زنان سرپرست خانوار فقیر یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این زنان علاوه بر نقش های متداول برای زنان در خانواده، متولی نقش های مربوط به سرپرستی خانوار نیز هستند. از این رو، تلاش برای توان مندسازی آن ها از اولویت ویژه ای برخوردار است. در این بین، برخورداری از آمادگی ذهنی و روانی پیش شرطی اساسی برای شکوفایی قابلیت های فردی در دیگر عرصه های زندگی است. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار در قالب پژوهشی پیمایشی متشکل از ۳۲۴ زن شاغل در مراکز کارآفرینی و مهارت آموزی کوثر شهرداری تهران، صورت پذیرفته است. برای اخذ نمونه، ابتدا مراکزی به صورت تصادفی از لیست مراکز موجود انتخاب و سپس کارکنان هر مرکز تمام شماری شده اند. این روند تا تحقق حجم نمونه تعیین شده ادامه یافته است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه محقق ساخته بوده است. داده های حاصل با روش های آماری تحلیل هم بستگی و تحلیل هم بستگی کانونی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته های تحقیق در مجموع مؤید هم بستگی متوسط بین مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی بوده است. در عین حال، هم بستگی بین «توانایی تصمیم گیری» و «اعتماد به نفس» با مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی قوی تر از سایر مؤلفه های توان مندی روانی بوده است. در بین متغیرهای زمینه ای نیز در اغلب موارد سن اثر منفی و مدت سرپرستی، درآمد و تحصیلات دارای اثر مثبت بر مؤلفه های توان مندی روانی بوده اند. همچنین، تحلیل هم بستگی کانونی، نشان دهنده نقش تبیین کنندگی سرمایه اجتماعی بر توان مندی روانی است.
از جمله مفاهیمی که امروزه در مباحث مربوط به حوزه سلامت از اهمیتی ویژه برخوردار است و دایره شمول موضوع های آن هر روز فراگیرتر می شود، مفهوم سلامت اجتماعی است. روی هم رفته، در بحث سلامت اجتماعی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه مورد بحث است، پدیده هایی است که پیرامون او وجود دارند و بر مجموعه و سیستم او تأثیر می گذارند.این مطالعه به مقایسه سلامت اجتماعی و عوامل کارآمد بر آن در بین زنان شاغل و خانه دار شهر یزد پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه انجام گرفته است. حجم نمونه را 384 نفر زنان خانه دار و 182 نفر زنان شاغل شهر یزد تشکیل می دهند که از راه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهند که زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردارند. از متغیرهای مورد مطالعه، متغیرهای مهارت های ارتباطی، عزت نفس و قدرت تصمیم گیری با سلامت اجتماعی زنان شاغل و خانه دار رابطه ای معنادار داشتند. هم چنین، متغیرهای وضعیت تحصیل و درآمد با سلامت اجتماعی زنان شاغل رابطه ای معنادار داشت. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز متغیرهای عزت نفس، تحصیلات، مهارت های ارتباطی، قدرت تصمیم گیری در کل 34 درصد از واریانس سلامت اجتماعی زنان را در جامعه آماری تبیین کردند.
هدف این مقاله فهم چگونگی اثرگذاری بسترهای اقتصادی بر تصمیم گیری زوجین برای طلاق است. داده های مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه عمیق با 40 زن و مرد مطلقه در شهر تهران می باشد. یافته ها نشان می دهد بیکاری و اشتغال ناپایدار، و کسب درآمد از مسیرهای نادرست، وابستگی مالی به خانواده ها، شرایط بد اقتصادی جامعه و فشار مضاعف بر منابع درآمدی خانواده و مدیریت نامناسب منابع مالی خانواده از جمله مسائل مالی افراد در زندگی مشترک بوده است. این مسائل به صورت زنجیره ای با تعاملات کمتر زوجین درون زندگی مشترک، کاهش سطح رفاه خانواده و بتدریج افزایش اختلافات و تضادهای فکری و رفتاری زوجین همراه شده است. بر اساس این مطالعه مشکلات اقتصادی علت بلافصل طلاق نیست بلکه زمینه ساز شرایط دیگری می شود که که نهایتاً به طلاق منجر شود. در واقع مشکلات اقتصادی عامل پنهان و تأخیری است و با یک اثر تأخیری، بر تصمیم زوجین به طلاق اثر می گذارند.
داغ ننگ، فشار اجتماعی موذیانه ای است که با تعداد نامنتهایی از صفات، شرایط، وضعیت سلامت و گروه های اجتماعی وابسته به زمینه و بستر اجتماعی پیوند خورده است. پدیده ای که نطفه آن در ذهن انسان بسته می شود، در عرصه کنش متقابل تولد می یابد و گستره خویش را وابسته به مهیابودن شرایط رشد خویش با توجه به فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه می پرواند و عرصه های گوناگونی را جولانگاه خویش می کند. سوگیری های آشکار و تبعیضی که در زمینه های مختلف به افراد چاق تحمیل می شود، نشان دهنده خزیدن چاقی و اضافه وزن به حیطه داغ ننگ به ویژه برای زنان به دلیل تأکید بیش از حد جامعه مصرفی بر جذابیت جسمانی آن ها است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر در ضعف و شدت داغ ننگ چاقی درونی شده زنان با روش پیمایش و روش نمونه گیری طبقه ای متناسب، تعداد 380 زن 44-15ساله شهر یزد را با ابزار پرسشنامه مطالعه کرد. با چارچوب قراردادن نظریات گافمن، گیدنز، مقایسه اجتماعی فستینگر، مبادله، استیک و برگنر، رابطه متغیرهای فردی-روان شناختی (عزت نفس، سن، شاخص حجم بدن) و متغیرهای اجتماعی (مقایسه اجتماعی، نفوذ خانواده و دوستان، مصرف رسانه ای، تحصیلات) با میزان داغ ننگ چاقی درونی شده در زنان تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهند متغیر مقایسه اجتماعی، بهترین پیش بینی کننده داغ ننگ چاقی در زنان است.