مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
ظرفیت نوآوری
حوزه های تخصصی:
این مقاله به موضوع ظرفیت نوآوری و نحوه اندازه گیری آن در بنگاه های اقتصادی می پردازد. ظرفیت نوآوری، توان بالقوه یک بنگاه/کشور در انجام فعالیت های نوآورانه است که از آن جمله می توان به معرفی و عرضه محصولات و خدمات جدید، رویه ها و فرایندهای نو و یا ایده های جدید در رابطه با سازمان اشاره کرد. در این مقاله مفهوم ظرفیت نوآوری و دیگر مفاهیم مرتبط با آن تبیین شده و معیارها و مدل های ارزیابی ظرفیت نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است. از میان مدل های موجود، مدل نظری ارائه شده توسط مورل و بولی (محققین فرانسوی)، انتخاب و توسعه داده شده است. همچنین ابزاری (یک پرسشنامه) برای ارزیابی ظرفیت نوآوری در سطح بنگاه های اقتصادی، بر مبنای این مدل طراحی و به هدف اعتبارسنجی سازه ای، در میان 108 شرکت اتوماسیون صنعتی ایران توزیع شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، پایایی و روایی پرسشنامه را مورد تایید قرار داده و به علاوه امکان بکارگیری آن را در شرایط کسب و کار ایران نشان می دهد. دستاورد دیگر تحقیق، ارائه یک دسته بندی اولیه از عوامل شکل دهنده ظرفیت نوآوری است که در قالب پنج شاخصه کلی تقسیم می شوند: «ایجاد فضای کاری مناسب از طریق رهبری فعالیت های نوآوری»، «رویه مند بودن فرایندها و ارتباطات درون و برون سازمانی»، «مدیریت استراتژیک دانش»، «جمع آوری و تولید ایده های نو» و «مدیریت منابع انسانی بر محور نوآوری». این عوامل به همراه پرسشنامه تایید شده می تواند مبنای تحقیقات بعدی را تشکیل دهد.
تأثیر سرمایه فکری در ظرفیت نوآوری و مزیت رقابتی کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش کسب وکارها استفاده می شود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منابع کمیاب، بستگی دارد و مهم تر از آن، دستیابی به این منابع می تواند به مزیت رقابتی در حوزه کسب وکار منجر شود؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر مزیت رقابتی از طریق ظرفیت نوآوری پرداخته می شود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدیران واحدهای صنایع غذایی شهرک های صنعتی شهر کرمان هستند که در مجموع 97 نفر از مدیران به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و برای تجزیه و تحلیل آن ها، روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کار رفت. بررسی نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از سرمایه فکری با ارتقای ظرفیت نوآوری کسب وکارها به ایجاد مزیت رقابتی در کسب وکارهای کوچک و متوسط منجر می شود.
تبیین تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر ظرفیت نوآوری با تأکید بر نقش میانجی تسهیم دانش مورد مطالعه: دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی و تسهیم دانش بر ظرفیت نوآوری در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش شناسی، توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که بین عدالت سازمانی و تسهیم دانش، و عدالت سازمانی و ظرفیت نوآوری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. با وجود این، یافته های پژوهش بر ارتباط بین تسهیم دانش بر ظرفیت نوآوری تأکید نمی کند. همچنین، از بین ابعاد عدالت سازمانی، عدالت مراوده ای و رویه ای تأثیر مثبت و عدالت توزیعی اثر نسبتاً کمی بر تسهیم دانش (بعد دریافت و ارائه دانش) دارد.
بررسی تأثیر مدیریت دانش مشتری بر ظرفیت نوآوری با نقش میانجی ظرفیت جذب دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
145 - 168
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش مشتری بر ظرفیت نوآوری با نقش میانجی ظرفیت جذب دانش انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت جزء پژوهشهای توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل مرکز تحقیقات و نوآوری صنایع خودرو سایپا واقع در شهر تهران است. با روش نمونهگیری تصادفی در دسترس، 196 نفر از مدیران و کارمندان این مرکز به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدهاند. برای سنجش متغیرهای مدیریت دانش مشتری، ظرفیت جذب دانش و ظرفیت نوآوری به ترتیب از پرسشنامههای استاندارد جبینگ و همکاران (2013)، آلبرت- مورنت و همکاران (2018)، حمیدیانپور و حصیری (2020) استفاده گردیده است. روایی و پایایی پرسشنامهها از طریق روایی محتوا و آلفای کرونباخ تأیید گردید (83.0). دادهها از طریق رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به واسطه نرمافزارهایLisrel(8.80) و SPSS تحلیل شدهاند. تحلیل نتایج پژوهش در سطح خطای 5% بیانگر تأثیر مثبت و معنادار مدیریت دانش مشتری بر ظرفیت نوآوری است. بعلاوه، نتایج تحلیل مسیر غیرمستقیم گویای نقش میانجی ظرفیت جذب دانش در تأثیر مدیریت دانش مشتری بر ظرفیت نوآوری است. به عنوان یک نتیجه کلی، مدیران با شناسایی و شبیهسازی ایدهها و اطلاعات مشتریان، دانش فراسازمانی و بهرهبرداری از آنها در فرآیندها و عملیات صنعت، ضمن ارتقاء ظرفیت جذب، زمینه لازم را برای ظرفیت نوآوری فراهم میآورند.
شناسایی عوامل مؤثر بر ظرفیت نوآوری بنگاه های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله، شناسایی عوامل مؤثر بر ظرفیت نوآوری بنگاه های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران است. در این مقاله که از نوع توصیفی تحلیلی است، از روش پژوهش کمی کیفی استفاده شده و پژوهش در دو بخش انجام شده است. بخش نخست، به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل پیشینه موضوع و مصاحبه با 9 نفر از سیاست گذاران، خبرگان، و مدیران بنگاه های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام شده است. در بخش دوم، الگوی به دست آمده در مرحله نخست از طریق توزیع پرسش نامه در میان 275 بنگاه فعال در این حوزه، پیمایش شد تا اعتبار الگوی پیشنهادی سنجیده شود. بنا بر نتایج به دست آمده، عوامل محیطی، نسبت به عوامل سازمانی، در ارتقای ظرفیت نوآوری بنگاه های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت بیشتری دارند. به نظر می رسد، دلیل این اهمیت، تأثیرپذیری بالای کسب وکارهای دانش بنیان این حوزه از عواملی همچون رشد و ثبات اقتصادی، رقابت پذیری، و حمایت دولت از نوآوری باشد. همچنین، نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد، مهم ترین عوامل سازمانی مؤثر بر ظرفیت نوآوری عبارت اند از: همکاری و ارتباطات، منابع ایده یابی، عوامل فردی، فرهنگ سازمانی، راهبردها و مدیریت فناوری، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، و تخصیص منابع به نوآوری. در میان عوامل محیطی مؤثر بر نوآوری، حمایت نهادی، عوامل کلان اقتصادی، و موقعیت بنگاه، به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده اند. افزون براین، نتایج نوآوری، نتایج بازار، نتایج مالی، و نتایج انسانی، مهم ترین شاخص های اندازه گیری ظرفیت نوآوری به شمار می آیند.
بررسی تأثیر ظرفیت نوآوری برعملکرد صادرات از طریق نقش میانجی تجربه بین المللی در شرکت فولاد مبارکه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ظرفیت نوآوری برعملکرد صادرات از طریق نقش میانجی تجربه بین المللی در شرکت فولاد مبارکه پرداخته است تحقیق حاضر شامل کلیه مدیران و کارکنان در شرکت فولاد مبارکه می باشد. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران 217 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری پژوهش حاضر نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ 869.0 و روایی ابزار با روش محتوایی و سازه مورد تأیید قرار گرفته اند. اطلاعات تحقیق به کمک نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل و با استفاده از آزمونهای آماری، توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95% تاثر متغیرهای نوآوری در تحقیق و توسعه، نوآوری در بازاریابی، نوآوری در تولید، نوآوری در یادگیری، نوآوری سازمانی نوآوری در استفاده از منابع و نوآوری استراتژیک برعملکرد صادراتی معنادار شده است. با توجه به این که مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است، با احتمال 95/0 تایید شده است. همچنین نتیجه فرضیه میانجی نشان میدهد تجربه بین المللی از طریق تجربه بین المللی بر عملکرد صادراتی تاثیرگذار است. با این حال مدیران فوالاد مبارکه می بایست در جهت توسعه نوآوری در منابع صادراتی به صورت منظم نقاط قوت و ضعف رقبای خود را شناسایی کنند. به بررسی منظم متغیرهای بازارریابی (قیمت، محصول و جزآن) رقبای خود بپردازند.
ارزیابی و تحلیل ظرفیت نوآوری منطقه ای در سطح استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۷
77 - 110
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری توسعه منطقه ای براساس ظرفیت های موجود دانش و نوآوری مناطق از موضوعات مغفول در سیاست گذاری توسعه ایران است. در حال حاضر تفاوت جدی در ارائه راهکارها برای استان های مختلف وجود ندارد. این در حالی است که استان های کشور هم به لحاظ برخورداری از سطح دانش و نوآوری و هم ظرفیت های جذب آن با هم متفاوت اند. در این پژوهش با تکیه بر مبانی نوین سنجش نوآوری منطقه ای و مرور تجارب، چارچوبی مناسب برای سنجش ظرفیت نوآوری ارائه و براین اساس، ظرفیت نوآروی استان های کشور سنجیده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد به تناسب کاهش یا افزایش سطح توسعه یافتگی مناطق، ظرفیت نوآوری مناطق کم یا زیاد می شود؛ به نحوی که محروم ترین استان کشور از نظر اقتصادی و با بیشترین فاصله جغرافیایی از مرکز (سیستان وبلوچستان) ازلحاظ ظرفیت نوآوری نیز پایین ترین سطح را داشته است. در حالی که در مناطق پیرامون تهران چون سمنان، کرج، قزوین و قم هیچ استانی در سطوح پایین ظرفیت نوآوری قرار نگرفته است. در این میان، استان های بوشهر و ایلام به دلیل دو فاکتور مهم 1- جمعیت اندک و 2- وجود صنایع نفت و گاز به لحاظ ظرفیت نوآوری در رتبه های اول تا پنجم قرار گرفته اند.
تاثیر نوآوری در کسب و کار آنلاین بر عملکرد فروش با نقش میانجی بازاریابی در فضای مجازی
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
291 - 279
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، خرید الکترونیکی افزایش یافته است. افرادی که از این کانال ارتباطی برای بازاریابی و فروش کالاها استفاده می کنند، دریافته اند مصرف کنندگان فقط به تحویل به موقع کالاها توجه نمی کنند، بلکه آنها به دنبال محصولاتی جدید و متنوع هستند. این ابزارهای جدید پتانسیل بالایی برای جذب اطلاعات مربوط به کسب وکار و نیازهای مشتریان از طریق هوش جمعی دارند که استفاده از این اطلاعات میتواند محرکی برای ایجاد محصولات و فرآیندهای نوآورانه در کسب وکارها باشد. همچنین وجود ظرفیت نوآوری بالا در کسبوکارها میتواند تسهیل کنندهی فرآیند بهبودعملکرد نوآوری باشد. لذا در این پژوهش سعی شده است تأثیر استفاده از شبکهه ای اجتماعی آنلاین بر بهبود عملکرد نوآوری کسبوکارهای خانگی مستقر در استان اصفهان بررسی گردیده و مشخص شود که ظرفیت نوآوری این کسب وکارها چگونه بر این رابطه تأثیرگذار می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر حسب روش، توصیفی از نوع تحلیلی- پیمایشی است. لذا در این پژوهش سعی شده است تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین بر بهبود عملکرد نوآوری کسبوکارهای مجازی مستقر درپاساژ پاسارگاد تهران بررسی گردیده، که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. برای تحلیل داده ها نیز از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که سطوح بالاتر استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین می تواند احتمال بهبود عملکرد نوآوری را افزایش دهد. همچنین ظرفیت نوآوری میتواند محرّکی برای استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین در این کسب وکارها و تاثیر بر عمکرد فروش شود.
نقش سیستم مدیریت دانش و نوآوری باز در توسعه ظرفیت نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
81 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری نوآوری باز در تأثیر سیستم مدیریت دانش بر ظرفیت نوآوری است. جامعه آماری شامل مدیران شرکت های فعال در شهرک صنعتی شماره 2 و نیز شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری شهر کرمان به تعداد 177 شرکت می باشد. روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه است که سطح روایی و پایایی آن، برای تمامی سازه ها اندازه گیری و تائید شد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری در قالب نرم افزار Amos مشخص شد که سیستم مدیریت دانش بر نوآوری باز و ظرفیت نوآوری تأثیر دارد. همچنین؛ نوآوری باز، تأثیر سیستم مدیریت دانش بر ظرفیت نوآوری را میانجی گری می کند.
مطالعه تأثیر کیفیت وبگاه و سرمایه اجتماعی بر هم آفرینی و نوآوری: با توجه به نقش اشتراک دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجله جهانی رسانه دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
155 - 177
امروزه با توجه به رونق یافتن صنایع خدماتی، صنعت گردشگری بسیار حائز اهمیت شده و از آن به عنوان صادرات نامرئی یاد می شود. با رشد گردشگران بین المللی، پاسخگویی به گردشگران بیشتر، چالشی برای صنعت توریسم می باشد. یکی از رویکردهای بازارگرا که می تواند به این چالش پاسخ بدهد، هم آفرینی است. هدف این پژوهش مطالعه نقش هم آفرینی و اشتراک گذاری دانش بر ظرفیت نوآوری در صنعت گردشگری است. جامعه آماری پژوهش حاضر، افرادی هستند که حداقل یک بار خرید اینترنتی مربوط به گردشگری از وبگاه های گردشگری داشته اند. گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی است که از ابزار پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت استفاده شده است. برای توصیف جمعیت شناختی نمونه مورد مطالعه از نرم افزار برنامه تحلیل آماری برای علوم اجتماعی و برای تأیید مدل و آزمون فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی موجب افزایش ظرفیت نوآوری شده و اشتراک گذاری دانش نیز این افزایش را تشدید می کند. همچنین در این پژوهش تأثیر مثبت سه بعد کیفیت وبگاه (کیفیت نظام، کیفیت خدمات و کیفیت اطلاعات) و دو بعد سرمایه اجتماعی (سرمایه اجتماعی پیوندمدار و سرمایه اجتماعی پیوندبخش) بر هم آفرینی مورد تائید قرار گرفت.
تاثیر محرک های نوآوری بر ظرفیت نوآوری شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال چهارم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
91 - 103
در خصوص اهمیت و ضرورت توسعه ظرفیت نوآوری سازمان ها شواهد قوی تجربی و نظری وجود دارد. بر این اساس، عمده پژوهش های سال های اخیر بر شناسایی عوامل موثر بر ارتقای ظرفیت معطوف است. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله به بررسی میزان تاثیر هر یک از محرک های نوآوری (مدیریت دانش، مدیریت خلاقیت و نوآوری، مدیریت فناوری اطلاعات در بنگاه) بر ظرفیت نوآوری در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری می پردازد. برای سنجش ظرفیت نوآوری بنگاه ها و تعیین ضرایب هریک از متغیرهای تاثیرگذار بر آن از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شده است. داده های پژوهش از میان شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری کشور انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هر یک از محرک های نوآوری تاثیر مثبت و معنی داری در ایجاد و افزایش ظرفیت نوآوری در بنگاه ها دارند. از بین این متغیرها مدیریت فناوری اطلاعات و مدیریت دانش بیشترین ضریب را به خود اختصاص دادند که به معنی تاثیرگذاری بیشتر بر ایجاد نوآوری، افزایش ظرفیت و محرک های مهم در بنگاه هستند.
ارائه الگوی ظرفیت نوآوری در شرکت های تولید سیمان ایران با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
109 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: افزایش توان و ظرفیت نوآوری در شرکت های سیمان ایران می باشد.روش شناسی: این تحقیق از حیث هدف، کاربردی از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی است که با رویکرد تحلیل مضمون و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران صنایع سیمان به تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند انجام شده است.یافته ها: شبکه مضامین توسعه یافته در این تحقیق دارای 404 مضمون پایه، 23 مضمون سازمان دهنده و 11 مضمون فراگیربوده است. مضامین فراگیر نهایی که خود در بردارنده مضامین سازمان دهنده ومضامین پایه بوده اند، عبارت اند از: ایجاد ظرفیت نوآوری، مصادیق اصلی نوآوری، ایده زایی و ایده پروری دراین صنعت، بهبود مهارت های مدیریتی، ارتباط دو سویه سیاست نوآوری و راهبردها، تعالی منابع انسانی، توجه به روندهای تجاری، نتایج عملکردی نوآوری، همسویی و حرکت مطابق با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل دوسویه با سازمان های بیرونی، رصد و انطباق با تحولات محیطی.ارزش و اصالت پژوهش: ارزش دانش افزایی این پژوهش در ارائه یک مدل کاملا جدید از پیشایندها و پسایندهای تقویت ظرفیت نوآوری در شرکت های سیمان ایران است، از یک سو تا کنون در تحقیقات داخلی چنین الگویی ارائه نشده است و از دیگر سو، رویکرد جهت دار این مدل بر تجربیات مدیران در شرکت های این ارزش این پژوهش را نشان می دهد.
بررسی تأثیر مشارکت مشتری بر ظرفیت نوآوری از طریق نقش میانجی گری قابلیت های پویا و فعالیت های مدیریت دانش مشتری
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر مشارکت مشتری بر ظرفیت نوآوری از طریق نقش میانجی گری قابلیت ها پویا و فعالیت های مدیریت دانش مشتری است. جامعه ی آماری این تحقیق، مدیران و کارکنان شهرداری مشهد که تعداد آن ها 2347 نفر است. برای تعیین تعداد نمونه از فرمول کوکران برای حجم جامعه معلوم استفاده گردید که تعداد نمونه با استفاده از این فرمول 330 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS انجام شد. نتایج، حاکی از این است که مشارکت مشتری بر قابلیت ها و فعالیت های پویای مدیریت دانش مشتری و مشارکت مشتری بر ظرفیت نوآوری تأثیر معنادار دارند. این نتیجه نشان می دهد که همکاری و مشارکت فعال مشتریان می تواند بهبود و ایجاد ارزش برای سازمان را تسهیل کند. همچنین نتایج بیانگر این است که قابلیت ها و فعالیت های مدیریت دانش مشتری بر ظرفیت نوآوری تأثیرگذار هستند. بنابراین بهره برداری بهینه از دانش و بازخورد مشتریان می تواند به توسعه و ارتقاء قابلیت نوآوری در سازمان کمک کند. در نهایت نقش میانجی قابلیت ها و فعالیت های مدیریت دانش مشتری نیز مورد تأیید قرار گرفت. دانشی که از مشتریان به دست می آید توسط فعالیت های مدیریت دانش به نوآوری تبدیل می شود و این نقش میانجی در نهایت به تأثیرگذاری مثبت این فرآیند منجر می شود.