فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۸۱ تا ۸٬۱۰۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
منبع:
فقه سال بیست و هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
66 - 91
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های فقهی که از گذشته موردتوجه و اختلاف نظر فقها بوده است، عهده داری قضاوت از سوی قاضی غیرواجدشرائط قضا در فرض نیاز و مصلحت است. ازیک سو قضاوت شرعی دارای شرائطی است و نیاز به نصب دارد و از سوی دیگر با فرض فقدان قاضی واجد شرائط، نظام اجتماعی به دلیل عدم رسیدگی به خصومات و عدم ضمانت اجرایی احکام و حقوق، دچار اختلال و هرج ومرج می شود. در این مقاله با بررسی سخن فقهایی چند و ادله موجود، ازیک سو بر اصل جواز قضاوت قاضی غیرواجد شرائطی مانند اجتهاد و عدالت شرعی که قوام اصل قضا وابسته به آن نیست، و از سوی دیگر بر محدودبودن قلمرو اختیارات این دسته از قضات به فصل خصومات و نیز قضاوت و اجرای آن دسته از تعزیرات بازدارنده ای که قوام نظم و نظام اجتماعی وابسته به آن است، استدلال شده است؛ آن هم با نصب یا اذن یا وکالت از سوی فقیه جامع شرائط. این نگاه نو در راستای وجوب حفظ نظام و لزوم پرهیز از هرج ومرج و به عنوان نیاز اجتماعی است؛ نیازی که با راه حل های موردی و جزئی که گاه برخی فقها مطرح کرده اند و در مدیریت های کلان جامعه جایی ندارد؛ چنان که از همین منظر محدود به تعزیرات بازدارنده یادشده گشته است.
فقه پزشکی؛ چیستی، چرایی و چگونگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
178 - 205
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون قلمرو علم فقه، پیدایش مسائل مستحدثه فراوان، پاسخ گویی به نیازهای فقهی روزآمد جامعه، برنامه ریزی برای رشد متوازن فقه در مسائل موردابتلای پزشکی در جهت نظام سازی و ارتقای توانایی پاسخ گویی و تعیین وظیفه مکلفان، ضرورت ایجاد رشته و گرایش تخصصی با عنوان فقه پزشکی را مطرح ساخته است که باید با مطالعه و بررسی پرسش های مبنایی و زیرساختی صورت پذیرد؛ از جمله اینکه آیا می توان فقه پزشکی را به عنوان یکی از گرایش های فقه تخصصی محسوب کرد؟ و اساساً جایگاه آن در منظومه فقه جامع چیست؟ برای ایجاد و تدوین این رشته تخصصی چه اقداماتی باید صورت داد؟ پژوهش حاضر با نگاهی همه سونگر به جایگاه فقه پزشکی و تبیین ضرورت و معیارهای تخصصی کردن فقه، ثابت می کند که فقه پزشکی معیارها و ملاک های لازم را برای تشکیل رشته تخصصی دارد، بنابراین باید به صورت گام به گام به تدوین، آموزش و پژوهش در این عرصه پرداخت. به ویژه تدوین برنامه آموزشی جامع در مقاطع مختلف آموزشی ضرورت دارد؛ به گونه ای که ظرفیت ارائه آن در حوزه های علمیه و دانشگاه های مرتبط فراهم آید. همچنین نگارش درس نامه ها و متون آموزشی، و تعلیم و تربیت اساتید توانمند در این زمینه، از مهم ترین بایسته های تشکیل و گسترش این رشته به شمار می آید.
بررسی و تحلیل مسألهی وحدت و علم واجبتعالی از منظر علامه خفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
85 - 104
حوزههای تخصصی:
علامه خفری (م. 942 ه. ق.) وحدت واجبتعالی را بر مبنای وجوب وجود و اوصاف وجود حقیقی و با ارائهی ده برهان به اثبات میرساند. وی در مسألهی علم الهی نیز با نقد و رد نظریهی صوَر مرتسمهی ابنسینا و با مطرحکردن علم کمالی اجمالی و تفصیلی بر آن است که علم باریتعالی عین ذات اوست و ذات واجب به اعتبار ذاتش، منشأ انکشاف و ایجاد تمامی موجودات بوده و عین آن چیزی است که در خارج ایجاد کرده است. از دیدگاه علامه خفری نظریهی صور مرتسمه به علت توالی فاسدی که دارد، همچون لزوم محل واقع شدن ذات باریتعالی، انفعال و استکمال ذات باری با آن صور، مردود است. شواهد و قرائن نشان میدهدکه ملاصدرا در مسألهی علم باریتعالی، قبل و بعد الایجاد اشیاء، از آرای علامه خفری تأثیر پذیرفته است. ردیابی و معرفی این تأثیرپذیری و نیز نقد تقسیمبندی علامه خفری در براهین اثبات وحدت واجب، از نوآوریهای این جستار محسوب میشود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و تحلیلی است.
بدن، مراتب و ویژگی های آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
105 - 128
حوزههای تخصصی:
طبق دیدگاه صدرالمتألهین، نفسیت نفس به تعلق ذاتیِ آن به بدن است و بههمیندلیل، نفس بدون بدن، نفس نیست . اکنون این سؤال مطرح میشود که در صیرورت جبلّی وجود واحد انسان از عالم الهی به عالم عقل، مثال و ماده، در قوس نزول، و رجوع به غایت نهایی خود در قوس صعود، آیا بدن نیز در تمامی این عوالم وجودی، انسان را همراهی میکند، یا میتوان مرحلهای را یافت که در آن، انسان فاقد بدن میشود؟ بهعبارتدیگر، آیا با ورود نفس به عالم عقل و بلکه برتر از آن، نفس فاقد بدن میشود؟ این مقاله براساس مبانی وجودشناختی صدرایی، به بررسی حقیقت بدن پرداخته و در موضوع بدنِ عقلی، به دو نظریه اشاره کرده است. در نظریهی اول، حقیقت بدن به قوهی خیال برمیگردد و بهدلیل حضور بارز یا کامنِ قوهی خیال در تمام مراتب وجودی، انسان همواره بدن دارد و با بدن عقلی و اسمایی، بهشکل صوَر تقدیریِ متناسب با آن نشئهها همراه است. بنابر نظریهی دوم، در ترفّع وجودی به عالم عقل، صوَر تبدیل به معنا میشود، اما بدن عقلی همچنان به معنای تعیّنی از تعیّنات نفس، در عالم عقل، پذیرفتنی است.
بررسی فقهی و حقوقی مبانی انفساخ عقود جایز در حقوق ایران و مصر با رویکردی بر اندیشه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۰
31 - 53
حوزههای تخصصی:
عقود جایز بر اثر حوادثی مثل فوت و حجر یکی از طرفین عقد، منفسخ میشود؛ یکی از موضوعات مهم در عقود جایز، مبنای انفساخ این عقود در اثر عوامل مزبور است که در خصوص آن میان فقهای امامیه و حقوقدانان اختلافنظر وجود دارد بهطوریکه برخی از فقها و حقوقدانان انفساخ عقود جایز را نتیجه جایز بودن عقد و برخی مبانی دیگری را مطرح کردهاند. در این پژوهش ضمن بررسی دیدگاه فقهای امامیه و حقوقدانان در مورد مبنای انفساخ عقود جایز، موضوع از دیدگاه امام خمینی نیز موردبررسی قرارگرفته است. برخلاف حقوق ایران، در حقوق مصر به این موضوع چندان پرداخته نشده است؛ ولی با توجه به موارد انفساخ برخی از عقود جایز ازجمله عقد عاریه میتوان گفت که در حقوق این کشور، اغلب اراده طرفین قرارداد بهعنوان مبنای انفساخ در نظر گرفتهشده است.
تأملی در انگاره عدم ربا در معدودات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
907 - 937
حوزههای تخصصی:
از پیچیده ترین مباحث اقتصاد اسلامی رباست که پژوهشگران فقه و اقتصاد اسلامی مطالعات گسترده ای درباره آن انجام داده اند. جستار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی با بررسی دیدگاه و ادله فقیهان به شرایط تحقق ربای معاملی پرداخته است. مشهور فقیهان امامیه در تحقق آن، دو شرط را معتبر دانسته اند؛ نخست دو کالایی که معامله می شوند، همجنس و دیگر آنکه مکیل و موزون باشند، در نتیجه قائل به جریان ربا در معدودات نیستند. برخی نیز بر این رأی ادعای اجماع کرده و تنها مخالف این دیدگاه ابن جنید، شیخ مفید و سلّار شمرده شده اند. عمده دلیل عدم جریان ربا در معدودات، روایات هستند، ازاین رو پژوهش پیش رو به واکاوی روایات پرداخته و معتقد است دیدگاه مشهور دو اشکال اساسی دارد و باید روایات را ناظر بر دیدگاه اهل تسنن دانست یا احتمال قوی تر اینکه با توجه به عبارات فقیهان متقدم، مصادیق ذکرشده در روایات، حکمت تحریم ربا و دیگر قرائن، روایات در مقام مقابله مکیل و موزون با امور مشاهدی باشند، در نتیجه دیدگاه مخالف مشهور از خلال نقد و تحلیل ادله اقوال تقویت شده است.
نقش ارتباط غیرکلامی در شناخت حالات و روحیه افراد (با استناد به آیات قرآن کریم)
حوزههای تخصصی:
اهتمام به مسئله ارتباط، موضوعی است که همواره به عنوان اصلی مهّم در تعاملات بشری به شمار می رود و به دو بخش کلامی و غیرکلامی تقسیم می شود. ارتباط غیرکلامی که محور بحث این مقاله است، یکی از شیوه های تعامل با دیگران است که در پی آن افراد اطلاعات، افکار و احساس های خود را از طریق رفتار یا حرکات بدن به دیگران انتقال می-دهند. هرچند شیوه های متعددی برای برقرای و شناخت ارتباط غیرکلامی در حوزه روانشناسی و ارتباط های انسانی مطرح شده است؛ امّا جامع ترین و در عین حال، مطمئن ترین راه برای کسب اطلاعات در این زمینه رجوع به قرآن کریم می باشد چرا که قرآن کریم آیات فراوانی را به مسئله ارتباط و شناخت احوال افراد اختصاص داده است. اهمّیت این بحث از منظر قرآن کریم از آن روست که ارتباط سالم و مؤثر با دیگران در هدف اصلی قرآن یعنی هدایت و سعادت بشر نقش بسزایی را ایفا می نماید. از این رو این پژوهش با روش کتابخانه ای، توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا قرآن کریم به مسئله ارتباطات غیرکلامی توجّه نموده است؟ به عبارت دیگر چه مؤلفه هایی را برای شناخت حالات افراد درارتباط غیرکلامی معرفی کرده است؟ بر این اساس با توجّه به اهمیّت نقش ارتباط غیر کلامی در تعاملات و شناخت افراد، قرآن کریم طی آیات متعددی به این پرسش ها پاسخ داده و در این زمینه نکات مؤثری را در ارتباط غیرکلامی مانند چهره و سیما، حرکات و حالات بدن، تُن و لحن صدا به جهت شناخت روحیه و حالات افراد برای ایجاد یک رابطه تأثیرگذار و کارآمد ارائه نموده است.
تحلیل اصل یاددهی- یادگیری در برنامه ریزی درسی با تأکید بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
205 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل مؤلفه های اصل یاددهی- یادگیری با تأکید بر منابع اسلامی در برنامه ریزی درسی است. راهبرد یاددهی- یادگیری، جایگاهی ویژه در برنامه ریزی درسی دارد؛ به گونه ای که غفلت از آن و بی توجهی به مؤلفه های لازم برای شکل گیری فرایند مطلوب یاددهی- یادگیری، به میزانی قابل ملاحظه بر تعلیم و تربیت دانش آموزان اثر می گذارد. این پژوهش ازنوع تحقیقات کاربردی است و جمع آوری داده های موردنیاز برای انجام دادن آن با استفاده از روش فیش برداری صورت گرفته و به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای مضمون به شیوه توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، مجموعه ای از کتاب های اسلامی و روایی را شامل می شود و یافته های تحقیق نشان می دهد مؤلفه های اصل یاددهی- یادگیری برای برنامه ریزی درسی در منابع اسلامی بدین شرح اند: سودمندی و ارزشمندبودن علم؛ شیوه های یاددهی- یادگیری؛ عوامل مؤثر بر یادگیری؛ فرایند یاددهی- یادگیری.
قرب الاسناد در نگارش های امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
155-186
حوزههای تخصصی:
در فهرست مکتوبات امامیه، گونه ای از نگارش های روایی به چشم می خورد که اساس کار مؤلف در آن ها، سامان بخشی و تبویب موضوعی روایات نیست بلکه کوشش مؤلف، تنظیم اثر روایی با محوریت اسناد است. معیار مؤلفان این آثار، ارائه روایاتی با کوتاه ترین طریق به مصدر روایت است. از این گونه نگارش که «قرب الاسناد» نام گرفته، در شمار آثار برخی محدثان نام آشنا یاد شده است. مؤلف قرب الاسناد می کوشد با کاستن از واسطه های خود تا معصومR، از راهیابی خطاهای انسانی در نقل روایت بکاهد و از این طریق بر اعتبار اندوخته های خود بیفزاید. در نوشتار حاضر، تلاش محدثان امامی در نگارش قرب الاسناد، با تکیه بر تنها کتاب بازمانده از این سبک، بررسی شده است.
بنیه التعبیر فی روایه عازف الغیوم لعلی بدر فی ضوء نظریه التواصل اللغوی لجاکبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
43 - 58
حوزههای تخصصی:
لقد تطور علم اللسانیات الحدیث تطورا ملحوظا فی مجال دراسه اللغه، وأنتج هذا التطور تحولاً فی المفاهیم اللغویه، من حیث الوظائف التواصلیه لغویه کانت أم اجتماعیه، مما أدّت هذه الظاهره إلى بروز تفاسیر مختلفه للنص والخطاب. یعد رومان جاکبسون منظرا حقیقیا لنظریه التواصل اللغوی التی تکون أهم النظریات اللغویه الحدیثه؛ إذ قسَّم البناء اللغوی والتواصل بین الأفراد على أساس سته عناصر لعملیه الاتصال وستّ وظائف للغه یتمّ عملها على طاوله تلک العناصر. تعد دراسه الروایات الحدیثه من أهم المواضیع الأدبیه، کما هی ماده خصبه للدراسه والبحث بالنسبه للباحثین والنقاد، وکذلک الروایه من الأجناس الأدبیه التی ترتبط مباشره بالتواصل اللغوی والاجتماعی؛ وذلک لکونها متکونه من الحوار والسرد، فتطبیق وظائف التواصل على الروایه یعد عملا نقدیا فی غایه الأهمیه. نتبع فی بحثنا هذا المنهج الوصفی التحلیلی، حیث نهدف من خلاله إلى دراسه روایه عازف الغیوم ، لعلی بدر بعرض النماذج التی یشاهد فیها استخدامه الدقیق والمتقن للتعبیر بالوظائف اللغویه للتواصل على ضوء نظریه التواصل اللغوی لجاکبسون. فوجدنا سرده وحواره مناسباً للنهوض بغایات بحثنا، ویساعدنا ذلک فی وقوفنا على خصوصیه اللغه ووظائفها فی روایته. من أهمّ النتایج التی توصّلت إلیها الدراسه؛ هی أن فی روایه عازف الغیوم مساحه واسعه للبحث فی مجال اللغه؛ إذ وجدنا الحوار خاضعاً لعملیه التواصل حسب أرکان النظریه السته والوظائف التواصلیه الست، فکشفنا مواطن النظریه فی الروایه، حیث إن الروائی علی بدر اهتمّ فی خطابه بالتواصل مع المتلقی فی السرد والحوار موافقاً بین عناصر اللغه ووظائف التواصل.
تحلیل و نقد دیدگاه صاحبنظران در نحو ه سازماندهی مبانی تفاسیر اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۴۴
139 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و اساسی در مبانی تفسیر، نحوه ی چیدمان و سازماندهی است. سازماندهی ایده آل مبانی تفسیر بر اساس معارف الهی و بشری صورت می پذیرد و معارف بشری هم بر اساس دو نوع نحوه دریافت و سه قسم راه وصول شکل می-گیرد: 1-مبنای نقل: و 2- مبنای عقل. مبنای نقل شامل قرآن و سنت و مبنای عقل شامل گرایش استدلالی، ذوقی، علمی-تجربی و تاریخی-اجتماعی است. اصولی- فقهی، کلامی و فلسفی زیر مجموعه گرایش استدلالی و عرفانی و ادبی زیر مجموعه گرایش ذوقی به شمار می روند. این پژوهش با روش تحلیلی-انتقادی به ارزیابی دیدگاه های عمید زنجانی، عک، رومی، بابایی و رضایی اصفهانی روی آورده است. عمکلرد صاحبنظران فوق، نشان می دهد که دسته بندی و طبقه بندی های ارائه شده با لغزش هایی همراه است و در این زمینه ناکارآمد است. ضعف های آنان مربوط به کاستی در تعداد مبانی تفسیر، بی توجهی به چینش صحیح، گنجاندن تفسیر به رأی و فهم شناسی در شمار سازماندهی، خلط حوزه معنایی موضوعات مختلف در سازماندهی، استفاده از شعبه های فرعی در جایگاه اصلی، تداخل انواع مبانی تفسیر، وجود ساختار مطلوب، بکارگیری استفاده انحصاری، عدم تمایز میان انواع مبانی تفسیر و انواع تفسیر است.
بررسی آموزشی-تربیتی موضوع قوامیت مردان بر زنان در پرتو آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوره نساء یکی از سور مدنی است .دراین سوره مسائل وحقوق زناشویی مطرح شده است.یکی ازمسائل مطرح دراین سوره «قوامیت » مردان بر زنان است. آیه سی وچهار این سوره قوامیت مردان برزنان را براساس انفاق و تفضیل مردان بیان کرده است. مساله قوامیت مردان مورد توجه مفسران از آغاز تا به حال قرار گرفته و هرکدام از آنها براساس فرهنگ حاکم برجامعه برداشت هایی از این آیه داشته اند. این آیه در مقام بیان اخلاقی موضوع تصدی امور مردان نسبت به زنان است و مفسران دو عنوان انفاق و تفضیل را عامل قوامیت بیان کرده و در تعیین مصداق انفاق و تفضیل دیدگاه های گوناگونی را ارائه داده اند. این دیدگاه ها از حالت افراط و تفریط فراوان برخوردارهستند. در این پژوهش براساس سیاق آیات سوره نساء وآیات قبل و بعد از آیه «قوامیت »و آیات دیگر در بقیه سوره ها ودقت درمعنای انفاق و تفضیل و قوامیت به این نکات رسیده است که قوامّیت قرابت و نزدیکی با تکالیف آموزشی و اخلاقی از جمله رفتار بر اساس عدل، رعایت حدود، رعایت اصل معروف، نفی ضرر و تعدّی، گذشت و... از سوی مرد به زن است. و همچنین «حوزه نفوذ قوامیت مردان مربوط به مسائل خانوادگی وزناشویی» است وحوزه های دیگر زندگی زنان را دربرنمی گیرد وزنان در بقیه موارد از اختیار تام برخوردارهستند. همچنین از سیاق آیات مرتبط با احکام زناشویی و آیات قبل و بعد آیه 34 سوره نساء میتوان دریافت که قوامیت مرد بر زن فقط مربوط به حوزه زناشویی است و زن در سایر موقعیت های زندگی از شخصیت خاص و مستقل خود برخوردار است و در پیش گاه خدای متعال، تنها ملاک و معیار برتری تقوا می باشد. در نهایت از مجموع آموزه های اخلاقی اسلام استنیاط می گردد که قوامیت مرد بر زن بر دو اساس است ، «انفاق » که به پرداخت مهریه تفسیر شده است و «تفضیل» که براساس آیات دیگر قرآن می توان آن را به «روزی رسانی » تفسیر کرد . اسلام پایه احکام و حقوق مربوط به زن را بر مبنای فطرت وی ق رار داده است، زی را وظ ایف اجتماعی و تکالیف اعتباری به فطرت و سرشت انسان ختم می شود.
تحلیل عناصر ربط زمانی در متن ترجمه های نهج البلاغه (نمونه موردی: ترجمه دشتی، فاضل لنکرانی، فقیهی و فیض الإسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل ربطی یا پیوندی به مجموعه عناصر زبانی اطلاق می شود که باعث پیوستگی و اتصال واژگان به خصوص جملات می گردد، این عوامل بین دو جمله یا اول آن ها قرار می گیرند و آنان را به یکدیگر پیوند می دهند. مهم ترین طبقه بندی عناصر ربط ازدیدگاه هلیدی و رقیه حسن در چهار نوع زمانی، افزایشی، سببی و نقیضی نمود می یابد. عنصهر ربط زمانی انواع مختلفی نظیر: ربط زمانی ترتیبی، ربط زمانی همزمانی، ربط زمانی ارجاعی و ربط زمانی انجامی دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی به بررسی عناصر ربط زمانی در متن ترجمه های انتخابی از نهج البلاغه(دشتی، فاضل لنکرانی، فقیهی و فیض الإسلام) و چگونگی نمود انسجام و پیوستگی در بافت آنها با آوردن نمونه های پراکنده پرداخته شده است. در این عامل، زمان و توالی زمانی نقشی اساسی در پیوند جمله های متن مبدا با متن مقصد دارند. در نهایت عناصر ربط زمانی به کار رفته در نمونه های انتخابی بیشتر ساختار معنایی جملات را به یکدیگر مرتبط کرده بودند، اگر چه این عناصر در بیشتر نمونه ها نمود ظاهری داشتند اما با تعمق بیشتر در مثال ها و ترجمه های ذکر شده می شود دریافت که این عناصر گاهی علیرغم نداشتن نمود ظاهری، ساخت معنایی و مفهومی عبارت و متن را به یکدیگر گره زده اند.
بیراهه موفقیت دانشگاهی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
233 - 241
حوزههای تخصصی:
سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی در سال 1395 کتابی با عنوان «جامعه پذیری دانشگاهی: مهارت ها و راهبردهایی برای بهبود کیفیت زندگی و موفقیت دانشگاهی» منتشر کرده است. این کتاب پیرامون بعضی ابعاد کیفیت اوضاع دانشگاهی به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در نوشتار حاضر، با مقایسه محتوای کتاب مذکور با کتاب Your Guide to College Success: Strategies to Achieving your Goals اثر Santrock و Holonen، کتاب جامعه پذیری دانشگاهی را در بوته نقد و بررسی قرار داده است.
فلسفه فقه سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
69 - 98
حوزههای تخصصی:
فقه سیاسی به مثابه گرایشی بینارشته ای در عرصه فقه که مسائل و موضوعات سپهر سیاست را مورد عنایت قرار می دهد، گرچه در همه اعصار فقهی وجود داشته است، ولی تحقق نظام اسلامی با محوریت فقه بر ضرورت آن تأکید کرده است. این گرایش در عصر حاضر رویکردی حکومتی برای اداره شریعت مدار و مطلوب و کارآمد جامعه به خود گرفته است و اهدافی چون اداره زندگی، دین و دنیای مردم و نیز پاسخگویی به نیازهای همه جانبه زندگی فردی، اجتماعی و حکومتی مؤمنان و شهروندان جامعه اسلامی را برعهده دارد. این گرایش بینارشته ای در عرصه سیاست، باوجود اشتراکی که با سایر گرایش های علوم سیاسی مانند فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و اخلاق سیاسی در برخی موضوعات و مسائل از جهات مختلفی چون روش، غایت و هدف، منابع و مخاطب دارد، نسبت به آن ها متمایز بوده و کارویژه های متفاوتی را نیز برعهده گرفته است. با توجه به محتوای گرایش های بینارشته ای در عرصه سیاست، فقه سیاسی را باید در رده بندی، در رتبه پشتیبانی شده نسبت به فلسفه سیاسی و کلام سیاسی و نیز پشتیبانی کننده نسبت به اخلاق سیاسی ارزیابی کرد. فقه سیاسی ازحیث روش، تابع علم فقه است و از روش اجتهاد در پردازش و بررسی و ارائه احکام بهره می گیرد، بنابراین نسبت به گرایش هایی چون فقه عبادی، ازحیث رویکردِ حداکثری، به عقل و بنای عقلا و ازحیث رویکرد حداقلی، به تعبدیات متمایز می شود.گستره فقه سیاسی تابعی از اقتضائات و شرایط زمانه است و از رویکرد فردی در زمان قبض ید فقیهان، تا پرداختن به شئون مختلف زندگی اجتماعی و حکومتی و اداره زندگی شهروندان جامعه اسلامی درصورت بسط ید و اقتدار اجتماعی فقیهان، امتداد می یابد.
بررسی انتقادی آراء مفسران فریقین در استثنا شدگان از صَعق در نفخ صور اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوادثی که جهان و جهانیان را برای برپایی قیامت آماده می سازد، «نفخ صور» است. بر اساس آیات و روایات با دمیده شدن در صور همه اهل آسمان ها و زمین صاعقه زده می شوند. در آیه 68 سوره زمر اطلاقِ «صَعِقَ» بر عموم، با تعبیر «إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ» مقید گشته است. در حقیقی یا مجازی بودنِ معنای این تقیید و بر فرض حقیقی بودنِ استثنا، در مصادیق آن، میان مفسران فریقین اختلاف نظر وجود دارد. تحقیق حاضر آراء مفسران فریقین را بر اساس تحلیل مفاهیم و عناصر موجود در متنِ آیه، بررسی انتقادی نموده است. نگارندگان، دیدگاهی که استثنا در این آیه را از نوع حقیقی و متصل دانسته است اثبات نموده اند. نظرگاه هایی چون استثنا بودنِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، اهل بیت ایشان، اهل معرفت، شهدا و انبیا، مؤیَّد با شواهد قرآنی، روایی و عقلی تشخیص داده شد. نظریه هایی چون استثناءِ فرشتگان، حضرت موسی علیه السلام، ارواح و ... نقد گردید و دلالت آن به حقیقتِ امر مخدوش شناخته شد.
اعجاز بیانی قرآن در داستان یوسف(ع)، از منظر چند صدایی یا آزادی بیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناختی متن یک داستان، که شخصیت های متفاوت حضور دارند، بر اساس نظریه چند صدایی باختین ، سخنان متفاوت برخاسته از باورهای گونه گون، حاکمیت چند صدایی و آزادی بیان را می رساند. رویکردی که ابزار بیان واقعیت و مایه برجسته گشتن متن است. برای مثال در داستان های قرآن، نقل عبارت سخن شخصیت هایی که باورهای گوناگون و گاهی حق ستیزانه دارند نشانه حاکمیت «چند صدایی» و رویکرد قرآن به آزادی بیان است. در این مقاله به سراغ سوره یوسف (7,) که حاوی «أحسن القصص» (یوسف/3)و آکنده از سخنان متفاوت است رفته و با روش توصیفی تحلیلی، و تبیین واژگان کلیدی این داستان به واکاوی پدیده چندصدایی در این داستان پرداخته و نشان داده شده است که در گفتگومندی این داستان؛ تعبیراتی همانند «یا أبت» و «معاذ الله» در سخنان یوسف(ع) و «یا بنیّ» و «سوّل» و «اجتبی»؛ در اظهارات یعقوب و پاره گفت های تاکیدی برادران یوسف، تعبیر«أکرِمی» و «مَثوی» در گفتار عزیز مصر و عبارت «هَیتَ لَکَ» زلیخا، برخاسته از باورها و جهان بینی های متفاوت است ودنقل عین این گفتار ها آن هم بدون کم و کاست، یکی از جنبه های اعجاز بیانی قرآن در نشان دادن حاکمیت چند صدایی در این داستان است و رویکرد قرآن به آزادی بیان را می رساند.
روش شناسی نقد آرای مفسران در تفسیر تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر تسنیم، پدیدآمده توسط آیت الله جوادی آملی، ازجمله تفاسیر اجتهادی قرآن در دوران معاصر محسوب می شود که به اقتفای تفسیر المیزان عمدتاً از روش قرآن به قرآن بهره گرفته است. نگارنده این تفسیر در مقام بیان معارف آیات کریمه، همت خود را مصروف تفسیری مستدل و روشمند از آیات کتاب الهی نموده و بر این پایه به آرای دیگر مفسران عنایت داشته و به نقد اندیشه های تفسیری آنان پرداخته است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، با بررسی نمونه هایی از تفسیر تسنیم با محوریت روش نقد، نشان می دهد که آیت الله جوادی آملی، ضمن رعایت اخلاق، به نقدی هدفمند از طریق به کارگیری قواعد تفسیری مورد قبول طرفین و احیاناً نقد این قواعد در اندیشه تفسیری دیگر مفسران، اقدام کرده و با استدلالات عقلی و استنادات نقلی، مطابق با معیارهایی همچون: موافقت با دیگر آیات همسو، حجیت ظواهر، هماهنگی با سیاق آیات و مطابقت با عقل برهانی، نادرستی آرای برخی مفسران را تبیین نموده است. ایشان در تفسیر تسنیم با تحلیل نادرستی دلایل آن ها، برداشت های ناصواب آنان را نفی و مراد واقعی خداوند از آیات قرآن کریم را بیان می کند.
اصل جان و رابطه آن با خداوند در منطق الطیر عطار، با مروری بر طیرنامه های ابن سینا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
193 - 171
حوزههای تخصصی:
آنچه در بن مایه داستان های رمزی و تمثیلی حکماء و عرفا، خصوصاً در طیرنامه ها، به چشم می آید، پرواز نفس یا جان انسانی از غربت غربیه و زندان تن به سوی اصل و حقیقت خویش است. در این داستان ها جان سالک یا سالکان به صورت رمز در شکل پرنده یا پرندگان تمثل پیدا می کند. رسیدن جان به اصل خویش و درهمان حال رسیدن به رابطه ای انفسی با حقیقتی قدسی یکی از اندیشه های محوری در این سفرنامه ها است. در این مقاله بنا داریم تا با بهره گیری از برخی مفاهیم فلسفی - الهیاتی و با مروری بر طیرنامه های ابن سینا و شیخ اشراق، به تحلیل و تبیین دستگاه الهیاتی عطار در منطق الطیر، پیرامون اصل و حقیقت جان و رابطه آن با خداوند بپردازیم. برخلاف ابن سینا و سهروردی که نهایت سفر نفس برای وصول به اصل و حقیقت خویش را رسیدن سالک به ارتباط شخصی انفسی با عقل فعال می دانند، عطار از ارتباط انفسی جمعی و مشترک نفوس با خداوند در انتهای سفر خبر می دهد. عطار از چند اندیشه مهم دیگر درگیر با موضوع نیز گفتگو کرده است که، به هر دلیل، در رساله های دو فیلسوف دیگر مورد کم توجهی یا غفلت قرار گرفته اند. نفی دوگانه آفاق/ انفس درمورد رابطه میان انسان و خدا، اتخاذ رویکردی سلبی به ذات و صفات خداوند درکنار رویکرد ایجابی به افعال و اسماء خداوند، اعتقاد به هویت الهی نفس، اعتقاد به وجود یک نفس یا جان واحد برای اشخاص متکثر انسانی - ایمانی، و نظریه تجلی نخست خداوند در یک حقیقت شخصی و انسانی، از این اندیشه ها هستند.
تحلیل کارکرد نزول حضرت عیسی علیه السلام در دولت امام مهدی علیه السلام از منظر مفسران فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
119 - 142
حوزههای تخصصی:
زنده بودن حضرت عیسی7 برخلاف اعتقاد مسیحیان، امری قطعی میان مسلمانان است و دلیل آن صراحت آیات قرآن کریم بر این امر است. براساس برخی آیات قرآن کریم و روایات تفسیری پیرامون آنها، شیعه و سنی بر این اعتقاد هستند که حضرت عیسی7 در آخرالزمان دوباره به زمین نزول کرده و برای برقراری عدالت و صلح و امنیت تلاش خواهند کرد. مسئله پژوهش حاضر آن است که مفسرین شیعه و سنی چه جایگاه و وظیفه ای برای حضرت عیسی7 پس از نزول در آخرالزمان قائل هستند که بدین منظور به بررسی آراء و نظرات برخی از مهم ترین مفسرین شیعه و سنی پیرامون این آیات پرداخته و ضمن بررسی آنها، به نقاط اشتراک و افتراق نظر آنها اشاره شده است. با بررسی آراء مفسرین شیعه این نتیجه به دست آمد که نزول حضرت عیسی7 امری مسلم بوده و آن حضرت در آخرالزمان در رکاب امام زمان4 و برای کمک به آن حضرت در راستای برقراری حکومت عدل جهانی تلاش خواهند کرد. بررسی آراء مفسرین اهل سنت نشان داد اعتقاد به نزول حضرت عیسی7 نزد غالب آنها براساس آیات قرآن کریم امری مسلم بوده، اما برخی از آنها اشاره ای به این که آن حضرت در رکاب چه کسی نزول می کنند نکرده اند و برخی دیگر اشاره کرده اند که حضرت عیسی7 در رکاب امام خواهند بود اما اشاره ای به این که آن امام چه کسی است نداشته اند. فحوای کلام این دسته از مفسرین اهل سنت به گونه ای است که گویا حضرت عیسی7 خود منجی موعود است و رهبری قیام جهانی پس از ظهور را بر عهده دارد. اما در سوی دیگر بسیاری از مفسران اهل سنت به صراحت از نزول عیسی7 در معیت امام عصر4 سخن گفته و منجی آخرالزمان را مهدی موعود4 می دانند. در مجموع نزول حضرت عیسی7 نزد مسلمانان بنابر قرآن و روایات، مسلم بوده و جملگی به تلاش آن حضرت در راستای برقراری حکومت عدل جهانی معترف هستند.