فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هویت به عنوان یک عامل معنا ساز، نه یک امر ثابت که سیّال و متغیر است. مولّفه های اساسی هویت در طی زمان و تحت تأثیر برخی حوادث و اندیشه ها دچار تغییر و دگرگونی می شوند. مؤلفه نژاد و تبار مشترک به عنوان یک مولّفه هویت بخش برای ایرانیان در سده اخیر به ویژه در دوران جنگ جهانی اول و سال های پس ازآن، به مولّفه های هویت بخش اضافه گردیده است. این مقاله زمینه ها و چگونگی برسازی هویت ایرانی بر اساس مولّفه نژاد را با استفاده از روش تاریخی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه برساخت گرایی مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بر آن است که طرح مولّفه نژاد به عنوان یک عامل هویت ساز برای ایرانیان، تحت تأثیر اندیشه های نژادی اروپا، از دستاوردهای شرق شناسی بوده است. دوران جنگ جهانی اول به خاطر شرایط سیاسی و اجتماعی خاص ایران و ارتباط با آلمانی ها در این فرایند بسیار تأثیرگذار بوده است. با به قدرت رسیدن رضاشاه، ناسیونالیسم مبتنی بر نژاد تبدیل به ایدئولوژی دولت پهلوی گردید.
تأملی بر تاریخ و آثار فرهنگی هپتالیان در ایرانِ عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستردگی قلمرو ساسانیان گذشته از ثروت و قدرتی که برای شاهنشاهان ساسانی به ارمغان می آورد، در زﻣیﻨﮥ حفظ یکپارچگی ایران مشکلاتی را باعث می شد. نواحی شرقی ایران که با پایتخت و مرکز حکومت فاصله داشت، بیشتر از نواحی دیگر در معرض ناآرامی بود. هجوم اقوام هپتالی و دست اندازی آنها به ایالات شرقی ایران بخش عمده ای از این ناآرامی ها را به وجود می آورد. هپتالیان علاوه برآنکه در مقاطعی از تاریخ بر خط مشی سیاسی و روابط بین المللی ساسانیان تأثیر گذاشتند، در تعیین الگوهای فرهنگی و هنری نیز نقش عمده ای ایفا کردند. بنابراین شناخت این تأثیرات در گرو مطالعه ماهیت قومی و شیوه معیشت هپتالی هاست و به تعیین حدود جغرافیایی قلمرو آنها در ادوار مختلف نیازمند است. با این هدف، مقاله پیش رو با تکیه بر متون تاریخی، وقایع مرتبط با اقوام هپتالی را در شرق ایران تشریح می کند و آثار مادی فرهنگ آنها را به مثاﺑﮥ شواهد تاریخی برمی شمارد. مطالعه توأمان تاریخ، جغرافیای تاریخی و آثار فرهنگی هپتالیان راهگشای رویکرد جدیدی در مطالعه تاریخ و باستان شناسی مناطق شرقی ایران در دوره ساسانی است.
بررسی نظام اداری ولایات در حکومت زندیه (1163- 1209 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
حکومت زندیه پس از یک دوره آشوب سیاسی و نظامی پس از قتل نادرشاه، در ایران بر قرار گردید. سلسله زندیه با توجه به مدت کوتاه حکمروایی و نیز محدودیت قلمرو حکومتی خود نتوانست تغییرات عمیقی در زیر ساخت های نظام های مختلف حکومتی به وجود آورد. در نتیجه نظام اداری حکومت زندیه و مناصب و مشاغل و القاب آن نیز برگرفته از همان نظام اداری حکومت های پیش از خود یعنی افشاریه و صفویه است. کریم خان کوشید با تسلط بر ولایات و نظارت بر آنان از سوی حکومت مرکزی، عملاً وحدت ملی را در ایران تحقق بخشد و از پراکندگی جلوگیری نماید. در واقع حکومت زندیه با دنبال کردن هدف ایجاد امنیت سیاسی، قضایی و نظامی در داخل ولایات؛ سعی نمود تا آرامش را در داخل مرزهای ایران ایجاد کند. تقسیمات کشوری ایران و مناصب اداری ولایات نیز در این راستا با پیروی از الگوی دوره های حکومت های قبل تنظیم شد. در این پژوهش مناصب اداری ولایات و مناصب تقسیمات کشوری با استفاده از روش توصیفی – کتابخانه ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
عباسیان و به کارگیری ذمیان: موانع نظری و نیاز عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عباسیان پس از استقرار نظام خود کوشیدند تا از تجربه و مهارت اقوام مختلف قلمرو خویش بهره گیرند و اوضاع را به سمت روالمندی مدیریت کنند. در آن میان، شماری از اهل کتاب که با دولت اسلامی وارد پیمان شده بودند و به اهل ذمه شهرت داشتند، به حیث کاردانی و مهارت می توانستند در نظام اداری و دیوانی خلافت ایفای نقش کنند. دولت عباسی برای جذب و استخدام این عناصر با چه مانعی روبه رو بود و چگونه به حل آن مبادرت ورزید؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، نشان می دهد که هر چند مخالفت فقیهان در به کارگیری ذمیان با نیاز عملی عباسیان در بهره برداری از تجارب این عناصر در تقابل بود، اما سرانجام خلفای عباسی با نادیده گرفتن آرای فقیهان، به جذب ذمیان در نظام اداری و دیوانی خود پرداختند تا هم از تجربه و کاردانی آنها بهره مند شوند و هم میدان را برای فقیهان در همه امور سیاسی باز نگذارند.
اقدامات فتحعلی شاه قاجار برای کسب مشروعیت سیاسی براساس روش های جاری در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشروعیت، تبدیل قدرت عریان به اقتدار پذیرفته شده نزد افراد جامعه است. در هر جامعه ای، منابع مشروعیت با توجه به فرهنگ و سنن حاکم بر آن جامعه تعریف و توجیه می شود. در تاریخ ایران اغلب، نیروی نظامی طرف پیروز و دارای حق حکومت را مشخص می کرد؛ اما پس از تأسیس حکومت، هر خاندانی سعی می کرد با توسل به سنن تاریخی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. آقامحمدخان به عنوان مؤسس حکومت قاجار در ایران، فرصت چندانی برای مشروعیت بخشی به حکومت قاجارها به دست نیاورد؛ بنابراین فتحعلی شاه پس از رسیدن به سلطنت، تلاش کرد با بهره گیری از سنن رایج در دوره اسلامی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. این مقاله می کوشد تکاپوهای مشروعیت ساز فتحعلی شاه قاجار را براساس معیارهایی همچون امتیازات نسبی و حسبی، بهره گیری از سنن شاهی ایران و مشروعیت دینی به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای استفاده از اطلاعات کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند.
مطالعه کوشک ها و آرامگاه های چند اشکوبه در شبه قاره هند، ایران و آسیای میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کنونی، آسیای میانه و شبه قاره ی هند، قلمرو شرقی جهان اسلام بوده اند . آثار زیادی در حوزه ی معماری در این سرزمین ها ساخته شدند که از الگو و عناصر معماریِ برابری برخوردار بودند. یکی از این الگوها، گونه ای از عمارات موسوم به «هشت بهشت» با اندامی چند اشکوبه است. به رغم انجام پژوهش های بسیار در حوزه ی معماری، این گونه ی خاص به طور جامع مطالعه نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است با بهره مندی از چارچوب نظری موسوم به «رهیافت تاریخی» این موضوع را مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان می دهد در ایران و آسیای میانه این الگو کارکرد تشریفاتی داشته و در شبه قاره همانند عموم هشت بهشت ها، استفاده ی یادمانی و آرامگاهی داشته است. به رغم اقلیم های متفاوت، ساختار این گونه بناها یکسان است. طرح برونگرای آنها در اقلیم خشک ایران و آسیای میانه با باغ و فضای سبز هویت پیدا می کرد و در اقلیم گرم و مرطوب شبه قاره طرح این بناها، پاسخی مناسب به محیط بود. طرح ساختاری این گونه از معماری باعث شد تا با نام های مختلفی چون، «نمکدان»، «مُثَمَن» و «چوکَندی» خوانده شوند. بخش زیادی از این سرزمین ها در سده های متأخر یا در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران بوده اند یا از نظر فرهنگی به شدت از آن اثر پذیرفته اند. این موضوع باعث شکل گیری فرهنگ هنری و معماری همسانی شد.
مراحل سه گانه تحول دولت در ایران دوره ناصرالدین شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ناصرالدین شاه از منظر اندیشه و کنش سیاسی دربردارندة وضعیت گذار از سلطنت مطلقه به سبک جدید است. این دگرگونی در قالب ظهور سوژه های جدید و طرح گزارة دولت مدرن و جدایی دولت از دربار هویدا شد. مسئله نوشتار حاضر در قالب پرسش های زیر صورت بندی و طراحی می شود که گفتمان دولت مدرن در دوره ناصری چه بود؟ گزاره های این گفتمان به کدام امر ارجاع می دهد و چه سوژه هایی به بیان گزاره های آن پرداختند؟ استراتژی های گفتمان چگونه شکل گرفت و چه کردارهایی زمینه تداوم گفتمان را شکل داد؟ مسلّم است که ناصرالدین شاه در 1276ه.ق در حکمی شش وزیر را به ریاست وزارتخانه ها منصوب کرد که در برابر شاه مسئول بودند. بیست و دو سال این وزارتخانه ها در حال ادغام و تغییر بودند و قوانین جدیدی نوشته می شد تا اینکه شاه قاجار متأثر از سفرهای فرنگ در فرمانی به وزراء اعلام کرد در هر قسم از امور دولت از جزئی و کلّی مختار و مجازند و هرچه را وزراء صلاح بدانند شاه قاجار فرامین آنان را مردود نخواهد کرد. این تغییر سخن در باب حاکمیت و الگوی اداره امور به دربار محدود نماند بلکه از وظایف پادشاه در برابر مردم هم سخن گفته شد. هم زمان نیروهای اجتماعی از جمله متفکران جدید از قانون و ملت سخن گفتند و نقد را به دربار کشاندند. این رخداد به معنای نوعی گسست از وضع پیشین قابل تفسیر است، گسستی که در پی شکل گیری گروهی از متفکران جدید و البته با تغییر شیوه سخن گفتن آنان دربارة دربار رخ داد و نشانه های آن به دربار هم کشیده شد.
زمینه های همگرایی در مناسبات مسلمانان و زرتشتیان در منطقه فارس (دوره آل بویه 447-322 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحولات مهم پس از فتوحات اعراب، گسترش تدریجی اسلام و در نتیجه تبدیل مسلمانان به جمعیت غالب در سراسر فلات ایران بود. با این وجود به گواهی منابع مختلف در برخی مناطق مانند فارس عده ی زیادی از زرتشتیان بدون تمایز خاص با مسلمانان، زندگی نسبتاً آرام و مسالمت آمیز همراه با همگرایی را سپری می کردند. در شکل گیری این وضعیت زمینه ها، علل و مؤلفه های چندی اثرگذار بوده اند. سیاست همراه با تساهل و تسامح و اهتمام به حمایت و حفظ حقوق غیرمسلمانان و نیز مقابله با گروه ها و افراد تندرو از سوی آل بویه به ویژه در دوره قدرت، امکان زیادی جهت آخرین حضور پررنگ زرتشتیان در عرصه اجتماعی فراهم آورد. این رویکرد حکومت با دستورات دینی مبنی بر لزوم رعایت حقوق اهل ذمه و نیز وجود پاره ای تشابهات در اعمال و اندیشه ها و نیز فرهنگ و آداب ورسوم ریشه دار ایرانی که دچار تغییر چندانی نشده بودند، باوجود پاره ای مخالفت ها، تقویت گردید. هردو گروه مسلمان و زرتشتی میراث دار فرهنگ مشترکی بودند که به صورت طبیعی ایشان را جامعه ای واحد نشان داده سبب ایجاد رابطه عمدتاً مسالمت آمیز و همگرایانه گردید که در عرصه اجتماعی تاًثیر گذار بوده است. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر را می توان معرفی علل و مؤلفه هایی که به ایجاد جامعه ای به دور از تنش های مخرب انجامید دانست. در این جستار سعی داریم عوامل مؤثر در شکل گیری روابطی مبتنی بر همگرایی بین دو گروه در عصر آل بویه در ایالت فارس را با روش توصیفی تحلیلی با رویکردی تاریخی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای تبیین نماییم.
بررسی عملکرد کمپانی های انگلیسی و هلندی در خلیج فارس در عصر شاه عباس اول صفوی
حوزههای تخصصی:
سرآغاز توسعه تجاری انگلیس و هلند در ایران و خلیج فارس در عصر شاه عباس اول بود. کمپانی های هند شرقی انگلیسی و هلندی توانستند بعد از تلاش های بسیار در نواحی مختلف ایران تجارتخانه هایی تأسیس کنند و در مقابل نیز هلندیان در این امر از انگلیس عقب نماندند. بر اساس آنچه که موجود است شاه ایران نیز نسبت به حضور آنان در ایران رضایت نسبی داشته و برای حضور آنان در ایران قوانینی که به کار آنان سهولت می بخشید وضع کرد. همچنین اعزام سفرایی به دربار کشورهای اروپایی کمک شایانی برای حضور اروپاییان در ایران شد. در این بررسی ما به چگونگی ایجاد رابطه تجاری ایران و اروپاییان، انگلیسی ها و هلندی ها می پردازیم که تا توسعه تجاری در ایران چگونه رفتار می کردند. همچنین درباره افرادی که با دربار صفوی مشغول بودند بررسی هایی انجام می شود. توسعه تجاری درخلیج فارس سبب شد قدرت اقتصادی و تجاری خلیج فارس در دستان اروپاییان باقی بماند که خود نشانه گسترش استعمار از طریق تجارت بود. بعد از مرگ شاه عباس اول به علت ضعف سلاطین پس از او خلیج فارس دیگر مانند قبل نبود و با دادن امتیازات بسیار به تجار خارجی علل خصوص انگلیسی ها حضور آن ها مملوس تر شد به طوری که در قرن هجده میلادی دیگر رقیبی جدی برای آنان در خلیج فارس نبود.در نهایت می توان بیان کرد کشورهای غربی در راه شرق همواره به دنبال تجارت ثابت و قدرتمند بودند تا در شهرهای خود بتوانند کالاهای مورد نیاز را تهیه و همچنین بازار مبدأ کالا را در دست بگیرند.
ستیزة خاندان های نژاده با انگارةحقّایزدیِ شهریاری ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در درازای تاریخ ساسانیان، باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمه ساسانیان باشد.هموَندان خاندان های نژاده ای همچون اسپاهبد، مهران، کارن، سورن و دیگر خاندان های ایرانی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. تنها در شامگاه تاریخ ساسانیان بود که باور به حقِّ ایزدی و خاندانیفرمانروایی ساسانیان، اندکی رنگ باخت و هموَندان پاره ای خاندان های بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهی ایران شدند. اگرچه آنها چندان کامیاب نبودند و از دیدگاه بیشتر ایرانیان، ربایندة حقِّ ایزدی فرمانروایی ساسانیان انگاشته می شدند، امّا ستیزه های پاره ای خاندان ها با پادشاه بزرگ تیسفون، گذشته از جنگ های خانگی و شورش ها، چنان شالوده های پادشاهی ساسانیان را لرزانید که در یورش عرب ها به ایران، دیگر توانی برای پایداری و جنگ با دشمن وجود نداشت.در این پژوهش، سؤال اصلی این است که خاندان های نژاده و بزرگان ایرانی، از آغاز پادشاهی هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم دربارة حقِّایزدیِ شهریاری ساسانیان چه دیدگاهی داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که در این برهة زمانی، باور به حقِّ ایزدی خاندان ساسانیان برای فرمانروایی در ایران، سست شده بود و هموَندان پاره ای خاندان های نژاده حتی برای ستاندن تاج و تخت پادشاهی ایران با ساسانیان به ستیزه برمی خاستند.
تأثیر نوسازی حکومت پهلوی اول بر پایگاه زنان در خانواده و اجتماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع بحث حاضر مطالعه پایگاه خانوادگی و اجتماعی زنان در دوره پهلوی اول با توجه به نوسازی است. این نوشته در پاسخ به این ابهام است که در پایگاه و نقش زنان در زندگی خانوادگی و اجتماعی، متأثر از نوسازی های این دوره چه تغییری ایجاد شد. چارچوب نظری از مفاهیم پایگاه و نقش در دو شاخص کیفیت زندگی یعنی زندگی خانوادگی و اجتماعی استخراج شده است. پایگاه، نقشی است در الگویی ویژه که موقعیت شخص را در رابطه با کل جامعه نشان می دهد و مجموعه ای از حقوق و تکالیف مشخص است. فرضیه اولیه آنست که پایگاه زنان در خانواده و اجتماع با توجه به نقش آنها ارتقا یافت. با اقدامات نوسازی حکومت پهلوی، پایگاه، حقوق و تکالیف زنان در خانواده و اجتماع مورد بازبینی قرار گرفت. در ساخت ایران مدرن زنان عهده دار پرورش نسلی وطن پرست و مترقی شدند. مادر و مام وطن مفاهیمی مقدس شدند. بر خانواده تک همسری تأکید شد. قانون ازدواج 1310 گامی مهم در تنظیم قانونی روابط زن و مرد در ازدواج بود. آموزش و پرورش و مشارکت اجتماعی- اقتصادی زنان مورد توجه قرار گرفت. زنان در ابتدا با تقسیم کار جنسیتی در نقش مادر، معلم و تایپیست ظاهر شدند. به تدریج از اواسط دوره در لباس نظامی پیشاهنگی و خلبانی وارد عرصه مردانه شده و برای ورود به حوزه سیاست در دوره بعد تا حدودی زمینه را هموار ساختند. بازساخت پایگاه زنان به عنوان مادر گرچه موجب نگرش جنسیتی برای مشارکت زنان شد اما زمینه های ارتقای پایگاه زنان در خانواده و جامعه را از طریق اقدامات قانونی و فرهنگ سازی فراهم نمود. گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و روش تالیف مقاله، توصیفی- تحلیلی است
بررسی نقش عوامل اجتماعی در نابودی گویش بهدینان کرمان و تلاش برای نجات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان نشانگر هویّت و گذشته هر مردمی است، ولی شاهدیم که بسیاری از زبانهای اقلیّت تحت نفوذ زبانهای رسمی از بین رفته اند یا شانسی برای بقا ندارند. زبان زرتشتیان، دَریdari))،گَورونیgavruni)) یا بهدینی نامیده می شود که خود دارای دو لهجه اصلی بهدینی یزدی و کرمانی است. امروزه تنها شمار بسیار کمی از سالمندان زرتشتی را یارای سخن گفتن با گویش بهدینی کرمانی است. هدف از این نوشتار افزون برگامی برای دوباره زنده کردن این گویش، بهره گیری از دستاوردهای آن برای نگهداری دیگر لهجه های گویش بهدینی است. این نوشتار به بررسی جایگاه گویش بهدینی کرمانی از گذشته تا امروز، شماری از تفاوت های بین این گویش و گویش بهدینی یزدی، چگونگی جای گرفتن این گویش کهن در زمره زبانهای «رو به نابودی» و پروژه هایی که برای نجات این گویش در دست انجام است می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که همان گونه که زرتشتیان کرمان بنا به دگرگونی های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دگرگونی شیو ه زندگی، گسترش رسانه های گروهی، کاهش ارزش و پایگاه اجتماعی گویش و کم شدن کاربرد آن در جامعه و خانواده زبان مادری خود را کنار گذاشته اند، باید امروز نیز همگی با دگرگونی در احساسات، نگرش ها و باورها نسبت به نقش، کاربرد و اهمیت پایگاه زبان مادری گام بردارند و مدرسه های زرتشتیان، کلاس های دینی، رسانه های گروهی، انجمن ها و سازمانهای زرتشتی، سیاستمداران و بزرگان جامعه و سازمانهای نگهبان میراث زبانی نقش بزرگی را در زنده کردن این گویش دارند.
اصلاحات ارضی و مسئله سلب مالکیت از مالکان زن(1341-1351ش)؛ مطالعه موردی: غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف کلی مقاله حاضر تبیین تحول وضعیت اربابان و مالکان زن در جریان اصلاحات ارضی و نشان دادن چرایی و چگونگی سلب مالکیت از زنان و نیز، پیامدهای آن است. روش/ رویکرد پژوهش:رویکرد تحقیق حاضر کیفی است. داده ها بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای و براساس نمونه گیری هدفمند گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گراندد تئوری استفاده شد. یافته های پژوهش:یافته ها نشان می دهد در جریان اصلاحات ارضی در ابعاد وسیعی از زنان سلب مالکیت شده است. مهم ترین عوامل سلب مالکیت از زنان عبارت اند از: قانون اصلاحات ارضی، غایب بودن مالکان زن، حق نسق و نسق بندی که در عرف جامعه روستایی و مردسالار ایران حقوقی مردانه تلقی می شد و درنهایت سقوط نظام ارباب رعیتی. سلب مالکیت از زنان پیامدهای متعددی داشت؛ سلطه پذیری و انقیاد زنان روستایی، نابرابری زنان روستایی با زنان شهری، خودسوزی زنان روستایی و گسترش مالکیت حقوقی ازجمله پیامدهای حذف زنان از نظام مالکیت زمین در مناطق روستایی بود.
جنبش خرمدینان در شرق اسلامی
حوزههای تخصصی:
خرمدینان (خرمدینیه)، جنبشی اجتماعی و در مخالفت با حاکمیت عباسیان که در سده دوم، در سرزمین های شرقی خلافت و شمال غربی ایران و به ویژه آذربایجان، به وجود آمد. مقاله پیش رو به بررسی چگونگی دست یابی عباسیان به قدرت به وسیله فریب افکار عمومی با عناوینی چون دعوت به «الرضا من آل محمد» برای تصدی امر خلافت اشاره می کند. نویسنده از سویی با نگاهی گذرا به جنبش های اجتماعی پرداخته است و از سوی دیگر ارتباط این جنبش های از جمله خرمیه و بابکیه با شیعه امامیه را مورد کنکاش قرار می دهد. مبحث ابتکاری این مقاله بررسی روند طراحی، ساخت و سرانجام تبلیغ نظریه انتقال امامت از علویان به عباسیان (از ابوهاشم کیسانی به محمد بن علی عباسی) در عصر منصور می باشد. نویسنده معتقد است که این مسئله از دروغ پردازی های خلافت عباسی و مورخان دستگاه آن ها محسوب می شود. هدف مترجم، برگردانی این مقاله از عربی به فارسی است و نقادی آن مدنظر نیست. با این حال حسب برخی ناهمخوانی های درونی موجود در متن، به صورت خلاصه به این ناهمخوانی و اشاره به برخی مصادیق خواهد شد.
بررسی تاریخی هویت و شکل گیری نظام سازی ایرانیان در قرون دوم تا چهارم هجری
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این تحقیق بررسی دو سده مهم تاریخ ایران یعنی سده های سوم و چهارم هجری قمری است. قرون پرفراز و نشیب با چندین حکومت و دولت متفاوت و همزمان و تغییرات مهم جامعه ایرانی در جهت تثبیت هویت ایرانی و ایجاد نظامات خاص ملی و مذهبی از تشکیل اولین حکومت مستقل تا رویارویی مستقیم با خلافت و حتی تنفیذ خلافت با قدرت نظامی سرداران فارسی و بالاخره تئوریزه کردن سلطنت ایرانی ذیل مقام خلافت چنانکه در ایام حاکمیت سلاجقه واقع شده است. از دیگر سوی ایرانیان با انتخاب و تقویت فرهنگی و علمی زبان فارسی، مذهب شیعه و آداب و رسوم ایرانی نظامات و بنیادهای ملی، دینی و اجتماعی خویش را خارج از قلمرو و اراده سیاست گزاران خلافت سیاسی عربی عباسیان تقویت، بنیاد و پی گرفته که در ذیل بررسی مختصر دوره های تاریخی خواهد آمد. این تحقیق به روش کیفی و با تکنیک علمی تاریخی با بررسی دوره های مختلف تاریخی تنظیم و یافته ها بر اساس کورنولوژی تنظیم یافته است.
بررسی تحلیلی تن پوشش های مردان در عصر تیموری (771-911 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
لباس و پوشاک در هر قوم و ملتی بیانگر مراتب و جایگاه اجتماعی اشخاص در آن جوامع می باشد و عامل مهمی برای تحقیق در مورد فرهنگ، تاریخ و تمدن یک جامعه می باشد. پوشاک که از نمودهای فرهنگی در زندگی انسان هاست در ادوار گوناگون تاریخ دچار دگرگونی هایی گشته و همواره دارای تنوع چشمگیر بوده است. بررسی پوشاک هر دور ه می تواند یکی از پرارزش ترین منابع برای شناخت و درک توده های مختلف باشد. در عصر حکمرانی تیموریان که از ادوار مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران بوده است به رغم نابسامانی و منازعات داخلی تغییرات قابل توجهی در فرهنگ و تمدن ایران به صورت آشکار پدید آمد. در این دوره به دلیل انتقال صنعتگران و هنرمندان از مناطق مفتوحه به سمرقند زمینه رشد پوشاک نیز فراهم شد. هدف این مقاله بررسی تن پوش های مردان در دوره تیموریان می باشد که از برخی جنبه های فرهنگییکی از دوره های درخشان در تاریخ ایران بوده است. با توجه به رونق هنر نگارگری در این دوره، مشاهده نگارگری های کتب تاریخی آن دوره مهم ترین شیوه در بررسی های این مقاله می باشد. چنین به نظر می رسد که این نگاره ها جزئیات قابل توجهی در رابطه با تن پوش هایمردان در آن دوره به نمایش می گذارند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی می باشد و مطالب حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. سؤال اصلی این است که تن پوش مردان در عصر تیموری از چه ویژگی هایی برخوردار بوده است؟
رعناشیان دزفول در دوره صفویان (914-949 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
با ازمیان رفتن حکومت تیموریان و آق قویونلوها، در ایران یک خلاء قدرتی بوجود آمد به طوری که در سرتاسر کشور، انواع و اقسام خاندان های محلی درصدد توسعه و بسط قدرت خود بر آمدند یکی از این خاندان های محلی در دزفول، خاندانی به نام خاندان رعناشی، به سر کردگی، ملأ قوام الدین رعناشی، با بر قراری رابطه نزدیک با مشعشعیان توانست، به عنوان معلّم اولاد سیّد محسن مشعشعی و به نیابت از آنان، در دزفول حکومت کنند. از طرف دیگر این زمان مصادف با آغاز قدرت گیری صفویان، است که آن ها درصدد سرکوبی و به اطاعت در آوردن دیگر حکمرانان محلی در سراسر کشور بودند، به همین دلیل فرصت سروسامان دادن به این نقطه از کشور تا سال 914 ه . ق به تأخیر افتاد. در این سال، دربار صفوی با برنامه ریزی دقیق به مشعشعیان حمله وپس از نابودی آنان، به دزفول آمدند، ملأ قوام الدین رعناشی با پسرانش، تسلیم شاه اسماعیل شدند، با تسلیم شدن آنان، شاه اسماعیل، علاوه بر حکومت دزفول، حکومت شوشتر را نیز به آنان داد. در این پژوهش، با روش توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای به مسائل تاریخی پیرامون خاندان رعناشی پرداخته ایم و تحولات سیاسی – اجتماعی دزفول در دوره حاکمیت این خاندان را بررسی نموده ایم.
شایسته سالاری یا امتیاز فضلی در رسائل سیاسی عصر قاجار ( مطالعه موردی رسائل سیاسی عصر ناصرالدین شاه قاجار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از رسایل سیاسی عصر ناصری از مفهومی بنام امتیاز فضلی سخن گفته شده است که می توان آن را برابر نهاد واژه شایسته سالاری دانست.شایسته سالاری فرایندی است که با جریان عقلانی سازی امور در قرون جدید شکل گرفته و هم سوی با عرفی شدن در خدمت ترقی و پیشرفت جوامع قرار گرفت.تحول اجتماعات ابتدایی و ساده و کهن ، به جوامع پیچیده و پیشرفته امروزی ، و پیدایش تمایزات و ناهمگونی های پرتعداد ، تقسیم کار و شایسته سالاری را پدیده ایی ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته است. رسائل سیاسی عصر ناصری با نقد مضرات و زیان های ناشی از نبود شایسته سالاری ، از مفهومی به نام امتیاز فضلی سخن گفته اند. دانش ، مهارت ، تخصص گرایی ، اخلاق حرفه ایی و تجربه برآمده از عمل ؛ مهم ترین شاخص هایِ شایسته سالاری است که در رسائل فوق از آن با عناوینی همچون لیاقت و کفایت ، علم و عمل و خبرویت یاد شده است. مساله اصلی پژوهش حاضر تبیین معنا و گستره این اصطلاح و واکاوی دلایل و علل رواج یا ترک این موضوع و نتایج حاصل از آن در ترقی یا انحطاط ایران عصر ناصری است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق تحلیلی - تبیینی ، رسائل سیاسی عصر ناصری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
هنر صخره ای در شمال شرق شهرستان قروه، استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
125 - 150
حوزههای تخصصی:
محوطه هایی از هنر صخره ای در جنوب شرقی کردستان و در شمال شرق شهرستان قروه در دامنه کوه های آتشفشانی جوان (سیاه و قرینه) کشف شده اند که برخی از جلوه های هنر صخره ای آن، حاوی عناصری مهم است که از لحاظ سبک کار و ریخت شناسی قابل مقایسه با سنگ نگاره های مناطق مختلف ایران و دیگر محوطه های کردستان است. برخی از این کنده کاری ها در چند دوره مختلف با هم پوشانی روی تخته سنگ ها صورت گرفته است. نقوش قروه شامل فنجان نماها در سبک های مختلف خطی، منفرد و گروهی، نقش های انسانی در ترکیب ها و حالت های گوناگون شامل صحنه های مختلف از جمله شکار با تیر و کمان، سوار بر اسب در حال شکار، رقص گروهی و حالت های مختلف دیگر و نقوش حیوانات از جمله بزکوهی، قوچ، میش، آهو، گوزن، گراز، شتر، مار، گربه سانان و همچنین، دیگر حیوان گونه ها و انسان گونه ها در فرم های گرافیکی و انتزاعی و اشکال هندسی و نمادها را به نمایش گذاشته اند.
آزادی ازلی؛ نگاهی به نظام اندیشگی نیکلای بردیایف
حوزههای تخصصی:
نیکلای الکساندرویچ بردیایف اندیشمندی زاده ی سنّت مسیحیت ارتدوکس است. او تا پایان زندگی نیز اندیشه ی خود را در پیوند با این سنّت غنی می انگاشت اما شگفت آنکه کلیسای ارتدوکس از همان آغازین گام های خلاقیتِ فلسفیِ بردیایف، او را تکفیر کرده و از خود می راند. تأمل و دقت در اندیشه ی بردیایف شاید موجب شود حقّ را البته تنها در تشخیص این تفاوت به کلیسای ارتدوکس دهیم. چراکه بردیایف اساسأ یک فیلسوف بود و نه یک متکلّم؛ آن هم یک فیلسوف خلاق و آزاد. تفاوت عقاید الهیاتیِ بردیایف با بنیان های اساسیِ سنّت ارتدوکس و حتّی هر سنّت مسیحی و مذهبیِ دیگری در موارد بسیاری به چشم می خورد. شاید بتوان همه ی تفاوت ها را در یک تحلیل ساده به این امر منتسب ساخت که بردیایف فرزند زمان خود بود؛ او متألهی پساروشنگری بود. الهیات او و دیدگاه عرفانی و مذهبی او به عالَم و آدم خواسته یا ناخواسته، هرچند هم که مایه هایش را از درون سنّت و تاریخ مسیحت یافته باشد، منطبق بود بر ذهنیت، سبک زندگی و عقاید و ارزش های انسانی که عصر روشنگری را از سر گذرانده است. بردیایف آزادی و خلاقیت را در کانون نظام فلسفی خود قرار می دهد. از این رو خود نیز به سان یک اندیشمند خلاق و آزاد در قیدو بند جزم ها و عقایدِ همیشه غیرقابل بحث انگاشته شده باقی نمی ماند. در این مقاله خواهیم دید که او صریحأ یگانه انگاریِ جریانِ غالب در سنّت ادیان ابراهیمی را کنار گذاشته و به یک دوگانه انگاریِ شگفت گرایش می یابد. خدای او خالق مطلقی نیست که آفریننده و خالق همه چیز خیر و شرّ در عالم باشد و در برابر هر رخدادی اعم از شرّ و ضرورت و فقر مسئول باشد. او عاشقی است نیازمند به عشقبازی با انسان؛ او همیشه در حال دعوت آدمی به فرا رفتن از قلمرو ضرورت ها ، قیدوبندها و فقر، و در یک کلام از قلمرو شیئی شدن و بازگشت به باغ ملکوت و وطن اصیلِ خود یعنی قلمرو آزادی و معناست؛ جایی که موطن خداوند و انسان است. چنین دیدگاهی به عالَم به وضوح عمیقأ عرفانی است و با سنّتِ اغلب شریعت گرای مسیحیتِ ارتدوکس متعارض. از آنجا که اندیشه ی بردیایف در سلک فیلسوفان اگزیستانسیالیست (وجودگرا) البته در معنای کرکگوری اش طبقه بندی می شود، ارنست برایزاک فصلی از کتاب خود «مقدمه ای بر اگزیستانسیالیسم مدرن» را به تفکرات او اختصاص داده است. برایزاک در این فصلِ کوتاه به نحوی هنرمندانه و لذت آفرین، وجوه اساسیِ اندیشه ی این اندیشمندِ متأسفانه غریب و ناشناخته در کشورمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.