فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۸۰٬۵۵۱ مورد.
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
267 - 294
حوزههای تخصصی:
روند تحولات خانواده در دنیای امروز حاکی از ایجاد تغییرات بنیادین در الگوها و کارکردهای آن و جهت گیری این تحولات به سوی تضعیف نهاد خانواده و کارکردهای آن است؛ لذا امروزه آسیب شناسی خانواده به عنوان یک حوزه مطالعاتی مهم جای خود را در مطالعات خانواده تثبیت نموده است؛ البته رویکرد آسیب شناختی در مطالعات خانواده سابقه ای طولانی داشته و هم در ادبیات جامعه شناسان کلاسیک متقدم و هم در حکمت عملی و منزلی حکماً و فلاسفه از یونان باستان تا حکمای اسلامی ردّپای آن به چشم می خورد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر آسیب شناسی تطبیقی خانواده ازمنظرِ مکتب مشاء در حکمت عملی اسلام و مکتب کارکردگرایی پارسنز در جامعه شناسی است. روش مورداستفاده در این مقاله تحلیلی اسنادی است و منابع آن آثار علمی معتبر است. نتایج حاکی از آن است که مهم ترین نقطه اشتراک این دو رویکرد در آسیب شناسی خانواده را باید در نحوه ساخت یابی خانواده و الگوهای نقشی آن دانست. نزد حکمای مشاء برهم خوردن نظم و ساختارِ نقشیِ خانواده و اختلال در کارکرد جنسی آن، منشاء بروز آسیب ها و نابسامانی های دیگری در خانواده تلقی شده است و در نگاه پارسنز نیز انسجام و هم بستگی نهاد خانواده در گرو الگوهای نقشی متمایز زن و مرد است. اگرچه خوانش این دو مکتب از این الگوها با یکدیگر تفاوت های ماهوی دارد. همچنین در هیچ کدام از این دو رویکردْ التفات به امکانِ تزاحم ساختاری میان نهاد خانواده و نهاد دولت به چشم نمی خورد.
سبک شناسی آوایی آیات سکینه در قرآن کریم با تأکید بر آرای مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز قرآن کریم، اعجاز ادبی آن است که این امر موجب شده که قرآن کریم از دیرباز مورد توجه ادیبان و پژوهشگران ادبی و زبانی قرار گیرد. با رشد و گسترش مباحث زبان شناسی در حوزه های تئوری و کاربردی، دانشمندان و ادیبان اسلامی به ارزشهای این دانش پی برده و قوانین و شیوه های آن را با دقت مورد بررسی قرار داده و در پی اجرای آن در قرآن کریم به عنوان بلیغ ترین کلام برآمده اند. در راستای این هدف، در این نوشتار به تحلی ل سبک شناسانه آیات سکینه در قرآن کریم پرداخته شده است. این پژوهش برآن است تا با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از معیارهای سبک شناسی جدید در «سطح آوایی » آواهای سبک ساز و چگونگی انسجام اصوات «آیات سکینه» را بررسی نموده و کارکرد آواهای مجهور و مهموس در را با توجه به معانی مورد نظر تبیین و بسامد هر یک از آنها را در افاده معنا نشان دهد. نتایج گویای آن است که آواهای مجهور و مهموس با بیشترین بسامد، موسیقی درونی و تصویرسازی را تقویت نموده و معانی مورد نظر را به خوبی بازتاب داده اند. از این رو، در جایی که کلام نیازمند قاطعیت و صلابت است، حضور آواهای مجهور و در جایی که کلام نرمی و انعطاف سخن را ایجاب نموده، حضور آواهای مهموس به خوبی نمایان است.
تحلیل عرفانی حدیث «ما عرفناک حق معرفتک»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
145 - 162
حوزههای تخصصی:
حدیث نبوی «ما عرفناک حق معرفتک» از چنان عمقی برخوردار است که از دیدگاه های متفاوتی قابل مطالعه است. یکی از آن ها جنبه معرفت شناسی است که بر اندیشه و رفتارهای انسان تاثیر فراوان دارد و در فلسفه و عرفان، مبنای هر مکتبی را تشکیل می دهد. در این مقاله با مطالعه اسناد این روایت، رابطه معرفت شناسی و خداشناسی بررسی می شود و نگاه خاص عرفانی به معرفت شناسی و توحیدمحوری تحلیل می شود. تفسیر این روایت از دیدگاه ابن عربی، سعدی و شیخ بهایی ارائه-می شود و با استفاده از روش کتابخانه ای با استناد به منابع دست اول، تفسیری خاص از این حدیث دنبال می شود. با تحلیل منطقی روشن می گردد که یک جنبه این حدیث اعتراف به مراتب و درجات معرفت است که معیار اصلی برای عبادت و پرستش است و اینکه هر حق جویی مشتاق است به مراتب بالاتری از معرفت حق دست یابد اگرچه شناخت ذات حق امری محال باشد، اما با سیر و سلوک معنوی می توان به او نزدیک شد.
عین القضات و آزادی عقیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
39 - 60
حوزههای تخصصی:
آزادی از جمله بخشش های خداوند به انسان است که در سعادت و سلامت جامعه نقشی اساسی دارد. پیامبران برای زدودن موانع درونی و بیرونیِ آزادی و نهادینه کردن آن در جامعه، رنج بسیارکشیده اند. نقشی که عرفا در پیاده کردن آموزه های پیامبران داشته اند، نیز ستودنی است. عین القضات که از پیشروان عرفان ایرانی- اسلامی است، در آثار خود به آزادی و جلوه های گوناگون آن، چون آزادی بیان، آزادی تفکر، آزادی عقیده، آزادی مذهب و... بی توجه نبوده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، تلاش می کنند تا آزادی را در دو گونه از آن، یعنی آزادی بیان و آزادی عقیده و اندیشه از نگاه عین القضات واکاوند. آزادی بیان در دو محورِ انتقاد از حاکمان زمان و انتقاد از علمای هم عصر بررسی می شود. آزادی عقیده و اندیشه نیز در سه محورِ عادت ستیزی و نکوهش تقلید، ستایش ابلیس و آزادی مذهب مورد تجزیه و تحلیل قرارمی گیرد.
بررسی مفهوم عشق درآثار تولستوی (با نگاه به رمان های سعادت زناشویی، آناکارنینا، سونات کرویستر، پدرسرگئی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
405 - 423
حوزههای تخصصی:
عشق وخانواده به عنوان پایه و اساس روابط انسانی، نشان دهنده ارزش های اخلاقی لازم برای جامعه است. درنیمه دوم قرن نوزدهم، انحطاط خانواده در روسیه درحال ظهور بود؛ بنابراین بسیاری ازمتفکران روسی سعی کردند مقولات مهمی مانند عشق، اخلاق و خانواده را تحلیل کنند. یکی از برجسته ترین نویسندگان و متفکران روسی این دوره «لئوتولستوی» (1828-1910) که به مقوله عشق وخانواده پرداخته است. او دردهه 1880 بحران مذهبی راتجربه کردکه دیدگاه نویسنده رانسبت به عشق در چارچوب آموزه های مسیحی، تغییرداد. این مقاله به بررسی مفهوم عشق واخلاق جنسی تولستوی قبل وبعدازبحران با استناد منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد درک تولستوی درمورد عشق وخانواده، بازتابی ازفرضیه های مسیحی است: عشق به خدا، عشق به همسایه و عشق جنسی، که بایدبه خانواده تبدیل شود. تولستوی مشکل«عشق-وخانواده»رادر «سعادت زناشویی» نشان می دهدکه چگونه عشق برپایه اخلاق به یک خانواده تبدیل وسپس تحت تأثیر جامعه نابود می شود. او با انتقاد ازساختارسیاسی- اجتماعی روسیه معاصر، برپیشرفت -اخلاق و مذهب تاکیدکردو با عشق جسمانی بین زن و مرد مخالف است زیراهیچ وجه اشتراکی با فرمان مسیح درانجیل «عشق به همسایه» ندارد. تولستوی پیشنهاد می کند که عشق جسمانی را باید از بین برد و طبق دستورات انجیل به زندگی روی آورد.
کیفیت معراج نبوی از منظر مفسران با تأکید بر خوانش عرفانی میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
107 - 124
حوزههای تخصصی:
واقعه روحانی معراج به عنوان یکی از مهم ترین تجارب معنوی محمد(ص) از منظر کلامی و عرفانی نزد اندیشمندان مسلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. بر اساس اعتقادات اسلامی خداوند پیامبر(ص) را به معراج برد تا در فرآیند این سفر روحانی اعتبار و احترام او را بر دیگران آشکارسازد و اندوهی را که از مصیبت و رنج مؤمنان بر دل اوست، با نشان دادن خوشی مؤمنان در آخرت بر او آسان کند. جمهور مفسّران، معراج جسمانی و روحانی پیامبر(ص) را بر اساس قرائن و شواهد زیادی که بر صحت آن گواه است، پذیرفته اند. یکی از تفاسیری که این موضوع را از منظرعرفانی به تفصیل مورد بررسی قرارداده، کشف الاسرار و عدۃالابرار میبدی است. هدف اصلی -این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، تبیین و واکاوی ابعاد باطنی و رازآمیز واقعه معراج براساس تفسیر صوفیانه میبدی از آیات قرآن است که در ذیلِ مبحث کیفیت معراج پیامبر(ص) از دیدگاه مفسران بررسی شده است.
تبیین دیدگاه و جایگاه انسان شناسی در آئین زرتشت و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان و ماهیت او در مکاتب مختلف فکری و دینی از مهمترین مفاهیمی می باشد که بحث های مختلفی حول چیستی و هستی آن شکل گرفته است. بر همین اساس از ایران و یونان باستان تا دوران معاصر و در ادیان مختلف از زرتشت تا اسلام مباحث و دیدگاههای مختلفی حول انسان و ماهیت آن پدید آمده است. به گونه ای که اندیشمندان مختلف اعم از غربی یا اسلامی در طول تاریخ برای بررسی و تبیین این مفاهیم با تمسک به مبانی و طرق مختلفی که در پیش گرفته اند، به نتایج مختلفی نیز دست یافته اند. آنچه در این مقاله پرسش اصلی را شکل می دهد عبارت است از: اینکه مهمترین وجوه اشتراک و افتراق دین زردشت و حکمت اشراق سهروردی در بحث از ماهیت انسان چیست؟ فرضیه پژوهش ما بر این مبنی است که انسان و ماهیت آن نزد زرتشت بیشتر مبتنی بر آموزه های اخلاقی و دینی(دین ایران باستان) و نزد شیخ اشراق بیشتر فلسفی و مبتنی بر آموزه های اسلامی می باشد. در حکمت اشراق انسان تلفیقی از نفس و بدن و از سنخ نورالانوار (جوهری بسیط و مجرد) است که اصالت با او می باشد. این مقاله با روش تحلیلی استنتاجی، به بررسی نگرش زرتشت و شیخ الاشراق به انسان و ماهیت وجودی می پردازد. در آموزه های زرتشت، انسان موجودی نیست که بی اختیار باشد و سرنوشتش را از پیش برایش تعیین کرده باشند و خودش در آن نقشی نداشته باشد. در حکمت اشراقی انسان نیز که واحد مراتب نورانیت است به دلیل آفرینش خاصی که دارد در مراتب مختلف وجودی خود واجد مقامات مختلف آگاهی و تعالی می شود و به همان اندازه نیز می تواند در مراتب پایین و عالم غواسق باقی بماند.
تأثیر تجربیات سوئدنبرگی بر اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش مرسوم از فلسفه نقادی کانت، با تأکید بر واکنش به تجربه گرایی هیوم و ترسیم حدود شناخت، از این مهم غفلت می کند که کلیت اندیشه کانت را نمی توان بدون دغدغه توجیه و تلاش برای مفهوم پردازی جهان نومنال و نحوه ارتباط آن با جهان پدیداری مطالعه کرد. آشنایی با تجربیات عرفانی سوئدنبرگ در دوره پیشانقدی، صرف نظر از تعالیم دینی، کانت را، بر خلاف اقتضای روشنگری، در این کشمکش قرار داد که عدم تعین پدیداریِ متعلقات چنین تجربیاتی امکان وجود و نقش تعیین کننده شان را نفی نمی کند. اهمیت این معنا کانت را بر آن داشت تا صورت بندی جهان نومنال و بررسی ارتباط آن با جهان پدیداری را در طرح نظام نقادی خود بگنجاند. با تمام سرسختی ها در انکار، می توان ادعا کرد که بیننده تأثیر گسترده تجربیات و ساختار اندیشه سوئدنبرگ بر نظام نقادی را گواهی می دهد. نشانه های تأثیرپذیری ساختار کلی و برخی ایده ها و مفاهیم نظام کانت از بینش های سوئدنبرگ تا به حدی است که اتهام مشابهت نظام وی با اندیشه های عارف بزرگ سوئدی را برانگیخت. خوانش هرمنوتیکی این جستارْ آموزه ها و مفاهیم و اصطلاحات سوئدنبرگی را در مقایسه با عناصر فلسفه نقادی فرامی خواند، و ضمن نشان دادن وجوه شباهت، بر تفاوت آنها تأکید می کند: تمایز و تطابق جهان پدیداری و جهان نومنال، سوبژکتیو بودن ایده زمان و مکان، عدم امکان بازنمایی امر نومنال، تناسبِ کمالی میان افعال و قانون اخلاق به مثابه شرط اصلی تحقق خیر برین، و ملکوت غایات از جمله این شباهت های احتمالی است، که اگرچه عمق تأثیرگذاری تجربیات سوئدنبرگی بر نظام کانتی و یا هم منشأ بودن آنها را نشان می دهد، اما اصالت نظام وی را مخدوش نمی سازد.
فتح خوارزم و بیتی از عنصری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
233 - 242
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، نگارنده پس از ذکر کلیاتی درباره فتح خوارزم به دست محمود غزنوی و بررسی آن در منابع قدیم، متذکر بیتی از عنصری می گردد که انگیزه ای مذهبی، یعنی از بین بردن قرمطیان ناحیه خوارزم را برای این تهاجم معرفی کرده است. سپس تر وی با ملاحظه منابع قدیم و جدید در تاریخ و جغرافیای این مذهب، احتمال حضور قرمطیان در این ناحیه را برمی رسد و در ادامه، با استناد به کارکردهای خاص قصیده مدحی، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که عنصری به چه دلایلی چنین بیتی را سروده است و می بینیم چگونه یک شاعر در دربار محمود می تواند به یک روایت رسمی شکل دهد. در پایان سخن، نکته ای درباره جایگاه بیت مورد بحث در ساختار (بلاغت) قصیده در قالب حدس بیان شده است.
کارکردهای تعامل عقل و دین در احیای تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۲۴
10 - 31
حوزههای تخصصی:
دین اسلام با تأکید بر جایگاه بنیادین عقل در فرآیند معرفت شناسی دینی، همواره مسیر تمدن سازی و پیشرفت را ترسیم نموده است. در این منظومه فکری، نسبت سنجی عقل و دین از جمله چالش برانگیزترین مباحث بوده که طیفی از آراء را شامل می شود؛ از نفی کامل هرگونه ارتباط تا اعتقاد به رابطه ای تکاملی و ذاتی. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی-تاریخی نشان می دهد که اوج گیری تمدن اسلامی مرهون چهار رکن اساسی بوده است: نخست، تکیه بر قرآن و سنت به عنوان چارچوب هویت ساز؛ دوم، پذیرش عقل به مثابه ابزاری معتبر در فهم دین؛ سوم، بنیان گذاری ایمان بر استدلال های عقلانی؛ و چهارم، نقد و بازخوانی میراث فکری اسلام. بررسی داده های تاریخی مؤید آن است که در دوره های طلایی تمدن اسلامی، تعامل سازنده عقل و دین به هماهنگی یافته های علمی با تعالیم وحیانی و گسترش فضای گفت و گو منجر شده بود. در این میان، نظام اجتهاد پویا به عنوان مکانیسمی کارآمد، انعطاف شریعت در برابر تحولات زمانی را ممکن ساخته بود. یافته های این مطالعه که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، گویای آن است که بازتولید این الگوی تعاملی در دوران معاصر می تواند سنگ بنای تمدنی نوین باشد که از سویی به مبانی اصیل اسلامی وفادار است و از سوی دیگر، توان پاسخگویی به چالش های پیچیده جهان امروز را دارا می باشد. این مسیر، احیای عقلانیت دینی را به عنوان پیش شرط ضروری هرگونه نوزایی تمدنی در جهان اسلام معرفی می کند.
The role of faith in human happiness in Allamah Tabatabaei’s point of view(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
Human happiness is one of important philosophical and theological discussions among thinkers and is the goal of every man who seeks it consciously or not, and explains and identifies it according to his view. Thinkers have not treaded the same course in their understanding of happiness. Some have perceived it to be material pleasures, some spiritual-intellectual and some a combination of the two. Allama Tabataba'i has defined happiness of everything as its attainment to its existential good thereby enjoying it. He has defined happiness for humankind as Divine proximity and approximating the Absolute Reality, and has defined the human ultimate perfection as "wilaya". He considers faith to be of the type of knowledge and practical observance, and highlights it in attainment to happiness. This study, by a descriptive-analytic method, led to the conclusion that happiness in Allama Tabatabaei's view consists in "Divine proximity" and attainment to "wilaya", the nearset way to reach this position is soul knowledge and faith is the most important element in realization of human happiness.
Developing Political Theory: The State for Farabi vs. Hobbes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
According to Thomas Hobbes, public should and they normally accept what they find in place just because the alternative is destabilization and chaos. In this paper, I will argue that in Farabi’s theory the government actually would put its pace forward. As Farabi saw it, the state not only is the source of some benefits but also should be and is the source of human beings’ virtue and happiness. For Farabi, the first governor of the state resembles the heart in a body, or a physician in a city. Farabi’s utopia literally meaning ‘the excellent state’, consists of five levels. On the first level stands the philosopher or the prophet. The second level includes poets, music composers, writers and the likes of them. Farabi strongly believes in the power of imagination and that most people are under the influence of their imaginative faculty. This notion has an important outcome which influences his view on religion, prophet, and their relation with the public: images, in his view, are the most powerful means of influencing the public.
التقييم الكمي والنوعي لمحتوى كتاب اللغة العربية استنادًا إلى نموذج إبداع جوی بول غيلفورد (الصف التاسع من المرحلة المتوسطة في الجمهوریة الاسلامیة الایرانیة نموذجاً)
حوزههای تخصصی:
یُعتبر الإبداع أحد المفاهیم الشائعه فی مجال التحفیز خلال عملیه التعلیم والتربیه فی القرن العشرین، وقد حظی باهتمام عدد من المنظّرین. ومن بین أبرز هؤلاء، نموذج "جوی بول غیلفورد"، العالم النفسی الأمریکی (1959)، الذی یعتمد على أربعه مبادئ: الذاکره المعرفیه، والتفکیر المتباعد، والتفکیر المتقارب، والتفکیر التقییمی. یُعد کتاب اللغه العربیه للصف التاسع "العربیه، لغه القرآن" من الکتب المهمه والأساسیه فی مجال تعلم اللغه الثانیه. ترکز هذه الدراسه على تقییم المحتوى الکمّی والنوعی لهذا الکتاب من خلال استخدام منهجیه الوصف والتحلیل النقدی الشامل. وتشیر نتائج البحث إلى أن إجمالی العینه البالغ 1152 نموذجًا، قد سُجل أعلى تکرار للذاکره المعرفیه بواقع 596 نموذجًا، بینما کان أقل تکرار للتفکیر المتباعد بواقع 8 نماذج فقط. استنادًا إلى نتائج البحث الحالی، یُعتبر هذا الکتاب، بالإضافه إلى استخدامه لمکونات نظریه الإبداع لدى "غیلفورد"، مصدرًا عملیًا ومفیدًا لتعلیم اللغه العربیه. ومع ذلک، یجب إیلاء اهتمام أکبر للمکون الرئیسی فی هذا النموذج، وهو التفکیر المتباعد، حتى لا یواجه الطلاب فی هذه المرحله الدراسیه الحساسه نقصًا فی الإبداع خلال عملیه التعلم وتطبیقه.
صورت بندی الگوی مطلوب در نسبت اخلاق با هوش مصنوعی با تأکید بر مبانی اخلاقی علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
با وجود تحولات اساسی در زمینه های مختلف زندگی انسان که محصول پیشرفت های اخیر هوش مصنوعی است، آسیب پذیری جامعه و افراد در برابر تهدیدات این فناوری، به ویژه خودمختاری و استقلال روز افزون آن در تصمیم سازی ها، دغدغه های بسیاری در مورد پیامدهای اخلاقی در دو سطح طراحی و تعامل با آن ایجاد کرده و موضع گیری های متفاوتی در مواجهه با آن شکل گرفته است. در این تحقیق با روش توصیفی۔ تحلیلی با تأکید بر سطح «اخلاق با طراحی» به عنوان یکی از سطوح نسبت اخلاق با هوش مصنوعی که ناظر به مرحله طراحی و پیاده سازی نظریه های اخلاقی در ماشین است، می توان دیدگاه اخلاقی علامه مصباح را با تأکید بر مبانی و تمایزات خاصی که دارد ذیل نظریه «تعادل تأملی» و در سطح «اخلاق با طراحی» ذیل رویکرد «تلفیقی» در میان رویکردهای رایج موجود صورت بندی کرد. مبنای نظام اخلاقی ایشان بر پایه «غایت گرایی قُرب الهی» مستلزم این است که از اخلاق با طراحی برای ارتقای اخلاق انسانی و کسب کمال نهایی به عنوان یک ابزار مصنوع، استفاده کرد و اخلاق هوش مصنوعی را بر مبنای «غایت گرایی زمینه ساز کمال» صورت بندی کرد.
کاربرد هوش مصنوعی در مشاوره اخلاقی؛ از ظرفیت های تحول آفرین تا چالش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
با گسترش و پیچیده تر شدن مسائل اخلاقی در دنیای امروز، نیاز به مشاوره اخلاقی دقیق و کارآمد بیش از پیش احساس می شود. چت بات های مبتنی بر هوش مصنوعی با ویژگی های منحصربه فرد، ظرفیت های قابل توجهی برای ارائه مشاوره جهت حلِّ مشکلات و ارتقای سطح اخلاقی جامعه دارند. در این مقاله ضمن بررسی فرصت ها و چالش های به کارگیری هوش مصنوعی برای مشاوره اخلاقی به راهکارهایی برای استفاده مسئولانه از این فناوری اشاره شده است. بنا به یافته های پژوهش، هوش مصنوعی مزیّت های فراوانی برای مشاوره اخلاقی دارد، از جمله: افزایش دقت و کارآمدی مشاوره، تسریع در ارائه مشاوره، شخصی سازی مشاوره و توسعه ابزارهای نوین برای ارائه مشاوره. با این حال، استفاده از این فناوری چالش هایی چون سوگیری الگوریتمی، فقدان مسئولیت پذیری، عدم توجه به ظرافت های اخلاقی و سوءاستفاده از داده ها را نیز در بر دارد که تدوین چارچوب های اخلاقی، افزایش شفافیت و نظارت، آموزش و ارتقای آگاهی و مشارکت دادن ذی نفعان را ضروری می سازد. البته، اعتماد کامل به مشاوره اخلاقی ارائه شده از سوی هوش مصنوعی درست نیست و از هوش مصنوعی فعلاً تنها می توان به عنوان یک ابزار بهره گرفت و اتخاذ تصمیمات نهایی باید به عهده انسان باشد.
بررسی تطبیقی دعای سمات با نسخه های مختلف کتاب مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۶)
160 - 179
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان دعای سمات با کتاب مقدّس از دیرباز بر اهل نظر آشکار بوده است. این مقاله با فرض گرفتن این ارتباط، می کوشد کشف کند که آیا متن اصلی عبری کتاب مقدّس مورد توجه دعای سمات است، یا یکی از ترجمه های آن. با بررسی پنج عبارت کلیدی از دعای سمات و مقایسه ی آن با متن عبری و پنج ترجمه ی کتاب مقدّس (به زبان های آرامی، سریانی، و عربی) که در قرون اولیه ی اسلامی رواج داشتند، این مقاله نتیجه می گیرد که دعای سمات با ترجمه ی سریانی موسوم به پشیطتا در ارتباط است. در احادیث اسلامی اشارات متعدّدی به سریانی دانی امامان شیعه شده است که تاکنون چندان به آن ها توجه نمی شد. زین پس باید در حدیث پژوهی، به خصوص در مواردی که متون حدیثی به کتاب مقدّس اشاره دارند، به ترجمه ی سریانی کتاب مقدّس توجه ویژه داشت.
بررسی دیدگاه شورای نگهبان در خصوص زمان قابل قبول برای احیای اراضی در محدوده منابع طبیعی، با تحلیلی بر تبصره 6 الحاقی قانون ابطال اسناد فروش رقبات آب و اراضی موقوفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۱
29 - 58
حوزههای تخصصی:
مطابق اصل چهل وپنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انفال و ثروت های عمومی، از جمله جنگل ها و مراتع غیرحریم، اراضی موات و معادن و... در اختیار حکومت اسلامی قرار گرفته است. مقررات ملی شدن به عنوان یکی از قوانین سلب مالکیتی، مالکیت خصوصی اشخاص را تحت تأثیر قرار داده است، لکن به دلیل عدم لحاظ شرایط خاص فقهی و حقوقی اراضی وقفی، به ویژه در مقررات ملی شدن، پس از انقلاب اسلامی، قوانین و مقرراتی در جهت احیا و صیانت از موقوفات کشور وضع شده است که در طول سالیان بعد از تصویب نامه ملی شدن جنگل ها و مراتع مورخ ۲۷/۱۰/۱۳۴۱ در چندین مرحله دستخوش تغییرات و اصلاحات بعدی شده است. تبصره ۶ الحاقی به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات آب و اراضی موقوفه در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۸۰ به عنوان آخرین اراده قانون گذار در خصوص حل اختلافات اراضی موقوفه که مشمول مقررات ملی شدن جنگل ها و مراتع واقع شده اند، به تصویب رسیده است. با ملاحظه سابقه اختلاف و نظرات شرعی شورای محترم نگهبان در این خصوص و همچنین آیین نامه اصلاحی مصوب ۲۵/۱۲/۱۳۹۵ و دستورالعمل اجرایی، آن را می توان به عنوان قاعده حل تعارض اراضی وقفی با مقررات اراضی ملی در جنگل ها و مراتع شناسایی کرد و از نظر اجرایی ملاک عمل قرار داد. بنابراین، با مرور نظرات فقهای شورای محترم نگهبان در این خصوص که مبنای صدور آرای متعدد قضایی به ویژه هیئت عمومی دیوان عدالت اداری بوده است، می توان تحلیل جامعی از زمان قابل قبول برای احیای اراضی وقفی در محدوده اراضی منابع طبیعی ارائه نمود. یکی از وجوه افتراق اراضی وقفی، ماهیت خاص این اراضی در شرایط جواز بیع و خروج از وقفیت است که در قواعد و مقررات سلب مالکیتی نیز باید لحاظ شود. لذا در موقوفات، پس از وقف، امکان فروش و سلب مالکیت بدون مجوز شرعی وجود ندارد، مگر با شرایط مجاز مربوط به وقف.
A Plan for the Future Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 61
حوزههای تخصصی:
For several centuries, Islamic philosophy has been in a state of "isolation," meaning it has lost its contemporaneity; it neither solves "problem" nor, at the very least, actively and seriously engages with contemporary issues. This paper, while addressing the nature, possibility, and realization of Islamic philosophy; the achievements of Islamic philosophy; and the historical evolution of Islamic philosophy (in early, late, and contemporary periods), distinguishes three types of Islamic philosophy: Islamic philosophy as a concept; Islamic philosophy as an actualized phenomenon (Peripatetic, Illuminationist, Sadrian, and Neo-Sadrian); and the future Islamic philosophy. The future Islamic philosophy is an ideal one, could emerge later, contingent on certain conditions and prerequisites, such as addressing contemporary issues, particularly socio-cultural and practical issues. It seems that the survival of Islamic philosophy and its avoidance of becoming merely historical -in contrast to the idea of the "end of Islamic philosophy"- depends on this. Since the ideal Islamic philosophy is one that solves problem, this naturally requires problem-oriented philosophical research. Thus, highlighting the importance of problem-oriented research; the nature of a problem; and the differences between a problem, subject, question, and difficulty, the paper will propose the most important and central strategies that could actualize the future or ideal Islamic philosophy. These strategies include: philosophical attention to new sciences and technologies; considering the fourth wave in philosophy; engaging with "Philosophy of"; adopting concrete approaches in philosophy; conducting interdisciplinary researches in philosophy; and employing new methods in philosophy.
بررسی علل اخلاقی نزول عذاب در امت های پیشین از منظر قرآن کریم با تأکید بر دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
99 - 128
حوزههای تخصصی:
«نزول عذاب» یکی از سنت های خداوند است که نمونه های آن در برخی امت های گذشته که به تقابل با جریان هدایت انبیاء پرداخته اند، جاری شده است. عذاب ها به اقتضای شرایط، گونه های مختلفی داشته اند اما فرجام بد، شاخصه مشترک همه آنها محسوب می شود. از آنجا که این سنت همچنان می تواند جاری باشد، پرداختن به علل نزول عذاب در امت های پیشین ضروری خواهد بود. در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اخلاقی به بررسی علت های نزول عذاب بر امت های گذشته با تاکید بر دیدگاه علامه جوادی پرداخته شده که شامل علل بینشی، علل گرایشی و علل کنشی می شود. نتایج این پژوهش مبتنی بر آیات و معارف قرآنی، علل اخلاقی نزول عذاب در حوزه بینشی مانند تصور خدایی داشتن و جهل به مقام نبوت را در برمی گیرد. در عرصه گرایشی مواردی همچون گرایش به پیشینیان و دنیاگرایی، انجام گناه و توبه نکردن، تعصب و لجاجت را می توان نام برد و در نهایت یازده شاخصه کنشی همانند شرک و کفر ورزیدن، تعجیل در عذاب، استکبار، تمایل و گرایش به گناه، زمینه های نزول عذاب را در امت های پیشین فراهم آورده است.
سلسله مباحثِ نظری در باب تاریخ ادبیات، براساس آرای رِنِه وِلِک (1): انواع تاریخ ادبیات
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
17 - 43
حوزههای تخصصی:
رنه ولک (1903-1995) ادبیات پژوه و زبان دان برجسته، اصلاً اتریشی بود؛ اما تحصیلات دانشگاهی خود را در پراگ آغاز و به پایان رساند. در سال 1939، به دنبال اشغال پراگ از سوی نازی ها، از پراگ به انگلستان و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. او دانش آموخته مکتب ساختگرای پراگ بود و توانست از طریق تلفیق عالمانه آرای خود با مبانی مکتب صورت گرای نقد نوی آمریکایی، دوران جدیدی را در کار مطالعات ادبی در جهان پدید آورد. یکی از مهم ترین آثار او کتاب نظریه ادبیات (1948) است که آن را با همکاری آستین وارن (1899 1986) آمریکایی تألیف کرده است. این کتاب که خوشبختانه به فارسی دقیق و عالمانه ای ترجمه شده، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین آثار در زمینه پژوهش های ادبی است که از نخستین روزهای انتشارش تا به امروز، راهنمای نظریِ طیف گسترده ای از پژوهشگرانِ نقد ادبی و تاریخ ادبیات و ادبیات تطبیقی در سرتاسر جهان بوده است. بسیاری از آثار رنه ولک به فارسی ترجمه شده است؛ اما ردِّ چندانی از افکار او را در آثار فارسی نمی توان مشاهده کرد، نه در کتاب ها و مقالات تألیفی فارسی مربوط به نقد ادبی و تاریخ ادبیات و مطالعات ادبیات تطبیقی و نه حتی در رساله های ارشد و دکتری فارسی در این حوزه ها. این قضیه قطعاً ربطی به کیفیت ترجمه آثار او به فارسی ندارد؛ زیرا مترجمان این آثار غالباً افراد ذی صلاح و فاضلی بوده اند که آشنایی کامل با افکار و آرای او داشته و ترجمه های دقیقی از آنها به عمل آورده اند. مشکل بیش از هر چیز به پیچیدگی و ایجازِ سَبکِ نگارش او مربوط می شود، و نیز و به ارجاعات متعدد و بدون توضیح او به موضوعات و مآخذ قدیم یا معاصر خودش. این همه خواننده را خیلی زود از خواندن خسته، و از ادامه دادن ناامید و منصرف می سازد. در این سلسله مقالات می کوشم تا آراء رنه ولک را در حوزه تاریخ ادبیات معرفی و نقد و بررسی کنم. این مجموعه مشتمل بر سه بخش است و هر بخش نیز مرکب از دو تا چند فصل گوناگون؛ در بخش نخست با شرح اشارات و آراءِ رنه ولک در آثار گوناگونش، و با طرح شواهد و مثال هایی از ادبیات فارسی، به معرفی نظریه او در زمینه تاریخ ادبیات می پردازم؛ در بخش دوم از نقدهایی سخن می گویم که بر آراء او نوشته شده است؛ و درنهایت در بخش سوم به نقد و بررسی برخی از پژوهش های مربوط به تاریخ ادبیات فارسی براساس آرای او می پردازم.