دلالاته؛ ولهذا، یحاول هذا البحث دراسته لتبیین هذا التأثیر والتلازم بین البنیه الزمنیه والدلالیه للروایه، مما یؤدی إلى فهم أعمق للنص الروائی. ولم یعد الزمن فی الروایه العالمیه الحدیثه عامه، والروایه العربیه الحدیثه بصوره خاصه، قائما على التسلسل التعاقبی کالروایه الکلاسیکیه، بل اتجهت الروایه إلى انحراف السیر الزمنی. فبناء الحدث الروائی لا یخضع لمنطق السببیه؛ لذا نرى تحولات الزمن فی أعمال الروائیین الجدد. والروائی السوری، حیدر حیدر، من هؤلاء الروائیین الذین وظفوا الزمن بنائیا لتکسیر وخرق الزمن الخطی التتابعی، والمفارقه بین زمن الحکایه والخطاب لغایاته الدلالیه؛ وهو ما یتحرى هذا البحث دراسته. یعتمد هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی، مستفیدا من آراء جیرار جنیت لدراسه الزمن الروائی فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر. والدراسه تحاول أن تکشف عن بنیه توظیف الزمن الروائی وخصوصیته ودلالاته أیضا. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه أن بناء الزمن فی هذه الروایه هو من النوع الدائری، مما خدم دلالاتها الجدلیه وفکرتها؛ وهو صراع الحداثه والتراث، حیث إن الزمن الدائری هو أحد أنواع الزمن التداخلی الجدلی، کما عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصه بسبب الاسترجاع والاستباق سبّب حدوث مفارقات زمنیه، خاصه عبر تقنیه الاسترجاع؛ لأن الروایه سیره ذاتیه لبطلها الشبلی عبد اللّٰه، وتطرح إشکالیه صراع الحداثه والتراث، موظفه لذلک تقنیات زمنیه مختلفه، منها ما خلخل الزمن الروائی وسرعه، مثل: الخلاصه والحذف، ومنها ما أبطأه، مثل: الوقفه والمشهد؛ فنوّعت على مستوى البناء من إیقاعه وکسرت رتابه النص؛ وعلى مستوى الدلاله، نهضت بدلالاته السوسیوسیکولوجیه.
پدیده «سقف شیشه ای» در ادبیات داستانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
177 - 197
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مرتبط با زنان شاغل، موانعی است که در مسیر استخدام و ارتقای شغلی آنها وجود دارد. جامعه شناسان موانع ارتقای شغلی زنان را براساس پدیده «سقف شیشه ای» بررسی و ارزیابی می کنند. سقف شیشه ای مجموعه عواملی است که موانعی را در مسیر پیشرفت شغلی زنان ایجاد می کند. آثار داستانی ازجمله منابع ادبی و فرهنگی هر جامعه ای است که سهمی در بازتاب وقایع اجتماعی و مسائل مرتبط با دنیای زنان دارد. در شماری از آثار داستانی شخصیت های زن با موانعی در ادامه تحصیل، ورود به بازار کار و ارتقای شغلی مواجه هستند. این مقاله درصدد است تا با بررسی داستانهای فارسی که به مسئله اشتغال زنان و شرایط شغلی آنها اشاره شده، برمبنای پدیده سقف شیشه ای و روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا موانع ارتقای شغلی آنها را استخراج و تحلیل کند. نتایج نشان می دهد که نگرشهای مردسالارانه، ازدواج، فساد محیط کار و فرزندآوری مهم ترین عوامل در ایجاد پدیده سقف شیشه ای هستند. این عوامل باعث می شود تا رده بندیهای شغلی در اختیار مردان باشد و تقسیمات براساس جنسیت انجام شود؛ درنتیجه مردان در مشاغل مهم و حساس و زنان در مشاغل متوسط و سطح پایین قرار گیرند.
تحلیل و مقایسه ی کارکرد پدیدارشناسی هوسرلی در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
137 - 166
حوزههای تخصصی:
تحلیل و مقایسه ی کارکرد پدیدارشناسی هوسرلی در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی
ع ادل سواعدی *
محمدرضا صالحی مازندرانی * *
مریم رفیع * * *
چکیده
شعر حجم (حجم گرایی) یکی از جریان های شعری معاصر است که اولین تظاهرات فردی اش را در سال های 1346 و 1347 در دفتر دلتنگی های یدالله رؤیایی و نمک و حرکت ورید پرویز اسلامپور به جای گذاشت و سرانجام پس از انتشار بیانیه ی آن در زمستان 1348 جایگاه و حرکت گروهی خود را در گفتمان شعری روزگار تثبیت کرد؛ اما متن این بیانیه و نظریه ی شعری حجم پیچیدگی هایی دارد که هنوز با گذشت سال ها مباحث و مناقشاتی پیرامون آن ها شکل می گیرد. یدالله رؤیایی که چهره ی شاخص این جریان است، در طول زمان تلاش کرده است تا با آثار خود به ظرفیت های فلسفی، زبانی و زیبایی شناسانه ی آن عینیت بخشد. از میان این ظرفیت ها، پدیدارشناسی هوسرلی از برجسته ترین و اثرگذارترین وجوه معرفت شناختی بر این نوع از شعر و به ویژه اشعار یدالله رؤیایی به شمار می آید و خود شاعر نیز مدت ها پس از انتشار بیانیه ی آن بر اثرگذاری این مبنای فلسفی بر شعر حجم صحه گذاشته است. نگارندگان این پژوهش با نظر به این مبنای فلسفی درتلاش اند تا با پیش فرض وجود چنین تأثیری، به تحلیل و مقایسه ی کارکرد آن در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی برآیند و به بررسی دو پرسش اساسیِ چگونگی جدایی نظریه ی شعر حجم از پدیدارشناسی هوسرلی و چگونگی کارکرد آن بر بوطیقای تصویر شعر این شاعر بپردازند.
واژه های کلیدی: بوطیقای تصویر، پدیدارشناسی هوسرل، تخیل حجمی، تصویر، یدالله رؤیایی.
* استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز a-sawaedi@scu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز salehi_mr20@yahoo.com
*** کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز rafi.maryam1373@gmail.com
تاریخ دریافت مقاله: 14/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 12/11/1400
شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
167 - 196
حوزههای تخصصی:
شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی
فاطمه سادات طاهری *
مرضیه همتی * *
چکیده
مناظره، اسلوبی بیانی است که پیشینه ی آن به ایران پیش از اسلام برمی گردد. شاعران هر دوره برای دستیابی به اهدافی که با توجه به ذوق و قریحه ی شاعران و جهان بینی رایج در آن دوره تغییریافته، مناظره سرایی کرده اند. فضای فکری، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ی معاصر، تحولات گسترده ای در مناظره سرایی ایجاد کرده است؛ ازاین رو نگارندگان با رویکرد توصیفی- تحلیلی و پاسخ به این پرسش های بنیادی که مناظره های نیمایی فارسی با مناظره های سنتی چه تفاوت هایی دارند و این نوآوری ها در چه عواملی ریشه دارد؟ استنتاج می کنند: برخلاف مناظره های سنتی که همواره از دوطرفِ حقِّ مطلق و باطل مطلق تشکیل شده اند و یکی از طرفین قدرتمندانه پیروز می شود و طرف مقابل به شدت شکست می خورد، در مناظره های نیمایی اغلب طرفین مناظره به یکدیگر کمک می کنند تا هردو به حقیقت نزدیک شوند. شاعران معاصر در قالب و فرمی نو که حاصل آزادی بیان در آفرینش هنری است، فضایی تعاملی ایجاد می کنند و در این فضای تعاملی به گفت وگو های دونفره، چندنفره یا خودگویی و حدیث نفس می پردازند و با بهره گیری از شخصیت های نمادین، کارناوال و آشتی دادن عناصر متضاد در فضای مکالمه ای به نقد اجتماعی می پردازند و به طورمعمول با بهره گیری از گزاره های خطابی، فضایی چندصدا می آفرینند.
واژه های کلیدی: شخصیت های نمادین، کارناوال، گروتسک، گفت وگوی باختینی، مناظره های نو.
* استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان taheri@kashanu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان marziehhemati@yahoo.com
تاریخ دریافت مقاله: 23/6/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 2/11/1400
اثرات فن آوری اطلاعات و ارتباطات و پاندمی کووید 19 بر مطالعات شهری : مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
95 - 114
حوزههای تخصصی:
ظهور عصر اطلاعات در قرن 20 به واسطه تحولات عظیم حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، رویکرد غالب حل حداکثری مسائل شهری و نجات بخشی این فن آوری ها را پیشِ روی برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری قرار داده است. باوجود جدیدبودن این تحولات، سرعت رشد و توسعه گسترده آن، میان کنش گسترده ای را در بین بخش های مختلف مطالعات شهری فراهم ساخته است. همزمان با روند رو به افزایشی آن، سرتاسر دنیا با شیوع ویروس کرونا از دسامبر 2019، مواجه شد و نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات را مورد بازخوانی مجدد قرار داد. با توجه به پژوهش های داخلی کم (در حدود 17 عنوان مقاله) در ارتباط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات و شهر و وجود خلأ در این ارتباط و اهمیّت توجه به این حوزه در مطالعات شهری، هدف این مقاله، شناسایی، استخراج و ارائه فضای تعاملی و پژوهشی بین توسعه فن آوری های اطلاعات و ارتباطات بر زیر حوزه های مطالعات شهری، به منظور معرفی، طبقه بندی موضوعات، رهیافت ها و روش ها و همچنین بهره گیری از نتایج پژوهش ها است. در این راستا با استفاده از روش تحقیق مرور سیستماتیک، محتوای پژوهش های علمی خارجی انتشاریافته مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این امر با جست و جوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعه چکیده و نتایج تحقیق بیش از 150 مقاله و پایش آنها و در نهایت انتخاب 93 مقاله پس از ورود در محیط نرم افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصله زمانی 30 ساله 1990-2020 هستند. پایش، بررسی و استخراج محورهای کلیدی و اصلی مقالات در نهایت ما را به طبقه بندی هشت گانه مندرج در ذیل شامل 1) سیاست گذاری شهری، 2) مشارکت الکترونیک، 3) شهر هوشمند، 4) ساختار و سازمان فضایی شهر، 5) رفتار سفر، 6) شکاف دیجیتال، 7) فضای عمومی و 8) رقابت پذیری و 30 زیرمحور هدایت نمود که به تفکیک هر یک، نویسندگان مطرح، روش انجام کار و یافته های تحقیقات ارائه گردید. مطالعات اخیر گویای این موضوع هستند که شیوع کرونا ویروس میزان بهره مندی از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات را چندین برابر کرده و این امر به طور قطع شدت اثرگذاری آن بر شهر و برنامه ریزی و طراحی شهری را با سرعت بیشتری دچار تحول و دگردیسی خواهد کرد. از این رو این مقاله در راستای تبیین ابعاد گوناگون این موضوع ارائه می شود.
بررسی اثرات همه جاگیری (پاندمی) بیماری کووید 19 بر میزان استفاده افراد ساکن در شهر تهران از فضاهای سبز و بوستان های عمومی: به کارگیری نتیجه بررسی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
75 - 96
حوزههای تخصصی:
«فضاهای سبز عمومی» دربردارنده بوستان های عمومی شهری و پیراشهری، دارای مزیت های محیطی، اجتماعی و فرهنگی، موثر بر سلامت جسمی و روانی انسان هستند و نقش مهمی در کیفیت زندگی و پایداری در شهرها دارند. همه جاگیری یک مشکل برنامه ریزی شهری است زیرا نه فقط «زندگی شهری» و رفتار مردم در شهرها و سیاست گذاری شهری را متاثر می کند بلکه می تواند تغییرهایی را در سازوکارهای هدایت و کنترل شهری نیز به وجود آورد. از آغاز و در طی بحران همه جاگیری بیماری کووید 19، فضاهای باز، سبز و بوستان های عمومی شهری و پیراشهری توانستند در همه شهرهای جهان، مکان تامین آسایش و آرامش و انجام فعالیت بدنی و منبع تاب آوری شهری باشند. با این وجود، بحران سلامت برآمده از همه جاگیری کووید 19 و مقررات وضع شده برای مهار آن، تغییرهایی را در میزان و چگونگی استفاده از این گونه فضاها نیز ایجاد کرده است. از این رو، مقصود این مقاله بررسی اثرات این بحران بر میزان و چگونگی استفاده از فضاهای سبز و بوستان های عمومی شهری در شهر تهران است. به این منظور، با انجام یک پیمایش وب پایه در میان ساکنان شهر تهران، داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها نشان از کاهش انگیزه و استفاده مردم از بوستان ها در دوران همه جاگیری دارد. با این وجود، تمایل به استفاده از بوستان های محلی در طی همه جاگیری، بیشتر از بوستان های عمومی شهری و دیگر فضاهای سبز عمومی بوده است.
پژوهشی بصری در پیشینه، ویژگی ها و بازنمایی نقوش تمدنهای دیگر در نقش برجسته بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
139 - 161
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته بیستون، یادمان مصوری از پیروزی های داریوش اول هخامنشی است که بهمراه کتیبه پیرامونی اش به لحاظ تاریخی و هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. برخی از نقوش و ویژگی های هنر هخامنشی، برای بار نخست در این یادمان به نمایش درآمدند و در آثار بعدی آنان تکرار و بازنمایی شدند. بسیاری از نقشمایه ها و ویژگی های بصریِ این نقش برجسته، برگرفته از نقوش و هنر تمدنها و اقوام پیشین بوده که در قابی جدید و متفاوت بازنمایی شده اند. هدف این پژوهش، شناخت و ریشه یابیِ نقوش و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون و چگونگی بازنمایی آنها است. سؤالات این پژوهش نیز چنین است: 1. نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادینِ نقش برجسته بیستون، بیشتر بازنمایی از نقوش و هنر کدامیک از تمدنها و اقوام پیشین بوده و کدام ویژگی بصریِ نقش برجسته بیستون، موجب متمایز و متفاوت شدن آن از نمونه های قبلی شده است؟ 2. تصویر پیکره قرص بالدار در نقش برجسته بیستون، نشانگر کدام یک از فرضیات مطرح شده است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی_ تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. تمرکز پژوهش حاضر بر جنبه بصری_ هنریِ نقش برجسته بیستون است (نه جنبه تاریخی). نتایج بررسی های انجام شده نشانگر آن است که نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون، بازنمایی از نقش برجسته آنوبانینی، نقوش و هنر آشورِ نو و نقوش و هنر مصر بوده اند. مهمترین ویژگی بصری متمایزکننده این یادمان از نمونه های پیشین، تأکید بر نمایش پیروزی یک پادشاه ایرانی (پارسی) و عدم نمایش خشونت و تحقیر در تصویر دشمنان مغلوب است. همچنین، ویژگی های بصری و نمادین لحاظ شده در تصویر پیکره قرص بالدار، نشاندهنده خدا (اهورامزدا) بودن آن است.
بوم شناسی گیاهی و جانوری در سفال نگاره های قرون 11 تا 13 هجری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
131 - 147
حوزههای تخصصی:
کرمان در عصر صفوی و در طی قرون 11 تا 13 ه.ق (16 تا 18م) یکی از مهمترین پایگاه های تولید سفال در ایران بود و تولیدات کارگاه های آن علاوه بر مصارف داخلی به بازارهای اروپایی نیز صادر می شد. به طور کل مصنوعات سفالی این دوران متاثر از چینی های وارداتی و پر طرفدار مینگ و یوان است و بسیاری از الگوها و نقوش آن را تکرار می کند. با این حال سفال نگاره های کرمان با پرهیز از تقلید گری و مثنی سازی صرف، برخی از مولفه های فرهنگ بومی و نیز جلوه هایی از جغرافیای زیستی منطقه را تصویر و تلفیق کرده است. هدف این مقاله پی جویی تاثیر محیط جغرافیایی و زیست بوم گیاهی و جانوری در سفال نگاره های صفوی کرمان است. از این رو پرسش اصلی این پژوهش چنین طرح شده است: جغرافیا و زیست بوم جنوب شرق ایران چه تاثیری بر طرح و نقش سفال نگاره های صفوی کرمان داشته است؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده وداده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و سفال نگاره ها و کاشی نگاره های صفوی کرمان، با نمونه های طبیعی گیاهی و جانوری منطقه مقایسه و تحلیل شده اند. ضرورت انجام این پژوهش شناسایی بخشی از تاریخ نقاشی ایران و آگاهی از مولفه های اثر گذار در شکل گیری آن است؛ نتایج حاصل آشکار می سازد هنرمندان از جغرافیای زیستی به طریق مستقیم و گاه تلویحی متاثر بوده اند؛ از جمله نقش گل های قرنفل وحشی و برگ های تاک و درختان سرو و بید و پرندگان مهاجر و نقش پر تکرار آهوان متاثر از زیست بوم گیاهی و جانوری منطقه است.
تحلیل تطبیقی عناصر بصری آرایه های گچی گنبد سلطانیه و دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین در یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
149 - 171
حوزههای تخصصی:
یکی از فنون و آرایه های وابسته به معماری، استفاده از گچ و آرایه های گچی است که در هر دوره تاریخی قبل و بعد از اسلام از خصایص منحصر به فردی برخوردار بود. هنر گچبری فنی است که توانست با تکیه بر تزئینات اعم از نقوش انتزاعی، هندسی و خوشنویسی شاهکارهای گوناگونی را در هنرهای متعدد از جمله معماری برجای گذارد. از این رو آرایه های گچی گنبد سلطانیه دوره ایلخانی در زنجان و همچنین دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره آل مظفر واقع در یزد نمونه هایی تاریخی شاخص و نفیسی از کاربرد این هنر در معماری به شمار می روند. همچنین ناشناخته ماندن و عدم تحقیق بر این هنر به مرور زمان باعث فراموشی و از بین رفتن آن خواهد شد. اهداف پژوهش حاضر شناسایی، تحلیل و تطبیق ساختارشناسانه ی عناصر بصری به کار رفته در آرایه های گچی و عوامل تأثیرگذار در بناهای مزبور و بررسی تاثیر پذیری آنها از یکدیگر است تا با شناختن آنها هم به باز آفرینی نقوش و هم به شناخت تمایزات شیوه های طراحی و اجرایی آرایه های گچی بپردازد؛ زیرا نبود شناخت کافی از تاثیرات متقابل بناهای دوره ایلخانی باعث شده است تا خلأ ای در دسته بندی آرایه های گچی دوره ایلخانی به وجود بیاید لذا پژوهش حاضر به رفع این خلأ موجود در گونه شناسی آرایه های گچی این دوره و آشکار شدن نکات پوشیده از هنر دوره ایلخانی کمک کند. این پژوهش حول محور سه سؤال اساسی سازماندهی شده است:1- آرایه های گچی در گنبدسلطانیه و دو بقعه ی سید رکن الدین محمد و سید شمس الدین از چه عناصر بصری تشکیل شده است و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2-وجوه اشتراک و افتراق در سه بنای مذکور چیست؟ 3- امکان چه اثرات متقابلی در این سه بنا وجود دارد؟وش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و «تطبیقی-مقایسه ای» و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. نتایج مطالعات نشان داد: عناصر بصری آرایه های گچی بناهای نامبرده در سه دسته نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی طبقه بندی می شوند. ویژگی های عناصر بصری آرایه های گچی دو بنای دوره آل مظفر در یزد متاثر از گنبد سلطانیه و تنوع کتیبه های گچی گنبد سلطانیه بیشتر از دو بنای منتخب در یزد بوده و در هر سه بنا نقوش اسلیمی، گره های هندسی، خطوط ثلث و کوفی مشاهده شده است.
جلفا، بازمانده ای از مفهوم محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
جلفا یکی از قدیمی ترین محلات شهر اصفهان است که به منظور اسکانِ مسیحیانِ ارمنستان، در جنوب زاینده رود در زمان صفویه احداث شد. پس از گذشت ایام از زمان ساخت آن تاکنون، هرچند این محله مانند دیگر نقاط شهر دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما جزء معدود محلاتی است که هنوز پیشوند «محله» را با خود حمل می کند و شهروندان، به عنوان مخاطبین منظر شهر، «محله بودن» آن را به رسمیت می شناسند. اما سؤال این است که چه عامل(هایی) باعث شده این منطقه در مقابل فشارهای ساختارشکن ناشی از قرائتی از شهرسازی مدرن وارداتی، تاب آورد در صورتی که محله مشابه جویباره از این نظر فاقد موفقیت است؟ بی شک عوامل مختلفی باعث تشخص منطقه ای از شهر و تبدیل آن به محله می شود اما در پژوهش پیش رو با نوعی خاص از محله اقلیت نشین مواجه هستیم که برخلاف نظریات بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معتبر، از رونق فراوانی بهره مند است. با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد، بازدید میدانی و با بهره گیری از رویکرد کل نگر منظر و به مدد جامعه شناسی و انسان شناسی تاریخی، مشخص شد که تهدیدِ اقلیت بودن در این محله، به فرصت تبدیل شده و باعث ایجاد هم بستگی و حس تعلق خاطر نسبت به محله گردیده است (این امر مورد تأیید صاحب نظران نیز هست). اما با مقایسه ناحیه دیگر اقلیت نشین در اصفهان همان دوران، یعنی محله «جویباره» (یهودیه سابق)، نکته حائز اهمیت این است که تنها هم بستگی ناشی از اقلیت بودن کافی نبوده و هنگامی که قدرت، ثروت و آزادیِ عمل از جانب حکومت به همراه عوامل فرهنگی (از بیرون)، به کمک این هم بستگی (از درون) بیاید، محله ای سرشار از پویایی و پیشرفت را به ارمغان خواهد آورد. پژوهش پیش رو به دنبال بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین عوامل موفقیت جلفا در محله بودن به نسبت جویباره است. عواملی که شاید بخشی از مؤلفه هایی باشند که به رونق و احیا مفهوم محله کمک می کنند.
نسبت سراسطوره با گفتمان های سیاسی در دوسالانه های هشتم و دهم پوستر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بدون آن که به شاکله دیداری آفریده های گرافیکیِ دوسالانه های هشتم و دهم پرداخته شود، تنها مناسبات میان اسطوره ای در دو وضعیت چیره بر دوسالانه های هشتم و دهم، تحلیل خواهدشد. چارچوب نظری و روش شناسی آن نیز تحلیل گفتمان لاکلائو است که البته از نظریه سراطوره نیز با آن درمی آمیزد. بر پایه این چارچوب نظری برای سنجش اثرگذاری گفتمان های سیاسی بر حوزه هنری، نیاز به آن است که حوزه هنری از دو جنبه «تخیل ورزی زیباشناختی» و «سوژمندیِ هنرمندان» درنظر گرفته شود و دو مدل آنتاگونیستی و آگونیستی برای سنجشِ آن، تدوین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که دوسالانه دهم، هم خوانی بیشتری با مدل آنتاگونیستی دارد تا دوسالانه هشتم با مدل آگونیستی. چرا که وضعیت گفتمانی در زمان برگزاری دوسالانه هشتم آگونیستی نبود و حتی گفتمانی برتر، دیگر گفتمان ها را از میدان سیاست کنار زده بود و جایگاهی چیره داشت. حتی این گفتمان در حوزه هنری نیز وارد شده بود و رابطه های آنتاگونیستی خود را به این حوزه (البته تنها در ساحت سوژه سازی هنرمندان) گسترش داده بود. ولی با وجود گسترش آنتاگونیسم در سطح «سوژه شدگی هنرمندان»، زنجیره هم-ارزی گفتمان غالب در تولید معنا، به حوزه هنری گسترش نیافت است.
طراحی مدل رفتار هم آفرینی برند با مشتری با تاکید بر پیش آیندها، عوامل و پس آیندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
71 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به برند و ابعاد متفاوت آن از گذشته تا امروز مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. در بازارهای رقابتی امروز برندهایی توانستند ماندگار شوند که با ارتباط سازنده با مشتریان از نظرات آنها بهره بردند. هدف این پژوهش طراحی مدل رفتار هم آفرینی برند با مشتری است. روش: این پژوهش از حیث هدف توسعه ای کاربردی و رویکرد مطالعاتی آن کیفی و از نظر ماهیت اکتشافی است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای طراحی مدل استفاده شده است. یافته ها : با بررسی پژوهش های پیشین در هفت مرحله فرآیند فراترکیب و دسته بندی و تجزیه و تحلیل پژوهش ها در قالب 3 مقوله، 10 مفهوم و 37 کد، مدل رفتار هم آفرینی برند شامل پیش آیندها، عوامل رفتار هم آفرینی و پس آیندها ارائه گردید. نتایج: نتایج نشان داد امروزه مشتریان می توانند ایده هایی را خلق کنند که از جذابیت تجاری بالایی برخوردار باشد و به نوعی شریک تجاری بنگاه شوند و به این شکل نیازهای گسترده مشتریان برآورده میشود.
واکاوی ابعاد رهبری تعالی بخش علوی بر مبنای نهج البلاغه: توسعه نظریه رهبری تحول آفرین با رویکرد مدیریت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
63 - 103
حوزههای تخصصی:
رهبری تحول آفرین، سبکی از رهبری است که در آن رهبر و پیروان تلاش می کنند با تشویق و الهام بخشی به سطوح متعالی، موفقیت سازمان را موجب شوند. آموزه های اسلام به عنوان مجموعه ای دربردارنده ابعاد گوناگون سعادت دنیوی و اخروی انسان ها است که توجه به موضوع سرپرستی، رهبری و روابط میان فردی، از جمله آن ها شمرده می شود. نوشتار پیش رو درصدد است تا از طریق بررسی گفتارهای امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان الگوی انسان کامل و با الهام گیری از سبک تحول آفرین، الگوی رهبری تعالی بخش را ارائه نماید. به منظور دستیابی به مؤلفه های مدل رهبری تعالی بخش، متن کتاب شریف نهج البلاغه با روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتیجه طبقه بندی آن در نرم افزار Maxqda2020، شامل 819 کد اولیه، 186 مضمون پایه، 27 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدل رهبری تعالی بخش مبتنی بر شخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شامل شش بعد اصلی «هدایت راهبردی»، «هم افزایی میان فردی»، «پرورش قدرت شناختی»، «تقویت آینده نگری راهبردی»، «توسعه زیرساخت های رشد» و »پشتیبان در توسعه فردی» است. در مجموع الگوی رهبری تعالی بخش علوی، نه تنها می تواند یک جایگزین مناسب و اسلامی بر سبک رهبری تحول آفرین غربی باشد، بلکه می تواند به عنوان یک الگوی کامل و بی نقص به جهانیان معرفی شود؛ چرا که انتقادات وارده به سبک رهبری تحول آفرین مانند سوءاستفاده از قدرت و عدم توجه به اخلاق، دیگر در الگوی رهبری تعالی بخش علوی مطرح نیستند.
تئوری ارزشمندی اشتغال زنان روستایی با تأکید بر آیات قرآن کریم بر پایه روش زمینه ای و برتری آن بر سایر الگوهای اشتغالی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی کار زنان روستایی نشان از مغفول ماندن ارزشمندی اشتغال آنها دارد که عدم توجه به آن بر آسیب های اشتغال زنان در روستا اثر گذار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین نظریه ارزشمندی اشتغال زنان روستایی با تأکید بر آیات قرآن کریم بر پایه الگوی زمینه ای، به روش کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای از نوع نظریه پردازی داده محور انجام شد. بدین منظور منابع مربوطه به ترتیب اولویت (آیات قرآن کریم ، احادیث، مقالات علمی، گزارشات و تحقیقات میدانی انجام شده در این موضوع) بررسی شد و مقولات محوری کشف و کدگذاری گردید و با کشف مقولات فرعی مدل اصلی کشف شد. نتایج و الگوی کشف شده نشان داد که ارزشمندی اشتغال زنان روستایی در بستر فراهم شدن 4 مقوله محوری یعنی، فراهم سازی زمینه اشتغال ایشان در کنار همسر، فرزندان و محارم، متناسب بودن شغل با ویژگی های روحی و جسمی ایشان، تأثیر مثبت شغل بر فرزند آوری و روحیه کارآفرینی این زنان ایجاد می شود. براین اساس ، اشتغال زنان روستایی ویژگی هایی دارد که با مقولات استخراج شده از قرآن کریم در موضوع اشتغال زنان هم خوانی دارد. همچنین در کدبندی محوری، ارتباط منطقی و علّی مقوله های شرایطی و فرایندی و راهبردهایی که به پیامدهای مناسب منجر می شود، مشاهده شد.
طراحی الگوی هویت یکپارچه در دختران مبتنی بر تجارب زیسته موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دختران به واسطه تحولات مختلف با چالش تعارض بین سطوح مختلف هویت مواجه هستند، درحالی که یکپارچگی هویت برای عملکرد مطلوب اجتماعی و روان شناختی ضرورت دارد. ازاین رو، شناخت ابعاد مختلف آن، مسیر مداخله را فراهم می سازد. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفته است. بدین منظور با 20 نفر از دختران 19 تا 24 ساله که چالش های هویتی را تجربه کرده اند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها طبق نظریه زمینه ای، مدل اشتراوس و کوربین، مصاحبه ها در سه مرحله مقوله بندی و مدل استخراج و اعتباریابی آن موردبررسی قرار گرفت. مواجهه با آشفتگی های روان شناختی و مواجهه اثربخش با جهان بینی الهی به عنوان عوامل علی و همچنین پیامدهای ناشی از راهبردها، ویژگی هایی از باور و عمل به دین را آشکار ساختند که ماهیت فراگیر و زیرساختی آن را در ایجاد هویت یکپارچه و پایدار تبیین می کند. راهبردها، عوامل مداخله ای و زمینه ای نیز مورد تحلیل قرار گرفت.
نقش الگوی مطلوب شبکه اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فناوری در عصر امروز، شبکه های اجتماعی به عنوان ظرفیت و ابزار مناسب می توانند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشند. تحقیق از نوع کاربردی – پیمایشی و جامعه آماری تحقیق، کارشناسان شبکه های اجتماعی و تحکیم خانواده است. جهت روایی سنجی از ضریب لاشه، روایی همگرا و واگرا و برای محاسبه پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی استفاده شد. بررسی ها نشان داد که شبکه های اجتماعی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای مؤلفه های آموزه ها و باورهای دینی، آگاهی بخشی سبک زندگی و ادراک سازی عوامل تقویت خانواده، بعد عاطفی دارای مؤلفه های فضاسازی رقابت و صمیمیت، تعامل و ارتباط و هویت بخشی می باشد. بعد رفتاری دارای مؤلفه های فرهنگ سازی، پایداری خانوادگی و اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی و مالی است. نتایج نشان دادند که تحکیم بنیان خانواده دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای سه مؤلفه خداباوری و دین داری، تعالی محوری در زندگی و آگاهی از احکام سلامت اقتصادی و مالی، بعد عاطفی دارای سه مؤلفه خودباوری، همدلی و رضایت مندی و بعد رفتاری دارای مؤلفه های مسئولیت پذیری، مهارت افزایی و توانمندسازی، تداوم بقای نسل با معیارهای خانواده سالم است. نتایج تحلیل ها نشان دادند که شبکه اجتماعی بر تحکیم بنیان خانواده مؤثر است. بر مبنای نتایج، شبکه اجتماعی در بعد شناختی بیشترین نقش را در تحکیم بنیان خانواده ایفا می نماید.
پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی با تأکید بر زنان ایرانی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
59 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی باتأکید بر زنان ایرانی بود. جامعه آماری شامل کلیه آثار پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی می باشد. نمونه پژوهش موضوع های مرتبط با تأثیر فرهنگی تهاجم تمدن غربی بر زنان ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات از طریق متون کتابخانه ای وبه صورت فیش برداری صورت گرفت. سپس ارتباط متقابل تمدن غربی با فرهنگ، تفکر و پیامدهای تهاجم تمدن غربی بر فرهنگ و جهان بینی زنان، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادکه: بین تفکر، فرهنگ و تمدن غربی ارتباط وجود دارد و نوع رابطه ای که تفکر، فرهنگ و تمدن با یک دیگر دارند، لزوماً یک رابطه خطی و طولی نیست. در پاره ای از موارد انتقال تمدن یک الگو به تمدن الگوی دیگر، تفکر نهفته در آن تمدن را هم منتقل می کند. زنان ایرانی با افزایش ورود تمدن غربی درگام نخست با دگرگونی هایی در زمینه ی فرهنگ، با کمرنگ شدن عفت، حجاب و هویت اسلامی ایرانی و... روبرو شدند. درگام دیگر تغییراتی در زمینه ی جهان بینی آنان مشاهده شد. هم چنین تأثیر رواج تمدن غربی تنها بر فرهنگ ایرانی و کمرنگ شدن ارزش ها و سنت-های اسلامی و ایرانی متوقف نشده، و در گامی فراتر جهان بینی ایرانیان را نیز هدف حمله ی خود قرار داده است.
Perception Polysensorielle de Machhad : une Étude d'après la Géocritique de Bertrand Westphal(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
110 - 123
حوزههای تخصصی:
Résumé— La géocritique de Berthrand Westphal est géocentrée et met l'espace au centre de ses débats. Il souligne l'incomplétude d'un seul regard pour l'appréhension de l'espace et propose une confrontation entre les trois points de vue endogène, allogène et exogène qu'il appelle multifocalisation. Il rejette aussi l'hégémonie de la vue et précise que la perception de l'espace s'opère par un biais polysensoriel. Selon lui quand le point de vue du regardant change, la perception sensorielle change également et pour chaque observateur les sensations qui favorisent le saisissement de l'espace sont différentes. Pour l'étude de Machhad «ville sainte» au travers ses représentations littéraires nous avons adopté la géocritique comme méthode de recherche : trois œuvres ont été sélectionnées selon le principe de multifocalisation : le roman Pāris, Pāris pour le point de vue endogène, le recueil de nouvelles Āqā edjāze mā nabudim pour l'allogène et le récit de voyage Safarnāme-ye Hādji Dāvud Nāser pour l'exogène. Étant donné que le paysage polysensoriel échappe à l'homogénéité, l'objectif principal de cet article est de révéler l’identité dynamique et polyvalent de cette ville.
تطبیق کاربرد رنگ در داستان های منظوم و منثور فارسی و عربی (مطالعه موردی: اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، شاعران و نویسندگان در آثار خویش، به صورت نمادین یا صریح، عاطفه و احساس خود را با رنگ به تصویر می کشند؛ به گونه ای که با نگاهی روان شناسانه به آثار آنان می توان پیرامون شخصیت ایشان، به نتایج قابل توجّهی دست یافت. در همین راستا، پژوهش مذکور تلاش کرده است با دو رویکرد توصیفی- تحلیلی و آماری، کاربرد رنگ ها را در اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج، حکایت از آن دارد که نظامی در اسکندرنامه 380 بار از رنگ بهره برده است، 261 بار به طور مستقیم و 119 بار به شکل غیر مستقیم و با واژه هایی مانند تیره، روشن، قیرگون و... در این اثر، رنگ سیاه و مشتقات آن با 107 بار تکرار، 57 مورد مستقیم و 50 مورد غیر مستقیم، بیشترین بسامد را دارد. کاربرد رنگ، اغلب به صورت تشبیه، استعاره و کنایه برای تعبیر از حالات درونی انسان بوده است که با نظرات روان شناسان معاصر پیرامون رنگ های مختلف، مطابقت بسیار دارد. حریری نیز در مقامات خود، 37 بار به رنگ های گوناگون اشاره کرده است که رنگ زرد با 14 بار تکرار، بالاترین بسامد را دارد. برخلاف اسکندرنامه، کاربرد رنگ در مقامات، بیشتر جنبه نمادین و کنایی دارد که اغلب از طبیعت رنگ ها سرچشمه گرفته است؛ مانند دلالت سپیدی بر امید و سیاهی بر نومیدی و سیه بختی یا رنگ زرد ممکن است در جایی نماد اندوه و بیماری و مرگ باشد و در جایی دیگر نمادی از شادی و سعادت. افزون بر این ها نوشتار پیش رو با ارائه نمودار، بسامد رنگ ها را در این دو اثر، به نمایش گذاشته است.