مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
الگوریتم هوش مصنوعی
حوزه های تخصصی:
پیش بینی درماندگی مالی یک پدیده بااهمیت برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات مالی محسوب می شود. تعیین احتمال درمانده شدن یک شرکت قبل از بروز درماندگی یک موضوع بسیار جالب و جذاب محسوب می شود و می تواند هم برای مدیران و هم برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شود. این پژوهش با استفاده از اطلاعات 6 سال مالی طی دوره 1390 الی 1395 در بخش صنعت و معدن بازار سرمایه به بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی بر درماندگی مالی و پیش بینی آن با استفاده از الگوریتم هوش مصنوعی (کلونی زنبور عسل) پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر متغیرهای اقتصادی بر درماندگی مالی شرکت های بخش صنعت و معدن بازار سرمایه است و همچنین نتایج نشان می دهد الگوریتم زنبور عسل توانایی بالایی در تحلیل و پیش بینی درماندگی مالی با متغیرهای اقتصادی دارد.
رویکرد مدیریتی در تحلیل درماندگی مالی بخش صنعت و معدن بازار سرمایه ایران با بکار گیری روش های یادگیری ماشین(NSGA-II,ABC)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۳۹۸ شماره ۹۶
38 - 55
حوزه های تخصصی:
تحلیل درماندگی مالی یک پدیده بااهمیت برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات مالی محسوب می شود. تعیین احتمال درمانده شدن یک شرکت قبل از بروز درماندگی یک موضوع بسیار جالب و جذاب محسوب می شود و می تواند هم برای مدیران و هم برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شود. در این پژوهش، با استفاده از اطلاعات 1350 شرکت سال طی دوره 1387 الی 1395 در بخش صنعت و معدن بازار سرمایه ایران، به بررسی عوامل مؤثر بر درماندگی مالی و پیش بینی آن به وسیله روش های یادگیری ماشین (الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب چندهدفه و کلونی زنبور عسل) با استفاده از نرم افزار متلب 2017 پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر غیرمستقیم نسبت مدیران غیرموظف و نسبت مالکان نهادی و تاثیر مستقیم مدیریت سود و اعتمادبه نفس کاذب مدیریت بر درماندگی مالی از بین سایر متغیر های مدیریتی می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که الگوریتم هوش مصنوعی توانایی پیش بینی درماندگی مالی را بااستفاده از شاخص های مدیریتی دارد و توانایی الگوریتم کلونی زنبور عسل از الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب چندهدفه جهت پیش بینی درماندگی مالی بیشتر می باشد.
اعتبارسنجی الگوریتم های هوش مصنوعی در پیش بینی درماندگی مالی در بخش صنعت و معدن با تأکید بر نقش متغیرهای کلان اقتصادی، مالی، مدیریتی و ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۱
213 - 243
حوزه های تخصصی:
تحلیل درماندگی مالی یک پدیده با اهمیت برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات مالی محسوب می شود. تعیین احتمال درمانده شدن یک شرکت قبل از بروز درماندگی یک موضوع بسیار جالب و جذاب محسوب می شود و می تواند هم برای مدیران و هم برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شود. در این پژوهش با استفاده از اطلاعات 1350 شرکت سال طی دوره 1387 الی 1395 در بخش صنعت و معدن بازار سرمایه ایران به بررسی عوامل مؤثر بر درماندگی مالی و پیش بینی آن به وسیله الگوریتم های هوش مصنوعی (روش درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبان و طبقه بندی بیز) با استفاده از نرم افزار متلب 2017 پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مستقیم تورم و ریسک مالی و تأثیر معکوس نسبت مدیران غیرموظف، بازده سالانه سهام و نسبت وجه نقد عملیاتی بر درماندگی مالی می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که الگوریتم درخت تصمیم با استفاده از داده های مالی و اقتصادی کارایی بالاتری نسبت به روش طبقه بندی بیز و ماشین بردار پشتیبان در جهت پیش بینی درماندگی مالی دارد.
تحلیل نقش نظارتی شرکت(ویژگی های مدیریتی و کمیته حسابرسی) بر ارزش برند در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از الگوریتم هوش مصنوعی فرهنگی و تخمین گر خطی و غیرخطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
195 - 236
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بررسی سودمندی روش فرهنگی در تحلیل تأثیر عوامل نظارتی بر ارزش برند شرکت و همچنین پیش بینی ارزش برند با روش تخمین گر خطی و غیرخطی می پردازد. در این راستا، برای اندازه گیری ارزش برند از نسبت کیوتوبین استفاده شده است. متغیرهای مستقل اولیه در این پژوهش شامل متغیرهای نظارتی (ویژگی های مدیریتی و کمیته حسابرسی) می باشد. یافته های تجربی مربوط به بررسی 190 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390 تا 1397، نشان می دهد که متغیرهای نسبت مالکان نهادی، استقلال هیئت مدیره، تخصص اعضای هیئت مدیره و مالکیت مدیریتی نسبت به سایر متغیرها قدرت بالاتری در تبیین ارزش برند با استفاده از روش فرهنگی دارند. به علاوه، از نتایج دیگر پژوهش می توان به این موضوع اشاره کرد که در پیش بینی ارزش برند، روش تخمین گر غیرخطی توانایی بالاتری نسبت به روش تخمین گر خطی دارد
ارائه الگوی سنجش کارایی شرکت ها با نقش معیار های نظارتی ( رویکرد فرهنگی و لاسو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
65 - 96
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار تأثیرگذاری عوامل نظارتی در" نظام راهبری شرکتی" به روش فرهنگی و لاسو به عنوان روشیسودمند در ارزیابی کارایی شرکتی استفاده شده است. اندازه گیری کارایی شرکت ها بر مبنای روش تحلیل پوششی داده ها ، روش سودمندی است. متغیرهای مستقل الگو، شامل متغیرهای نظارتی در نظام راهبری شرکتی است که با استفاده از الگوریتم متغیرگزینی فرهنگی، پارامترهایی انتخاب شده اند که با کارایی شرکت های مورد بررسی، بالاترین همبستگی را دارند. سپس با استفاده از الگوی لاسو، کارایی شرکت ها محاسبه و یافته های تجربی در154 شرکت فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازه ی زمانی 1390 تا 1397، نشان می دهد که متغیرهای نسبت مالکیت نهادی، نسبت مدیران غیرموظف، ارتباط سیاسی شرکت، نسبت مالکیت مدیریتی و تمرکز مالکیت نسبت به سایر متغیرها قدرت بالاتری در تبیین کارایی شرکت ها با استفاده از روش فرهنگی دارند.
رویکرد هوش مصنوعی در تبیین مقایسه ای تأثیر معیار های نظام راهبری و نسبت های مالی بر سود اقتصادی و سود حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
129 - 146
حوزه های تخصصی:
سود یکی از اقلام مندرج در صورت های مالی است که در تصمیم گیری استفاده کنندگان صورت های مالی تأثیر بسزایی دارد و توجه زیادی را معطوف خودساخته است. یکی از مسائل مهم و حیاتی هر فعالیت اقتصادی ارزیابی میزان دستیابی به اهداف تعیین شده می باشد بی شک این مسئله با پیشرفت روزافزون فعالیت های اقتصادی وارد عرصه جدیدی می شود و لزوم ایجاد روش های دقیق تر و نزدیک تر به واقعیت بیشتر احساس می شود و همین احساس نیاز، مقدمه ایجاد روش های نو ارزیابی و تکمیل روش های قدیمی تر می شود. هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر جهت تبیین سود اقتصادی و سود حسابداری با استفاده از رویکرد هوش مصنوعی می باشد با توجه به مطالعه انجام شده در هیچ پژوهش داخلی به تحلیل مقایسه ای عوامل مؤثر بر سود حسابداری و اقتصادی از دیدگاه نظام راهبری و نسبت های مالی پرداخته نشده است لذا با توجه به اهداف پژوهش از اطلاعات مالی 127 شرکت طی سال های 1390 الی 1398 جهت آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است که نتایج تحلیل نشان می دهد تفاوت بین نوع معیار و میزان تأثیر معیار بر سود حسابداری و اقتصادی وجود دارد.بطوریکه معیار های مالی نسبت به معیار های نظام راهبری توانایی بالاتری در تبیین سود شرکت(سود حسابداری و اقتصادی)دارد و همچنین می توان بیان کرد قدرت پیش بینی سود حسابداری نسبت به سود اقتصادی با استفاده از معیار های مالی بالاتر می باشد.