فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۸۹۹ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
75-97
حوزههای تخصصی:
بررسی علل، نحوه و میزان تأثیر گذاری حضور زنان در جنگ های صدر اسلام هدف اصلی مقاله ی حاضر است. حضور و مشارکت زنان در جنگ های صدر اسلام از واقعیت های مسلّم و غیرقابل انکار تاریخ اسلام است. هر چند اسلام با حضور زنان در جنگ ها به عنوان رزمنده مخالف است، اما در مواردی که این اقدام به منظور دفاع از جان خویش، یا دفاع از وجود مبارک پیامبر (ص) و ...، انجام گرفته، مخالفتی ابراز نشده است و پیامبر اسلام (ص) خانواده و همسران خود را نیز در غزوه ها مشارکت می داد. حضور و فعالیت زنان در جنگ ها در دوره ی مهم و تأثیر گذار صدر اسلام و درک این مطلب که علل حضور و میزان تأثیر گذاری آنان در میادین جنگ تا چه حد بوده، از اهمیتی ویژه برخوردار است. بنابراین در این پژوهش سعی شد تا علل مشارکت زنان در جنگ ها، فعالیت های متعدد آنان در پشت جبهه، همچنین فعالیت مستقیم در خط مقدم جنگ و به عنوان رزمنده و میزان تأثیر گذاری آنان در صحنه های نبرد تجزیه و تحلیل شود. روش تحقیق در این مقاله، روش تاریخی با رویکردی اجتماعی، از نوع تحلیل و مبتنی بر بهره گیری از اطلاعات منابع، مقایسه ی آن ها با یکدیگر، تحلیل و نقد متون می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مشارکت زنان در جنگ های صدر اسلام با اهداف و انگیزه های مختلف انجام گرفته و زنان به عنوان عنصری فعال و مؤثر و به منظور کمک رسانی به مردان جنگجو، هم در پشت جبهه ها حضور داشتند و هم به گاه نیاز، در نبرد با سپاه دشمن حاضر می شدند و در بسیاری از موارد، جنگ را به نفع سپاه خویش تغییر می دادند.
سوپرمام ها و مفهوم مادری در فضای اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
139 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش دست یابی به چهره ی ترسیم شده از مادری، بواسطه نقشی است که توسط سوپرمام ها در اینستاگرام اجرا شده و همچنین مطالعه سبک و ابعاد زندگی آنها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به این اهداف از روش مردم نگاری شبکه ایی (نتنوگرافی) استفاده کرده ایم.نتایج بدست آمده از تحلیل تماتیک، شامل 6 تم اصلی «نمایش مادرانگی کامل»، «زیبایی شناختی کردن مادری»، «بازتولید الگوهای سنتی مادرانگی »، «نمایش من ایده آل»، «سبک مند کردن زندگی روزمره»، «نمایش خانواده خوشبخت و برخورداری از روابط مطلوب» است. سوپرمام ها از طریق زیبایی شناختی کردن مادری سعی در بازشکل دادن به مادری به عنوان الگویی مطلوب را دارند. تصویر ایده آل و دل فریب مادرانگی که با ظرافت تمام توسط سوپرمام ها در اینستاگرام به نمایش گذاشته می شود اگرچه ممکن است برای دیگر مادران دست نیافتنی باشد، با این حال چهره تازه ا ی از مادرانگی را ایجاد کرده است. درصورتیکه ضرورتا مادرانگی سنتی را به چالش نمی کشند بلکه این تصویر تداوم الگوی مادرانگی سنتی اما در لباس جدید است. اگرچه مادرانگی همچنان با فداکاری و مهر منسوب به آن معنا می شود و به لحاظ معنایی تفاوت چندانی با دهه های پیش از خود نمی کند، با این حال مادران اینستاگرامی در تعریف هویت مادری و فردی خود و همچنین راه و روش والدگری و فرزندپروری به شیوه ی متفاوت ایفای نقش کرده اند.
تحلیل گفتمان مؤلّفه های کلیدی نفرت پراکنی زنان علیه زنان در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
199 - 222
حوزههای تخصصی:
نفرت پراکنی بیان تنفر به فرد یا گروهی از افراد، به علّت ویژگی های مشترک یا تعلق به گروهی خاص است. با گسترش شبکه های اجتماعی و اشاعه خشونت و تبعیض در دنیای مجازی، بستری فراهم شده که در آن گفتمان های نفرت آمیز زنان علیه یکدیگر منجر به ایجاد بازنمایی جدیدی از زنان شده است. ازاین رو باتوجه به اینکه نفرت پراکنی می تواند تبدیل به جریان شده و پیامدهای اجتماعی زیادی به دنبال داشته باشد، این مقاله قصد دارد به واکاوای مؤلّفه های اصلی نفرت پراکنی در پست های کاربران زن ایرانی در اینستاگرام بپردازد. بر این اساس با رجوع به آرای گلیردونه، سنتز نظری تولید معنای نفرت آمیز در فضای مجازی ارائه و با رهیافت تحلیل گفتمانی تئون ای. ون دایک، صفحات بیست کاربر زن فعّال در حوزه زنان تحلیل شد. با توجه به رهیافت تحلیل گفتمانی، فرم کارویژه ای برای ثبت و استخراج اطلاعات از متن خبرهای منتخب درنظر گرفته شد. نتایج نشان از وجود چهار مؤلّفه نفرت پراکنی ساختاری زنان علیه زنان دارد. کاربران از یک سو آگاهانه و تحت تأثیر آموزه های فمنیستی به نفی ارزش ها و ایدئولوژی گفتمان مسلّط پرداخته، ازسوی دیگر با هجمه زنان سنّتی به بازتولید گفتمان مسلّط می پردازند. پست های منتشرشده به نفی باورهای موجود و شکل گیری مقاومتی منتهی به برابری جنسی پرداخته اند. تولید خشونت نمادین توسط زنان نویسنده و زنان پسردوست به صورت ناآگاهانه، از تقابل های مشهود در پست های کاربران بوده که منجر به همدستی ضمنی آنها در بازتولید نگاه فرودستی به زنان است.
زن ستیزی های خیرخواهانه در سینما مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 209
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در آثار سینمایی صورت گرفته است. کاری کیفی در حوزه مطالعات فرهنگی که تلاش می کند مجموعه خاصی از کنش های تعارض آمیز به نمایش درآمده میان زنان در سینمای ایران را ذیل مفهوم «زن ستیزی خیرخواهانه» توضیح دهد و تحلیل کند. با توجه به آرای مک کوایل و کراکائر در باب کارکرد شناختی سینما، حتی اگر تصاویر سینمایی خالی از سوگیری نباشد، می تواند برشی از واقعیت اجتماعی باشد. به این منظور، چهار فیلم از مجموع فیلم های به نمایش درآمده در دهه 1390 به صورت موردی مطالعه شده و با روش ترکیبی تحلیل گفتمان و نشانه شناسی تحلیل شده است. با توجه به زمینه های اجتماعی، خوانشی نقادانه از فیلم های منتخب انجام شد تا بر اساس آن بتوانیم از خلال امور و تصاویر روزمره و پیش پاافتاده، برخی از لایه های پنهان در ساختارهای تبعیض آمیز علیه زنان را آشکار و ریشه یابی کنیم. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در بستری تاریخی و اجتماعی، سینمای ایران تصویری از زن ستیزی میان زنان نمایش می دهد که ماهیت سرکوب گرانه آن را به حاشیه رانده و بر نیت خیرخواهانه آن تأکید می کند؛ به همین سبب شخصیت های فیلم ها در این موقعیت عمدتاً به بازتولید تبعیضی که از سوی همجنسان خود بر آنان روا می رود وقوف ندارند و به آن تن می دهند. این بازنمایی عموماً به صورت امر روزمره و طبیعی انگاشته می شود و در حاشیه تم اصلی فیلم به تصویر کشیده می شود.
خورشید و فرشته، نمادی از زن در کاشی های کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
511 - 528
حوزههای تخصصی:
کاخ گلستان قدیمی ترین بنای سلطنتی در شهر تهران محسوب می شود که تزیینات کاشی کاری آن تنوع موضوع و نقش بسیاری دارد. کاشی های محوطه، همچون دفتری مصور، ویژگی ها و شرایط اجتماعی سیاسی دوره قاجاریان را به نمایش درآورده اند. همه نقش ها تحت تأثیر هنرهای مختلف قاجاری، همچون چاپ سنگی، نقاشی قهوه خانه ای، عکاسی و کارت پستال های غربی، شکل گرفته اند. تلاش نگارندگان در مقاله حاضر بر آن بوده تا ویژگی تصویری کاشی های محوطه باستانی کاخ گلستان را بررسی کنند. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، تصویر زن در کاشی کاری های محوطه باستانی کاخ گلستان است. بر این اساس، پرسش های این مقاله بدین ترتیب است: تصویر زن در کاشی های کاخ گلستان چه ویژگی هایی دارد؟ تصویر زن در کاشی های محوطه باستانی کاخ گلستان با چه نقش هایی ترکیب شده اند؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که نقش مایه زن در کاشی ها با دو نقش خورشید و فرشته ترکیب شده است. نقش مایه زن به صورت خورشید با توجه به ویژگی های زن شرقی ترسیم شده است و در نقش مایه زن به صورت فرشته تأثیرپذیری از هنر غرب و نقاشی رنسانس به خوبی نمودار است. ازاین رو، شاهد پیوند هنر ایران و اروپا هستیم.
رابطه زبان و جنسیت در رمان معاصر فارسی: بررسی شش رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
543 - 556
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تفاوت های نوشتاری زنان و مردان در رمان های معاصر ایران می پردازد. هدف از این تحقیق، بررسی این مسئله است که آیا عامل جنسیت به بروز تفاوت های نوشتاری در حوزه واژگان و نحو منجر می شود یا خیر؟ در این پژوهش، سه رمان چراغ ها را من خاموش می کنم ، کولی کنار آتش ، و بازی آخر بانو از نویسندگان زن و سه رمان کافه پیانو ، سمفونی مردگان ،و ثریا در اغما از نویسندگان مرد تحلیل و بررسی می شود. رمان های مطالعه شده با مشخصه های زبانی در حوزه واژگان بررسی شده اند و معیار این بررسی دیدگاه های رابین لیکاف (1975) درباره الگوی گفتار زنانه در گفتمان است. بر اساس دیدگاه لیکاف، زنان با مردان به هنگان سخن گفتن یا نوشتن در استفاده از این موارد متفاوت اند: استفاده دقیق از رنگ واژه ها، فرم های مؤدبانه، قیدهای تشدیدکننده، صفات تهی، گفتار غیرمستقیم، پرهیز از رکاکت و دشواژه ها، و تأکید بر تشدیدکننده ها. تحلیل آماریِ هر یک از مشخصه ها نشان داد عملکرد زنان نویسنده فارسی زبان در زمینه استفاده از رنگ واژه ها، تردیدنماها، دشواژه ها، تشدید کننده ها، و تنوع صفات با دیدگاه های لیکاف سازگاری دارد و آن را تأیید می کند.
تجلّی کهن الگوی «مادر مثالی» در حماسه های ملی ایران بر اساس نظریه روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
45 - 66
حوزههای تخصصی:
مادرمثالی یکی از کهن الگوهای مهم نظریه روان شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبه مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعه مردسالار که قدرت نمایی های مردانه در آن بیش از نقش ورزی زنان به چشم می آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره ای دارند و بازتابنده بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به طور ناخودآگاه ظهور یافته اند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دوره زن سروری را با تقدس بزرگ مادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینه هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینه نمودهای کهن الگوی «مادرمثالی» در حماسه های ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگ مادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموماً نقشی تعیین کننده ندارند، خلأ حضور زنان و مادران در آثار حماسی به طور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.
شمایل شناسی پیکره حضرت مریم در نقاشی های دوره رنسانس و تطبیق آن با صفات حضرت مریم(س) در آیات سوره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
497 - 525
حوزههای تخصصی:
«شمایل شناسی» از منظر نشانه شناسی یکی از روش های مطالعات هنری اس ت که در قرن بیستم به آن توجه شده است. این مقاله با تأکید بر آرای اروین پانوفسکی به مطالعه تطبیقی شمایل های حضرت مریم با مفهوم آیات قرآنی می پردازد. هدف کلی آن خوانش شمایل شناسانه نقاشی های مریم(س) در دوره رنسانس و رمزگشایی از زبان تصویری قرآن در رابطه با زندگانی آن حضرت است. مقاله حاضر درصدد پاسخ گویی به تطبیق ویژگی های شمایل شناسانه نقاشی های مریم با تصویرسازی نمادین از صفات قرآنی ایشان است که امکان نقد موضوعی و محتوایی از داستان زندگی حضرت مریم(س) را فراهم می کند. مسئله اصلی تحقیق چگونگی تبدیل متن به تصویر است که در کتاب مقدس و قرآن کریم، هر دو، به تقدس و توصیف صفات او پرداخته شده است. در هنر رنسانس، این متن به تصویر کشیده شده، اما در اسلام همچنان متن باقی مانده است. این مقاله به دنبال تطبیق متون و تصاویر است. لزوم پیاده سازی مطالعات جدید در مطالعات نقاشی های مریم به منزله روشی برای شناخت ضرورت دارد. جامعه آماری شامل 20 نمونه از آثار نقاشی دوره رنسانس است که 8 نمونه از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شده است و جهت تحلیل بصری مطالعه می شود. یافته های تحقیق نمایانگر انعکاس سه گونه شمایل از باکره عذرا در سه دوره متوالی رنسانس است. دوره رنسانس آغازین شمایل حضرت مریم به لحاظ فرم و محتوا با مفاهیم مقدس قرآنی تطبیق بیشتری داشته است. در دوره میانی و رنسانس پیشرفته شمایل ها به تدریج تقدس زدایی شده و نمادهای مقدس و تجریدی آن به نمادهای انسان مدار و زمینی تبدیل شده اند.
پدیدارشناسی خودکشی زنان در منطقۀ دیشموک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
867 - 894
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روان شناسی اجتماعی هر جامعه و جماعت های فرعی تر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابل توجه خودکشی و به ویژه خودسوزی زنان در منطقه دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانه ای گسترده ای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا به وسیله روش کیفی پدیدارشناسی به شیوه گئورگی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته، خودکشی در این منطقه روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونه پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشته اند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبه شوندگان از علل و زمینه های اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقوله اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛ 2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بن بست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینه های شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیده اند که هرکدام جداگانه در بخش یافته ها به مفاهیم جزئی تر تفکیک و به نقل قول هایی از مصاحبه شوندگان مستند شده اند. سرانجام، این مقوله ها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه داده اند.
مطالعۀ بین فرهنگی نگرش به نقش های جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی در والدین ایرانی و مهاجران افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
401 - 429
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بین فرهنگی نگرش به نقش های جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی والدینی در دو گروه از والدین ایرانی و مهاجران افغان انجام شد. جامعه آماری پژوهش دو گروه از والدین ایرانی ساکن تهران و والدین مهاجر افغان ساکن شهر تهران بودند که 398 والد شامل 199 والد مهاجر افغان ساکن شهر تهران (97 پدر و 102 مادر) و تعداد 199 والد ایرانی ساکن شهر تهران (93 پدر و 106 مادر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب از مناطق مختلف شهر تهران برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس نگرش به نقش های جنسیتی، مقیاس ارزش ها در بزرگسالان و مقیاس فرسودگی والدینی بود. نتایج پژوهش نشان داد والدین دو گروه ایرانی و افغان در فرسودگی والدینی، نگرش به نقش جنسیتی سنتی و از بین ارزش های والدینی قدرت و پیشرفت، اثرگذاری و خودگردانی، سخاوتمندی و خیرخواهی تفاوت دارند. در رابطه با اثر جنس نتایج مشخص کرد مادران و پدران در فرسودگی والدینی، نگرش به نقش های جنسیتی و ارزش های والدینی به جز اثرگذاری و خودگردانی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. در تعامل اثر غیربومی بودن و جنسیت، پدران ایرانی در نقش های جنسیتی ویژه، پدران افغان در نقش سنتی جنسیتی و مادران ایرانی در نقش جنسیتی دوگانه نمرات بیشتری کسب کردند. از میان ارزش های والدینی نیز پدران افغان به ارزش های قدرت-پیشرفت و منحصربه فردبودن بیش از پدران ایرانی اهمیت می دادند. قرابت فرهنگی منجر به مهاجرت خانواده های افغان علی رغم اقامت طولانی مدت در جامعه مقصد، با حفظ ارزش ها و سنت های فرهنگی جامعه افغان همراه است؛ تا جایی که جایگاه والدین، نگرش های جنسیتی سنتی و حس متفاوت بودن به عنوان ارزش های مهم در فرزندان تشویق می شود.
خوانش گفتمانی از مناقشات امر جنسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 70
حوزههای تخصصی:
عرصه سیاست گذاریِ امر جنسی در ایران محل مناقشه نظری دو رویکرد عمده است. مقاله حاضر درصدد ارائه یک صورت بندی گفتمانی از مناقشات نظری این دو رویکرد در جامعه ایرانی است. در این پژوهش، از روش تحلیل گفتمانی فرکلاف و لاکلا و موف به صورت ترکیبی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد اول با ابتنا بر مبانی دینی، ایده تربیت جنسی با محوریت اخلاق جنسی را پیگیری می کند و مفاهیمی چون هویت جنسی، ازدواج آسان و بهنگام، حجاب و خویشتن داری و... را در زیست جنسی جامعه ایرانی برساخت و امر جنسی را در شبکه ای از عناصر زیستی و فرهنگی مطالعه می کند که در آن گاهی مواجهه با امر جنسی نه تنها زدودن ابهام، بلکه حتی افزودن بر آن نیز هست. رویکرد دوم نیز با ابتنا بر ادبیات لیبرالیستیِ جامعه بین المللی بر ضرورت آموزش جنسی با محوریت دانش و آگاهی جنسی تأکید دارد و دال ها و مفاهیمی چون تمایز همجنس گرایی و هم جنس بازی، احترام به حقوق اقلیت های جنسی، تمایز جنس و جنسیت، نفی ازدواج کودکان و... را برساخت می کند. مهم ترین استراتژی این گفتمان در مواجهه با امر جنسی، صراحت و ابهام زدایی از امر جنسی است. عرصه عمومیِ متأخرِ مناقشاتِ این دو رویکرد، سند 2030 سازمان ملل بود.
نقدِ اسطوره ای و روان شناختیِ جایگاه زن در بانوگشسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
37 - 60
حوزههای تخصصی:
بانوگشسب نامه یکی از منظومه های حماسی ملی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی در شرح زندگی و دلاوری های بانوگشسب، دختر رستم، به نظم درآمده است. این منظومه، تنها اثر حماسی در ادب فارسی است که محور داستان آن یک قهرمان زن است. بیشتر پژوهشگرانی که این منظومه را بررسی کرده اند، بر چگونگی حضور بانوگشسب در متون حماسی و شرح پهلوانی هایش تأکید کرده و گاه جنگاوری های او را به تأثیرات به جا مانده از دوره زن سروری و تسلط ایزدبانوان جنگاور اساطیری مربوط دانسته و به زمینه های روان شناختی کردارهای این پهلوانِ زن کمتر توجه نشان داده اند. آنچه در این پژوهش بررسی می شود، زمینه های اسطوره ای و روان شناختی شخصیت و اعمال دلاورانه بانوگشسب در منظومه حماسی بانوگشسب نامه است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که با وجود مشاهده نشانه هایی از زن سروری و زن سالاری در منظومه، این نشانه ها در برابر تسلط فرهنگ پدرسالار رنگ باخته و پدرسالاری جایگزین مادر سالاری شده است. در بخش دوم این مقاله، این نکته، از دیدگاه روان شناسی تحلیلی یونگ، تحلیل شده است. بنا بر این دیدگاه، رفتار جنگاورانه و مردانه بانوگشسب را نه تنها نمی توان نشانه زن سالاری دانست، بلکه باید آن را به تأثیرات القایی کهن الگوی آنیموس (روان مردانه درون زن) نسبت داد که به واسطه زندگی بانوگشسب در جمع پهلوانان برتر حماسه و متأثر از رفتارهای مردانه در او نهادینه شده است.
بررسی تطبیقی پوشش زنان تصویر شده در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
531 - 551
حوزههای تخصصی:
الگوی تصویر شده پوشش زنان در دوره تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجای مانده از شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی انعکاس یافته است. مطالعه منابع مکتوب تاریخی و مقایسه تطبیقی نگاره های دو شاهنامه یاد شده، نوشتاری به شیوه تحلیلی تطبیقی را ارائه می دهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ می گوید؛ پوشش زنان تصویر شده در دو شاهنامه یاد شده از چه وجوهی قابلیت انطباق دارند؟ تزیین در پوشاک زنان عهد تیموری و صفوی چه کارکردی داشته است؟ ساختار پوشاک زنان دوره تیموری و صفوی در قالب سه لایه اصلی سرپوش، تن پوش و پای پوش است؛ به طورکلی کیفیت پوشاک زنان افته در نگاره های هر دو شاهنامه سه مقوله تزیین، شاخص هایی جهت تعیین جایگاه اجتماعی زنان و لزوم حجاب را برمی تاباندکه در آثار هر دوره، به فراخور اصول حاکم بر جامعه و سلیقه هنرمند نگارگر، لحاظ شده است. وجه اشتراکی که در هر دو عصر تاریخی به چشم می خورد، جایگاه والایی است که برای زنان از هر طبقه اجتماعی در نگاره ها به واسطه حفظ وقار و مقام شامخ زنان جامعه در آن ها لحاظ شده است.
تحلیل سفره های نذری زنانه بر اساس نظریه آیین های گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
369 - 390
حوزههای تخصصی:
آیین ها مجموعه ای از کنش ها و سخنانی هستند که در یک کیش و جامعه باورمند به حضور مؤثر موجودات فوق طبیعت برای تأثیر گذاردن بر آن ها و به شیوه های خاص انجام می شوند. دسته ای از آن ها آیین های جمعی اند که برخی در سطح اجتماع و برخی در فضای شخصی زندگی ادا می شوند. سفره های نذری از دسته دوم اند که بخش درخور توجهی از آن ها فقط از سوی زنان و در حضور زنان انجام می شوند. در این مقاله، کوشیده شده به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه می توان سفره های نذری در ایران را نوعی آیین گذار دانست و بر این اساس تحلیل کرد؟ آن گونه که نتایج بررسی نشان می دهد، این جمع های کوچک جماعت واره گون هرچند با تعریف آرنولد ون جنپ گویای مراحل گذار نیستند، با دیدگاه تکامل یافته تر ترنر در این مفهوم قرار می گیرند و اجزای این مناسک منطبق بر مراحل مورد نظر است. پژوهش حاضر بر اساس شناخت بخشی از آیین های زنانه ایران شکل گرفته است که تاکنون کمتر از منظر علمی بررسی شده اند و معمولاًً فقط با عنوان رسوم عامیانه معرفی شده اند. لذا تعدادی از سفره های نذر در پنج منطقه ایران با روش مردم نگاری مطالعه شده اند. گرد آوری اطلاعات نیز به شیوه مشاهده مشارکتی و مصاحبه انجام شده است. همان گونه که انتظار می رفت، این سفره ها پس از تجزیه به اجزای آیینی شان با بهره گیری از نظریه آیین گذار ون جنپ (به روایت ترنر) در مراحل گذار جای گرفتند. پیش از آن، مصداق های جنبه های جماعت وارگی و آستانگی و نیز شکل های انتقال امر مقدس هم در این آیین ها یافت شدند.
تصویر زن در سینما (تحلیلی بر ده فیلم دهه 1380 سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 250
حوزههای تخصصی:
با نزدیک تر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرح شدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائه شده از گروه های مختلف، به ویژه گروه های فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانه ها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقاله حاضر می کوشد با اتکای به ایده های نظریه فمینیسم و رویکرد گفتمان کاوی، نحوه بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهه 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساخته آن ها را با گفتمان های سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. بر اساس یافته ها، در بیشتر فیلم ها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرن تر شدن و متمایل به ایده های غیرمردسالارانه می رود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمی گیرند. آنان هم زمان ویژگی های اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، به رغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آن ها، جلوه هایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئله «زنانگی و مردانگی» در این فیلم ها دیده می شود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحله سنتی تر به مدرن تر در فیلم ها نیز وجود دارد.
نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی برای تبلیغات شفاهی الکترونیک و تاثیر بر قصد خرید کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
489 - 518
حوزههای تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزه هایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبال کنندگان گسترده در شبکه های اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجه های تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه می کنند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبال کنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونه گیری در دسترس 396 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانه های اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبال کنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبال کنندگان ندارد.
کارکردهای سیاسی- اجتماعی حرمسرا در عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۲
53-80
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نقش سیاسی و اجتماعی زنان خاندان قاجار، مطالعه ی حرمسراهای این دوران اهمیت به سزایی خواهند داشت. موقعیت حرمسرا های دوره ی قاجار و کارکردهای سیاسی – اجتماعی آن، ضرورت تعمق در این نهاد را برای تبیین ساخت سیاسی دولت قاجاریه ایجاب می کند. برخی موضوعات، در محدوده ی کارکردهای حرم، اهمیت بیشتری خواهند داشت؛ از جمله: 1-روند ورود زنان به حرمسراهای شاهان قاجار چگونه بوده است؛ 2- زندگی آنان به عنوان زنان برخوردار و مرفه جامعه تحت چه شرایطی سپری شده است؛ 3- فعالیت های اجتماعی، نحوه ی آموزش و هم چنین موفقیت های آنان در زمینه های فرهنگی چگونه بوده است؛ مهم تر این که: 4- ایفای نقش آن ها در بافت سیاسی کشور، چه پیامدهایی را به دنبال داشته است؟ نکته این است که نقش این لایه از قدرت در حوادث مهم عصر قاجار از جمله در نهضت تنباکو و جنبش مشروطه حائز اهمیت می باشد. یافته های این پژوهش گویای آن است که نحوه ی ورود زنان به حرمسرا، به صورت های مختلف بوده؛ به ویژه آن که مقاصد سیاسی در آن نقش تعیین کننده داشته است.
بررسی تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی در دوره های صفوی و قاجار بر چهره نگاری و پیکره نگاری زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
271 - 286
حوزههای تخصصی:
در دوره صفوی و قاجار، به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آن ها در عرصه های اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. چهره نگاری در نقاشی ایرانی براساس الگوی مشخصی بوده است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، چهره زن در نگارگری های این دو دوره است. این مقاله در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست: نمایش ویژگی های زنانه در نقوش دوره صفوی و قاجار به چه صورت بوده است؟ چه تفاوت های بین آن ها در این دو دوره وجود داشته است؟ نتایج نشان می دهد که زن در آثار نگارگری پیش از قاجار، اغلب جایگاهی مثالی و اسطوره ای داشته و از نظر نوع طراحی غیرواقع گرایانه ترسیم می شده و ارزش بصری آن همچون دیگر عناصر نگاره بوده است، ولی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار، بر اثر ارتباط با غرب، شاهد تغییر در نوع نگرش به نقاشی و درنتیجه توجه به واقع گرایی در ترسیم پیکره زنان و همچنین شکل گیری آثار تک نگاره شده است؛ که این تغییرات به ارائه تصویری نو از زن در نقاشی ایرانی منجر شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.
مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در مجالس موسیقی دوره تیموری و صفویه بر اساس نگاره های برجای مانده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
437 - 462
حوزههای تخصصی:
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجه ای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آینده نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگاره های موجود، می توان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونی های مهم سیاسی فرهنگی و اجتماعی نقطه عطفی محسوب می شود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخه های هنری، از این قاعده مستثنا نبوده است. نوشته حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ایِ بر جای مانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که به رغم شباهت نقش های این دو دوره با یکدیگر، مع الوصف در عصر صفوی بزرگ داری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دوره تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در رده پایین مجلس به نمایش در آمده اند. در اوایل دوره صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنه های شلوغ به تصویر کشیده شده اند؛ در حالی که به جای نوازندگی بیشتر به رقص می پردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
بررسی جریان های فکری فرهنگی موثر بر مطالبات حقوقی زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
313 - 326
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با بررسی مبانی اندیشه ای جریان های فکری فرهنگی ایران پس از انقلاب اسلامی، به تبیین رابطه هریک با حقوق زن پرداخته است. سؤال اصلی آن است که با کدامین معیار می توان تصویری از فضای نظری جامعه ایران به دست داد و همبستگی میان جریان های اجتماعی با حوزه های حقوقی را بیان کرد. در بخش نظری، رابطه جریان های اجتماعی با مطالبات حقوقی، نظریه های مکتب «واقع گرایی اجتماعی» ملاک قرار گرفته است که به همبستگی تحولات اجتماعی با تحولات حقوقی اعتقاد دارد و اینکه این همبستگی اثرپذیریِ قواعد حقوقی از افکار و اعتقادات افراد دخیل در آن و پویایی حقوق را نشان می دهد. در بخش جریان شناسی نیز، چرایی و چگونگی تقسیم بندی جریان ها، برحسب دین محوری و رابطه آن ها با سنت و مدرنیته است. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی استدلالی و نتایج یافته ها حاکی از آن است که در نظام اسلامی ایران، که حقوق از شریعت دینی استنباط می شود، موضع گیری در برابر این امر، دو رویکرد کلی «دینی» را که حقوق اسلامی را به حق می دانند و «غیردینی» که اساس تبعیض در حقوق را دینی بودن آن می داند به وجود می آورد. در گام بعدی، موضع گیری ها در زیرمجموعه این دو رویکرد به سنت و مدرنیته، خرده جریان های سنت گرا، تمدن گرا، و روشنفکری دینی را در بخش دینی و روشنفکری سکولار و معاند را در بخش غیردینی ایجاد می کند، که عملکرد هریک در برابر تحولات اجتماعی و زمینه اعتقادی جامعه، حقوق متفاوتی را برای زنان طلب می کند.