فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی پیش آیندهای وسواس مرگ از طریق جهت گیری مذهبی و سنخ شخصیتی عصبیت در پرستاران زن بیمارستان های شهر تهران انجام شد.مطالعهحاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه پرستاران زن بیمارستان های خصوصی شهر تهران (لاله، دی، آپادانا، آسیا، آزادی، تهرانپارس، خاتم الانبیاء، فجر) در سال 1391 بودند. به این منظور، 110 پرستار زناز طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های وسواس مرگ عبدالخالق، جهت گیری مذهبی آلپورت و خرده مقیاس عصبیت پرسش نامه سنخ های شخصیتی نئو مورد بررسی قرار گرفتند. داده هاازطریقنرم افزار SPSSنسخه16وبااستفادهازآزمون-هایضریبهمبستگیپیرسونوتحلیلرگرسیونچندمتغیریتحلیلشدند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری مشخص نمود که 30 درصد واریانس وسواس مرگ توسط متغیرهای پیش بین (جهتگیری مذهبی بیرونی و سنخ شخصیتی عصبیت) تبیین می شود. همچنین رابطه بین وسواس مرگ با جهت گیری مذهبی بیرونی(p<0/01)، جهت گیری مذهبی درونی (p<0/01)، و سنخ شخصی عصبیت(p<0/01) معنادار است. جهت گیری مذهبی بیرونی و سنخ شخصیتی عصبیت می تواند موجب شکل گیری افکار نشخواریو وسواس گونه در مورد مرگ و جنبه های مختلف آن شود.
مطالعه تطبیقی وضعیت و جایگاه زنان در ایران و مالزی بر اساس شاخص نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
75 - 92
حوزه های تخصصی:
برابری جنسیتی، عدالت و توانمندسازی زنان از ارکان اصلی توسعه انسانی و عاملی مهم برای دستیابی به توسعه سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی کشورهاست. زنان، همانند مردان، به عنوان منابع ارزشمند در توسعه و پیشرفت جامعه خود نقش تعیین کننده ای دارند. تجربه بسیاری از کشورها نشان داده در هر جامعه ای که سهم زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بیشتر باشد، آن جامعه از رشد و توسعه بیشتری برخوردار خواهد بود. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تبیین وضعیت و جایگاه زنان در دو کشور ایران و مالزی بر اساس شاخص های نابرابری و شکاف جنسیتی بر پایه نظام برنامه ریزی و برنامه های توسعه هر کشور، میزان عملی کردن این اهداف و در نهایت انعکاس این اقدامات در آمار و گزارش های جهانی است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش، روش تطبیقی است که با تکیه بر گزارش های اسنادی سازمان ملل، شاخص های توسعه انسانی و مجمع جهانی اقتصاد و همچنین برنامه توسعه و گزارش های رسمی مربوط به زنان در دو کشور مالزی و ایران انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که به رغم اینکه در برنامه توسعه هر دو کشور به بهبود وضعیت زنان توجه و اقداماتی نیز انجام شده است، در عمل، براساس آمارهای جهانی، به خصوص در شاخص نابرابری و شکاف جنسیتی، مالزی رتبه بالاتری از ایران دارد. در این مقاله، تلاش خواهد شد دلایل این تفاوت تبیین و بررسی شود.
رؤیارویی ایرانیان با فمینیسم از فمینیسم ایرانی تا فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارمغان مهم رؤیارویی ایرانیان با تجدد، چالش بین سنت های دینی و تجدد بود. حوزه مسائل زنان و خانواده نیز در چنبره این چالش گرفتار آمد. این نوشتار می کوشد با رویکردی جامعه شناختی تاریخی و با روش اسنادی و کتابخانه ای به این پرسش ها پاسخ دهد که تفکر فمینیستی از چه زمانی وارد فضای فکری جامعه ایرانی شد و با تکیه بر چه بسترهایی به اشاعه خود پرداخت و در این مسیر چه مراحلی را پشت سرگذاشت؟ یافته ها حکایت از این دارد که حوادث پیش و پس از انقلاب مشروطه، زمینه آشنایی برخی زنان ایرانی را با جنبش زنان در غرب، فراهم آورد. در این میان، ساختاری شبه جنبش در ایران شکل گرفت که بر زیست بهتر زنان و احقاق حقوق زنان تأکید می کرد. اما با ظهور دوره پهلوی ها، جنبش شکل دولتی به خود گرفته و به موجی آسوده بدل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، موج سومی از جنبش شکل گرفت که همگرایی بیشتری با مبانی فمینیسم غربی داشت. این موج را طیف های متفاوت و گاه متناقضی تشکیل می دهند که علی رغم تفاوت های بسیار، در این نکته مشترکند که مسائل عصر مدرن را نباید با دین توضیح داد. این رویکردها از یک سو، از فقدان نگرش علمی رنج می برند و از سوی دیگر، نوعی الگوبرداری صرف از مسائل زنان در غرب و بی توجه به ظرفیت های فرهنگی و ملی در حل مسائل زنان هستند. افزون بر این، رویکردهای آنان نوعا سیاسی است که می توانند از سوی دشمنان مورد بهره برداری قرار گرفته و خطری بزرگ برای امنیت ملی باشند.
بازنمایی طبقه و مناسبات طبقاتی در سینمای ایران مطالعه ی موردی فیلم ”جدایی نادر از سیمین“(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی بسیاری در جامعه ی ایران رخ داده که زمینه ساز تغییرات دامنه دار در آرایش، مناسبات و هویت طبقات جامعه ی کنونی ایران شده است. یکی از متونی که در آن، موضوع طبقه و مناسبات طبقاتی، در مختصاتی کوچک، بازنمایی شده، فیلم جدایی نادر از سیمین است. بر همین اساس، در این مقاله تلاش شده است تا طبقه و مناسبات طبقاتی در این فیلم با رویکرد بازنمایی و روش نشانه شناسی تحلیل و بررسی شود. مطالعه ی رمزگان فیلم، نشان داد که در این اثر، دو طبقه ی متوسط و فرودست (کارگر) بازنمایی شده اند. طبقه ی متوسط در این متن از لحاظ هویتی، طبقه ای نوگرا، متمایل به غرب، اما آشفته و ازهم گسیخته است. طبقه ی فرودست نیز به مثابه طبقه ای در مضیقه، بازنمایی شده که رویکرد غیر عرفی و مذهبی به مسائل دارد و به لحاظ زیست جهان در ساحت سنت سیر می کند. فیلم همچنین صورت بندی طبقاتی جدیدی از جامعه ی ایرانی و مناسبات فیمابین ارائه می کند و ضمن بازنمایی تقابل های طبقاتی و ساختی، روایت گر جدایی و شکاف های عمیق و گسترده در سطوح مختلف جامعه ی ایرانی است که همواره بوسیله ی اعضای طبقات، در قالب تمایزهای خود از دیگری برجسته و بازتولید می شود و سویه های ایدئولوژیک و آنتاگونیستی به خود می گیرد.
بررسی میزان تأثیر آموزش گروهی مدیریت خشم بر عزت نفس دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی یک شهرک نظامی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی رفتاری بر عزت نفس دانش آموزان مدارس راهنمایی دخترانه یک شهرک نظامی است. ""آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی رفتاری بر افزایش عزت نفس دانش آموزان مؤثر است."" فرضیه تحقیق بوده ا ست. روش پژوهش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را تمام دانش آموزان مدارس راهنمایی دخترانه یک شهرک نظامی در تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری تصادفی ساده، و افراد نمونه که 45 نفر بودند با روش جایگزینی تصادفی در سه گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده برای اندازه گیری میزان عزت نفس آزمودنیها، آزمون عزت نفس کوپر اسمیت است. بر اساس اطلاعات پس آزمون عزت نفس و مقایسه آنها با پیش آزمون با بهره گیری از تحلیل واریانس، 52% تغییر پس از اعمال مداخله در گروه آزمایش مشاهده شد که نشاندهنده افزایش عزت نفس کلی آزمودنیها پس از آموزش گروهی مدیریت و کنترل خشم بوده است.
بررسی تغییرات باروری زنان بر حسب موقعیت های اجتماعی- اقتصادی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش باروری در ایران مباحث زیادی پیرامون وضعیت جمعیت مطرح کرده است.در این مقاله تغییرات رفتار باروری زنان برحسب وضعیت اجتماعی- اقتصادی زوجین بررسی شده است. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 410 زن همسردار 15 الی 50 سال هی شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. تحلیل های دو متغیره و چند متغیره نشان می دهد سطح تحصیلات زنان مه مترین عامل مؤثر در تعداد فرزند، تعداد فرزند ایده آل، سن ازدواج، به کارگیری نوع وسیله ی پیشگیری از بارداری و داشتن ترجیح جنسی فرزند است. بی سواد بودن زنان و نیز داشتن تحصیلات ابتدایی که بیشتر آنها را در پایگاه اجتماعی پایین قرار می دهد، زمینه های سن ازدواج پایین و در نتیجه باروری بالا را برای آنها فراهم نموده است. در کنار تحصیلات زنان، مرتبه ی شغلی زن و همسرش، میزان درآمد و هزینه ی خانواده و نیز میزان پایگاه اجتماعی- اقتصادی محاسبه شده برای زوجین، در تغییر نگرش به نوگرایی و در نتیجه در رفتار باروری زنان از جمله سن ازدواج آنان مؤثرند. همه ی زنان بررسی شده با سطوح اجتماعی و اقتصادی مختلف، تمایلی برای بالا بردن فرزندآوری از طریق سیاست های تشویقی افزایش موالید ندارند. عقیده ی آنها به ویژه زنان برخوردار از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالا این است که بسته های تشویقی بلندمدت نبوده و نمی تواند تضمینی برای بهتر شدن وضعیت زندگی فرزندانشان در آینده باشد.
بررسی الگوی پوشش جوانان شهر یاسوج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تغییرات صورت پذیرفته در الگوی پوشش جوانان و گرایش سلیقة جوانان در استفاده از الگوهای پوشش مدرن که اغلب سنخیتی با ارزش ها و هنجارهای دینی و بومی ندارند، بیش از یک دهه است که برای جامعة ایرانی به منزلة یک آسیب مطرح شده است. مطالعة پیش رو با هدف سنجش وضعیت الگوی پوشش، در میان 330 نفر از جوانان شهر یاسوج، با روش نمونه گیری خوشه ای و با ابزار پرسش نامة محقق ساخته انجام گرفته است. داده های تحقیق با نرم افزار spss و با انجام آزمون های هم بستگی تحلیل شد. با استخراج و کدگذاری دوبارة گویه های مربوط به سنجش الگوی پوشش با اختصاص نمره های مشخص به گویه ها و ترکیب آنها مقیاس الگوی پوشش به دست آمد، که در این میان، الگوی پوشش سنتی شبه مدرن بیشترین تعداد فراوانی را به خود اختصاص داد. در این پژوهش متغیرهای التزام دینی، سرمایة فرهنگی و مصرف به ترتیب بیشترین هم بستگی را با الگوی پوشش نشان دادند.
تغییرات نسلی ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
409 - 425
حوزه های تخصصی:
مطالعه تغییرات نسلی «ارزش فرزند» و رفتار فرزندآوری در بین زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی، موضوع مقاله حاضر است. نسل های مختلف زنان در ایران، بر اساس تجربه زیسته مشترک، نگرش و برداشت متفاوت و گاه متضاد از معنا و مفهوم فرزند و فرزندآوری دارند. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع مقطعی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت آماری شامل پنج نسل از زنان شهر زنجان است که از هر نسل 100 نفر انتخاب شده و در مجموع 500 نفر حجم نمونه این تحقیق را تشکیل داده اند. روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به شیوه PPS است. در یافته های تحقیق، تفاوت میانگین نمره ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری، در بین نسل های مطالعه شده، به لحاظ آماری معنادار است. پایین ترین سطح ارزش فرزند در بین نسل زنان سال های 1371 تا 1374 و بالاترین سطح مربوط به نسل زنان سال های قبل از 1342 است. فردگرایی با ارزش فرزندآوری رابطه منفی و معکوس دارد. دینداری و ارزش فرزندآوری رابطه مثبت و مستقیمی دارند و تأثیر تجربه جهانی شدن بر ارزش فرزند، در نسل متولدان 1358 تا 1367 شدیدتر از سایر نسل هاست. تفاوت تغییر رفتار فرزندآوری بین زنان نسل های مختلف در ایران با توجه به تجربه تاریخی، زیستی، و آگاهی نسلی متفاوت هر یک از نسل ها، همراه با تضاد ساختی و نسلی قابل تبیین است و تغییرات نسلی ارزش فرزند، هم از لحاظ ذهنی و تاریخی و هم از لحاظ عینی و ساختی، قابل بررسی است. تجربه جهانی شدن زنان در کنار افزایش آگاهی و انتظارات و دگرگونی در نقش و موقعیت آنان پس از انقلاب اسلامی، در برداشت و ارزیابی آنان از ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری تأثیرگذار بوده است.
بررسی تعارض های کنوانسیون «رفع تبعیض از زنان» با دیگر اسناد و معاهدات بین المللی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تعارض های کنوانسیون رفع تبعیض از زنان را با دیگر اسناد و معاهدات بین المللی بررسی کرده است. بدین منظور، نخست مبانی نظری و مفهومی تعارض ها از منظر معاهدات بین المللی تبیین گشته و سپس انواع تعارض ها و راه کارهای مواجهه با آنها مرور می گردد. در بخش بعدی، تعارض های کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با دیگر اسناد و معاهدات بین المللی بررسی گردیده است. همان گونه که ملاحظه می شود، کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با منشور سازمان ملل (در بحث حاکمیت ملی)، کنوانسیون معاهدات، اعلامیة حقوق بشر (در بحث مادری و ادیان)، کنوانسیون حقوق کودک، سند پکن و حتی با خود این کنوانسیون دارای تعارض های جدی است که این تعارض ها در مقاله حاضر مطالعه و بررسی شده است.
پژوهش در وضعیت نکاح و مهر سفیه در فقه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون مدنی در باب لزوم رشد در نفوذ نکاح، حکم صریحی ندارد. قریب به اتفاق فقیهان امامی به دلیل وجود تبعات مالی نکاح و بر اساس قواعد عمومی حجر سفیه و یا بر اساس نصوص خاص، نکاح سفیه بدون اذن ولی را غیرنافذ شمرده اند. برخی اساتید حقوق با تفکیک قرارداد راجع به مهر از نکاح، حجر سفیه را محدود به توافق راجع به مهر دانسته و اصل نکاح وی را نافذ قلمداد کرده اند. با توجه به پیوستگی مهر با عقد نکاح، این تفکیک قابل قبول به نظر نمی رسد. مهر از توابع نکاح و نوعی التزام ضمنی محسوب می شود و بر این اساس چاره ای جز حکم به حجر سفیه در امر نکاح به نظر نمی رسد. ریشه عدم تصریح قانونگذار به موضوع لزوم رشد در نکاح را باید در وضعیت ویژه سنّ بلوغ و اماره رشد در زمان تصویب قانون مدنی و افزوده شدن شرط «قابلیّت صحّی ازدواج» که بر اساس آن نکاح قبل از رسیدن به سنّ خاصی ممنوع بود، جستجو نمود.
تحلیل تجربه های زنانه از جراحی زیبایی (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای جراحی زیبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
1 - 20
حوزه های تخصصی:
جراحی زیبایی، به مثابه یکی از شیوه های شایع مدیریت بدن، وارد الگوهای مصرف و فرایند صورت بندی هویت ساز زنان شده است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از جراحی زیبایی، به روش نظریه مبنایی با 27 نمونه زن با تجربه جراحی زیبایی مصاحبه نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان در مواجهه با دگردیسی هنجارهای زیبایی، بدل شدن زیبایی به امری اروتیک، ملال آور بودن زندگی روزمره، و تکثیر تصورات منفی از جسمانیت خویشتن به جراحی زیبایی روی می آورند. در این میان، فردی شدن زیبایی و پیشرفت های علم جراحی به مثابه زمینه تسهیلگر و الگوپذیری از مدل های رسانه ای به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از کنش جراحی زیبایی بر ابزاری شدن بدن، اکتسابی شدن زیبایی، و رسانه ای شدن بدن دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، جراحی زیبایی با وجود ارتقای اعتماد به نفس زنان، مخاطرات جسمی، وسواس زیبایی، اختلال در زندگی روزمره، و انزوای اجتماعی را در پی داشته است.
توانمندسازی مهارت محور کارگران خدماتی زن (مطالعه ای کیفی در مراکز اقامتی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
363 - 386
حوزه های تخصصی:
کارگران خدماتی غیرماهر، از جمله مستخدمان زن در هتل ها و مراکز اقامتی، به رغم سهم عمده ای که در کیفیت خدمات این مراکز دارند، معمولاً موقعیت شغلی نازل و کمتر شناخته شده ای دارند؛ در حالی که شناخت کافی از وضعیت ایشان و عوامل اثرگذار بر عملکرد شغلی آن ها می تواند، با کمترین هزینه ها، دستاوردهای درخور توجه در راستای بهبود وضعیت رفاهی ایشان و نیز ارتقای کیفیت خدمات وابسته به منابع انسانی در صنعت گردشگری از خود بر جای گذارد. تحقیق حاضر پیرامون چنین مسئله ای و با روش کیفی مبتنی بر رویکرد نظریه زمینه ای به مطالعه وضعیت شغلی خانه داران زن ده مرکز اقامتی در شهر مشهد پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان دهنده ضعف عملکرد شغلی و پایین بودن کیفیت زندگی جامعه مطالعه شده و درگیری ایشان با مجموعه ای از مسائل فرساینده و آسیب رسان به سلامت جسمی و روانی در محیط شغلی و زندگی فردی آن هاست. همچنین، بخشی دیگر از نتایج مؤید لزوم هم زمانی آموزش مهارت شغلی و آشنایی با مهارت های عمومی زندگی بوده است که اتخاذ راهبردهای کم هزینه از سوی افراد در زمینه انجام دادن فعالیت های یدی در محیط کار و در نتیجه حفظ سلامتی جسمانی و حصول رفاه مادی بیشتر در درازمدت را به دنبال داشته است.
سنجش عوامل مؤثر بر عملکرد کسب و کارهای زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
545 - 558
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی برای توسعه کسب وکارهای زنان روستایی در گام نخست نیازمند شناسایی عوامل بهبود دهنده عملکرد این گونه کسب وکارهاست. بر همین اساس، در پژوهشی پیمایشی به بررسی ماهیت و کیفیت اثر گذاری هر یک از عوامل مؤثر بر ارتقای عملکرد کسب وکارهای زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان میانه پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان روستایی دارای کسب وکار در روستاهای شهرستان میانه تشکیل دادند که از بین آن ها 111 نفر برای حجم نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه به منزله ابزار اصلی تحقیق جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها و مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که ارتباط بین متغیرهایی نظیر اهداف، انگیزه ها، داشتن مهارت برنامه ریزی، مهارت های مختلف کسب وکار و در نهایت برخورداری زنان از برخی نقاط قوت در کسب وکار با عملکرد کسب وکار آن ها معنادار است و این متغیرها می توانند عملکرد کسب وکارهای کارآفرینانه زنان روستایی را تبیین کنند. بر مبنای نتایج تحقیق می توان گفت تقویت متغیرهای مذکور می تواند روند توسعه کارآفرینی زنان روستایی را در این مناطق سرعت بخشد.
فراتحلیل مطالعات خانواده در زمینه عوامل مقو م و عوامل فرساینده خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، به منزلة اصلی ترین نهاد اجتماعی، تأمین کننده نیازهای اساسی انسان است و نقش بی بدیلی در پرورش نسل و انتقال فرهنگ و ارزش ها دارد. از جنبه تاریخی نیز خانواده گرایی در ایران یکی از شاخص های ارزش های نظام فرهنگی بوده است. تغییرات اجتناب ناپذیر دوره جدید می تواند در ساختار و کارکردهای خانواده تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش ترکیب و تلفیق نتایج تحقیقات انجام شده در حوزه خانواده برای شناسایی عوامل مقوّم و عوامل فرساینده خانواده ایرانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش مطالعه اسنادی از نوع فراتحلیل است. نمونه آماری 64 اثر پژوهشی مرتبط با موضوع عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده است که تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. تایج پژوهش نشان داد که اغلب آثار به لحاظ برخورداری از نظریه های رایج دارای پشتوانه علمی است، اما به علت اتکا به متغیرهای خاص نوعی تقلیل گرایی در آن ها وجود دارد. تحلیل نهاد خانواده، در زیست بوم فرهنگ ایرانی اسلامی، به نظریه پردازی جامع و زمینه مندتری نیاز دارد. در این بررسی، مشخص شد که محققان 104 عامل، به تفکیک 62 عامل مقوّم و 42 عامل فرساینده خانواده ایرانی، را شناسایی کرده اند که به ترتیب دارای 191 و 125 فراوانی در سه بعد فردی و خانوادگی و اجتماعی است. به این ترتیب، مجموع عوامل دارای 316 فراوانی است و محاسبه کلی نشان می دهد که رده های اول تا سوم به ترتیب اولویت به عوامل خانوادگی 55 درصد (173مورد) سپس عوامل فردی 40 درصد (137مورد) و رده آخر به عوامل اجتماعی 5 درصد (16مورد) اختصاص دارد. در تحلیل نهایی، الگویی مشخص از عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده، که حاصل متغیرهای مورد بررسی محققان است، در 11 محور موضوعی به دست آمد که به ترتیب اولویت بدین قرارند: عوامل فرهنگی (در این تحقیق شامل ایمان و عقاید و ارزش های اخلاقی)، تعاملات خانوادگی، سلامت جسمی و روحی، رشد فردی، شیوه اداره زندگی خانوادگی، امور اقتصادی و رفاه مادی، محیط فرهنگی اجتماعی و سیاسی جامعه، اختلاف سنی زوجین، مدت زناشویی، خدمات عمومی، حمل ونقل عمومی، و ملاحظات بهداشتی جامعه.
بررسی نقش نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفیِ زنان و مردان متأهل شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفی زنان و مردان متأهل شهر قزوین انجام شد.روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. نمونه 200 نفر از زنان و مردان متأهلی بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از مناطق مختلف شهر قزوین از میان افرادی انتخاب شدند که تقریباً پنج سال از ازدواج آنهاگذشته بود. برای گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه مقیاس نگرش به عشق(LAS) هندریک و هندریک با ضریب آلفای (82/0) و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن با ضریب آلفای(93/0) استفاده شد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین طلاق عاطفی و انواع نگرش به عشق(شهوانی، دوستانه و نوع دوستانه) رابطه معناداری وجود دارد. یافته دیگر اینکه نگرش های عشقی شهوانی، بازی گونه و دوستانه به ترتیب به میزان 30%، 32% و 33% در سطح معناداری (01/0 p≤) قابلیت پیش بینی طلاق عاطفی را دارند. کیفیّت نگرش همسران به مقوله عشق، به عنوان متغییر پیش بینی کننده رضایت یا عدم رضایت زناشویی، نقش مهمی در فرایند زندگی مشترک ایفا می کند. لذا توجه درمان گران خانواده به نگرش های عشقی همسران، می تواند شرایط تثبیت زناشویی موفق را در آینده زندگی مشترک آن ها فراهم کند.
بررسی جامعه شناختی نگرش به مهریه در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
خانواده کوچک ترین نهاد و گروه اجتماعی است که زیربنای جامعه را تشکیل می دهد. اساس خانواده، برقراری پیوند زناشویی بین زوجین، و پذیرش حقوق و تکالیف مترتب بر آن است. در رابطه با حقوق زن بعد از ازدواج، به دو نوع حق تأکید شده است؛ حقوق مالی و غیرمالی. مهریه و نفقه از حقوق مالی مختص به زوجه هستند. مسئله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر عوامل مختلفی مانند جنس، سن، تحصیلات، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، اعتماد اجتماعی، عرف، پایبندی به ارزش های دینی، همسالان و رسانه های جمعی بر نگرش افراد درخصوص کارکرد مهریه و عوامل تعیین میزان مهریه است. نمونه مورد مطالعه شامل 261 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بودند. روش مطالعه اسنادی و پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای اعتماد اجتماعی، عرف، تحصیلات، پایبندی به ارزش های دینی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، رسانه های جمعی، جنسیّت، همسالان و سن 65% از نگرش افراد درخصوص کارکردهای مهریه را تبیین می کنند که از بین آن ها، متغیر اعتماد اجتماعی بیش ترین سهم را داشته است. همچنین متغیرهای ذکر شده 63% از نگرش افراد درخصوص عوامل تعیین میزان مهریه را تبیین می کنند که بین آن ها، متغیر عرف بیش ترین سهم را دارا است.
تحلیل کیفی پیوند حمایت اجتماعی و تغذیه با شیر مادر در بین مادران شاغل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده فرهنگ شیردهی مادران بر اساس تجارب آنها و با تأکید بر مفهوم حمایت اجتماعی مورد کاوش قرار گیرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش کیفی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 37 نفر از پرسنل بهداشتی و مادران صورت گرفت. این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند ترکیبی انتخاب شدند و یافته های حاصل از مصاحبه با آنها توصیف و با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شد. سه سنخ حمایت اجتماعی در فرهنگ شیردهی نمونه مورد مطالعه است. بر این اساس مقولات «وجود روابط محبت آمیز بین زوجین» و «درک نیازها و کمک همسر، خانواده و دوستان» سازنده حمایت عاطفی، «لزوم آموزش شیردهی در دوران بارداری و پس از زایمان» و «کسب اطلاعات از مراکز بهداشت، پزشکان و مشاوره شیردهی»، سازنده حمایت اطلاعاتی، «رعایت قوانین شیردهی» و «تأمین نیازهای مالی مادران شاغل» سازنده حمایت ابزاری هستند.
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در استان ایلام طی سال های 1385-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بالا رفتن سن ازدواج و میزان طلاق، سبب شده است که مسئله ی ازدواج و طلاق، موردتوجه گروه زیادی از کارشناسان، قرار گیرد. بررسی این مسئله در جامعه به منظور برنامه ریزی، وامدارِ آگاهی یافتن از شاخص های ازدواج و طلاق است؛بر این اساس مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی شاخص های ازدواج و طلاق در استان ایلام، طی سال های 1385 تا 1392 و مقایسه ی آنها با شاخص های کشوری، نگاشته شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی اسنادی و با تکیه بر تحلیل ثانویه بوده که از طریق آن به بررسی چگونگی وقایع ازدواج و طلاق در استان، پرداختهشده است. نتایج به دست آمده، گواه این است که: میانگین سن ازدواج برای زوج ها در اولین ازدواج، نزدیک به 28 سال است که به طور متوسط 5 سال با زوجه اختلاف دارند(23 سال در مقابل 28 سال). در استان ایلام نسبت طلاق به ازدواج در مقایسه با متوسط کشوری، پایین تر است. به طوری که در اکثر آمارگیری ها این نسبت در کشور، بیش از دو برابر استان ایلام بوده است. در سال 1392 مقدار این نسبت برای استان ایلام و کل کشور به ترتیب برابر با 4/9 و 1/20 بوده است. سن طلاق در بین زنان، پایین تر از مردان است. میانگین سن طلاق برای زنان، نزدیک به 27 سال و برای مردان 34 سال است. در اکثر طلاق های صورت گرفته، سن زوج بیشتر از سن زوجه است که نمای آن، مربوط به چهار سال اختلاف سن زوج نسبت به سن زوجه است. در اکثر موارد، اختلاف سن زوج به زوجه در زمان طلاق، کمتر از 4 سال بوده است؛ البته مقایسه ی میزان دوام زندگی مشترک در استان ایلام با میانگین کشوری، نشان می دهد که در سال 1392 در استان ایلام 7/54 درصد طلاق ها مربوط به زوج هایی بوده است که کمتر از 4 سال زندگی مشترک داشته اند؛ اما متوسط کشوری در سال مذکور، برابر با 8/42 درصد بوده است؛ درواقع می توان چنین بیان کرد که در استان ایلام، میزان دوام زندگی مشترک، کمتر از متوسط کشوری است. در سال 1392 به طور متوسط، طول مدت زندگی مشترک در کشور 9/7 سال بوده است که استان های اردبیل و ایلام به ترتیببا میانگین 5/5 و 6/5، کمترین طول مدت دوام زندگی را در بین استان های کشور، دارا بوده اند. میانگین سن طلاق در بین دختران، پایین تر از پسران است که در استان ایلام، طی سال های موردبررسی، روندی کاهشی داشته و پایین تر از میانگین کشوری بوده است.
هویت اجتماعی زن از دیدگاه شهید مطهری
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
69-77
حوزه های تخصصی:
این گفتار به مبانی فکری استاد شهید، مرتضی مطهری، و نگرش او به حقوق فردی واجتماعی زن در جامعه می پردازد. در این نوشتار با تکیه بر برخی نوشته ها، سخنرانی ها و یادداشتهای این معلم بزرگوار، جایگاه انسانی زن، بویژه هویت اجتماعی او، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی ها نشان می دهد که از دیدگاه استاد، در گذشته به « انسان » بودن زن توجه نمی کردند و فقط متوجه «زن » بودن او بودند و از طرف دیگر در دوره مدرن به خاطر توجه شدید به انسان بودن یا زن، « زن بودن » وی مورد غفلت قرار گرفته است. استاد شهید مرتضی مطهری، با توجّه به حضور موثر زنان در عرصه های مختلف جامعه و تأثیرگذاری آنان بر فعالیت های اجتماعی مردان، زن را وجودی با هویت اجتماعی متعالی قلمداد می کند و با تأسی از آیات قرآنی و احادیث و تعالیم اسلامی برای زن، جدا از جنسیت او، ارزش و اعتبار فردی و اجتماعی والایی قائل است.