مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
توانمندی زنان
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به نقش با اهمیت زنان روستایی در امنیت غذایی هدف اصلی این پژوهش شناسایی توانمندی زنان روستایی در بهبود امنیت غذایی بود.
روش: داده های مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه از میان زنان متأهل روستایی شهرستان دیواندره گردآوری شد که 213 نفر از آنان به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب گردید روایی پرسشنامه از طریق پانل متخصصان امنیت غذایی و اعضای هیئت علمی گروه مدیریت و توسعه کشاورزی و پایایی آن از طریق آلفای کرنباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که خانوارهای مورد مطالعه از نظر امنیت غذایی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند همچنین، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین تمامی ابعاد توانمندی (اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی) زنان روستایی با امنیت غذایی خانوار آنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج مدلسازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که ابعاد توانمندی زنان روستایی با ضریب تبیین 83 درصد (γ= 0.91, t= 10.90) اثر مثبت و معنی داری بر امنیت غذایی خانوار دارد.
راهکار عملی: به دلیل ضعف مالی زنان روستایی پیشنهاد می شود درزمینه ی بهبود توانمندی زنان روستایی و دسترسی آنان به اعتبارات و منابع مالی از طریق ایجاد و توسعه تعاونی ها و موسسه های اعتباری خرد که از تأمین وام های کوچک برای زنان روستایی کم درآمد حمایت می کنند بسیار توصیه می گردد.
اصالت و ارزش: در پژوهش حاضر توانمندی های زنان روستایی در ابعاد مختلف که در بهبود امنیت غذایی تأثیرگذار است شناسایی شد نتایج این پژوهش می تواند به برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه روستایی جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی در جوامع روستایی کمک شایانی نماید.
نقش تعاونی های تولیدی در توانمندسازی زنان روستایی استان فارس مطالعه موردی: تعاونی روستایی زنان همایجان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمندسازی زنان ضمن اینکه وسیله ای برای رسیدن به اهداف توسعه ای دیگر قلمداد می شود، خود به تنهایی نیز هدف است. در دهه های اخیر، توانمندسازی به عنوان سازوکاری برای افزایش کیفیت زندگی کاری و شخصی زنان مطرح شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر تعاونی تولید روستایی زنان همایجان- که از تعاونی های موفق در ایران است- بر توانمندسازی زنان است. روش تحقیق این پژوهش، مطالعة موردی است. برای تعیین نمونه در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه ای که 123 نفر از اعضای تعاونی آن را تکمیل کردند، جمع آوری شد (300 =N). تأثیر عضویت در تعاونی بر توانمندی اعضا، در ابعاد توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و توانمندی روانی اندازه گیری شد. روایی ظاهری پرسشنامه در نشستی با حضور متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق آزمون پیشاهنگ به دست آمد. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که تعاونی روستایی زنان همایجان تأثیر اندکی در توانمندی زنان عضو، در ابعاد مختلف توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و روانی داشته است. نتایج همچنین حاکی از آن بود که میزان رضایت اعضا از تعاونی و هیئت مدیره، و میزان درآمد اعضا مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر توانمندی اعضای تعاونی است.
بررسی میزان احساس امنیت زنان و عوامل مؤثر در آن (مطالعه ی موردی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره ی کل بهزیستی شهرستان رامهرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش نیاز هرگونه توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی احساس امنیت است. آگاهی از احساس امنیت ساکنان یک جامعه نقش مؤثری در شناخت چالش ها و ارائه ی راهبردهای توسعه ای در آن جامعه دارد. یکی از مهم ترین مواردی که توسعه یافتگی را تحت تأثیر قرار می دهد، امکان دسترسی زنان مانند مردان به احساس امنیت است. این امر برای زنان سرپرست خانوار در جامعه محسوس تر است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه ی عوامل اقتصادی- اجتماعی با احساس امنیت (در هشت بعد امنیت جانی، مالی، فرهنگی، حقوقی، نوامیس، اخلاقی، احساسی و عاطفی) در میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره ی کل بهزیستی شهرستان رامهرمز به انجام رسید. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی زنان تحت پوشش اداره ی کل بهزیستی شهرستان رامهرمز بودند که با فرمول کوکران 224 زن سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته های پژوهش بین میزان تحصیلات، نگرش به پوشش، میزان درآمد، حمایت اجتماعی، علت سرپرستی و احساس امنیت رابطه نشان می دهد. سه متغیر میزان تحصیلات، درآمد و حمایت اجتماعی 14% واریانس متغیر وابسته احساس امنیت زنان را تبیین نمودند. با پذیرش نقش این سه متغیر در توانمندی زنان سرپرست خانوار، به دست می آید که توانمندسازى زنان، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس، کسب یک هویت مستقل، بهبود وضعیت اجتماعى آنها و در نهایت احساس امنیت بیشتر در ایشان می شود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد.
تحلیل پیوند همیاری و توانمندی در بین زنان روستایی (موردمطالعه: صندوق های قرض الحسنه خویشاوندی-همسایگی دهستان تنگ سیاب، کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
125 - 159
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی مالی زنان روستایی و مشارکت آنان در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از مهم ترین عوامل دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. یکی از رایج ترین طرح های توانمندسازی که در قالب نظام اعتبارات خُرد در ایران مطرح می باشد، صندوق های قرض-الحسنه است. در سال های اخیر گونه ی جدیدی از آن ها در نقاط روستایی شکل گرفته اند که مبتنی بر پیوندها و شبکه های غیررسمی بوده و با مدل های رایج تفاوت دارند. لذا هدف نوشتار حاضر، پی بردن به کارآیی صندوق های مبتنی بر روابط خویشاوندی- همسایگی در رشد توانمندی زنان دهستان تنگ سیاب شهرستان کوهدشت است؛ پس ضمن الهام از تعاریف و رویکردهای توانمندسازی، با بهره گیری از روش کیفی و از طریق فنون مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمیق، مشاهده مشارکتی و بحث گروهی متمرکز با 23 نفر که با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، به گردآوری داده ها پرداخته است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و با روش تماتیک، تحلیل شدند و درمجموع، 48 مفهوم و 9 مقوله بدست آمد. بر اساس یافته ها، تشکیل و عضویت در این صندوق ها می تواند به درآمدزایی و سهیم شدن زنان در دارایی های خانواده، افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده و روستا، بهبود باورهای عمومی نسبت به زنان، حفظ و تداوم کار گروهی و گسترش آن به امور دیگر منجر شود. ازاین رو صندوق های مذکور، با بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان زمینه ی دستیابی به سطوحی از توانمندی را تسهیل می سازند.
بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان (مطالعه موردی: سازمان مدیریت صنعتی)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان می باشد. از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر روش تحقیق پیمایشی- توصیفی می باشد. جامعه آماری این تحقیق تمامی زنان شاغل در سازمان مدیریت صنعتی با تعداد 100 نفر بوده است. در این تحقیق که تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی-مورگان تعداد 79 نفر برآورد گردید و تعداد 75 پرسشنامه با پاسخ های کامل جمع آوری گردید. در این تحقیق برای آزمون کردن فرضیه از آزمون اسمیرنوف- کلموگروف، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و رگرسیون خطی گام به گام با استفاده از نرم افزار Spss25 استفاده شده است. نتایج نشان داد که ابعاد توانمند سازی زنان و احراز پستهای مدیریتی زنان در سازمان مدیریت صنعتی ایران رابطه معناداری وجود دارد و از بین مولفه های ابعاد توانمندی زنان، تمامی ابعاد با مقادیر مثبت رابطه مثبت و معنادار با احراز پست های مدیریتی در بین زنان شاغل در سازمان مدیریت صنعتی دارند؛ و اعتماد به خود بالاترین پیش بینی را در زمینه احراز پست های مدیریتی در بین زنان شاغل در سازمان مدیریت صنعتی در بین ابعاد توانمندی زنان دارد؛ و سایر ابعاد به ترتیب با مقادیر احساس موثر بودن، احساس معناداری، احساس خود مختاری، عوامل خانوادگی، عوامل سیاسی – اقتصادی، میزان تبیین و پیش بینی را در زمینه احراز پست های مدیریتی در بین زنان شاغل در سازمان مدیریت صنعتی در بین ابعاد توانمندی زنان دارند.
بررسی تأثیر مهارت مربیان و محتوای دوره های آموزشی بر توانمندی مهارتی کارآموزان مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۶)
58-43
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش همبستگی حاضر بررسی تأثیر مهارت مربیان و محتوای دوره های آموزشی بر توانمندی مهارتی کارآموزان مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران ایلام بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن بر اساس دیدگاه صاحب نظران و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. این پرسشنامه شامل 15گویه برای سنجش توانمندی مهارتی و20 گویه برای سنجش مهارت مربیان و محتوای آموزشی بود که توسط 86 نفر از کارآموزان تکمیل شد و داده های فراهم شده با روش آماری رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که توان مربیان در ایجاد انگیزه در فراگیران، میزان رضایت از مطالب ارائه شده در دوره، توانایی مربیان در بیان اهداف آموزش، تمایل به شرکت در سایر دوره های آموزشی، استفاده مربیان از وسایل کمک آموزشی و میزان مطابقت استاندارد با مطالب ارائه شده، بیشترین تأثیر را بر توانمندی مهارتی کارآموزان داشته است. در پایان راهکارها و پیشنهاداتی ارائه شده است
سرمایه عاطفی به مثابه قدرت؛ زنان چگونه از قدرت عاطفی خود، سلاح مقاومت می سازند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب پژوهش های انجام شده پیشین در ایران، زنانِ فاقد سرمایه اقتصادی و فرهنگی را به مثابه زنانِ فاقد قدرت و توان مقاومت در مقابل سلطه مردانه در خانواده قلمداد کرده اند و کمتر به دیگر سرمایه های زنانه همچون «سرمایه عاطفی» توجه داشته اند. اما این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش شکل گرفته که زنان چگونه از «سرمایه عاطفی» خود در میدان خانواده به مثابه یک ابزار مقاومت در مقابل قدرت مردانه در خانه بهره می گیرند؟ لذا، این مطالعه، سازوکار مقاومت عاطفی زنان در خانواده را مورد واکاوی قرار داده است. در این راستا، با 36 زن متأهل در شهر تهران مصاحبه شد. روش انجام پژوهش، کیفی؛ شیوه نمونه گیری، هدفمند؛ و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون بوده است. یافته ها نشان داد برای زنان نسل جوان، سرمایه عاطفی نه تنها عامل انقیاد نیست. بلکه ابزاری برای مقاومت و فتح حوزه های دیگر خانه است. در این راستا، آنها از راهبردهایی چون «باج گیری عاطفی»، «قربانی سازی»، «شرمنده سازی» و «ائتلاف با فرزندان» به مقاومت در میدان عاطفی خانواده می پردازند تا بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت در خانواده را برقرار کنند. این نتایج گویای آن است که منابع مقاومت زنان در خانواده، متکثر و چند لایه اند و فراتر از منابع اقتصادی و فرهنگی است که تاکنون به آن پرداخته شده است .
سنجش تأثیر آموزش شهروندی بر توانمندسازی زنان (مطالعه موردی: منطقه 6 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
131 - 149
حوزه های تخصصی:
شهرداری تهران براساس رویکرد محله محوری به ارائه آموزش های شهروندی جهت توانمندی زنان پرداخته است. با وجود گستردگی و هزینه زیاد این آموزش ها، تحقیقات منسجمی در این خصوص صورت نگرفته است. از این رو، بررسی رابطه آموزش های ارائه شده بر سطح توانمندی زنان هدف اصلی این تحقیق است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری 7000 نفر از زنان محله جهاد شهرداری منطقه 6 هستند. حجم نمونه 384 نفر (192 نفر از زنان آموزش دیده و 192 نفر از زنان آموزش ندیده) است که با روش نمونه گیری تصادفی و سهمیه ای انتخاب شده اند. تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسش نامه است که ضریب آلفای قابل قبولی دارد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین مشارکت، آگاهی از مسائل بهداشتی، حقوق و وظایف شهروندی، و میزان مهارت زندگی زنان آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوت معناداری وجود دارد و زنان آموزش دیده وضعیت مطلوب تری دارند؛ اما درخصوص رابطه بین آموزش های ارائه شده در حوزه سلامت و آسیب های اجتماعی تفاوتی بین زنان مشاهده نشد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد رابطه مثبت و قوی بین میزان تحصیلات و میزان توانمندسازی زنان برقرار است. نتایج آزمون خی دو نیز نشان داد بین وضعیت تأهل و وضعیت شغلی با میزان تأثیر آموزش بر توانمندسازی زنان رابطه وجود ندارد.
رابطه میان جنسیت کارگردان و نوع شخصیت پردازی زن در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
75 - 94
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل پژوهشی است که به بررسی رابط? میان «جنسیت کارگردان» و «نوع شخصیت پردازی زن نقش اول» در فیلم های سینمایی پرداخته است. به این منظور، شش فیلم سینمایی که در دور? اصلاحات با موضوعات مرتبط با زنان توسط کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران (سه کارگردان مرد و سه کارگردان زن) ساخته شده؛ انتخاب و با روش «نشانه شناسی» تحلیل شده اند. این فیلم ها شامل واکنش پنجم، گیلانه، زندان زنان، مهمان مامان، کاغذ بی خط و سگ کشی هستند که با توجه به معیارهای استخراج شده از نظریات توانمندسازی زنان – منابع، عاملیت و دستاوردها- شخصیت زن نقش اول آن ها در قالب شخصیت پردازی منطقی و غیرمنطقی از زنان تحلیل شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که زنان نقش اول در فیلم های بررسی شده با معیارهای توانمندسازی عمدتاً توانمندی بالایی نداشته اند و اغلب به صورت قربانی و شکست خورده به نمایش گذاشته شده اند و تفاوت چندانی بین کارگردان های زن و مرد در نوع شخصیت پردازی زن نقش اول فیلم ها وجود ندارد.
الگویی برای توانمندسازی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 86
حوزه های تخصصی:
جامعه برای رسیدن به توسعه، نیازمند تحقق عدالت اجتماعی است و این امر در سایه توانمندسازی زنان ممکن خواهد بود. پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه الگویی برای توانمندسازی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه صاحب نظران و کارشناسان امور زنان روستایی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند متوالی و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از 16 مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد و داده ها با استفاده از تحلیل محتوای جهت دار تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که اولویت نداشتن زنان در برنامه های توسعه، فراهم نبودن فضای کسب وکار برای زنان روستایی، کم رنگ شدن فرهنگ کار و مشارکت در روستاها و شرایط خاص زنان روستایی از جمله عواملی هستند که برنامه های توانمندسازی را محدود می کنند. بر اساس یافته ها، اهداف مدل مطلوب توانمندسازی باید شامل تحول در نگرش ها و عقاید زنان، توجه به ابعاد مختلف توانمندی، افزایش نقش عاملیت در توانمندی و بهبود ساختار فرصت باشد. برای توانمندسازی زنان اقداماتی شامل شناسایی وضعیت موجود، آموزش هدفمند و مستمر، تحول در اقدامات حمایتی، بازآفرینی ساختار برنامه ریزی، افزایش نقش آفرینان و پشتیبانان، ضروری تشخیص داده شد که به این ترتیب پیامدهایی شامل بازآفرینی نقش ها و تعیین مسئولیت ها، ارتقای جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی در جامعه و دگرگونی در طراحی و تدوین برنامه های توانمندسازی را در پی خواهد داشت. نتایج این مطالعه می تواند برای برنامه ریزی جهت ارتقای وضعیت اقتصادی اجتماعی زنان روستایی مورد استفاده برنامه ریزان توسعه قرار گیرد.