فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۶۱ تا ۹٬۹۸۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
89 - 108
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضای مجازی، دنیای نوظهوری است که در کنار چالش هایی که داشته، حاوی فرصت های فراوان است که می توان با استفاده بهینه از فرصت های موجود در این فضا، تهدیدات آن را به حداقل رساند. لذا این پژوهش با هدف تحلیل تجربه خبرگان درباره نقاط قوت درونی و فرصت های بیرونی فرماندهی انتظامی ج.ا.ا در استفاده از فضای مجازی انجام شده است. روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای؛ از نظر نوعِ داده، کیفی و از لحاظ ماهیت، اکتشافی است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده روش دلفی و تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش، خبرگان پلیس هستند که از بین آنان به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری، جمعاً تعداد 30 نفر انتخاب شدند. در ادامه برای اطمینان از روایی ابزار، از نظرات اساتید صاحب نظر و مشارکت کنندگان در تحلیل داده ها و برای اطمینان از پایایی، از روش های قابلیت بازیافت پذیری و تکرار پذیری استفاده شد. یافته ها: تعداد10 مورد نقاط قوت: پایش فضای مجازی توسط پلیس، وجود کارکنان خبره هم در حوزه فضای مجازی و پیشگیری، وجود زیرساخت های فناوری، تعامل مناسب با نهادها متولی امور فضای مجازی، امکان تولید محتوای مناسب و ... همچنین تعداد 10 مورد فرصت: بهره گیری از بستر فضای مجازی ایمن در آموزش، راه اندازی شبکه های مجازی بومی، استفاده از فناوری های نوظهور و ... در استفاده از فضای سایبر استخراج شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصله، پیشنهاد گردید تا با بهره گیری از نقاط قوت درونی، از فرصت های بالقوه موجود در محیط به نحو مطلوب در جهت فرهنگ سازی استفاده از فضای مجازی توسط کارکنان؛ آگاه سازی و آموزش؛ ارتقاء سواد رسانه ای و ... استفاده گردد.
چالش های قانونی- قضایی فراروی ماموران پلیس در رعایت حقوق شهروندی متهمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
165 - 194
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اساساً عدم رعایت حقوق شهروندی رعایت حقوق شهروندی متهمین از سوی پلیس علاوه بر تبعات قانونی، آثار و عواقب اجتماعی در پی دارد که قانونگذار ضمانت اجراهای کیفری برای افرادی که این قوانین را رعایت نمی نمایند پیش بینی نموده، از اینرو در این پژوهش به موضوع فوق در پلیس های تخصصی فرماندهی انتظامی استان فارس پرداخته شده که هدف از آن شناسایی این چالش ها و ارائه راهکار به منظور رفع و یا کاهش این چالش ها می باشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه، کیفی است. تعداد 18 نفر از خبرگان انتظامی،کارشناسان و عوامل انتظامی، مقامات قضایی و اساتید دانشگاهی در پژوهش مشارکت نمودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای و با توجه به مراحل سه گانه کدگذاری،تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها: به طور کلی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها، تعداد13 خرده مقوله خلق شد که از ترکیب این خرده مقوله ها،4 مقوله اصلی شامل چالش های تقنینی-سازمانی ، لزوم اجرای دستورات قضایی بدون توجه به مقتضیات سازمان ، نادیده گرفتن وضعیت متهمین خاص و توقع بالا بدون پشتیبانی سازمان زندانها استخراج و در نهایت مقوله هسته(کد گزینشی )این پژوهش چالش های قانونی- قضایی مرتبط با رعایت حقوق شهروندی متهمین تعیین شد. نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان داد که اهمیت رفع این چالش ها به حدی است که در صورت عدم مرتفع شدن آنها، مسلماً منجر به ایجاد جوبدبینی نسبت به پلیس، بروز مشکلات خدمتی و قضایی برای کارکنان، تضعیف و تضییع حقوق شهروندی متهمین خواهد شد.
طراحی الگوی مقابله با تقلب و تخلف پزشکی در سازمان تأمین اجتماعی (پیشگیری،کشف و برخورد)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
33 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت موضوع تقلب و تخلف پزشکی در سازمان تأمین اجتماعی، هدف از این تحقیق طراحی الگوی مقابله با تقلب و تخلف پزشکی در سازمان تأمین اجتماعی (پیشگیری، کشف و برخورد) است. روش: این پژوهش مطالعه ای ترکیبی است که به روش کیفی –کمی و در سه مرحله انجام شد. مرحله اول فاز مطالعاتی، بررسی متون سایر کشورها در زمینهٔ نحوه شناسایی، پیشگیری، مقابله و برخورد با انواع تقلب و تخلفات در حوزه پزشکی و بیمه های سلامت؛ مرحله دوم فاز کیفی، مصاحبه با خبرگان، تبیین مصداق های تقلب و تخلف فراهم کنندگان خدمات سلامت و بیمه شدگان در حوزه بیمه های سلامت سازمان تأمین اجتماعی و مرحله سوم فاز کمی، ارائه الگو و راهکارهای پیشنهادی جهت پیشگیری از تقلب و تخلف بیمه ای در سازمان تأمین اجتماعی است. یافته ها: در رابطه با مرحله اول، بر اساس چک لیست بررسی مقالات و پروتکل تحقیق، 31 مقاله با حوزه های زیر انتخاب شدند: طبقه بندی، تعریف تقلب و تخلف پزشکی (9 مقاله)، روش های کشف و شناسایی تقلب و تخلف پزشکی (18 مقاله)، روش های پیشگیری از تقلب و تخلف پزشکی (13 مقاله)، روش های مقابله با تقلب و تخلف پزشکی (9 مقاله)؛ در رابطه با یافته های مرحله دوم، مسائل فرهنگی (2 فعالیت)، توانمندسازی (3 فعالیت)، نظارتی (4 فعالیت) ، فناوری (4 فعالیت) قوانین بیمه ای (4 فعالیت ) و ساختاری (4 فعالیت )، چارچوب کلی مقابله با تقلب و تخلف پزشکی در سازمان های بیمه سلامت برای کشور ایران را تشکیل داد. در رابطه با یافته های مرحله سوم درنهایت، الگوی نهایی در سه حوزه اصلی توانمندسازی گیرندگان و ارائه کنندگان خدمت، اصلاح و به روزرسانی سیستم کنترل و اصلاح و به روزرسانی عوامل عملکردی انجام شد، و طی دو راند دلفی تائید اعتبار شد. نتیجه: به طورکلی جمع بندی نهایی حاکی از آن است که مدیریت مشارکتی دولت با سازمان تأمین اجتماعی، به عنوان متولی سلامت در امر تعرفه گذاری و به طبع آن افزایش قدرت نظارتی سازمان بیمه گر از طریق تعریف شاخص های دقیق و قابل اندازه گیری به منظور ارزیابی عملکرد ارائه کنندگان، می تواند تا حد زیادی موارد بروز تقلب و تخلف را کاهش دهد.
بررسی قدرت مدل های مبتنی بر هوش مصنوعی در پیش بینی روند قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
602 - 623
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، روش های پیش بینی داده های سری زمانی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری عمیق گسترش بسیاری یافته است. با توجه به اینکه این داده ها در حوزه سرمایه گذاری و پیش بینی قیمت سهام ابعاد بزرگی دارند، روش های سنتی تحلیل داده، به سختی می توانند به یادگیری آن ها بپردازند. در این پژوهش، قدرت مدل های مختلف مبتنی بر یادگیری ماشین، در پیش بینی روند قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است.
روش: پس از جمع آوری داده های 150 شرکت بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، از سال 1390 تا 1399، با تنظیم دقیق روش های یادگیری ماشین برای هر یک از سهام، به پیش بینی روند قیمت سهام و صحت سنجی هر یک از روش ها پرداختیم و آن ها را با هم مقایسه کردیم. در این روش ها، در هر مرحله یادگیری، بخشی از داده ها را به بخش یادگیری و ارزیابی و بقیه را به بخش آزمون اختصاص دادیم. این روش ها عبارت بودند از: مدل های خطی، مدل های خودهم بسته، جنگل تصادفی و شبکه های عصبی.
یافته ها: مدل های مبتنی بر یادگیری عمیق نسبت به سایر مدل ها عملکرد بهتری از خود نشان می دهند و در پیش بینی روند کوتاه مدت قیمت سهام، از دقتی حدود 70 تا 80 درصد برخوردارند. همچنین، مدل های یادگیری کم عمق دقت بالاتری داشتند. به طور کلی، بیشتر مدل ها در پیش بینی روندهای منفی سهام، عملکرد بهتری نشان می دهند.
نتیجه گیری: در این پژوهش، تلاش شد تا مدل ها با دقت بسیار به کار گرفته شوند. نتایج پژوهش نشان داد که برخلاف یافته های پژوهش های گذشته، این مدل ها نتایج خیره کننده ای در اختیار سرمایه گذاران قرار نمی دهند.
رابطه اشتیاق شغلی و رشد حرفه ای معلمان بر بالندگی سازمانی در معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه اشتیاق شغلی و رشد حرفه ای معلمان بر بالندگی سازمانی در معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین صورت پذیرفت. روش تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر شیوه گردآوری داده ها، میدانی و مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای و نحوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری تحقیق، معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین می باشند که تعداد آنها 800 نفر است. با توجه به تعداد جامعه، نمونه ی آماری طبق جدول مورگان 260 نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای نسبی انجام شد. در این تحقیق برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. پرسشنامه های تحقیق شامل پرسشنامه اشتیاق شغلی که توسط سالواناوا و شوفلی در سال ۲۰۰۱ طراحی شده است و از ۱۷ سوال تشکیل شده، ابعاد شامل نیرومندی (۶ ماده)، وقف خود (۵ ماده) و جذب (۶ ماده) می باشد. پرسشنامه رشد حرفه ای آکفیلت و کوت دارای ۵ سوال می باشد. بالندگی سازمانی توسط اسپایدز (2007) ساخته شده که دارای 6 مولفه و 30 سوال می باشد. داده های به دست آمده از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی از آزمون ضریب همبستگی (پیرسون و اسپیرمن)، رگرسیون (چندگانه) و با نرم افزار SPSS و pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین اشتیاق شغلی و رشد حرفه ای معلمان با بالندگی سازمانی در معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین رابطه وجود دارد (به میزان 0.457). بین اشتیاق شغلی و بالندگی سازمانی در معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین رابطه وجود دارد (به میزان 0.333). بین رشد حرفه ای معلمان با بالندگی سازمانی در معلمان مقطع اول متوسطه شهرستان خنجین رابطه وجود دارد (به میزان 0.513).
توسعه و اعتبارسنجی الگوی هم آفرینی ارزش برند در بستر تجارت الکترونیک در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
73 - 99
حوزههای تخصصی:
در محیط فعلی کسب وکار، مشتریان تنها به عنوان خریداران محصول در نظر گرفته نمی شوند، بلکه به عنوان یک عامل مؤثر در خلق ارزش برند مطرح هستند. ظهور تجارت الکترونیک با فراهم آوردن بستر تعامل بین مشتریان و شرکت ها، نقش مشتریان در برندسازی را برجسته تر کرده است. درحالی که مطالعات زیادی به اهمیت مشتریان در ایجاد ارزش برند اشاره کرده اند تاکنون مدل های بومی زیادی در رابطه با عوامل مؤثر بر خلق ارزش برند از طریق مشارکت مشتریان معرفی نشده است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف توسعه و اعتبارسنجی الگوی هم آفرینی ارزش برند در بستر تجارت الکترونیک انجام شده است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از متخصصان بازاریابی در صنعت گردشگری بوده و در بخش کمی نیز نمونه ای متشکل از 311 نفر از کارکنان هتل های تهران انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی و کمی به ترتیب از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. مطابق با تئوری داده بنیاد در بخش کیفی، مدل هم آفرینی ارزش برند شامل مؤلفه های شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، پدیده های محوری، راهبردها و پیامدها توسعه داده شده است. برای هر یک از این مؤلفه ها نیز مقوله های فرعی شناسایی شده است. در بخش کمی تحقیق با انجام یک مطالعه پیمایشی نسبت به اعتبارسنجی مدل پیشنهادی حاصل از فاز کیفی اقدام شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با تکنیک حداقل مربعات جزئی نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است.
بررسی تمایل به پرداخت خانوار شهری در سرمایه گذاری برای تجهیزات کارآمد انرژی: نقش ارزش ادراک شده و برچسب بهره وری انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
مصرف انرژی سبب ایجاد چالش های شدید جهانی در زمینه تغییرات آب وهوایی و مشکلات زیست محیطی شده است. لوازم خانگی از کالاهای پرکاربردی هستند که برق زیادی مصرف می کنند؛ بنابراین، در میان مصرف کنندگان انرژی، بخش خانگی نقش مهمی از لحاظ نحوه و میزان مصرف انرژی ایفا می کند؛ زیرا متناسب با ارتقای سطح زندگی خانوارها و ضرورت استفاده از لوازم خانگی، نیاز به انرژی الکتریکی رو به فزونی است و همواره خطر اتلاف انرژی در این بخش وجود خواهد داشت. استفاده گسترده از وسایل صرفه جویی در انرژی موجب صرفه جویی در منابع انرژی و توسعه اقتصاد کم کربن می شود؛ ازاین رو، در این شرایط، ارائه راهکار مناسب برای کاهش مصرف انرژی و هزینه های مشترکان خانگی، بسیار ضروری است. دراین میان، بهره گیری از فناوری های کارآمد انرژی در بخش خانگی، اهمیت ویژه ای دارد؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، براساس یک مدل جامع مبتنی بر تئوری رفتار برنامه ریزی شده و ادبیات ارزش درک شده مصرف کننده، ضمن تعیین نقش عوامل مؤثر بر پذیرش ماشین لباسشویی و یخچال کارآمد انرژی در بخش خانگی، میزان تمایل به پرداخت اضافه خانوارهای شهری در سرمایه گذاری برای این فناوری ها نیز محاسبه شده است. در این راستا، از روش پیمایشی در قالب روش ارزش گذاری مشروط استفاده شده است. جمع آوری داده های تحقیق از دو روش تکمیل پرسشنامه (حجم نمونه 400 نفر) و مصاحبه حضوری از خانوارهای ساکن منطقه 4 شهر تهران در سال 1399 انجام شد. نتایج مطالعه نشان می دهند به ازای 1 درصد افزایش در قیمت پیشنهادی، احتمال تمایل به پرداخت اضافه برای خرید ماشین لباسشویی و یخچال کارآمد انرژی به ترتیب 79/2 و 81/1درصد کاهش می یابد. همچنین، نتایج کشش نشان می دهند قیمت پیشنهادی، سن، درآمد و هزینه های خانوار بیشترین اثرگذاری را بر احتمال تمایل به پرداخت اضافی خانوارها دارند. افزون بر آن، بیشترین تمایل به پرداخت اضافی خانوارها برای استفاده از ماشین لباسشویی در بالاترین سطح انرژیA+++ (60 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی)، 9/24 میلیون ریال و یخچالA++ (28 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی)، 9/49 میلیون ریال است؛ بنابراین، با توجه به نتایج، ارائه سیاست های تشویقی دولت و فراهم نمودن تسهیلات و کمک هزینه خرید، می توانند مصرف کنندگان را به سرمایه گذاری در تجهیزات کارآمد انرژی ترغیب کنند. همچنین، برنامه ریزی رسانه های جمعی، نقش بسیار مؤثری می تواند در ایجاد دانش و ترویج استفاده از فناوری های کارآمد انرژی داشته باشد. افزون بر آن، برگزاری کارگاه های آموزشی در سراهای محله در خصوص اشاعه اطلاعات در زمینه مزایای تجهیزات کارآمد انرژی از دیگر راهکارهای پیشنهادی است.
راهکارهای افزایش کارآمدی و اثربخشی بازار برای خانم ها
حوزههای تخصصی:
برای درک ما در مورد چگونگی برقراری ارتباط با زنان بازاریابی روابط، فن آوری برای ایجاد رابطه و عدم اعتماد زنان به برندها و سازمانها بسیار مهم است. در این پژوهش چگونگی تأثیرگذاری آنها بر زنان را مشخص و معنای آنها را برای بازاریابها مورد بررسی خواهد شد. این مقاله با سه دلیل که چرا باید بازاریابان روشهای بازاریابی خود برای زنان را اصلاح کنند، نگارش شد. اولاً تشریح شد که اکنون بازاریابی به سمت دوران رابطه محوری و تأکید بر حفظ و گسترش روابط با مشتریان حرکت کرده است. زنان ارزش زیادی برای روابط قائل هستند و اغلب روابطشان را بر خود مقدم میدارند. من نشان دادم که پذیرش فرهنگ بازاریابی به صورت خاص برای زنان باید به سازمان کمک کند تا بتواند روابطی عمیق و ماندگار با همه مشتریان خود برقرار کند. دوماً داده هایی ارائه شد تا نشان بدهم که زنان بیشتر از مردان پذیرایی فن آوری شدهاند و بیشتر از آنها از رسانه های اجتماعی استفاده میکنند. رسانه های اجتماعی به زنان این امکان را میدهند که بتوانند روابط خود را با دوستان، خانواده و همکاران و همچنین سازمان و برندهای آن؛ حفظ کنند. زنان دوست دارند داستان موفقیتها و شکستهای خود و تصاویرشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، حرفهای دیگران را بشنوند و با آنها همدردی کنند. ثالثاً شواهدی ارائه شد که نشان میدهد مشتریان به شکل فزاینده ای نسبت به برندهای بزرگ بیاعتماد شدهاند. زنان برای کسب اطلاعات درباره محصولات و برندها بیشتر به دوستان، خانواده، همسر یا شریک زندگی خود متکی هستند.
اقتصاد سیاسی در بانکداری رابطه ای
حوزههای تخصصی:
به دلیل بحران مالی جهانی ، بانک ها با توجه به تغییرات عمیق در حوزه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، نیاز به بازبینی وضعیت خود دارند. از یک طرف ، ما بر مزایای بانکداری رابطه ای تأکید می کنیم ، که ارتباط نزدیک با مشتریان بانکی برقرار می کند. بانکداری رابطه ای از طریق یک جهت گیری بلند مدت ، باعث ایجاد انگیزه می شود و از نیازهای بلند مدت مشتریان بانک پشتیبانی می کند و منجر به کاهش نابرابری و نوآوری بیشتر شرکت می شود. از طرف دیگر ، رابطه متقابل بین سیاست و بانکداری رابطه ای می تواند جنبه های تاریک داشته باشد. اول ، با ایجاد مرزهای جدید و رقابت در بانکداری ، ممکن است بانکداری رابطه ای مستعد مداخلات سیاسی باشد. دوم ، شوک به بانکداری رابطه ای می تواند به وام گیرندگان منتقل شود. ما بررسی می کنیم که چگونه بانکداری رابطه ای می تواند بر مشکلات خود غلبه کند.
بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناختی و نگرش به عوامل موفقیت ساز بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط تحت پوشش پارک های علم و فناوری در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برخی از کسب وکارهای کوچک و متوسط، در مدت زمان طولانی تری در بازار به فعالیت می پردازند و دلیل آن موفقیت این کسب وکارها می باشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی و نگرش به عوامل موفقیت ساز بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط تحت پوشش پارک های علم و فناوری می باشد. روش بررسی: این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و برحسب هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کسب وکارهای تحت پوشش پارک های فناوری می باشد که نمونه گیری به روش خوشه ای انجام گرفت. تعداد 4 استان (استان های کرمان، خراسان رضوی، یزد و فارس) به روش گزینشی انتخاب و به صورت تصادفی داده ها از شرکت های مستقر در پارک های فناوری جمع آوری شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس فریدمن و آزمون من ویتنی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد کسب وکارهای خانوادگی و کسب وکارهایی که بر عوامل درونی تمرکز دارند، موفقیت بیشتری کسب کرده اند. شرکت هایی که اولویت بالاتری برای متغیرهای کسب دانش، توان نوآوری، افزایش کیفیت محصولات، ارتقای توانایی فنی کارکنان، رابطه با دانشگاه و مراکز تحقیقاتی قائل اند، در مقایسه با سایر کسب وکارها موفق تر بوده اند. نتیجه گیری: برای موفقیت کسب وکارهای کوچک و متوسط در پارک های علم و فناوری، تمرکز برکسب وکارهای خانوادگی و عوامل درون سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
طراحی مدل عوامل مالی رفتاری سرمایه گذاران اثرگذار بر تغییرات زمانی ریسک سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات اثبات شده در علم روانشناسی، تأثیرگذاری احساسات افراد بر فرآیند تصمیم گیری و قضاوت آنان در خصوص رویدادهای آتی است. به گونه ای که هرگاه افراد دارای احساسات مثبت باشند دست به انتخاب های خوش بینانه و هنگامی که دارای احساسات منفی باشند اقدام به انتخاب های بدبینانه می نمایند. روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش تئوری داده بنیاد می باشد. جامعه آماری را خبرگان حرفه ای و دانشگاهی رشته های حسابداری و مالی تشکیل داده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده که در نهایت از 20 نفر از جامعه آماری مصاحبه به عمل آمد. سپس با استفاده از نتایج مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان (شرکتهای مهم بورسی ازجمله صنایع پتروشیمی ، کشتیرانی ، فلزی وخودرویی)، طی مرحله کدگذاری و نیز با الهام از ادبیات نظری و تجربی موضوع، کدهایی شناسایی شده و در مقوله های مختلفی دسته بندی گردیدند. یافته ها: بر مبنای نتایج حاصل از مصاحبه با خبرگان و با توجه به شاخص ها و مولفه های حاصله، یک مدل ارایه گردید. نتایج نشان داد که مولفه های فردی، مولفه های احساسی و عاطفی جزء عوامل علّی اثرگذار بر تغییرات زمانی ریسک سیستماتیک به شمار می آیند؛ عوامل روان شناختی و اخلاقی نیز جزء عوامل زمینه ساز برای آن به شمار می روند؛ در حالی که تاکید بر فرهنگ سازی و عوامل فردی راهبردهای تعریف شده می باشند. "مولفه های شخصیتی" نیز شرایط مداخله گر محسوب می گردند. نتیجه گیری: عوامل مالی رفتاری سرمایه گذاران بر تغییرات زمانی ریسک سیستماتیک تاثیرگذار است که این امر باید در فرآیند سرمایه گذاری مد نظر قرار بگیرید که در این پژوهش به شناسایی شاخص ها و مولفه های آن پرداختیم.
مدل سازی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق با رویکرد ترکیبی تحلیل اکتشافی و ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۲
225 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق است. مطالعه حاضر با استفاده از روش ترکیبی، یک رهیافت کیفی-کمی را برای تدوین و اعتباریابی مدل عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین از دیدگاه نخبگان صنعت برق ارائه می کند. در راستای تدوین و شناسایی عوامل بهینگی، از تحلیل مضمون و شبکه مضمونها با استفاده از نرم افزار نویو برای تشکیل شبکه مضامین، الگوی کیفی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین طراحی شد. برای تدوین الگوی اولیه عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین، تعداد 23 نفر از خبرگان و متخصصان صنعت برق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی برای تجزیه وتحلیل داده ها و اعتبارسنجی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین از روش کیفی، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری ISMو تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج نشان داد که چارچوب اولیه الگوی کیفی بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق دارای شش بعد است که عبارتند از: عملکرد زنجیره تأمین، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت ریسک زنجیره تأمین، مدیریت کیفیت زنجیره تأمین، تولید و عملیات و پایداری زنجیره تأمین. در گراف ISM، متغیرها در چهارده سطح مختلف طبقه بندی شدند که در بالاترین سطح مدل عوامل "سازمان"و "راهبردها" و در پایین ترین سطح "رضایتمندی مشتری" قرار گرفت. پس از تحلیل MICMAC متغیرها در سه گروه متغیرهای مستقل با یازده متغیر، متصل با چهار متغیر و وابسته با ده متغیر قرار گرفتند و هیچ متغیری در گروه متغیرهای خودگردان قرار نگرفت.
اولویت بندی اهداف استراتژیک کارت امتیازی متوازن با استفاده از رویکرد کمّی SWOT و روش های تصمیم گیری چندشاخصه فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
37 - 63
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، پس از مطالعه مبانی نظری کارت امتیازی متوازن و بررسی راه حل های ارائه شده برای بهبود کاربرد آن در توسعه نقشه استراتژی و اهداف استراتژیک که روشن کننده مسیر حرکت سازمان در مسیر رشد و دستیابی به اهداف سازمانی است، مدلی پیشنهاد می شود تا با نگاهی نو و کاربردی، روابط اهداف استراتژیک تعیین و اولویت بندی شوند. در این پژوهش، نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای اولویت دار سازمان به عنوان معیارهای ارزیابی اهداف استراتژیک در نظر گرفته شده است؛ سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی توسعه یافته بر اساس احتمال اهداف استراتژیک اولویت بندی شده اند. در روش تاپسیس فازی پیشنهادی مفهوم روش ﭘﺮﺗﻔﻮی میانگین واریانس مارکویتز برای بهبود روش تاپسیس فازی به کار رفته است. برای به کارگیری تکنیک تاپسیس فازی باید معیارها وزن دهی شوند. با توجه به وجود ارتباط و وابستگی درونی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از روش تحلیل شبکه ای برای وزن دهی آن ها استفاده شد. پس از اولویت بندی اهداف، ارتباطات آن ها با استفاده از روش دیمتل فازی تعیین شده و نقشه ارتباطات علت و معلولی میان آن ها ترسیم شد. درنهایت یک مطالعه موردی برای نشان دادن اثربخشی روش پیشنهادی ارائه شده است.
نقش حسابداری مدیریت استراتژیک بر ابعاد مزیت رقابتی شرکتها
حوزههای تخصصی:
مفهوم مزیت رقابتی به توانایی شرکت در تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی گفته می شود که با استفاده بهتر از قابلیت ها و منابع فنی، فیزیکی، مالی و سازمانی در دسترس، موقعیت بهتری نسبت به رقبا برای خود ایجاد کند؛ بنابراین تغییر حسابداری مدیریت از رویکرد سنتی به استراتژیک برای ارائه اطلاعات مورد نیاز به شرکتهای معاصر و تصمیم گیری استراتژیک برای به دست آوردن مزایای رقابتی و بهبود عملکرد آینده شرکت بسیار مورد اهمیت است، در نتیجه خلق ارزش برای مشتریان باعث شده است که دیدگاههای مدیران تغییر یابد زیرا در گذشته به کاهش دادن هزینه ها، تولید و حجم آن زیاد توجه می شد ولی در زمان کنونی به کیفیت، خدمات پس از فروش، تحویل به هنگام، مدیریت هزینه و متمایز کردن محصولات و همچنین واکنش مناسب در برابر خواسته های مشتریان توجه می شود.
محافظه کاری در حسابداری: چشم انداز چرخه زندگی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بررسی می شود آیا مرحله چرخه زندگی یک بنگاه موثر بر محافظه کاری در گزارش آن در مقطع است یا خیر. از دو مقیاس محافظه کاری در گزارش گیولی و هاین (2000) استفاده شده است: سطح اقلام تعهدی غیر عملیاتی و نسبت بازار به حساب دفتری (محافظه کاری غیر شرطی (نامشروط)) و مقیاس محافظه کاری باسو (1997) (محافظه کاری شرطی (مشروط)). سالانه بنگاه ها به مراحل چرخه زندگی با استفاده از رویه پیشنهادی دیکینسون (2011) تقسیم می شوند. مشخص شد که محافظه کاری غیر شرطی در گزارش از مراحل چرخه زندگی می کاهد ولی شواهد نشان نداد که محافظه کاری شرطی در گزارش مرتبط با مراحل چرخه زندگی است. یافته ما مکمل یافته Givoly and Hayn (2000) و دارای مفاهیمی برای تجزیه و تحلیل صورت مالی و تحقیقات آینده در خصوص محافظه کاری در حسابداری است.
صندوق سرمایه گذاری مشترک مالکیت فکری: یک گام برای تحول در تأمین مالی اقتصاد دانش بنیان
حوزههای تخصصی:
الگوی دوسوتوانی رفتاری کارکنان شرکت های دانش بنیان حوزه سلامت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
131 - 163
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی دوسوتوانی رفتاری کارکنان در شرکت های دانش بنیان انجام شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد نظام مند است. نمونه گیری به روش نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند و گلوله برفی انجام شد که بر مبنای آن مصاحبه هایی نیمه ساختارمند با مدیران و کارشناسان ارشد باتجربه شرکت های دانش بنیان و نخبگان دانشگاهی در حوزه سلامت صورت گرفت. سپس نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به ایجاد نظریه داده بنیاد در حوزه دوسوتوانی رفتاری کارکنان برای شرکت های دانش بنیان منجر شد. برای تأمین اعتماد و روایی مصاحبه ها، ضمن مرور پژوهش های قبلی و بهره مندی مستمر از نظرات خبرگان در کلیه مراحل و فرایندهای این پژوهش، از سه راهبرد مدنظر کرسول و میلر استفاده شده است. نتایج نشان داد، شایستگی اکتشاف و بهره برداری به عنوان پدیده محوری دوسوتوانی رفتاری کارکنان بر مبنای شرایط علی نگرش/رفتار/ادراک، مهارت ها، تقویت روحیه و انگیزه درونی در شرکت های دانش بنیان محقق می شود. توسعه ماهیت کاری سازمان، الزامات قانونی- اخلاقی، یادگیری و توسعه، الزامات رهبری، انگیزه بیرونی به عنوان عوامل زمینه ای، امنیت روانی، پویایی محیطی به عنوان عوامل مداخله گر شناسایی شد. تقویت فرهنگ توانمندسازی، پذیرش فرهنگ اشتراک دانش، یکپارچگی و انسجام و مدیریت جریان دانش و اطلاعات به عنوان راهبردهای اثربخش تشخیص داده شد که پیامدهای اجرای آن رفتار و عملکرد نوآورانه و رضایت شغلی بالا (پیامدهای مثبت) و عوامل استرس زا (پیامد منفی) می باشد.
ارائه الگوی کاهش تحلیل رفتگی شغلی منابع انسانی در سازمان های دولتی با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
225 - 254
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین نیازهای کارکنان در هر سازمانی، تأمین سلامت جسمی و روانی آنان در محیط کار است؛ به گونه ای که فشار جسمی و روانی شدید ناشی از ماهیت، نوع و یا وضعیت نامناسب کار می تواند در کارکنان منجر به تحلیل رفتگی شغلی شود، که بروز این نیز پدیده می تواند عواقبی منفی برای فرد و حتی سازمان ها به همراه داشته باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کاهش تحلیل رفتگی شغلی منابع انسانی در سازمان های دولتی کشور با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. بدین منظور پس از جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی در محدوده زمانی 2000 تا 2020 میلادی و 1380 تا 1400 شمسی، درنهایت 38 پژوهش که ارتباط نزدیکی با موضوع مورد مطالعه داشتند، انتخاب و با تحلیل محتوای آن ها ابعاد و کدهای مربوطه استخراج و میزان اهمیت و اولویت هر یک با استفاده از روش آنتروپی شانون تعیین شد. براساس یافته های پژوهش، عوامل مؤثر بر کاهش تحلیل رفتگی شغلی منابع انسانی در سازمان های دولتی کشور در سه دسته «عوامل سازمانی»، «عوامل شغلی» و «عوامل فردی» جای داده شد. همچنین از میان کدهای شناسایی شده، وجود زمینه پرورش و فرصت های مستمر در سازمان، وجود جو صمیمانه در سازمان، برخورداری از استقلال و آزادی عمل در شغل، وجود فرصت های ارتقاء و پیشرفت شغلی در کار، برخورداری از احساس آرامش در کار، باور داشتن به خودکارآمدی در به انجام رساندن وظایف شغلی، برخورداری از احساس مؤثر بودن در شغل، رضایت داشتن از حقوق و دستمزد، برخورداری از ثبات هیجانی در شرایط مختلف و مدیریت کردن خود در برابر واکنش های عاطفی، بیشترین ضریب اهمیت را به دست آوردند.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برندکارفرمایی وزارت آموزش و پرورش در جهت جذب و نگهداشت نیروی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برندکارفرمایی وزارت آموزش و پرورش در جهت جذب و نگهداشت نیروی انسانی مستعد و متخصص است. نوع پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی، براساس روش جمع آوری داده ها، اسنادی- پیمایشی و براساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و توزیع پرسشنامه گردآوری شدند. ابتدا در فاز کیفی، الگوی برندکارفرمایی طراحی شد و سپس در فاز کمّی، اعتبارسنجی الگو صورت گرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها در فاز کیفی، تحلیل تم و در فاز کمّی، روش تحلیل عاملی تأییدی بود. به منظور رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های الگو از روش تصمیم گیری چند شاخصه و تکنیک ساو استفاده شد. یافته های پژوهش که به شناسایی ابعاد و مؤلفه های الگوی برندکارفرمایی وزارت آموزش و پرورش منجر شد که شامل: 7 بعد، 28 مؤلفه 64 شاخص است. نتایج حاصل از رتبه بندی ابعاد الگو نشان داد که بعد نظام مدیریت منابع انسانی در رتبه اول، استراتژی برند در رتبه دوم، استراتژی استخدامی در رتبه سوم، سبک مدیریتی در رتبه چهارم، جایگاه برندکارفرما در رتبه پنجم، شناخت کارکنان در رتبه ششم، ترویج و ارتقای برند در رتبه هفتم قرار دارند. بنابراین، با توجه به رتبه اول نظام مدیریت منابع انسانی در فرایند رتبه بندی ابعاد الگو، باید نظام سازی و حرکت مستمر در چارچوب این نظام و ساختاری متناسب با مدیریت علم، کارآمد و توانمند در حوزه مدیریت منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش تعریف و تبیین شود.
تأثیر بازده سهام و عملکرد مالی بر رابطه بین حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر بازده سهام و عملکرد مالی بر رابطه بین حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت است. این پژوهش تحلیلی و هدف آن کاربردی است و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده و اطلاعات از سایت بورس اوراق بهادار و نرم افزار ره آورد نوین گردآوری شده است. جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 الی 1399 می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت رابطه معناداری وجود ندارد. متغیرهای تعدیل گر بازده سهام و عملکرد مالی رابطه بین حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت را معنادار و مثبت می کنند. بنابراین تأثیر حاکمیت شرکتی بر ارزش شرکت به دلیل عدم کارایی بازار و عدم آگاهی کافی حاضرین در بازار سرمایه از مکانیسم های حاکمیت شرکتی مورد توجه قرار نمی گیرد و درصورتی سرمایه گذاران واکنش مثبتی به مکانیسم های حاکمیت شرکتی نشان می دهند که این تأثیر در بازده سهام و عملکرد شرکت نمایان شود.