مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عرصه خصوصی
حوزه های تخصصی:
مواجهه مسلمانان با دنیای مدرن، آنان را به بازنگری در حوزه های مختلف، از جمله حجاب زنان و حضور اجتماعی آنان وا داشت. در این بین، توجه مقاله حاضر معطوف به تبیین رویکرد نشریه تجدد طلب ملانصرالدین، به مسئله حجاب و مشارکت اجتماعی زنان می باشد. سوال ما در این تحقیق این است که؛ مصادیق حجاب از نظر ملانصرالدین چه بود و چگونه بین معانی سنتی حجاب و دلالت های مدرن از آن و مسئله حضور اجتماعی زنان پیوند برقرار کرد؟ روش پژوهش، توصیفی و تحلیل محتوای مقالات ملانصرالدین در پنج سال نخست آن است. نتایج نشان می دهد، ملانصرالدین با تأسی به تجدد گرایی بحث حجاب را به چالش کشید و به حمایت از حضور اجتماعی زنان پرداخت. و با رد صریح هرگونه ارتباط بین حجاب و عفاف آن را برداشتی سنتی دانست و بر انتخابی بودن حجاب و عدم مغایرت آن با آموزه های سنتی تاکید نمود.
طراحی هویت مند سکونت گاه های انسانی "رویکردی کل نگر در ارتباط با سکونت"
حوزه های تخصصی:
فقدان هویت در بافت های شهری، عدم توجه به فراهم نمودن کیفیت مناسب زندگیو تمرکز عاملین امر در پیشبرد جنبه های کمی و فیزیکی ساخت و ساز سکونتگاه ها از عواملی بوده که رضایت ساکنان را از اجزای طرح های شهری برآورد نکرده است. هدف از نگارش این مقاله ارائه راهکارهایی در جهت لحاظ نمودن عنصر هویت به طریقی کلی در مقیاس های مختلف سکونت می باشد. روش اتخاذ شده در این مقال ساختار چهار ردیفه ای از سکونت تحت عناوین "آبادی"، "فضای شهری"، "نهاد یا مؤسسه" و "خانه" است که شولتز ارائه می کند و بدین ترتیب تقسیم بندی جامعی از شهر را به دست می دهد. تدابیر اتخاذ شده در مقیاس آبادی شامل استفاده از قوانین گشتالت و تحلیل دورنمای شهر به وسیله آن ها است. در عرصه عمومی آنچه مورد اهمیت است دسترسی همگانی در جهت افزایش حضور، مداخله و مشارکت در فضا برای شکل گیری تصویر ذهنی و هویت یابی در خلال این امر است. انعطاف پذیری فضاهای شهری، اتخاذ معیارهای زیبایی شناسانه، توجه به روابط توده و فضا و سازگاری ساخت و ساز های جدید با روحیه مکان از سایر موارد مورد توجه در این سطح بوده است. مهم ترین نکته در برداشت تصویر ذهنی مطلوب ایجاد واحدهایی همسایگی با لبه های مشخص در سطح شهر است. در نهاد عمومی توجه به این نکته که معماری عمومی باید برخاسته از فرهنگ و محیط باشد مدنظر بوده و خانه به عنوان خصوصی ترین عرصه باید به منزله مکانی در نظر گرفته شود که شخص گویی صندوقچه ای از چیزهایی را که به آن تعلق دارد در آن جمع آوری کرده است و با رسیدن به آن آرامش می یابد. در نتیجه اجرای موارد فوق و پرهیز از اقدامات مقطعی و موردی می توان انتظار داشت که ساکنان به محل سکونت خود در نتیجه برخورداری از سطح کیفیت مطلوب تعلق حس نموده فرسودگی بافت ها، مهاجرت های بی برنامه و ناهنجاری های اجتماعی و ... کمرنگ تر گردد.
تأثیر سبک زندگی بر تفکیک عرصه های عمومی از عرصه های خصوصی مورد استفاده زنان در خانه های اشرافی قاجار در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت اجتماعی، فرهنگی و تا حدودی هویت اقتصادی افراد در جامعه، بوسیله جنسیت تعیین می شود. و عوامل متعددی مانند باورهای فرهنگی، ساختار خانواده، ارزش ها و... در تعیین این هویت نقش تعیین کننده دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سبک زندگی مردم اشرافی دوران قاجار بر روابط فضایی خانه های محل سکونت شان در تقسیم بندی و تفکیک عرصه های عمومی از عرصه های خصوصی مورد استفاده زنان می باشد. مطالعات پژوهش بصورت میدانی وکتابخانه ای است و با استفاده از نرم افزار نحو فضا مورد تحلیل قرار گرفتند. مولفه های کلی سبک زندگی به مولفه های جزیی شامل روابط اجتماعی، ساختار خانواده، معیشت و اقتصاد، شغل و هویت اجتماعی دسته بندی شده است و تاثیر هر کدام از این مولفه ها بر تفکیک عرصه های خصوصی زنانه مورد مطالعه قرار گرفت.و این نتیجه حاصل شده است که تعداد فضاهای خصوصی و نحوه قرار گیری آنها، و همچنین ارتباط آنها با عرصه های عمومی موجود در خانه، متاثر از سبک زندگی و ساختار خانواده و تعداد زنان ساکن است.و تعداد عرصه های خصوصی زنانه در هر سه دوره قاجار متفاوت از یکدیگر می باشند، و فضاهای جدیدی بعنوان فضاهای واسط(جداکننده) در این خانه ها شکل گرفته اند.
کودکان در شهر: بررسی ساختار فضایی مسکن و شهر در ارتباط با فرهنگ کودکی در منطقه یازده تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان، به عنوان زیست کنندگان فضای شهری، بخش مهمی از جامعه و همچنین گروه اجتماعی نادیده گرفته شده در شهر تهران هستند. به منظور در نظر گرفتن جنبه های متنوع درک و زیست کودکان در فضای مسکونی و شهری، این مقاله سعی دارد تا با ارائه نتایج حاصل از بررسی مشارکت کودکان در ارتباط با مسکن و شهر، محققان اجتماعی- فرهنگی و مدیران و برنامه ریزان شهری را متوجه جامعه ای بزرگ از انسان هایی کوچک سازد. برای این منظور با رویکردی برساختی، کودکان به عنوان کنشگران اجتماعی شناخته می شوند که درکی ذهنی و واقعی از نیازهای خود در یک جامعه ی شهری دارند؛ می توانند موقعیت خود را در جامعه ی شهری تعریف کنند و نسبت به عوامل محیطی و کالبدی ناخوشایند واکنش نشان دهند. بررسی اسناد بالادست و کالبد مسکونی و شهری منطقه یازده تهران در مقایسه با داده های کیفی حاصل از نتایج مشاهده ، مصاحبه غیرساختمند، بررسی متن و نقاشی کودکان با روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی ما را به این مهم می رساند که برای داشتن جامعه ای سالم و پویا گسترش عرصه عمومی در شهر و ایجاد فضای کاملاً خصوصی برای کودکان در خانه امری ضروری است. شهر مطلوب کودکان فضایی است که حداکثر نیاز های جسمی و روانی آنان را تأمین می کند؛ فرهنگ دوران کودکی و فردیت در فضای خصوصی بازنمایی می شود و تعامل و مشارکت اجتماعی، دسترسی به امکانات شهری، احساس آرامش و امنیت در فضای عمومی گسترده را فراهم می آورد. ملاحظات کودکان از فضای معماری و شهری، جنبه های مختلف کالبدی، ذهنی و رفتاری آن را شامل می شود که بارها در مصاحبه ها و نقاشی ها به آن اشاره کرده اند.
پدیدارشناسی ادراک زنان سرپرست خانوار از خود در دو عرصه خصوصی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
251 - 293
حوزه های تخصصی:
هویت زنان سرپرست خانوار در هر جامعه ای در قالب نقش های جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرزندپروری در دو عرصه خصوصی و عمومی تعریف می شود. هدف از مطالعه حاضر، واکاوی و بازنمایی تجربه زیسته این زنان در مناسبات خویش در دو عرصه خصوصی و عمومی آنان است. این پژوهش با رویکردی پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، شهر مشهد و شرکت کنندگان زنان سرپرست خانوار در تابستان 1400بودند که با روش هدفمند از نوع ملاکی و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد و در اتمام 21مورد با اشباع نظری به پایان رسید. تحلیل روایت مشارکت کنندگان با روش کلایزی و نرم افزار MAXQDA نسخه 12 انجام شد. مرور مصاحبه ها، چهار مضمون اصلی نقش های خانوادگی، اجتماعی، ویژگی های زنانه و ارتقاء خودپنداره را آشکار ساخت. در ادراک زنان سرپرست خانوار، عرصه خصوصی، قلمروی خاص آنان محسوب می شود که با مضمون مراقبت و زنانگی گره خورده است. در این عرصه، مضامین خانه داری، رسیدگی به فرزندان و امور خانه پررنگ است. در عرصه عمومی این گونه زنان، به فعالیت های اقتصادی مشغولند. ناتوانی های مالی، شناختی، جسمی و عملکردی در این حوزه شناخته ترین عوامل تأثیر گذار در حضور کم رنگ تر آنان در فعالیت های عمومی است. پاردایم هایی ادراکی در این گونه از زنان از خود وجود دارد که می تواند موضوع تفکر و پژوهش در عرصه جنسیت، زنانگی و سرپرستی خانوار باشد.
تدوین مدل مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مرتبط با سبک زندگی زنان جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزه های تخصصی:
زنان به واسطه حضور پررنگ تر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار می گیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متن مصاحبه ها در نرم افزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرام های رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسی های میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواسته ها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصه های ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطاف پذیری و تنوع پذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصه های فیزیکی «تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاق ها، پیکره بندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آن ها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجره ها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاق های خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازه ای» از مهم ترین مؤلفه های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاه های زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیت های فرهنگی در طراحی اتاق ها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.