فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
219 - 250
حوزه های تخصصی:
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعه ی نسبت زنان با فضای شهری کرمانشاه است. برای این منظور زنان دو محله ی دولت آباد و کسری انتخاب شدند که بجز جنسیت، اثر پایگاه اجتماعی-اقتصادی زنان بر رابطه ی آن ها با شهر و پذیرش آن ها از سوی شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش مقاله نظریه زمینه ای است و متناظر با مسأله و روش تحقیق، داده ها از طریق مصاحبه جمع آوری شدند. راهنمای اصلی تحلیل داده ها، نظریه تولید فضای لفور بوده است.تحقیق به این نتیجه رسید که زنان هر دو محله پیوندی با شهر ندارند و شهر فضای عمومی برای پذیرش زنان ندارد. با این حال زنان محله دولت آباد نیازهای فضای شهری را در اجتماعات خویشاوندی، همسایگی و محله ای رفع می کنند و زنان محله کسری فضاهای عمومی خصوصی شده را جایگزین فضاهای شهری کرده اند. عدم حضور زنان در فضای شهر حاصل غیبت آن ها در نظم اقتصادی و نقش فرعی در سامان تقسیم کار مناسبات مسلط در شهر کرمانشاه است.
تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری با فقدان پدر: در فرزندان شاهد و غیر شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری فقدان پدر در فرزندان شاهد و غیرشاهد بود .پژوهش حاضر به روش کیفی پدیدارشناسی بر روی 17 دختر25 تا 35 ساله بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف صورت گرفت. از میان نمونه تحقیق، تعداد 9 نفر شاهد و 8 نفر غیر شاهد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید و تجزیه و تحلیل دادهها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی بود. نتایج حاصل از مصاحبه در مورد نحوه سازگاری در قالب 3 مولفه اصلی نشان داد: نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازگاریهای موثر؛ روی آوردن به مذهب، برقراری ارتباط با دیگران، جایگزین کردن، همانندسازی با ارزشها، درک حضور پدر در زندگی، احساس امنیت عاطفی، مشکل گشایی برنامهریزی شده، دفاع جراتمندانه از ارزش ها و فرزندان غیر شاهد؛ روی آوردن به مذهب، برقراری رابطه با دیگران، جایگزین کردن و مشکل گشایی برنامهریزی شده بوده است. نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازش های منفعلانه؛ انتظار و امید منفعلانه اما نحوه سازگاری منفعلانه فرزندان غیر شاهد؛ پذیرش شرایط و مهار احساسات بوده است. مکانیزمهای سازشهای غیرموثر در فرزندان شاهد انکار و گریه اما در فرزندان غیر شاهد تنها گریه بوده است. سازگاری با فقدان پدر در فرزندان شاهد راحت تر از سازگاری فرزندان غیرشاهد است و از دلایل آن می توان به ارزش والای نوع مرگ در راه خدا نام برد که سبب می شود که این نوع مرگ را بپذیرند و نسبت به خود (به عنوان فرزند شهید) نگرش مثبت داشته باشند.کلیدواژهها: سازگاری، فقدان، پدر، شاهد، فرزندان
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری با تأکید بر نقش نظام مردسالاری در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
131 - 147
حوزه های تخصصی:
یکی از آسیب های اجتماعی که جامعه را تهدید می کند همسرآزاری است که خود را به اشکال مختلف در نهاد خانواده نشان می دهد. مقاله حاضر با هدف شناسایی ارتباط بین عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری در سال 1395 نگاشته شده است. رابطه مذکور، با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسش نامه مطالعه و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. جامعه آماری شامل 120 نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهرستان شاهرود بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد نگرش مردسالارانه ارتباط مؤثر و معناداری بر همسرآزاری دارد. همچنین، تفاوت معناداری بین همسرآزاری در سنین مختلف به دست آمد. نتیجه نهایی پژوهش این بود که با توجه به شاخص های نظام مردسالاری، هرقدر روابط نابرابر قدرت، سلطه مردان بر زنان، نظام سلطه پدرسالارانه، برتری طبقه مردان بر زنان و ستم بر زنان در جامعه بیشتر باشد، میزان همسرآزاری در خانواده و نقش نظام مردسالاری در شکل گیری و شیوع آن نیز بیشتر می شود.
بررسی تطبیقی پوشش زنان تصویر شده در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
531 - 551
حوزه های تخصصی:
الگوی تصویر شده پوشش زنان در دوره تیموری و صفوی از دیدگاه هنرمند آن زمان در تصاویر برجای مانده از شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی انعکاس یافته است. مطالعه منابع مکتوب تاریخی و مقایسه تطبیقی نگاره های دو شاهنامه یاد شده، نوشتاری به شیوه تحلیلی تطبیقی را ارائه می دهد که در مسیر خویش به ابهامات زیر پاسخ می گوید؛ پوشش زنان تصویر شده در دو شاهنامه یاد شده از چه وجوهی قابلیت انطباق دارند؟ تزیین در پوشاک زنان عهد تیموری و صفوی چه کارکردی داشته است؟ ساختار پوشاک زنان دوره تیموری و صفوی در قالب سه لایه اصلی سرپوش، تن پوش و پای پوش است؛ به طورکلی کیفیت پوشاک زنان افته در نگاره های هر دو شاهنامه سه مقوله تزیین، شاخص هایی جهت تعیین جایگاه اجتماعی زنان و لزوم حجاب را برمی تاباندکه در آثار هر دوره، به فراخور اصول حاکم بر جامعه و سلیقه هنرمند نگارگر، لحاظ شده است. وجه اشتراکی که در هر دو عصر تاریخی به چشم می خورد، جایگاه والایی است که برای زنان از هر طبقه اجتماعی در نگاره ها به واسطه حفظ وقار و مقام شامخ زنان جامعه در آن ها لحاظ شده است.
مطالعه جامعه شناختی خشونت خانگی علیه زنان (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
529 - 556
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی در تمامی جوامع، در تمامی گروه ها و طبقات اجتماعی مشاهده می شود و گزارش های متعددی بر مسئله بودن آن در ایران صحه گذاشته اند. هدف این پژوهش، شناخت نحوه درک زنان از شرایط، زمینه ها و پیامدهای خشونت خانگی در زندگی آنان است. این پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای است. پاسخگویان از طریق روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی شهر ایلام انتخاب شده اند. از معیار مقبولیت برای اعتباریابی و برای اطمینان پذیری از روش ممیزی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 زن متأهل خشونت دیده، گردآوری شده و کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار Nvivo12 انجام شده است. یافته ها حاکی از نقش عوامل خانوادگی همچون برهم کنش تنش آلود و ناهمترازی پایگاهی، عوامل اجتماعی نظیر مواجهه شبه کارناوالی با ازدواج و عوامل فرهنگی مانند تصورات مردسالارانه است. واکنش های زنان عمدتاً انفعالی است و عادی انگاری نقش قربانی منفعل برای زنان، پیامد آن است. از برآیند مقوله ها، مقوله هسته «خشونت خانگی علیه زنان محصول هم آیندی درماندگی تجربه شده زنان و تصورات مردسالارانه» حاصل شد که حاصل مدیریت خانواده در بستر حفظ کارکردهای سنت مردسالارانه در کنار انتقال ساختاری خشونت در سازوکاری فرهنگی و مبتنی بر جامعه پذیری جنسیتی است.
تابع عرضه خانه داری زنان متأهل در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
141 - 160
حوزه های تخصصی:
در نظریه اقتصادی متعارف، به تولید خانگی و خدمات ارائه شده در داخل خانوار چندان توجه نمی شود، زیرا آنچه در خانوارها تولید و مصرف می شود ارزش اقتصادی ندارد و در محاسبات ملی اقتصادی وارد نمی شود. این در حالی است که خانواده محل شکل گیری بسیاری از کالاها و خدمات ارزشمند است که در تعیین رفاه مردم جامعه نقشی برجسته دارند و زنان در کانون این بحث اند. از این رو، در این مقاله برای تحلیل فعالیت مهم و ارزشمندی با نام «خانه داری»، الگویی جایگزین ارائه می شود که با خصوصیات خانواده ایرانی کمی سازگارتر است. در این تحقیق، از روش پیمایشی و مطالعه میدانی استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر نمونه گیری تصادفی ساده از زنان متأهل و مراجعه به واحدهای انتخابی بوده است. بر این اساس، تابع عرضه خانه داری که از الگو به دست می آید، با استفاده از نمونه ای شامل 409 زن متأهل ساکن شهر تهران با دست کم 35 سال، بر اساس الگوی رگرسیونی سانسور شده، با در نظر گرفتن توزیع لجستیک برای جزء خطای رگرسیون و به روش حداکثر راست نمایی تخمین زده شده است. نتایج از این حکایت دارد که درآمد، آموزش، اشتغال و سن زنان و همچنین درآمد خانواده و مدت زندگی زناشویی همگی بر میزان خانه داری زنان اثر منفی دارند، اما تعداد فرزندان اثر مثبت را نشان می دهد.
مطالعه کیفی موانع ارتقای شغلی و مدیریتی بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
169 - 185
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل عواملی است که مانع پیشرفت و ارتقای شغلی بانوان در سازمان ها می شوند. در این تحقیق، از روش شناسی کیفی و رویکرد تحلیل محتوای کیفی جهت دار استفاده شده و طی فرایند تحقیق، با 16 نفر از بانوان، در طول 4 ماه، از خرداد تا شهریور 1395، در مناطق 2 و 4 و 13 و 16 و 22 شهرداری تهران مصاحبه شد. با مرور چندباره و تحلیل مصاحبه های مکتوب شده، 85 واحد معنایی، 33 رمز، 5 طبقه و 2 درون مایه استخراج شدند. دو مفهوم «الزامات فرهنگی و اجتماعی» و «الزامات نقشی» به منزله درون مایه های پژوهش و علل اصلی عدم ارتقای شغلی و مدیریتی بانوان شناسایی شدند. الزامات فرهنگی و اجتماعی مربوط به عواملی است که از طرف ساختار جامعه مانع پیشرفت بانوان می شود و الزامات نقشی مربوط به عواملی است که به صورت مستقیم بانوان را از پیشرفت باز نمی دارد، بلکه با تأثیرگذاری بر میل درونی و فردی آن ها، شوق شخصی شان را برای پیشرفت شغلی از بین می برد. در این تحقیق، نتیجه گرفته شد که با تمرکز بر الزامات نقشی، می توان تا حدودی محدودیت های ارتقای شغلیِ بانوان به سِمت های مدیریتی را رفع کرد.
تبیین علّی کمال گرایی دختران بر اساس صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال گرایی مشکلی گسترده و شدید در بین نوجوانان است و یکی از اهداف پژوهش های روان شناسی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و کمال گرایی دختران با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی انجام شده است. روش اجرای آن توصیفی و طرح پژوهش، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانش آموزان دختر دوره دوّم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 204 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از مقیاس صفات تاریک شخصیت جونز و پالهاوس (2014)؛ مقیاس خود ارزشمندی مشروط کراکر و همکاران (2003)؛ مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997) و مقیاس کمال گرایی فراست و همکاران (1990) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار LISREL تحلیل شد که نتایج نشان داد صفات تاریک شخصیت، خودارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مستقیم با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارد. همچنین، صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط به صورت غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارند. نتایج پژوهش از نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در روابط علی صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط با کمال گرایی حمایت می کند.
سنجش تأثیر آموزش شهروندی بر توانمندسازی زنان (مطالعه موردی: منطقه 6 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
131 - 149
حوزه های تخصصی:
شهرداری تهران براساس رویکرد محله محوری به ارائه آموزش های شهروندی جهت توانمندی زنان پرداخته است. با وجود گستردگی و هزینه زیاد این آموزش ها، تحقیقات منسجمی در این خصوص صورت نگرفته است. از این رو، بررسی رابطه آموزش های ارائه شده بر سطح توانمندی زنان هدف اصلی این تحقیق است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری 7000 نفر از زنان محله جهاد شهرداری منطقه 6 هستند. حجم نمونه 384 نفر (192 نفر از زنان آموزش دیده و 192 نفر از زنان آموزش ندیده) است که با روش نمونه گیری تصادفی و سهمیه ای انتخاب شده اند. تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسش نامه است که ضریب آلفای قابل قبولی دارد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین مشارکت، آگاهی از مسائل بهداشتی، حقوق و وظایف شهروندی، و میزان مهارت زندگی زنان آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوت معناداری وجود دارد و زنان آموزش دیده وضعیت مطلوب تری دارند؛ اما درخصوص رابطه بین آموزش های ارائه شده در حوزه سلامت و آسیب های اجتماعی تفاوتی بین زنان مشاهده نشد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد رابطه مثبت و قوی بین میزان تحصیلات و میزان توانمندسازی زنان برقرار است. نتایج آزمون خی دو نیز نشان داد بین وضعیت تأهل و وضعیت شغلی با میزان تأثیر آموزش بر توانمندسازی زنان رابطه وجود ندارد.
ساخت و رواسازی پرسشنامه احساس تنهایی در بین زنان ایرانی (مطالعه موردی زنان شهر تهران)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
69 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ساخت و رواسازی پرسشنامه تنهایی در بین زنان ایرانی(مطالعه موردی زنان شهر تهران) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان شهر تهران بود. برای انتخاب آزمودنی ها از طریق مصاحبه با زنان 18 تا 45 سال که تجارب آن ها در زمینه احساس تنهایی بود تا زمان اشباع مصاحبه ها ادامه یافت. بعد از 12 مصاحبه کد جدیدی استخراج نشد. روش پژوهش، ترکیبی از روش های کمی و کیفی بود. برای ساخت و روایی پرسشنامه احساس تنهایی در زنان ایرانی، در مرحله کیفی پژوهش، از شرکت کنندگان مصاحبه به عمل آمد. برای روایی و پایایی پرسشنامه از روایی صوری کیفی و کمی، نسبت روایی محتوا، شاخص محتوایی روایی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. پایایی پرسشنامه به به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیف بررسی گردید. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه احساس تنهایی با 13 گویه از سه عامل (تنهایی خانوادگی، تنهایی فردی و تنهایی اجتماعی) تشکیل شده و از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل سه عاملی را تائید کرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت از پرسشنامه احساس تنهایی می توان برای ارزیابی احساستنهایی در زنان استفاده کرد.
بیان خود از طریق انتخاب تصویر پروفایل در میان کاربران زن ایرانی در شبکه های اجتماعی با تکیه بر نظریه نمایشی گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
599 - 626
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر چگونگی بیان خود از طریق انتخاب تصویر پروفایل را در میان کاربران زن ایرانی در شبکه های اجتماعی مجازی (مطالعه موردی: فیسبوک) با تکیه بر نظریه نمایشی اروینگ گافمن بررسی می کند. پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی است. در نظریه نمایشی گافمن، جامعه همچون صحنه نمایش و کنشگران همچون بازیگران نمایش در نظر گرفته می شوند. اگر شبکه های اجتماعی را بتوان جامعه ای پنداشت که کاربران درون آن به اجرای نقش می پردازند، می توان انتخاب تصاویر پروفایل را آغاز این اجرا در نظر گرفت. فضای مجازی این امکان را فراهم می کند که کاربران در مواجهه با دیگران یک «خود» انتخابی داشته باشند و آن را از طرق گوناگون همچون انتخاب تصویر پروفایل بیان کنند. این نوشتار در ذیل مطالعات فرهنگ دیداری جای می گیرد که تأکید آن بر فرهنگ به منزله عنصر تأثیرگذار بر تجربه دیداری است و بالعکس. در پرتو این نگرش، آن جنبه های فرهنگی که در انتخاب تصویر پروفایل به دست کاربران زن تأثیرگذارند شناسایی می شوند. در پژوهش حاضر، تلاش شده است که خود تصاویر تحلیل شوند و برای این منظور 200 تصویر پروفایل به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در بررسی تصاویر هم از تحلیل محتوای کیفی و هم تحلیل کمی به منظور مشاهده و دسته بندی مقوله های شناسایی شده بهره برده ایم. به نظر می رسد زنان در تصاویر پروفایل خود تلاش می کنند یک خود ایدئال را بسازند و به نمایش بگذارند که با کلیشه های جنسیتی همخوان باشد و همچنان درگیر بازتولید و اجرای هنجار های جنسیتی هستند.
زنان و گفتمان مردسالاری در ادبیات داستانی مصر (موردکاوی داستان های کوتاه محمد حسین هیکل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
561 - 576
حوزه های تخصصی:
مردسالاری اصطلاحی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود، زنان را زیر سلطه دارد. پدرسالاری نیز زیرمجموعه نظام مردسالار است که هدف اصلی آن سلطه بر زنان و به انقیاد کشاندن آنان است. از آنجا که بسیاری از منتقدان و روشن فکران عرب ریشه مشکلات و عقب ماندگی زنان را سلطه نظام مردسالاری می دانند، راه پیشرفت و رهایی آنان از عقب ماندگی را نیز در مبارزه با این نظام جست وجو می کنند. بر این اساس، هم ز مان با آغاز نهضت های بیداری در جهان عرب، جنبش های آزادی خواهانه زنان نیز شکل گرفت که مبارزه با نظام مردسالاری یکی از اهداف آن بود. محمد حسین هیکل، نویسنده، سیاست مدار، روزنامه نگار و حقوق دان مصری، از پیشگامان این عرصه در مصر بود. بخشی از آثار وی به طرح مشکلات و مسائل زنان و نقد نظام پدرسالاری در مصر اختصاص یافته است. از جمله این آثار، مجموعه داستان های کوتاه وی با عنوان قصص مصریه است که در آن بسیاری از مسائل زنان در مصر در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده شده است. تحلیل های انجام شده در این مجموعه نشان می دهد فرهنگ مردسالاری مهم ترین گفتمانی است که هیکل آن را نقد کرده و در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است.
اثر بخشی آموزش های معنوی بر رنج بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
523 - 544
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصاء رنج مادران دارای فرزند کم توان ذهنی به منظور طراحی بسته آموزشی مناسب و تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی مبتنی بر رنج، بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در آنان صورت گرفت. روش تحقیق، به دو صورت، کیفی که از طریق مصاحبه، نیازهای پژوهشی از والدین و مشاورین استخراج گردید، و روش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مقطع متوسطه مدرسه استثنایی دخترانه فرزانگان و کلیه کارشناسان و مشاوران اداره آموزش و پرورش و مدارس استثنایی شهر گرگان در سال 1398 بودند. از میان مادران 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) قرار گرفتند. از میان کارشناسان و مشاوران نیز 4 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های معنوی قرار گرفت و به گروه کنترل، آموزشی داده نشد. مقیاس تحمل آشفتگی ، پرسشنامه پذیرش بوند و همکاران و پرسشنامه صبر خرمایی و همکاران اجرا گردید. برای نرمال بودن داده ها از آزمون کلمگروف-اسمیرنوف و تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های معنوی بر میزان تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر مادران دارای فرزند کم توان ذهنی موثر بوده و پیشنهاد می شود به عنوان یک روش غیر دارویی، غیر تهاجمی و کم هزینه، برنامه های آموزشی معنوی مبتنی بر نیاز والدین در جهت افزایش تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر آنان انجام شود.
کاربست مفهوم «فانتزی عشق» لاکان در تبیین طلاق به منزله مسئله ای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
73 - 91
حوزه های تخصصی:
در قرن اخیر، با رشد و توسعه جوامع، افزایش سرسام آور انواع آسیب های اجتماعی در جوامع مختلف رخ داده است. از مواردی که به منزله آسیب تلقی می شود، طلاق در جامعه ایران است. امروزه، سوژه های انسانی، فانتزی هایی را برای خود می سازند تا موقعیت خیالی خود را در ساختار اجتماعی نشان دهند. هدف مقاله حاضر آن است که با استفاده از مفهوم عشق و فانتزی لاکان، یک مسئله اجتماعی (طلاق) را تبیین کند. بدین منظور، چارچوب مفهومی ای ملهم از نظریه ژاک لاکان درباره فانتزی و جنس عشق و طلاق در مباحث لاکان منظومه روشی این مقاله را تشکیل می دهند. وجه ناخودآگاه وقوع طلاق با استفاده از مفهوم فانتزی لاکان، بین 9 زن طلاق گرفته تحلیل شده و داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است. یافته های مقاله نشان می دهد مخاطب بر حسب سناریوی فانتزی گونه و با میلی برساخته شده، در صدد یافتن آن مصداق فانتزی در جامعه برمی آید، اما هنگام دسترسی، سوژه با تجربه ناخوشایند واقعیت روبه رو شده و مصداق عینی فانتزی را فردی معمولی می یابد که هیچ وجه مشترکی با تصویر خیالی از آن ندارد.
زنان کرد در حوزه عمومی: زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت های تشکل های اجتماعیِ زنانه (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
379 - 403
حوزه های تخصصی:
هم زمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعه مدنی و گسترش تقریبی حوزه عمومی در اواسط دهه 1370، زنان شهرنشین جامعه کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزه عمومی تشکل هایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواست های زنان پی ریزی کنند. این تشکل ها از آن زمان تاکنون، به رغم محدویت ها و موانع ساختاری بسیار، به حیات و فعالیت خود ادامه داده اند. موضوع این پژوهش چگونگی برساخته شدن سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها، به مثابه نمادی از حوزه عمومی، است؛ یعنی این مسئله که سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها در متن چه زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت هایی و در مواجهه با کدام نوع قواعد و عرف ها شکل می گیرد؟ و زنان چگونه در تقلای تثبیت موقعیت سوژگی خود از نو خود را در برابر دیگریِ مذکر تعریف می کنند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با هجده نفر از فعال ترین اعضا و بعضاً پایه گذاران تشکل های زنانه، در چهار شهر مهم استان کردستان، مصاحبه های عمیق به عمل آمده است. طبق نتایج به دست آمده، از میان مؤثرترین زمینه های شکل گیری این تشکل ها در کردستان می توان به پیشنیه های تاریخی کنشگری عمومی زنان، رشد فزاینده ورود دختران به دانشگاه ها، رواج نگرش های فمینیستی و پیوستن روزافزون زنان به نیروی کار اشاره کرد. همچنین، تعامل ها، مناسبات و فضاهایی که سوبژکتیویته زنان در این تشکل ها در متن آن ها شکل می گیرد واجد مؤلفه هایی مثل روابط افقی اعضا، زنانگی معطوف به مقاومت، محوریت فعالیت های مدنی و خشونت پرهیزی است. دست آخر اینکه فرایند تثبیت موقعیت سوژگی زنان در این تشکل ها عمدتاً از خلال تلاش آن ها برای از آنِ خود کردنِ فضاهای عمومیِ مردانه، بازپس گیری گستره های فعالیت مدنی از دیگریِ مذکر و تمرین فردیت و خودآیینی در پیشگاه عموم می گذرد. به باور زنان، بسط این تشکل ها یگانه کورسوی امید رهایی آنان از کهن الگوی مردسالاریِ بازتولیدشده در وضعیت کنونی جامعه کردستان است.
شناسایی عوامل اجتماعی مؤثر براختلالات تغذیه در دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
125 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر میزان اختلالات تغذیه در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. داده ها با روش پیمایش و روش نمونه گیری طبقه ای بهینه با حجم نمونه 260 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی ارشد و دکتری جمع آوری و با رگرسیون چند گانه و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین اختلالات خوردن22/2 از 5 و در حد کمتر از متوسط می باشد. همچنین 28 درصد از افراد نمونه، مبتلا به اختلالات تغذیه هستند. تصور از بدن، فشار هنجاری از سوی مردان، فشار هنجاری از سوی رسانه های بین المللی (ماهواره، اینترنت)، پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت ظاهر رابطه و همبستگی مثبت و معناداری با اختلالات تغذیه داشته است. در نهایت متغیرهای پذیرش اجتماعی بدن و تصور از بدن به عنوان عوامل مؤثر بر اختلالات تغذیه، در کنار هم در مدل رگرسیون 53 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند.در مجموع یافته های این تحقیق مؤید آن است که متغیرهای اجتماعی تبیین کننده نیرومندی برای اختلالات خوردن می باشد.
تجربۀ زیسته کودک- زنان ازدواج کرده در حوزه هنجارهای اجتماعی و ازدواج زودهنگام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
124 - 157
حوزه های تخصصی:
The main purpose of this study is a qualitative study of women's lived experiences of social norms and early marriage in Khuzestan province. The participants of the present study are 24 women who had early marriages in different parts of Khuzestan province. In this research, snowball sampling method has been used to select the items. Their experiences were collected and rewritten through in-depth semi-structured interviews and sentences and phrases were analyzed using the Colaizzi method. In this study, after extracting important sentences and words from the text of the interviews, 452 initial codes were extracted, which were placed in 14 main axes according to the purpose and question of the research. Also, to confirm and validate the findings, the method of reviewing and monitoring the participants, the researcher's self-review in the process of collecting and analyzing data and recording all their mental assumptions beforehand and not considering them in the process of analyzing, reviewing and re-coding interviews were used by two other researchers. . The findings of the study indicate that the lived experience of women was revealed in fourteen themes.
کارکرد کنیزان در خانواده (از طاهریان تا مغول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
99-117
حوزه های تخصصی:
خانواده نهادی زیستی- اجتماعی و یکی از بنیادی ترین نهادهای اجتماع است و در این نوشتار در نظر است با بررسی اجمالی ساختار نهاد خانواده در ایران در دوره ی تاریخی طاهریان تا مغول، تأثیر کنیزان بر کارکردهای سه گانه ی خانواده، (تامین نیازمندی های عاطفی جنسی، تامین موقعیت اجتماعی فرهنگی برای تولید مثل و تربیت فرزندان) و نیز مقایسه ی اجمالی نقش کنیزان و آزادزنان نسبت به این کارکردها و اشاراتی مختصر به دیگر وظایف کنیزان در نهاد خانواده به این پرسش پاسخ داده شود که آیا فراوانی کنیزان با تحول در نظام خانواده ارتباط دارد؟
دگرگونی شیوه های صمیمیت: تحلیل تطبیقی صمیمیت زناشویی در میان سه نسل از زنان تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
557 - 586
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، دگرگونی های گسترده ای در روابط اجتماعی و صمیمی جامعه ایرانی به ویژه در میان زنان رخ داده است و امروزه زنان جوان دیدگاه و رویکرد متفاوتی در مقایسه با زنان نسل های قبلی نسبت به روابط صمیمی از خود نشان می دهند. مقاله حاضر، تجربه های صمیمی سه نسل از زنان تبریزی را در ارتباط با شرایط اجتماعی دوران جوانی شان بررسی می کند و ابعاد جدیدی از صمیمیت زناشویی را برجسته و تحلیل می کند. روش تحقیق از نوع کیفی است. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه های روایتی و برای تحلیل داده ها از رویکرد نظریه پردازی زمینه ای استفاده شده است. در این مقاله مدعی هستیم که در طول سه نسل مورد بررسی، نوعی دگرگونی در شیوه های صمیمیت رخ داده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد در نسل اول و تا حدی نسل دوم، نظارت اجتماعی شدید روی برهم کنش های اجتماعی منجر به تنظیم شده بودن زندگی صمیمی شده بود، اما در نسل سوم با اشاعه نیروهای مدرن، به تدریج صمیمیت های ناب ظهور می یابند. همچنین در نسل های اول و دوم، برهم کنش های صمیمی در پشت صحنه زندگی های اجتماعی انجام می گرفت، ولی با اشاعه نیروهای مدرن و کاهش آستانه شرم، پرده های اجتماعی حوزه صمیمیت نازک تر شده است؛ به طوری که در نسل سوم، ابراز علنی صمیمیت، نشانه ای از مدرن بودن تلقی می شود. می توان الگوی رایج در نسل های اول و دوم را با اصطلاح «صمیمیت سنتی» و الگوی رایج در نسل سوم را با اصطلاح «صمیمیت مدرن» توصیف کرد.
روند تحولات تاریخی فضاهای گذران اوقات فراغت زنان از قاجاریه تاکنون در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
51 - 74
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع فضاهای عمومی شهر، فضاهای گذران اوقات فراغت می باشد. مهم ترین علت تفاوت فضاهای فراغتی در شهرهای اسلامی با سایر شهرها، تأکید دین اسلام بر مساله جنسیت در فضاهای عمومی و رعایت اصل تفکیک جنسیتی و تعیین شرایط و ضوابط خاص برای حضور زنان و مردان در این فضاهاست. تهران به عنوان مهم ترین کلان شهر ایران و پایتخت یک کشور اسلامی از گذشته تا کنون شاهد تغییرات زیادی در سیمای فضاهای فراغتی خود بوده است. در این مقاله با تکیه بر دو نوع روش تحقیق تاریخی و نیز روش تحقیق توصیفی- تحلیلی سیر تاریخی مساله جنسیت و فضاهای گذران اوقات فراغت زنان از زمان قاجاریه تا کنون در تاریخ شهر تهران بررسی گردد و نقش فرهنگ اسلام و ویژگی های تاریخی- سیاسی در تغییرات حضور زنان در فضاهای فراغتی شهر تهران از آن دوره تا کنون نشان داده شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فضاهای فراغتی شهر تهران بر اساس جنسیت، ازدوره قاجار تا دوره معاصر را می توان به سه دسته فضاهای فراغتی کاملاً زنانه، فضاهای فراغتی کاملاً مردانه و فضاهای فراغتی مردانه/ زنانه تقسیم کرد. حضور زنان در هر کدام از این فضاهای فراغتی متفاوت از دیگری بوده است. بررسی ها نشان داد حضور زنان در فضاهای فراغتی که متعلق به هر دو جنس می باشد نسبت به گذشته بیشتر شده و در عین حال فضاهای فراغتی منحصر به یک جنس نیز در این دوره بازتولید شده اند که می توان به پارک بانوان, پارک های آبی، سالن های اجرای موسیقی منحصراً برای بانوان و استادیوم های ورزشی برای مردان اشاره کرد.