فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند از زمان های قدیم از لحاظ سیاسی، تجاری و اقتصادی مورد توجه اقوام و ملت های مختلف بوده و همواره بعنوان با ارزش ترین و مهم ترین آبراه های تجاری-سیاسی جهان از آن استفاده می شده است. از این رو کشور هندوستان با سابقه تجاری دیرینه و ریشه دار در این آبراه بعد از استقلال، همواره در تلاش بوده تا نقش مهم تری برای تأمین منافع ملی و حفظ امنیت ملی خویش در دو عرصه منطقه ای و بین المللی ایفا نمایند. و لذا، یکی از مهم ترین و نزدیک ترین مناطق دارای اهمیت در بحث امنیت منطقه ای هند، منطقه خلیج فارس است. با توجه به ملاحظات موجود، این کشور همواره درصدد بوده تا برای تأمین امنیت ملی خویش، بویژه در حوزه انرژی روابط استراتژیک خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، گسترش داده و عمق بخشد. بنابراین، ایران، عراق و عربستان سعودی بعنوان سه کشور عمده خلیج فارس در دوره مورد تحقیق، بدلیل اهمیت راهبردی مورد توجه بوده است. وجود پتانسیل های فراوان برای گسترش و همکاری های چند جانبه، کشور های ساحلی این مناطق را به سوی توسعه وبهبود روابط ترغیب می کرده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی حضور سیاسی - تجاری هند در خلیج فارس و بررسی مناسبات آن با کشورهای عمده این منطقه در خلال سال های 1947 – 1979 است که نتایج بدست آمده نشان می دهد که اقتصاد و تکنولوژی فعال هند و نیاز روزافزون این کشور به منابع انرژی حوزه خلیج فارس از یک سو و سرازیر شدن دلارهای نفتی در دامان کشورهای تولیدکننده نفت از سوی دیگر باعث شده است تا هند حضوری مؤثر و پویا در عرصه تجاری و اقتصادی در خلیج فارس داشته باشد. نوع تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که با استفاده از روش کتابخانه ای و منابع اینترنتی صورت پذیرفته است.
مراحل سه گانه تحول دولت در ایران دوره ناصرالدین شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ناصرالدین شاه از منظر اندیشه و کنش سیاسی دربردارندة وضعیت گذار از سلطنت مطلقه به سبک جدید است. این دگرگونی در قالب ظهور سوژه های جدید و طرح گزارة دولت مدرن و جدایی دولت از دربار هویدا شد. مسئله نوشتار حاضر در قالب پرسش های زیر صورت بندی و طراحی می شود که گفتمان دولت مدرن در دوره ناصری چه بود؟ گزاره های این گفتمان به کدام امر ارجاع می دهد و چه سوژه هایی به بیان گزاره های آن پرداختند؟ استراتژی های گفتمان چگونه شکل گرفت و چه کردارهایی زمینه تداوم گفتمان را شکل داد؟ مسلّم است که ناصرالدین شاه در 1276ه.ق در حکمی شش وزیر را به ریاست وزارتخانه ها منصوب کرد که در برابر شاه مسئول بودند. بیست و دو سال این وزارتخانه ها در حال ادغام و تغییر بودند و قوانین جدیدی نوشته می شد تا اینکه شاه قاجار متأثر از سفرهای فرنگ در فرمانی به وزراء اعلام کرد در هر قسم از امور دولت از جزئی و کلّی مختار و مجازند و هرچه را وزراء صلاح بدانند شاه قاجار فرامین آنان را مردود نخواهد کرد. این تغییر سخن در باب حاکمیت و الگوی اداره امور به دربار محدود نماند بلکه از وظایف پادشاه در برابر مردم هم سخن گفته شد. هم زمان نیروهای اجتماعی از جمله متفکران جدید از قانون و ملت سخن گفتند و نقد را به دربار کشاندند. این رخداد به معنای نوعی گسست از وضع پیشین قابل تفسیر است، گسستی که در پی شکل گیری گروهی از متفکران جدید و البته با تغییر شیوه سخن گفتن آنان دربارة دربار رخ داد و نشانه های آن به دربار هم کشیده شد.
ستیزة خاندان های نژاده با انگارةحقّایزدیِ شهریاری ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در درازای تاریخ ساسانیان، باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمه ساسانیان باشد.هموَندان خاندان های نژاده ای همچون اسپاهبد، مهران، کارن، سورن و دیگر خاندان های ایرانی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. تنها در شامگاه تاریخ ساسانیان بود که باور به حقِّ ایزدی و خاندانیفرمانروایی ساسانیان، اندکی رنگ باخت و هموَندان پاره ای خاندان های بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهی ایران شدند. اگرچه آنها چندان کامیاب نبودند و از دیدگاه بیشتر ایرانیان، ربایندة حقِّ ایزدی فرمانروایی ساسانیان انگاشته می شدند، امّا ستیزه های پاره ای خاندان ها با پادشاه بزرگ تیسفون، گذشته از جنگ های خانگی و شورش ها، چنان شالوده های پادشاهی ساسانیان را لرزانید که در یورش عرب ها به ایران، دیگر توانی برای پایداری و جنگ با دشمن وجود نداشت.در این پژوهش، سؤال اصلی این است که خاندان های نژاده و بزرگان ایرانی، از آغاز پادشاهی هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم دربارة حقِّایزدیِ شهریاری ساسانیان چه دیدگاهی داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که در این برهة زمانی، باور به حقِّ ایزدی خاندان ساسانیان برای فرمانروایی در ایران، سست شده بود و هموَندان پاره ای خاندان های نژاده حتی برای ستاندن تاج و تخت پادشاهی ایران با ساسانیان به ستیزه برمی خاستند.
چالش خوانش عقل گروانه از آثار تاریخ نگاری ایرانی اسلامی کاربست تفسیرِ خلاصه وار در بازخوانی البدء و التاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
البدء و التاریخدر بزنگاه عصر تدوین تمدن اسلامی به قلم مقدسی تألیف شده و کشمکش های گفتمانی اندیشمندان در آن بازتاب یافته است. در عین حال، محققان معاصر آن را نمونه ای از نگرش عقلانی- فلسفی به تاریخ در سنت تاریخ نگاری اسلامی دانسته اند. بنابراین بازیابی «ایده کلیدی» مقدسی در نگارش البدء و التاریخو «معنای بنیادین» آن، به عنوان مسئله مقاله حاضر، مهم و ضروری می نماید. در پاسخ بدین مهم، مقاله درصدد نقد تاریخی البدء و التاریخو بازاندیشی در آن با تکیه بر مبانی نظری تعیّنِ اجتماعی و فرهنگی معرفت و همچنین کاربست تفسیر خلاصه وار به مثابه روش خوانش و نقد متن است؛ امتزاجی که مقاله را عملاً به یک مطالعه موردی در حوزه «جامعه شناسی معرفتِ هرمنوتیکی» برای کاربست در نقد متون تاریخی مبدل کرده است. از خوانش البدء و التاریخبر مبنای این چارچوب چنین برمی آید که گسترش انسان گرایی اسلامی قرن چهارم، که همراه با جهان وطنی، دیانت گریزی و فردگرایی بوده است، به مثابه بخشی از مؤلفه های تأثیرگذار اما طردشده ذیل گفتار بدعت در بافتار تاریخی این عصر، بدان گونه که جوئل کرمر بدان می پردازد، زمینه ای را شکل داد که مقدسی به نگارش کتاب خود از منظر کنش گفتمانی معطوف به سلطه/طرد بپردازد. در فصول مختلف کتاب، وی واکنش منفی خود به این شرایط را نشان می دهد و راه برون رفت از این شرایطِ به زعم خویش بحرانی را بازگشت به سنت گرایی شریعت محورانه و تفسیر راست کیشانه مبتنی بر آن به مثابه تنها چارچوب ارزشمند در سامان دهی به زندگی مسلمانان می بیند. بنابراین بر خلاف خوانش عقل گروانه از این اثر، بازخوانی گذشته و روایت رویدادها در این اثر در چنین راستایی به شکل جدلی و هنجارین تدوین و بازنمایی شده است که ضروری است در نقد تاریخی گزارش های آن مورد توجه قرار گیرد.
هندواروپاییان، هندوایرانیان، خاستگاه و مهاجرت با تکیه بر مطالعات باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه در مورد مردمان هندواروپایی آغازی و هندوایرانی آغازی همواره از موضوعات پرچالش در باستان شناسی خاور نزدیک و آسیای مرکزی بوده است. مسئله موطن اولیة آنان، همین طور مسیرهایی که برای مهاجرت در پیش گرفتند از موضوعاتی بوده است که دانشمندان نظرهای متفاوتی دربارة آن مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی نظریات دانشمندان مختلف دربارة سرزمین اصلی و زمان مهاجرت آنها از سرزمین اوّلیه تا هنگام ورود به ایران بر پایة داده های باستان شناختی است. عمده اطلاعات مورداستفاده ی ما از کتب و مقالاتی هستند که درزمینه باستان شناسی اروپای شرقی، آسیای مرکزی، ایران و افغانستان نوشته شده است. علاوه بر این اشاراتی هم به مطالعات زبان شناسان در این زمینه داشته ایم. بر اساس این پژوهش هندواروپاییان آغازی در هزاره پنجم و چهارم پ.م در استپ های کاسپی – پونتی زندگی می کردند، سپس هندوایرانیان در حدود اواخر هزاره سوم شروع به مهاجرت به سمت شرق و غرب یعنی آسیای مرکزی و اروپا کردند و سرانجام در نیمه دوم هزاره ی دوم پ.م هندوایرانیان آغازی از آسیای مرکزی به سوی ایران و هند حرکت کردند.
بررسی نظام اداری ولایات در حکومت زندیه (1163- 1209 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
حکومت زندیه پس از یک دوره آشوب سیاسی و نظامی پس از قتل نادرشاه، در ایران بر قرار گردید. سلسله زندیه با توجه به مدت کوتاه حکمروایی و نیز محدودیت قلمرو حکومتی خود نتوانست تغییرات عمیقی در زیر ساخت های نظام های مختلف حکومتی به وجود آورد. در نتیجه نظام اداری حکومت زندیه و مناصب و مشاغل و القاب آن نیز برگرفته از همان نظام اداری حکومت های پیش از خود یعنی افشاریه و صفویه است. کریم خان کوشید با تسلط بر ولایات و نظارت بر آنان از سوی حکومت مرکزی، عملاً وحدت ملی را در ایران تحقق بخشد و از پراکندگی جلوگیری نماید. در واقع حکومت زندیه با دنبال کردن هدف ایجاد امنیت سیاسی، قضایی و نظامی در داخل ولایات؛ سعی نمود تا آرامش را در داخل مرزهای ایران ایجاد کند. تقسیمات کشوری ایران و مناصب اداری ولایات نیز در این راستا با پیروی از الگوی دوره های حکومت های قبل تنظیم شد. در این پژوهش مناصب اداری ولایات و مناصب تقسیمات کشوری با استفاده از روش توصیفی – کتابخانه ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
مطالعه کوشک ها و آرامگاه های چند اشکوبه در شبه قاره هند، ایران و آسیای میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کنونی، آسیای میانه و شبه قاره ی هند، قلمرو شرقی جهان اسلام بوده اند . آثار زیادی در حوزه ی معماری در این سرزمین ها ساخته شدند که از الگو و عناصر معماریِ برابری برخوردار بودند. یکی از این الگوها، گونه ای از عمارات موسوم به «هشت بهشت» با اندامی چند اشکوبه است. به رغم انجام پژوهش های بسیار در حوزه ی معماری، این گونه ی خاص به طور جامع مطالعه نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است با بهره مندی از چارچوب نظری موسوم به «رهیافت تاریخی» این موضوع را مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان می دهد در ایران و آسیای میانه این الگو کارکرد تشریفاتی داشته و در شبه قاره همانند عموم هشت بهشت ها، استفاده ی یادمانی و آرامگاهی داشته است. به رغم اقلیم های متفاوت، ساختار این گونه بناها یکسان است. طرح برونگرای آنها در اقلیم خشک ایران و آسیای میانه با باغ و فضای سبز هویت پیدا می کرد و در اقلیم گرم و مرطوب شبه قاره طرح این بناها، پاسخی مناسب به محیط بود. طرح ساختاری این گونه از معماری باعث شد تا با نام های مختلفی چون، «نمکدان»، «مُثَمَن» و «چوکَندی» خوانده شوند. بخش زیادی از این سرزمین ها در سده های متأخر یا در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران بوده اند یا از نظر فرهنگی به شدت از آن اثر پذیرفته اند. این موضوع باعث شکل گیری فرهنگ هنری و معماری همسانی شد.
زمینه های همگرایی در مناسبات مسلمانان و زرتشتیان در منطقه فارس (دوره آل بویه 447-322 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحولات مهم پس از فتوحات اعراب، گسترش تدریجی اسلام و در نتیجه تبدیل مسلمانان به جمعیت غالب در سراسر فلات ایران بود. با این وجود به گواهی منابع مختلف در برخی مناطق مانند فارس عده ی زیادی از زرتشتیان بدون تمایز خاص با مسلمانان، زندگی نسبتاً آرام و مسالمت آمیز همراه با همگرایی را سپری می کردند. در شکل گیری این وضعیت زمینه ها، علل و مؤلفه های چندی اثرگذار بوده اند. سیاست همراه با تساهل و تسامح و اهتمام به حمایت و حفظ حقوق غیرمسلمانان و نیز مقابله با گروه ها و افراد تندرو از سوی آل بویه به ویژه در دوره قدرت، امکان زیادی جهت آخرین حضور پررنگ زرتشتیان در عرصه اجتماعی فراهم آورد. این رویکرد حکومت با دستورات دینی مبنی بر لزوم رعایت حقوق اهل ذمه و نیز وجود پاره ای تشابهات در اعمال و اندیشه ها و نیز فرهنگ و آداب ورسوم ریشه دار ایرانی که دچار تغییر چندانی نشده بودند، باوجود پاره ای مخالفت ها، تقویت گردید. هردو گروه مسلمان و زرتشتی میراث دار فرهنگ مشترکی بودند که به صورت طبیعی ایشان را جامعه ای واحد نشان داده سبب ایجاد رابطه عمدتاً مسالمت آمیز و همگرایانه گردید که در عرصه اجتماعی تاًثیر گذار بوده است. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر را می توان معرفی علل و مؤلفه هایی که به ایجاد جامعه ای به دور از تنش های مخرب انجامید دانست. در این جستار سعی داریم عوامل مؤثر در شکل گیری روابطی مبتنی بر همگرایی بین دو گروه در عصر آل بویه در ایالت فارس را با روش توصیفی تحلیلی با رویکردی تاریخی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای تبیین نماییم.
نوروایت گری، روشی نوین در تاریخ نگاری
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
تاریخ، زبان و روایت
حوزههای تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
چرا تاریخچه باستان شناسی اهمیت دارد؟ پاسخی به «Mees» By Gabriel Moshenska
حوزههای تخصصی:
مقدمه مترجم: گابریل موشنسکا تحصیلات خود را در رشته ی باستان شناسی تا دوره ی دکتری (ph.D) در دانشگاه UCL لندن ادامه داده است. وی بیشتر در زمینه های باستان شناسی، انسان شناسی، تاریخ جنگ های مدرن، باستان-شناسی عمومی و همچنین در زمینه ی باستان شناسی جامعه شناختی با تعدادی از مدارس و طرح های میراث جامعه در لندن همکاری می کند. وی متعهد به یک رویکرد قابل دسترس و دموکراتیک برای مطالعه گذشته است که توانایی و امکان یافتن گروه ها یا افراد علاقه مند به انجام باستان شناسی را دارد. همچنین به پژوهش در زمینه ی تاریخ و فلسفه باستان شناسی نیز پرداخته است. وی در این تحقیقات به ارائه یک زمینه ی تاریخی برای توسعه باستان شناسی عمومی در بریتانیا طی 200 سال گذشته پرداخته است. این تحقیق برای بررسی روابط عامه پسند با فرایندهای باستان شناسی و مواد از قرن 19 میلادی تا قرن بیست ویکم در حفاری ها تمرکز خواهد کرد. هدف وسیع وی در این تحقیقات این بود که توسعه باستان شناسی عمومی را در رابطه با تغییر دیدگاه های شاهد و مخاطبان در تاریخ علوم طبیعی پیدا کند. بحث اصلی مقاله تاریخچه باستان شناسی او در مورد اهمیت و نقش تاریخچه ی باستان شناسی برای باستان-شناسان و دیگران است. گابریل موشنسکا بر این اعتقاد دارد که با توجه به مطالعات صورت گرفته در چند دهه-ی اخیر توسط باستان شناسان در مورد تاریخچه باستان شناسی، یک پیشرفت در این گونه تحقیقات روی داده است. بنابراین نویسنده در این مقاله بحث اصلی خود را در ارتباط با جایگاه تاریخچه باستان شناسی و بحث این مسئله که چرا باستان شناسان باید به یک دوره و عصر خاصی علاقه و تخصص داشته باشند و به آن گرایش علاقه داشته باشند و همچنین این که چرا باید باستان شناسی برای ما اهمیت داشته باشد، به پیش می برد.
جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از فتح اسلام تا دوره غزنویان
حوزههای تخصصی:
بیهق از شهرهای مهم خراسان بزرگ، و دارای شرایط مساعد طبیعی و اقلیمی، رودخانه ها و کاریزها، شرایط اقتصادی مناسب و ویژگی های اعتقادی و فرهنگی بوده است. این شهر جزء نیشابور یکی از چهار ربع مهم خراسان بود. بیهق در دوره اسلامی توسط مسلمانان فتح شد. و با توجه به دور بودن آن از مرکز خلافت اسلامی (اموی-عباسی) به یکی از شهرهای تبدیل شد که مخالفان دستگاه خلافت و نیروهای گریز از مرکز در آن به فعالیت می پرداختند. این پژوهش در نظر دارد، جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از ورود اسلام تا دوره غزنویان را مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که چه حوادث مهمی در بیهق در قرون اولیه اسلامی رخ داده است.
پایگاه فرهنگی قلعه جص و کنشت مجوسان در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.
مبانی فقهی لزوم صیانت از آثار تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اثر و میراث تاریخی در روزگاری پدیده ای بوده که تاکنون ماندگار شده است. براین اساس مکاتبه ها، تعهدنامه ها، لوح ها، مجسمه ها، نقش ها، نشانه ها، بناها و مانند این را می توان تاریخ عینی یا ماندگار، در برابر تاریخ علمی، نامید. تاریخ عینی و ماندگار پل های ارتباط دیروز و امروزند. این گفتار با روش توصیفی و تاریخی و بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای، به دنبال مطالعه درباره مبانی دینی و اسلامیِ صیانت از تاریخ عینی، یعنی آثار و ابنیه تاریخی، است. مضمون آیات و روایات و اخبار آن است که دیانت اسلام به هر دو مفهوم تاریخ علمی و تاریخ عینی اهتمام بسیاری داشته است. مبانی ده گانه مهم و مؤثر فقهی در لزوم و ضرورت صیانت از میراث تاریخی عبارت اند از: سنت کتابت و روایت، جایگاه گردشگری و سیر علمی در اسلام، سیره سلف صالح در صیانت از آثار تاریخی برجای مانده از پادشاهان، لازمه امر به تأسی بر سنت اولیاء، آثار اجتماعی و تاریخی سنت زیارت و تبرک، مواجهه عملی فقها با تصاویر و پیکرهای برجامانده از ماقبل اسلام، اقتضای عملی سنت وقف و نیز شأن ذاتی مسجد و معبد در اسلام مبانی. به نظر می رسد بر همین اساس بود که پیامبر(ص) و اصحاب برگزیده ایشان و فقهای گذشته، به جز بت ها، به تخریب و انهدام هیچ اثر تاریخی دستور ندادند؛ حتی سکه های منقوش ایرانی و رومی ده ها سال نقد رایج مکه، مدینه، عراق، مصر و شام بود؛ بنابراین اگر ضرورت حفظ، انتقال، ازدیاد و بهره مندی از آثار نیاکان را تفسیری پذیرفتنی از مفهوم پیشرفت بدانیم، این گفتار درصدد نشان دادن پیوند مبانی و سنت های اسلامی با مفهوم توسعه و پیشرفت نیز هست.
پژوهشی در اصول و تکنیک های جرّاحی گوش، حلق و بینی در طبّ سنّتی دوره اسلامی (از قرن سوّم تا دوازده هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان شعبه های متعدّد طبّ سنّتی دوره اسلامی، جرّاحی نیاز به تخصّص، تجربه و دقّت بسیار بالایی دارد. هدف از این پژوهش، یافتن اصول و تکنیک های ثابتِ مورد استفاده جرّاحان، از قرن سوّم تا دوازدهم هجری است. روش پژوهش، توصیفی- تطبیقی با تحلیل نمونه هاست. نتایج مشخص کرده است که برخی اصول و تکنیک های ثابت در این مقطع زمانی از شرق تا غرب جهان اسلام مورد پذیرش و متداول بوده است. جرّاحان این دوره شناختی واضح و متمایز از انواع بیماری های حلق داشته اند. اصول اصلی آنها احتیاط کامل، تشخیص بهبودی و ترمیم جراحی، جلوگیری از خونریزی و بخیه زدن است. یکی دیگر از اصول اساسی جراحی دوره اسلامی، لزوم آشنایی کامل جراح با داروهای ترکیبی و گیاهان دارویی است. تکنیک های جراحی گوش، حلق و بینی نیز شامل داغ کردن نقطه ای گوش، داغ بینی، داغ کردن داروییِ حلق، شکافتن از بالا به پایین در گلو، شکاف عرضی در داخل حلق، شکافتن بستگی گوش، بازگرداندن ریشه به بینی، شکافتن با تکنیک میلِ نهان، درمان شیء در گوش با روش شکافتن، تکنیک قطع کردن به روش سلخ کردن، قطع کردن لوزه ها و ورم های حلق است. در تمام این مراحل آشنایی تخصصی با طیف متنوعی از ابزارهای جراحی و تکنیک استفاده از آنها کاملاً مشهود است. ابزارهای تخصصی این نوع جراحی شامل مکواة نقطه ای، میخی و زیتونی، انواع قلاب ها، نیشترها، سخت سر، مته، میل نهان، موچین، مکبس، قیچی، میل آزمایش و انبر است. همچنین جراحان دوره اسلامی جهت خروج اشیای مختلفِ در گوش و حلق، همچون سنگ یا موجوداتی همچون زالو و کِرم از ابزارهایی همچون قلاب و موچین، انبر و لوله استفاده می کردند.
عبدالله سویدی و روایتی سلَفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنگره نجف که با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه جعفری در سال 1156ق./1743م. برگزار شد، یکی از آخرین تلاش های نادرشاه افشار برای ایجاد تغییر در نظم سیاسی-مذهبی معارض میان ایران شیعی و عثمانی سنی بود. اگرچه تاکنون اشارات و مطالعات متعددی در باب گزارش این نشست و اثرات آن صورت گرفته است، اما این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی در مطالعات تاریخی که مبتنی بر بررسی موشکافانه اسناد و مدارک کتابخانه ای است، تلاش می کند روایت سنّی سلفی این نشست را که برآمده از مشاهدات شیخ عبدالله سُوَیدی، نماینده والی بغداد در نجف بود مورد تحقیق قرار دهد. در این زمینه بسط و تفسیر مقدماتی همچون شناخت سیاست های مذهبی نادرشاه افشار، شرایط سیاسی، اجتماعی عراق در نیمه قرن هجدهم میلادی و زمینه های شکل گیری اندیشه سلفی در میان علما و متفکران مسلمان مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین غایت این پژوهش بررسی خاستگاه های اجتماعی و فکری جریان سلفی در عراق و ارائه تاریخی مختصر از روند شکل گیری کنگره نجف است که با مقایسه تطبیقی دو روایت شیعی و سنی از این نشست، تصویری تازه از مناسبات فکری و فرهنگی رایج در طیف سنی و سلفی علمای عراق ارائه خواهد شد.
واکاوی تغییرات مفهومی هنر اسلامی در مجموعه های موزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که نخستین مجموعه های هنر اسلامی از اواخر قرن هجدهم تا قرن بیستم در اروپا و سپس در آمریکا شکل گرفت، درک ما از هنر اسلامی متأثر از میراث و گفتمان های مسلط نمایشگاه های موقت و مجموعه های دائمی هنر اسلامی در غرب و رویکردهای این موزه ها است. در پژوهش حاضر، که با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است، تلاش شده تا چگونگی چرخش معنای هنر اسلامی را در سیر تاریخی موزه های نخستین آشکار شود. در این پژوهش، با تحلیل متون مرتبط با مجموعه های هنر اسلامی، سه گفتمان مسلط شرق شناسانه، تاریخ هنر در غرب و مطالعات بینافرهنگی در موزه ها معرفی می شوند و پیامدهای تسلط این سه گفتمان در بازتولید مفهوم هنر اسلامی بررسی خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تسلط رویکردهای یادشده در سیر تاریخی موزه های هنر اسلامی به چرخش معنا و معرفی آثار اسلامی به عنوان «کالای مادی»، «هنر» و «کالای فرهنگی» و انتساب ارزش های متفاوت به هنر اسلامی منتهی شده است.
بازگشت غزالی به تدریس در عصر سنجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام محمد غزالی از شخصیت های برجسته علمی درتاریخ اسلام که افکار وآثار او علاوه بر تأثیر در علم و سیاست زمانه خویش، بر سده های پس از خود نیز موثر واقع شد و حیات فکری او داوری های گوناگونی را درطول تاریخ به خود دید. بااین حال برخی از جنبه های ورود غزالی به دستگاه سلطان سنجر سلجوقی و پذیرش تدریس نظامیه نیشابور هنوز جای بررسی دارد؛ این مطلب از اهمیت ویژه ای برخوردار است که بدانیم چرا پس از یک دوره گرایش به تصوف دوباره در سال 499ه.ق به دعوت سنجر سلجوقی و وزیرش فخرالملک پاسخ مثبت داد؟ مساله ی دیگر اینکه دلیل کناره گیری او پس از یکسال چه بوده و چه عواملی دیگر بار او را به بازگشت ترغیب کرد؟
پژوهش حاضر با رویکرد جامعه شناسی و زمینه شناسی تاریخی و بهره گیری از منابع تاریخی نشان داد که عوامل سیاسی قبل و بعد دوره حکمرانی سنجر از جمله مرگ برکیارق و قدرت گرفتن سنجر و خاندان نظام الملک تاثیر زیادی در گرایش غزالی به نظامیه نیشابور برای تبلیغ مذهب اهل سنّت در زمان پادشاهی نیرومند داشته است؛در حالی که ضعف دولت سلجوقی، قتل فخرالمُلک، حسادت و توطئه فقهای نیشابور از عوامل جدایی او از نظامیه نیشابور در فترت یکساله بوده است.
شایسته سالاری یا امتیاز فضلی در رسائل سیاسی عصر قاجار ( مطالعه موردی رسائل سیاسی عصر ناصرالدین شاه قاجار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از رسایل سیاسی عصر ناصری از مفهومی بنام امتیاز فضلی سخن گفته شده است که می توان آن را برابر نهاد واژه شایسته سالاری دانست.شایسته سالاری فرایندی است که با جریان عقلانی سازی امور در قرون جدید شکل گرفته و هم سوی با عرفی شدن در خدمت ترقی و پیشرفت جوامع قرار گرفت.تحول اجتماعات ابتدایی و ساده و کهن ، به جوامع پیچیده و پیشرفته امروزی ، و پیدایش تمایزات و ناهمگونی های پرتعداد ، تقسیم کار و شایسته سالاری را پدیده ایی ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته است. رسائل سیاسی عصر ناصری با نقد مضرات و زیان های ناشی از نبود شایسته سالاری ، از مفهومی به نام امتیاز فضلی سخن گفته اند. دانش ، مهارت ، تخصص گرایی ، اخلاق حرفه ایی و تجربه برآمده از عمل ؛ مهم ترین شاخص هایِ شایسته سالاری است که در رسائل فوق از آن با عناوینی همچون لیاقت و کفایت ، علم و عمل و خبرویت یاد شده است. مساله اصلی پژوهش حاضر تبیین معنا و گستره این اصطلاح و واکاوی دلایل و علل رواج یا ترک این موضوع و نتایج حاصل از آن در ترقی یا انحطاط ایران عصر ناصری است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق تحلیلی - تبیینی ، رسائل سیاسی عصر ناصری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
متفکران مسلمان و شناسایی تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون نخستین فردی است که در مقدمه به بحث درباره تمدن پرداخت، اما سخنی از تمدن اسلامی به میان نیاورد. به نظر می رسد نخستین بار متفکران اروپایی بودند که در دوره معاصر، پس از درک مفهوم تمدن و سخن گفتن از تمدن اروپایی، به بحث از تمدن اسلامی نیز پرداختند. در اینجا این مسئله مطرح می شود که متفکران مسلمان از چه زمانی به تمدن اسلامی توجه کردند و در پی شناسایی آن برآمدند؟ پژوهش حاضر با مطالعه آثار نگاشته شده متفکران مسلمان درباره تمدن و تمدن اسلامی، به این نتیجه رسیده است که متفکران مسلمان به موازات طرح مباحثی درباره تمدن و آغاز تاریخ نگاری تمدن در غرب از دهه چهارم تا دهه هفتم قرن نوزدهم به تمدن کهن اسلامی توجه و درک اجمالی از آن پیدا کرده اند و از دهه هشتم این قرن با نگارش آثاری جدی درباره تمدن اسلامی، به شناسایی گسترده آن پرداخته اند.