فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۸۲ شماره ۶۹
تأثیر قرآن بر زبان عربی
13آبان، تسخیر لانه جاسوسی امریکا انقلاب دوم
منبع:
حضور ۱۳۸۵ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
نقش غیرت در سلامت فرد و اجتماع
حوزههای تخصصی:
لباس، نشانگر حالات روحى، ایمانى و شخصیت افراد است، زنان پوشیده در گوهر عفاف، درونى پاک و اعتقادى قوى دارند و حیا و حجاب را تدبیرى براى صیانت از خویش و سلامت جامعه اسلامى مىدانند. در مقابل، زنانى که از اعتقادى راسخ و بازدارنده بىبهرهاند، پوششهاى نامناسب برمىگزینند و جامعه را به سوى انحراف مىکشانند و ارزشهاى وجودى خویش را پاس نمىدارند. آموزههاى دینى، غیرت شخصى را وسیلهاى براى صیانت از خانواده و غیرت اجتماعى را سازوکارى براى سلامت اجتماع، برمىشمارد.
این نویسنده در این نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (که آن را متناسب با جامعه اسلامى نمىداند) در تلاش است با معرفى آموزهها و توصیههاى قرآنى و روایى، توجّه بیشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به این مهم معطوف دارد و نقش از یاد رفته بعضى از افراد را در تقویت روحیه غیرتمدارى یادآور شود.
جایگاه و نقش زنان صدر اسلام در بیعت و هجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام سیاسی اسلام نقش و جایگاهی که برای زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشخص شده، کمتر از مردان نیست. بر این اساس، از مسائل مهم برای زنان متعهد مسلمان آشنایی با چگونگی مشارکت و حضور در این عرصه هاست. بدین منظور، باید از نظرگاه اسلام در این خصوص، و نیز از سیر تاریخی نقش زنان در عرصه های سیاست و اجتماع مطلّع گردند.
بیعت و هجرت از مفاهیم مهم و اساسی فرهنگ سیاسی اسلام و از حوادث مهم و تأثیرگذار تاریخ صدر اسلام میباشند. یافته های این پژوهش نشان میدهد که زنان مسلمان همپای مردان در این عرصه حضور فعال داشته و تاریخی ماندگار از خود به یادگار نهاده اند.
این نوشتار با بررسی منابع تاریخی و مذهبی، و با روشی توصیفی بر این هدف است که جلوه هایی از مشارکت سیاسی زنان صدر اسلام را در دو عرصه بیعت و هجرت، که از حوادث مهم و سرنوشت ساز تاریخ صدر اسلام به شمار میروند، بررسی نماید.
انواع استقراء و زمینه های عقلی و شرعی آن
حوزههای تخصصی:
مفهوم نظام و کاربرد آن در فقه و اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که همواره در ابواب مختلف فقه، اصول و سایر متون اسلامی، موردتوجه و تاکید دانشمندان اسلامی قرار گرفته،مسئله «حفظ نظام» است. این اهتمام ناشی از اهمیت اجتماع و سامان داشتن زندگی اجتماعی مردم و پرهیز از هرج و مرج و اختلال امور در اسلام است. این مسئله به اندازه ای پرکاربرد است که می توان آن را به عنوان یک قاعده فقهی مهم و فراگیر، طرح کرد و مورد بررسی قرارداد؛ هرچند در آثار فقهی پیشینیان، از چنین قاعده ای نام برده نشده است. اما اینکه اصطلاح «نظام» به چه معنی و مفهومی به کار رفته و دارای چه مراتبی است و میان هر یک از این مراتب چه رابطه ای برقرار است و هر یک چه احکامی دارد، موضوع تحقیق حاضر را تشکیل می دهد که به نوبه خود نوآوری نیز محسوب می شود.روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی و کتابخانه ای است؛ بدین صورت که ابتدا با توجه به کاربردهای لغوی و اصطلاحی نظام، انواع آن را برشمرده، آنگاه موارد کاربرد این مسئله در لسان فقها را به بررسی می گذاریم.
وحدت آرمانی و عالمانه : پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه و دیدگاه های مرتبط با آن
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۴۵
حوزههای تخصصی:
مصالح مرسله و امکان حجّیت آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اثبات ولایت فقیه در پرتو عقل و قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برای اثبات نظریه ولایت فقیه – به معنای حاکمیت و رهبری عمومی در جامعه - چند بیان و تقریب عقلی وجود دارد که در این نوشتار به مهمترین آنها اشاره شده است. در یک دلیل عقلی محض که همه مقدماتش عقلی است، اقامه عدل به طور مطلق و بدون استثنا در همه جنبه های حیات و زندگی بشر واجب است و کسی نمی تواند عدل را اقامه کند، مگر اینکه عالم به آن باشد. بنابراین، حاکم علاوه بر عدالت باید اعلم به عدالت نیز باشد و مقصود از «ولایت فقیه عادل» نیز همین است. در دلیل عقلی محض دیگری بیان می شود که از یک سو عدالت، حسن و واجب و ظلم، قبیح و حرام شمرده شده است و از سوی دیگر بر اساس حکم عقل، ترجیح مرجوح بر راجح جایز نیست. در نتیجه، با وجود عالمِ عادل، واگذاری امر حکومت به غیر عالم عادل، جایز نیست. در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که می توان برای اثبات ولایت عامه سیاسی فقیه عادل به آنها استناد کرد.
بررسی تطبیقی تصویر شیطان در ادیان الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش تطبیقی، به بررسی تصویر شیطان در سه کتاب اوستا، کتاب مقدس و قرآن کریم، و بازخوانی نظر پیروان این ادیان در تصویرسازی مثبت و منفی و میزان دخالت و قدرت شیطان می پردازد. اهریمن اوستا، به عنوان خالقی در عرض اهورا در اوستای متأخر، در تقابل با تصویر شیطان کتاب مقدس و ابلیس قرآن به عنوان یک مخلوق قرار دارد. در کتاب مقدس شیطان، به عنوان موجودی خیرخواه انسان و نیز موجودی شر و پرقدرت مطرح است که توان حلول در انسان را دارد. اما ابلیس در قرآن، به عنوان مخلوقی مختار به تصویر کشیده شده که مسیر شر را برگزیده و قدرتی جز وسوسه انسان را ندارد. البته تحلیل های حاشیه ای و ناصحیح، که در بستر زمان و در فرهنگ این ادیان از شیطان شکل گرفته نیز وجود دارد؛ مؤلفه هایی نظیر الوهیت، قدرت دخالت در امور کائنات در آئین زرتشت و حلول در ابدان انسانی، مثبت انگاری و شیطان پرستی در مسیحیت و مثبت انگاری کلامی عرفانی در اسلام.
عوامل شرک و موانع توحید
منبع:
معرفت ۱۳۷۳ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
نسبت عقل و دین
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
حجیت و اعتبار عقل چه از منظر برون دینى و چه از منظر درون دینى محل بحث و نزاع بوده است، نگارنده در این نوشتار، اعتبار عقل را از منظر آیات و روایات مورد بحث قرار داده و جایگاه آن را در اجتهاد فقهى بررسى نموده است و در پایان پرورش و شکوفایى عقل از دیدگاه اسلام را مطرح کرده و آموزههایى از آیات کریمه و روایت را در رشد و بکارگیرى عقل و مبارزه با هرگونه جمود و رکود اندیشه و فرد مورد بحث قرار داده است.
پیمان شکنان
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.