فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی با نقش میانجی تاب آوری تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر بهشهر به تعداد 2110 نفر بود. نمونه آماری به تعداد 325 نفر و با استفاده از جدول کرجسی-مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی تحصیلی برسو، سالانووا و اسچیوفلی (2007)، درگیری تحصیلی ریو (2013) و تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های حاصله، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار آماریPLS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین فرسودگی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و مقدار 1/78 درصد از درگیری تحصیلی و 3/51 درصد از تاب آوری تحصیلی توسط فرسودگی تحصیلی تبیین می شود و متغیر تاب آوری تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن است که مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
بررسی عوامل محیطی موثر بر احساس امنیت زنان در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
205 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف : تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دهه های اخیر باعث افزایش حضور زنان در فضای شهری شده است. این عامل باعث شده تا موضوع امنیت و به ویژه احساس امنیت زنان در شهر و عوامل تاثیرگذار برآن، مورد توجه محققان قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی نقش متغیرهای محیطی در احساس امنیت زنان در فضای شهری می باشد. روش : این تحقیق، یک بررسی پیمایشی – موردی، از نظر وسعت، چهنانگر و از نظر زمانی مقطعی می باشد. جامعه آماری زنان 15-40 ساله شهر سبزوار و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 366 برآورد گردید که در پرسشگری نهایی تعداد 408 نمونه گردآوری و تحلیل گردید. عرصه تحقیق، 22 محدوده از بافت های پنج گانه (مرکزی، میانی، غیررسمی، برنامه ریزی شده و پیرامونی) شهر سبزوار می باشد. یافته ها : بر اساس نتایج تحقیق، تعلق مکانی و تراکم ادراکی دو متغیر محیطی بودند که به طور مستقیم بر احساس امنیت زنان تاثیر گذار بودند. متغیرهای اختلاط کاربری، خوانایی و سابقه سکونت به طور غیرمستقیم و با میانجیگری تعلق مکانی بر احساس امنیت زنان تاثیر گذار بودند و بی نظمی محیطی، تنها متغیری بود که هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم بر احساس امنیت زنان تاثیر داشته است. تراکم جمعیت تنها متغیری بود که هیچگونه تاثیری چه مستقیم و چه غیرمستقیم بر احساس امنیت زنان نداشت. نتایج رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر نشان داد که تعلق مکانی به تنهایی 12.5 درصد احساس امنیت زنان را تبیین می کند. با اضاف شدن متغیرهای تراکم ادراکی، بی نظمی محیطی و خوانایی، میزان تبیین واریانس متغیر وابسته به 20.7 درصد افزایش می یابد. کاهش کوری جنسیتی در تصمیم سازی ها و مشارکت دادن زنان در برنامه ریزی ها، می تواند زمینه را برای افزایش احساس امنیت زنان فراهم نماید.
بررسی تن پوش های زنان دوره ساسانی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
35 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تن پوش های زنان دوره ساسانی بود. جامعه پژوهش شامل نقوش زنان در نقش برجسته ها، سکه ها، فلزکاری، مهرها، نقاشی ها و گچ بری ها و موازییک کاری های ساسانی ها می باشد. نمونه پژوهش پوشش زنان ساسانی در داده های فرهنگی این دوره را شامل می شود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای (اسنادی) با بهره گیری از منابع مکتوب، بهره گیری از روش میدانی و از طریق ابزارهایی هم چون دوربین عکاسی و فیش برداری صورت گرفت. تجزیه و تحلیل نگاره ها از طریق تحلیلی بر اساس داده های باستان شناختی انجام شد. یافته های باستان شناختی ساسانیان هم چون ظروف فلزی، نقش برجسته ها، سکه ها، مهرها و غیره به روشنی نشان داد، زنان ایرانی با وجود برخورداری از همه فعالیت های سیاسی و اقتصادی گسترده از پوشش و جامه ی ویژه ای استفاده می کردند که این پوشش برخاسته از هنر و فرهنگ شاهان و هنرمندان عصر ساسانی بوده که در اوستا نیز به آن اشاره شده و از همه مهم تر، فرهنگ پوشش ایرانیان در دوره ساسانی تا اندازه ی متفاوت تر از دوره های قبل خود بوده است، به گونه ای انواع لباس های نازک و ابریشمی چین دار مانند پیراهن یا تونیک، شنل، کمربند جایگزین لباس های خشن و ضخیم دوره های قبل خود شده است. در نهایت می توان گزارش کرد که زنان ساسانی هم چون الهه ها آناهیتا، ملکه و شاهزادگان به طبع از اوستا لباس هایی پوشیده تا مچ پا به تن داشتند و موهایی بافته شده با تاجی بر سر و مراوریدهایی بر گردن این هنر را در اکثر داده های باستان شناختی رعایت می کردند.
بازنمایی آداب همسری در قرآن با تأکید بر سیر نزول آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
181 - 205
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازنمایی آداب همسری در قرآن کریم (با تأکید بر سیر نزول آیات) به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. بدین ترتیب با استنباط مسائل حقوقی و اخلاقی در همسرداری و توجه به میزان تکرار و سیر ترتیب آنها در آیات مکی و مدنی ساختاری نو شناسایی شد. استنباط این ساختار با اتکا بر سیاق آیات و روایاتی که در مقام تفسیر آیات اند، انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که سوره های قرآن دارای پیوستگی های ساختاری و ادبی شامل حسن آغاز، سجع، تشبیه، تصویرپردازی های ادبی، لحن و ریتم مشترک است. بررسی ساختاری و محتوایی آیات نشان داد که سوره های مکّی از نظر آداب همسری دارای پیوستگی های محتوایی شامل طرح زوجیت و ارزشگذاری آن، نعمت شمردن همسران برای یکدیگر و تأکید بر رعایت تقوای الهی نزد همسران است و سوره های مدنی دارای آیاتی مشابه مربوط به زنان و آداب همسری است که شامل رعایت حقوق مادّی زن مثل مالکیت مهر و ارث، دادن هدیه در مواقع خاص از جمله هنگام طلاق، مراعات حال زن در جایگاه همسر، تسهیل در مسائل همسر و حمایت از وی می باشد.
تحلیل تطبیقی و انتقادی مطالعات کارآفرینی رنان: گونه شناسی و ارائه دلالت های سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت و نقش آفرینی زنان در اجتماع امری بدیهی و ضروری است و بحث از حضور بدون تداخل و تزاحم با اصول، ارزش ها و سایر نقش ها و ابعاد جنسیتی آن ها دغدغه همیشگی متفکران و سیاست گذاران در جوامع مختلف بوده است. کارآفرینی نیز از این امر مستثنا نبوده و طی سالیان گذشته تلاش های گسترده ای برای حضور بیشتر و موفق تر زنان در عرصه کارآفرینی عملیاتی شده است، هرچند به اذعان همه کانون های تفکر، هنوز تا نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. برخی از اندیشمندان حوزه زنان، یکی از علت های نداشتن ورود موفق زنان در عرصه کارآفرینی و سپس نقش آفرینی مؤثر در توسعه جوامع را نارسایی عرصه ی اندیشه و نظریه پردازی و نقیصه ها یا خطاهای موجود در مطالعات و ادبیات نظری تولیدشده در این زمینه می دانند و رویکردی انتقادی به ادبیات نظری ارائه شده در این زمینه دارند. بر این اساس پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه ی چالش ها و نارسایی های کلیدی حوزه مطالعات کارآفرینی زنان بپردازد و با بررسی ادبیات نظری موجود و تحلیل تطبیقی و انتقادی آن ها دلالت های سیاستی برای سیاست گذاران، نظریه پردازان و تصمیم سازان حوزه کارآفرینی ارائه دهد. در راستای رسیدن به اهداف این پژوهش از روش تحلیل تطبیقی _ انتقادی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد، ادبیات موجود از نارسایی در شیوه های نظریه پردازی؛ مواجهه با مشکل تضاد نقش ها برای زنان؛ مسئله رفع نابرابری دسترسی به امکانات و فرصت ها و نقیصه بسترسازی اقتصادی و اجتماعی برای کارآفرینی زنان برخوردار است.
بررسی ماهیت فلسفی و حقوقی نهاد خانواده در منشور بین المللی حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعلامیه جهانی حقوق بشر و دو میثاق بین المللی برخاسته از آن، به منظور حفاظت از حقوق اساسی انسان و جلوگیری از درد و رنج مضاعف او به ویژه پس از تجربه دهشتناک دو جنگ جهانی به تصویب رسید. با وجود این، تصریح این سه سند به اهمیت خانواده و ضرورت حمایت از آن و اختلاف رویکرد نهادهای بین المللی و منطقه ای حقوق بشر در این حوزه، پرسش-هایی را مطرح ساخته است. پرسش اول آن است که رویکرد فلسفی و حقوقی نسبت به نهاد خانواده در ظرف منشور بین-المللی حقوق بشر چیست؟ حقوق دانان بین المللی معاصر بر این باورند که منظومه حقوق بشر، سه نسل از حقوق را تجربه کرده است؛ دو نسل اول ناظر به حقوق فردی و نسل سوم مشتمل بر حقوق جمعی و گروهی. با این توضیحات حمایت از نهاد خانواده در کدام چارچوب، بسترسازی شده است؟ این پژوهش برای پاسخ به پرسش های مذکور با استفاده از روش توصیفی-تفسیری و اسنادی به بررسی گفتمان فلسفی و حقوقی در اعلامیه و میثاقین پرداخته است. رویکرد تفسیری بکارگرفته شده در این مقاله مطابق با قواعد عام تفسیری حقوق معاهدات «مولف محوری» و «متن محوری» است. یافته ها نشان می دهد حقوق بشر در معنای عام خود در چارچوب مکتب حقوق طبیعی معنا دارد و خانواده نیز در سازوکار حقوق طبیعی و با خاستگاه طبیعی مورد توجه قرار گرفته است؛ همچنین شخصیت حقوقی نهاد خانواده مشتمل بر رویکرد منحصر بفرد فردی-نهادی در میثاقین است.
ارزیابی تأثیر طلاق بر بزه دیدگی زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین زمینه های رشد و توسعه بزه و بزه دیدگی از هم گسستگی خانواده و طلاق است. وقتی بنیان خانواده دچار تزلزل شود، بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده می شود. این پژوهش نیز باهدف ارزیابی تأثیر طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز انجام شد. پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را زنان مطلقه مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تبریز تشکیل می دهد که حجم نمونه توسط فرمول کوکران حدود 170 نفر به طور کاملاً تصادفی انتخاب شد و با پرسشنامه محقق ساخته، نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید. برای به دست آوردن نتایج تحقیق از نرم افزار SPSS و از آزمون پارامتریک T تک نمونه ای با توجه به توزیع نرمال داده ها و تک متغیره بودن آزمون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون T حاکی از معنی دار بودن تمامی آزمون هاست و نتایج آزمون نشان داد اثرهای فردی، اقتصادی و اجتماعی طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز با توجه به مثبت بودن T و سطح معنی داری کم تر از 0.05 نیز دارای تأثیر مثبتی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پدیده طلاق و پیامدهای جرم شناختی فردی، اجتماعی و اقتصادی آن بر بزه دیدگی زنان تاثیرکاملا مستقیمی دارد. یعنی با افزایش طلاق، نرخ بزه دیدگی زنان افزایش می یابد و با کاهش طلاق، این میزان کاهش پیدا کرد.
روایت زنان زندانی از علل و زمینه های معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائلی که در حوزه جرایم خانوادگی اتفاق می افتد، همسرکشی است که در آن مرد یا زن، همسر خود را به قتل می رساند. همسرکشی علاوه بر تأثیرات خانوادگی، پیامدهای منفی بر جامعه به جا می گذارد. این پژوهش با هدف تحلیل روایت زنان زندانی از «علل و زمینه های معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع» سعی بر یافتن علل مؤثر بر همسرکشی دارد. تحقیق حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و با استفاده از تکنیک مشاهده و مصاحبه عمیق به روایت 13 نفر از زنانی که به جرم معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع در ندامتگاه شهر ری زندانی بوده اند پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد همسر کشی زندانیان در بستری فرهنگی، اجتماعی رخ داده است، به این معنا که مجموعه عواملی در زندگی آن ها در کنارهم قرار گرفته که منجر به بروز این اتفاق گردیده است که مهمترین آن ها عبارت است از نارضایتی جنسی زن، خشونت خانگی، دغدغه های ذهنی زن نسبت به طلاق، نوع و شیوه ازدواج و اعتیاد مرد.
مدل یابی علّی طلاق عاطفی در زنان بر اساس صفات تاریک شخصیت: با نقش میانجی عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علّی طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی عزت نفس جنسی در بین زنان شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان شهر اردبیل تشکیل داد که در پاییز 1398 در این شهر سکونت داشتند. تعداد 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن، پرسشنامه سنجش صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که صفات تاریک شخصیت ﻣﺎﮐﯿﺎولﮔﺮاﯾﯽ، سایکوپاتی و خودشیفتگی اثر مثبت و معنی داری و عزت نفس جنسی اثر منفی و معنی دار بر طلاق عاطفی دارند. همچنین صفات تاریک شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری عزت نفس جنسی نیز بر طلاق عاطفی اثر گذار می باشد؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 5/36 درصد از تأثیر ماکیاول گرایی بر طلاق عاطفی، 7/31 درصد از تأثیر خودشیفتگی بر طلاق عاطفی و 5/34 درصد از تأثیر سایکوپاتی بر طلاق عاطفی از طریق عزت نفس جنسی می تواند تبیین گردد. نتایج مطالعه حاضر اهمیت مداخلات هدفمند معطوف به تغییر یا تعدیل صفات تاریک شخصیت و تقویت عزت نفس جنسی برای پیشگیری یا کاهش طلاق عاطفی را خاطر نشان می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر استرس والدگری و رابطه والد-کودک مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
83 - 98
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر استرس والدگری و رابطه والد-کودک مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی که به مراکز روان شناختی شهر اردبیل مراجعه کرده بود ند. از جامعه مذکور 30 نفر از مادران دارای کودک بیش فعال به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. طرح پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزموزن و پیگیری بود. به منظور جمع-آوری داده ها از شاخص استرس والدگری- فرم کوتاه آبیدین (1983) و پرسشنامه رابطه والد-کودک پیانتا (1994) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک را10 در جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دوبار دریافت کردند؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از یک ماه ونیم مرحله پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در استرس والدگری و رابطه والد- کودک تفاوت معنی داری وجود دارد و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش استرس والدگری و ارتقاء رابطه والد-کودک مادران کودکان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی اثربخش بود. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.
تأثیر مؤلفه های هویت ملی مربیان زن پیش دبستانی بر میزان یادگیری مهارت های زبان آموزی نوآموزان استان سمنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های هویت ملی مربیان پیش دبستانی بر میزان یادگیری مهارت های زبان آموزی نوآموزان استان سمنان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری این پژوهش شامل مربیان (خانم)پیش دبستانی در سال تحصیلی 1400-1399به تعداد 91نفر می باشدکه به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مهارت زبان آموزی با 9خرده مقیاس و هویت ملی با 4 خرده مقیاس است.جهت روایی صوری و محتوایی آن از نظر صاحب نظران و متخصصان حوزه کودک و تعلیم و تربیت و پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های گرده آوری شده به کمک آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(همبستگی اسپیرمن و آزمون کای دو)مورد بررسی قرار گرفتند. ارتباط آماری قوی بین "تاثیر آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان" با ”شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان (مهارت های زبان آموزی نو آموزان )"مشاهده شد (p valeu<0.05) به عبارت دیگر با افزایش آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان مولفه شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان افزایش پیدا میکند؛همچنین بین تحصیلات مربیان و هویت ملی آنها و مهارت زبان آموزی نوآموزان ارتباط معناداری وجود ندارد .(p valeu>0.05)
بازدارنده های شخصی و نهادی به مثابه زیربنای سقف شیشه ای در ارتقای زنان در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
190 - 205
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در ساختارهای سازمانی بیش از پیش شده است ولی به نسبت در پست های میدیریتی کمتر دیده می شوند. هدف این پژوهش شناخت بازدارنده های مکمل سقف شیشه ای در ارتقای زنان به پست های مدیریتی است. روش پژوهش بر مبنای پارادایم تفسیری، رویکرد استقرایی و روش کیفی می باشد. داده های پژوهش نیز با ابزار مصاحبه به دست آمد و با استفاده از نرم افزار Maxqda10 تحلیل آن صورت پذیرفت. همچنین تحلیل داده ها به کمک تکنیک تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارمندان و مدیران شهرداری تهران و نمونه آن 19 نفر شامل 14 زن و 5 مرد می باشد. یافته ها نشان داد که موانع مشارکت و ارتقای زنان به جز عوامل و فرایندهای سازمانی، بازدارنده های شخصی و بازدارنده های نهادی نیز هستند. بازدارنده های سازمانی شامل موانع در فضای رسمی و فضای غیررسمی می شود. بازدارنده های شخصی شامل عوامل خانوادگی، نگرشی و مهارتی زنان و بازدارنده های نهادی شامل عملکرد دولت و نقش فرهنگ عمومی جامعه می باشد.
بررسی حکم وجوب و فوریت انجام حج در بانوان باردار و شیرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
حج با حصول شرایطی خاص، فقط یک بار بر هر فرد مکلف واجب می شود که وجوب آن نیز فوری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وجوب و فوریت حج برای بانوان باردار و شیردهی که انجام اعمال حج به دلیل شرایط خاص خود یا شرایط طفل و جنین مشقت آور است یا ضرر دارد، به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. بدین ترتیب کلیه منابع مکتوب فقهی برای پاسخ به این سؤال آیا بانوان باردار و شیرده در صورت حصول سایر شرایط استطاعت، مستطیع می شوند و یا در صورت وجوب حج، انجام آن فوریت دارد یا خیر، بررسی و تحلیل شد. در مورد استطاعت به صورت عام، در کتب اصول فقه و در مورد استطاعت در حج، در کتب فقهی بحث های مفصلی موجود است، اما در مورد حکم وجوب و فوریت حج زن باردار و شیرده و انجام آن در سال استطاعت، در کتب فقهی فقهای متقدم و کتب تفصیلی و استدلالی فقها اشاره ای یافت نشد؛ البته حکم مسئله در برخی رساله های عملیه و استفتائات مراجع عظام معاصر دیده می شود، اما در این موضوع خاص پژوهش استدلالی مستقلی یافت نشد. نتایج بررسی ها نشان داد ادله ای که مستند حکم شرعی در مسئله وجوب و فوریت حج زن باردار و شیرده قرار می گیرند عبارتند از: قاعده لاضرر، قاعده وجوب دفع ضرر محتمل، قاعده لاحرج و قاعده تزاحم میان اهم و مهم و عدم وجود برخی شرایط استطاعت در زن باردار و شیرده که از میان شرایط استطاعت، مسئله توانایی و استطاعت جسمی و بدنی در مورد حج زن باردار و شیرده اهمیت بیشتری دارد و مؤثر در حکم است.
تجربه زیسته مادران از تربیت جنسی کودکان پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تجربه زیسته مادران از تربیت جنسی کودکان پیش از دبستان خود بود. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد که در آن یازده مادر صاحب یک تا سه فرزند حداقل سه تا شش ساله مورد مصاحبه عمیق و اکتشافی قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و شناسه گذاری، و سپس در قالب مضمونهای اصلی و فرعی طبقه بندی شد و به روش کلایزی تحلیل شد. تحلیل 205 شناسه اولیه، به شناسایی دو مضمون اصلی بسترهای حفظ معصومیت و بسترهای پیشگیری از سوء استفاده جنسی و هشت مضمون فرعی (مراقبتهای مادران مبتنی بر خود، مراقبتهای مبتنی بر کودک، نظارت بر تماس با محتواهای جنسی، پاسخ به سؤالات جنسی کودک، توجه به نیازهای کودک، احترام و توجه به خواسته های کودک، توجه به ارتباط کودک با دیگران و تقویت مهارتهای خودمراقبتی) منجر شد. ساختار نهایی تجربه شرکت کنندگان حاکی از چندبعدی بودن تربیت جنسی در سالهای پیش از دبستان با استفاده از روشهای مراقبتی و نظارتی، توجه، پاسخگویی و آموزشی بوده است.
مطالعه علل و پیامدهای مسایل اخلاقی در انتقال چمدانی کالا از قشم به تهران توسط زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
615 - 639
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با رویکرد تفسیرگرایی و روش شناسی کیفی به پرسش های"علل ایجاد مسایل اخلاقی در انتقال چمدانی کالا چیست و چه پیامدهایی برای زنان انتقال دهنده و خانواده هایشان دارد؟"از طریق جمع آوری داده ها تا به اشباع نظری به وسیله50مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده در بین30زن انتقال دهنده و20کارشناس که به روش هدفمند و گلوله برفی تعیین شده اند، پاسخ می-دهد. داده ها بر مبنای نظریه زمینه ای استراس وکوربین، تجزیه و تحلیل شده و درکدگذاری باز،96مفهوم و917دلالت مفهومی، درکدگذاری محوری،26 مقوله و در کدگذاری انتخابی، مقوله ی هسته ای"گسیختگی اخلاقی/پایبندی اخلاقی"تعیین گردید. پاسخگویان، کارکرد متناقض انتقال چمدانی را با پیامدهای مثبت: پایبندی به اصول اخلاقی و حفظ زندگی آبرومندانه و پیامدهای منفی: عدم پایبندی به اصول اخلاقی، استفاده ابزاری از روابط نامشروع و قضاوت نادرست درباره همه زنان انتقال دهنده ارزیابی نموده اند. در مدل زمینه ای نیز، مشکلات روحی وخانوادگی، نبود فرصت شغلی، عدم رسیدگی به اقشار محروم، نیاز مالی، اجبار، تامین مخارج زندگی و ایجاد رفاه،"شرایط علی"و هزینه انتقال و سفر، سختی انتقال، مسیر و خرید، تخلف گمرک و راه آهن، فساد اداری و دولتی،"شرایط زمینه ای"و عدم افشا حقایق توسط زنان، عدم امنیت اخلاقی، رونق تنفروشی در قشم و زمینه مسایل غیراخلاقی،"شرایط مداخله گر"در ایجاد پیامدهای اخلاقی انتقال چمدانی شناخته شدند. نتایج به خوبی نشان می دهد انتقال چمدانی برخلاف تصور عموم تنها پیامدهای اخلاقی منفی منتهی نمی شود، بلکه پیامدهای اخلاقی مثبت هم بر آن مرتب است. انتقال چمدانی به مثابه ابزار دو لبه عمل می کند، از یک طرف می تواند بستر ساز گسیختگی اخلاقی باشد برای تمامی اقشار مرتبط با آن و در مقابل می تواند راهی باشد برای حفظ سلامت اخلاقی زنانی که حاضر به تنفروشی نیستند و راهی جز انتقال چمدانی برای تامین معاش خود ندارند.
واکاوی نقش زنان در تحقق سبک زندگی اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در بیانیه گام دوم، نهادینه شدن سبک زندگی اسلامی در جامعه است. برای تحقق این امر تمام افراد جامعه اسلامی سهیم هستند و در این میان تأثیر حضور و فعالیت های زنان، جایگاه ویژه ای دارد. در اسلام زنان از مقام و موقعیت والایی برخوردار هستند و در تاریخ اسلام، وقایع بزرگی را به سر انجام رسانده اند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکرد فقهی، نقش زن در تحقق سبک زندگی اسلامی را بررسی می کند. هدف از نوشتار حاضر، بیان نحوه نقش آفرینی زن در ایجاد روش زندگی اسلامی است و نشان می دهد که یک زن با انجام وظایف خود به عنوان همسر و مسئولیت های مادری در تربیت و پرورش فرزندان مطابق آنچه خواست خداوند متعال است، می تواند در ایجاد چنین سبکی گام بردارد. در اجتماع نیز زن با حضور همراه با مراعات قیود و شرایط بیان شده در اسلام یعنی، پوشش و رفتار مناسب و به دور از تبرج و خودآرایی، قدم مهم دیگری است که در راه نیل به هدفش برمی دارد.
بررسی اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج بر افزایش کیفیت و کاهش تعارضات زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
135 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) بر افزایش کیفیت زناشویی و کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود.روش : روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده باسبی و همکاران (RDAS) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده ثنایی و همکاران (MCQ-R) بود. پس از همتاسازی، آزمودنی ها در دو گروه (آزمایش و کنترل) هر گروه 8 زوج گماشته شدند. سپس برای گروه آزمایشی 10جلسه روان درمانی با رویکرد بافت نگر انصاف محور صورت گرفت و پیگیری پس از 3 ماه انجام گرفت. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد، اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور بر افزایش «کیفیت زناشویی» و کاهش «تعارضات زناشویی» با گروه کنترل در سطح (001/0p<) تفاوت معنادار وجود دارد و اثربخشی درمان با گذشت زمان پایدار است. بنابراین می توان گفت در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد.
مزاحمت خیابانی در میان زنان؛ ازتجربه های تروماتیک تا حساسیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مزاحمت های خیابانی در عصر کنونی یکی از معضلات موجود در جامعه است به نحوی که این مساله یکی از اشکال ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان است که عرصه عمومی را به محیطی ناامن و نامطلوب برای فعالیت اجتماعی آنان تبدیل می کند. این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های تجربه زنان از مزاحمت خیابانی است. میدان مطالعه، شهر یاسوج بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر ۱۸ نفر از دختران دانشجوی دانشگاه یاسوج بوده اند که به صورت هدفمند، با شیوه گلوله برفی و با معیار اشباع نظری انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده اند. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای، ویژگی های جامعه مردسالار است که فرد با زندگی در جامعه با آن درگیر است. عدم رعایت ضوابط پوشش و آرایش و تابوشکنی، شرایط علی را به وجود می آورد که باعث بازخواست تابوشکنی زنان می شود. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «از تجربه احساسی تروماتیک تا حساسیت زدایی» است؛ بدین ترتیب تجربه دختران از مزاحمت خیابانی بر روی یک پیوستار قابل توضیح است، به عبارتی برای برخی تجربه ای تروماتیک با ترس های ویرانگر و برای برخی دیگر امری عادی، پیش پاافتاده و بی اهمیت است. نتیجه اینکه وجود مزاحمت های خیابانی به عنوان مصداقی از تبعیض جنسیتی و ناکارآمدی قوانین در جامعه علاوه بر پیامدهای منفی روانی برای فرد موجب به حاشیه رفتن زنان و بازتولید مردانگی هژمونیک می شود.
بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده در رابطه بین حمایت اجتماعی، سرمایه های روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیانت زناشویی معضلی بزرگ و پیچیده است که پیامد های خانمان براندازی را به دنبال دارد و جمعیت زیادی از زوجین طی زندگی زناشویی خود با این مشکل مواجه می شوند. در این زمینه ارزیابی های شناختی منفی از استرس و برداشت منفی زوجین از اتفاقات، می تواند پیامدهای آن را تعدیل یا تسهیل نماید. توان تحمل پریشانی ناشی از خیانت زناشویی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی ادراک استرس در رابطه بین حمایت اجتماعی، سرمایه روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی است. روش این پژوهش همبستگی بود که از تکنیک معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمام زنان و مردان متأهل دچار خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز خصوصی مشاوره خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بود که از میان آنها حجم نمونه ای برابر با 220 تن با استناد به روش قاعده نسبتی کلاین (2011) برای هر پارامتر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. این گروه به پرسشنامه های تحمل پریشانی، بخشایش، ادراک استرس، سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی پاسخ دادند و پس از کنار گذاشتن پرسشنامه های ناقص، داده های 215 تن از آنها وارد فاز تحلیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS) نسخه 22 و تحلیل ساختاری گشتاوری (AMOS-20) با محاسبه شاخص های برازندگی تحلیل شد. نتایج حاصل از شاخص های برازندگی، بیانگر برازش مدل پیشنهادی بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری در مدل نهایی، حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین حمایت اجتماعی، بخشایش و سرمایه روان شناختی، با تحمل پریشانی بود؛ در حالی که ورود ادراک استرس به مدل به عنوان میانجی، باعث تضعیف ضرایب شد که این نشان دهنده نقش جزئی ولی تعدیل کننده اثر حمایت اجتماعی، بخشایش و سرمایه های روان شناختی بر تحمل پریشانی بود؛ زیرا بالا بودن استرس و ادراک استرس، باعث کاهش اثر مثبت متغیرهای پیش بین بر تحمل پریشانی شد. بر اساس این نتایج می توان گفت جهت افزایش تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی، می توان از طریق کاهش استرس ادراک شده در آنها، اثر مثبت حمایت های اجتماعی، بخشایش و سرمایه های روان شناختی را تسهیل نمود.
رابطه ویژگی های شخصیتی و جنسیت با تعقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و جنسیت با تعقل به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان بالای 18 سال شهر قم بود که تعداد 190 نفر از ایشان براساس قانون تاباچنیک و فیدل به روش نمونه گیری گلوله برفی برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های عقلانیت میردریکوندی و شخصیت نئو جمع آوری و داده ها با روش های ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام و آزمون T مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که برخی ویژگی های شخصیتی مثل با وجدان بودن، برون گرایی، توافق پذیری و تجربه پذیری با تعقل رابطه مثبت و معنادار داشته و رابطه ویژگی روان رنجوری با آن منفی و معنادار بود. همچنین برخی ویژگی های شخصیتی با جنسیت رابطه داشت؛ از جمله روان رنجوری در زنان بیشتر از مردان و برون گرایی و با وجدان بودن در مردان بیشتر از زنان بود. در ویژگی تجربه پذیری و توافق پذیری، تفاوتی بین گروه مردان و زنان مشاهده نشد. همچنین، نتایج نشان دهنده رابطه معنادار جنسیت با نمره کل تعقل بود که میزان تعقل در مردان بیش از زنان بود. بین مؤلفه های تعقل، ارتباط فرد با خدا و ارتباط فرد با دین و مذهب، تفاوتی بین مردان و زنان مشاهده نشد. پیش بینی تعقل آزمودنی ها بر اساس عوامل ویژگی های شخصیت و جنسیت، فقط در مورد با وجدان بودن، روان رنجوری، توافق پذیری و برون گرایی معنادار بود. این متغیرها در مجموع 2/67% از تعقل آزمودنی ها را پیش بینی نمود.