فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۴۱ تا ۵٬۳۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
رهیافتی جامع برای مطالعه امنیت ملی در خاورمیانه
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر و مناسبات جهانی
همگرایی اتحادیه اروپا و روسیه
حوزههای تخصصی:
نسبت مرئولوژیکی در هستی شناسی صوری هوسرل : جستاری در بنیاد پدیدارشناختی هر گونه پژوهش کیفی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نشان میدهیم که چگونه هستیشناسی صوری هوسرل میتواند به تحلیل نسبت کیفی میان اجزاء و کل بپردازد. این تحلیل، مبتنی بر تمایز بنیادینی است که هوسرل میان قطعه (piece) و لحظه (moment) در نظر میگیرد. هستیشناسی صوری هوسرل با پذیرش لحظه همچون جزیی منفرد، انضمامی و نامستقل که با اجزاء دیگر و کل خود نسبت کیفی برقرار میسازد، از سنت فلسفه تحلیلی جدا میشود. از آنجا که فلسفه تحلیلی، کنشهای ذهنی معطوف به ابژهها را به کنشهایی بازمیگرداند که معطوف به وضعیت امور هستند، در چارچوب ساختار صوری معنا و حقایق باقی میماند و کیفیت لحظهها را به خصوصیتهایی فرومیکاهد که در نظریه مجموعهها قابل بررسی است. در مقابل، هستیشناسی صوری هوسرل به بررسی ساختارهای صوری میان اشیاء میپردازد و کیفیت اشیاء را به وضعیت امور بازنمیگرداند. از این نظر، هستیشناسی صوری با مرئولوژی لزنیوسکی شباهت دارد که میتواند نسبت هستیشناسانه اجزاء و کل را بررسی کند. نتیجه این بحث آن است که هستیشناسی صوری در چارچوب نظریه منیفلدها و مرئولوژی، بنیاد هرگونه پژوهشکیفی است که میتواند علوم انسانی و علوم تجربی را دربرگیرد، و از اینرو، از روش کیفی پدیدارشناختی که با توجه به «زیستجهان» تنها علوم انسانی را شامل میشود، بسی فراتر رود.
فرهنگ و گسترش تروریسم و افراطی گری در خاورمیانه و شمال آفریقا (با تأکید بر فعالیت های داعش)
حوزههای تخصصی:
تروریسم و گرایش به خشونت و افراطی گری از جمله پدیده هایی است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت بین المللی در سال های اخیر رقم زده است. تصویب قطعنامه شماره A/68/L.31 در تاریخ 10 دسامبر 2013 با عنوان «جهان علیه خشونت و افراطی گری» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران که با رأی قاطع نمایندگان 190 کشور جهان و بدون مخالفت به تصویب رسید، نشان از آن دارد که جامعه جهانی تا چه میزان از ناحیه این پدیده احساس خطر می کند. از بین مناطق مختلف جهان، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده تروریسم و افراطی گری دست و پنجه نرم می کند. ظهور طالبان، القاعده، القاعده مغرب اسلامی (آکیم) ، داعش، انصار الشریعه و بسیاری دیگر از گروه های تروریستی و افراطی در این منطقه خود شاهد این مدعا است. دلایل بروز تروریسم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را می توان در زمینه های مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد که پرداختن به همه آنها پژوهش مفصلی را طلب می کند. در این نوشتار در پی آن هستیم که نشان دهیم چگونه عوامل فرهنگی، از جمله عقاید، باورها، سنت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری ریشه دار و دیرپا، باعث شده اند که گروه ها و جریانات مختلف در این منطقه از جهان به بازتعریف هویت خود در جهت گرایش به رفتارهای تروریستی و افراطی بپردازند.
هویت سازی دولت پسندانه هویت اسلامی در داستان های «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید و انتشار روایت یا داستان از مهم ترین عرصه های فعالیت دولت برای ساماندهی فرآیند هویت سازی در جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ ولی تصویر روشن معتبری از چگونگی انجام این کار نداریم. این نوشتار نتیجه پژوهشی است برای پاسخ به پرسش از چگونگی هویت سازی دولت پسندانه یا تلاش برای صدرنشین کردن هویت اسلامی. تحلیل محتوای 285 داستان که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در طول 30 سال (از 1359 تا 1389) برای نوجوانان منتشر کرده نشان می دهد که حدود 21 درصد از آن داستان ها را می توان مصداق هویت سازی دولت پسندانه دانست زیرا در همه آنها، انواع خوبی ها به شخصیت های مسلمان داستان نسبت داده شده است. به بیان دقیق تر، در عنوان، تصویر روی جلد و یا چکیده 61 تا از آن داستان ها، نشانه های خوبی با نشانه های مسلمانی همنشین شده اند تا ارزیابی و احساس مثبت خوانندگان داستان نسبت به مسلمان و مسلمانی را سبب شود که نمود هویت سازی دولت پسندانه است.
عدالت به مثابه انصاف
چرخش در سیاست خارجی ایالات متحده و حمله به عراق: زمینههای گفتمانی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
بسیاری بر آنند که حمله آمریکا به عراق سرفصل نوینی در روابط بینالملل و همچنین سیاست خارجی ایالات متحده محسوب میشود. این حمله نمودی است از تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده از یک سیاست مبتنی بر «هژمونیجویی» به یک سیاست «امپراتوریجویانه». بهرغم اینکه سیاست ایالات متحده با واکنش منفی زیادی در سطح جهان روبهرو شد، اما در داخل ایالات متحده، حداقل تا مدتی، از آن استقبال میشد. آنچه در اینجا حائز اهمیت است این نکته میباشد که چگونه چنین چرخشی در چارچوب سیاستگذاری خارجی ایالات متحده امکانپذیر شد. این مقاله تلاشی است برای نشان دادن چگونگی تکوین این سیاست در بستر گفتمانی مناسب در داخل آمریکا. استدلال اصلی آن نیز این است که از به هم پیوندخوردن موفقیتآمیز چند گفتمان این بستر مناسب گفتمانی فراهم شد. اینها از یک سو شامل چند گفتمان بنیادی سیاست خارجی آمریکا یعنی لیبرالیسم، استثناگرایی، و گفتمان امنیت ملی هستند که زمینه شکلگیری گفتمان جدید امپراتوری را برساختند و از سوی دیگر گفتمان امنیتسازی که عراق را به عنوان آماج اصلی عمل در چارچوب این گفتمان نوین به هدفی مشروع تبدیل کرد. با وجود این، وجود گفتمانها و خرده گفتمانهای بدیل می تواند بهرغم این تغییرات، راه را برای مقاومت در برابر تداوم سیاست جدید هموار سازد.