فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
منبع:
صباح ۱۳۸۱ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
اصول تربیت از دیدگاه امام على(ع)
حوزههای تخصصی:
اساسا در منابع تربیت دینى نباید اولویت را به پیگیرى شیوههاى جزیى داد، بلکه نیل به اصول و قواعد جامع که دربرگیرنده چارچوب تربیتى از منظر دین است، یگانه انتظار صحیح و مناسبى است که در مواجهه با این منابع باید مدّنظر قرار گیرد. سلوک و گفتار امام على(ع) به عنوان نمونهاى غنى از منابع مزبور با این رویکرد مورد توجه قرار گرفته است. برخى از این اصول عبارتند از: آخرتگرایى ـ دنیاگریزى، عملگرایى ـ آرزوگریزى، امیدوارى ـ یأسگریزى، پایدارى ـ پرهیز از رفاهزدگى، تعقلورزى ـ غفلتزدایى، تواضعگرایى ـ تکبرگریزى.
بخشش از دیدگاه روان شناسی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی شباهت ها و تفاوت های بخشش (بخشودن، بخشایش) از دیدگاه قرآن کریم و روان شناسی می باشد که به روش کتابخانه ای و روش تحلیل محتوایی، که نوعی تفسیر قرآن به قرآن است، انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که کلمه عفو، بهمعنای ""نگرفتن انتقام دربرابر خطای دیگران توسط شخص قادری که حق انتقام گرفتن را دارد""، نزدیک ترین معنا با کلمه بخشش را دارد. هر دو دیدگاه بر تأثیر عفو در ایجاد صلح، افزایش بهزیستی روانی و رضایت از زندگی تأکید دارند. اما در قرآن کریم، علاوه بر بیان روابط بخشش با متغیرهای دیگر، فضل را علت بخشش می داند و عفو کردن را مشروط به شرایطی کرده است و همچنین با جهت گیری اخروی، بیشترین انگیزه انجام بخشش را در معتقدان به خود ایجاد می کند.
تصوف در آثار ابن تیمیه
منبع:
آیینه پژوهش ۱۳۷۰ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
امام خمینی در پنج حوزه معرفت سیاسی
منبع:
حضور ۱۳۷۵ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در بحث ساختارهای نظام اسلامی سه محورِ عناصر نظام اسلامی ، مرزهای نظام اسلامی و شبکه قدرت، تبیین شده و به کارویژه های نظام اسلامی نیز با ترسیم حوزه اختیارات ولی فقیه اشاره شده است. به طور کلی از دیدگاه آیهالله جوادی آملی، ساختار حکومت اسلامی بر اساس نظام امامت و ولایت استوار می باشد و در عصر غیبت، فقیه جامع شرایط به عنوان نزدیک ترین فرد به امام معصوم7، رهبری و ولایت امر را برعهده دارد. حقیقت چنین حاکمیتی، حاکمیت وحی و قانون الهی در عصر حضور و ولایت فقاهت و عدالت در عصر غیبت خواهد بود. مشروعیت چنین حکومتی بر اساس نصب و اذن الهی می باشد و مردم، هر چند نقشی در مشروعیت بخشیدن به حکومت اسلامی ندارند، اما برپایی و تشکیل حکومت اسلامی، نیازمند همراهی و پذیرش مردم است. ازاین رو، اسلامیت نظام اسلامی به مقام ثبوت و جمهوریت آن به مقام اثبات باز می گردد. در این نوشتار، این مساله از منظر آیه الله جوادی آملی، با بهره گیری از مدل تحلیل سیستمی ترسیم گردیده است.
نقش عقل فعال در حیات انسان از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، حلقه ارتباط بین مجردات و مادیات و مبدأ صدور کثرات جهان مادی است و در کنار تمام افعال مرتبط با تدبیر عالم ماده، نقش برجسته ای در ارتباط با انسان یافته است. از منظر شیخ الرئیس در تمام مراحل حیات آدمی نقش بی واسطه و باواسطه عقل فعال مشهود است. در ناحیه حدوث انسان عقل فعال با عهده دار شدن نقش باواسطه در ایجاد مزاج و نقش بی واسطه در افاضه نفس به مزاج مستعد، خودنمایی می کند. همچنین در استکمال قوای نفس به ویژه قوه عاقله و به فعلیت رساندن عقل نظری و عملی دخالت تام دارد. عقل فعال تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب، در خواب و در بیداری به شمار می رود و در مسئله نبوت هم به عنوان ملک وحی جلوه گر می شود. نحوه بقای نفوس پس از مرگ به چگونگی ارتباط نفس با عقل فعال وابسته است و نفوسی که به سبب شدت اتصال به کمال علمی و عملی رسیده اند، با مرگ و مفارقت از بدن به مرحله اتصال تام می رسند و باقی به بقای عقل فعال خواهند بود، اما نفوس ناقص که فاقد معقولات بالفعل اند، ارتباطی با عقل فعال ندارند، بلکه با تعلق به نفوس فلکی به مراحلی از کمال دست خواهند یافت.
رابطه علم و دین در مغرب زمین
حوزههای تخصصی:
سرّ معمور: نگاهی به مفهوم «صورت» و «معنی» در کتاب فیه ما فیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کل پیام مولوی، با استفاده از رمزی که خود او در تمایز میان «صورت» و «معنی» بیان کرده، قابل تشریح و تفسیر است. مولانا با تمایز نهادن میان صورت و معنی و استفاده از صورت به عنوان رمزی که به معنی منتهی میشود، عمیق ترین و رفیع ترین آموزه های عرفانی و هستیشناسی خود را تبیین میکند. هدف این پژوهش تبیین دقیق مسئله صورت و معنا از دیدگاه مولانا و آشنایی بیشتر با ساختار تجارب عرفانی این عارف بزرگ در مورد وجوه متعدد حیات و سلوک معنوی است که با پیگیری این موضوع در مجموعه مقالاتش (کتاب فیه ما فیه) و تشریح مواضعی که وی در این کتاب ارزشمند به این موضوع اشاره کرده است، بدان پرداخته ایم.
با توجه به تحلیل نهایی اقوال مولوی، مشخص میگردد که مراد مولانا از «صورت»، جهان خارج و عالم مادی، و در رابطه با انسان، جسم خاکی اوست. و مراد از «معنی» عالم برین و جهان آخرت، و در رابطه با انسان، روح خداجوی اوست. و با دیدی ژرف تر، مولانا دامنه این بحث پر شور را به حقیقت توحید میکشاند و از آن رهگذر همه مظاهر هستی را تفسیر میکند. آدمی، اعمال، افکار و احساسات او، حقیقت سخن، پیر و مرشد، نبی، کفر و ایمان و... در نگاه مولانا دارای صورت و معنی هستند و البته انسان نباید مفتون نقش های ظاهری بماند. چشم دوختن به ظواهر، راه را از رسیدن به حقایق امور میبندد. مولانا نگاه ما را متوجه همه اشیای عالم میکند و از ما میخواهد که با دیده بصیرت، به همه امور بنگریم و جلوه های گوناگون فعل الهی را، که به وحدت حضرت حق دلالت دارند، دریابیم.
اقتصاد و رابطه آن با فلسفه اخلاق
منبع:
معرفت ۱۳۸۲ شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
عطش قدرت
بررسی تطبیقی برهان جهان شناختی فلسفی و کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان جهان شناختی از مهم ترین براهین اثبات وجود خدا به شمار می آید که فیلسوفان و متکلمان بر اساس مبانی فکری خود آن را بررسی کرده اند. هسته مرکزی این برهان از دیدگاه فیلسوفان، امکان و وجوب و از دیدگاه متکلمان، حدوث و قدم است. این مقاله این دو برهان را توضیح می دهد و مبانی آنها را بیان می کند، آن گاه به دیدگاه فیلسوفان و متکلمان درباره معیار نیازمندی معلول به علت پرداخته، دیدگاه فیلسوفان و متکلمین را با توجه به معنای امکان و حدوث و واجب و قدیم به یک دیگر نزدیک می سازد. سرانجام این دو برهان را نقد و بررسی می کند و سپس دیدگاه صدرالمتالهین را در این مورد بیان می دارد.
دیدگاه های شناختی تحولی در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد عمده رشد اجتماعی انسان، تحول اخلاقی است. این مقاله در صدد مرور نظریه های شناختیتحولی رشد اخلاقی، به عنوان تأثیرگذارترین بررسیهای روان شناختی در حوزه اخلاق است. این نظریه ها در چارچوب یکی از سنت های تحولی عمده حاکم بر روان شناسی نوین، یعنی سنت شناختی، قرار میگیرند. این سنت را با دیدگاه های پیاژه، کلبرگ و خرد نظریه های نئوکلبرگی میشناسند.
پیاژه معتقد است که این رشد، تابع رسش ذهنی و تحول روابط اجتماعی است. کلبرگ، وی با بسط مراحل رشد استدلال اخلاقی، برای هر مرحله، وضعیت ایده آلی در نظر میگیرد. وضعیت غایی رشد اخلاقی برای کلبرگ، حاکمیت اصول اخلاقی درونی جهان شمول است که به اعتقاد او بسیاری از افراد به این سطح از رشد نمیرسند. انتقادهایی که به دیدگاه کلبرگ وارد شده، راه را برای تداوم این سنت فراهم آورده است. گلیلگان با ارائه نقد جنسیتی به نظریه کلبرگ، غایت های اخلاقی حاکم بر نظریه وی را مردانه میداند. توریل با تمایز بین تحول اخلاقی، و تحول سایر ابعاد شناخت اجتماعی، مثل برداشت از عرف، راه را برای تدقیق بیشتر مسیرهای تحولی فراهم آورده است.
دگراندیشانی که خود را اصلاحگران دینی مینامیدند
منبع:
یاد ایام ۱۳۸۹ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
وقتی که بحث اصلاحگری دین مطرح شد برخی جریانهای فکری نیز با هدف اصلاح در امور دینی به فعالیت مشغول شدند. این عده که ابتدا تنها شعار بازگشت به قرآن و رجوع به ویژگیهای مذهبی سالهای نخست اسلام را مطرح میکردند کمی بعد با طرح این موضوع ـ که یکی از مهمترین زمینههای اختلاف موجود میان مسلمانان بحث تفاوتهای مذهبی و گسترش خرافه است ـ کار خود را آغاز کردند و اندکی بعد شاخهای از همین گروه با طرح این موضوع جعلی که خرافات در میان طیفهای شیعه گسترش پیدا کرده بنا را بر مخالفت با اعتقادات شیعی گذاشتند. این مقاله درآمدی کوتاه بر چگونگی حضور این جریان در عرصه اجتماعی و فرهنگی ایران است.
امام، اسلام و مشارکت مردمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۶ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی کنونی ایران، تا حدی برآمده از اندیشههای امام خمینی است؛ اندیشههایی که عمدتاً متکی و نشأت گرفته از مبانی فقاهتی ایشان است. نه تنها امام به منزله یکی از پیشوانههای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح است. بلکه باید در حوزه عمل نیز نقش کاملاً برجستهای برای ایشان قائل شد. بنابراین آشنایی و شناخت نسبت به اندیشههای امام نکتهای است که غفلت از آن ما را در درک درست وضعیت کنونی دچار مشکل میکند. این نوشتار سعی دارد ضمن بررسی اندیشههای امام و هم چنین تحولات رخ داده در آن به دو سوال مهم پاسخ دهد: 1) آیا اندیشههای امام در طول زمان دچار گسستهای رادیکال شده است؛ بدین معنا که ما در مقاطع مختلف ـ مثلاً قبل و بعد از انقلاب ـ شاهد تحولات اساسی در اندیشه ایشان هستیم یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا در هیچ مقطعی از اعتقاد اصلی و محوری خود (باور عمیق به توانایی اسلام در تنظیم زندگی سیاسی و غیر سیاسی ) به طور کامل دست کشیدند؟ 2)ماهیت نقش مردم در نظام اندیشهای امام در مقطع مختلف چگونه است؟