فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر خاندانهای حکومتگر ولایت گروس یا بیجار کنونی را در دوره قاجار مورد بررسی قرار میدهد و نقش این خاندانها را در تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه ارزیابی میکند. فرضیه مقاله این است که با وصف اینکه گروس ولایتی کوچک در کردستان بوده، اما در فضای سیاسی و اقتصادی ایران دوره قاجار جایگاهی مهم داشته است. این جایگاه بعد از دوره مشروطه و، به ویژه، دوره جنگ اول جهانی، به شدت افول کرد. علت امر در کشاکشهای محلی و اشغال کشور به طور کلی؛ و مناطق غربی از جمله کردستان به طور خاص خلاصه میشود، امری که باعث قتل عامهای فراوان ناشی از هجوم بیگانگان و قحطی بزرگ جنگ اول جهانی در ایران گردید. هدف مقاله این است تا عوامل شکوفایی سیاسی و اقتصادی منطقه در دوره قاجار تا قبل از جنگ اول جهانی و فروپاشی جایگاه آن را در دوره بعد از جنگ ارزیابی نماید.
دستاورد حافظان فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی در دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستاوردهای تمدنی هر ملتی، برای مردمش، موجودیتی فراهم می سازد که شناخت آن بسی مهم است. ازجمله این دستاوردها برای مردم ایران در دوره ایلخانی، رصدخانه مراغه و ربع رشیدی بوده که در اثر همت مردانی عالم، چون نصیرالدین طوسی و به تبع آن رشیدالدین همدانی، در ایران عصر ایلخانی ایجاد شدند. خواجه نصیر در آن برهه زمانی تمدنی بنا نهاد که پس از یک فترت فرهنگی کوتاه مدت، رشیدالدین ادامه دهنده آن گردید. با عنایت به این موضوع پژوهش حاضر درصدد است، به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و مکتوب به نمودهای تمدنی ایران در دوره ایلخانی و مقایسه تطبیقی شباهت ها و تفاوت های این نمودها و ارتباط آنها با یکدیگر بپردازد.
ماهیت روابط اقتصادی آلمان و ایران از 1277 تا 1318/ 1898 تا 1940(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار اقتصادی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار روابط خارجی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اقتصادی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روابط خارجی
این مقاله روابط اقتصادی ایران و آلمان را از منظری نوین بررسی می کند. مقالة حاضر، تلاش می کند با اتکا به نظریه ای در اقتصاد سیاسی که برجسته ترین نمایندة آن پل سوئیزی است، ماهیت روابط اقتصادی آلمان را با ایران به بحث گذارد. این نظریه عبارت است از نظریة تجدید تقسیم مناطق نفوذ قدرت های سرمایه داری در کشورهای هم جوار که نهایتاً به جنگ منجر می شود. بنابراین، فرضیة اصلی مقالة حاضر این است که آلمان از دورة بیسمارک به بعد، به قدرتی اقتصادی در عرصة جهانی مبدل شده بود. این قدرت در شرایطی که کشورهای استعماری، اغلب نقاط جهان را در دستان خود گرفته بودند، تلاش می کرد بازاری مناسب برای کالاهای خود بیابد و به منبعی قابل اعتماد از مواد خام دست پیدا کند. یکی از این کشورها ایران بود. آلمان از دورة بیسمارک به بعد، تلاش کرد جاپایی در ایران باز کند؛ این تلاش با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بود و تا تحولات شهریور بیست، تداوم یافت. در ادامة این رقابت ها، دو جنگ بزرگ جهانی هم شکل گرفت که ماهیت آن به بازتعریف نقش قدرت های بزرگ اقتصادی در مناطق گوناگون جهان مربوط می شود.
استدلال های مخالفان اصلاحات امیرکبیر از منظر انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، برای بررسی استدلال های مخالفان اصلاحات در بازة زمانی 1267-1264 ق یعنی اصلاحات میرزا تقی خان امیرکبیر، با بهره گیری از رویکردِ انتخاب عقلانی به مثابه یکی از نظریه های عمومی جامعه شناسی تاریخی، به روایت علّی استدلال های مخالفان در قالبِ چهار گروهِ روحانیان، درباریان، دیوانیان و زنان حرم سرا پرداخته ایم. نظریه انتخاب عقلانی، که در آن فرد (در این جا مخالفان اصلاحات) عامل علّی و عقلانیتِ ابزاریِ به کار گرفته شده توسط آنان (که در این جا مخالفت آنان با اقداماتِ اصلاحی را در پی دارد) سازوکار علّی است، امکان ارزیابیِ رویه «عقلانیِ» انتخابِ این مخالفان برای مخالفتشان با اقداماتِ اصلاحی را فراهم می آورد. پس از بررسی استدلال های هر یک از این چهار گروه مخالفِ اصلاحات (با حذف روحانیان بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل)، استدلال های مشترک که با تکیه بر روش های «توافق» و «تغییرات متقارن» میل، در میانِ گروه های استدلال کننده به دست می آیند، عبارت اند از: «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالف»، «رعایت نکردن حقوق مردم» و «کوتاه شدن دست وارثان قدرت از قدرت». این استدلال ها نشان می دهد مخالفان امیرکبیر در بیان مخالفت با اصلاحاتِ او، نه بر منافع کلان که بر منافع فردی یا طبقاتی بیش تر تأکید داشته اند.
جایگاه مجلس شورای ملی در ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ای که تحقیق حاضر را به پیش می برد، تبیین این سؤال است که چرا تحوّلات سیاسی درونی و بیرونی پس از شهریور1320 که همزمان با آغاز به کار مجلس سیزدهم اتّفاق افتاد، به تحوّل بنیادینی که نقش آفرینی نهاد مجلس شورای ملّی در عرصه های مختلف را در پی داشته باشد، منجر نگردید؟ در تحلیل این مسئله، بر این باوریم که تکوین ساختار دولت مطلقه مدرن همراهبا گسترش چندپارگی اجتماعی و تداوم فرهنگ سیاسی سنّتی و پدرسالارانه به عنوان موانع اصلی توسعه سیاسی باعث شده بود که جایگاه بی ثبات و وابسته ای برای نهاد مجلس در اعصار پس از آن نیز رقم بخورد؛ به گونه ای که در دوره تاریخی دهه 1330 نیز به رغم شرایط بحرانی داخلی از جمله تضعیف نقش شاه در رأس هرم قدرت، به دلیل قدرت گیری دیوان سالاری سیاسی و نظامی و سلطه خارجی نیروهای متّفقین، مجلس شورای ملّی امکان اعمال نظارت بر امور و قانون گذاری مطلوب خود را از دست داد. در نتیجه، با وجود تضعیف سلطنت و عدم تسلّط شاه جوان بر امور مملکتی امّا به دلیل منازعات گروه های قدرت داخلی و تضعیف استقلال سرزمینی، شاهد فترت دیگری در عرصه قانون گذاری هستیم و مسائل داخلی و خارجی در این مقطع بر ماهیت و عملکرد نهاد دموکراتیک مجلس سایه سنگینی افکنده اند. بدین ترتیب، نیل به آرمان های مشروطیت در درجه دوم قرار گرفت و باعث شد تا همچنان توجّه و تلاش برای حفظ وجه دموکراتیک و سیاسی مشروطه،متمرکز گردد و سایر ارکان مشروطه، مغفول واقع شده و در نتیجه یکی از مهم ترین ابعاد تبلور مشروطه که تربیت و توسعه فرهنگ سیاسی جامعه جدید بر اساس فرهنگ مشارکتی بود، به تعویق افتاد. همچنین سیر وقایع پس از مشروطه به گونه ای پیش رفت که تلاش برای «حفظ مشروطه و نهاد مجلس قانون گذاری»، جایگزین هرگونه اقدام جهت «توسعه مشروطه» و نهادینه کردن اهداف آن شد و این مسئله، کلید تفسیر تمام وقایع و حوادث پرفراز و نشیب از مشروطه به بعد بوده است. بر اساس تداوم چنین وضعی است که می توان با استناد به منابع و مستندات تاریخی و بررسی ساختار و کارکرد مجالس دهه 1330 که شامل حیات سیاسی و اجتماعی مجالس سیزدهم تا شانزدهم می شود، تحلیل کردکه علی رغم خروج رضاشاه از صحنه سیاسی کشور و ایجاد فضای باز سیاسی در شهریور1320، گرچه تمرکز قدرت از بین رفت و دور تازه تمرکز زدایی در ساختار سیاسی و اجتماعی قدرت آغاز شد امّا این دگرگونی مقطعی به معنای حرکت در مسیر توسعه و غلبه نهادهای سیاسی- اجتماعی جدید همچون مجلس، احزاب و ارگان های اجتماعی بر منظومه قدرت سیاسی نبود زیرا تداوم ساختار و ماهیت نظام سیاسی سنّتی و خیزش نخبگان سیاسی از میان منابع سنّتی قدرت که مهم ترین منبع آن فرهنگ سیاسی سنّتی بود، باعث گردید تا سلطه مطلقه در عصر مشروطه بازتولید گردد که این امر به شکل تقابل ساختار و کنش مجالس دهه 1330 و مراکز موازی قدرت، قابل مشاهده است.
واکنش و عملکرد شعب طریقت نعمت اللهیه به جنبش مشروطه خواهی
حوزههای تخصصی:
در جریان انقلاب مشروطه، گروه های اجتماعی گوناگونی اعم از روشنفکران، علماء، اصناف و صوفیان نقش آفرینی کردند. برخی از اعضای این گروه ها، در پی انقلاب مشروطه به صف هواداران انقلاب پیوستند و برخی دیگر هم یا به جبهه مخالفان گرویدند و یا مشی کاملاً بی طرفانه ای برگزیدند. صوفیان و درویشان نیز از جمله طیف هایی بودند که در این حادثه نقش داشتند. شعب مختلف نعمت اللهیه از جمله صوفیانی بودند که در جریان انقلاب مشروطه منشأ اثر شدند. در پژوهش حاضر در ابتدا جهت گیری اجتماعی و سیاسی هر یک از چهار شعبه طریقت نعمت اللهیه یعنی طرایق صفی- علیشاهی، گنابادیه، کوثر علیشاهی و مونس علیشاهی نسبت به مشروطه بررسی شده. و در ادامه به مسئله اساسی پژوهش حاضر، یعنی دلایل متفاوت بودن رویکردهای هر یک از این شعب به مسئله انقلاب مشروطه پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سه عامل: طبقه اجتماعی هواداران سلسله، رهبری سلسله و فضای اجتماعی – سیاسی مراکز سلسله ها، در اخذ جهت گیری های سیاسی متفاوت این شعبه ها بیشترین سهم را داشته اند.
نقش مساجد هند در اسلام پذیری و معماری هندیان
حوزههای تخصصی:
اسلام اندکی پس از ظهور، در تمام کشورهای پیرامون شبه جزیره ی عربستان و حتّی کشورهای دوردست پذیرفته شد و همه ی عرصه های زندگی خصوصی و اجتماعی آنان را تحت تأثیر قرار داد. شبه قاره هند از جمله جوامعی بود که با حضور مسلمانان به شدت تحت تأثیر اسلام قرار گرفته و دچار تغییراتی شد. همراه با گسترش اسلام در هند، مسجد به عنوان مهم ترین عامل فیزیکی و پایگاه اسلامی متأثر از فرهنگ اسلامی بنا گردید. این مساجد هم جایگاهی برای عبادت مسلمانان بود و هم مکانی برای تعلیم علومی مثل فقه و اصول. مساجدی که با تلفیق معماری اسلامی و هندو به جای معبد هندوها ساخته می شد، نقش زیادی در مسلمان کردن هندوها داشت. در این پژوهش، پس از توضیحاتی در مورد چگونگی ورود اسلام به منطقه ی هند، به بررسی نقش مساجد ساخته شده در اسلام پذیری مردم آن منطقه می پردازد. علاوه بر این معماری این مساجد و کارکردهای مختلف آن نیز بررسی خواهد شد.
سازمان جهانگردی و تأثیر آن بر توسعه ی گردشگری در دوره پهلوی دوم(1357-1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش سازمان جهانگردی در توسعه صنعت گردشگری در دوره پهلوی دوم، بین سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ است.
روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، و با تکیه بر اسناد، مقوله جهانگردی و وضعیت گردشگری در دوره پهلوی دوم را بررسی کند.
یافته ها و نتایج: ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی، تار یخی، و جاذبه های فراوان گردشگری، برای جهانگردان اهمیت ویژهای دارد. اما وجود جاذبه ها به تنهایی نمی تواند در جذب گردشگر مؤثر باشد، بلکه باید اقدامات زیربنایی متعددی به منظور گسترش گردشگری انجام داد. در دوره پهلوی، صنعت جهانگردی با ناکامی هایی مواجه شد که مهم ترین آنها عدم مشارکت مردمی و عدم توجه دستگاه حکومت به ارزش های حاکم بر جامعه بود که این امر از جمله عوامل مؤثر بر عدم تحقق توسعه پایدار گردشگری بود. با وجود تلاش فراوانی که سازمان جهانگردی برای توسعه گردشگری انجام داد، این صنعت موفقیت چشمگیری نداشت .
بازنمایی فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان ایرانی از اوایل دوره قاجار تا انقلاب مشروطه با تأکید بر سفرنامه-های اروپائیان (فرانسه، انگلیس، آلمان)
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هرجامعه را تشکیل می دهند و در طول تاریخ در تمام صحنه ها همراه مردان و در کنار مردان حضور داشته اند، اما نقششان کم رنگ بوده است. زنان قبل از دوره قاجار به علت حضور در صحنه های خصوصی زندگی در درون خانه، از حضور در اجتماع و در عرصه عمومی، چه به صورت عمدی ـ به خواسته مردان ـ چه به صورت غیر عمدی ـ به علت مسئولیت زندگی خانوادگی ـ دور افتادند. در دوره قاجار به علت توسعه ارتباطات و مراودات ایرانیان با کشورهای اروپایی و نیز استعمار ایران توسط انگلیس و روسیه تغییراتی در هویت زنان ایرانی به وجود آمد. در این میان گروه های مختلفی از زنان دست به کنش جمعی زدند. پژوهش حاضر با این پیش فرض که زنان در این دوره برای نخستین بار به شکل منظم و گروه بندی شده کنش جمعی انجام می دادند و سعی در نفوذ در لایه های اجتماعی عمومی جامعه داشتند، نخست زمینه- های اجتماعی و زندگی روزانه زنان ایرانی، مباحث مربوط به ازدواج و طلاق و سپس نقش زنان ایرانی در جنبش های اجتماعی پیش از مشروطه مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق انجام شده از نوع نظری و مبتنی بر شیوه توصیفی ـ تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات و داده های لازم، از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
بازار وکارکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور در دو سده نخست هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخچة بازار به عنوان یک مقولة اقتصادی و اجتماعی در تاریخ ایران به دوران باستان به ویژه دورة ساسانیان بر می گردد. بازار در دوره ساسانی در کالبد شهری در قسمت شارستان که مرکز اقتصادی شهر به حساب می آمد قرار داشت؛ اما بعد از ورود اسلام، با توجه به کاهش ارزش اقتصادی شارستان و رشد قسمت ربض شهرها، بازارهای ربض دارای اهمیت بیشتری شدند. بازارهای شهرهای مرو، بلخ و نیشابورِ خراسان نیز که موضوع مورد مطالعه این مقاله است، در دوره اسلامی در ربض شهر واقع بودند. پرسش اصلی این مقاله به صورت زیر است: کارکرد اقتصادی بازارهای مذکور چگونه بوده است؟ فرضیة نخست بدین گونه است: مقوله هایی چون رشد شهرنشینی در منطقه خراسان، تولید محصولات متنوع و مازاد نیاز منطقه ای آن محصولات و به تبع آن رشد تجارت و بازرگانی، به کارکرد اقتصادی بازارها رونق خاصی بخشیده بودند. تحقیق حاضر، علاوه بر پرداختن به عوامل مؤثر در ایجاد این بازارها، و نیز تبیین کارکرد اقتصادی آن ها در دو سده نخست هجری قمری، از دو نکتة اساسی فرهنگی و سیاسی بازارهای آن منطقه نیز به عنوان تکمله بحث پرده بر می دارد: نخست، پیوند مسجدها و مدرسه ها با بازار و به تبع آن سکونت برخی از عالمان در این بازارها و نیز نفوذ برخی نحله های فکری در بازار و در میان تاجران، چهره فرهنگی برخی از این بازارها را منعکس می کند. دوم، مجازات برخی از مجرمان سیاسی در این بازارها نیز مؤید کارکرد سیاسی آن هاست، و یا زمانی که بازاریان از سوی حکمرانان منطقة مذکور مورد ستم مالی واقع می شدند، نقش مؤثری در تحولات سیاسی ایفا می کردند؛ به گونه ای که نقش آن ها در قتل قتیبة بن مسلم و نیز روی کار آمدن عباسیان، مؤید این مطلب است.
روشنفکران و ”ملت“ در کارزار گفتمانی آستانه انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار مشروطه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره مشروطه
در آستانه انقلاب مشروطه در ایران سه نیروی اجتماعی رقیب در عرصه اجتماعی و سیاسی، مشتمل بر روشنفکران مستقل و دینمداران سنتی و تجار، جهت افزایش سهم خود در بازار قدرت ایران به رقابت با یکدیگر و نیز ستیز با سلطنت پرداختند. این رقابت کارزاری گفتمانی را فراهم آورد که در قالب آن این نیروهای اجتماعی برای پیشبرد پروژه هژمونیک خود، هر یک درصدد آن برآمدند تا محتوایی متناسب با سایر مولفههای گفتمانی خود را بر دالهایی محوری، چون ملت و شاه و سلطنت، بار کنند. این سه نیروی اجتماعی در نهایت در جنبش تنباکو و در تقابل با سلطنت، ائتلافی موقت یافتند و همین ائتلاف زمینه ساز ابراز وجود ""ملت"" شد؛ ائتلافی که روشنفکران ابتکار عمل را در کارزار گفتمانی به دست داشتند. در این مقاله با تکیه بر رویکردی گفتمانی، و به ویژه موضع نظری رابرت وثنو در خصوص فرایند تولید فرهنگ، ضمن توصیف و مقایسه محتواهای گوناگون بار شده بر این دالهای محوری از جانب نیروهای اجتماعی آن، بستر اجتماعی که زمینهساز ستیز و آویزهای آنها و ائتلاف نهایی و موقت آنها شد تشریح و بر تفوق گفتمانی روشنفکران تاکید شده است.
بازخوانی و بررسی اسنادی تاریخی درباره نقش طایفه بابان در روابط ایران و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
جایگاه اجتماعی طریقت قادریه از پیدایش تا پایان دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلسله صوفیانه قادری بعد از تأسیس در نیمه دوم قرن ششم هجری، از معروف ترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابل توجهی از جامعه را تحت تأثیر آموزه های اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
در مقالة حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسله صوفیانه بر جامعه بررسی می شود و همچنین به این مسئله پرداخته می شود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسله صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعه ایران از دست داد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافته های نوین ارائه دهد.
بر اساس یافته های تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دوره متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دوره نخست (از بدو شکل گیری تا پیش از تهاجم مغول) ، سلسله قادریه با تأکید بیشتر بر جنبه فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژه ای به دست آورد. در دوره دوم پس از تهاجم مغول، سلسله قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تأکید بیشتر بر جنبه صوفیانه ایجاد کرد، دوره سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که هم زمان با مطرح شدن تشیع و فرقه های منجی گرا بود، قادریه رفته رفته پایگاه اجتماعی خود را از دست داد و با اعمال سیاست های ضد تسنن و تصوف صفوی کاملاً محو شد.
بررسی زمینه های سیاسی و اجتماعی قدرت یابی رضاشاه
حوزههای تخصصی:
دوران پس از انقلاب مشروطه از 1285ش. تا به سلطنت رسیدن رضا شاه در سال 1304ش. از مهم ترین و تأثیرگذارترین سال ها در تاریخ معاصر ایران است. در این دوران سراسر آشوب و درگیری، جامعه ی ایران متأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی جهانی، ناخواسته درگیر جنگ جهانی اول شد. جنگی که جز ویرانی و نابودی دستاوردی دیگر برای ایرانیان نداشت. سال ها آشوب و درگیری، آن چنان تأثیر مخربی بر جامعه ی ایران داشت که همگان در پی ایجاد امنیت و آرامش بودند. در این شرایط عنصر جدیدی در ساختار قدرت ایران ظاهر شد و با طی کردن پله های ترقی به سرعت از قزاقی گمنام به شاه ایران تبدیل شد. مقاله این مسأله را مورد توجه قرار می دهد که شرایط و زمینه های سیاسی و اجتماعی مؤثر در قدرت گیری رضاخان تحت تأثیر چه عواملی بوده است؟ در این نوشتار نشان داده می شود که دولت انگلستان در تشکیل حکومت پهلوی نقش داشت و رضا خان با تظاهر و عوام فریبی موفق به کسب حمایت عامه مردم، برخی روحانیون و روشنفکران شد و سرانجام در آبان 1304 سلطنت را از قاجار به پهلوی انتقال داد.
خاندان معزی و گسترش اسلام در شبه قاره هند
حوزههای تخصصی:
اسلام در هند ابتدا به صورت روش های غیرنظامی و به وسیله ی تاجران و بازرگانانی که ما بین شبه قاره هند و شبه جزیره عربستان در رفت وآمد بودند، به صورت مسالمت آمیز اما محدود گسترش یافت. اما گسترش و نشر فرقه های اسلامی به خصوص فقه حنفی که با یورش سلطان محمود به هندوستان آغاز گشته بود، در دوران جانشینان این سلسله یعنی غوریان نیز در این منطقه ادامه یافت و در زمان قدرت گیری سلاطین دهلی من جمله شاهان معزی، سلاطین خلجی، تغلغیه، سلسله ی سادات، لودی و سوری تثبیت گردید. این سلسله های مسلمان که بعد از سلطان معزالدین غوری در شمال هندوستان قدرت را در دست گرفتند، همیشه روابط خود را با خلفای عباسی حفظ کرده و حتی پس از کشته شدن معتصم آخرین خلیفه ی عباسی تا مدت ها نام وی را بر سکه هایشان ضرب می نمودند، و این گونه تمایل خود را برای منطبق شدن با دنیای اسلام نشان می دادند.
نقش کرمانشاهان در تحولات سیاسی و نظامی دوره ی نادر شاه
حوزههای تخصصی:
کرمانشاهان در تحولات سیاسی و نظامی دوره نادر شاه نقش پر رنگی داشت. این ایالت بعد از آزادسازی از اشغال عثمانی ها در سال 1142ه ق توسط نادر قلی افشار، به دلیل موقعیت استراتژیک آن در همسایگی با عراق عرب و قرار گرفتن در مسیر خراسان به بغداد، به عنوان پایگاهی برای حمله به خاک عثمانی انتخاب شد. نادر با ساختن قلعه مستحکمی در کرمانشاه و قرار دادن انواع تجهیزات جنگی در آن، این منطقه را به پادگانی نظامی تبدیل کرده و از نیروهای رزمی و پتانسیل تدارکاتی آن نیز بهره برد. مقاله حاضر در نظر دارد با بررسی این رویدادها، علل انتخاب کرمانشاهان را بعنوان پایگاه سیاسی و نظامی نادر مورد تحلیل قرار دهد.
واکنش و عملکرد قاجارها در تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاجاریه آخرین سلسله ای بودند که با اتکا به شمشیر مردان ایل به قدرت رسیدند، اما بر خلاف ایلات پیشین در مواجهه با مهمترین مسأله دوره حکومتشان یعنی ظهور مدعیان جدید قدرت، بدون جنگ و مقاومت تسلیم شدند. عجیب تر آنکه رجال و نخبگان قاجاری با همراه نشان دادن خود با سردار سپه، از انتقال قدرت و سلطنت به رقیب حمایت کردند. یافته های این تحقیق بر پایه روش تبیین عقلانی نشان می دهد که در این زمان به دنبال اقدامات نصفه و نیمه در نوسازی نظامی، ایل قاجار دچار فروپاشی و از عرصه نظامی خارج شده بود. سلطنت نیز در جریان نهضت مشروطه (نوسازی سیاسی) به شدت تضعیف شد و فرماندهی کامل بر واحدهای نظامی مدرن را نیز از دست داد. وابستگان خاندان سلطنت به جای از دست دادن قدرت و ثروت از اولی دست شستند تا دومی را حفظ کنند.