فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۲۶۱ تا ۱۰٬۲۸۰ مورد از کل ۷۸٬۴۱۹ مورد.
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
107 - 122
حوزههای تخصصی:
خانه تعیّنی وابسته به پدیدارهای بشری نیست؛ بلکه شرط امکان ظهور پدیدارهای انسانی است. نوستالوژیایی که در تبعید و دوری یا هجرت از خانه و مکان مادری و یا در صورت رانده شدن اجباری توسط نیرویی بیرونی برای خانه و مسکن و مأوی به وجود می آید، همان مادر و بنیاد بودن خانه برای همه چیز انسانی را می رساند که در غیابش انسان احساسی از بی ریشگی و بی بنیادی پیدا می کند. خانه آثارش را به صورت آشکاری در وجود ما می گذارد به شکلی که توان زدودن این آثار از وجود ناممکن است. از خلال تجربه ی زیسته شده شناخته می شود و از خلال همین تجربه وجودش تحقق می یابد. بدون خانه پریشان و غریب می مانیم؛ انگار که کسی فاقد هویتیم؛ چرا که میعاد گاه عطوفت و مهربانی و زیبایی وجود انسانی است. در خانه پیوند و ارتباط ذات انسانی و مکان برای همیشه خلق می شود و ارتباطش با انسان چون ارتباط روح با جسم است وحضوری مداوم و وجودی لایزال در درون بشری دارد. روش مقاله، تحلیلی – تبیینی است. گستره ی مقاله: اشعاری از شاعر است که در آن خانه را سروده است.
چگونگی تکوین و حیات جنینی انسان ازدیدگاه ابن سینا، صدرالمتألهین، وسدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مهم ترین مسائل انسان شناسى، چگونگی ارتباط ساحت هاى وجود انسان، یعنى نفس و بدن اوست. فیلسوفان بسیاری از حکمای یونان باستان تا فلاسفه ی عصر حاضر به این مساله پرداخته اند. محور اصلی این پژوهش، چگونگی تکوین انسان از بدو حضور در عالم ماده است. این مساله از دیدگاه فلسفی ابن سینا و صدرالمتالهین و مقایسه آن با نظریات جنین شناسی تی. وی. سدلر، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان این رشته، مورد واکاوی قرارگرفته است. تشکیل و ترتیب شکل گیری اعضای بدن، میزان تأثیرپذیرفتن و ارتباط جنین با والدین، زمان برخوردار شدن از نفس و مساله ی حافظ و جامع مواردی است که برای ارزیابی بهتر مساله در این پژوهش مورد بررسی قرارگرفته است. یکی از مهم ترین دستاوردهای این تطبیق آن است که جنین با وجود آن که ماده ی اولی وجود بدن خود را از پدر و مادر دریافت می کند، با تبدیل قوای موجود در خود، به سمت ایجاد نفسی هرچند حیوانی پیش می رود؛ بررسی های جدید علم جنین شناسی نیز مؤید این مساله است. این پژوهش بر آن است تا علاوه بر دست یابی به نتایج جدید، از طریق ایجاد دیالوگ های علمی و دقیق، گامی در جهت برطرف شدن گسل ایجاد شده میان فلسفه ی اسلامی و علوم طبیعی بردارد و دریچه های جدیدی به روی مطالعات این حوزه بگشاید.
بررسی و ارزیابی تطبیق های مسائل امامت بر روایات تشابه اُمَم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از پیامبر گرامی (ص) روایاتی نقل شده که در آنها از مشابهت حوادث امت اسلام با حوادث امت های پیشین سخن گفته شده است. این روایات شهرت فراوانی یافته و گویا علت آن تطبیق های گسترده ای است که از صدر اسلام تاکنون به وسیله امامان معصوم(ع)، صحابه و عالمان فریقین در این باره صورت گرفته است. به سبب جایگاه موضوع امامت در میان شیعیان، بیشتر انطباق ها در مصادر شیعی بر محور امامت است. بدین روی این تحقیق با هدف بررسی و ارزیابی انطباق حوادث و رخدادهای مسائل امامت بر روایات تشابه اُمَم سامان یافته و مصادر شیعی، اعم از جوامع حدیثی، شروح روایات، تفاسیر و کتاب های کلامی مطالعه و بررسی شده اند. برای این منظور، ابتدا روایات اهل بیت(ع)، شروح روایات و آراء عالمان این مصادر استخراج و سپس دسته بندی و در نهایت تحلیل شده اند. روش کار توصیفی، تحلیلی و بررسی اسنادی بوده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که انطباق رخدادها بر مسائل امامت در سه محور بوده است: الف) تطبیق رخدادها بر اوصیای پیامبران؛ ب) تطبیق مسائل مرتبط با امام عصر (عج)؛ ج) تطبیق تحریف قرآن پر چالش ترین تطبیق مربوط به تحریف قرآن بوده که بر این تطبیق نقدهای فراوانی وارد شده است.
بررسی چگونگی طرح معانی حسن و قبح در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسن و قبح یکی از پایه ای ترین مسائل کلامی است که در حل بسیاری از مسائل و قواعد کلامی دیگر نقش دارد. عدلیه بر حسن و قبح واقعی عقلی و اشاعره بر غیرواقعی شرعی بودن آن تأکید دارند. در آثار کلامی و اصولی متداول، ابتدا چند معنا برای حسن و قبح ذکر می شود و ادعا می گردد که نزاع تنها در یک معناست و در واقعی عقلی بودن معانی دیگر همگی اتفاق نظر دارند. این تحقیق تلاش دارد با روش «تحلیلی» و مراجعه به منابع مهم ترین فرقه های کلامی، یعنی امامیه، معتزله، ماتریدیه و اشاعره، درستی یا نادرستی تکثیر معانی حسن و قبح را بررسی کند. آنچه به دست آمده این است که تکثیر معانی که از سوی اشاعره برای رهایی از اشکالات عدلیه انجام شده، نه تنها ضرورت نداشته، بلکه خود تکثیر معانی محل نزاع بوده و بالتبع، حل مسئله را دچار ابهام کرده است، بلکه درواقع این معانی متمایز از هم نیستند. درنتیجه ادعای پذیرش حسن و قبحِ واقعی عقلی در برخی معانی و انکار آنها در معنای دیگر ادعایی متناقض است و متکلمان بسیاری در این تکثیر و تفکیک معانی اشکال قرار کرده اند.
پی جویی مبانی صلح فرهنگی گالتونگ در نظام فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
93 - 108
حوزههای تخصصی:
یوهان گالتونگ، صلح پژوه شهیر نروژی، سه ضلع برای خشونت قائل است: مستقیم، ساختاری و فرهنگی. خشونت فرهنگی به نوعی از خشونت اطلاق می شود که در بستر یک فرهنگ مجاز شمرده شده و ارتکاب آن منفی و ناشایست به حساب نیاید و ضمناً زمینه ساز یا توجیه گر سایر انواع خشونت باشد. در دیدگاه گالتونگ فرهنگ شامل ایدئولوژی، مذهب، زبان، هنر و ... است که در این نوشتار به تناسب نظام فکری صدرایی تنها به جنبه های الهیاتی فرهنگ می پردازیم و از جنبه های دیگر صرف نظر می کنیم. خشونت دینی گونه ای از خشونت فرهنگی است که در آن یک «دین» به خشونت مشروعیت می بخشد. دیدگاه مرتکبان چنین خشونتی حق مطلق دانستن خود و باطل مطلق دانستن دیگران است که باعث مقدس شمرده شدن خشونت و عدم تحمل غیر می گردد. نوشتار حاضر بر آن است که نشان دهد در نظام فکری صدرایی، اصولی تأثیرگذار برای کاهش این نوع از خشونت وجود دارد. صدرالمتألهین در کنار رد کثرت گرایی معرفتی، معتقد است اکثر انسان ها از نجات اخروی بهره مند خواهند شد– که نوعی کثرت گرایی نجات شمرده می شود. چنین نگاهی با وسیع کردن دایره تحمل دیگران زمینه کاهش بسیاری از خشونت های دینی و به تعبیر گالتونگ خشونت های فرهنگی را فراهم می آورد. همچنین کرامت ذاتی که صدرالمتألهین برای انسان قائل است، مانعی استوار در برابر خشونت دینی به شمار می آید. به علاوه، رحمت واسعه الهی و خلیفه الله بودن انسان موجب می شود رحمت انسان ها نسبت به مجموعه مخلوقات از غضبشان پیشی بگیرد و در نتیجه خشونت جای خود را به صلح و دوستی بدهد. قابل تحمیل نبودن دین هم از مبانی فکری صدرا در این زمینه است. این اصول را می توان با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک در وجود، مساوقت وجود و خیر و نیز حرکت جوهری از آراء ملاصدرا برداشت کرد.
مبانی و روش های سبک زندگی در حوزه تعاملات اقتصادی با محوریت صحیفه سجادیه
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی اسلامی در تعاملات اقتصادی به معنای اصول و روش هایی است که جامعه اسلامی در حیات اقتصادی و حلّ معضلات خویش از آن پیروی می کند. مباحث اقتصادی اسلام از مباحث اخلاقی آن جدا نیست و کاملاً به یکدیگر آمیخته و این خود یکی از ویژگی های مهم اقتصاد اسلامی است. در حوزه تعاملات اقتصادی، نیایش های امام سجاد (ع) مشتمل بر بینش ها و نیز کنش ها و راهکارهای عملی است. امام (ع)، التزام به بینش و تفکرات و باورهایی را برای عملیاتی کردن دستور اسلام در حوزه اقتصاد لازم می داند. از مهم ترین این باروها و بینش ها می توان به این موارد اشاره کرد: ایمان به عدالت خداوند در حوزه تقسیم رزق، لزوم رضایت به مقدرات الهی، کسب روزی از مهم ترین زمینه های ابتلاء انسان و غیره. از ادعیه صحیفه سجادیه، راهکارهای عملی فراوانی نیز به دست می آید؛ ازجمله: شکرگزاری، حفظ عزت و شرافت، کسب روزی حلال، اقبال به قرآن برای افزایش روزی، میانه روی و اعتدال و پرهیز از قرض و بدهکاری و .... روش تحقیق در این مقاله، توصیفی و تحلیلی و متن محور است و هدف، تبیین اصول و روش های تعاملات اقتصادی بر اساس دعاهای صحیفه سجادیه است.نگاه اقتصادی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در حوزه تصحیح و تکمیل اندیشه ها و همچنین ارائه روش ها و راهکارهای عملی برپایه این نکات کلیدی است: رزق امری است که در جهان خلقت برای همه موجودات معلوم و مقدر است و خداوند با عدالت خود در میان جانداران آن را تقسیم نموده و می تواند بر اساس عملکرد انسان دارای برکت و موجب عزت و شرافت او و پیروزی او در ابتلائات الهی باشد؛ چنانکه شکر و التزام به کسب حلال و پرهیز از هرگونه اسراف و تبذیر و میانه روی در حوزه تعاملات اقتصادی از مهم ترین کلیدهای عملکردهای اقتصادی است که این مبانی و روش ها به نحو احسن در ادعیه امام سجاد(ع) و سایر منابع علوم دینی به تصویر کشیده شده است.
شرح المقاربات النظریه للمجتمع المدنی ومقارنتها مع تعالیم نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
77 - 88
حوزههای تخصصی:
إن ضمان حقوق الإنسان الفردیه والاجتماعیه، بما فی ذلک حق المواطنه، والحق فی تقریر المصیر، وحریه التعبیر، وحریه الفکر إلخ، هی من القضایا التی یتم التأکید علیها فی وجهات نظر المجتمع المدنی. یمکن رؤیه معظم هذه الحقوق فی منطق نهج البلاغه. فی هذا المقال، وباستخدام المنهج المقارن والتحلیل المفاهیمی، ومقارنه المناهج النظریه ل "المجتمع المدنی" بتعالیم نهج البلاغه، یسعى المؤلف إلى تقدیم إجابه للسؤال التالی: هل یمکن وفقاً لتعالیم نهج البلاغه الحفاظ على مستوى الإیمان وأداء الواجبات الدینیه، وتثمین واجبات المجتمع المدنی وخلق نوع من الانسجام فی التدین ومتطلبات المجتمع المدنی؟ ومن وجهه نظر نهج البلاغه، فهل یعتبر الإنسان فی المجتمع الدینی ملزماً فقط بتنفیذ الأوامر أو أنه ملزم کذلک بمراعاه الحقوق الدینیه مثل حق المواطنه، وحریه التعبیر، وحریه الفکر، والحق فی تقریر المصیر و الحق فی الرقابه على الحکام، والتی یؤکده علیها المجتمع المدنی؟ بناءً على نتائج البحث، یمکن القول إنه بغض النظر عن بعض الأسس النظریه للمجتمع المدنی وبالإشاره إلى الإنجازات القانونیه والاجتماعیه وبعض النماذج العملیه للمجتمع المدنی، یمکن إقامه علاقه منطقیه بین مفهوم المجتمع المدنی والمجتمع الدینی.
النظریه الکویریه فی تصور الأفعال فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
159 - 170
حوزههای تخصصی:
تجسید الأفعال یعنی تجسید الکائنات غیر المادیه فی الشکل والجسم والجسد، مثل المعتقدات والأخلاق والصفات وأفعال الإنسان وأعماله فی القیامه. ویکفی فی أهمیه الموضوع (کما ورد فی کلام المفکرین المسلمین) أن یکون مصطلحًا لاهوتیًا وفلسفیًا، ویعتبر من موضوعات بحث القیامه. حتى القرن العاشر الهجری، کان لهذه النظریه خصوم من الرواه، حتى نظر الشیخ بهاء والملا صدرا إلى الموضوع بنظره إیجابیه وحاولا شرح ها. کما أن لدى الصوفیین وذوقی الذوق ما قالوه فی هذا الصدد، وهو قریب من رأی هذه المجموعه من المؤیدین. فی هذا المقال، مع مراعاه آراء المؤیدین (فی قوه حججهم) مع التکیف مع الآیات والأحادیث، وجد أن النظریه ناجحه فی تبریر العقوبه والثواب فی القیامه. وعلى هذا الأساس فإن عوامل سعاده الإنسان وبؤسه تنبع من داخل روحه أکثر مما یأتی إلیه من الخارج. من ناحیه أخرى، یمکن رؤیه آثار المؤیدین بوضوح فی کلمات علی (ع). ما أمامک مکتبه وجهد وصفی وتحلیلی فی هذا الاتجاه، مشتق من دراسه کتاب نهج البلاغه وشروحه.
تأثیر آموزه های قرآنی و حدیثی بر تمدن عصر آل بویه و نفوذ آن بر اقدامات عملی عضدالدوله دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
223 - 247
حوزههای تخصصی:
مستندات تاریخی بغداد قرن چهار و علاوه بر آن، تحلیل هایی که از جانب محدثان و مفسران و مورخان، تمدن پژوهان و فیلسوفان تاریخ و دیگران به دست آمده، حاکی از رشد و گسترش فکری و دینی اسلام در مقایسه با دیگر دوره هاست. لذا این پژوهش در نظر دارد بر ارتقای بی نظیر حوزه های گوناگون عمرانی عهد عضدی مانند ساخت اماکن درمانی و فرهنگی، شهرسازی و احیای ویرانی ها، توجه به مرمت مشاهد مقدسه، جمع آوری حدیث و رشد و گسترش تفاسیر و در نهایت امنیت در این عصر؛ که ریشه قرآنی و حدیثی داشته است؛ با استفاده از منابع و متون اصیل و تحلیل های جانبی، به کشف انگیزه های عمرانی این حاکم(عضدالدوله) بپردازد و انگیزه هایی که چرایی و چگونگی جهت گیری فعالیت های او را تا حدودی مشخص کند. به همین دلیل مسأله اصلی این است که تأثیرآموزه های قرآنی و حدیثی در شکوفایی و درخشش تفکر شیعی و ایرانی چقدر بوده است؟
چالش های اطاعت از شوهر و راهکارهای برون رفت از آن در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
313 - 337
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، موانع و چالش های اطاعت زنان از شوهر و راهکارهای برون رفت از این چالش ها را بر اساس آیات و روایات تبیین کرده است. از آنجایی که تنظیم شیوه زندگی بر اساس سبک زندگی اسلامی، موجب سعادت در دنیا و آخرت می گردد، این پژوهش با استفاده از سبک زندگی اهل بیت(ع) و سیره آن بزرگواران در خصوص چالش های اطاعت از شوهر، دارای اهمیت فراوانی است. هدف این پژوهش، یافتن راهکارهایی برای درمان چالش ها و اختلافات زندگی مشترک همسران می باشد. لزوم احیای سنت و سیره اهل بیت(ع) در خانواده ها، انجام این تحقیق را ضروری می نماید. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده در نهایت بدین نتیجه رسیده که قرآن و اهل بیت(ع) راهکارهای متنوعی برای برون رفت از آن، مانند محبت و تمکین و تأمین نیازهای جنسی، توجه به ثواب اطاعت و عقاب عدم اطاعت از شوهر، بصیرت افزایی نسبت به حقوق زوجین، تغافل زوجین نسبت به ضعف های هم، حسن ظن، انتخاب همسر شایسته، ارائه کرده است.
بدن، مراتب و ویژگی های آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
105 - 128
حوزههای تخصصی:
طبق دیدگاه صدرالمتألهین، نفسیت نفس به تعلق ذاتیِ آن به بدن است و بههمیندلیل، نفس بدون بدن، نفس نیست . اکنون این سؤال مطرح میشود که در صیرورت جبلّی وجود واحد انسان از عالم الهی به عالم عقل، مثال و ماده، در قوس نزول، و رجوع به غایت نهایی خود در قوس صعود، آیا بدن نیز در تمامی این عوالم وجودی، انسان را همراهی میکند، یا میتوان مرحلهای را یافت که در آن، انسان فاقد بدن میشود؟ بهعبارتدیگر، آیا با ورود نفس به عالم عقل و بلکه برتر از آن، نفس فاقد بدن میشود؟ این مقاله براساس مبانی وجودشناختی صدرایی، به بررسی حقیقت بدن پرداخته و در موضوع بدنِ عقلی، به دو نظریه اشاره کرده است. در نظریهی اول، حقیقت بدن به قوهی خیال برمیگردد و بهدلیل حضور بارز یا کامنِ قوهی خیال در تمام مراتب وجودی، انسان همواره بدن دارد و با بدن عقلی و اسمایی، بهشکل صوَر تقدیریِ متناسب با آن نشئهها همراه است. بنابر نظریهی دوم، در ترفّع وجودی به عالم عقل، صوَر تبدیل به معنا میشود، اما بدن عقلی همچنان به معنای تعیّنی از تعیّنات نفس، در عالم عقل، پذیرفتنی است.
چیستی «معرفت نفس» در فلسفه صدرالمتألّهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور روشن و متمایز از «خودشناسی» به لحاظ روشی، به دیگر مباحث پیشی دارد، زیرا پیش از تحلیل مسائل خودشناسی و داوری در بود و نبود احکام، اوصاف، پیامدها و متغیرهای وابسته، باید دانست خودشناسی چیست و چه چیزی نیست؟ تحلیل چیستی خودشناسی ما را به دو مسئله مقدماتی میرساند: مراد از معرفت در خودشناسی چیست؟ مراد از خود در اینجا چیست؟ صدرالمتالّهین معرفت را همان حضور و از سنخِ وجود می داند. وی در بابِ حقیقتِ نفس نیز معتقد است، نفس از سنخِ وجودِ سیّال است که سیّالیّت عینِ حقیقتِ آن است و در حرکتِ جوهری خویش از پایین مرتبه هستی به سمتِ تکامل حرکت می کند. با توجّه به اینکه صدرا معرفت نفس را عینِ حضورِ نفس برای خود می داند و حضورِ نفس تابع وجودِ آن است، براساسِ وحدت تشکیکیِ وجود، خود شناسی در دستگاه حکمتِ متعالیه امری بی نهایت مرتبه ای است و تابِعِ وجودِ نفس است. وجودِ نفس در هر مرتبه ای باشد به همان اندازه برای خود حاضِر است. این مراتِب بی شمار در غالِب چهار عنوان کلّی حسّی، خیالی، عقلی و ماورای عقلی قابل دسته بندی است.
جایگاه ژئوپلیتیکی تنگه هرمز در راهبرد دفاع دریای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تشکیل نیروی دریایی در سال 1303 اعمال حاکمیت بر قلمروی دریایی کشور شروع شد. تصویب نخستین قانون مناطق دریایی ایران در سال 313 ، اعمال حاکمیت را قانونمند کرد. در دهههای بعد قانون مناطق دریایی ایران بازنگری شد. در تکمیل آن، حقوق و قوانین بینالملل دریاها مؤثر بود. موضوع قوانین دریایی کشور، همواره خلیج فارس و دریای عمان بوده است و تنگه هرمز بهعنوان آبراه مهم جهانی از نظام حقوقی ویژهای برخوردار نشده است. در نتیجه، عبور از آن دارای نظام حقوقی خاصی نیست و قوانین کنوانسیون 1982 حقوق بینالملل دریاها به تنگه هرمز نیز تعمیم داده میشود. تنشهای سیاسی پیشآمده در دهههای اخیر و اقدامات خصمانه کشورهای متخاصم، سبب شده است بستن تنگه هرمز بهعنوان اهرم بازدارنده تدافعی مورد توجه مسئولان کشور قرار بگیرد. در این مقاله توصیفی و تحلیلی که به شیوه کتابخانهای انجام دادهایم، ضمن بررسی وضعیت و روند اقدامات ایران در عرصه قلمروهای دریایی، به نقش ژئوپلیتیک تنگه هرمز در سیاستهای دفاعی کشور میپردازیم که بهعنوان متغییر مستقل در این پژوهش مطرح است و پیامدهای بستن تنگه هرمز نیز بهعنوان متغییر تابع است. این پرسش مطرح است که تنگه هرمز چه جایگاهی در راهبرد دفاع دریایی ایران داشته است و طرح بستن تنگه از منظر راهبرد دفاعی دریایی چه پیامدهایی دارد؟ براساس یافتههای پژوهش، طرح بستن تنگه هرمز توسط جمهوری اسلامی ایران، همواره واکنشهای زیادی در پی داشته است. ساخت خطوط لوله جایگزین، ابراز مخالفتهای بینالمللی، تهدید بهکارگیری نیروی نظامی با بازنگهداشتن تنگه از جمله آنها بوده است.
بررسی تاریخی تحولات دانش اصول فقه در اندیشه دینی امامیّه و استقلال آن از فقه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
223 - 198
حوزههای تخصصی:
شکلگیری دانش اصول به شیوه اجتهادی، در اندیشه دینی اسلامی، چرخش و نقطه عطف بزرگی از فقهورزی پیشانظری به فقهورزی نهادی بهشمار میرود که در میان اهل سنّت در اواخر سده دوم هجری و با الرساله شافعی و جمع میان دو مدرسه فقه اهل رأی و قیاس با فقه اهل حدیث شروع شد. شکلگیری و تدوین این دانش در امامیّه توسط علمای مدرسه دینی بغداد انجام گرفت و متفاوت از اهل سنّت بود بدین صورت که با دو دانش فقه و کلام در ارتباط و تداخل تنگاتنگ بود و تلاش برای استقلال آن از این دو دانش نیز توسط همین مدرسه صورت گرفت و برخلاف اهل سنّت، بر اساس تقدّم معرفتشناسی بر روششناسی بنیانگذاری شده است. مسئله این نوشتار تبیین فرآیند شکلگیری اصول فقه به شیوه اجتهادی در اندیشه امامیّه و تفاوت کلی آن با اهل سنّت است که به منظور فراهم کردن شناختی متقارن و دوسویه از اندیشه اصولی امامیّه انجام میگیرد بدین معنی که در کنار توجه به مباحث و مبانی نظری و معرفتی، نیمنگاهی هم به عوامل غیرمعرفتی در شکلگیری آن داشته باشد. این نوشتار، به روش توصیفی-تحلیلی بر پایه منابع کتابخانهای، روند تأسیس، تدوین و استقلال دانش اصول از فقه و کلام را مورد بررسی قرار میدهد و برخلاف رویه معمول که صرفا به مباحث معرفتی میپردازند، سعی میکند علّت تأخر شکلگیری آن از اصول فقه اهل سنّت، همچنین تأخر روششناسی آن از معرفتشناسی را تبیین میکند که درنهایت به تحولات سیاسی و اوضاع اجتماعی امامیّه در دوره میانه مربوط میشود.
کامل بودن دین در گرو گزاره های دینی یا وجود حجّت مفترض الطاعه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
5 - 27
حوزههای تخصصی:
کامل بودن دین اسلام، یکی از باورهای ضروری مسلمانان است و آیه اکمال نیز سندی محکم بر این دعوی است؛ اما هیچ گاه دانشمندان مسلمان، این پرسش را که چه چیز یا چیزهایی سبب کامل بودن اسلام است؟ به صورت یک پرسش مستقل مورد کاوش قرار نداده اند. با وجود این، با دقت در همین احتجاج ها و یا برخی از اشکالاتی که به عنوان دفع دخل مقدّر، ذیل آیه کریمه آورده اند می توان دریافت که از نگاه عموم مسلمانان، کامل شدن روند نزول و تبلیغ گزاره های دینی (اعم از قرآن و سنت) علت کامل شدن دین است. نگارنده با به چالش کشیدن این سخن، اثبات می کند که کمال اسلام، نه در گرو گزاره های تبلیغ شده از سوی پیامبر که در گرو وجود شخص حجّت مفتَرَض الطاعه خداوند است که مصداق آن در زمان پیامبر (ص) خود ایشان و پس از آن امامان دوازده گانه اند.
نقد و بررسی اتهام مستشرقان نسبت به خشونت طلبی اسلام و عدم مدارا با پیروان دیگر ادیان (اهل کتاب) متناظر با موضوع جهاد در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
79 - 102
حوزههای تخصصی:
خشونت طلبی و عدم مدارا با پیروان دیگر ادیان و یا عدم توجه به تکثرگرایی عقیدتی و دینی، یکی از اتهاماتی است که از جانب بسیاری از مستشرقان همواره در طی تاریخ متوجه قرآن، پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان بوده است. ظهور این اتهام در اندیشه مستشرقان در خصوص اهل کتاب بیشتر در موضوعاتی همچون جهاد و برخورد پیامبر (ص) با مخالفان خود در مدینه و سه طایفه یهودی «بنی قینقاع، بنی النضیر و بنی القریظه» و یهودیان خیبر و فدک و به ویژه شدت مقابله پیامبر (ص) با یهودیان «بنی قریظه» پس از بعثت نبی مکرم اسلام ارزیابی می شود. برخی از خاورشناسان اهداف این جنگ های پیامبر (ص) را مادی دانسته و موضوعاتی همچون کشورگشایی و سلطه گری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی غارت های بدوی را در این اهداف مطرح ساخته اند. در واقع بسیاری از اسلام پژوهان غربی ضمن تعریف مفهوم جهاد در اسلام و تُهی عنوان نمودن این مفهوم از انگیزه های الهی، درک این مفهوم را برای غیرمسلمانان دشوار دانسته و آیات قرآن و رفتارهای پیامبر (ص) را در موقعیت های زمانی مختلف متناقض و به دور از منطق عقلایی و متأثراز ضعف و قدرت مسلمانان در ادوار مختلف و عامل گسترش خشونت ارزیابی می کنند. این اتهام مستشرقان که اسلام و پیامبر (ص) را عامل گسترش خشونت و نابردبار در مقابل دگر اندیشان معرفی می کند با فلسفه بعثت پیامبران الهی هم خوانی ندارد چرا که رسالت انبیاء مشخص نمودن حقوق انسان ها و برپایی عدل، قسط و صلحی پایدار در میان آنهاست. اصل اولیه در اسلام رعایت حقوق همه انسان ها و برقراری ارتباط با همگان مبتنی بر صلح و زندگی مسالمت آمیز است. جهاد نیز در اسلام همواره موضوعی دفاعی بوده و همه جنگ های پیامبر (ص) در صدر اسلام نیز برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان صورت گرفته است. بررسی سیر تشریعی جهاد در اسلام گویای رابطه ای منطقی در سیره رسول گرامی اسلام متناسب با تعامل یا تقابل یهودیان و مسیحیان با اسلام و مسلمانان است. آنچه مسلم است رسول خدا در ابتدای ورود به مدینه با طوایف یهودی ساکن در مدینه پیمان همزیستی مسالمت آمیز امضاء نمودند و حقوق مادی و معنوی آنان را محترم شمردند و از آنها درخواست کردند که از هرگونه همکاری با دشمنان مسلمانان اجتناب ورزند اما متأسفانه هر سه طایفه یهودی یکی پس از دیگری پیمان شکستند و به مسلمان ها خیانت کردند و لذا اخراج دو طایفه یهودی «بنی قینقاع» و «بنی نضیر» از مدینه اقدامی متناسب با خیانت آنها بود و اما آنچه برخی از منابع تاریخی و به تبع آنها مستشرقان در خصوص «بنی قریظه» و کشتارِ جمعیِ اسیرانِ ذکور آنها و متهم کردن پیامبر (ص) به افراط در خشونت گزارش شده علاوه بر عدم تطابق با سیره مسلم رسول خدا(ص) و علی(ع) و فروعات فقهی و موافقت با مجازات پیمان شکنان در تورات منتخب در بین یهودیان با گزارش آیه 26 از سوره احزاب در خصوص داستان بنی قریظه نیز سازگار نیست.
آسیب شناسی ادراج متنی در احادیث مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
143 - 163
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه احادیث مهدویت، در منظومه معارفی مکتب اهل بیت:، بهره درست و صیانت از این گنجینه پربهاء، نیازمند زمینه هایی است. یکی از این زمینه ها، شناسایی آسیب ها و آفت هاست؛ بدین منظور که حدیث پژوه مهدوی بتواند پیامدهای نامطلوب آن ها را درحوزه فهم حدیث از میان ببرد. بررسی ها حکایت از آن دارد که از آسیب های بنیادین عارض بر احادیث مهدوی، «ادراج» به معنای وارد شدن سخن راوی یا نسخه بردار، بر فرمایش معصوم7 است. از آن جا که گاهی اندک دگرگونی در حدیث، ما را در رسیدن به مقصود معصوم7 ناکام می گذارد و سبب اختلاف دیدگاه خواهد شد، توجه به این آسیب ها اهمیت ویژه ای دارد. و نیز از آن جایی که بررسی ادراج در همه منابع روایی مهدوی و روایات مهدویت، کاری بس بزرگ و گسترده می نماید در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی، انتقادی، برخی از احادیث را بررسی کرده، به این نتیجه رسیده ایم که این پدیده، در برخی از روایات از تمسک به ظهور بدوی حدیث جلوگیری کرده، سبب اختلال در انتقال مفاهیم مورد نظر معصوم7 می شود. اگرچه این آسیب در برابر انبوه روایات معتبر اندک می نماید، اما مناسب است بدان اهتمام و برای این اندک نیز علاجی در نظر گرفته شود. و بهترین راه علاج این روایات تشکیل خانواده حدیث بر پایه منابع اصیل و معتبر حول روایت مورد نظر است.
انگاره سازی معلم ثانی درباره نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم فارابی، فیلسوفی است که با رویکرد فلسفی برای اولین بار، با تفسیر عقلانی وحی، نبوت را از شکل مسئله ای صرفاً کلامی خارج کرد و درشمار مباحث فلسفی قرار داد. او با استفاده از روش استدلالی- برهانی، کلیاتی را درباره جایگاه پیامبری، چگونگی ارتباط یافتن پیامبر با عالم غیب و ویژگی های پیامبر اثبات کرد. وی برای بیان قوانین کلی نبوت، به ورود به جزئیات نیازی نداشته و برای بیان نظرهای خود، لزوماً از واژگان شناخته شده دینی استفاده نکرده است؛ بلکه اسمی را جانشین آن ها کرده و به انگاره سازی روی آورده است. سؤال موردنظر در این پژوهش، آن است که نبوت در آثار معلم ثانی، چگونه مطرح شده و او چگونه درباره این مسئله انگاره سازی کرده است؛ درضمن، این انگاره جدید با نبی چه نسبتی دارد و به عبارت دیگر، وی چه تصویری از نبی در فلسفه اش ترسیم کرده است. یکی از نتایج پژوهش حاضر، پس از اثبات ادعای مطرح نشدن مبحثی مستقل تحت عنوان نبوت و همچنین به کارنرفتن لفظ «نبی» (مگر در اولین مرحله از فرایند شکل گیری انگاره)، با استفاده از تبیینی که فارابی درباره وحی انجام داده، این است که وی از رئیس اول به عنوان گیرنده وحی یاد کرده و با بهره گیری از وجه اشتراک موجود میان تعریف های صورت گرفته درباره رئیس اول و نبی، ذهن مخاطب خود را به سوی موضوع نبوت سوق داده است. در تفکر او، رئیس اول در مدینه فاضله و با قید علی الاطلاق، مطابق با نبی است. درضمن تصریح به این همانیِ فیلسوف علی الاطلاق و رئیس اول، این همانیِ نبی و فیلسوف نیز تأیید می شود و چالش پیش آمده درباره پایین آوردن مقام نبی نسبت به مقام فیلسوف در تفکر فارابی ازبین می رود.
بررسی مدلول آفرینش زن از استخوان دنده مرد در تورات و نسبت آن با آیه یکم سوره نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
247 - 269
حوزههای تخصصی:
آفرینش زن در فصل دوم سفر پیدایش با استخوان دنده مرد و در آیه یکم سوره نساء با «نفس واحده» پیوند داده شده است. در نگاه نخست، مدلول این دو متن، سخت از هم گسسته به نظر می آید. بر این اساس در پژوهش حاضر، ابتدا با تأکید بر آیات 21 تا 23 فصل دوم سفر پیدایش و نیز تعبیر «نفس واحده» در آیه یکم نساء، دیدگاه های مختلف در این باب را تحلیل و بررسی کرده ایم. پس از آن با مطالعه دیگر کاربست های عبارت توراتی «از استخوان و گوشت هم بودن» در متن عهد عتیق و نیز سایر کاربردهای «نفس» در قرآن نشان داده ایم که متن تورات و قرآن کریم در مسأله آفرینش زن به صورت هماهنگ، مفهوم مشابه ای را بیان می کنند. بنابر یافته های پژوهش حاضر، مدلول روایت توراتی آفرینش زن از استخوان دنده مرد و نیز آفرینش زن از «نفس واحده» در قرآن، به گوهر مشترک در آفرینش و به تَبَع، روابط و مناسبات همراه صمیمیت، محبت و هم بستگی میان زن و مرد اشاره دارد. همچنین توجه به کاربست های نظیر در عهد عتیق و قرآن کریم نشان می دهد که این رابطه، با نوعی میثاق و وفاداری دوسویه نیز همراه است.
تبیین جایگاه رفتار ناقض حق کرامت در جرم انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
237-264
حوزههای تخصصی:
تبیین ملاک های مورد پذیرش جرم انگاری در نظام های حقوقی متفاوت است چرا که در روند جرم انگاری، با یک اصل و ملاک رو به رو نیستیم، بلکه ملاک ها و اصول متعددی به نوبه ی خود در فرآیند جرم انگاری ایفای نقش می نماید. بنابراین در توجیه جرم انگاری یک رفتار، ممکن است چند ملاک، مد نظر قانونگذار باشد نظیر حفظ کرامت انسانی، حمایت از ارزش های اخلاقی، نفی ضرر، حفظ مصالح اساسی، برقراری نظم اجتماعی و اجرای عدالت کیفری و ... کرامت نه تنها یک ارزش دینی محسوب می گردد بلکه به عنوان یک ارزش انسانی جهان شمول نیز می باشد که به ژرف در آموزه های دینی و از جمله قرآن بر آن تأکید شده و در عرصه ی جهانی نیز در نیمه ی نخست قرن بیستم با صدور اعلامیه ی جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. کرامت انسانی اساس شکل گیری دو نگرش اخلاق گرایی و کمال گرایی در مبنای جرم انگاری سیستم های حقوقی می باشد. کرامت نه تنها یک ارزش دینی محسوب می گردد بلکه به عنوان یک ارزش انسانی جهان شمول نیز می باشد. در دیدگاه اخلاق گرایی، نقض ارزش های اجتماعی و در نگرش کمال گرائی علاوه بر آن، نقض ارزش های اخلاقی و رسیدن آسیب به شخصیت و منش انسانی فرد نیز قابل جرم انگاری می باشد که می تواند از طریق الزام های قانونی و ضمانت اجراها در سیاست جنایی حمایت گردد. کرامت انسانی از ارزش های فراگیر این جهان است که در فرآیند جرم انگاری و دادرسی کیفری، از مداخله ی غیرضروری حقوق جزا نیز جلوگیری می کند و در واقع با ارائه ی معیارها و ضوابطی مثل منع مجازاتهای ظالمانه و نامتناسب و همچنین منع مجازات مضاعف، شکنجه و استفاده ی ابزاری از انسان، حاکمیت کیفری دولتها را محدود کرده است. در یک سیاست کیفری کرامت مدار، تعامل کرامت ذاتی انسان با مقررات سیاست کیفری در کلیه ی مراحل از مرحله ی جرم انگاری تا اجرای مجازات و اعاده ی حیثیت مشهود و نمایان است. در مقاله ی حاضر کوشش می شود ضمن ایضاح مفهومی کرامت انسانی و تبیین حدود آن، دیدگاه معطوف به جرم انگاری رفتارهای ناقض کرامت، مبانی و مستندات آن مورد تبیین، بررسی و مطالعه قرار گیرد.