مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
معرفت الهی
حوزه های تخصصی:
نقش عواملی چون عواطف و احساسات، خواستههای پیشینی، گناهان و رذایل اخلاقی و ... در تکون معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده است. ملاصدرا نیز با تلقی خاصی که درباره معرفت الهی دارد و از سویی آن را مترادف با حکمت دانسته؛ و از سوی دیگر، تحقق چنین معرفتی را مسبوق به تهذیب و استکمال نفس انسانی میانگارد، در حقیقت، موانع معرفت به خداوند را همان موانع حکمت و کمال انسانی معرفی میکند. بدین ترتیب، تقرب به عالم قدس و دست رسی به معرفت حضرت حق، در گرو تزکیه نفس و تهذیب اخلاق از زشتی ها، معاصی و رذایلی چون بخل، کبر، عجب، غیبت، حب جاه و ریاست، خصومت، شرب خمر، دروغ گویی و ... و التزام به شریعت خواهد بود.
رخشایی معرفت الهی در هستی نبی اکرم|
حوزه های تخصصی:
معرفت الهی در هستی نبی اکرم| را میتوان در آئینه آیات قرآن، روایات معصومین^ و سخن اهل معرفت از جمله شاعران اهل معنا یافت؛ این معرفت در قالب بیان اوصاف نبی اکرم| متجلی و بازگو شده است.
صحابه رسول خدا| مثل ابن عباس و بخصوص امیرمؤمنان علی× جلوه ای از سیمای پرفروغ نبی اکرم| را در کلمات و جملات خود منعکس کرده اند، سیمایی که در آن لحظه های پربار عبادت و عرفان و بندگی و نور و تابندگی و همراهی و هم نوایی با فرشتگان الهی در آن منعکس شده است.
مولوی، سعدی، خاقانی، نظامی و سنایی از جمله شاعرانیاند که شرح این عاشقی و مشتاقی و دلدادگی را در اشعار خود بیان کرده اند.
تاثیر عشق بر معرفت از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
عشق به موضوع معرفت یکی از عوامل مؤثر در کسب معرفت نسبت به آن موضوع است. مولانا این مطلب را در آثار خود مورد تأیید و تأکید قرار داده و آن را مؤثرترین عامل کسب معرفت دانسته است. به همین خاطر در آثار خود بطور مفصل پیرامون آن سخن گفته است. در این مقاله دیدگاه ها و نقطه نظرات این عارف بزرگ در مورد تأثیر عشق بر معرفت اعم از معرفت حقیقی، معرفت تقلیدی و معرفت الهی بیان گردیده و مشخص می گردد که به اعتقاد مولانا عشق علاوه بر اینکه در ایجاد معرفت موثر بوده در مواردی مانند: انتخاب موضوع معرفت، آماده سازی نفس برای کسب معرفت، رفع موانع معرفت و رفع تردید و ابهامات معرفتی، نیز تأثیر عمیق دارد
مقایسه ی برهان تجردنفس ابن سینا و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا بر مبنای مفاهیم معقول و تقسیم ناپذیری آن، برهانی براثبات تجرد نفس ارائه داده و این برهان مورد نقد و بررسی غزالی قرار گرفته است. غزالی در کتاب کیمیای سعادت برهانی را برای اثبات تجرد نفس عرضه می کند که با برهان ابن سینا متفاوت و بر مفهوم خدا و معرفت الهی مبتنی است. مفاهیم معقول که ابن سینا به انواع آن اشاره می کند، به نحو مطلق شامل هر نوع مفهوم معقولی می شود که قابلیت تقسیم عقلی و معنایی دارد؛ ولی قابلیت تقسیم کمی ندارد. غزالی معرفت الهی را که به دلیل بساطت و وحدت ذاتی نه قابل تقسیم عقلی و نه قابل تقسیم کمی است، جایگزین مفهوم معقول می کند. مقدمه دوم تقریر غزالی، یعنی محل صور معقول انقسام ناپدیر است، با مقدمه دوم برهان ابن سینا یکی است. به همین دلیل اشکالاتی که غزالی بر این مقدمه وارد کرده است، بر تقریر او نیز وارد است. منحصر کردن صور معقول به معرفت الهی هرچند مسیر عقل و کشف را به هم نزدیک می کند؛ ولی مخاطبان خود را منحصر به گروه خاصی می کند، در حالی که مخاطب ابن سینا عقل مشترک انسانی است.
Mit den Augen des Herzens sehen Über die Symbolik der mystisch-metaphysischen Schau im Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
Die Symbolik des Herzens ist in allen großen Religionen und Überlieferungen der Menschheit von höchster Bedeutung, denn sie verweist auf Wahrheiten, die alles begriffliche Denken weit übersteigen. Allein der Geist kann diese Wahrheiten in einer mystisch-metaphysischen Schau erfassen. Im Islam bildet die Herzsymbolik gleichsam den Kern der islamischen Religion, der als islamische Mystik (taṣawwuf oder al-´irfān) bezeichnet werden kann, wenn er sich auf das Mysterium der höchsten göttlichen Wirklichkeit bezieht . Der äußere Rahmen, der diese Mitte umgibt, ist das Gesetz oder die Scharia, das heißt übersetzt: die breite Straße. Wer auf der breiten Straße zu Gott wandert, der hält sich an das Gesetz und erfüllt es. Wer aber darüber hinaus von Gott berufen wird, die höchste Wirklichkeit zu lieben und zu erkennen, der hält das Gesetz, überschreitet es aber gleichsam nach innen. Dieser Weg nach innen ist der enge schmale Pfad oder der mystische Weg (ṭarīqa) der Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Dieser Weg nach innen ist der Weg in die Mitte des Menschen, in sein Herz. In diesem Zusammenhang muss grundsätzlich darauf hingewiesen werden, dass sowohl die breite Straße als auch der schmale Pfad zu Gott in der im Koran gegebenen göttlichen Offenbarung und ihrer vielfältigen Symbolik begründet sind. Im Koran wird das Wort Herz in seinen verschiedenen Bedeutungen 132 Mal erwähnt . Es bildet in seiner innersten Mitte den eigentlichen „Ort“ der höchsten Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Mit der Symbolik des Herzens ist auch die Symbolik des Auges auf das Engste verbunden. In der islamischen Mystik wird zwischen äußerem und innerem Auge unterschieden. Das äußere Auge bezieht sich auf die Sinne und äußere Erscheinungen. Das innere Auge stammt aus der geistigen Welt oder dem Himmelreich. Den Unterschied zwischen äußerer Erscheinungswelt und Himmelreich erklärt der persische Theologe und Mystiker al-Ghazālī (1058-1111) auf folgende Weise: „Wisse, dass die Erscheinungswelt sich zu dem Himmelreich verhält wie die Schale zum Kern, die Form oder das Modell zum Geist, die Dunkelheit zum Licht und die Niedrigkeit zu der Erhabenheit. Deshalb wird das Himmelreich die höhere, die Geistes- oder die Lichtwelt genannt. Ihr steht die niedrige, die materielle und dunkle (Welt) gegenüber. Glaube jedoch nicht, dass wir mit der höheren Welt den Himmel meinen. Denn er steht hoch und oben im Verhältnis zur Erscheinungs- und Sinnenwelt und kann selbst vom Vieh erfahren werden. Dem Menschen aber bleibt die Tür zum Himmelreich verschlossen, und er wird nicht himmlisch sein, es sei denn, ‚dass für ihn die Erde als diese und der Himmel als dieser verwandelt wird‘ . So dass alles, was in den Bereich seiner Sinne und seiner Imagination fällt, einschließlich des (sichtbaren) Himmels, seine Erde sein wird, und alles, was über die Sinne hinausgeht, sein Himmel. Das ist der erste Aufstieg für denjenigen, der seine Reise [d. h. den mystischen Weg] begann, um sich der göttlichen Anwesenheit zu nähern. Denn der Mensch ist auf die tiefste der Tiefen zurückgewiesen, von da aus steigt er auf zu der höchsten Welt… Wenn der Aufstieg der Propheten die höchste Stufe erreicht und sie von dort aus in die Tiefe schauen und von oben nach unten blicken, so sehen sie in die Herzen der Menschen und erlangen einige Kenntnisse über das Verborgene. Denn wer sich im Himmel befindet, der ist auch bei Gott: ‚Er allein besitzt die Schlüssel zu dem Verborgenen‘ , d. h. von ihm werden die Gründe der Seienden in die Welt hinab gesandt; die Welt der Erscheinung ist eine der Wirkungen jener Welt, deren Verhältnis zu ihr wie das Verhältnis des Schattens zur Person, der Frucht zum Fruchtbringenden und der Wirkung zur Ursache ist“ . Die tiefe symbolische Bedeutung des Herzens und des inneren Auges erschließt sich in ihrem ganzen Reichtum, wenn die islamischen Mystiker den geistigen Weg beschreiben. Diese Beschreibungen enthalten Einblicke und Erkenntnisse, die beim Beschreiten des geistigen Weges gewonnen wurden. Sie bilden die mystisch-metaphysische Lehre, die mit der Methode, das heißt mit dem Weg der Verwirklichung der Lehre, eine unlösbare Einheit bildet. Aus der Fülle der islamischen Mystik und Metaphysik, wird im Folgenden zunächst anhand der Lehre des persischen Mystikers und Gelehrten Abū ´Abdallāh Muḥammad ibn ´Alī al-Ḥakīm al-Tirmiḏi (820/830-905/930) eine Übersicht über die verschiedenen Anblicke des Herzens und ihre Verbindung mit der koranischen Seelenlehre als eine kurze Einführung in die mystische Herzenssymbolik gegeben. Anschließend wird versucht, einige Grundzüge der mystisch-metaphysischen Gotteslehre oder Gottesschau des größten in Andalusien geborenen islamischen Meisters Ibn ´Arabī (1165-1240) aufzuzeigen.
تجلی عرفان در اندیشه نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
101 - 122
حوزه های تخصصی:
نجم الدین رازی (573-654ق) نویسنده برجسته، صوفی و صاحب آثار معروفی چون مرصادالعباد، مرموزات اسدی و منارات السائرین، در مشهورترین اثر خود (مرصادالعباد من المبدا الی المعاد) دوره ای از اصول و مباحث نظری تصوف مکتب خراسان را به زبانی زیبا و موثر، تقریر و تدوین کرده است. این کتاب که اساساً مبتنی بر آموزه های تصوف خراسان و بی هیچ تاثیرپذیری از مکتب عرفان نظری ابن عربی در پنج باب و چهل فصل تالیف و تنظیم شده، شامل مباحث عمده ای همچون آفرینش جهان و انسان، معاش خلق، اصول عقاید عرفانی، معاد نفوس و سلوک طوایف مختلف از پادشاهان تا طبقات پیشه وران، کشاورزان است. و به مقاله حاضر با رویکرد تحلیل محتوا و به شیوه کیفی، موضوع «معرفت الهی» در مرصادالعباد، با نگاهی به پیشینه این بحث درد و اثر دیگر وی، مرموزات اسدی و منارات السائرین، بررسی شده است نتایج پژوهش نشان می دهد، که از نظر وی، «معرفت عقلی» از آن عوام، «معرفت نظری» مخصوص خواص و «معرفت شهودی» از آن اولیای خاص الخواص است
اصول بیان معارف توحیدی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات توحیدی قرآن از جنبه های مختلفی قابل بررسی است. یکی از این جنبه ها نحوه مواجهه قرآن با مخاطبان خود در مسئله توحید است. قرآن برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود در معارف توحیدی و ایجاد زمینه برای پذیرش این معارف، اصول خاصی را مطرح نموده است. با بررسی و استقراء آیاتی که حول مسئله توحید در قرآن کریم بیان شده است می توان همه آنها را ذیل سه اصل کلی قرار داد: اصل توصیف حقایق، اصل تنبّه بر آیات الهی، اصل رجوع به فطرت. قرآن در اصل توصیف حقایق به جای استدلال بر معارف توحیدی و پاسخ به شبهات مربوط به آنها، به توصیف معارف و آثار و کارکردهای آنها پرداخته می شود. در اصل تنبّه برآیات الهی، با بیان پدیده های آفاقی و انفسی و تنبّه بر نظم، غایت مندی، فقر و نیاز ذاتی آنها، انسان را به تدبّر در این پدیده ها دعوت می کند. در اصل رجوع به فطرت نیز، با هدف بیدار نمودن فطرت الهی بشر، او را متوجه این سرشت الهی می کند تا آثار پروردگارش را در عالَم و درون خود بیابد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آیات قرآن، اصول سه گانه مذکور بررسی و تحلیل شده است.