فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۸۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
محمدرضا ریاضی، در سال ۱۳۲۸ در روستای کشه دهستان طرق رود شهرستان نظنز استان اصفهان زاده شد. او دانش نامه کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا دریافت کرد و سپس تر در دهه ۷۰ خورشیدی به آموختن رشته باستان شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پرداخت. ریاضی در سال ۱۳۵۳ به استخدام رسمی وزارت فرهنگ و هنر در دوره پهلوی درآمد و در اداره مالی-اداری مرکز باستان شناسی به فعالیت پرداخت. او سپس از سال ۱۳۵۸ به کتابخانه موزه ملی ایران منتقل شد و سال ها رئیس این کتابخانه بود. قلب محمدرضا ریاضی سرانجام در ۲۶ خردادماه ۱۴۰۳ در تورنتو کانادا از تپش افتاد. یادش گرامی باد.
گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
نقش چریک های فدایی خلق در تبدیل مسئله ارضی به مسئله ملی در غائله گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
سازمان چریک های فدایی خلق ایران به عنوان گروهی مبارزاتی با ایدئولوژی چپ مارکسیستی که خود را در گرفتن سهم مناسبی از قدرت سیاسیِ پس از پیروزی انقلاب ناکام می دید، از فترت به وجودآمده از زمان سقوط رژیم پهلوی تا تثبیت جمهوری اسلامی استفاده کرد و توانست با ایجاد سازمان هایی با ایدئولوژی مارکسیستی و تمایلات جدایی طلبانه در منطقه ترکمن صحرا، بخشی از فعالان و مردم ناراضی منطقه ترکمن صحرا را به سمت غائله ای سوق دهد که به دو جنگ معروف گنبد در سال های ابتدایی انقلاب ختم شد.
هدف: روشن کردن ریشه های اقتصادی غائله گنبد و چگونگی دگردیسی آن به سمت مطالبات جدایی طلبانه و قوم گرایانه توسط چریک های فدایی خلق.
دستاوردهای این پژوهش که با روش درون نگر و براساس فهم انگیزه های درونی عوامل دخیل در غائله گنبد انجام شده است حاکی است که انباشت نارضایتی تاریخی مردم منطقه گرگان و دشت (دشت های باز اطراف گرگان) و ترکمن صحرا از مسئله ارضی و غصب زمین های حاصلخیز کشاورزی شان در سال های متمادی، خصوصاً در دوره پهلوی، سبب بدبینی آن ها به حکومت های مرکزی و تمایلات گریزازمرکز بین آن ها شده بود. شرایط دوسویه مسئله ارضی و تمایلات گریزازمرکزِ قوم ترکمن، با شرایط مبارزاتی ایده آل در آموزه های چپ جهانی یعنی «حرکت از مسئله ارضی به مسئله ملی» در جوامع دهقانی، کاملاً منطبق بود و سازمان چریک های فدایی خلق نیز به عنوان یک سازمان مبارزاتی کمونیستی در ایران به آن پایبند بود و همین عامل کلید فهم چرایی و چگونگی حضور سازمان در غائله گنبد است.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزههای تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.
An Impressed Grey Vessel of Chaltasian: A New Socio-Economic Evidence of Iron Age Societies of the Iranian Central Plateau(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
1 - 15
حوزههای تخصصی:
Studying and understanding the social, economic, and political structures of Iron Age communities is a significant aspect of archaeological research of this period. Until now, much of the archaeological research on the Iron Age in Iran has focused largely on the typological study and comparison of findings from cemetery excavations, with less attention given to the study and reconstruction of the various aspects of the social, economic, and political structures of communities from this period. Most researchers to date have regarded the people of the Iron Age in Iran as communities lacking organized administrative and political structures, and based on the limited number of settlement sites, have described them as nomadic herders. However, the study, interpretation, and analysis of findings from settlement sites of this period in Central Iran have revealed new perspectives on the presence of socio-economic and political institutions and organizational structures. The discovery of a piece of grey pottery with a cylinder seal impression at Chaltasian Tepe, Varamin, alongside other evidence from significant and large settlement sites of the Iron Age, provides us with evidence of socio-economic institutions during the Iron Age
تأمین آبِ شهر ساسانی-اسلامی گُندی شاپور از قنات های رودخانه ای شهر دزفول؛ طرح یک فرضیه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
171 - 195
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش مهمی در رونق اقتصادی و آبادانی در دوره ساسانی داشته است، ساسانیان با ساخت سازه های آبی متناسب با چشم انداز محیطی منطقه و وضع قوانین جهت بهره برداری آب، بستر لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردند. وجود رودخانه های دائمی هم چون دز و کرخه در خوزستان، شرایط را مهیا کرد تا افزون بر تأمین آب موردنیاز استقرار گاه های منطقه، با ساخت سازه هایی هم چون پُل بند، کانال، قنات و دیگر سازه های آبی بتوانند کمبود آب آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی دیگر مناطق دور از رودها را که خاک حاصل خیز داشتند، فراهم کنند. در این زمینه تأمین آب شهر و زمین های کشاورزی گُندی شاپور با فاصله 15کیلومتری از رود دز، ازطریق اندام های آبی متعددی انجام شد؛ در این میان، قنات های رودخانه ای، نقش اساسی در انتقال آب مطمئن رودخانه دز به این شهر و زمین های کشاورزی آن داشته است. بررسی های میدانی باستان شناختی نگارندگان، موجب شناسایی سازه های آبی جدیدی ازجمله: پل بند، قنات ها و کانال های وابسته به آن گردید که پیش از این، تنها بخش کوچکی از این آثار شناسایی شده بودند. قرارگرفتن بخش قابل توجهی از این آثار در ضلع شرقی رودخانه دز و امتداد شماری از آن ها تا نزدیکی گُندی شاپور، این فرضیه را که منبع اصلی تأمین آب این شهر، قنات های رودخانه ای بوده، مطرح می کند؛ مسئله ای که در نوشته های تاریخی نیز قابل ردیابی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آب دائمی موردنیاز شهر گُندی شاپور چگونه تأمین می شده و در این بین قنات های رودخانه ای چه جایگاهی داشته و ارتباط فیزیکی قنات ها با شهر چگونه بوده است؟ روش این پژوهش به صورت تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های میدانی و منابع تاریخی است. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان از نقش پُررنگ بهره برداری از قنات برای انتقال آب به گندی شاپور از رودخانه دز در دوره ساسانی داشته؛ هرچند بخشی از قنات های دزفول، به دوره ای متأخرتر از دوره ساسانی و حتی به عصر صفوی قابل انتساب است.
بررسی پدیده تکدی در دوره ناصری؛ نمونه موردی ولایت گروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
38 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: تکدی به عنوان یکی از تجلیات شایع فقر، ناشی از نابه سامانی های اقتصادی و اجتماعی است. این پدیده در دوره قاجار پیامدهای گسترده اجتماعی دَرپی داشت. در پژوهش حاضر براساس گزارش دولتی مهمی از دوره ناصری درباره گروه متکدیان در ولایت گروس، درصددیم تا پدیده تکدی و تحلیل ویژگی های گروه متکدیان (جنسیت، سن، شیوه های رفتاری) را بررسی کنیم و شماری از علل روی آوری دسته های متکدیان به این رویه را بازشناسی کنیم.روش / رویکرد: در این پژوهش برای شناسایی اطلاعات و تحلیل و پردازش آن در قالب مقوله های مربوط به این پدیده از شیوه تحلیل مضمون برپایه منابع کتاب خانه ای و اسناد بهره بردیم. پرسش محوری این پژوهش به وضعیت پدیده تکدی و ویژگی های گروه متکدیان در ولایت گروس مربوط است.یافته ها: تکدی در ولایت گروس در سنین مختلف وجود داشت. جامعه 36درصدی زنان متکدی نشانه شکنندگی خانواده های فرودستان دربرابر عامل فقر و روی آوری به تکدی است. ازسوی دیگر اقدام کارگزار دولت در تهیه و ارسال گزارش رسمی -که مستلزم جمع آوری اطلاعات متکدیان بوده است- نشان دهنده تعداد قابل توجه این گروه و دغدغه های حکومت محلی و شاید دولت مرکزی درباره آثار اجتماعی این امر (ازجمله اختلال در نظم و امنیت) بوده و به احتمال به چاره اندیشی دراین باره معطوف بوده است. البته برنامه خاصی از مقابله با تکدی و یا سامان دهی متکدیان در این ولایت در دست نیست.
بررسی دیدگاه متخصصان در زمینه کاربرد اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردشده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
128 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی اثرات اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام.با مطالعه متون مرتبط با اینترنت اشیا و بررسی کاربردهای آن در حوزه میراث فرهنگی و موزه ها نقاط قوت و ضعف این فناوری شناخته شد و با مطالعه و مشاهده اشیاءِ استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، کاربردهای اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، بررسی شد.روش: در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، موزه داران، متخصصان علوم رایانه و آرشیویست ها بوده اند. در این پژوهش با متخصصان مصاحبه شده است و روش نمونه گیری پژوهش گلوله برفی بوده است. داده ها با کمک نرم افزار مکس کیودی ای (MAXQDA) تحلیل شده است. هم چنین برای تحلیل داده ها از شاخص آماری درصد فراوانی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر گویای این مسئله است که فناوری اینترنت اشیا ازنظر اقتصادی، خدماتی و امنیتی-حفاظتی به پیشرفت موزه ها کمک شایانی می کند و باعث پیشرفت موزه ها در شاخص های ذکرشده می شود. دیدگاه متخصصان درباره تأثیر استانداردسازی اشیا با مرجع مفهومی سیداک برای پیاده سازی اینترنت اشیا، بر مؤلفه هایی مثل دقیق ترشدن و آسان ترشدن فرایند هوشمندسازی، تسهیل کنترل بر روی اشیا در فضای اینترنت، زمینه ساز ایجاد ارتباط میان اشیاء یک موزه با هم و با اشیاءِ دیگر موزه ها است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر نمایان ساخت که گام اول هوشمندسازی همگن کردن اطلاعات است. هم چنین زمانی که اطلاعات استانداردسازی شده باشد، فرایند هوشمندسازی دقیق تر و آسان تر است.
به کارگیری نانوذرات برای حفظ اصالت ساختار، رنگ و ظاهر کاغذهای تاریخی اسیدزدایی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
160 - 187
حوزههای تخصصی:
کاغذهای تاریخی به عنوان مهم ترین و اصیل ترین آثار باقی مانده از دوره های گذشته، اهمیتی ویژه در مطالعات و پژوهش های تاریخی دارند. به دلیل باارزش بودن و منحصربه فردبودن آثار تاریخی، استفاده از فناوری های نوین در حوزه میراث فرهنگی به ویژه فناوری نانو حساسیت زیادی دارد و نگرانی ها و پرسش هایی را درزمینه اثرات مستقیم و جانبی این روش ها بر روی آثار مطرح می کند.هدف: بررسی حفظِ اصالتِ مواد و مصالح، و رنگ و فرم و شکل آن ها در مداخلات اسیدزدایی با نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، نسبت به اسیدزدایی با هیدروکسید کلسیم در آب و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش ازنظر نتایج کاربردی است. اطلاعات پژوهش به صورت کتاب خانه ای و میدانی جمع آوری شده و پژوهش به صورت آزمایشگاهی انجام شده است. ابتدا نمونه های کاغذ واتمن و کاغذ تاریخی اسیدی انتخاب شدند. سه محلول اسیدزُدای هیدروکسید کلسیم در آب، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول با غلظت ppm ۱۰۰۰ (٪1/0) تهیه و نمونه ها اسیدزدایی شدند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج آزمایش ها نشان می دهد که حفظ اصالت کاغذهای تاریخی با روش اسیدزدایی با محلول نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول از روش محلول هیدروکسید کلسیم در آب و روش محلول هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول مؤثرتر و کاراتر است.شایان ذکر است که محلول هیدروکسید کلسیم از پرکاربردترین اسیدزداهای کاغذهای تاریخی است؛ ولی تاکنون هم زمان در سه حالت هیدروکسید کلسیم در آب (هیدروکسید کلسیم در حلال آب)، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (نانوهیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (هیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) بررسی نشده بود.
مطالعه آزمایشگاهی پتروگرافی سفال های محوطه گوریه استانِ ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
89 - 107
حوزههای تخصصی:
جغرافیایی استان ایلام و قرارگیری آن در مسیر راه های ارتباطی به سایر مناطق، سبب شکل گیری استقرارهای متعددی از دوران پیش از تاریخ تا دوره اسلامی شده است. تاکنون مطالعات آزمایشگاهی براساس پتروگرافی برای تحلیل سفال های دوره ساسانی و اوایل اسلامی در منطقه غرب ایران انجام نگرفته و پژوهش پیش رو منجر به اطلاعات بیشتر محققان نسبت به فرآیند تولید سفالینه ها در دوره های پیش گفته در حوزه مورد مطالعاتی می شود. باتوجه به این که سفال فراوان ترین داده فرهنگی در این مجموعه باستانی بوده است، تعداد 20 قطعه سفال از محوطه گوریه که از لایه فرهنگی کاوش به دست آمده، برای انجام آزمایش پتروگرافی برای پی بردن به فناوری ساختار آنها انتخاب شده است. پرسش های این پژوهش درباره بررسی ترکیبات و ساختار سفال ها (؟)، میزان درجه پخت در کوره (؟) و آگاهی از وضعیت بومی یا وارداتی بودن آنها (؟) است. این آزمایش ها در پژوهشکده حفاظت و مرمت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است که بر پایه مطالعات زمین شناسی شهرستان ایوان، می توان نتیجه گرفت که سه ترکیب کوارتز، اکسید آهن و کلسیت در اکثر نمونه های محوطه مشاهده می شوند اگرچه براساس مطالعات صورت گرفته در برخی از سفال ها استثنائاتی وجود دارد. به عنوان مثال در نمونه 5 محوطه گوریه میکا به کار رفته است. همچنین به جزء نمونه 12 گوریه، تمامی سفالینه ها تولید داخل و به عبارتی محلی بوده و مربوط به خود منطقه هستند. بافت سفال در نمونه ها، سیلیتی، پورفیری و سیلیتی ناهمگن است. به جز نمونه های 10، 11 و 12 از سفالینه های محوطه گوریه، کانی کلسیت در خمیره تمامی سفال مشاهده می شوند که نشان دهنده دمای پخت سفال کمتر از 800 درجه سیلسیوس بوده است.
Recognizing the Sassanid era of Varamin, Archaeological Evidence and Historical Geography(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
In the east of Pahanvar Ray plain, we come to a fertile area (Pishwa/Varamin plain) which has provided suitable conditions for human habitation since the formation of human settlements until today. Due to the location of this plain in the north of the central desert and the border between the two cultural domains of the northeast and the center, the environmental condition and suitable altitude, which are the main factors for the formation of permanent settlements, and the possible existence of extra-regional connections of this area with the neighboring areas, a wide survey was conducted in this area of the plain. It was concluded that during this archaeological investigation, 61 ancient sites from the Sassanid era were found in the east of Varamin and south of Peshwa. It is most likely that Varamin is considered a part of Ray State and based on the available evidence, it is possible that it is the main center of Ray State as well. According to historical texts and archeological data, the state of Ray was one of the important areas of human settlement during the Sassanid period in Iran. Historical texts mention Ray in the Sassanid period, and the number of sites attributed to the Sassanid period in the geographical area of Varamin has not been found until today. Despite this, based on the prominent geographical location of the Varamin region and the references of the historical texts to the Ray state, this region was probably one of the important regions of the historical period in Iran. In the present article, an attempt has been made to describe the historical geography of Ray State in the Sassanid period, while using the archaeological data of the Sassanid period of Varamin, to draw a part of the archeology and historical geography of Varamin in the Sassanid period.
The interpretation of Dumuzid’s dream from perspective of Jung’spsychology(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
19 - 28
حوزههای تخصصی:
Mythological themes reflecting the worldview and ideology of ancient societies have various applications. One of the applications is for rituals, which have a symbolic dimension. As if these themes are repeated in different societies, they are classified as archetypes. The archetype is derived from Jung's psychological theories, which is revealed in the form of a symbol in the context of myth, epic, and dream. Since dream and myth are the same in nature and structure, this study investigated Dumuzid's dream to find out the origin of mythological rituals in the third millennium BC in Mesopotamia. This study was conducted by a descriptive analytical method using Jung's archetypal approach based on library studies, the results of which showed a relationship between the myth of Dumuzid and rituals of Mesopotamia society, and the story of vegetation gods connected with the rituals of spring and fertility in nature as the source of collective mourning ceremonies and celebrations held every year in their memory. In fact, the rituals are cultural phenomena left over from the agricultural and prehistoric times in ancient societies.
پیامدهای اجتماعی قحطی در نواحی شمالی خلیج فارس (1317- 1324ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
34 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی پیامدهای اجتماعی قحطی در نواحی شمالی خلیج فارس در فاصله سال های 1317ش تا 1324ش.روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد آرشیوی، منابع کتاب خانه ای و نشریات انجام شده است. پس از ارزیابی و تحلیل داده های تاریخی نتیجه گیری انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: این قحطی باعث مرگ ومیر قابل توجه سکنه نواحی شمالی خلیج فارس از حدفاصل استان هشتم (هرمزگان) تا مناطقی از استان هفتم مانند لارستان و بوشهر شد؛ هم چنین سبب گسترش ناامنی در این مناطق شد. مهم تر از این، تداوم خشک سالی و قحطی باعث شد تا سکنه مناطق مذکور برای فرار از بحران به استان ششم (خوزستان) مهاجرت کنند. این مهاجرت بر فعالیت گسترده صنعت نفت در خوزستان و امید مهاجران به کسب درآمد و تأمین معاش در آن جا متکی بود. نتیجه این بحران تغییرات گسترده اجتماعی در نواحی شمالی خلیج فارس بود.
تحلیلی بر چیستی فرهنگ سنگ افراشت های انسان ریخت در شمال غرب ایران و مناطق همجوار
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 57
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالاً با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالاً از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.
بازآفرینی خانقاه رشیدی و شناخت موقعیت مکانی آن بر مبنای شناسایی ژئوفیزیکی پلان سازه بزرگ تپه شرقی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرچه رشیدیه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در (7-8 ه.ق/ 13-14 م) در شمال شرقی شهرستان تبریز، ساخته شد. این شهرچه شامل دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی بود. یکی از مهمترین بخش های ربع رشیدی، خانقاه رشیدی بود که شامل سه بخش تابخانه، صفه و طنبی است. با این حال، به دلیل زلزله های ویرانگر و جنگ های حکومتی در تبریز، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به شدت آسیب دیده و از بین رفته است؛ بنابراین مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه، محدود به وقفنامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی خانقاه به عنوان یکی از بخش های مهم در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت ساختار معماری خانقاه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقفنامه است. هدف دیگر این تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی خانقاه بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی سایت تاریخی ربع رشیدی است. این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکاء بر وقفنامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس با نمونه بنای مشابه به جای مانده از آن دوره، ساختار معماری پلان خانقاه ترسیم و سپس بر اساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که پلان خانقاه ربع رشیدی با پلان خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه (8 ه.ق/ 14 م) تطابق دارد. این شباهت ها نشان می دهد که الگوی پلان خانقاه های دوره ایلخانی، ممکن است دو طبقه باشد و شامل صحن مرکزی با دو ایوان در شمالی و جنوبی (ایوان جنوبی بزرگتر)، تالارهایی در دو سمت و حجره هایی در اطراف صحن بوده است. همچنین، بر اساس مطالعات ژئوفیزیکی و تحلیل های انجام شده، موقعیت احتمالی خانقاه نیز ممکن است نزدیک به سازه ای باشد که در جنوب شرقی محوطه باستانی ربع رشیدی کشف شده است و به گفته پژوهشگران، به قرن هشتم ه.ق / چهاردهم م مربوط می شود.
سال یابی مطلق ملاط های باستانیِ پایه آهکی با استفاده از روش کربن 14C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال یابی ملاط های باستانی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی، به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه باستان شناسی، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با پیشرفت علوم و پدیدار گشتن رویکردهای علوم میان رشته ای، استفاده از انواع روش های فیزیکی و شیمیایی برای بررسی های باستان سنجی ابنیه و آرایه های معماری، جایگاه ویژه ای یافته است. سال یابی یکی از محورهای مورد بحث در پژوهش های سنجه پذیر است و با توجه به اهمیت آن در مطالعات باستان شناختی می تواند به درک توالی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی منجر شود. نزدیک به 60 سال از انجام آزمایش ها مربوط به سال یابی رادیو کربنی 14C می گذرد و در این میان سال یابی رادیو کربن ملاط یکی از چالشی ترین پژوهش ها در این زمینه بوده است؛ زیرا امکان ارزیابی سال یابی مطلق برای این مصنوعات توسط رادیو کربن بستگی فراوانی به نحوه نمونه برداری و خالص سازی بست کربنی آن دارد. این مقاله با مروری بر تلاش های انجام یافته در زمینه سال یابی ملاط های باستانی به گونه شناسی انواع ملاط قابل سال یابی و بررسی دستورالعمل های مورد استفاده جهت انجام خالص سازی بست کربنی، با روش هایی نوآورانه و کارآمد می پردازد. همچنین به بررسی روش های جانبی ازجمله بررسی های کانی شناسی و سنگ شناسی ملاط های باستانی، به عنوان روش های مکمل برای سال یابی 14C پرداخته است.
سویی به جز شمال، تحلیلی بر وضعیت انحراف از شمال در بناهای مرتبط با آتش دوره ساسانی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
81 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.
The Role of the Ambassadors of Iran and the Netherlands in the Formation and Consistency of Political-Economic Relations between the Two Countries in the Safavid Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Safavid era in Iran coincides with the growth of international trade relations and interaction with European East India companies. The Safavid kings wanted to establish relations with the East India Company, especially the Dutch East India Company, for various reasons. The Dutch were able to surpass their European counterparts in their dealings with the Safavid government by using economic, commercial and sometimes political initiatives, and what kept the Dutch ahead of their other European rivals was the commercial approach of the Dutch ambassadors and political representatives in their dealings with Iranian representatives and officials, the Dutch ambassadors and political representatives tried to spend on commercial activities and the opening of trade House in the ports of the Persian Gulf, so that they could monopolize the trade of the East. Accordingly, the purpose of this study is to study the role of the ambassadors of Iran and the Netherlands in the formation and consistency of political-economic relations between the two countries. The research method in this article is descriptive-analytical. The findings of the research show that the expansion of Iran's foreign relations with the Dutch government during the reign of Shah Abbas and the gradual access of the political representatives of this government to Iran, led to the prosperity of Iran's foreign trade. Iran's geographical position, was a suitable arena in which ambassadors and businessmen of different countries could pursue their trade goals in the shortest time and at the lowest cost.
Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
53 - 56
حوزههای تخصصی:
Historically, the Caucasus region during the Sasanian period was among the important parts of Iran. Many studies have been conducted by archeologists, historians, and linguists on this region. The book entitled Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan) by Cyrus Nasrollahzadeh is one of the attempts to investigate this region through available inscriptions.
بررسی اسنادی عملکرد آستان قدس رضوی در هشت سال جنگ تحمیلی؛ پشتیبانی، تبلیغات، اعزام نیرو، ایثارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
274 - 295
حوزههای تخصصی:
از جنگ جهانی نخست به این سو دیگر تقریباً هر جنگی را می توان با عبارت «جنگ تام» توصیف کرد چرا که جنگ به میدان نبرد محدود نمانده و تمام ظرفیت های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی یک کشور را به خود مشغول می دارد. جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز به خصوص برای طرف ایرانی یک «جنگ تام» به شمار می آمد. آستان قدس رضوی یکی از نهادهای مذهبی- اجتماعی- اقتصادی ریشه دار در کشور بود که به سهم خود در جنگ تحمیلی هشت ساله نقش آفرینی کرد. مسئله اصلی این مقاله بررسی زوایا و ابعاد مختلف نقش آفرینی سازمانی این نهاد در طول هشت سال جنگ تحمیلی از خلال اسناد می باشد. بر این مبنا مقاله حاضر با اتکا بر رهیافتی توصیفی- تشریحی و با اتکا بر اسناد آرشیوی و مصاحبه های تاریخی شفاهی منتشرنشده درپی پاسخ گویی به مسئله اصلی خود برآمده است. با اتکا بر داده های اسنادی، نقش آفرینی آستان قدس رضوی در جنگ تحمیلی الگویی متشکل از پنج مقوله اصلی «پشتیبانی جنگ»، «تبلیغات و سازمان دهی و اعزام نیرو»، «امور مهاجرین جنگی و بازسازی»، «تشکیل دفتر جبهه و جنگ» و نهایتاً «ایثارگری» است که باز این مجموعه به نوبه خود مشتمل بر نُه زیرمقوله می باشد.