فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۰۸۱ تا ۱۴٬۱۰۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
منبع:
اخلاق وحیانی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متکلمان مسلمان، هنگام بحث از افعال الاهی، به بررسیِ چیستی حُسن و قُبح اخلاقی پرداخته اند. در این میان، عموم متکلمان معتزله و امامیه، تلاش کرده اند حسن و قبح اخلاقی را بر اساس مفاهیمی دیگر که به زعم آنها دست کم پایه ای تر بوده است، تعریف کنند. پرتکرارترین تعاریف حَسن و قبیح در آثار معتزله و امامیه را می توان به سه گروه کلی تقسیم کرد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. در «تعاریف سلبی» حَسَن با استفاده از ادات سلب تعریف می شود (ما لایستحق فاعله الذمّ)؛ اما در تعاریف ایجابی چنین نیست. بررسیِ تحولات تاریخیِ تعاریف معتزله و امامیه نشان می دهد که خواجه نصیرالدین طوسی در این زمینه از سه جهت نقطه عطف است. نخست اینکه متکلمان پیش از وی، به جز ابوالصلاح حلبی، حَسن و قبیح را به نحو سلبی تعریف کرده اند، درحالی که بیشتر متکلمان پس از خواجه، از تعاریف سلبی روی گردانده ، برای ارائه تعریف ایجابی یا تعریف مشتمل بر ثواب و عقاب کوشیده اند. دوم اینکه در میان معتزله و امامیه، خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود، از عناصر ثواب یا عقاب الاهی استفاده کرده است؛ و این تعریف زمینه ساز اختلاف نظری جدید میان متکلمان پس از وی شده است. و سوم اینکه پیش از خواجه عموم متکلمان معتزله و امامیه از عنصر «استحقاق» استفاده کرده اند در حالی که خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود عنصر «استحقاق» را حذف و به جای آن از عنصر «ایجاب» استفاده کرده است.
شاخصه های شفافیت و مبارزه با فساد و تأثیر سنجه ها و موازین بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصه های شفافیت و مبارزه با فساد بعنوان راهکاری برای مقابله با فسادهای موجود در طبقات دولتی و حاکمیتی پیشنهاد شدهاند و دارای دسته بندیهای مختلفی از منابع گوناگون هستند. فساد در پیشبرد اهداف و توسعه ی کشورها موانع بزرگی ایجاد کرده است. با وجود تلاش های مؤثر در زمینه ی تدوین شاخصه های شفافیت و مبارزه با فساد به نظر میرسد پاسخ های رضایت بخشی در قبال این مسئله وجود ندارد و بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، همچنان از فساد در تمامی سطوح رنج میبرند. مهمترین تقسیم بندی شاخصه های شفافیت و مبارزه با فساد به دو شکل نظرسنجی و ارزیابی مطرح شده اند که شاخصههای مبتنی بر نظرسنجی سازمان شفافیت بینالملل در قالب ادراک فساد هستند و شاخص های مبتنی بر کارشناسی بر اساس گزارش هستند. شیوه های مبارزه با فاسد با توجه به بروز شدن فساد نیازمند بروزرسانی هستند. رویکرد بانک جهانی دارای معیار جامعی برای سنجش شفافیت و میزان ارتباط آن با مقولهی فساد است. یکی از راهکارهای اساس ی مب ارزه با فساد، محدود ساختن فعالیتهای اق تص ادی دول ت و تش ویق بخ ش خصوص ی ب ه مش ارکت در فعالیتهای اق تصادی اس ت. در حوزه بودجه بندی، خط مشی گ ذاری و تنظیم رویهها، براثربخشی استفاده از منابع و ک اهش ف ساد و اتلاف من ابع ت أثیر ش ایان ت وجهی دارد. بروز بودن دادهها، ایدهها و چشم اندازهای نهادهای مالی مسیر تازهای از شفافیت سازمانی را فرا روی آنها قرار می دهد و نویدبخش کاهش فساد و بهبود عملکرد آنهاست. فقدان معیاری جامع برای سنجش فساد، چارچوب تحلیلی نامناسب، شناسایی نامناسب اهداف و عدم توجه کافی به منابع قانونی و موازین بین المللی و توجه به مسائل سیاسی جزو محدودیتها و عوامل تاثیرگذار بر عدم توفیق در مسیر مبارزه با فساد است.
بررسی تطبیقی رویکرد دولت صفویه و انقلاب اسلامی به آموزه مهدویت با تأکید بر مشروعیت نقش فقها و زمینه سازی ظهور
منبع:
مطالعات مهدوی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
25-47
حوزههای تخصصی:
با وجود شباهت های زیادی که در بررسی تطبیقی دولت صفویه و انقلاب اسلامی، به عنوان دو حکومت شیعی مستقل در ایران تفاوت های اساسی به چشم می خورد. این تفاوت ها در عرصه های متفاوتی است. یکی از عمده ترین آنها تفاوت نگاه صفویه و انقلاب اسلامی به آموزه مهدویت بوده که می تواند در مباحثی مانند مشروعیت الهی و دینی حکومت، نقش عالمان و فقیهان و زمینه سازی ظهور مورد بحث قرار گیرند. تحقیق حاضر در صدد بررسی مقایسه نوع توجه به آن ها در این دو حکومت شیعی است. این مسئله به روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
چالش های ناظر بر اختلال های دوجنسی و تراجنسی در جرایم جنسی و جنسیت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
827 - 853
حوزههای تخصصی:
امروزه فرایند تناسب سازی حقوق کیفری متناظر با اوضاع مرتکب بزه از اهمیت وافری برخوردار شده است؛ در واقع، به منظور عملیاتی شدن رهیافت بازدارندگی از بزهکاری، ضروری است که حقوق کیفری در تناسب با وضع مجرم تجهیز و تمهید شود. در این مسیر، ارتکاب برخی از مصداق های بزهکاری یعنی جرایم جنسی و جنسیت مدار از ناحیه افراد دوجنسی و تراجنسی که اختلال هویت جنسی دارند، در لوای یکی از چالش های مهم، فراروی سیاستگذاران کیفری دنیا قرار گرفته است. بدین سان، اتخاذ یک سیاست کیفری متناسب و کارا ایجاب می کند که اوضاع جسمی و روانی افراد موصوف، در جرایمی که جنس و جنسیت مرتکب، رکن اساسی را در تکوین آنها ایفا می کند، مورد نظر واقع شود. با کاوشی که در این نوشتار انجام گرفت، تبیین شد که کنشگران نظام کیفری ایران، با عدم شناسایی اختلال های دوجنسی و تراجنسی، موضع منفعلی را در قبال افراد یادشده در مقامِ ارتکاب جرایم جنسی و جنسیت مدار برگزیده اند. به این صورت، در خصوص تسری وصف مرتکبان جرایم مزبور به افراد دوجنسی و تراجنسی، چالش اساسی وجود دارد. با این مراتب، طی جستار حاضر تلاش می شود که با تحلیل مصداق های جرایم جنسی و جنسیت مدار، چالش هایی که در مسیر ارتکاب جرایم موصوف توسط افراد دوجنسی و تراجنسی وجود دارد، مشمول واکاوی و چاره اندیشی قرار گیرد.
دراسه علاقات التناص بین القرآن و الخطبه رقم 109 من نهج البلاغه فی الأسماء والصفات الإلهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۳۹۹ (۱۴۴۲ق) العدد ۱ (المتوالی ۷)
84 - 71
حوزههای تخصصی:
الخلاصه تعتبر نمذجه نص عن آخر أحد الأسالیب المهمه فی البحث الأدبی. یسمى هذا النوع من البحث الیوم بالتناص. تُظهر هذه العلاقه أن بعض النصوص تستفید من نصوص أخرى بالوعی أو باللاوعی، وتهدف إلى التأکید على أن کل نص ومتحدث یتأثر بنصوص ومتحدثین آخرین، سابقین کانوا أو لاحقین، ویستفید فی الوعی أو فی اللاوعی من کلماتهم و أفکارهم. تتناول هذه المقاله علاقه التناص بین القرآن و نهج البلاغه. القرآن نص مخفی أو غائب و نهج البلاغه هو النص الحاضر. یهدف المؤلف إلى توضیح عمق الصله بین هذین النصین، و اکتشاف تجلی نورانیه کلام الوحی فی کلام الإمام علی (ع). یدرس هذا البحث علاقه التناص بین القرآن و الخطبه 109 من نهج البلاغه فی مجال الأسماء و الصفات الإلهیه بالمنهج الوصفی التحلیلی و المقارن. ثم یحدد مختلف أنواع التناص بما فیها النفی الجزئی (الاجترار الناقص و الکامل)، النفی المتوازی (الامتصاص) والنفی الکلی (الحوار). تظهر نتائج هذه الدراسه أن أکثر حالات الإمام علیه السلام بالقرآن تنتمی إلى علاقه فئه التناص من نوع النفی المتوازی بحوالی 53٪ من الحالات و النفی الکلی و الاجترار الناقص بحوالی 24٪ من الحالات، بینما لم یتم استخدام الاجترار الکامل. الکلمات المفتاحیه: القرآن – نهج البلاغه – الخطبه 109- الأسماء و الصفات الإلهیه – التناص.
مکانه سیاق الصدور فی خطب نهج البلاغه بالاستناد إلى موضوع الأخلاق الاجتماعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۳۹۹ (۱۴۴۲ق) العدد ۱ (المتوالی ۷)
136 - 123
حوزههای تخصصی:
یشیر سیاق صدور الأحادیث إلى الظروف الثقافیه والسیاسیه والاجتماعیه للمجتمع التی کانت سائده فی زمن صدور الحدیث. مع الأخذ فی الاعتبار أن جزءاً کبیراً من أقوال المعصومین (ع) کانت مبنیه على احتیاجات الأفراد أو المجتمع فی عصرهم، فإن معرفه وفهم سبب صدور کلامهم له تأثیر کبیر فی الفهم الصحیح لکلماتهم. فی هذا الصدد، تکون الخطب أکثر أهمیه فی هذه الحاله لأنها تُلقى حسب متطلبات الوقت وأفکار المتحدثین. یستخدم هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی وأسلوب الدراسات المکتبیه لفحص أسباب الصدور العام للخطب حول الأخلاق الاجتماعیه للمجتمع الإسلامی فی نهج البلاغه واستناداً إلى تحلیل نص الخطب وتاریخ وسیره الإمام علی (ع). تشیر نتائج البحث إلى أن الإمام علی (ع) قد أولى فی خطبه اهتماماً أکبر لأربع قضایا محوریه. عوده الأخلاق والأفکار الجاهلیه، بما فی ذلک التحیزات العرقیه والقبلیه والمادیه وإهمال الموت والآخره من قبل الناس، وتناسی دور ومکانه أهل البیت فی المجتمع الإسلامی والتعبیر عن الأخلاق الاجتماعیه المتبادله للحکام و الشعب هی المحاور الأربعه الرئیسیه فی الخطب. کما أن الإمام علی (ع) ألقى خطباً خاصه بناء على احتیاجات المجتمع والجو الأخلاقی والاجتماعی السائد، لتصحیح هذه المکونات وتعدیلها وتوجیه الناس فی کل من القضایا المذکوره أعلاه. یمکن اعتبار المجتمع الإحصائی لکل مکون من مکونات نهج البلاغه کمثال واضح لکلمات أمیر المؤمنین (ع) علامه جیده لمدى اهتمامه بها.
نمط العبره من الأحداث التأریخیه بناءً على تحلیل محتوى الخطبه القاصعه للإمام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۳۹۹ (۱۴۴۲ق) العدد ۱ (المتوالی ۷)
148 - 137
حوزههای تخصصی:
یتمتع کلام أمیر المؤمنین (ع) بفخامه المفردات وسمو المعانی وانسجام البنیه، ویحظى بأهمیه خاصه بعد القرآن الکریم، وبصفته جزءًا من أحادیث أهل البیت (ع) فهو یعتبر بمثابه المصدر الثانی لدین الإسلام المبین. من بین خطبه، تعتبر الخطبه القاصعه ذات أهمیه خاصه بسبب اتساع المفاهیم والتشدید على قضایا مهمه وحساسه للغایه فی ذلک الوقت، فضلًا عن صدورها فی مجموعه معینه من المسلمین. بما أن تحلیل النصوص الدینیه والوصول إلى موضوعاتها العمیقه یتطلب استخدام أسالیب بحثیه متعدده التخصصات قائمه على النص، لذلک فی هذه الدراسه تقوم على منهج "تحلیل المحتوى"، وبعد استخراج المحاور الرئیسیه والثانویه لهذه الخطبه وهیکلها الهندسی، سنتطرق لنظره الإمام للقضایا التأریخیه وکیفیه العبره منها، وأخیرًا سنرسم نموذجًا لکیفیه التعلم والاعتبار من الأحداث التأریخیه. تصنف الأنواع المختلفه من العبر المستفاده من الأحداث التأریخیه على النحو التالی: تشکل العبره من الشیطان، وأتباع الشیطان، وأغنیاء الأمم السابقه، والمؤمنین من الأمم السابقه، وعوامل هزیمه القدماء، وعوامل انتصار القدماء، جزءًا مهمًا من نتائج هذا البحث، وسوف نبین کلًا منها بذکر مثال. کما أننا سعینا فی هذا المقال لاستخراج النمط، وفی ظل مناقشه عوامل هزیمه وانتصار السلف، حددنا أهم عوامل هذین القسمین، ورسمنا نمطها من خلال ذکر الأولویه. وشرحنا تأثیر عامل التفرقه والانقسام کأهم عامل فی هزیمه الأمه السابقه وبینا أسبابه مثل اتباع الشیطان واتباع القاده المتعجرفین وغیر الطاهرین، مع بیان مکانه الوحده والتعاطف والأمر بالمعروف والنهی عن المنکر والاهتمام بالقیامه فی انتصار الأمم، وقد کان جزء من نتائج البحث خاصًا بنمط العبره من الأحداث التأریخیه من منظور الإمام علی.
جستاری در مفهوم واژه «مهد» در قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
279 - 267
حوزههای تخصصی:
واژه مهد و مشتقات آن، یکی از پرکاربردترین عبارات به کار رفته شده در قرآن می باشد. وجود معانی متعدد برای یک واژه، خواننده را سردرگم کرده و در نتیجه، از تشخیص معنای حقیقی و جامع یک واژه، و نیز فهم مقصود خدای متعال از آیات قرآن، عاجز می نماید؛ چرا که در صورت تعدد غیر ضروری معنا برای یک واژه، گاه خواننده نمی داند باید کدام معنا از یک لغت را با کدام کاربرد آن در قرآن کریم، تطبیق دهد. در این گونه موارد، رسیدن به معنایی واحد و جامع، می تواند چاره ساز باشد. دانشمندان لغت، معناهایی تحت عنوان «گهواره»، «آماده کردن جایی برای سکونت و استراحت»، «گستراندن فرش و مانند آن» و «آماده و هموار کردن» را برای واژه «مهد»، ذکر کرده اند؛ از این رو، نوشتار حاضر درصدد آن است تا با بررسی میزان مطابقت هر یک از معانی مذکور با کاربردهای واژه «مهد» در قرآن، معنایی را برگزیند که دقیق و جامع بوده و با تمامی کاربردهای این واژه در قرآن، مطابقت نماید. بر اساس پژوهش حاضر، تطابق سه معنای نخست از معانی مذکور با تمام کاربردهای واژه «مهد» در قرآن، محل اشکال است؛ از دیدگاه نگارندگان، معنای چهارم، جامع تر و دقیق تر بوده و با تمام کاربردهای «مهد» و مشتقات آن در قرآن، مطابقت کامل داشته، آنها را در بر می گیرد که در طول نوشتار حاضر، به ذکر و بررسی آن ها پرداخته و گامی در جهت اثبات این مدعا به عمل خواهد آمد.
بازشناسی مفهوم و ماهیت بدعت از دیدگاه مفسرین
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
142 - 111
حوزههای تخصصی:
بدعت از عناوین پرچالش و پرکاربرد بین مسلمانان است که هرگروه و مذهبی سعی در استفاده ابزاری از آن به نفع خود است. در این میان مفسرین متقدم و متأخر، نگاه های متنوع و چالش انگیزی به این موضوع داشته اند تا جایی که هر کدام از آنان، گروه مقابل خود را متهم به بدعت گذاری کرده است. سوال اصلی این تحقیق آن است که مفسرین متقدم و متأخر چه دیدگاه هایی نسبت به ماهیت و مولفه های بدعت داشته و علل تنوع نگاههای آنان چیست؟ بر این اساس نویسندگان در این مقاله در سدد آنند که با توجه نظرات مفسرین شیعه و اهل تسنن در باب معنای لغوی و اصطلاحی بدعت، به مولفه های این موضوع دست یافته و علل تنوع این مفاهیم را از مسئله بدعت مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که مفسرین، بدعت را به مثابه مفاهیمی همچون: «امرنوظهور»، «گزاره ی غیردینی»، «تشریع»، «حدوث» و «مخالفت» انگاشته ، که این تنوع دیدگاه های آنان، ریشه در «تقسیم بندیهای متناقض»؛ «فرق ننهادن مفهوم بدعت با مفاهیمی چون: اختراع، نوآوری، سنت و تشریع» و «اختلافات اعتقادی و مذهبی مفسرین» داشته و باعث شکل گیری و رشد اندیشه های سلفی در جامعه و فضای اتهام به بدعت گذاری در بین فرق و مذاهب مختلف گردیده است.
الاهیات فرهنگی و صلح پژوهی دینی: بازخوانی مبانی تئوریک دیدگاه های مرتبط با مسایل صلح پژوهی دینی
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
۱۲۸-۹۷
حوزههای تخصصی:
وجود پتانسیل های فرهنگی و معنوی دین برای ایجاد جهانی عاری از خشونت که می تواند منجر به فراهم ساختن زیست گاهی انسانی مملو از ایده های تفاهمی و رویه های مسالمت آمیز شود، برای بحث موضوعی است سهل، ممتنع و متناقض نما (پارادوکسیکال ) است. بحث ازاین مقوله سهل است، به این خاطر که فلسفه دین و گوهر ایمانی اعتقادی آن که بر نجات و سعادت انسان و اخلاق مداری و انسان دوستی استوار است موکد برصلح گرایی است. اما ممتنع است، زیرا فرهنگ دینی و رویه های دین ورزان و ایده های متولیان رسمی دین و کردارهای اجتماعات دینی در مواردی متمرکز بر جنگ گرایی اند. اما پارادوکسیکال است، به این سبب که ادیان ابراهیمی نوعی”اصل جنگ عادلانه” را نیز ذیل عنوان “جهاد مقدس” تشریح، توجیه و توصیه می کنند. اینها واقعیت های فرهنگی وتاریخی و الاهیاتی هستند که مساله دیدگاه های مبنایی که پشتوانه این تزهای متناقض در الاهیات ادیان ابراهیمی هستند را طرح می کند. همچنین این که در نزاع میان حقیقت فلسفی دین و واقعیت فرهنگی دین، الاهیات صلح انسانی مطرح است یا الاهیات جنگ عادلانه، خود مساله ای است قابل تامل برای تبیین ماهیت صلح پژوهی دینی با تاکید بر الاهیات ابراهیمی. اما ایده اصلی مقاله حاضر این است که بن مایه الاهیاتی تزهای مرتبط با “جنگ دینی” یا “صلح دینی”از طریق ارجاع به منظرهای “انحصارگرایی دینی”( این که تنها یک دین بر حق است و می تواند راه رستگاری باشد )،”شمول گرایی دینی” ( این که ادیان دیگر نیز نسبتا حظی از برحق بودن دارند و می توانند راه نجات و رستگاری را نشان دهند ) و ” کثرت گرایی دینی”( این که همه ادیان بالسویه بر حق اند و می توانند راه نجات و رستگاری را به شیوه خاص خود نشان دهند) امکان پذیرند. به همین منوال مفروض شالوده ای مقاله نیز، در نسبت با این ایده، این است که از این لحاظ و با تاکید بر”الاهیات فرهنگی”( الاهیاتی که نقطه تمرکز آن بر کثرت گرایی فرهنگی، چندفرهنگ گرایی و تقویت امر بینافرهنگی دینی است ) می توان گفت که “کثرت گرایی دینی” زمینه فرهنگی اجتماعی مساعد برای تقویت و توسعه “صلح دینی” ( ایجاد صلح و کمک به صلح از طریق آموزه های ادیان و عملکردهای اجتماعات و سازمان های و نهادهای دینی و رویه های دین داران) است. اما این مقاله با وجود تاکید بر اهمیت این نوع مسایل واقعی ذکر شده که مرتبط با صلح دینی و جنگ دینی اند، صرفا بر بازخوانی مبانی تئوریک مندرج در دیدگاه های الاهیات فرهنگی صلح دینی متمرکز است ، چون معتقد است برای فهم هر گونه صلح دینی از منظر دین پژوهی لازم است از نو نگاهی دیگر به الاهیات صلح در پرتوی مسایل جدید داشت.
الفروق الدلالیّه لألفاظٍ مشترکه بین العربیّه والعبریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتشابه اللغتان العربیّه والعبریّه فی کثیر من الخصائص اللغویه، وعلى المستویات کافه وذلک ناجم من انتمائهما إلى أسره لغویه واحده إذ یمکن عدّهما لهجتین للغهٍ أمِّ قدیمه، ومن ثَمَّ یسعى الدرس المقارن إلى استنتاج أحکامٍ تأصیلیهٍ تصب فی خدمه اللغتین، وتأتی أهمیه هذه الأحکام من قدرتها على حلّ قضایا خلافیه بقیت سنواتٍ محطّ تکهنات، وتحلیلات بعیده عن الواقع اللغوی، إضافهً إلى ما تقدّمه دراسه اللغه العبریّه على المستویین السیاسیّ والدینیّ؛ لأنها لغه ینتج عن دراستها تداولیاً الکشف عن البعد الفکریّ الإنسانیّ لمستخدمها. من هنا کان البحث فی مستویین من مستویات الدرس اللسانیّ؛ المعجم والدلاله عبر دراسه الألفاظ المشترکه صوتیاً، وهی التی حدث فیها بالاستعمال والتداول تغیّر دلالی فانتقلت الدلاله فیها أو توسعت، أو ارتقت، أو انحطّت، وذلک من منطلق حتمیه الاشتراک اللفظی فی اللغات التی لابد أنها یتفاعل بعضها مع بعض فینتج من هذا التفاعل ظواهر لغویّه لا یُعرف أصل لها إلا إذا بحثنا عن أصولها فی اللغه الأولى التی قدمت منها.
بررسی مفهوم مدینه، قریه، بادیه و رستاق در آیات و روایات
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵
56 - 75
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان اقامت گاه یک جانشین انسان، ظرف تمدنی محسوب می شود. قرآن به سه نوع اقامت گاه انسانی در قالب مدینه، قریه و بادیه اشاره نموده است. در این میان واژه مدینه نسبت به قریه و مشتقات آن و بادیه که محل سکونت بود، بسامد مثبت تری دارد، بدین ترتیب، مدینه در قرآن در برابر دو سکونت گاه حضری، قروی و بدوی، قرار می گیرد. با توجه به بافت معیشتی نزول آیات، مدینه در برابر قریه و بادیه است. با بررسی بیشتر در منابع روایی، در برخی روایات، واژه رستاق به اضداد شهر، اضافه می شود، این روایات که چندی پس از اتمام فتوحات صادر شده، ناظر به معیشت روستایی متکی بر کشاورزی است که مانند آن، در جزیره العرب در زمان نزول وحی وجود نداشته است؛ ازاین رو، دربرابر روایاتی که ترغیب به شهرنشینی دارند، مفهوم دیگری ساخته می شود . این پژوهش سعی دارد با روش آماری توصیفی، مفهوم مدینه و اضداد آن در قرآن و روایات را بررسی نماید تا از آن طریق، تصویری از حسن و قبح سکونت گاه ها در اندیشه اسلامی در قرون اولیه ارائه گردد.
تأثیرات تمدنی مسجدالاقصی از آغاز دوره اسلامی تا قرن هفتم هجری
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵
76 - 96
حوزههای تخصصی:
محدود نماندن بر ویژگی های عبادی نهاد اجتماعی مسجد و بررسی نقش آفرینی تمدنی آن، خواهد توانست علاوه بر امکان آسیب شناسی جایگاه، هویت و تاثیرگذاری آن، فرصت ها و استعدادی مغفول این مکان پرمخاطب دینی را بدست دهد،لذا این تحقیق با بررسی منابع روایی و تاریخی، درصدد توصیف و معرفی جایگاه تمدنی مسجدالاقصی به عنوان میراث مشترک بیناادیانی در قلمرو زمانی قرن نخست اسلامی تا قرن هفتم می باشد که پس از معرفی جایگاه تمدنی بیت المقدس و مسجدالاقصی در دوره پیش گفته به تبیین رویکردها، دستاوردها و تاثیر تمدنی این مسجد در جامعه اسلامی در دو حیطه مناسبات داخلی و خارجی جهان اسلام، خواهد پرداخت. از نتایج این تحقیق، تبیین نقش این مسجد در صیانت از میراث تمدنی سایر ادیان، همچنین تحلیل روابط دولت های اسلامی با یکدیگر و دولت های مسیحی است، محدوده ای که بررسی تمدنی آن، می تواند ما را در تنظیم سیاست های انسجام بخش میان ملل مسلمان بامحوریت آموزه ها و نمادهای مشترک یاری رساند.
نقد تکنولوژی و فرهنگ غربی از دیدگاه شهید مطهری
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
48 – 73
حوزههای تخصصی:
بدون شک، غرب برای استاد شهید مطهری، یک مسأله جدی و بنیادی بوده است و امروزه کمتر عرصه ای را در جامعه می توان یافت که به گونه ای از انگاره های فکری، فلسفی و فرآورده های فرهنگ و تمدن غرب اثر نپذیرفته باشد.این تحقیق در صدد بررسی و شناخت معضلات و ناکامی های غرب و ارائه راهکار خروج جامعه غربی از بن بست از دیدگاه شهید مطهری است. روش شناسی استاد مطهری به نقد فرهنگ و تمدن غربی با نگاه واقع بینانه و دین مدارانه به شیوه توصیفی و تحلیلی است. یافته های پژوهشی در گفته ها و نوشته های استاد مطهری درباره فرهنگ غرب در چهار محور که شامل، بررسی کارنامه غرب متجدد، سیطره بحران معنوی بر غرب معاصر، پیامدهای حاکمیت فرهنگ و تمدن غرب و راهبردهای مواجهه جامعه اسلامی با غرب، تبیین می گردد. استاد مطهری در پایان، به این نتیجه می رسد که گرچه غرب در عرصه تکنولوژی پیشرفت های چشمگیری کرده ولی در ساحت انسانیت و ارزش های عالی انسانی پیشرفت نداشته است.
بررسی تطبیقی خودکارآمدی از دیدگاه قرآن و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
3 - 33
حوزههای تخصصی:
خودکارآمدی یعنی باورها یا قضاوت های فرد نسبت به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها. این مفهوم، از جمله مفاهیمی است که روان شناسان از راه مطالعه خصوصیات انسان و با مطالعات تجربی به آن دست یافته اند. در این جستار، این مفهوم از منظر قرآن بازخوانی گردیده و به بررسی تطبیقی آن در قرآن و روان شناسی پرداخته شده است. با بررسی تمامی آیات قرآن کریم مشخص گردید که قرآن به باور انسان به توانایی های خود به عنوان یک اصل در مسیر کمال توجه کرده و در آیاتی، این موضوع را مطرح کرده است. با مقایسه مفهوم خودکارآمدی در قرآن و روان شناسی مشخص گردید که در آیات قرآن علاوه بر آنچه در حوزه روان شناسی پیرامون خودکارآمدی آمده است، به منابع و عوامل دیگری پرداخته شده است. در پژوهش حاضر، منابع خودکارآمدی که از منظر قرآن تأیید شده اند، در دو بخش آمده اند: 1 آیاتی از قرآن که منابع خودکارآمدی از دیدگاه روان شناسی را تأیید می کنند، 2 منابع خودکارآمدی که در قرآن به صورت اختصاصی بیان شده اند. در بخش ایجاد و شکل گیریِ خودکارآمدی نیز از منظر قرآن و روان شناسی تفاوت هایی وجود دارد.
ارزیابی نظریه جهاد دعوت با سنجه فعل پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۲۲
147 - 168
حوزههای تخصصی:
مشروعیت جهاد ابتدایی در متون کهن فقه اسلامی، یک اصل ضروری شمرده شده است. در فقه اسلامی به طور غالب، هدف از جهاد ابتدایی، اسلام آوردن کافران عنوان شده و از آن با عنوان «جهاد دعوت» یاد شده است. در این بین فقیهان متأخر دو نظریه دیگر در این باره ارائه کرده و در صحت نظریه پیشین تشکیک نموده اند. در نظریه دوم، هدف از جهاد ابتدایی، گسترش جغرافیای حکومت اسلامی قلمداد شده است و نظریه سوم، پیش گیری از به خطر افتادن امنیت و ثبات مسلمانان را به عنوان هدف از جهاد ابتدایی مطرح کرده است. بررسی این سه نظریه درباره جهاد ابتدایی، به مسأله ای کلیدی و تأثیرگذار در بسیاری از مسائل معاصر دنیای اسلام تبدیل شده است. ما در این پژوهش با بهره گیری از داده های معتبر تاریخی اثبات می کنیم که دعوت به دین اسلام نمی تواند هدف از جهاد ابتدایی باشد و این تفسیر، با قراین و شواهد گوناگون، سازگاری ندارد.
واقع نمایی گزاره های دینی از منظر علامه طباطبایی و ونسان برومر
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
71 - 96
حوزههای تخصصی:
در معرفت شناسی علامه طباطبایی، معرفت انسان بر باورهایی مبتنی است که مطابق با واقع، یقینی و ثابت اند. او ازآنجاکه مبنای معرفت بشری را بدیهیات می داند، جزو مبناگریان حداکثری شمرده می شود و الهیات خود را بر همین پایه استوار می کند. در الهیات وی، خداوند و صفات او اموری عینی و واقعی است و ذهن بشر، با بهره گیری از فنون استدلال، می تواند در حد وسع خویش و به نحو قطعی و یقینی، به واقعیت ساحت الوهی پی ببرد. زبان بشری نیز این قابلیت را دارد که بدون توسل به مجاز و تمثیل، به نحو حقیقت و با نظر داشت روح معنای الفاظ، در سخن گفتن از خداوند به کار گرفته شود. در مقابل، برومر از مبناگرایان حداقلی به شمار می آید و هیچ گزاره ای را مصون از چون و چرا نمی داند. از دیدگاه او، شناخت آدمیان از خداوند در حد تجلیات او است و دستگاه ادراکی بشر توان کشف واقعیت ساحت الوهی را ندارد. زبان دین نیز در سخن گفتن از خداوند، بیش از آنکه زبانی واقع نما و حکایت گر باشد، زبانی تمثیلی – تجویزی است و بیش از آنکه اِخبار از واقعیت باشد، در پی معنابخشی به زندگی و بیان گر شیوه ی زیست مؤمنانه و نحوه ی رفتار بایسته ی مؤمنان در ارتباط با خداوند است. بنابراین الهیات علامه طباطبایی مبتنی بر یقین است، اما الهیات برومر آمیخته با نسبیت.
تعمیم حجیت خبر واحد به گزاره های تفسیری و عقیدتی
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
107 - 135
حوزههای تخصصی:
حجیت خبر واحد (متشکل از دو اصطلاح «حجیت» و «خبر واحد»)، از بحث های مبسوط در کتب فقهی، اصولی و تفسیری است. خاستگاه اصطلاح «حجیت»، غالباً به فقه باز می گردد، با این حال، این اصطلاح به ادبیات علم تفسیر قرآن نیز راه یافته است؛ برای نمونه، مسئله حجیت در تفسیر، به صورت مشخص در مواردی چون حجیت خبر واحد و همین طور حجیت اقوال صحابه و تابعین مطرح شده است. حال این سؤال جدّی مطرح است که مفهوم و کارکرد اصطلاح حجیت، در غیر فقه چگونه است؟ به نظر می رسد نه تنها می توان میان کارکرد حجیت در مقام فهم و مقام عمل، تمایز قائل شد، حتی می توان به امتناع کاربرد حجیت در مقام فهم و معرفت قائل شد. نسبت به اصطلاح «خبر واحد» نیز می توان از امکان تفاوت نگرش به آن در فضاهای غیر فقهی سخن گفت. این نگرش غیر فقهی را می توان ضمن تحلیل رابطه ای میان متن و مخاطب (چه در زمان تولید متن و چه در زمان تفسیر آن) پی گیری کرد. به هر حال، زدودن ذهن از نگاه فقهی و تمایز بخشی بین فقه و غیر آن اعمّ از تفسیر و تاریخ و ...، نه از باب تنقیص فقه بلکه به سبب ژرفای دستگاه فقاهتی در طول تاریخ و اثرگذاری ناخواسته آن بر سایر علوم اسلامی است.
رفع ابهام از ظواهر آیات ناظر به فلسفه خلقت با تأمل در مسأله خلود(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از منظر قرآن عبادت و نیل به رحمت، اغراض اصلی خداوند از خلقت انسان است؛ اما مسیر طغیان و عذاب که اکثریت انسان ها طی می کنند، به ویژه مسئله خلود عذاب، موهم نقض غرض الهی است. این تحقیق نشان می دهد که رفع ابهام فوق، منوط به تحلیل درست مسئله عذاب و خلود است به این معنا که عذاب را بایستی واجد جنبه تربیتی دانست و خلود را به معنای مدت طویل نه جاودانه؛ چراکه معنای جاودانگی عذاب، مخالف قواعد عقلانی توحید و موجب ابهام در فلسفه خلقت خواهد شد. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی، تحلیلی مهم ترین دلایل خلود را بررسی و میزان قوت آن ها را در مقابل ادله توحیدی، عقلی و نقلی بررسی می کند تا ضمن مبناسازی برای نفی جاودانگی عذاب، تصویری هماهنگ تر و عمیق تر از فلسفه خلقت از منظر قرآن ارائه دهد. این تصویر به دلیل اشتمال بر مؤلفه های احساسی و انگیزشی، از حیث کاربردی در حل معضلات روانی جامعه نیز موثرتر است.
مواضع امام رضا (ع) در برابر گفتمان های مشروعیت سیاسی دستگاه خلافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
155 - 184
حوزههای تخصصی:
مشروعیت حکومت ها(legitimacy) همواره و حداقل از یونان باستان تاکنون به عنوان یکی از مباحث کلیدی دانش سیاسی مطرح بوده است. در جهان اسلام نیز هرچند صورت بندی های ارائه شده برای انعقاد خلافت، از مقام فعل و عمل متأخر بوده، اما می توان گفت در زمان امامت هشتمین پیشوای شیعیان، بسیاری از آن ها ساخت یافتگی خود را به دست آورده بودند. حال چنانچه از منظر علم سیاست به روایات حضرت رضا(ع) نظر افکنده شود، مشاهده خواهیم کرد بسیاری از آموزه های رضوی مرتبط با مشروعیت حکومت است. این پژوهش می کوشد بر اساس روش توصیفی تحلیلی نشان دهد در بازه زمانی حیات حضرت رضا(ع) (148-203ق) چه گفتمان هایی در زمینه مشروعیت خلافت وجود داشته و دیدگاه امام هشتم شیعیان در مواجهه با آن ها به چه صورت بوده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد دستگاه خلافت، مبنای ثابتی برای مشروعیت نداشته و بر اساس رخدادهای پیشین، در مقام تئوریزه سازی برآمده است؛ نیز در دوره خلافت عباسی، راهکارهایی برای تقویت مشروعیت اندیشیده شد. روایات نیز نشان می دهد آن حضرت در کنار ارائه الگوی شیعه یعنی «نصّ»، هر دو مسیر دستگاه خلافت یعنی برساخت های مشروعیت و راهکارهای تقویت بخش را نقد کردند تا علاوه بر رویکرد اثباتی، در مقام نفی نیز به اصول سیاسی مکتب شیعه، جانی تازه ببخشند.