مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۵۳۷٬۲۲۴ مورد.
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی مجموعه ای از سلیقه ها، ارزش ها، هنجارها، نوع ِمصرف، طرز تلقی ها و عمدتاً مبحثی مشترک و جمعی است که به صورت نمادین، برای افراد و مجموعه انسانی یک ملت، موجب هویت بخشی در جامعه می گردد؛ ازاین رو، بررسی تطبیقی سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی که برخاسته از تمدن غرب است، اهمیت می یابد. بر این اساس، این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، اشتراکات و افتراقات سبک زندگی اسلامی و غربی را مبتنی بر آیات و روایات اهل بیت C بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد هر دو سبک زندگی بر اصولی چون عدالت خواهی، آزادی، حقوق بشر، صلح طلبی و انسان دوستی تأکید دارد؛ اما از نظر تفاوت ها، سبک زندگی اسلامی و غربی دو الگوی متفاوت از سبک زندگی را در جنبه های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نشان می دهد. اسلام بیشتر به ارزش های اخلاقی و انسانی توجه می کند و به ترویج این مفاهیم می پردازد، درحالی که سبک زندگی غربی بیشتر به توسعه فنّاوری و اقتصاد تمرکز دارد و ارزش های فردی را بر ارزش های جمعی ترجیح می دهد. این تحقیق نشان داد که توسعه مشترک ارزش های انسانی و اجتماعی و بهبود و ارتقاء شرایط جامعه و تعالی انسانی، با توجه به تفاوت ها و اشتراکات این دو سبک زندگی ممکن است. این نتایج می توانند به سازمان دهی و تدوین سیاست های مناسب جهت تحقق این اهداف کمک کند.
افشای اطلاعات بااهمیت پایداری و عملکرد شرکت: تعدیلگری استراتژی تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
63 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: کمبود منابع و استفاده بهینه از آن، چالش اصلی جهان در قرن حاضر است، این چالش توجه همگان را به سوی مفهوم پایداری و تأثیرهای آن و به طور کلی، مفهوم توسعه پایدار جلب کرده است. توسعه پایدار مستلزم آن است که شرکت ها راهبردهایی را پیاده سازی کنند که علاوه بر اهداف و عملکرد اقتصادی، سایر ابعاد توسعه پایدار، از جمله زیست محیطی و اجتماعی را نیز دربرگیرد. همچنین شرکت ها به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه، از تأثیرگذاران مهم روی روند توسعه پایدار هستند و بدون همکاری آن ها، هیچ اقدامی در مسیر پایداری به سرانجام نخواهد رسید. از آنجایی که انجام فعالیت های پایداری، مقدمه ای برای افشای اطلاعات پایداری، جهت بهره مند شدن شرکت ها از مزایای اجرا و افشای پایداری است، هدف پژوهش حاضر، بررسی افشای اطلاعات بااهمیت پایداری بر عملکرد شرکت با نقش تعدیلگری استراتژی تجاری است.
روش: پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، در زمره پژوهش های توصیفی هم بستگی قرار دارد. اطلاعات و مبانی نظری با استفاده از روش کتابخانه ای و داده های مالی نیز با استفاده از روش اسنادکاوی از صورت های مالی حسابرسی شده و اطلاعات پایداری با روش تحلیل محتوا و عمل مپینگ از گزارش های هیئت مدیره (یا پایداری) شرکت ها جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش، ۱۰۲ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱ است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین افشای اطلاعات بااهمیت پایداری و عملکرد شرکت، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، استراتژی تجاری، در رابطه بین افشای اطلاعات بااهمیت پایداری و عملکرد شرکت، نقش تعدیل کننده دارد و باعث تقویت این رابطه مثبت می شود.
نتیجه گیری: هدف مدیر افزایش ثروت سهام داران است، به این منظور برای حداکثر کردن سود تلاش می کند. در این راستا مدیر می تواند علاوه بر سرمایه گذاری های مالی سنتی، به نوع جدیدی از سرمایه گذاری که سرمایه گذاری در فعالیت های پایداری نامیده می شود، اقدام کند. به همین دلیل است که سرمایه گذاران با افق بلندمدت تر، شرکت هایی را ترجیح می دهند که از لحاظ محیطی، اجتماعی و حاکمیتی بهتر باشند. در حالی که سرمایه گذاران با افق کوتاه مدت، برعکس آن را ترجیح می دهند. نتایج به دست آمده نشان داد شرکت هایی که به میزان بیشتری به افشای اطلاعات بااهمیت پایداری اقدام کرده اند، عملکرد و ارزش بالاتری نسبت به شرکت هایی دارند که کمتر به افشای این گونه اطلاعات اقدام کرده اند. به عبارت دیگر، شرکت با افشای اطلاعات بااهمیت پایداری، باعث ایجاد و بهبود مزیت رقابتی و در نهایت باعث افزایش ارزش و عملکرد شرکتی می شود. همچنین با توجه به یافته ها، استراتژی تجاری در رابطه افشای اطلاعات بااهمیت پایداری و عملکرد شرکت، نقش تعدیلگری دارد. به عبارت دیگر، شرکت ها با انتخاب راهبرد تجاری مناسب و سازگار با عملیات خود، تلاش کرده اند تا رابطه بین افشای اطلاعات بااهمیت پایداری و عملکرد شرکت را تقویت کنند؛ بنابراین شرکت هایی که اهمیت بیشتری برای افشاهای پایداری قائل شده اند و افشای این اطلاعات را در اولویت قرار داده اند، از ارزش و عملکرد بالایی برخوردارند. از سوی دیگر، با توجه به استفاده از الگوی مایلز و اسنو و تقسیم بندی استراتژی تجاری به دو دسته تدافعی و تهاجمی، نتایج نشان داد شرکت هایی که استراتژی تجاری تهاجمی را اتخاذ کرده اند، نسبت به شرکت هایی که استراتژی تجاری تدافعی را در پیش گرفته اند، بیشتر به افشای اطلاعات بااهمیت پایداری اقدام می کنند. پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران، به منظور ارزیابی عملکرد شرکت، علاوه بر توجه به افشاهای مالی، افشاهای غیرمالی (پایداری) را نیز مد نظر قرار دهند تا سرمایه گذاری بهینه انجام و از اتلاف منابع جلوگیری شود. پژوهش حاضر بینش های جدیدی را در باب تأثیر افشای اطلاعات بااهمیت پایداری بر عملکرد شرکت با نقش تعدیلگری استراتژی تجاری و اجرای آن در بازارهای نوظهور ارائه می دهد که به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است.
طراحی مدل کسب و کار مبتنی بر آینده نگاری: ارائه و اعتبارسنجی یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
96 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل کسب وکار مفهومی راهبردی است که چگونگی خلق کردن، ارائه دادن و به دست آوردن ارزش را نشان می دهد. اگرچه مدل های کسب وکار، هم زمان با تغییرات محیط تغییر می کنند، برای غلبه بر شتاب تغییرات به نوآوری، پیش دستی، تفکر اکتشافی و آینده گرایی نیاز دارند. نوآوری در مدل های کسب وکار، مستلزم بینش طراحی است. آینده نگاری، فرایندی نظام مند و مشارکتی برای ساختن آینده است که از طریق مشورت، کسب آگاهی و چشم اندازسازی به آینده گرا کردن کسب وکار می پردازد. الگوهای طراحی مدل کسب وکار موجود، به محیط طراحی و آینده توجه اندکی دارند. چارچوب های آینده نگاری موجود نیز، به طراحی مدل کسب وکار توجه کافی ندارند. از این رو بررسی ها نیاز به ارائه مدلی جامع را نشان داد که برای در نظر گرفتن تحولات محیط، عدم قطعیت های موجود و وضعیت های آینده را در طراحی مدل های کسب وکار لحاظ کند. این پژوهش با هدف برطرف شدن شکاف در ادبیات موضوع و ارائه مدل مفهومی طراحی مدل کسب وکار مبتنی بر آینده نگاری انجام شد.
روش: پژوهش از نظر جهت گیری کاربردی، از نظر هدف اکتشافی و فلسفه آن پراگماتیسم است و صبغه ترکیبی و رویکرد استقرایی دارد. در بخش نظری با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مطالعات پیشین و آثار علمی مرتبط با موضوع پژوهش بررسی، تحلیل و دسته بندی شد. سپس طی یک مطالعه مفهومی با استفاده از بینش های به دست آمده و ترکیب مدل های موجود، مدل مفهومی پیشنهادی طراحی شد. برای اعتبارسنجی مدل، از میان خبرگان آینده پژوهی و مدیریت کسب وکار که جامعه تجربی پژوهش بودند، ۱۲ نفر به روش قضاوتی برای نمونه انتخاب شد. در این مرحله، برای جمع آوری اطلاعات، از ابزار پرسش نامه استفاده شد. روایی محتوای پرسش نامه را خبرگان تأیید کردند و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به میزان 768/0 تأیید شد. برای بررسی نرمال بودن داده ها، آزمون کلموگروف اسمیرنف به عمل آمد و بر اساس نتایج داده ها نرمال بود. سپس آزمون T تک نمونه ای برای تحلیل پاسخ ها انجام شد. سامان دهی مدارک و استنادها با استفاده از نرم افزار پژوهیار نسخه ۲ و محاسبه ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در مطالعات گذشته، دسته ای از پژوهشگران به آینده پژوهی در طراحی مدل کسب وکار توجه ناچیزی کرده اند. معدودی از آن ها به برخی جنبه های آینده پژوهی توجه کرده اند، ضمن آنکه به پایداری و فضای طراحی مدل کسب وکار اهمیت بیشتری داده اند. دسته دیگری از پژوهشگران، برخی فنون آینده پژوهی را جعبه ابزار دانسته و از آن استفاده کرده اند. تعداد اندکی نیز به آینده پژوهی و آینده نگاری، به عنوان چارچوبی برای توسعه مدل کسب وکار نگریسته اند؛ اما چارچوب جامعی برای طراحی مدل کسب وکار مبتنی بر آینده نگاری ارائه نکرده اند. ضمن مطالعه مفهومی، فرایند طراحی مدل کسب وکار اوستروالدر و پیگنر و چارچوب آینده نگاری عمومی وروس، مدل های مناسبی برای ادغام و ارائه مدل مد نظر پژوهش تشخیص داده شد. بر همین اساس، مدل مفهومی پیشنهادی برای طراحی مدل کسب وکار مبتنی بر آینده نگاری با ادغام دو مدل مذکور، طراحی و ارائه شد و به تأیید خبرگان رسید.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، ابتنای طراحی مدل کسب وکار بر آینده نگاری با در نظر گرفتن آینده های گوناگون، نگرش چندسطحی و پیگیری تحقق راهبردها، می تواند نقاط ضعف پژوهش های پیشین و الگوهای موجود را پوشش دهد و به آینده گرا شدن کسب وکارها کمک کند. پیشنهاد می شود طراحان مدل های کسب وکار، در فرایند طراحی، ضمن توجه به شناخت تحولات محیط و آینده های ممکن، برای تحقق مدل کسب وکار متناسب با آینده های بدیل، برنامه ریزی کنند. کاربست مدل پیشنهادی می تواند به این منظور کمک کند. پژوهشگران دیگر می توانند نتایج کاربرد مدل پیشنهادی را ارزیابی و تحلیل کنند.
اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 40
حوزههای تخصصی:
در محیط پویای کنونی زنجیره های تأمین گردشگری باید چابک باشند، یعنی باید در موقعیتی باشند که بتوانند به سرعت به نیازهای مشتری پاسخ دهند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان انجام شد. بدین منظور ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و انتخاب 43 مقاله مرتبط، 6 عامل فناوری اطلاعات، منابع انسانی، عوامل اجتماعی، انعطاف پذیری، حساسیت و پاسخگویی به بازار و شایستگی به عنوان عوامل چابک سازی زنجیره تأمین گردشگری انتخاب شد. آنگاه با استفاده از تکنیک دیمتل اولویت بندی و نمودار علی عوامل به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان صنعت گردشگری در شهر اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری غیراحتمالی و به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. در مجموع 34 پرسش نامه تکنیک دیمتل جمع آوری شد که بر اساس نتایج آن عوامل شایستگی، اجتماعی، منابع انسانی، فن آوری اطلاعات، انعطاف پذیری و حساسیت و پاسخ گویی به بازار اولویت های اول تا ششم را به دست آوردند.
Enhancing Generative AI Usage for Employees: Key Drivers and Barriers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examines the use of AI tools within work environments, particularly Generative AI (Gen-AI). Its objective is to comprehend the factors affecting employees' adoption and utilization of such tools. The research applies the Technology, Organization, and Environment (TOE) framework to pinpoint potential factors and formulate hypotheses regarding their influence on employees' Gen-AI usage frequency. A quantitative research approach was conducted among a sample of 316 American employees. Results suggest that employees' perceived Gen-AI intelligence and warmth positively impact their usage through the mediation of performance expectancy. Effort expectancy only mediates the relationship between perceived Gen-AI intelligence and Gen-AI employee usage. Findings also show that the perceived severity of Gen-AI has a negative influence on employees’ usage and that an organization's absorptive capacity of Gen-AI does not influence employees’ usage. Critical drivers for Gen-AI utilization encompass technological proficiency, peer influence, and regulatory backing. These outcomes underscore the significance of nurturing a corporate culture that encourages innovation and adherence to regulations to successfully integrate Gen-AI in workplaces.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای عملیاتی بهبود تجربه لذت بخش مشتری در خریدهای الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
113 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: رقابت شدید،کسب وکارهای الکترونیکی را به سوی خلق تمایز از طریق ایجاد تجربه لذت بخش برای مشتریان سوق داده است؛ زیرا تجربه لذت بخش و موفق باعث رضایت مندی مشتریان، تبلیغات توصیه ای و در نهایت خرید مجدد می گردد و تجربه ناموفق سبب از بین رفتن اعتماد مشتری و انتخاب جایگزین برای خریدهای آتی خواهد شد. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی راهکارهای عملیاتی بهبود تجربه لذت بخش مشتری در خریدهای الکترونیک فروشگاه های مجازی در صنعت پوشاک است.روش: برای این منظور از رویکرد آمیخته (کیفی - کمی) از نوع متوالی اکتشافی با استفاده از روش دلفی فازی بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه شامل16 نفر از خبرگان در زمینه موضوع مورد پژوهش بود. جهت جمع آوری داده ها، از دو روش اسنادی و میدانی بهره گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها در فاز کیفی، بررسی اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه عمیق و در فاز کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده ها در بخش کیفی با بکارگیری تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی با استفاده از روش دلفی فازی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای بهبود تجربه لذت بخش مشتری در خریدهای الکترونیکی به ترتیب اولویت شامل تقویت آمیخته بازاریابی با امتیاز 669/.، بهبود ویژگی های وب سایت با امتیاز 663/. و مشتری مداری با امتیاز 647/. می باشند. نتیجه گیری: لذا با توجه به خرید الکترونیکی پیشنهاد می گردد که تبلیغات کاملا متناسب با کیفیت محصول و منطبق با واقعیات باشد تا مشتریان با اطمینان بیشتری خرید کنند.
Prevalence of Internet Addiction among Psychology, Accounting, and Management Students at Islamic Azad University of Bandar Anzali
حوزههای تخصصی:
Objective: Internet addiction has become a global problem due to its high incidence, rapid growth rate, and serious adverse consequences. The aim of the present study was to investigate the prevalence of Internet addiction among students of psychology, accounting, and management at Islamic Azad University, Bandar Anzali Branch.Methods: This study was a descriptive study. The statistical population of the study included all students of psychology, accounting, and management at Bandar Anzali International Azad University in the academic year 1402-1403. Of these, 150 were selected using convenience sampling. Then, the Internet Addiction Questionnaire (IAT; Yang, 2005) was administered to them, and the data were analyzed using SPSS software.Results: The obtained frequency and percentage showed that 64 (43.2%) of the subjects were regular users without dependence or addiction to the Internet. 75 (46.8%) of the subjects were exposed to Internet addiction (had Internet dependence) and 11 (6%) of the subjects had Internet addiction.Conclusion: There was a small amount of Internet addiction among students, but a high percentage of students had Internet dependence, which justifies the need to pay attention to teaching students about the optimal use of cyberspace.
A Narrative Exploration of Transformation of Moral, Social and Cultural Values among Generation Z in the Context of Marriage(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: Unlike previous generations who adhered to a standard and predictable model of marriage, the modern world may offer new opportunities and ideas for marriage to younger generations. Some of these changes in the domain of marriage align with the overarching cultural master narratives of society and are widely accepted, while others may not be fully embraced but are nonetheless considered rational by some or even most members of the community. This study aims to gain a deeper understanding of Generation Z’s (born between 1997 and 2012) attitudes toward marriage. Materials and Methods: This study employed a qualitative research design. The sample consisted of 29 male and female participants aged 14 to 27 from Tehran, selected through voluntary sampling. Data were collected using focus conversation conducted in focus groups. For data analysis, the study utilized Braun and Clarke's (2022) reflexive thematic analysis approach. Results: The analysis revealed six main themes related to marriage: “meaning-making of marriage,” “partner selection,” “traditional family roles,” “premarital sex,” “parenthood,” and “marriage customs”. Conclusion: Findings indicate that that while marriage, as a sacred institution, remains intact and continues to be regarded by Generation Z as an implicit reference point with social, cultural, and Moral legitimacy, there is an observable shift away from a singular, fixed concept of marriage. Instead, marriage is increasingly being redefined and reinterpreted as an institution shaped by dynamic individual preferences, with its meaning, role, and significance subject to ongoing reconsideration.
بررسی تحلیلی حق ارث و میراث زن در ازدواج های عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دین زردشتی ازدواج از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر زردشتی موظف است ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد تا بتواند نامگاه و اجاق خانواده را زنده نگه دارد. افزون بر این، حفظ اموال و دارایی خانواده نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است و می بایست افراد خانواده در حفظ و نگه داری اموال خانواده نسل به نسل کوشا باشند و آن را محفوظ دارند. در ایران عصر ساسانی نیز مسئله ارث در دین زردشتی اهمیت بسزایی پیدا کرده بود و هر فرد زردشتی موظف بود فرزند پسری از خود باقی گذارد تا آن فرزند میراث دار نام، اجاق و اموال خانواده باشد. زمانی که فرزند پسری در میان نبود، برای تأمین جانشین ازدواج های نیابی صورت می گرفت و فرزندان حاصل از این ازدواج ها نیز به عنوان ارث بر شناخته می شدند. این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای به بررسی میزان سهم الارث وراث در شرایط گوناگون ازدواج و وظایف آنان نسبت به متوفی پرداخته است. بررسی ها حاکی از آن است که بهره مندی وراث از ترکه متغیر بود. در وهله نخست، ریشه چنین تفاوتی در نوع و نحوه ازدواج زن/دختر نهفته است. در وهله دوم، اندیشه ای در باب اهمیت فرزند پسر به عنوان عامل پل سازی برای عبور روان از پل چینوت و زنده نگهداشتن آیین نیاکان وجود داشت که ایجاد طبقات گوناگون وراث را به دنبال داشته است که بدین سان، ما در دین زردشتی با گونه های مختلف وراث روبه رو می شویم.
درآمدی انتقادی بر مفهوم فره ایزدی؛ ذات یا اکتساب (با تکیه بر مفهوم شاهی آرمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانش مفاهیم بنیادین شاهی آرمانی ایران باستان، ضرورتی انکارناپذیر است. وجه شفاهی تمدن ایران باستان، فربهی اسطوره های ایرانی و انتقال ادیبانه آموزه های باستانی همراه با وجوه استعاره ای، ازجمله موانعی است که خوانش صحیح و شفاف آن مفاهیم بنیادین را با چالش مواجه ساخته است. «فرّه ایزدی» یکی از مفاهیمی است که به دلایل فوق در هاله ای از ابهام است و از طرفی فهم مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران کهن، پیوستگی زیادی با این مفهوم دارد. مفهوم «فرّ» نماد حقانیت قدسی شاهی آرمانی است؛ اما این ویژگی باعث شکل گیری نوعی کج اندیشی درباره این مفهوم و درنهایت سوءفهم در اصل شاهی آرمانی ایران باستان شده است. وجه فرامادی «فرّ» بسیاری را بر آن داشته است تا آن را عطیه ای قدسی تلقی کنند و از وجوه اکتسابی و زمینی آن غفلت ورزند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع دست اول نگاشته شده و وجه زمینی و اکتسابی مفهوم فرّ، بررسی و با کاربست روایتی تحلیلی، ضمن بازخوانش این مفهوم در شاهی آرمانی، وجوه اکتسابی آن، برجسته و از این منظر تلاش شده است هیکل نحیف سوبژکتیویته در ایران باستان کمی فربه شود.
بازخوانی پندار «خدازادگی» در عهدین و شیوه رویارویی با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
147 - 162
حوزههای تخصصی:
ترکیب «خدازادگی» به معنای ادعا یا پندار فرزند خدا و از نسل او بودن (نه لزوماً با این لفظ) در برخی از متون کهنِ برجای مانده از تمدن های مختلف بشری و نیز در عهدین و قرآن کریم دیده می شود. این سوابق نشان از منافع و جذابیت هایی دارد که پیوسته در اندیشه بشر وجود داشته و وی برای جذب و جلب آنها به کارهایی مختلف دست یازیده و هر بار با روشی جدید این پندار را زنده نگه داشته است. پژوهش حاضر پندار «خدازادگی» و گونه های «خدازادگان» در عهدین را واکاوی و تبیین کرده است. برای دست یابی به این هدف، ابتدا پیشینه این پندار بررسی شده است و سپس گونه های این فرزندان الوهی معرفی شده اند و در نهایت شیوه مواجهه عهدین با آنها بیان شده است. از این بررسی به دست می آید که چگونه چنین تصوری ابتدا پدید آمده و سپس به تدریج در اذهان رسوب کرده است. همچنین، کتاب مقدس عزمی جدی برای نقض و ابطال چنین پنداری از خود نشان نداده است.
تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یک امر مهم و نیاز ضروری برای همه جوامع بشری بوده و تا کنون در حوزه اخلاق نظری و عملی دیدگاه های مختلفی از سوی هریک از اندیشمندان و اخلاق پژوهان شرقی و غربی ارائه شده است. اندیشمندان اسلامی نیز به این امر اهتمام ویژه داشته و رسالت اصلی دین را پرورش انسان ها در حوزه اخلاق می دانند. از جمله این اندیشمندان علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان داعیه دار «طرح اخلاقی نقلی» با بهره گیری از آموزه های وحیانی است و در کتا ب ها و نگاشته های خویش به اخلاق عنایت بسیار داشته است. ازاین رو در جهت دستیابی به دیدگاه های اخلاقی ایشان، این پژوهش با رویکرد تحقیقی تحلیلی و با مطالعه آثار وی در پی پاسخ به این سؤال است که نظریه اخلاقی علامه مجلسی چیست؟ و چه تأثیری در حوزه اخلاق کاربردی و عملی دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که نظریه اخلاقی ایشان نظریه ای تلفیقی است که شامل هر سه نظریه اصلی مطرح در اخلاق هنجاری می شود و می توان آن را یک «کلان نظریه» دانست. این مطلب مهم ترین جنبه ابداعی و نوآورانه در نظریه ایشان است. اما مهم تر آنکه نظریه علامه مجلسی در تمام حوزه های اخلاق کاربردی و عملی، از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، محیط زیست و اخلاق خدایی اثرگذار است. در واقع نظریه ایشان برخلاف دیگر نظریات مطرح، به ویژه نظریات مطرح در جهان غرب که خالی از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقی انسانی (ارتباط با خود و با دیگری و مهم تر از همه با خدا) را پوشش می دهد.
نقش میانجیگر دلبستگی به خدا در رابطه پریشانی روان شناختی و سلامت روان شناختی با بخشش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر دلبستگی به خدا در رابطه پریشانی روان شناختی و سلامت روان شناختی با بخشش انجام شد. جامعه آماری را بزرگسالان شهر تهران تشکیل دادند. نمونه شامل ۴۰۷ نفر (339 خانم و 68 آقا) در دامنه سنی ۱۸ ۵۷ سال بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه دلبستگی به خدا (AGS)، مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، پرسش نامه اضطراب، افسردگی، استرس (Dass-14) و مقیاس بخشش هارتلند (HFS) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون سوبل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بخشش بر روی سلامت روانی و دلبستگی به خدا و همچنین دلبستگی به خدا بر سلامت روانی اثر مثبت و معنی داری دارند؛ همچنین همبستگی معکوس و معنی دار بین سلامت روانی و افسردگی، اضطراب و استرس نیز دیده شد. بررسی اثر میانجی دلبستگی به خدا بر رابطه بخشش و سلامت روانی نشان داد که دلبستگی به خدا می تواند اثر میانجی معنی داری داشته باشد. شاخص های ارزیابی مدل نیز نشان داد که مدل ساختاری برازش لازم برای هدف تعیین میانجیگری و پیش بینی را داراست و می توان با تقویت دلبستگی به خداوند، رابطه بین بهزیستی روان شناختی و بخشش را تحکیم کرد.
Comparative Analysis of Interactional Competence in Iraqi Elementary and Advanced EFL Learners Across Face-to-Face and Virtual Learning Environments(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Abstract This research covers the differences in some of the interactional competence components, such as topic management, turn management, non-verbal behavior, breakdown repair, and interactive listening, among Iraqi elementary and advanced EFL learners. In relation to both the face-to-face and virtual environments, this article tries to divulge how the said competencies of these learners change with task types—opinion exchange and jigsaw tasks—and educational setting. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts.
Formation of Social Brand Engagement through User-Generated Content: Meta Synthesis Technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, social brand engagement is considered as a vital elements and an important issue in marketing and management fields, since it increases the awareness of brand and also its credibility among audiences. In such a way that it creates a credible and meaningful relationship with customers that at last they became the supporters of such brand. Therefore, this study was to review the issue of social brand engagement through user-generated contents using meta-synthesis method during 2010-2024, systematically. This study made use of documentary method to gather data and population consisted of all internal and external related studies in authentic journals. To evaluate the quality of researches, we made use of Critical Appraisal Skills Program (CASP) and to maintain the quality of meta-synthesis, we made use of Kappa index that the Kappa agreement coefficient of the themes was 0.879 indicating the level of good agreement and reliability of the results. Findings showed that 62 codes and 7 themes were identified including “the use of strategies to increase user participation in UGC, the use of user content in UGC in marketing campaigns, harnessing the power of customer testimonials, creating compelling challenges and contests, using and creating a community around the brand, analyzing the impact of UGC and paying attention to the intersection of legal considerations and ethical procedures in the field of UGC campaigns for the formation of social brand engagement” and 2 dimensions have been identified including “the development of the process of using UGC and the internalization of UGC in the formation and increase of social brand engagement”. Therefore, regular disclosing brand-related contents and creating effective communication channels between the firm and customers on social media can lead to social brand engagement.
ارزیابی مخاطره خشکسالی و اثرات آن بر ناپایداری روستاهای مقصد گردشگری، مورد مطالعه: روستاهای مقصد گردشگری منطقه ترشیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
173 - 198
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری در مناطق روستایی نقش مهمی در کاهش بیکاری، افزایش درآمد و ماندگاری و پایداری روستاها دارد. اما این صنعت نسبت به مخاطرات آب و هوایی به خصوص مخاطره خشکسالی بسیار حساس بوده و بروز مخاطرات می تواند اثرات منفی و جبران ناپذیری در روستاهای مقصد گردشگری برجای گذارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مخاطره خشکسالی بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری منطقه ترشیز انجام گرفته است. برای بررسی وضعیت خشکسالی منطقه از داده های بارندگی 8 ایستگاه سینوپتیک در طی دوره آماری 2000 تا 2020 در مقیاس ماهانه استفاده شد. ابتدا با استفاده از نرم افزار DRINC مقادیر شاخص SPI محاسبه شد. سپس جهت بررسی روند خشکسالی در سال های موردنظر، نقشه های پهنه بندی سالانه تهیه شد مقادیر بدست آمده از شاخص SPI نشان داد منطقه مورد مطالعه در طی دوره آماری (2000 تا 2020) در محدوده خشکسالی قرار گرفته است. براین اساس در ادامه جهت بررسی اثرات خشکسالی بر روستاهای مقصد گردشگری از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. بدین ترتیب از نظرات 30 نفر از کارشناسان، اساتید و دانشجویان دکتری فعال در حوزه گردشگری روستایی و مخاطرات جهت ارزیابی میزان اثر هریک از مولفه های تحقیق بهره گرفته شد. سپس جهت اولویت بندی مولفه های تحقیق از روش وزن دهی MEREC استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI نشان داد در طی دوره آماری 2000 تا 2020 منطقه موردمطالعه با خشکسالی خفیف مواجه بوده است و نتایج حاصل از مدل MEREC نشان داد از میان عوامل اثرات خشکسالی، عامل های اقتصادی و محیطی بیشترین تأثیر را بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری دارد.
مدل سازی تغییرات مکانی مؤلفه های کیفی آب با استفاده از متغیرهای ژئومورفومتری (مطالعه موردی: حوضه های آبخیز تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
329 - 351
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تغییرات مکانی کیفیت آب رودخانه ها و عوامل موثر بر آن به جهت نیاز مبرم مصارف مختلف انسانی به آب سالم اهمیت اساسی دارد. تحقیق حاضر با در پیش گرفتن رویکرد سیستمی و با هدف مدل سازی روابط کمی بین خصوصیات هندسی حوضه آبخیز و تغییرات مکانی مولفه های کیفی آب در حوضه های آبخیز تالش انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل نقشه های زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، و داده های کیفی آب در 12 ایستگاه هیدرومتری بود. به منظور تشخیص و تعیین روابط کمی از تحلیل های همبستگی و رگرسیونی بین متغیرهای ژئومورفومتری (15 متغیر) و متغیرهای کیفی کل جامدات محلول (TDS) و قابلیت هدایت الکتریکی (EC) کمک گرفته شد. دست یابی به مدل کلی رگرسیونی از طریق روش های جبری و گام به گام میسر شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روابط همبسته معنی داری بین 8 متغیر مساحت حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب، طول رودخانه اصلی، طول آبراهه ها، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، ضریب گراویلیوس، زمان تمرکز، شاخص ناهمواری و دو متغیر کیفی آب وجود دارد. ضرایب همبستگی از 6/0 تا 88/0 متغیر بود. به علاوه، با افزایش میزان متغیرهای مستقل فوق، میزان TDS و EC افزایش یافته و درنتیجه کیفیت آب کاهش یافت. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش جبری، نزدیک به 98 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش گام به گام با استفاده از دو متغیر طول رودخانه اصلی و شیب حوضه به ترتیب 78 و 88 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با تکیه بر داده های رقومی ارتفاعی و مدل های آماری رگرسیونی می توان به راحتی و با دقت کافی به مدل های کارا و مفید جهت پیش بینی تغییرات مکانی TDS و EC در رودخانه های تالش دست یافت که برای برنامه ریزان و طراحان منابع آب مفید می باشد.
راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
117 - 154
حوزههای تخصصی:
یکی از چارچوب های بررسی یکپارچه مؤلفه های فشار غربی ها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ می تواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذی ربط باشد. پرسش اصلی این است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟ مقاله از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی می تواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیه آزما نیست. برای گردآوری داده ها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل داده ها نیز از روش کیفی بهره برده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان (طراحی تصویر و بازطراحی نقش بین المللی ایران)، نیمه کلان (تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
آثار تحریم های آمریکا بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران (2020-2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
229 - 274
حوزههای تخصصی:
آمریکا در سیاست خارجی همواره از تحریم به عنوان ابزاری غیرانسانی علیه کشورهای غیرهمسو با خود استفاده کرده است. از جمله این کشورها ایران است که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حوزه های مالی، بانکی، بیمه ای، حمل ونقل و کشتیرانی مورد تحریم شدید قرار گرفت. پرسش اصلی این است تحریم های اعمالی دولت ترامپ چه تأثیری بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران داشته است؟ فرضیه پژوهش به کاهش سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران در دوران تشدید تحریم ها اشاره می کند. برای سنجش فرضیه پژوهش از روش تبیینی- تحلیلی، مبتنی بر اسناد و داده های کتابخانه ای، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحریم ها بر وضع اقتصادی کشور تأثیر منفی برجای گذاشته و افت شاخص های اقتصادی مثل رشد اقتصادی، افزایش نرخ ارز، تورم، فقر و نابرابری نگاه جامعه را بیش از گذشته به امر زحمت و بقا معطوف کرده است. در نتیجه غلبه امر معیشت بر کنش و تفکر، آثار مخربی در حوزه های اجتماعی (اعم از افزایش میزان جرم و جنایت، طلاق، مهاجرت)، فرهنگی (کاهش توجه به سازمان های مردم نهاد و فعالیت های هنری و فرهنگی و تولید و مصرف کالاهای فرهنگی) و سیاست (کاهش مشارکت سیاسی، بی تفاوتی نسبت به کنش سیاسی، گسترش اعتراضات، خشونت های جمعی و بی قانونی) ظهور یافته است.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، تعین اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار هدف از زیست محیطی شهروندان در شهر ساری بوده است. پژوهش از نظر نوع کاربردی و روش پژوهش، پیمایش مقطعی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام شهروندان بالای 18 ساله بودند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران با احتساب نمونه های پیش آزمون، 400 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، برای متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش رفتارهای محیط زیستی از پرسشنامه کایزر و همکاران (1999) بود. در این مطالعه از نظریه فرهنگ زیست محیطی ژرژ تومه و سرمایه فرهنگی بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. از اعتبار صوری برای سنجش روایی استفاده شد و پایایی ابزار در تمام متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد. بررسی همزمان اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. یافته ها نشان دادند که میانگین الگوهای رفتار زیست محیطی در بین افراد نسبتاً بالا بوده و میانگین آن از عدد 5 برابر با 78/3 است. میانگین سرمایه فرهنگی در بین افراد نسبتاً پایین بوده و میانگین آن 79/2 است. میانگین سرمایه اجتماعی برابر با 04/3 است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد: بین میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. برای ارتقای میزان رفتارهای زیست محیطی، باید میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی را بالا برد. طبق تحلیل رگرسیون متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حدود 1/23 درصد از تغییرات رفتار زیست محیطی را تبیین و پیش بینی می کنند. سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتارهای زیست محیطی اثرگذار هستند و اثر سرمایه اجتماعی بیش تر است.







