مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از خطرناک ترین مخاطرات طبیعی در نواحی کوهستانی همواره تأسیسات انسانی به ویژه جاده ها و محورهای ارتباطی را تهدید می کند و رخداد آن خسارات جانی و مالی بسیاری را همراه دارد لذا مطالعه و شناخت این مخاطره در جهت پهنه بندی خطر وقوع آن امری ضروری است. هدف از این پژوهش پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در جاده ماسال به گیلوان با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی می باشد. الگوریتم شبکه عصبی جزوه یکی از بهترین مدل های یادگیری ماشینی شناخته می شود که در عین سادگی توانایی حل مسائل پیچیده در امر پیش بینی و طبقه بندی را دارد. لذا در این جهت برای پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش 9 عامل تأثیرگذار به ترتیب: 1- زمین شناسی 2-پوشش گیاهی 3- شیب 4- کاربری اراضی 5- فاصله از جاده 6-جهت شیب 7- ارتفاع 8- فاصله از گسل 9- فاصله از رودخانه استفاده شده است. بنابراین داده ها بعد از تهیه و پیش پردازی وارد نرم افزار متلب 2018 شده و مدل سازی الگوریتم شبکه عصبی با 9 نورون ورودی 8 نورون میانه و 1 نورون خروجی طراحی و اجراشده و نتایج نشان داد که چهار عامل که بیش ترین ارزش وزنی را داشته به ترتیب مربوط به لایه های شیب با مقدار 24/0 درصد، پوشش گیاهی با مقدار 17/0 درصد، عامل فاصله از گسل با مقدار 14/0 درصد، زمین شناسی با مقدار 11/0 می باشد. و صحت سنجی نهایی از خروجی با استفاده از نمودار ROC نشان داد که مقدار AUC عدد 854/0 در بخش آموزش و 971/0 در بخش تست شبکه هر دو در حالت بسیار مطلوب قرار دارند و میزان خطا بسیار پایین است.
سیاست گذاری راهبردی ج.ا.ا در برابر اقدامات آمریکا در جنوب غرب آسیا (2021- 2001م.)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۸
249 - 280
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا در شمار مناطقی است که در دو سده اخیر محل مداخله قدرت های فرامنطقه ای مانند پرتغال، انگلستان و ایالات متحده بوده است. هرکدام از قدرت های بزرگ جهانی که در این منطقه حضور می یافتند، بر اساس منطق قدرت های هژمون رفتار می کردند و می کوشیدند الگوی کنش مبتنی بر قدرت سازی منطقه ای را اجرا کنند. بدین منظور همواره ائتلاف سازی های منطقه ای برای کسب قدرت منطقه ای در دستور کار قدرت های فرامنطقه ای مداخله گر در غرب آسیا بوده است؛ زیرا این منطقه بر خلاف مناطقی مانند آفریقا، امکان استعمار مستقیم و حضور گسترده و سلطه مستقیم برای نیروی مداخله گر نداشته است. در مقابل کشورهای منطقه به ویژه ایران همواره کوشیده اند سیاست های راهبردی خود را با حضور قدرت های بزرگ تطبیق پذیر کنند تا بتوانند امنیت خود را حفظ نمایند. در هر دورانی که حکمرانان ایران در سیاست گذاری راهبردی های خود کامیاب نبودند، آثار آن در فشارهای ژئوپلتیک ظاهر شد؛ بر این اساس مسئله پژوهش حاضر این است که در دوران جدید، سیاست گذاری راهبردی ایران در برابر اقدامات منطقه ای آمریکا، تابعی از ویژگی های ساختاری نظام بین الملل و همچنین الگوی کنش بازیگران منطقه ای نوظهور است. پرسش این است که آمریکا در اجرای سیاست های خود برای منطقه غرب آسیا از چه سازوکارهایی بهره می برد و این سازوکارها چگونه بر محیط امنیتی و به تبع آن بر جمهوری اسلامی ایران اثر می گذارد؟ فرضیه این است که چون ایالات متحده نقش قدرت بزرگ جهانی در سیاست بین الملل را ایفا می کند، از سازوکارهای کنش تهاجمی در محیط منطقه ای بهره می گیرد. نظریه پردازان روابط بین الملل می پذیرند که قدرت های بزرگ در صدد «هژمونی منطقه ای» هستند. تحقق چنین اهدافی نیازمند کاربست الگوی کنش مبتنی بر «قدرت سازی منطقه ای» و بهره گیری از «تاکتیک ائتلاف سازی و موازنه سازی» در برابر بازیگران منطقه ای و کنش تهاجمی آمریکا در جنوب غرب آسیا خواهد بود. ایران نیز برای مقابله با اقدامات و سیاست های منطقه ای آمریکا از «نقش ملی قدرت منطقه ای» و «جهت گیری راهبردی مقاومت در برابر سیاست تهاجمی آمریکا» بهره گرفته است. راهبرد ایران برای تحقق چنین اهدافی بر «بازدارندگی متعارف نامتقارن» در جنوب غرب آسیا مبتنی است. به منظور بررسی این فرضیه از نظریه رئالیسم تهاجمی بهره برده ایم تا بتوان در فضای موازنه میان دو بازیگر ایران و آمریکا، تضادهای میان این دو کنشگر بزرگ شناسایی شود و چگونگی مقابله ایران با سازوکارهای اجرا شده ایالات متحده تحلیل شود؛ بر این اساس هدف اصلی پژوهش آن است که شاخص های قدرت ملی آمریکا و ایران در جنوب غرب آسیا تحلیل شود. ارزیابی ها بیانگر آن است که آمریکا «نقش ملی قدرت جهانی» و ایران «نقش ملی قدرت منطقه ای» را در جنوب غرب آسیا ایفا کرده اند. از آنجا که هر قدرت بزرگ جهانی می بایست حوزه قدرت خود در محیط منطقه ای را ارتقا دهد، بر این اساس نشانه هایی از تعارض در حوزه سیاست گذاری راهبردی ایران و آمریکا پدید آمده است.
قاب های زمان: گونه های تجسم زمانِ روایی در نقاشی قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
111 - 125
حوزههای تخصصی:
درحالی که از اواخر دوره ی قاجار نقاشی ایرانی به تدریج از «درونِ» نسخه های خطی بیرون می آمد و از ادبیات و «متن» فاصله می گرفت، نقاشی قهوه خانه ای به شیوه های گوناگون این پیوند را تجدید کرد. این مقاله به مسئله ی «چگونگی» پیوند متن و تصویر در نقاشی قهوه خانه ای پرداخته و دراین راستا با هدف شناسایی شیوه های تجسم زمانِ روایی در آثار این مکتب از گونه شناسی «فرانس ویکاف» در شناسایی انواع روایت تصویری بهره گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هاست که (1) «چه» گونه هایی از روایتِ تصویری در آثار این مکتب وجود دارد و (2) در این گونه ها «چگونه» زمان روایی به تصویر کشیده شده است؟ بدین منظور با روش توصیفی-تطبیقی 180 نمونه ی منتخب از آثار این مکتب بررسی شد. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای انجام گرفته است. در این پژوهش بازنمایی «زمان روایی» در نقاشی های قهوه خانه ای از طریق تطبیق با توالی کنش ها در روایت ادبی بررسی شد و یافته های پژوهش حاکی از وجود هر سه گونه ی روایتِ تصویریِ «تکمیلی»، «مجزا» و «پیوسته» در مجموعه ی آثار این مکتب است. بسیاری از نقاشی های این مکتب با شیوه ی «مجزا» به تصویر «لحظه ی آبستن» از روایت کلامی محدود شده اند و ازاین رو به شکلی ذهنی واجدِ «زمان مندی پنهان» هستند. باتوجه به تمایل بنیادین نقاشان این مکتب به تصویر کلِ روایت، در پاره ای از آثار به شیوه ای بدیع مجموعه صحنه های مجزا از لحظات برجسته ی یک داستان در توالی مکانی در کنار یکدیگر و در «یک» قاب ترکیب می شدند. ازسوی دیگر در برخی آثار قدیمی تر، کلِ روایت کلامی در زمینه ای نامنقطع با تکرار شخصیت های اصلی در تعاقبِ کنش ها بر سطح تابلو به شکل «پیوسته» تصویر می شدند. بنابراین به نظر می رسد نقاشان قهوه خانه ای در برهه ی زمانی کوتاهی با تعمیق و گسترش برخی شیوه های مرسوم («تکمیلی» و «پیوسته») و ابداع گونه هایی دیگر (انواع مختلف ترکیب صحنه های «مجزا») پیوند متن و تصویر در سنت نقاشی ایرانی را از جهت رسوخ «عینی» زمان به تصویر به نقطه ی اوج بی بدیلی رسانده باشد.
بررسی پیدایش دایره های درخشان در «اورفیسم» بر پایه تحول عنصر رنگ و اشکال هندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
20 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «اورفیسم» از مهمترین جریان های هنری تاریخ هنر جهان محسوب می شود که رنگ های درخشان و فرم دایره از مهمترین ویژگی های آن است. این جنبش از انشعابات سبک «کوبیسم» است. کوبیسم پیشرفتی در هنر محسوب می شد که هنرمندان را تحت تأثیر قرار داد تا سنت های موجود را کنار بگذارند و جریان های جدیدی چون اورفیسم را شکل دهند. پژوهش حاضر در ابتدا به بررسی رنگ و فرم در آثار اورفیسم می پردازد و به جهت بررسی تحولات آن، رنگ و اشکال هندسی را در کوبیسم بررسی می کند تا عواملی را که سبب تحولات در گذار از کوبیسم به اورفیسم می شود کشف کند. در ادامه به این مسأله می پردازد که چه چیزی در شکل دایره آنقدر قدرتمند است که هنرمندان را به استفاده از آن برای انتقال مفاهیم سوق می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی پیدایش دایره های درخشان در اورفیسم بر پایه تحول عنصر رنگ و اشکال هندسی در گذار از کوبیسم به اورفیسم و شناسایی این تحولات در آثار هنرمندانی چون پیکاسو، براک، گریس، دولونه و کوپکاست.روش پژوهش: روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری مطالب، اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است.. جامعه آماری این پژوهش، سیزده اثر نقاشی در سبک های کوبیسم و اورفیسم است.یافته ها: فرم دایره به دلیل بی انتها بودن و حرکت بی وقفه در ترکیب با رنگ های درخشان و زنده به بهترین شکل می توانست تداعی گر موسیقی باشد. وقتی موسیقی به تصویر درمی آید، می توان دریافت که مسأله انتزاع و دست یافتن به چیزی فراتر از جهان مادی برای آن ها دغدغه بوده است. این مسأله از دیگر دلایل برای برگزیدن فرم دایره است که نمادی از انعکاس جهان، وحدت، تعالی، تمامیت و طبیعت الهی بود. نمایش حرکت، موسیقی و نمادهای آسمانی با رنگ های درخشان، زنده و فرم دایره در آثار اورفیسم را از یک جهت می توان ادامه هندسه کوبیسم دانست و از سوی دیگر آن ها را در مقابل نمایش صحنه های روزمره و زمینی، همچون طبیعت و طبیعت بی جان با رنگ های محدود و احجام کوبیسم قرار داد.نتیجه گیری: هنرمندان کوبیسم با ذهنیتی واقع گرایانه در پی بیان رویدادهای زمینی و مادی بودند، در حالی که اورفیسم ها دیدگاهی فرازمینی و معنوی را دنبال می کردند و آن را با دایره های درخشان که از کهن ترین نمادهای معنادار بشر بودند، در آثارشان به نمایش می گذاشتند.
اصول بیان معارف توحیدی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات توحیدی قرآن از جنبه های مختلفی قابل بررسی است. یکی از این جنبه ها نحوه مواجهه قرآن با مخاطبان خود در مسئله توحید است. قرآن برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود در معارف توحیدی و ایجاد زمینه برای پذیرش این معارف، اصول خاصی را مطرح نموده است. با بررسی و استقراء آیاتی که حول مسئله توحید در قرآن کریم بیان شده است می توان همه آنها را ذیل سه اصل کلی قرار داد: اصل توصیف حقایق، اصل تنبّه بر آیات الهی، اصل رجوع به فطرت. قرآن در اصل توصیف حقایق به جای استدلال بر معارف توحیدی و پاسخ به شبهات مربوط به آنها، به توصیف معارف و آثار و کارکردهای آنها پرداخته می شود. در اصل تنبّه برآیات الهی، با بیان پدیده های آفاقی و انفسی و تنبّه بر نظم، غایت مندی، فقر و نیاز ذاتی آنها، انسان را به تدبّر در این پدیده ها دعوت می کند. در اصل رجوع به فطرت نیز، با هدف بیدار نمودن فطرت الهی بشر، او را متوجه این سرشت الهی می کند تا آثار پروردگارش را در عالَم و درون خود بیابد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آیات قرآن، اصول سه گانه مذکور بررسی و تحلیل شده است.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
بررسی ساختار و بلاغت نوحه های عاشورایی خاور قاجار و بازتاب آن در نقاشی های قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
639 - 656
حوزههای تخصصی:
از گذشته تا به امروز شاعران بزرگی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت (ع) شعر سروده اند. شعر و ادبیات بدون هیچ کم و کاستی پیام اهل بیت (ع) را به نسل امروز رسانده است. شاعران دوره بازگشت نیز از این امر مستثنا نبوده و در اشعار خود این موضوع را مدنظر قرار داده و در مدح و منقبت و رثای اهل بیت (ع) اشعاری نغز و دلنشین سروده اند. خاور قاجار ازجمله شاعران نامداری است که در منقبت و رثای اهل بیت (ع) و واقعه عاشورا شعر سروده است. هرچند این اشعار مشحون از فنون و صنایع ادبی است اما بدون تکلف و قابل فهم برای عموم سروده شده است. در این پژوهش دیوان خاور قاجار و اشعار عاشورایی او و بازتاب آن در نقاشی قهوه خانه ای را در آن مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در این مقاله اسنادی-کتابخانه ای است. خاور برای جذابیت نوحه، بار موسیقایی آن را افزایش داده و از صنایعی چون انواع جناس، تکرار، اشتقاق، تضاد، تناسب، لف ونشر و... بهره برده و توانسته تصاویر شاعرانه زیبا و بکری از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (ع) را به تصویر بکشد.اهداف پژوهش:بررسی ساختار و بلاغت دیوان خاور قاجار و اشعار و نوحه های عاشورایی.بررسی جایگاه نوجه های عاشورایی در نقاشی قهوه خانه ای.سؤالات پژوهش:جایگاه خاور قاجار در شعر دوره بازگشت چیست؟نوحه های عاشورایی چه جایگاهی در نقاشی قهوه خانه ای دارد؟
بررسی مردم شناسی زیور آلاتِ پوشاک زنان و کودکان ترکمن (زنان حافظ ثروت خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
732 - 751
حوزههای تخصصی:
ترکمن ها در پوشاک و زیورآلات خود بسیار از طبیعت الهام می گیرند. یکی از اهداف متصل کردن زیورآلات به پیراهن، کمک به محافظت از چشم زخم و تقویت صفات نیکو در ترکمن ها بوده است. آ ن ها روی لباس کودکان شان زیورآلاتی به شکل تیر و کمان و شمشیر متصل می کردند تا بدین روش روحیه شادی و جنگجویی را در میان فرزندان خود تقویت کنند. در این پژوهش از رویکردی کیفی و روش میدانی به همراه کمک گرفتن از روش های مشاهده، مصاحبه و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مبانی نظری برگرفته از گرایش انسان شناسی، زیبایی شناسی بومی است؛ بر این اساس از نظریه های اندیشمندانی چون کوت و مارسل موس استفاده شده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که زیورآلات ترکمن که معمولاً از جنس نقره یا ورشو است، به شکل گل یقه برای حفاظت از زن ترکمن یا زیورآلاتی با تولید صدا برای دورکردن نیروهای شر از خانواده ترکمن به خصوص کودکان یا همچون تومار به عنوان جای دعا کاربرد داشته است. نتیجه آنکه این زیورآلات از باورها و عقاید شمنیسم و توتمیسم آن ها در گذشته نشأت گرفته و بر پوشاک متصل می شده است و جنبه محافظت دارد. اهداف پژوهش:بررسی مردم شناسانه زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.بررسی نقش باورهای ترکمن در زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.سؤالات پژوهش: بررسی مردم شناسی باورها و عقاید ترکمن در ارتباط با زیورآلات متصل به پوشاک آن ها چگونه است؟باورهای ترکمن در مورد زیورآلات چگونه کاربرد پیدا کرده است؟
حفاظت از ورزشکاران ملی: استراتژی ها، راهکارها و فرایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی استراتژی ها، راهکارها و فرایندهای حفاظت ورزشکاران ملی بود. روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی و به صورت تحلیل مضمون بوده و جامعه آماری شامل خبرگان (مسئولان کمیته ملی المپیک، مدیران فدراسیون، پژوهشگران دانشگاهی، فعالان رسانه، ورزشکاران و مربیان تیم های ملی) هستند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 مشارکت کننده تا اشباع نظری صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک کدگذاری و از نرم افزار NVivio استفاده شد. یافته ها نشان داد حفاظت ورزشکار شامل 113 مفاهیم بوده که در 22 مضمون فرعی و سه مضمون اصلی استراتژی ها شامل، نهادمحور و ساختارگرا، جامعه گرا و مشارکت محور، عملکردمحور و کیفیت گرا، فن محور و دانش گرا؛ راهکارها شامل، نهادی و حقوقی، مدیریتی و ساختاری، اجرایی و فرایندی، بین سازمانی، نگرشی و رفتاری، اجتماعی و فرهنگی، رسانه ای و فضای مجازی، خدمات و عملکرد، فنی و تخصصی، فناوری و سیستم، علمی و پژوهشی و منابع انسانی و فرایندها شامل، سیاست گذاری و برنامه ریزی، اجرا و پشتیبانی، نظارت و بهبود عملکرد، پیشگیری از بروز سوءاستفاده، شناسایی و کنترل سوءاستفاده، جبران و حمایت از قربانیان دسته بندی می شوند. پژوهش حاضر اولین مطالعه صورت گرفته درزمینه حفاظت ورزشکاران ملی بوده و بخشی از شکاف عظیم این حوزه در تحقیقات داخلی را برطرف کرده است. همچنین، دیدگاهی منسجم و لیست جامعی از استراتژی ها، راهکارها و فرایندهای حفاظت ورزشکاران ملی را برای سازمان های سطح کلان و خرد، سیاست گذاران و مدیران در همه سطوح و ورزشکاران ارائه داده است.
بازشناسی هویت شخصیت های اساطیری مرتبط با نقوش مار و مارخدا در هنر مهرسازی ایلام باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
3 - 42
حوزههای تخصصی:
در هنر ایلام باستان نقش مایه های مرتبط با مار و مارخدا به عنوان دسته ای از مهم ترین موجودات اساطیری ترکیبی شناخته می شوند. مسلماً هر نقش مایه اساطیری در هنر باستان نمایان گر شخصیتی خاص به عنوان ایزد، دیو، ارواح محافظ، قهرمانان اساطیری و ... در اساطیر آن قوم بوده است و گروه مارخدایان ایلامی که خود شامل چند گونه مختلف می شود نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما با وجود اهمیت شان، هویت غالب اعضای این گروه نقش مایه ای نیز همچون بسیاری از دیگر موجودات اساطیری ایلامیان ناشناخته مانده است. این نوشتار با هدف شناخت بهتر ویژگی های دین ایلامی و ایزدان مورد پرستش در ایلام باستان در پی پاسخ گویی به این پرسش ها است که نقش های مختلف مارخدایان در مهرهای ایلامی به چه نوع تقسیم می شود؟ و هر یک از انواع مختلف نقش مار و مارخدا در هنر ایلامی نمایان گر کدام ایزد یا شخصیت اساطیری بوده است؟ برای این منظور، نوشتار حاضر نقش مایه های مرتبط با مارها و مارخدایان ایلامی را که از میان بیش از 4000 مهر و اثر مهر ایلامی منتشر شده استخراج کرده و در 8 زیرگروه مختلف طبقه بندی کرده است: 1. مارهای درهم پیچیده؛ 2. مار/افعی شاخ دار؛ 3. مار-اژدها؛ 4. قایق-مرد؛ 5. مار با سر انسان؛ 6. مار با نیم تنه انسان؛ 7. ایزد ماردوش؛ 8. ایزد انسانی نشسته بر مار چنبره زده. سپس سعی شده تا با مقایسه ویژگی های تصویری هر زیر گروه با توصیفاتی که در متن های مختلف مذهبی و اساطیری ایلام و بین النهرین باستان از شخصیت های مختلف اساطیری مرتبط با مارها وجود دارد، هویت اعضای هر زیرگروه بازشناسی شود و در این راه به تناسب موضوع از پژوهش های پیشین، شواهد مادی مرتبط و استدلال های منطقی نیز بهره برده شده است. درنهایت پس از معرفی ایزدان و شخصیت های اساطیری مختلف مرتبط با هر یک از این نقش مایه ها به عنوان ایزدانی ازجمله ایشتاران، نینزو، نیرح و این شوشینک و هیولاهایی به ویژه موش حوشو، اوشوم گل/بشمو و موش شتور، به توضیح شرایط شکل گیری و تحول اعضای این گروه نقش مایه ای در بافت سیاسی-فرهنگی خاور نزدیک باستان پرداخته شده است.
بررسی و تحلیل تأثیر دوزبانگی بر میزان یادگیری دروس ادبیّات در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهمّی که امروزه برنامه ریزان آموزشی و معلمّان با آن مواجه اند، چگونگی ارتباط میان دوزبانگی و تعلیم و تربیّت است. واژه دوزبانه درباره افراد یا جوامعی به کار می رود که بیش از یک زبان را در امر ارتباطات خود به کار می گیرند. کاربرد متناوب زبان را به وسیله یک فرد دوزبانگی و فردی که چنین عملی را انجام می دهد دوزبانه می گویند. فرد دوزبانه با زبان دیگری که در کشور عمومیّت یافته و برای او حکم زبان دوّم است، آشنا شده و آموزش می بیند به نحوی که هر لحظه می تواند به هر دو زبان سخن بگوید و بفهمد. لذا دوزبانگی یکی از مسائل مهمّ نظام آموزشی کشورهای چندزبانه است؛ زیرا در جهان کنونی دوزبانگی امری عادی است. پژوهش حاضر، به بررسی و تحلیل تأثّیر دوزبانگی بر میزان یادگیری دروس ادبیّات در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان دشت آزادگان می پردازد. در این پژوهش 210 دانش آموز دوزبانه عربی_فارسی زبان از دبیرستان های دخترانه شهرستان دشت آزادگان با 100 دانش آموز تک زبانه فارسی زبان از مناطق آخر آسفالت و کوی علوی اهواز که از لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی و امکانات مدرسه با شهرستان دشت آزادگان هم سطح هستند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. می توان گفت که، میان دوزبانگی دانش آموزان شهرستان دشت آزادگان و سطح مهارت های فارسی آن ها رابطه آماری معناداری برقراراست. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دوزبانگی دانش آموزان شهرستان دشت آزادگان با افت تحصیلی آن ها ارتباط مستقیم دارد. دوزبانگی ضمن تأثیر بر سطح مهارت های فارسی دانش آموزان بر وضعیّت تحصیلی آنها هم مؤثّر است.
یادگیری برخط عاطفه مدار: یک مرور نظام مند
حوزههای تخصصی:
زمینه: در آموزش، یکی از ابعاد مهم، جنبه عاطفی آن است که در فضای برخط اهمیت مضاعف پیدا می کند، زیرا فاصله ذاتی میان مدرسان و فراگیران در محیط های برخط چالشی منحصربه فرد را به وجود می آورد. در حالی که مجموعه قابل توجهی از پژوهش ها، پویایی های عاطفی را در محیط های یادگیری برخط بررسی کرده اند و به تأثیرگذاری آن اذعان دارند، پیشینه موجود پراکنده به نظر می آید.هدف: پژوهش حاضر به دنبال آن بود تا با استفاده از روش مرور نظام مند کیفی، مطالعاتی را که در آن ها اصول طراحی آموزشی در زمینه جنبه های عاطفی پیشنهاد شده است، مورد بررسی قرار دهد و با توجه به یافته ها، مجموعه ای منسجم از اصول را برای تضمین اثربخشی و درگیرسازی عاطفی آموزش در بسترهای برخط ارائه دهد.روش: در این پژوهش، بر اساس دستورالعمل پیشنهادی برای مرورهای نظام مند و فراتحلیل (PRISMA) برای شناسایی، غربالگری، ارزیابیِ واجد شرایط بودن و شمول نهایی مقالات، مراحل اجرای پژوهش پیگیری شد. بدین منظور، جستجو در سه پایگاه داده علمیِ Web of Science،SCOPUS و PsychInfo با استفاده از کلیدواژه های مرتبط در بازه زمانی 2010 تا 2024 صورت گرفت که به شناسایی 1348 مقاله انجامید. پس از اعمال معیارهای خروج، در نهایت 26 مقاله منتخب، با استفاده از روش تحلیل درون مایه ای بر اساس نسخه شش مرحله ای براون و کلارک، مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: در نهایت، تحلیل صورت گرفته به شناسایی چهار درون مایه اصلی انجامید: (1) محیط صمیمانه: ایجاد احساس نزدیکی، آشنایی و پیوند عاطفی بین فراگیران و محیط یادگیری برخط؛ (2) محتوای درگیرکننده: اجتناب از یادگیری غیرفعال از طریق به کارگیری عناصری که فراگیران را از نظر فکری و عاطفی درگیر نگه می دارند؛ (3) طراحی خلاقانه: استفاده از عناصری مانند بازی واره سازی و رابط کاربریِ گیرا برای ایجاد تجربه یادگیری جذاب تر؛ (4) جلوه های انسانی شده: ایجاد احساس ارتباط انسانی و پرورش احساس مثبت از طریق به کارگیری عناصر هم ذات پندارانه و غیررسمی.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش با ارائه یک دیدگاه جامع و منسجم از ملاحظات مربوط به بُعد عاطفیِ یادگیری برخط، به دانش نظری موجود می افزاید. علاوه بر این، درون مایه های شناسایی شده را می توان به عنوان مبنایی برای اتخاذ راهبردهایی در نظر گرفت که مدرسان و طراحان آموزشی از آن ها در طراحی دوره های آموزشی برخط بهره گیرند.
بررسی رابطه مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی در معلمان مقطع متوسطع اول شهرستان ممسنی می باشد. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان ممسنی به تعداد 301نفر بود، که از این تعداد 170 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد عملکرد شغلی پترسن و همکاران(2004)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران(1391) و توانمندسازی روانشناختی(اسپریتزر ،1995) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی با عملکرد شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج نشان داد که ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی مثبت و معنادار بود(01/0P ≤).
بررسی اثر نامتقارن بدهی عمومی بر توسعه مالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل های اقتصادی توسعه ایران (سیاست گذاری پیشرفت اقتصادی) سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
بدهی عمومی، یک متغیر مرتبط با دولت است که موجب پیوند بین چندین دولت پی درپی می شود. هر دولت ممکن است در مورد اعمال سیاست های مالی در اقتصاد اعم از سطح یا ترکیب هزینه های عمومی، نظرات و اولویت های متفاوتی داشته باشد. هدف این مقاله بررسی اثر نامتقارن بدهی عمومی بر توسعه مالی در ایران طی دوره زمانی 1352 تا 1400 است. برای این منظور، پس از انجام آزمون های مربوطه، با استفاده از مدل خود رگرسیون با وقفه های توزیعی غیر خطی (NARDL) ملاحظه گردید که در بلندمدت رابطه منفی و معناداری بین تغییرات مثبت و منفی بدهی عمومی و شاخص توسعه مالی در ایران وجود دارد؛ درعین حال، ضریب تغییرات مثبت بدهی عمومی کوچک تر از ضریب تغییرات منفی آن است؛ این بدان معنی است که کاهش بدهی عمومی در مقایسه با افزایش آن، اثر بیشتری بر توسعه بخش مالی دارد. همچنین نتایج حکایت از تأثیر منفی و معنادار نرخ بهره بر شاخص توسعه مالی دارد.
کاربرد تلفیقی شاخص های MQI و MQIm به منظور ارزیابی و تعیین گرایش وضعیت مورفولوژیکی رودخانه خرمارود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
178 - 162
حوزههای تخصصی:
برای توصیف و ارزیابی تمام پیچیدگی ها و همچنین تدوین برنامه های مدیریتی اکوسیستم های رودخانه ای بررسی تمام مؤلفه ها در مقیاس های مکانی و زمانی مختلف ضروری است. در این خصوص ارزیابی و توصیف هیدرومورفولوژیکی با هدف تعیین و تشریح فرآیندها و شکل های هیدرومورفولوژیکی به عنوان یک گام کلیدی محسوب می شود. هدف از این تحقیق، طبقه بندی، ارزیابی و تعیین گرایش وضعیت هیدرومورفولوژیکی رودخانه خرمارود در استان گلستان با استفاده از ادغام شاخص های MQI و MQIm است. لذا ابتدا با استفاده از تکنیک های سنجش از راه دور و GIS وعملیات پیمایش میدانی، واحدهای مکانی مختلف تفکیک و سپس ویژگی های مورد بررسی در مقیاس ناحیه جغرافیایی بررسی و اطلاعات فوق برای تعیین وضعیت مورفولوژیکی بازه های مکانی توسط روش های شاخص محور MQI و MQIm به کار گرفته شد. با توجه به نتایج طبقه بندی مورفولوژیکی MQI، 15 بازه مکانی در طبقه خیلی ضعیف و ضعیف، 9 بازه در طبقه متوسط و دو بازه در طبقه خوب قرار دارند. اختلاف مقادیر شاخص MQI در بین بازه های مکانی موردمطالعه، در سطح پنج درصد معنی دار است. همچنین اختلاف مقادیر شاخص MQIm برای دو دوره قبل و بعد از مداخلات انسانی در بازه مکانی مورد بررسی نیز در سطح 5 درصد معنادار است. برای اکثر بازه ها، کمترین امتیازها به ترتیب مربوط به شاخص های پوشش گیاهی، عملکرد، مورفولوژی و تغییرات آبراهه است. همچنین نتایج نشان داد با ادغام این دو شاخص می توان اطلاعاتی را در مورد تغییرات احتمالی از وضعیت کلی بازه های مکانی بخصوص روند یا گرایش آن فراهم نمود.
عوامل مؤثر بر ریسک پذیری بانک ها با تأکید بر سیاست پولی الزامات مقرراتی و اقتصاد کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
83 - 118
حوزههای تخصصی:
بانک ها نقش مهمی در حفظ ثبات مالی در یک اقتصاد دارند. اهمیت آنها ناشی از کارکردها و نقش هایی است که انجام می دهند و به ثبات کلی و رشد سیستم مالی کمک می کنند. از طرف دیگر اهمیت بانک ها برای رشد اقتصاد واقعی در نقش آنها به عنوان واسطه های مالی نهفته است که تخصیص کارآمد سرمایه، حمایت از مشاغل و افراد را تسهیل می کند. یک بخش بانکی سالم و تنظیم شده در ارتقای رشد پایدار اقتصادی مؤثر است. این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر ریسک پذیری بانک ها با تأکید بر سیاست پولی، الزامات مقرراتی و اقتصاد کلان در 16 بانک ایرانی طی سال های 1390 تا 1402 پرداخته است. در این مطالعه از دو مدل استفاده شده و روش تخمین ضرایب GMM می باشد. نتایج پژوهش نشان داده که بین سیاست پولی انبساطی با ریسک پذیری رابطه معکوس وجود دارد. درحالی که کفایت سرمایه (الزمات مقرراتی) و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی اثر مثبت روی ریسک پذیری دارد، رابطه بین نرخ تورم و ریسک پذیری معکوس می باشد.
مدل سازی ساختاری تفسیری پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
51 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مدل سازی ساختاری-تفسیری پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها می باشد. شناسایی پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها از طریق پیشینه نظری و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش تحلیل محتوای کیفی بر پایه تکنیک اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند با 14 نفر از اساتید و رؤسای شعب و حسابرسان داخلی بانک انجام گرفت. روایی و پایایی بخش کیفی به ترتیب با روش، روایی محتوایی نسبی و ضریب کاپای کوهن[1] تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزارتجزیه و تحلیل مکس کیو دی ای[2] منجر به شناسایی 16 پیشران شد که بر اساس بازخورد خبرگان و نمودار پارتو، 12 پیشران به عنوان مهم ترین پیشران انتخاب شدند. به منظور سطح بندی پیشران های شناسایی شده، نظرات 72 نفر از حسابرسان داخلی بانک ها و رؤسا در شعب بانکی با بهره گیری از نمونه گیری تصادفی طبقه ای و به کمک پرسشنامه مقایسه زوجی مورد استفاده گرفت. پیشران های شناسایی شده با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری[3] منجر به تشکیل هشت سطح شد که ساختار سازمانی، تاثیرگذارترین و عدم تفکیک وظایف به همراه عدم ارایه اطلاعات توسط واحدهای مختلف بانکی، تاثیرپذیرترین عوامل بودند.
ارائه الگوی ارتقای عملکرد رسانه ملی در شرایط بحران (مطالعه موردی: همه گیری کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر داردبه این سؤال پاسخ دهدکه عوامل مؤثربرنتیجه بخشی مدیریت عملکرد در رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری(مطالعه موردی بیماری کرونا) چیست؟درواقع این تحقیق قصد داردبه اکتشاف مؤلفه های مدیریت عملکرد رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری کرونابپردازد.پژوهشی آمیخته اکتشافی که در آن ازروش کیفی گراندد تئوری وکمی پیمایش برای دستیابی به الگوی مدیریت اثربخش عملکردرسانه درشرایط همه گیری بیماری کرونا استفاده شده است.جامعه آماری روش کیفی را30 نفر ازصاحب نظران آشناباموضوع تشکیل می دهد ومصاحبه با آنهابرای استخراج الگو انجام شده است.جامعه آماری پیمایش رانیز کارشناسان ومدیران رسانه ملّی تشکیل می دهند که ازبین آنها 368 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده اندتا میزان تأیید مؤلفه هایی که از روش گرندد تئوری استخراج شدند،تعیین شود. نتایج نشان می دهد در مجموع 27 مؤلفه که تأیید خبرگان و کارشناسان رسانه را داشت به عنوان عوامل علّی یا پیش شرط (6 مؤلفه)، مقوله محوری (4 مؤلفه)، عوامل مداخله گر (5 مؤلفه)،عوامل بسترساز (4 مؤلفه)،راهبردها (3 مؤلفه) و پیامدها (5 مؤلفه) شناسایی شدند.برخی از این مؤلفه ها عبارتند از؛ضرورت توجه ویژه به وظایف رسانه ملّی با نگاه سلامت محور، توجه مستمر به آموزش سلامت محور آگاهی بخش، تقویت شبکه ها و برنامه های مرتبط با عملکرد سلامت محور رسانه، بکارگیری شیوه های مؤثر آموزش سلامت محور، پرهیز از امنیتی کردن بحران هایی مانند همه گیری کرونا، تولید محتوای متناسب با دستورالعمل های خاص شرایط بحران، ارتقای آموزش های رسانه ای با استانداردهای جهانی، ارتقای سبک ها و شیوه های آموزشی با هدف جلب توجه مخاطب، باورپذیری در مخاطب نسبت به اطلاعات بهداشتی و توجه به نیازهای بهداشتی و معیشتی مردم در شرایط بحران.
پیشایندها و پیامدهای شایستگی حرفه ای مدیران مدارس با تاکید بر پایداری محیطی و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندها و پیامدهای شایستگی حرفه ای مدیران مدارس با تاکید بر پایداری محیطی و توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت در شهر تهران بودند که نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شد و در بخش کمی جهت اعتبار یابی الگوی پژوهش، مدیران مدارس متوسطه در شهر تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از مصاحبه اطلاعات و داده های لازم از صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت جمع آوری گردیده و سپس مدل شایستگی حرفه ای مدیران مدارس به عنوان پیشران مؤثر وکلیدی توسعه پایدار براساس پرسشنامه اعتبارسنجی شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA 18 و PLS-Smart 3 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که مدل شایستگی حرفه ای مدیران شامل توانمندسازهای شایستگی مهارتی، شایستگی مدیریتی و شایستگی های اخلاق و رفتار حرفه ای، توسعه مدیران، شاخصه های اجتماعی مدیران، تأسیس گروه های کاری جهت ارتقای عملکرد و شایستگی سبز، شایستگی های نگرشی، شایستگی های دانشی، شایستگی آموزشی، شایستگی های تجاری سازی دانش- مهارت و فناوری، روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه و حرکت به سمت اقتدار ملی می شود که منجر به تحقق نتایج روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه، حرکت به سمت اقتدار ملی، مدیریت تنوع و تکثرو تقویت رابطه انسان با طبیعت می شوند.
مدلسازی و تحلیل مؤلفه های توسعه پایدار شهرهای کوچک (مطالعه موردی: بویین و میاندشت در استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
33 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها به عنوان یک مکان جغرافیایی که محل رشد جمعیت و فعالیت های انسانی است که از نظر پایداری اهمیت زیادی یافته اند به گونه ای که پایداری به عنوان قوانین پایه در برنامه ریزی شهری مبدل شده است از طرفی در چند دهه اخیر با گرایش به تمرکز زدایی و کاهش نابرابری ها توجه به شهرهای کوچک اهمیت زیادی یافته است. هدف از این مقاله سنجش سطح پایداری شهر بویین و میاندشت بر اساس شاخص های توسعه پایدار است. با توجه به ماهیت پژوهش روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است که جمع آوری اطلاعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفته شده. جامعه آماری مورد مطالعه ساکنین شهر بویین و میاندشت که تعداد 9887 نفر است و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار sample power با سطح اطمینان95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر تعیین گردیده است. که با استفاده از آزمون آماری Tتک نمونه و مدل سازی معادلات ساختاری (Sem) در محیط نرم افزارهایSPSS و AMOSبه بررسی و تحلیل عوامل مؤثر پرداخته شد. نتایج نشان داده اند که شهر بویین و میاندشت از نظر مؤلفه پایداری، از لحاظ شاخص اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی در سطح ناپایداری قرار دارد. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان دهنده این است که از بین شاخص های مورد سنجش، شاخص آلودگی صوتی و بصری بیشترین بار عاملی با وزن رگرسیونی93/0 و پس از آن عوامل اجتماعی و معابر به صورت مشترک با وزن رگرسیونی 88/ 0 در مرتبه دوم قرار دارند و شاخص های مدیریت شهری، مشارکت، کالبدی، فضای سبز، امنیت و همبستگی و تعلق اجتماعی به ترتیب با بارهای عاملی به ترتیب 79/0، 69/0، 68/0، 53/0، 52/0 و49/0 در مرتبه های بعدی قرار گرفته اند.