فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا در بررسی تعاملات دو حوزه دینی و دنیوی در سه دوره فکری در تاریخ فلسفه سیاسی غرب، قبل از مسیح، دوره کلیسا و جدید نشان دهد جدایی دین از سیاست در اندیشه سیاسی غرب پدیده ای دو لایه در حوزه سپهر و عرصه عمل است. به عبارت دیگر لایه درونی فلسفه به دنبال بازخوانی امور و تفکیک ذهنی امر سیاسی از امر غیرسیاسی است تا معیار روشنی جهت عاملین سیاسی تجویز کند؛ هرچند در عرصه عمل عاملین سیاسی و غیر آن ناگزیر از تعامل با یکدیگرند. باز به بیان دیگر این مقاله ضمن پژوهش در حقوق شهروندی و ضرورت تعامل و پیوند عاملان سیاسی از عاملان غیرسیاسی، نشان می دهد چرا و چگونه امر سیاسی و غیر آن در سپهر نظر ناگزیر از تفکیک و تمیزند.
الگوی تحلیلی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی را می توان شروع کاربست قدرت نرم در عرصة سیاست داخلی و بین الملل دانست که در فرایند تحولات سیاسی و اجتماعی، بهره گیری از ابزارهای نرم و فاقد خشونت از برجستگی خاصی برخوردار بودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رهیافت نرم افزاری قدرت به یکی از بدیل های کاربست قدرت در سطح بین الملل تبدیل گشت؛ به گونه ای که تزلزل در مؤلفه ها و منابع قدرت نرم توسط یک بازیگر سیاسی، نقص محسوب می شد و امروزه همة کشورها مترصد دست یابی به توانمندی در حوزة منابع قدرت نرم هستند. ازهمین رو، جمهوری اسلامی نیز برای رسیدن به قدرت منطقه ای نیازمند قدرت نرم می باشد و به همین دلیل، شناخت مؤلفه ها و منابع قدرت نرم ایران می تواند حائز اهمیت باشد. با توجه به این موضوع، مقالة حاضر سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که؛ کدام مؤلفه ها بیشترین تأثیر را بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان اسلام دارند؟ یافته های مقاله نشان می دهند که مؤلفه هایی نظیر الهام بخشی، هنجارسازی و تعمیق عمق راهبردی، هویت یابی مسلمانان، دیپلماسی فرهنگی، مدیریت افکار عمومی جهان، برتری علمی و حوزه دانش، توانمندی در حوزه های فرهنگی و هنری بر ارتقای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام مؤثر و کارآمدتر از منابع دیگر هستند.
بررسی دیدگاه بسیجیان در مورد نقش بسیج محلات در ارتقای سطح علمی- فرهنگی اعضای بسیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین کارکردهایی که امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری برای بسیج مطرح فرموده اند، می توان به حضور بسیج در همه صحنه ها، ازجمله صحنه های فرهنگی و علمی اشاره کرد. بسیجیان در کنار سایر نیازها، دارای نیازهای فرهنگی و علمی نیز می باشند و برای آنکه اعضای جامعه آمادگی لازم برای بسیجی شدن را داشته باشند (صرف نظر از سایر نیازهای آنان) باید نیازهای فرهنگی یا کمبودهای آنان و روشهای ارضای نیازها، عقاید، ارزشهای فرهنگی و علمی آنها را شناخت و زمینه برآورده شدن آن را فراهم کرد. برای دستیابی به این هدف باید به اهمیت نقش بسیج در ارتقای سطح علمی- فرهنگی اعضای خود توجه و در جهت آن برنامه ریزی کرد. این مقاله پژوهشی با روش کمی (زمینه یابی) و ابزار پرسشنامه محقق ساخته، به دنبال بررسی دیدگاه بسیجیان در مورد نقش بسیج محلات در ارتقای سطح علمی- فرهنگی اعضای بسیج است. روایی پرسشنامه توسط روش روایی محتوایی و استفاده از نظر متخصصان تأیید و ضریب پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ ۸۹% برآورد شد. جامعه آماری این مطالعه را پایگاه های بسیج محلات (شامل فرماندهان ۳۵ نفر و اعضای بسیج محلات ۲هزار نفر) در سطح شهر مشهد تشکیل می دهند که از میان آنها بر اساس جدول مورگان تعداد ۳۲ نفر از فرماندهان پایگاه محلات و تعداد ۳۲۰ نفر از اعضای بسیج محلات به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که بسیج محلات در ارتقای سطح فرهنگی و علمی بسیجیان مؤثر هستند. اعضای بسیج تمایل بیشتری به همکاری در زمینه های فرهنگی تا زمینه های علمی نشان می دهند. از نظر پاسخگویان، راه اندازی و توسعه پایگاه های اطلاع رسانی و فضای مجازی ازجمله عوامل رشد علمی- آموزشی بسیجیان است. همچنین به ترتیب برگزاری نشستهای حلقه شجره طیبه صالحین، برگزاری نشستهای بصیرتی و کارگاه های آموزشی و در نهایت برگزاری یادواره شهدا و اردوهای راهیان نور در ارتقای سطح فرهنگی- تربیتی بسیجیان مؤثر است. کمبود امکانات و بودجه پایگاه های بسیج ازجمله عواملی است که مانع رشد علمی و فرهنگی بسیجیان می شود. نتیجه نهایی بیانگر این است که بسیج محلات در ارتقای سطح علمی و فرهنگی اعضای خود نقش مهمی دارد؛ به علاوه نقش بسیج محلات در زمینه فرهنگی و ارتقای آن، نسبت به زمینه علمی مؤثرتر به نظر می رسد.
برنامه آسیای مرکزی در مبارزه با قاچاق انسان
حوزههای تخصصی:
ایمان ناواقع گرایانه
حوزههای تخصصی:
دان کیوپیت هرگونه واقعتى مستقل از ذهن و زبان انسانى را نفى مىکند و جهان را محصول افکار انسان مىداند. به اعتقاد وى عناصر «ضرورت»، «تغییرناپذیرى» و «خداوند» که اساس فلسفه و الهیات بودند از جهان ما رخت بربستهاند و دین نیز باید تحولى اساسى پیدا کند تا قابلیت حیات داشته باشد.
آنچه لازم داریم
گفتمان معاصر عربی در میانة ابهامات و چندگانگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کنونی با تمرکز بر چگونگی و چیستی گفتمان محوری جهان عرب این فرضیه را طرح می کند که وحدت عربی یا اتحاد اعراب در چهارچوب یک واحد سیاسی و سرزمینی، گفتمان محوری، و آرمانی اعراب در یک و نیم قرن اخیر بوده است. با این همه، دگرگونی های بین المللی و داخلی تحقق چنین آرمانی را با دشواری روبه رو کرده و بروز مشکلات سیاسی اقتصادی و اجتماعی داخلی جهان عرب را در سال های دهة 1980 دچار سردرگمی و چندگانگی گفتمانی کرده است. شرایط پس از جنگ سرد و تحولات داخلی ناشی از تضعیف گفتمان ناسیونالیستی نیز به تدریج شکل گیری دو گفتمان سکولار بنیادگرا را در پی داشته و همة نیروهای اجتماعی و سیاسی را بر محور آن گرد آورده است. این پژوهش با نمونه گرفتن از مباحث چالش های گفتمان معاصر عربی در حکم متن مد نظر برای پژوهش خود و ضمن نقد دیدگاه های نویسندگان آن، این پراکندگی و سردرگمی گفتمانی و در نهایت رویارویی روشن فکران عرب در گفتمان سکولار بنیادگرا را نشان می دهد.
اسلام و دموکراسی در اندیشه سیاسی یوسف القرضاوی
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی تبیین جایگاه دموکراسی در اندیشه سیاسی اسلام از نظر یوسف القرضاوی (از متفکران اسلامی میانه رو عرب) است. از نظر او اسلام قرنها جلوتراز غرب، پدیده دموکراسی و قواعد و معیارهای آن را معین کرده اما تبیین جزئیات آن را به اندیشمندان مسلمان واگذار کرده است. راهکارهایی چون امر به معروف و نهی از منکر، شورا، بیعت و مشارکت زنان در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی از جمله این قواعد هستند. البته پذیرش دموکراسی به معنای کنار نهادن حاکمیت خداوند نیست زیرا اصل حاکمیت مردم که بنیان دموکراسی محسوب می شود، با اصل حاکمیت خدا در تضاد نیست بلکه حاکمیت خدا با حاکمیت فردی که اساس استبداد است در تضاد است. هدف از دموکراسی کنار نهادن حاکمیت طاغوت و ستمکاران است نه نفی حاکمیت خدا و بنابر این اجرای دموکراسی به منظور جلوگیری از استبداد و سلطه طاغوت گام نهادن در راستای تحقق حاکمیت خداوند است. از نظر وی استدلال به اینکه دموکراسی، حکومت اکثریت است و اکثریت هم در قرآن مذموم شمرده شده اند، استدلالی نابجاست که بر پایه یک مغالطه استوار است. زیرا فرض بر آن است که ما از دموکراسی در جامعه اسلامی سخن به میان می آوریم، جامعه ای که اکثریت آن دارای عقل و اندیشه اند.
روشن فکری و سیاست
حوزههای تخصصی:
آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ : اهداف ، ابزار و مشکلات
حوزههای تخصصی:
مردم سالاری دینی: به سوی یک گفتمان مسلط
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر ضمن بررسی -، گفتمان مشخص پیرامون مردم سالاری دینی، یعنی رابطه ای درون گفتمانی میان مردم سالاری و دین؛ ملازمه ی تنگاتنگ میان مردم سالاری دینی با جامعه ی دینی؛ و گفتمانی که بر مبنای قرائتی ناظر بر مشروعیت الهی – مدنی شکل گرفته است؛ به شرایط مسلط کردن و نهادینه کردن گفتمان مورد نظر می پردازد.
اسلام، مدرنیته و روشن فکران
حوزههای تخصصی:
مدرنیته یک مفهوم عام است؛ مىتوانیم اسلام را نیز یک دین مدرن و معتزله را به عنوان نخستین جنبش مدرنیست معرفى کنیم. آنچه امروزه تحت عنوان «بنیادگرایى» مطرح مىشود، چیزى فراتر از جنبش ارتجاعى علیه فساد اقتصادى، سیاسى و اجتماعى در جوامع مسلمان نیست. پیام اسلام، در جهان کنونى، هنگامى فهم مىشود که نماد بیرونى قرآن، متناسب با ارزشهاى معاصر، جلوه جدیدى به خود بگیرد.
تأثیر انقلاب اسلامی بر حزب النهضة تونس با تأکید بر افکار حضرت امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حزب اتجاه اسلامی (النهضة) تونس و رهبری آن به تجدید حیات روی آورده و از حالت انفعال و ضعف برای تشکیل حکومت خارج شدند. تأثیر انقلاب با محوریت شخصیت امام(ره) به سرعت در اندیشه سیاسی راشد الغنوشی و دیگر مصلحان اسلامی سرایت و از طریق سلسله مراتبی در میان توده های مسلمان پخش شد. در اثر سرایت و پخش انقلاب اسلامی و رهبری بینظیر آن در سه حوزه کلامی، عاطفی و رفتاری، رهبری و حرکت اسلامی النهضة تونس اثرات مثبت و قابل توجهی دریافت کردند. در این مقاله به چگونگی انتشار انقلاب اسلامی ایران در تونس براساس نظریه پخش و نگرش سیاسی حاصل از آن بر رهبری حزب النهضة پرداخته میشود.
کثرت گرایی سیاسی: میان نظریه و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بنیادی ترین پرسش های پیش ِ رویسیاست پژوهان، موضوع قدرت، الگوهای توزیع آن، کیفیت رابطه حکومت با شهروندان وگروه ها و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرایند تصمیم گیری سیاسی است. هدف کثرت گرایی درمقام رویکردی نظری به سیاست نیز تبیین و ارزیابی این مسایل بود. از اینرو سیاست راعرصه رقابت گروه های مختلفی تعریف می کرد که به دلیل دسترسی شان به منابع متفاوت،هیچ یک قادر به تسلط کامل بر سایرین نبوده، تصمیمات سیاسی نیز حاصل توازن نیروها وفرایندی گشوده تلقی می گشت. این مقاله پس از تبیین این رویکرد در پیوند با اندیشهدموکراسی و مقایسه برداشت های متقدم و متأخر از آن، به بررسی دلا لت های عینی آندر نظم سیاسی می پردازد تا صحت تحلیل های آن را در عمل ارزیابی کند. بنابراین درپاسخ به این پرسش که آیا واقعیت سیاسی موجود، مؤیّد مفروضات تئوریک رویکرد کثرت گراست، موضعی بینابینی (بسته به نوع برداشت از کثرت گرایی)اتخاذ می کند.
سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه و الگوی امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس ( با تأکید بر امور سیاسی، دفاعی و امنیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه خلیج فارس از نگاه تئوری پردازان و استراتژیست های روابط بین الملل از مهم ترین و حساس ترین نقاط جهان محسوب می شود. اهمیت روزافزون انرژی نفت و گاز در معادلات اقتصاد جهانی و موقعیت ژئواستراتژیک خلیج فارس از عمده مباحثی است که بر نقش قابل توجه این منطقه از جهان در معادلات جهانی افزوده است. از جمله مباحثی که در ارتباط با این منطقه تاکنون مورد توجه کشورهای منطقه و قدرت های جهانی بوده، بحث ضرورت تأمین امنیت این منطقه می باشد که هم دغدغه قدرت های بزرگ و ذی نفع در این منطقه و هم برای کشورهای منطقه حائز اهمیت است. بدون شک این مسئله که بیش از 90 درصد درآمد سالیانه کشورهای حاشیه خلیج فارس از فروش انرژی و به ویژه نفت خام به دست می آید، ضرورت تأمین امنیت منطقه را بیشتر نمایان می سازد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش تاریخی و تعیین کننده ای در تأمین امنیت منطقه خواهد داشت. نوشتار حاضر بر آن است با پرداختن به آنچه در چشم انداز برنامه پنجم توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است، و همچنین مباحثی چون پیشرفت های سال های اخیر ج. ا. ایران در زمینه های مختلف اقتصادی، فنی، نظامی و... به ویژه به دست آوردن توانمندی بومی و ملی دانش هسته ای، نگاهی جدیدتر به مبحث الگوی امنیت منطقه ای در خلیج فارس داشته باشد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که اولاً در برنامه پنجم توسعه چه دستورالعمل ها و اصولی وجود دارد که بر اساس آن بتوان این موضوع را با ایجاد یک رژیم امنیتی پایدار در منطقه تطبیق داد و ثانیاً تحول در مفهوم امنیت بین الملل چه تأثیری بر ایجاد یک الگوی امنیتی با ثبات در منطقه خلیج فارس داشته است و آیا می توان بر اساس تحولاتی که در عرصه امنیت بین الملل و به تبع آن الگوهای امنیت منطقه ای و بین المللی ایجاد شده، بر اساس تئوری سازه انگاری و تأکید بر اعتمادسازی و اصلاح افکار، برداشت ها و نگرش های امنیتی شکل گرفته کشورهای منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ایجاد الگوهای امنیتی باثبات در منطقه خلیج فارس نمود.
دموکراسی و موانع اقتصادی آن در ایران
منبع:
آیین تیر ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
تحول مفهوم تروریسم؛ از انگیزه تا گستره فعالیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از تحول در مفهوم تروریسم هدف اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. در همین راستا فرضیه مقاله بدین قرار میباشد که تحولات عدیده ای در مفهوم تروریسم به وجود آمده است که عبارتند از: 1. استفاده ابزاری از مذهب؛ 2. ساختار سازمانی متفاوت؛ 3. استفاده از تکنولوژیهای نوین و سلاح های کشتار جمعی؛ 4. فراملی بودن و عدم نیاز به حمایت از جانب دولت ها.
به سوی نوع جدیدی از نظریه پردازی پسا مدرن
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
سه نسل - سه گفتمان در فرهنگ استراتژیک
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به تشریح مفهوم فرهنگ استراتژیک و برداشت سه نسل از متفکران در قالب سه گفتمان، در خصوص این مفهوم، میپردازد. فرهنگ استراتژیک، اولین بار به عنوان متغیر مستقل در تبیین رفتارهای استراتژیک مطرح گشت. طرح این مفهوم، به معنای پذیرش عواملی غیر از عوامل ساختاری ـ مادی در تحلیل رفتارهای استراتژیک بوده است. در این خصوص، سه گفتمان در سه دهه پدید آمد که هر سه نیز تمرکز خود را بر رابطه میان فرهنگ استراتژیک و رفتار استراتژیک قرار دادند. هرچند نتیجه گیری های آنان از نوع رابطه، متفاوت بوده است.گفتمان اول، تحلیل رفتار بدون فرهنگ استراتژیک را ناممکن میداند؛ گفتمان دوم فرهنگ استراتژیک را نوعی ابزار و امکان به منظور پیشبرد استراتژی معرفی کرده و گفتمان سوم نیز رابطه میان فرهنگ و رفتار استراتژیک را بیشتر در چارچوب نقش فرهنگ استراتژیک در عناصر و زمینه های رفتار استراتژیک مورد بررسی قرار داده است.