فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزه های تخصصی:
مسئله مشارکت زنان از سرفصلهای مورد توجه در عرصه های پژوهشی کشور طی دهه های اخیر محسوب می گردد. نگاهی کلان و جامع به کم و کیف این عرصه و ارائه تحلیلی از نحوه ی بازنمود مشارکت زنان در پژوهش ها، رسالتی است که این مقاله به دنبال تحقق آن بوده است. در این پژوهش با فراتحلیل 29 پایان نامه، 212 کتاب و123 مقاله که به ترتیب از پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ی ملی و سایت نورمگز استخراج شده، به این یافته ی مهم و اساسی در حوزه زنان نائل آمدیم که حوزه مشارکت زنان، در بدنه ی نخبگانی و دانشگاهی از بعد از انقلاب تا کنون از روند مشخصی که ذیل آن بتوان به ارائه مدلی نظامند از کم و کیف مشارکت زنان در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یافت، برخوردار نبوده و به صورت مشهودی تحت تأثر فضاهای گفتمانی دولتهای حاکم بوده است و متأسفانه نگاه جزئی و موردی داشتن نسبت به مشارکت زنان در عرصه های محدود(اقتصادی-سیاسی) منجر به غفلتی مهم در شکل گیری نگاهی همه جانبه به این حوزه گردیده است.
مشکلات نوجوانان و ارتباط آن با نهاد خانواده مورد مطالعه: رابطه تعارضات والدینی و سلامت روان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوانی را می توان مهمترین دوره ی زندگی هر فرد دانست که ویژگی های رشدی آن می تواند بر اختلالات روانی- رفتاری فرد در آینده اثر بگذارد. به دلیل آن که بخش وسیعی از ساختار جمعیتی ایران را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند توجه به مسائل آنها حائز اهمیت است. از این رو این پژوهش به بررسی تأثیر اختلافات و درگیری های درون نهاد خانواده و والدین بر سلامت روان نوجوانان پرداخته است. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 600 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز هستند که به صورت تصادفی چند مرحله ایی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. در این تحقیق پاسخگویان به پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دادند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که درآمد خانواده، رفتار والدین با فرزندان در خانه و خارج از خانه و تعارضات والدین بر سلامت روان فرزندان تأثیر دارد. در نهایت مدل تحقیق توانست 41 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نماید.
بسترهای اقتصادی موثر بر تصمیم گیری زوجین به طلاق؛ مطالعه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله فهم چگونگی اثرگذاری بسترهای اقتصادی بر تصمیم گیری زوجین برای طلاق است. داده های مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه عمیق با 40 زن و مرد مطلقه در شهر تهران می باشد. یافته ها نشان می دهد بیکاری و اشتغال ناپایدار، و کسب درآمد از مسیرهای نادرست، وابستگی مالی به خانواده ها، شرایط بد اقتصادی جامعه و فشار مضاعف بر منابع درآمدی خانواده و مدیریت نامناسب منابع مالی خانواده از جمله مسائل مالی افراد در زندگی مشترک بوده است. این مسائل به صورت زنجیره ای با تعاملات کمتر زوجین درون زندگی مشترک، کاهش سطح رفاه خانواده و بتدریج افزایش اختلافات و تضادهای فکری و رفتاری زوجین همراه شده است. بر اساس این مطالعه مشکلات اقتصادی علت بلافصل طلاق نیست بلکه زمینه ساز شرایط دیگری می شود که که نهایتاً به طلاق منجر شود. در واقع مشکلات اقتصادی عامل پنهان و تأخیری است و با یک اثر تأخیری، بر تصمیم زوجین به طلاق اثر می گذارند.
مطالعه کیفیت زندگی سرپرستان خانوار شهر زنجان در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و بررسی جامعه شناختی کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد. سوال اصلی تحقیق این بوده که وضعیت کیفیت زندگی خانواده ها و خانوارهای شهرستان زنجان چگونه بوده و عوامل موثر در تغییر کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهر زنجان چیست؟
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش کمی انجام و به شیوه پیمایشی اجرا گردیده است که ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد که تعداد آنها 110943 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 390 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردیده و سرپرستان آنها مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته های تحقیق: بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده، بین اغلب متغیرهای زمینه ای(همانند سن، سواد، تاهل و ... ) با متغیر سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معنادار وجود داشت. همچنین بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، کیفیت زندگی و سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معناداری وجود داشت.
رفع تورش انتخاب نمونه و درونزایی متغیر دستمزد در برآورد عرضه نیروی کار زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد الگوی عرضه کار زنان متاهل مطابق با آخرین روشهای سنجی و آماری می تواند تا حد قابل توجهی تاثیر عرضه کار زنان متاهل را در تغییرات مالیاتی و رفاهی تفسیر گر باشد. در تحقیق حاضر الگوی عرضه کار زنان متاهل در خانوارهای هر دو زوج شاغل و دارای درآمد غیر کاری بر اساس چارچوب الگوی نئوکلاسیک برآورد شده است. داده های تحقیق بر گرفته از اطلاعات خُرد هزینه و درآمد خانوار در سال 1392 و روش تخمین توجه به رفع تورش انتخاب نمونه و استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته(GMM) است. یافته ها نشان می دهد عرضه کار زنان متاهل، استاندارد و کشش دستمزد خودی مثبت و معنادار است، لذا برنامه های رفاهی و مالیاتی تاثیر واضحی را بر کاهش و یا افزایش ساعات کار این گروه خواهد داشت. در نمونه مطالعه تحولات اجتماعی - فرهنگی ، در کنار همسان گزینی در امر ازدواج، ارتباط مثبت بین ساعات کار زنان متاهل را همراه با افزایش دستمزد شوهران نشان می دهد. می توان نتیجه گرفت سیاستهای تاثیر گذار بر افزایش درآمد غیر کاری خانوار در نمونه بررسی شده، تاثیر بسزایی بر کاهش عرضه ساعات کار زنان متاهل را در این گروه درآمدی نداشته است.
شناسایی کیفیِ پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهلِ شهر دلوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی به ارزیابی پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهل و بچه دار شهر دلوار پرداخته است. تحلیلِ مصاحبه ها نشان داد عوامل مرتبط با این تعارض و مدیریت ان را می توان در سه مقوله محوری "" سرمایه اجتماعی(نوعی و خاص) "" ، "" عوامل تکنولوژیک""، و "" خود مدیریتی فردی( مدیریت ابزاری، شناختی و عاطفی) ""؛ و یک مقوله هسته "" اجتماعی، تکنو و فردی محور بودن پدیده تعارض خانواده – کار"" جای داد. مقوله هسته بیانگر این واقعیت است که عوامل اجتماعی، تکنولوژیک و فردی، در تعامل با هم، کمیت و کیفیت تعارض تجربه شده زنان مورد مصاحبه را تحت تأثیر قرار می دهند. متناسب با ارزیابی های مصاحبه شوندگان، نبود سرمایه اجتماعی نوعی( سازمانی) زمینه تشدیدکننده این تعارض بوده، در مقابل، و ضعیت سرمایه اجتماعی خاص(خانوادگی)، به ویژه همسر، در بین مصاحبه شوندگان ناهمگون بوده، به طوریکه خانم های برخوردار از حمایت اجتماعی خاص میزان خیلی کمتری از این نوع تعارض را به نسبت سایر زنان تجربه کرده اند. عوامل تکنولوژیک که در تحقیقات پیشین اصلا مورد توجه قرار نگرفته اند، زمینه تشدید تعارض تجربه شده همه زنان مورد مصاحبه را فراهم کرده اند. تاکتیک های فردی اتخاذ شده، نیز، هر چند برای مدیرت تعارض مؤثر بوده اند، اما آنها بیشتر ابزارهایی بوده اند که با هدف تخفیفِ تنش خانوادگی در جهتِ تأیید برتری مردان و خودقربانی کردن زنان در حوزه خانواده عمل کرده اند تا اینکه کاهنده فشار مضاعفِ تعارض خانوده کار باشند.
پیش بینی طلاق بر اساس صفات شخصیتی، اختلالات روانی و ویژگیهای جمعیت شناختیژگیهای جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مشخص کردن صفات شخصیتی، اختلالات روانی و ویژگیهای جمعیت شناختی پیش بینی کننده طلاق در زوجین شهر تهران بود. طرح این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای و روش نمونه گیری خوشه ای بود. به این منظور از بین مجتمع های قضایی خانواده شهر تهران، سه مجتمع به صورت تصادفی انتخاب و از بین زوجین در معرض طلاق مراجعه کننده 60 نفر (30 زوج) انتخاب شدند. برای گروه نمونه زوجین عادی نیز از بین مناطق شهرداری تهران سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب، و از طریق سرای محله های آن 30 زوج انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت (فرم کوتاه)، سیاهه نشانه های اختلالات روانی (SCL-90) و جمعیت شناختی در نمونه های مورد نظر اجرا شد. یافته ها نشان داد که از بین ابعاد آزمون پنج عاملی در روان رنجوری، تجربه گرایی و وظیفه شناسی و از بین ابعاد آزمون SCL-90 بجز روان پریشی در دیگر مقیاسها، بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت (05/0 > P). نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک دو ارزشی نشان داد که متغیرهای افسردگی، افکار پارانوییدی، تعداد فرزندان، میزان درامد و روان رنجوری، قویترین پیش بینی را برای احتمال در معرض طلاق قرار گرفتن زوجین فراهم می کند به این شکل که افزایش افسردگی، افکار پارانوییدی و روان رنجوری احتمال طلاق را افزایش می دهد و افزایش تعداد فرزندان و میزان درامد احتمال طلاق را کاهش می دهد. این یافته ها اهمیت ویژگیهای شخصیتی، اختلالات روانی و عوامل جمعیت شناختی را در پدیده طلاق نشان می دهد.
تاثیر نابرابری جنسیتی در آموزش بر رشد اقتصادی ایران
حوزه های تخصصی:
با مروری بر وضعیت زنان در جهان و مقایسه ی آن با شرایط مردان، روشن می شود که زنان ازنظر برخورداری از امکانات و مشارکت فعال در توسعه؛ از آسیب پذیرترین بخش های جمعیت هستند. نابرابری جنسیتی، قدرت سیاسی و اقتصادی زنان را محدود می سازد و این در حالی است که یکی از شاخص های مهم برای سنجش پیشرفت و توسعه هر کشور، وضعیت زنان آن کشور است. تبعیض جنسیتی می تواند در آموزش، درآمد، اشتغال و دسترسی به مناصب مدیریتی وجود داشته باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی در آموزش بر رشد اقتصادی ایران است که از روش جوهانسن- جوسیلیوس و در فاصله ی زمانی سال 1363 تا 1392 بهره برده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کاهش نابرابری جنسیتی در آموزش باعث افزایش رشد اقتصادی می شود. از این رو با توجه به اهمیت نقش زنان در رشد و توسعه ی اقتصادی، پیشنهاد می شود که با اتخاذ سیاست های مناسب در جهت کاهش شکاف جنسیتی، گامی موثر در رسیدن به رشد اقتصادی برداشته شود.
تاثیر باورهای جنسیتی زنان شهر تهران بر ایفای نقش خانه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر باورهای جنسیتی زنان شهری بر ایفای نقش خانه داری بود که با روش پیمایش، نمونه ای 200 نفره از زنان زنان متأهل و خانه دار سنین 20 تا 70 سال مرکز شهر تهران(منطقه 12) در سال 1391 مورد بررسی قرار گرفتند. روش این پژوهش از نظر هدف، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری، شامل تمام زنان متأهل گروه های سنی و منطقه یادشده بود. از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد و هر ناحیه از منطقه 12 شهر تهران به عنوان یک خوشه در نظر گرفته و حجم نمونه از 6 ناحیه از منطقه 12 شهرداری تهران با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و بدست آمد. ابزار پژوهشی پرسش نامه ای محقق ساخته بود که پس از اعتباریابی و پایایی سنجی، در خوشه های درنظر گرفته شده (نواحی منطقه 12 شهر تهران) اجرا شد. پرسش نامه یادشده، براساس بررسی دیدگاههای گوناگون مربوط به باورهای جنسیتی و نقش خانه داری طراحی و تدوین شد تا روابط بین متغیرها را در قالب تعداد 9 فرضیه مورد سنجش قرار دهد. یافته های پژوهش نشان داد باورهای زنان به سرپرستی انحصاری مرد در خانواده، تعهد به تربیت فرزند، الزام تمکین از شوهر، وظیفه مردان در تامین اقتصاد خانواده، فرهنگ مرد سالاری در خانواده و باورهای جنسیتی سنتی زنان با گرایش به ایفای نقش خانه داری آن ها رابطه دارد و هم چنین، بین باورهای جنسیتی و گرایش به ایفای نقش خانه داری زنان در سنین گوناگون، تحصیلات و طول مدت ازدواج مختلف، تفاوت وجود دارد. مقایسه نتایج ناشی از این پژوهش و بررسی چارچوب و مدل نظری این پژوهش، بیانگر همسویی نتایج با پژوهش های مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده بود.
نقش عملکرد خانواده با خودشیفتگی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با خودشیفتگی در دختران نوجوان بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل سال 93 – 92 دوره راهنمایی شهرستان شیراز بود که از میان آن ها 150 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های عملکرد خانواده (FAD) و شخصیت خودشیفته آمز (NPI-16) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که: عملکرد خانواده با خودشیفتگی رابطه معکوس معنی دار در سطح یک صدم دارد. هم چنین، ابعاد عملکرد خانواده به گونه معنی دار قادر به پیش بینی خودشیفتگی می باشند.
سرمایه فرهنگی زنان و ساختار توزیع قدرت در خانواده (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
105 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر براساس این فرض انجام گرفته است که برخورداری هر چه بیشتر زنان از سرمایه فرهنگی می تواند موقعیت آن ها را در خانواده بهبود بخشد و مطالبات آن ها را بالا ببرد. جهت بررسی فرض مذکور، داده های مورد نیاز با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه و با انتخاب نمونه ای 385 نفری از زنان متأهل ساکن شیراز به دست آمد. روش نمونه گیری، تصادفی چند مرحله ای و تصادفی ساده بود و برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها روش های آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان دهنده وجود رابطه معنا دار بین انواع سرمایه فرهنگی (نهادینه، تجسم یافته و عینیت یافته) با قدرت زنان در خانواده است؛ بدین معنا که با افزایش انواع سرمایه فرهنگی در زنان، قدرت آن ها نیز افزایش می یابد. همچنین از بین متغیرهای زمینه ای تحصیلات مرد، اشتغال زن و بعد خانواده با قدرت زنان ارتباط معناداری را نشان داده است. نتایج ضریب رگرسیونی نشان می دهد که 3 متغیر اشتغال، تعداد اعضای خانواده و سرمایه فرهنگی به ترتیبِ میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشته اند وارد معادله شده و در مجموع 40 درصد از واریانس متغیر وابسته را توضیح داده اند (40 / 0R2= ).
مدیریت تعارض های زناشویی با رویکرد حل مسئله از منظر مشاوره ی خانواده و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیامدهای ویران گر اختلافات زناشویی از جمله تأثیرات روانی و جسمانی در زوجین، گوشه گیری و ضعف کفایت اجتماعی، مشکل در پیشرفت تحصیلی فرزندان و تأثیرات منفی در تعالی جامعه لزوم بررسی راه کارهای مدیریت صحیح تعارض های زناشویی آشکار می شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی و با تأکید بر روش شهید صدر مبنی بر اینکه در تفسیر موضوع های قرآنی بایستی از نتایج علوم انسانی بهره برد تا پس از عرضه ی آن بر قرآن و دریافتن دیدگاه قرآن درباره ی آنها پاسخ گویی به سؤال ها و رفع شبهه های روز میسر شود، ابتدا مبحث تعارضات زناشویی را در دانش مشاوره ی خانواده بررسی و سپس دیدگاه اسلام را در این باره مطرح و اشتراکات و اختلافات دو حوزه را در این موضوع بیان می کند. بنا بر یافته های پژوهش مشاوره خانواده در مدیریت تعارضات زناشویی به عزت نفس انسانی اهتمام می ورزد و اسلام علاوه بر آن از کرامت انسان، ایمان به خدا و ایجاد آرامش و برقراری رحمت و مودت بین افراد هم سخن می گوید. مدیریت تعارض های زناشویی در اسلام بر پایه ی توحیدمحوری و در مشاوره ی خانواده بر اساس انسان محوری است.
تبیین نگرش سیاسی دانشجویان با استفاده از الگوی تجدیدنظر طلبانه شکاف های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
329 - 341
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی سیاسی سنتی به طرزی جزمی، زنان را به لحاظ نگرش سیاسی محافظه کارتر از مردان می پندارد، اما الگوی تجدیدنظرطلبانه شکاف های جنسیتی اینگلهارت نشان می دهد که از دهه 1990 به این سو زنان از برنامه ها و اهداف احزاب چپ جدید که عمدتاً مبتنی بر ارزش های فرهنگی فرامادی گرایی است، بیشتر حمایت می کنند. در این راستا، مطالعه حاضر، پژوهشی است در زمینه مقایسه نگرش های سیاسی زنان و مردان که روی 596 نفر از دانشجویان دانشگاه های سراسری شهر اصفهان در سال 1395 انجام گرفته است. در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد اول اینکه بین زنان و مردان در میزان گرایش به دموکراسی تفاوتی وجود ندارد و هر دو گروه به یک میزان از نگرش های دموکراتیک حمایت می کنند و بدین ترتیب صحت مفروضات الگوهای کلاسیک در مورد گرایش زنان به سوی محافظه کاری در حوزه های سیاسی رد می شود. ثانیاً، یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان گرایش به ارزش های فرامادی گرایانه، که بر اساس نظریه های اینگلهارت بنیان احزاب چپ جدید را تشکیل می دهند، بین زنان به شکل معناداری بیشتر از مردان است و این امر نشان می دهد که نه تنها زنان از نگرش های راست گرایانه در حوزه های سیاسی فاصله گرفته اند، بلکه بر اساس الگوهای تجدیدنظرطلبانه حتی تمایل بیشتری به برنامه های چپ جدید پیدا کرده اند.
تحلیل جنسیتی از تحقیر اجتماعی در روابط بین فردی (مطالعة کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است برای بررسی چگونگی برساخت معانی، درک و تفاسیر کنش گران از تحقیر اجتماعی با رویکردی جنسیتی. برای تحلیل این مسئله از روش کیفی نظریة زمینه ای استفاده شده است و با تعداد 40 نفر از شهروندان ساکن تهران مصاحبة نیمه ساخت یافته انجام شده است. در خلال تحلیل داده ها، سه مقولة عمدة کیفیت مقایسة اجتماعی، بازنگری در نقش های جنسیتی، و آگاهی از جنسیت نهادینه شده از بطن مفاهیم استخراج شده که در نهایت، به تولید مقولة هسته محور مبادرت شد. یافته ها حاکی از فضای گفتمانی جنسیتی است که روابط را زیر سیطرة خود قرار داده و عاملی در راستای تحقیر درون گروهی و بین گروهی است. برخلاف تصور رایج، مردان نیز مانند زنان، اما نه مشابه یک دیگر، چالش هایی را از قِبل جنسیت خود متحمل می شوند که زمینه ساز تحقیر آنان می شود؛ اما جنسیت در زنان، به دلیل کارکرد ایدئولوژیک گفتمان مردسالاری، تهدید بالقوه ای برای تحقیرشدگی آنان است که نحوة مواجهه با تحقیر را برای آنان دشوار می کند.
بررسی جهت گیری هدفی با هوش معنوی و مسئولیّت پذیری دانش آموزان دخترسال اول دوره دوم متوسطه شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری های هدفی با مسئولیّت پذیری و هوش معنوی در بین دانش آموزان دختر سال اول دوره دوم دبیرستانهای شهر تهران بود. بدین منظور96 نفر از دانش آموز از سه دبیرستان دولتی به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و سه پرسشنامه هوش معنوی (ناصری،1387)، مسئولیّت پذیری خانه و مدرسه (کردلو،1389) و جهت گیری هدف (الیوت و مک گریگور،2001) که به طور همزمان تکمیل کردند، داده های خام جمع آوری شد و پس از نمره گذاری پرسشنامه ها، یافته ها نشان داد که جهت گیریهای هدفی تنها با مؤلفه های احساس تعلق و تعهد درونی متغیرمسئولیّت پذیری رابطه معنی دار دارند و با مؤلفه های احساس امنیت عزت نفس تعهد بیرونی متغیر مسئولیّت پذیری رابطه معنی دار نبود. نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزانی که دارای جهت گیری تسلط(گرایشی یا اجتنابی) بودند احساس تعلق و تعهد درونی بیشتری در مسئولیّت پذیری در مقایسه با دیگر دانش آموزان با جهت گیری های هدف دیگر بود.همچنین یافته ها نشان داد بین میانگین های هوش معنوی دانش آموزانی که جهت گیری هدف غالب آنها ""تسلط گرایشی"" است با دانش آموزانی که دارای جهت گیری ""عملکرد گرایشی"" هستند، تفاوت معنی داری وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات هوش معنوی آزمودنی های ""تسلط گرایشی"" بالاتر از دانش آموزان ""عملکرد گرایشی"" است. همچنین دانش آموزان تسلط اجتنابی، نسبت به دانش آموزان دارای عملکرد گرایشی و عملکرد اجتنابی، از میانگین هوش معنوی بالاتری برخوردارند. تفاوت بین بقیه گروه ها معنی دار نبود. (95/0) P=
انگیزش های نویافتة تحولات هویتی زنان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات مدرن و تجربه تجدد، شاهد دگرگونی های متعددی در اشکال زندگی روزمره هستیم؛ تحولاتی که زنان نیز به عنوان عاملانی با نقش های جنسیتی متفاوت در جامعه تجربه خواهند کرد و به دگرگونی معناهای ذهنی و به تبع آن دگرگونی در نقش های اجتماعی آنها می انجامد. تغییراتی در انگیزه و تمایلات زنان که به منظور تحقق خود و انتخاب مسیرهای جدید در راستای آرمان های هویتی، آنها را به سمت بازاندیشی در هویت و تغییرات فردی و اجتماعی هدایت خواهد کرد. این مقاله با روش نظریه زمینه ای به بررسی عملکرد و تجربه انگیزشی زنان از منظر خودشان و با منطق ذهنیت کنشگر فردی پرداخته و از طریق مصاحبه با زنانی که همزمان نقش همسر، مادر، شاغل و دانشجو را دارند، به ارائه یک تیپولوژی هویتی از زنان مورد مطالعه با تأکید بر فرایند انگیزشی آنها برای ورود به آموزش عالی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد شرایطی همچون تجربه تجدد و تغییرات نظام ارزشی حول محور زنان، ورود زنان به بازار کار، گسترش فضاهای آموزشی و سرمایه های اجتماعی نمادین در ملازمت با انگیزه های فردی و اجتماعی در زندگی روزمره زنان منجر به ظهور انگیزشی نو در آنها شده و زنان طی این فرایند برای کاهش تنش های حاصل از عدم تحقق انگیزه ها و نیازهایشان، استراتژی تحصیل و اشتغال را به عنوان راهبردهای تحقق اهداف خود برگزیده اند که در این مقاله، بر راهبرد تحصیل تأکید شده است. در پایان، تحلیل حاضر به چهار دسته بندی انتزاعی از انگیزش های نویافتة زنان مورد مطالعه رسیده که شامل 1) انتخاب تحصیل به مثابه ابزار مبارزه و رقابت، 2) تحصیل به عنوان طرحی مبهم، 3) تحصیل و اشتغال به منظورتحقق خود و ۴) تحصیل و اشتغال به عنوان مسیری برای ارتقا، آینده نگری و استقلال مالی است.
عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندآوری زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندآوری در بین زنان مناطق 1 و 19 شهر تهران و مقایسه آنها صورت گرفته است. کاهش سطح باروری، یکی از مشخصه های جمعیت شناختی شهر تهران است. ازاین رو مطالعه شهر تهران از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. جامعه آماری این پژوهش همه مادران مراجعه کننده به پایگاه های سنجش سلامت بینایی سنجی و شنوایی سنجی دانش آموزان بدو ورود به مدرسه است. هدف این پژوهش شناخت متغیر های حمایت اجتماعی، اشتغال زنان و پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده بر گرایش به بارداری مجدد است. براساس نتایج آزمون دی سامرز و کندال سی بین متغیر حمایت های اجتماعی و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معنادار به دست آمده است که نشان دهنده قوی بودن شبکه خویشاوندی در ایران است. اما بین متغیر اشتغال زنان و پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معناداری به دست نیامده است.
حضور زن به صورت آنیما در ابیات مولوی
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۷
73-87
حوزه های تخصصی:
مولوی شاعر و عارف فرزانه در قرن هفتم در ادب ایران زمین است، که شاهکار ادبی آن، مثنوی را قرآن عجم نامیده اند، و کلیات شمس که تجلی روح مولاناست. مولانا در بخش هایی از این کتاب ها، به جلوه گری سیمای زن، از حلال حکایت های مختلف پرداخته است. در بین تمام شخصیت ها و زنانی که در مثنوی یا دیوان تأثیر دارند، آنیما، روان زنانه روح مرد، یکی از اصل های مهم اندیشه اوست. آنیما، در غزل های مولوی، ویژگی هایی مثل تسخیرکنندگی و فریبندگی، سرچشمه زندگی بودن، تقدس و میانجی گری بین خود آگاه و ناخود آگاه دارد، و با نمادهای پرندگانی چون طوطی و سیمرغ، و دیگر رموز همچون پری، آهو، هما، آب و باد و واژگانی مثل صنم وبت نمودار شده است. آنیما دو جنبه مثبت و منفی دارد، که البته جنبه منفی آن چندان در اشعار مولانا حضور ندارد.