مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
هدف پژوهش حاضر تبیین پدیده «تجارت غیرقانونی حیات وحش» در بازار پرندگان وحشی فریدون کنار از منظر گروداران و ارائه رهیافت هایی جهت مقابله با آن با رویکرد کیفی به کمک روش «نظریه داده بنیاد» است. درراستای دستیابی به حقیقی ترین تصویر از واقعیت، الگوی 6 زنجیره ای که پیچیده ترین و مافیایی ترین الگوی حاکم بر گروداران بود، مبنای مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و ملاک مصاحبه «داوطلب بودن» و مبنای اشباع نظری دستیابی به «حداکثر تنوع» و «تکراری شدن پاسخ ها» با حضور نمایندگانی از تمام گروه های گرودار اصلی بود. پس از مکتوب سازی مصاحبه ها، 104 کد باز و 20 کد محوری احصا شد. سپس کدهای محوری در قالب کدهای گزینشی مقوله بندی، فشرده سازی و به ارائه مدل پارادایمی نهایی انجامید. نتایج حاکی از آن است که شرایط زمینه ای تجارت غیرقانونی حیات وحش در بازار پرندگان وحشی فریدون کنار، «شکل گیری شبکه مافیایی»، «برخورد قهری محیط بانان با شکارچیان» و «کمبود بودجه، امکانات و نیروهای متخصص در سازمان حفاظت محیط زیست» است. شرایط مداخله گر «ناآگاهی جوامع محلی از آثار محیط زیستی شکار غیرمجاز» و «فساد اداری در سازمان حفاظت محیط زیست»، شرایط علی، «فقر و گرانی»، «اختلاف طبقات و تبعیض اجتماعی»، «تقاضای بازار، بازار سیاه گسترده و کم ریسک»، «کم رنگ شدن اخلاق محیط زیستی» و «نبود نظارت بر فضای سایبر» است. راهبردهای مقابله «آموزش و فرهنگ پروری»، «مدیریت مشارکتی محیط زیست و منابع طبیعی»، «بازنگری در نوع مواجه محیط بانان با شکارچیان»، «تنوع بخشی به اقتصاد جامعه محلی و کارآفرینی»، «بازنگری در قوانین» و «فراهم سازی زیرساخت های نوین شناسایی و ضبط محموله ها» و پیامدهای مقابله، «حفاظت از محیط زیست و پایداری منابع طبیعی»، «اشتغال زایی و تأمین پایدار معیشت جوامع محلی»، «بازتعریف و احیای هویت جوامع محلی» و «کاهش تضادها و تعارضات گروداران با محیط بانان» است.
تدوین الگوی مطلوب جهت بهبود کسب و کارهای کوچک و متوسط کشور با رویکرد توسعه پایدار با استفاده از داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
در دنیای امروز، کسب و کارهای کوچک و متوسط نقش کلیدی در رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و تقویت نوآوری دارند. این کسب و کارها به دلیل انعطاف پذیری و نزدیکی به بازارهای محلی، قادرند پاسخ های سریع و مؤثری به نیازهای متغیر مشتریان ارائه دهند. از طرفی؛ با توجه به بحران های زیست محیطی و تغییرات اقلیمی، توجه به توسعه پایدار به یکی از اولویت های اصلی در عرصه کسب و کار تبدیل شده است. هدف اصلی این تحقیق تدوین الگوی مطلوب بهبود کسب و کارهای کوچک و متوسط با رویکرد توسعه پایدار است. این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و از نظر نوع استفاده، کاربردی و مبتنی بر استراتژی پژوهش آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران ارشد و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان شاغل در کسب و کارهای کوچک و متوسط است. ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش شامل مصاحبه های عمیقی بود که داده های بدست آمده از آن طی چند مرحله کدگذاری شامل مراحل کدگذاری کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی؛ کدگذاری و تحلیل شدند و مدل حاصل از مصاحبه ها استخراج شد. یافته ها نشان دادد که عوامل داخلی و خارجی بعنوان عوامل علی اثرگذار در بهبود کسب و کارهای کوچک و متوسط اهمیت دارند. در بین عوامل زمینه ای نیز بعد زیرساخت ها و فناوری مناسب، فرهنگ و ارزش اجتماعی و شبکه های همکاری و مشارکت شناسایی شدند. عواملی نظیر سیاست و قوانین دولتی، بازار و تقاضا و مشارکت اجتماعی و ذینفعان نیز بعنوان عوامل مداخله گر شناسایی شد. براین اساس استراتژی های بازار و بازاریابی، استراتژی های زنجیره تامین پایدار، استراتژی های آموزشی و توانمندسازی، استراتژی های نوآوری و تحقیق و توسعه و استراتژی های زیست محیطی پایدار بعنوان استراتژیهای موثر بر پیامدهای زیست محیطی، پیامدهای اجتماعی،پیامدهای اقتصادی و پیامدهای برند و اعتبار عمل می کنند.
Validation of the Structural Model of Open Data Governance in Line with the Health of the Administrative System in E-government(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
110 - 131
حوزههای تخصصی:
Purpose: The current research was conducted with the aim of validating the structural model of open data governance in line with the health of the administrative system in e-government in government organizations.
Method: This research, with a practical purpose, was based on a descriptive survey implementation method. The statistical population of the research included the managers of the country's tax affairs organization and several university professors, all of whom (18 person) were selected as a statistical sample. The data collection tool in this research was a researcher-made questionnaire, and confirmatory factor analysis, structural equation modeling, and Smart PLS software were used for data analysis.
Findings: The results of the research show that the structural model of open data governance in the direction of administrative health in e-government at governmental organizations includes six components: platforms (with the dimensions of intra-organizational platforms and external platforms), strategies (with the dimensions of common strategies—internal and external—, intra-organizational strategies, and extra-organizational strategies), intervening conditions (with common dimensions—internal and external), causal category (with dimensions of internal-external organizational factors, individual and social factors), central category, and consequences (with common dimensions—internal and external).
Conclusion: Intra-organizational and extra-organizational platforms have a positive and significant effect on common strategies. The strategies of this research have a positive and significant effect on the results. The impact of intervening conditions on the central category is positive and significant. The effect of the causal category of this research, including individual factors and social factors, on the central category, is negative and significant because the regression coefficient has become negative. The impact of the central category on strategies has become negative, but this impact is not significant.
Providing a Framework for Innovative Social Media Marketing Strategies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
276 - 292
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to provide a framework for innovative social media marketing strategies to address the impacts of health crises on small and medium-sized enterprises (SMEs).
Method: This research is applied in nature, based on a survey-exploratory approach, and employs a qualitative methodology. The statistical population consists of experts in urban management and human resources management. Using the theoretical sampling method, interviews were conducted with 15 experts until theoretical saturation was achieved. The collected data were analyzed using content analysis.
Findings: The research findings resulted in a comprehensive model comprising five main themes and eighteen sub-themes. These include: driving factors (online brand communities, social listening, customer participation marketing, prosumer (producer-consumer) influencer marketing, gamification), strategic factors (increasing engagement, product/service development, increasing brand awareness, creating word-of-mouth advertising, increasing brand credibility), facilitating factors (brand associations, strengthening brand identity), primary outcomes (correctly understanding consumer needs and opinions, creating value for consumers), secondary outcomes (market development and new customer acquisition, sales promotion, loyalty promotion).
Conclusion: The study provides a practical framework to enhance SME resilience through innovative social media strategies during health crises, emphasizing key driving, strategic, and facilitating factors along with their outcomes.
Modelling Knowledge Extraction to Make Value in Service Organizations(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
22 - 48
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the development of technology and the use of artificial intelligence in the process of knowledge management in the service sector as well as intelligent knowledge extraction, this study aims to model an intelligent knowledge extraction map to make value in organizations.
Method: This research is applied and survey. Ten influential components in knowledge extraction were identified through library study. The study sample was selected using the judgmental sampling method of five person. Using the Delphi technique, screening and evaluation of the identified components have been done. The interpretive structural model method was used to model the knowledge extraction map. The software used is EXCEL and MATLAB.
Findings: The findings show that Intelligent measurement and organization of knowledge is in the second level. Five phases have been obtained for the initial steps of the Knowledge Extraction Model in service organizations. Intelligent measurement and organization of knowledge in the first phase, identifying external factors, identifying internal factors, and Identifying necessary actions in the second phase, Organization of knowledge processes, Organizing the necessary infrastructure in the third phase, Targeting knowledge and Smart knowledge strategy in the fourth phase, and finally Monitoring and updating knowledge, and Evaluating intelligent knowledge extraction in the fifth phase are main steps in the knowledge extraction model.
Conclusion: To achieve success in the service sector, knowledge extraction is required to make managers able to decide better. To begin intelligent knowledge extraction, we need to follow five essential and initial steps to prepare the organization for this process.
شناسایی عوامل اثرگذار بر رفتار شکایت آمیز مشتریان در صنعت خدمات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل اثرگذار بر رفتار شکایت آمیز مشتریان در صنعت خدمات ورزشی بود.روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون (تماتیک) براون و کلارک (2006) و جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان حوزه بازاریابی ورزشی گرایش مشتری مداری، مدیران باشگاه های سلامتی و تندرستی و استخرها و مشتریان استفاده کننده از خدمات این مراکز بود که به صورت هدفمند نمونه گیری شدند (27 نفر). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه اکتشافی نیمه ساختارمند بود که روایی و پایایی آن تأیید شد.یافته ها: طبق نتایج پژوهش عوامل اثرگذار بر رفتار شکایت آمیز مشتریان در صنعت خدمات ورزشی شامل 87 مفهوم، 8 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شامل عناصر مربوط به مشتری (رفتارهای مشتری، رفتار مرتبط با خرید و اداراکات مشتری)؛ عناصر درون سازمانی (عملکرد سازمان، کارکنان سازمان و ارائه خدمات نامناسب) و عناصر فراسازمانی (اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی) می باشند.نتیجه گیری: سازمان های ورزشی با افزایش کیفیت خدمات ورزشی و شناسایی انتظارات، اداراکات و رفتار مشتریان در استفاده از خدمات ورزشی، از نارضایتی آنان جلوگیری خواهند کرد؛ با ایجاد یک سیستم مدیریت شکایت با کیفیت و دارای ساز و کار مشخص و کانال های دسترسی به شکایات، به همراه آموزش و توانمند سازی کارکنان، سریعا از مشکلات مشتریان آگاه می شوند ؛ با اقدامات دارای فرایندها و رویه های شفاف و مطابق دیدگاه مشتریان، به حل مشکلات می پردازد؛ و با پاسخ دهی محترمانه و رسیدگی به شکایات، باعث افزایش نرخ حفظ مشتری می شوند و به بهبود جریان سودآوری سازمان کمک می نمایند.
زیست بوم خیریه و مطالعات خیریه
«مطالعات خیریه» به رشته دانشگاهی مشخصی محدود نیست و به سختی می توان مرزهای آن را معلوم کرد؛ اما شاید بشود تصویری نظام مندتر از نقش این مطالعات را در عرصه خیریه فراهم کنیم و به این ترتیب، ارزیابی بهتری از وضع پژوهش ها در این زمینه داشته باشیم. در اینجا، سعی می کنم ابتدا پیشنهادی اولیه درباره بازیگران اصلی زیست بوم خیریه طرح کنم. به این وسیله، می توانیم پرسش های عرصه خیریه را به نحوی دقیق تر طرح کنیم. سپس، می توانیم ببینیم نقش مطالعات خیریه در هر بخش به چه صورت است. در حین بحث، به بعضی از نمونه های موردی، مانند کلیشه های رایج در گفتمان خیریه و مسئله اولویت بندی، اشاره خواهد شد. این نوشته به جای دفاع از یک موضع مشخص در حوزه خیریه، می کوشد تا چارچوبی برای صورت بندی دیدگاه های مختلف فراهم کند. سپس، پیشنهاد طرح شده بر اساس یک نمونه، یعنی «دیگردوستی مؤثر»، بسط می یابد. در مجموع، دو هدف عمده مدنظر است. نخست، به نظر می رسد می توان نگاهی موسع تر به مطالعات خیریه داشت و بسیاری از پژوهش های معمول دانشگاهی را نیز در این دسته دید. تلقی «خیریه به مثابه غیرانتفاعی» دقیق نیست و حتی در عمل مشکل ساز است. دوم، بخشی از پرسش ها در این حوزه سرشت هنجاری دارند و ناگزیر باید به آن ها توجه کرد؛ به این ترتیب، اگرچه پاسخ به بسیاری از پرسش های حوزه خیریه مستلزم پژوهش های پژوهشگران علوم اجتماعی و طبیعی است، بدون بحث های مستقل فلسفی (به طور مشخص فلسفه اخلاق)، نمی توان مسائل حوزه خیریه را به درستی دید، فهمید و در جست وجوی راه حل برآمد. رویکردهایی که می کوشند ابعاد هنجاری را نادیده بگیرند، ناگزیر صرفاً مواضعی (احتمالاً نسنجیده) را مفروض می گیرند و از این نظر مستعد نقد هستند
ارزیابی و اولویت بندی مؤلفه های آمیخته بازاریابی بر عملکرد برند از نگاه مشتریان شعب بیمه ایران شهرستان زنجان
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقيق حاضر ارزیابی و اولویت بندی مؤلفه های هفت گانه آمیخته بازاریابی در عملکرد برند بیمه ایران در شهرستان زنجان می باشد؛ پژوهش حاضر بر حسب هدف، کاربردی و بر حسب موقعیت میدانی و برحسب گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماري پژوهش حاضر، مراجعه کنندگان شعب بیمه ایران در شهرستان زنجان می باشد. در اين پژوهش با توجه به اين كه حجم جامعه نامحدود است، از روش نمونه گيري غیر احتمالی در دسترس و به وسیله جدول مورگان حجم نمونه برابر ۳۸۴ نفر بدست آمد. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده خواهد شد. در تحقیق حاضر جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر 7 مؤلفه آمیخته بازاریابی؛ یعنی محصول، قیمت، مکان، تبلیغات، مردم، شواهد فیزیکی و فرایندها بر عملکرد برند تأثیر مثبت و معناداری دارند و لذا کلیه فرضیه ها مورد پذیرش واقع شد. همچنین نتایج اولویت بندی حاکی از آن بود که از بین 7 مؤلفه آمیخته بازاریابی، 3 مؤلفه محصول(خدمت)، تبلیغات و قیمت مؤثرترین مؤلفه ها بر عملکرد برند بیمه ایران در شهرستان زنجان شدند.
نقش ارزش ویژه برند و ارزش منصفانه در ارتباط بین بازاریابی رسانه های اجتماعی و وفاداری به برند
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
80 - 88
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نقش ارزش ویژه برند و ارزش منصفانه به عنوان متغیرهای میانجی در تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند بررسی شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مشتریان برند ایکس ویژن در اینستاگرام بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان، نمونه ای به حجم ۳۸۴ نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد بوده که روایی آن از طریق روایی محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی از طریق ارزش ویژه برند و ارزش منصفانه، تأثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان به برند دارد (β = 0.48, p < 0.001). همچنین، ارزش منصفانه تأثیر بیشتری نسبت به ارزش ویژه برند در افزایش وفاداری مشتریان داشته است. این یافته ها می تواند راهنمایی برای مدیران بازاریابی در جهت تدوین استراتژی های مؤثر برای افزایش وفاداری مشتریان باشد.
طراحی الگوی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
81 - 122
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری، کارکرد اساسی دولت و فرایند مداخله به منظور دست یابی به نتایج و تحقق چشم انداز سیاسی آن است. مطالعه سیاست گذاری عمومی به دنبال توصیف و تبیین سیاست گذاری دولت ها و نحوه اثرگذاری و ایجاد تغییر در آن است. پژوهش حاضر نیز باهدف طراحی الگوی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رویکرد نظریه بر خواسته از داده ها انجام شده است. روش پژوهش توصیفی - کاربردی، ازنظر جهت گیری از نوع بنیادی و ازنظر هدف پژوهش از نوع مطالعات اکتشافی - کیفی است. جامعه آماری مشارکت کنندگان شامل؛ خبرگان دانشگاهی و افراد متخصص در حوزه بازاریابی و صنایع فعال در عرصه کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق بوده اند که تعداد نمونه ها بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی به تعداد 30 نفر انتخاب شده است. گردآوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها مؤلفه های کلیدی مرتبط با الگوی طراحی الگوی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق از طریق مصاحبه ها و طبق روش مفهومی داده بنیاد استخراج و تدوین گردیده است. به طوری که مقوله محوری و شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و نتایج، تدوین و الگوی نهایی ارائه گردیده است. سپس، با استفاده از روش تحلیل دلفی، پرسشنامه مرتبط با طراحی الگوی اولیه توسط خبرگان اصلاح، تأیید و درنهایت الگوی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه گردیده است؛ بنابراین، با توجه به نتایج این پژوهش، مقوله های اصلی الگوی تدوین شده، شامل، عوامل کلیدی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق بوده است. از این رو، براساس آن می توان به پیامدهای مورد انتظار الگوی سیاست گذاری بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی و خلاق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست یافت.
مدل سازی عوامل فرهنگی موثر بر افزایش قابلیت های پویایی پلتفرم های داخلی (چشم انداز و فرصت های آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
123 - 145
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل فرهنگی مؤثر برافزایش قابلیت های پویایی پلتفرم های داخلی به مطالعه و تحلیل عاملی اشاره دارد که تأثیر بزرگی در افزایش قابلیت های پویایی و توانمندی های پلتفرم های داخلی دارد. ازاین رو این تحقیق از با ماهیت اکتشافی به روش کیفی درصدد مدل سازی عوامل فرهنگی مؤثر بر افزایش قابلیت های پویایی پلتفرم های داخلی (چشم انداز و فرصت های آینده) است. جامعه آماری 30 نفر از کارشناسان و صاحب نظران حوزه تولید محتوا و توسعه دهنده های پلتفرم های تعاملی و رسانه های اجتماعی بودند؛ که محقق در نفر 15 ام به اشباع نظری رسید. پس از تحلیل محتوای داده ها، سه مؤلفه اصلی و زیر مؤلفه های تأثیرگذار بر افزایش قابلیت های پویایی پلتفرم های داخلی مشخص شد: 1. مؤلفه سیاست گذاری کلان فرهنگی شامل؛ فرهنگ کارآفرینی، فرهنگ استفاده از فناوری، فرهنگ همکاری بین بخشی، فرهنگ آموزش و یادگیری و فرهنگ حمایت از نوآوری و 2. مؤلفه خرد یا عمومی فرهنگی شامل؛ فرهنگ مشارکت اجتماعی در رسانه بومی، ترویج و تقویت فرهنگ ملی، فرهنگ هویت بخشی مخاطب، فرهنگ حفظ حریم خصوصی، فرهنگ نوآور بودن مخاطبان و 3. مؤلفه فرهنگ رسانه ای، شامل: فرهنگ تنوع و کیفیت بالای تولید محتوا، فرهنگ هم گرایی رسانه ای، فرهنگ تعاملی بودن و احترام به سلیقه مخاطبان، فرهنگ رشد هویت برند، فرهنگ توسعه قابلیت های پلتفرم، فرهنگ تمرکز بر امنیت و اعتماد کاربران، فرهنگ به روزرسانی و ارتقاء پلتفرم ها در سطح حرفه ای.
از شیروان تا که لان: فراز و فرود یک شهر در پرتو منابع تاریخی و باستان شناختی
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
79 - 136
حوزههای تخصصی:
شهر شیروان یا سیروان از شهرهای مهم خوربران-جبال در دوره ساسانی است که تخت نشین استان ماسبذان (ماه سبدان) بوده است. ماسبدان، همان ماساباتیکه دوران های هخامنشی، سلوکی و اشکانی است که مردمان آن در معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای نقش بارزی داشته و دارای حکومت مستقلی بوده اند و به گمان قلمرویی بزرگ تر را دربر می گرفته و با تحولات کم یا زیاد می شده است. از وضعیت این استان در این دوران آگاهی ما اندک است. به گمان این پیشینه در کنار موقعیت راهبردی آن سبب شد که در دوره ساسانی همچنان کانون توجه قرار گیرد و شهرهای آن ازجمله شیروان به عنوان تخت نشین این استان به زیست خود ادامه دهند. چنانکه شهر شیروان در دوره ساسانی و سه قرن اول بعد از سقوط آن از نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اهمیت خود را همچنان حفظ کرده و نقش مهمی در تحولات این دوران و دوره های بعدی داشته است. به طوری که بیشتر جغرافی دانان، مورخان مسلمان و سیاحان و باستان شناسان غربی از این شهر دیدن کرده اند، مطالبی چند درباره مردمان، معماری و شهر آن نگاشته اند. در این نوشتار تلاش کرده ام، ضمن بررسی اوضاع این شهر به جغرافیای تاریخی، شهرسازی و معماری و نقش تاریخی آن در تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی براساس منابع تاریخی و باستان شناسی بپردازم.
Latent Profile Analysis for the Investigation of Emotional Factors in Second Language Acquisition(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Exploring L2 affective variables requires innovative research analytic approaches that can adequately address the complexity and dynamicity of the variables. Not always can the normality of distribution and linearity of relationships be assumed. Neither can the homogeneity of variance be always met. Latent profile analysis (LPA) is suggested to deal with the heterogeneity of data and non-linear relationships. It allows for hypothesis testing and model testing to tackle the ergodicity issue in second language acquisition (SLA) research from a person-centered approach. LPA, which primarily serves to classify a population or sample into several sub-groups, can be effectively employed in SLA research to classify L2 teachers or learners in terms of the different positive and negative emotions (e.g., enjoyment, boredom, anxiety, etc.) they experience while learning a foreign or second language. A classroom-based L2 learning experience occurs interactively with several personal and contextual variables involved. The relationship between any single affective variable can hardly be conceived as linear. Thus, LPA holds promises for dealing with these non-linear relations and provides insightful information about the profiles of learners or teachers concerning a particular affective variable. The purpose of this conceptual analysis is to provide a review of the basic tenets of LPA and to explain how it can contribute to the exploration of emotional variables in SLA. By identifying distinct emotional profiles, the study offers guidance on tailoring instructional strategies to address the specific emotional needs of language learners, thereby enhancing the effectiveness of language acquisition interventions.
تاثیر انگیزه حسابرسان داخلی به افشاگری رفتارهای غیر اخلاقی بر قضاوت و تصمیم گیری آنها در مورد افشاگری ها با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر عوامل سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
209 - 230
حوزههای تخصصی:
هر چند افشای رفتارهای غیراخلاقی و اقدامات خطاکارانه در سازمانها مزایای بسیاری دارد، حسابرسان داخلی حتی با داشتن انگیزه کافی جهت افشای رفتارهای غیراخلاقی، ممکن است تصمیم به سکوت بگیرند. به همین دلیل بررسی عوامل تاثیرگذار بر تمایل و تصمیم نهایی حسابرسان داخلی به افشای رفتارهای غیراخلاقی اهمیت زیادی یافته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر انگیزه حسابرسان داخلی به افشاگری رفتارهای غیراخلاقی بر قضاوت و تصمیم گیری آنها در زمینه افشاگری و همچنین بررسی تاثیر عوامل سازمانی مانند تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی بر این رابطه است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ داده ها یک پژوهش پیمایشی و میدانی و از لحاظ تحلیل ها یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه حسابداران رسمی دارای سابقه حسابرسی داخلی و تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 385 نفر تعیین شد و پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها به شکل برخط و حضوری، تعداد 185 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. قلمرو زمانی پژوهش سالهای 1402 و 1403 و قلمرو موضوعی حوزه مطالعات حسابرسی بود. جهت تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری و نرم افزار پی ال اس استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه حسابرسان داخلی به افشای رفتارهای غیراخلاقی بر قضاوت و تصمیم گیری آنها در زمینه افشاگری تاثیر مثبت و معنادار دارد. اما، تاثیر تعدیل گری تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی بر رابطه بین انگیزه حسابرسان داخلی به افشای رفتارهای غیراخلاقی و قضاوت و تصمیم گیری آنها در این زمینه مورد تایید قرار نگرفت.
نقش تعدیل کننده ذهنیت رشد و ثابت در رابطه بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
121 - 140
حوزههای تخصصی:
ذهنیت افراد در مورد ویژگی های بنیادی اشان بر نحوه دریافت و واکنش آنها در موقعیت های مختلف اثر می گذارد و می تواند باعث تعدیل هیجان ها و پیامدهای ناشی ازآن از جمله فرسودگی شغلی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ذهنیت در رابطه بین هیجان های منفی ومؤلفه های فرسودگی شغلی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه کارکنان شرکت های فعال در زمینه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند که از میان آنها 160 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های فرسودگی شغلی (مزلش و جکسون، 1981)، هیجان مثبت و منفی (واتسون و همکاران ، 1988) و ذهنیت (دوک، 2006) پاسخ دادند. داده های پژوهش، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رابطه معناداری بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی وجود دارد(05/0 P <)، به عبارتی دیگر نتایج این پژوهش نشان دادکه با افزایش هیجان های منفی، فرسودگی شغلی در کارکنان افزایش می یابد. همچنین نقش تعدیل کننده ذهنیت در این رابطه تأیید شد، بدین معنا که رابطه بین هیجان های منفی و فرسودگی شغلی در کارکنانی با ذهنیت ثابت نسبت به کارکنانی با ذهنیت رشد نیرومندتر بود. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که هیجان های منفی در فرسودگی شغلی نقش دارد و ذهنیت رشد با تعدیل هیجان های منفی می تواند باعث کاهش فرسودگی شغلی در کارکنان شود.
طراحی چارچوب مفهومی انتقال فناوری های پیشرفته در انقلاب صنعتی پنجم: رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
121 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: ظهور پارادایم صنعت 5.0 با تمرکز بر تعامل هوشمندانه انسان و ماشین، چالش های جدیدی را در فرآیند انتقال فناوری های پیشرفته ایجاد کرده است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب مفهومی جامع برای انتقال فناوری های پیشرفته در پارادایم صنعت 5.0 است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد پراگماتیسم و استراتژی استقرایی-قیاسی انجام شده است. از میان مقالات علمی منتشر شده بین سال های 2017 تا 2024 در پنج پایگاه داده معتبر، 84 مقاله با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از رویکرد ترکیبی متن کاوی و تحلیل مضمون تحلیل شدند. در فاز کمی از الگوریتم های LDAو K-means برای خوشه بندی مفاهیم، و در فاز کیفی از روش تحلیل مضمون براون و کلارک استفاده شد. روایی یافته ها با استفاده از روش مثلث سازی و پایایی با محاسبه ضریب توافق کاپا (83/0) تأیید گردید. یافته ها: تحلیل متن کاوی به شناسایی پنج خوشه اصلی منجر شد که شامل فناوری های پیشرفته (54.4%)، انتقال فناوری (8.5%)، صنعت 5.0 (19.2%)، چالش ها و فرصت ها (11.4%) و سیاست گذاری و قوانین (6.6%) بودند. تحلیل مضمون منجر به شناسایی 40 مضمون اصلی و 163 مضمون فرعی شد که در قالب هشت مرحله اصلی انتقال فناوری دسته بندی شدند. این مراحل شامل شناسایی و گزینش، اکتساب، انطباق، جذب و تحلیل، کاربرد و بهره برداری، توسعه و بهبود، اشاعه، و یادگیری و نوآوری است. نتیجه گیری: موفقیت در انتقال فناوری های پیشرفته در صنعت 5.0 مستلزم ایجاد یک اکوسیستم پویا و تعاملی است که در آن عوامل فنی، سازمانی، انسانی و محیطی به طور همزمان مدیریت می شوند. اصالت/ارزش: این پژوهش برای نخستین بار با ترکیب رویکردهای متن کاوی و تحلیل مضمون، چارچوبی جامع برای انتقال فناوری در پارادایم صنعت 5.0 ارائه می دهد که فراتر از مدل های خطی موجود رفته و رویکردی اکوسیستمی ارائه می کند. این چارچوب می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی در حوزه انتقال فناوری های پیشرفته و راهنمای عمل مدیران و سیاست گذاران باشد.
واکاوی بازدارنده های پرورش کارآفرینان ترکیبی (هیبرید) در نظام آموزش عالی با تمرکز بر اعضای هیئت علمی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
119 - 150
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی، اهرمی استراتژیک برای توسعه اقتصادی است و پرورش کارآفرینان، پیش شرط رشد و توسعه اقتصادی جوامع می باشد. در این میان کارآفرینان ترکیبی (هیبرید) با توجه به بالابودن احتمال موفقیت شان و شانس بالای کسب وکار آنها برای بقا، در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی موانع پرورش کارآفرینان ترکیبی در نظام آموزش عالی با تمرکز بر اعضای هیئت علمی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی انجام گرفته و راهبرد آن نظریه پردازی داده بنیاد با رویکرد ظاهرشونده گلیزر (Glaser) بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها و با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند، با 17 نفر از اعضای هیئت علمی کارآفرین و صاحب کسب وکار مصاحبه صورت گرفت. برای بررسی استحکام پژوهش نیز چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تأییدپذیری به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو مرحله کدگذاری حقیقی و کدگذاری نظری انجام گرفت. نتایج حاکی از ظهور 90 کد و نیز احصاء 13 مفهوم از مصاحبه ها بوده که در قالب 5 مقوله اصلی شامل "چالش های قانونی"، "ضعف های فرهنگی"، "ضعف های ساختاری-نهادی"، "چالش های اقتصادی-محیطی" و "موانع شغلی" به عنوان موانع پرورش کارآفرین ترکیبی در نظام آموزش عالی شناسایی گردید.
منبع کنترل درونی حسابرسان و تعهد حرفه ای: آیا بهزیستی روان شناختی مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
372 - 391
حوزههای تخصصی:
هدف: همواره تعهد حرفه ای حسابرسان، یکی از عوامل بسیار مهم در معرفی جایگاه مهم حسابرسی در جامعه و نیز اعتلا و رشد و توسعه حرفه حسابرسی بوده است. امروزه با توجه به رسوایی های مالی متعددی که در سراسر دنیا رخ می دهد، تعهد حرفه ای حسابرسان بیش از قبل اهمیت پیدا می کند. یکی از مواردی که می تواند بر تعهد حرفه ای حسابرسان اثرگذار باشد، ویژگی های فردی آن ها، مانند منبع کنترل درونی است. همچنین نقش مهم مسائل روان شناختی نیز در این موضوع مهم، مؤثر است که یکی از آن ها، بهزیستی روان شناختی است. هدف این پژوهش، بررسی نقش میانجی بهزیستی روان شناختی حسابرسان در ارتباط میان منبع کنترل درونی و تعهد حرفه ای آن هاست.
روش: این پژوهش از حیث ماهیت، جزء پژوهش های کاربردی و از دیدگاه روش، توصیفی پیمایشی است و با توجه به اینکه در محیط واقعی، یعنی سازمان حسابرسی و مؤسسه های حسابرسی انجام شده است، از نوع پژوهش های میدانی به شمار می آید. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از مدل های رگرسیون چندگانه و برای بررسی نقش متغیر میانجی (بهزیستی روان شناختی) از آزمون سوبل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، حسابداران رسمی شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسه های حسابرسی و شاغل انفرادی هستند. مطابق با اطلاعات درج شده در سایت جامعه حسابداران رسمی ایران، تعداد جامعه آماری ۱۹۸۴ نفر بوده است. جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام گرفت که در نهایت ۲۴۷ پرسش نامه جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که منبع کنترل درونی حسابرسان بر تعهد حرفه ای آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. علاوه براین، بهزیستی روان شناختی به عنوان یک متغیر میانجی، ارتباط مثبت بین منبع کنترل درونی حسابرسان و تعهد حرفه ای آن ها را تقویت می کند. به عبارت دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که علاوه بر تأثیر مستقیمی که منبع کنترل درونی بر تعهد حرفه ای حسابرسان دارد، از طریق بهزیستی روان شناختی نیز بر تعهد حرفه ای تأثیر غیرمستقیمی می گذارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت منبع کنترل درونی بر تعهد حرفه ای حسابرسان است. همچنین نقش مثبت بهزیستی روان شناختی، در تقویت این رابطه تأیید شد. این نتایج نشان می دهد که حسابرسان دارای منبع کنترل درونی، از درجه بالاتری از بهزیستی روان شناختی برخوردارند و این حس خوشایند درونی، به افزایش تعهد حرفه ای آن ها منجر می شود. نتایج پژوهش بر اهمیت توجه به مسائل روان شناختی و تفاوت های فردی در زمان استخدام حسابرسان یا اعطای پروانه به حسابداران رسمی تأکید دارد. متقاضیان کار در حرفه حسابرسی، در بدو استخدام باید از نظر ویژگی های فردی و روان شناختی، به طور دقیق ارزیابی شوند. این ارزیابی در زمان استخدام، می تواند ضمن کمک کردن به تعهد حرفه ای و رشد و پیشرفت حرفه حسابرسی، از بروز مشکلات احتمالی آتی جلوگیری کند. با توجه به اینکه تعهد حرفه ای حسابرسان، از چالش های مهم حرفه حسابرسی است، نتایج چنین پژوهش هایی می تواند توسط سیاست گذاران و همچنین مجریان حسابرسی صورت های مالی در کشور، یعنی سازمان حسابرسی و مؤسسه های حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی استفاده شود.
Employability and Digitalization: A Bibliometric Analysis with Future Research Directions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Digitalization is rapidly changing employment dynamics, demanding an understanding of how digital technologies impact employability. This study provides a comprehensive analysis of the relationship between digitalization and employability through a hybrid approach combining bibliometric analysis with a systematic theoretical review, based on the 4Ws framework (What, When, Where, and Why). Through the examination of thematic trends spanning the years 2010 to 2023, this study reveals significant domains in which digital transformation is influencing employability. The results underscore three primary thematic categories: the evolution of employment models catalyzed by digital technologies, the shift from Industry 4.0 to Industry 5.0, and theoretical advancements that concentrate on the informal economy alongside comparative analyses. This research contributes to addressing theoretical gaps regarding the lasting impact of digitalization on labor markets, with a particular focus on skill acquisition and job security. It presents targeted approaches for scholars, educators, and industry stakeholders to improve employability amid technological change. These include creating adaptive skill development programs, using AI in workforce management, and encouraging policies that enhance workers’ adaptability to new digital innovations. By presenting clear insights on how digitalization may affect employability, this research aims to enable more informed decisions for designing educational strategies and labor policies.
Utilizing Deep Learning for Aspect-Based Sentiment Analysis in Restaurant Reviews(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Consumers rely on social media opinions to make product choices and purchases. With the popularity of web-based platforms like Tripadvisor, consumers express their opinions and feelings about food quality, service, and other aspects affecting restaurants through comments. Hence, analyzing these comments can be valuable for others to choose a restaurant or to improve and develop their products and brands. Sentiment analysis utilizes text mining methods to extract, identify, and study emotions and subjective perceptions. Since consumers can use comments to choose a restaurant, this study seeks to provide sentiment analysis of their reviews on the Tripadvisor website about Iranian restaurants. This study is applied in nature, aiming to analyze and manually label 4000 comments from the Tripadvisor website regarding restaurants in ten tourist cities across Iran. It uses a standard extended long short-term memory algorithm for sentiment analysis, a deep learning neural network, and Python text mining packages for modeling. The results indicate that the F-Measure for all aspects exceeds 80%, indicating sufficient efficiency and accuracy of the aspect-based sentiment analysis model for restaurant reviews. The most significant features for customers of Iranian restaurants are the food and the atmosphere. This study represents one of the initial efforts to analyze comments posted on the Tripadvisor website concerning Iranian restaurants. Business owners in the tourism industry, especially restaurant owners, can use the proposed model to automatically and quickly analyze customer feedback, improve performance, and gain a competitive edge. The proposed model can also assist users of online platforms in analyzing the opinions of others, enabling them to make informed decisions more efficiently.