فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نظرات سه فیلسوف برجسته اسلامی، فارابی و ابن سینا و ملاصدرا درباره نسبت عقل فعال و قوای ادراکی نبوی می پردازد. فارابی عقل فعال را به عنوان منبع اصلی الهام و وحی نبوی معرفی می کند. او باور دارد که عقل فعال با افاضه ی معرفت و هدایت به سوی قوای ادراکی نبی، امکان دریافت وحی را برای او فراهم می سازد و به عنوان واسطه ای بین عالم عقلانی و عالم مادی، نقش کلیدی در فرآیند نبوت ایفا می کند.در مقابل، ابن سینا همچنین به اهمیت عقل فعال در فرآیند نبوت تأکید دارد، اما به توانمندی های ذاتی نبی و تقویت قوای ادراکی او نیز توجه می کند. وی معتقد است که نبی با تزکیه نفس و تقویت قوای ادراکی، به مرتبه ای از شناخت و آگاهی می رسد که مستقیماً از عقل فعال بهره مند شود و از طریق قوای ادراکی قوی و تزکیه ی نفس به مرحله ای از کمال می رسد که قادر به دریافت مستقیم حقایق الهی می شود.این مقاله همچنین به تأثیر این تعامل بر فرآیند دریافت و تفسیر وحی توسط نبی پرداخته و نشان می دهد که چگونه دیدگاه های فارابی و ابن سینا و همچنین ملاصدرا می تواند به فهم عمیق تر و جامع تری از فرآیند نبوت و وحی منجر شود.در پایان، اشاره به دیدگاه ملاصدرا نیز نمایانگر توسعه و تعمیق نظریات فلسفی اسلامی در زمینه نبوت و ادراکات نبوی است، که با افزودن ابعاد وجودی به این بحث، دیدگاهی جامع تر ارائه می دهد. ملاصدرا معتقد است که نبی از طریق تصفیه نفس و مراتب وجودی به عقل فعال و معرفت الهی دست می یابد، که این مسئله نیز نشان از توسعه و تعمیق نظریات در طول زمان دارد.این چکیده به بررسی موضوع اصلی، تفاوت ها و شباهت های دیدگاه های فارابی و ابن سینا و ملاصدرا و نیز تأثیر این تفاوت ها بر فهم مفاهیم نبوت و ادراکات نبوی توسط فیلسوفان اسلامی می پردازد
پرورش توانایی «اندیشیدن» به منزله اصل بنیادین «فلسفی زیستن» از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
پرورش توانایی تفکر از مولفه های بنیادین در پروژه فلسفی زیستن است که قابلیت طرح در فلسفه ملاصدرا را به همراه دارد. بر همین اساس، پرسش مقاله این است که چگونه می توان «مبانی انسان شناختی صدرا» را به منزله «مدلی برای توسعه و تعمیق تفکر» مرتبط کرده و طرحی از این نسبت دایرمدار پروژه فلسفی زیستن به دست داد؟ فرضیه مقاله بر امکان این نسبت استوار است. بدین گونه، اگر تصور «برنامه» برای هر مدل از زیستن مستلزم خردورزی است؛ در مرتبه ای عمیق تر و مبتنی بر فلسفه ملاصدرا، اعتلای عقل همچون برنامه ای برای فلسفی زیستن به حساب می آید. از دیگر سو، فعلیت تعقل منوط به لحاظ امکان و استعداد اولیه برای تحقق این فرایند است. فرض این بینش که علاوه بر توجیه انتزاعی-فلسفی می تواند منطبق بر سیر بیولوژیکی نوع انسان نیز باشد، ضرورت تصور سطوح متمایز عقل را تقویت می کند. سپس، در فرایند پرورش توانایی های وجودی-ذهنی این امکان به نهایت فعلیت رسیده و عقل در کامل ترین مرتبه محقق می شود. بدین سان، هر انسان این توانایی را دارد تا طبق فرایند «فلسفی زیستن» به پرورش جنبه های وجودی خویش مبادرت ورزد؛ این سیر استعلایی در اندیشه صدرا، با تمرین تفکر آغاز شده و با رعایت قواعد ذهنی و ضوابط عملی به نحوه ای متمایز از «بودن» و شیوه شگفتی از درک موجودات ختم می شود.
امکان سنجی فقهی تطبیق معدن کاوی «رمزینه ارز» با مشخصه های عمل حقوقی سفیهانه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
202 - 231
حوزههای تخصصی:
معدن کاوی یا استخراج رمزینه ارز، اتفاقی نوین حوزه اقتصاد در سطح جهان است که همچون دیگر پدیده های نوظهور باید به منظور روشن شدن تکلیف افراد جامعه اسلامی در مواجهه با آن، همخوانی داشتن یا نداشتن این پدیده با ملاک های شرع مورد بررسی قرار گیرد. استقبال روزافزون مردم و دولت ها از استخراج رمزینه ارز و به کارگیری ارز یادشده در مبادلات، ضرورت پرداختن به آن را دوچندان می کند. یکی از چالش های موجود بر سر راه مشروعیت عملیات استخراج، سفیهانه و غیرعقلایی بودن آن است که به اعتقاد گروهی از فقها منجر به بی اعتباری عمل یادشده می شود. واضح است که در این صورت، آنچه در پایان نصیب فرد استخراج کننده می شود نامشروع و مصداق اکل مال به باطل خواهد بود. بر همین اساس، پرسش اصلی جستار حاضر آن است که آیا می توان استخراج رمزینه ارزها را مصداق عمل حقوقی سفیهانه و درنتیجه نامشروع دانست یا خیر؟ این پژوهش ضمن آنکه جعاله عام را نزدیک ترین عنوانی می داند که می توان عملیات استخراج را با آن منطبق ساخت، با روش توصیفی-تحلیلی به این نتایج دست یافته است که عوامل تحقق سفاهت -که در کلام فقها ذکر شده و در جعاله نیز قابل طرح است، همچون «منفعت عقلایی نداشتن عمل» و «معلوم نبودن جُعل»- بر عملیات استخراج قابل تطبیق نیست. به علاوه، صرف نظر از آنکه ماهیت فقهی این عملیات چیست، به طور اساسی وقتی عقلای جهان به شکل گسترده به پدیده ای اقبال نشان می دهند و حتی خود در آن ورود پیدا می کنند، نمی توان چنین رفتاری را سفیهانه محسوب کرد؛ بنابراین تمسک کردن به سفیهانه بودن فرایند معدن کاوی برای بیان عدم مشروعیت آن صحیح نیست.
کاربرد قاعده الزام در نظام خانواده و تأثیر آن بر تعامل و همزیستی پیروان مذاهب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
232 - 251
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که نظام حقوقی اسلام در راستای تحکیم روابط زوجین، قواعد و اصول خاصی را بنیان نهاده است. اصول و قواعد فقهی حاکم بر خانواده در شناخت ساختار کلی حقوق خانواده نقش مهمی دارد. قاعده الزام یکی از این قواعد فقهی است که ظرفیت ویژه ای در تقریب بین مذاهب اسلامی در احوال شخصیه دارد. این قاعده در جهت پیشگیری از اختلال نظام ناشی از تفاوت احکام پیروان مذاهب با تجویز امکان تعامل مطلوب و بهره گیری از ظرفیت فقهی مذاهب، زمینه همزیستی آنان را فراهم می سازد.
در این نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی به رشته تحریر درآمده با مداقه در آرای فقیهان مذاهب اسلامی و بررسی آثار قواعدنویسان کاربرد قاعده الزام در نظام خانواده مورد تحلیل قرار گرفته است. این قاعده با الزام پیروان مذاهب به عقاید و باورها و احکام خویش در صدد نهادینه کردن احکام الهی در جوامع اسلامی است. مباحثی چون استشهاد در نکاح، جمع بین عمه و دختر برادر و عده مطلقه یائسه و صغیره از جمله مباحث اختلافی است که در گستره قاعده الزام، تقریب مذاهب اسلامی را ایجاد کرد و استحکام خانواده و الزام افراد به دستورات اسلامی را در مسئله نکاح و طلاق نهادینه کرده است.
انتظارات اقشار جامعه از نقش های فرهنگی و اجتماعی روحانیون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
187 - 218
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با استقرار یک حکومت دینی، نقش و جایگاه ویژه ای برای روحانیت ایجاد کرده است. این نقش و جایگاه باید متناسب با انتظارات مردم از این قشر باشد. تغییرات اجتماعی مهم در دهه های پس از استقرار جمهوری اسلامی و تجربه نقش آفرینی اجتماعی روحانیت در این سال ها، ممکن است انتظارات مردم از این گروه را دستخوش تغییر کرده باشد. این پژوهش باتوجه به کارکرد روحانیت به عنوان گروه مرجع در جامعه، در پی شناخت انتظارات مردم از این قشر است. به این منظور، با رویکردی کیفی و با استفاده از روش کیو، انتظارات مردم از این گروه مورد دسته بندی و تحلیل قرار گرفته است. در مرحله نخست، ۲۲ گزاره از انتظارات جامعه از روحانیت از طریق ۲۴ مصاحبه عمیق با اقشار مختلف جامعه احصا شده و سپس با استفاده از روش کیو، ۴۰ کارت کیو در طیف ۳+ تا ۳- توسط نمونه های مورد مطالعه مرتب شده است. در نهایت، با بهره گیری از تحلیل عاملی کیو، انتظارات جامعه از روحانیت در ۶ دسته شامل انتظارات اخلاقی، انتظارات عملیاتی، انتظارات مرتبط با سبک زندگی، انتظارات تبلیغی، انتظارات منفعلانه و انتظارات مدیریتی تقسیم و تحلیل شده است.
چشم و وجود: تأملاتی در ادراکِ بصر محورانه حقایقِ وجودی اشیاء در فلسفه متعارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرف فیلسوفان مسلمان، علم حقیقی که به وجودات (خارجی یا ذهنی) ثابت تعلق می گیرد، یا از راه تجرید کلّی طبیعی است یا دیدن مُثُل افلاطونی. بینایی هر چند برخی آنرا اشرف حواس گفته اند، یکی از حواس ظاهر برشمرده شده است و چشم صرفاً ابزارِ شکارِ یکی از محسوسات یعنی امور بصری است نه چیزی بیشتر؛ اما حضور همه جانبه امر بصری–که در اینجا بیناییدن خوانده می شود- در توصیفات اینان از ادراک حقایق وجودی، خواه این توصیف تمثیلی باشد، خواه سرراست، قابل مشاهده است. این جُستار ضمنِ اشاره به پیوندِ ناگسستنیِ بینایی و ادراکِ حقایقِ اشیاء، بر فرایندِ بصرمحورانه ماهیّتِ عقلانیِ ادراک شده، در عالَمِ ایده ها و کُلّیِ طبیعی درنگ خواهد کرد. در این راه پس از تأملی کوتاه بر توصیفات افلاطون و ارسطو که سرنمون این دو دیدگاه هستند، به بررسی بیناییده شدن در آنچه مشهور به فلسفه اسلامی است، پرداخته خواهد شد. روش این پژوهش طرحِ یک آزمونِ ذهنی است که طی آن دیگرگونگیِ ادراکِ حقایقِ وجودیِ اشیا، در صورتِ سلبِ باصره بررسی خواهد شد؛ یعنی فرض گرفته می شود صاحب یک نظریه نابینا باشد. سر آخر به اینجا رسیده خواهد شد که دست کم این دو شیوه مدعی ادراک وجودات حقیقی به هیچ روی از درازدستی چشم و سیطره بینایی دور نتوانند شد و هم هنگام این نوشتار با تأمّلِ بر نقشِ پُررنگِ بینایی در کاوش هایِ هستی شناختی، نوعی ایدئالیسمِ بصرمحورانه و بیناییده را در سطحِ معرفت شناختی پیشنهاد می دهد که مبتنی بر آن، سخن گفتن از هستی شناسی محض و رسیدن به وجود اشیاء آنچنان که هستند، بدون پیشفرض چشم و بینایی، سخت و یا شاید نشدنی می نماید.
اعتبار معرفت شناختی ظن و تاثیر آن در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث عمده در علم اصول بحث ظنونی مانند خبر واحد، حجیت ظواهر و...است. عمده مباحث مطرح شده در حجیت ظن با رویکرد اصولی مطرح شده و ارزش معرفت شناسانه آن کمتر مورد توجه بوده است. مسئله اصلی این مقاله تحلیل این موضوع است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بیان دیدگاه اصولیون در زمینه حجیت ظنون پرداخته و پس از آن تلاش می کند راهی برای تبیین واقع نمایی ظنون بیابد که با توجه به دیدگاه برگزیده این نوشتار، اثبات می شود که این ظنون کاشفیت و واقع نمایی دارند و اعتبار امارات عقلایى، ازجمله خبرهاى واحد، امرى بیرون از ذات آن ها نیست و آن ها به جعل حجیت نیاز ندارند. اثبات واقع نمایی ظنون علاوه بر آن که مسیر جدیدی در تبیین حجیت ظن می گشاید، در علوم توصیفی غیرفقهی به ویژه علوم انسانی نیز فواید پرشمار دارد. به ویژه آن که می توان از این روش در سه حوزه «انسان موجود»، «انسان مطلوب» و «روش تحول از وضع موجود به وضع مطلوب» بهره جست.
ملاصدرا و ضرورت تقابل در بنیاد متافیزیک (ذوق ایمانی-عرفانی در ترازوی عقل متعالی انسان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
173 - 200
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در سر دارد به نقد مبانی «ذوق تألّه» دوانی و «صرف الوجود» عرفانی ابن ترکه با نظر به مبانی حکمت متعالیه صدرایی بپردازد. به نظر می رسد ایراد بنیادین صدرایی بر این مبانی به درستی درک نشده است، به نحوی که حاجی سبزواری و علامه حسن زاده آملی دو فیلسوف صدرایی قصد می کنند با تصحیح و تدارک ذوق تألّه آن را تا برهانی کردن نظر عرفا برکشند، هرچند علامه جوادی آملی «ذوق تألّه» را در سلک عرفان شهودی قرار می دهد و در حیطه نظری از سنخ «یقین روانشناختی» می داند. پرسشی برجاست که ملاصدرا چه معضل بنیادینی در نظرات ذوقی-عرفانی اصالت ماهویان دیده است که از آن روی برتافته و کراراً به آن تذکر داده است؟
کار ما در مقاله حاضر بررسی بنیاد متافیزیک است. این بنیاد از سرآغاز همواره به خود تذکر داده است که واحدِ بسیطِ جداافتاده و منعزل از کثرات، آن را از حقیقت، تهی و زمینه را برای ظهور نیهیلیسم فراهم می کند. از این رو فلاسفه در دوران های مختلف نسبت به دیالکتیک واحدوکثیر یا به بیانی دیگر عینیت وحدت وکثرت تذکر داده اند و چه بسا بنیادی ترین اصل فلسفه خوانده اند و عدم توجه به این اصل، متافیزیک را در دام بنیادی صُلب و نا پاسخگو (مونو-لوگ) می اندازد که نسبت به حیات انسانی بی تفاوت است.
پدیدار ذهن در فلسفه مادیَمیکه از توهم تا واقعیّت!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
453 - 470
حوزههای تخصصی:
«مادیَمیکه» یکی از مکاتب مهایانه ای است که با طرح نظریه «تهیگی» (شونیه تا)، افق معرفت شناختی و هستی شناسانه بدیعی را در تفکر هندی و بودایی موجب شده است. «پدیدار ذهن» یکی از مؤلفه های اثربخشی است که فلاسفه این مکتب، واکاوی مسائل وابسته به آن را جزو دغدغه های بنیادین خود قرار داده اند؛ حال آنکه، بررسی مستقل این مسأله از منظر پژوهشگران، حداقل در زبان فارسی، تا اندازه ای مغفول مانده است. بنابراین، پژوهش فراروی بر بنیاد این مسأله شکل می گیرد که اولاً مقصود مادیَمیکه از تهی بودن ذهن چیست؟ و ثانیاً مادیَمیکه به پشتوانه چه براهینی و بنابر کدامین اعتبار از توهم ذهن و حیث التفاتی آن دَم می زند؟ یافته های پژوهشی حکایت از این دارند که مادیَمیکه از رهگذر استدلال های انکاری گوناگونی، از جمله نفی منبع شناخت، نفی قانون علیّت، تبیین ناپذیری ابزارهای شناخت و بی اعتباری نجات شناسانه آنچه شناخت ذهنی نامیده می شود، سعی بر آن دارد، به یک اعتبار، بی بودیِ ذهن و مشارُإلیه آن را نشان دهد، هرچند به موجب قول ایشان به ساحت های دوگانه واقعیّت، الف). سَم ورتی سَتیه (واقعیّت نسبی) و ب). پرم آرته سَتیه (واقعیّت مطلق)، می توان پذیرش واقعیّت نسبی ذهن را نیز از سوی متفکران آن نتیجه گرفت. افزون بر این، از نظرگاه این مکتب به فراخور برخورداری واقعیّت از اعتبارات دوگانه، می توان از دو نوع معرفت سخن گفت. برترین نوع معرفت در این مکتب، پراجنا است که خود عنوان دیگری برای شونیه تا فرض می شود و تعیّن آن تنها با گذر از معرفت ذهنی و واقعیّت نسبی میسر می گردد.
ظرفیت شناسی فقه در انحصاری کردن نقل و انتقال اموال غیر منقول در سند رسمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
121-146
حوزههای تخصصی:
اقبال عمومی مردم به اسناد عادی که به تبع شرعیت آن است سبب ایجاد آسیب های فراوانی همچون فروش ملک و زمین به چند نفر، فرارمالیاتی، ایجاد ناامنی روانی و اجتماعی، انباشت پرونده های دعاوی مرتبط با اسناد عادی، مشخص نبودن مالکان و عدم آگاهی و اشراف لازم حکومت نسبت به آن، ایجاد معوقات بانکی و زمین خواری شده است. قانون گذار در ج.ا.ا.، با درک مفاسد فوق، انجام معاملات اموال غیرمنقول را با اسناد رسمی لازم دانسته است؛ اما، افزوده است: "مگر اسنادی که بر اساس تشخیص دادگاه دارای اعتبار شرعی است". این افزوده باعث ایجاد همان مفاسدی است که قانون ثبت برا حل آن ایجاد شده بود. سوال فراروی مقاله این است که آیا فقه این ظرفیت را داراست که معاملات اموال غیرمنقول را در عصر حاضر، مطلقا، منحصر در اسناد رسمی کند؟ مقاله حاضر به روش تحلیل-توصیفی و با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه ای به این نتیجه رسیده است که شرعیت اسناد عادی در شرائط فعلی زندگی بشر منتفی بوده و با در نظر گرفتن شرعیت اسناد رسمی، تنها راه معاملاتی اموال غیرمنقول، معامله با اسناد رسمی است.
مدلسازی ساختاری تفسیری مولفه های حکمرانی خوب
حوزههای تخصصی:
حکمرانی جایگاه محوری در گفتمان های اخیر مدیریت عمومی و سیاست عمومی دارد. حکمرانی دارای تاریخچه مفهومی طولانی است که شامل معانی چندوجهی می شود و به عنوان همتای جایگزین برای «مدیریت بخش عمومی» و «رهبری بخش عمومی» عمل می کند. حکمرانی در علوم مدیریت و در گفتمان سیاست عمومی آکادمیک به دلیل چندبنیانی بودن، محبوبیت زیادی پیدا کرده است. اگرچه علاقه و تمایل به مفهوم حکمرانی در طول دو دهه اخیر به شدت افزایش یافته، اما اصطلاح جدیدی نیست و دارای تاریخ و تمدنی طولانی است. ازاین رو هدف مطالعه حاضر، مدل سازی ساختاری تفسیری مؤلفه های حکمرانی خوب براساس برنامه توسعه سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده یا به عبارتی طرح واره مؤلفه های حکمرانی خوب چگونه است؟نوع تحقیق، کاربردی است که با استفاده از روش کیفی انجام شده و با بهره گیری از تحلیلی نوین با عنوان «مدل سازی ساختاری تفسیری، روابط بین مجموعه مؤلفه ها» تعیین شده است. بعد از تعیین ماتریس و ترسیم خطوط مرزی، مؤلفه ها براساس میزان نفوذ و وابستگی مشخص و دسته بندی شدند. براساس میزان نفوذ و وابستگی آنها، هیچ مؤلفه ای به عنوان مؤلفه مستقل، وابسته و خودمختار شناخته نشد، تنها مؤلفه «کنترل فساد» به عنوان مؤلفه پیوندی تعیین شد. یافته ها حاکی از این بود که حکمرانی خوب در سایه کنترل فساد تحقق پیدا می کند که علاوه بر اینکه با مبانی نظری سازگار است، با عالم واقع نیز کاملاً مطابقت دارد. این یافته کلیدی در راستای جمله تاریخی و ماندگار مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) است که فرمودند: «با دستمال کثیف نمی شود شیشه را پاک کرد». درنهایت می توان با قاطعیت تصریح کرد که با کنترل فساد، حکمرانی خوب و مؤلفه های آن امکان پذیر است.
بررسی تطبیقی حقیقت عرش و کرسی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
205 - 232
حوزههای تخصصی:
در منظومیه هستی، دو حقیقت به نام عرش و کرسی وجود دارند که اندیشمندان درباریه آن ها به بحث و بررسی پرداخته اند که از جمله آن ها می توان به علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی اشاره کرد. این دو دیدگاه در بیان حقیقت عرش و کرسی دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. حال، با توجه به این مطلب که قرآن، عرفان و برهان جدای از یکدیگر نیستند و درعین حال تفسیر ارائه شده از عرش و کرسی در مکتب ابن عربی با تفسیر علامه طباطبایی از عرش و کرسی ظاهراً متفاوت است، بنابراین ضرورت ایجاب می کرد که تحقیقی در این زمینه نگاشته شود و ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر این است که حقیقت عرش و کرسی و جایگاه آن ها را با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی و به صورت تطبیقی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی مورد بحث و واکاوی قرار دهد. علامه عرش و کرسی را حقیقت واحدی می داند که دارای اجمال و تفصیل می باشد. این حقایق در عالم عقول قرار دارند و حاملینی دارند که آن ها را در دنیا و آخرت حمل می کنند و این عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است، اما از دیدگاه مکتب ابن عربی عرش صورت دایره ای است که در آغاز عالم مثال شکل می گیرد. این عرش همان عرش رحمان است که آسمان بهشت است و با بقیه اقسام عرش تفاوت دارد و کرسی هم که زمین بهشت است در درون این عرش قرار دارد. از طرف دیگر این عرش را چهار نفر حمل می کنند و با عرش محمول در قیامت که هشت نفر آن را حمل می کنند تفاوت دارد. اهم دستاوردهای تحقیق را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد: ۱. عرش و کرسی دو حقیقت مجزای از یکدیگر هستند و از مراتب علم فعلی خداوند به شمار می آیند. ۲. حاملان چهارگانه بالأصاله مربوط به کرسی هستند و به اعتبار کرسی به عرش نسبت داده می شوند. ۳. مطابق با روایات، برخی از انسان های کامل هم ممکن است جزو حاملان عرش محسوب شوند. ۴. اطلاق فلک اطلس و فلک الافلاک بر عرش که مطابق با یافته های هیئت بطلمیوسی است، نادرست می باشد. ۵. عرش حقیقتی واحد است که شئون متعدد دارد و اوصافی چون عظیم، کریم و مجید وصف عرش محسوب می شوند، نه از اقسام عرش. ۶. مطابق ظاهر روایات، عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است.
سرمقاله: نگاهی به شخصیت قرآنی حافظ
حوزههای تخصصی:
خواجه شمس الدین محمّد شیرازی مشهور به «حافظ» از ادیبان و شاعران شیعه در قرن هشتم هجری است. وی که بر علوم مختلف دینی تسلّط داشت، در شیراز از محضر عالمان زمانه خود خوشه چینی کرد؛ امّا غزلیات و مکتب و تسلّط شعری و ادیبانه اش بر سایر شؤون و زوایای علمی و شخصیّتی وی سایه افکنده است. با این حال او در زمانه خویش و پس از آن، تنها با یک عنوان به شهرت رسید و تخلّص شعری ای که برای خویش برگزیده نیز «حافظ» است. به راستی که او حافظ قرآن بود و روشن است که این توانمندی را ارزشمندترین ویژگی خود می دانست.
بررسی تاریخی و ساختاری زیبایی شناسی تشبیه تمثیل از دیدگاه دانشمندان و پیشگامان بلاغت از قدامة بن جعفر تا سکاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: این مقاله به بررسی تاریخی و ساختاری زیبایی شناسی تشبیه تمثیل از دیدگاه دانشمندان و پیشگامان بلاغت، از قدامه بن جعفر تا سکاکی، می پردازد و در صدد تبیین دیدگاه های مختلف دانشمندان علم بلاغت از زمان قدامه تا سکاکی و بررسی تفاوت تشبیه تمثیل با دیگر عناصر بلاغی است. تشبیه به عنوان یک ابزار بلاغی اقسام و انواع مختلفی دارد و بر اساس چهار رکن خود با عنوان های مختلفی نام گذاری شده است. یکی از تقسیم بندی های تشبیه بر اساس وجه شبه است که شامل «تشبیه تمثیل» و «تشبیه غیر تمثیل» می شود. تشبیه تمثیل در علم بلاغت به عنوان ابزاری ادبی برای بیان مفاهیم پیچیده از طریق مقایسه آنها با مثال ها یا داستان های ساده و ملموس استفاده می شود. این روش به مخاطب کمک می کند تا مفهوم اصلی را با استفاده از تصویر سازی ذهنی درک کند. ساختار تشبیه تمثیل این گونه است که وجه شبه آن آشکار نیست و هیئت یا حالتی است که از ترکیب چند چیز با هم به وجود می آید، همچنین تأویل پذیر است و به راحتی شناخته نمی شود، در حالی که، در تشبیه غیر تمثیل، وجه شبه واضح و آشکار است و نیازی به تأویل ندارد. اهل بلاغت در تعریف و تفسیر آن اختلاف نظر دارند و اغلب میان این نوع تشبیه با اصطلاحات دیگر مانند استعاره تمثیلیه، تشبیه مرکب و ارسال المثل تمایزی قائل نیستند.روش شناسی: روش این مقاله ترکیبی از توصیف، تحلیل و مقایسه دیدگاه های دانشمندان بلاغت درباره تشبیه تمثیل با بهره گیری از منابع اصلی و کتاب های بلاغی قدیم است. در این مقاله، به بررسی و توصیف و تحلیل دیدگاه های مختلف دانشمندان بلاغت، از جمله قدامه بن جعفر، أبو هلال عسکری، ابن رشیق قیروانی، عبدالقاهر جرجانی و سکاکی درباره تشبیه تمثیل پرداخته می شود. سپس، نویسنده به مقایسه و تحلیل تفاوت ها و شباهت ها میان دیدگاه های دانشمندان مختلف درباره تشبیه تمثیل می پردازد. گفتنی است که در این نوشتار از روش تاریخی استفاده شده، به این معنا که سیر تحول و تطور مفهوم تشبیه تمثیل از زمان قدامه بن جعفر تا سکاکی بررسی شده است. این روش به نویسنده کمک کرده است تا تغییرات و تحولات را در تعریف و کاربرد تشبیه تمثیل طی تاریخ بلاغت عربی دنبال کند و درباره ارزش بلاغی و هنری تشبیه تمثیل به نتیجه برسد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که قدامه بن جعفر در کتاب نقد الشعر عنوان واضحی به تشبیه تمثیل اختصاص نداده، اما تمثیل را یکی از صفات «ائتلاف اللفظ والمعنی» معرفی کرده و آن را با کنایه و استعاره قابل انطباق دانسته است .أبو هلال عسکری تمثیل را شبیه به تعریف قدامه دانسته و آن را با کنایه و استعاره در هم آمیخته است. او، در مبحث تشبیه، وجه سوم تشبیه را خارج کردن امر غیر بدیهی به صورت بدیهی بیان کرده است که با تعریف تشبیه تمثیل برابری می کند .ابن رشیق قیروانی تمثیل را زیر شاخه استعاره به شمار آورده و آن را با مماثله یکی دانسته است. او از تمثیل در شعر و احادیث نبوی استفاده کرده و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخته است .عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو نوع تمثیل و غیر تمثیل تقسیم کرده و مرز آن ها را مشخص کرده است. از دید او، تشبیه تمثیل نیازمند تأویل است و وجه شبه آن آشکار نیست. او تأویل را به عنوان روشی برای درک تشبیه تمثیل معرفی کرده است .سکاکی تشبیه تمثیل را تشبیهی با وجه شبه غیر حقیقی و منتزع از چندین امور دانسته است و با جرجانی در مورد شرایط وجه شبه اختلاف نظر دارد. او تأویل را در تشبیه تمثیل ضروری نمی داند و بر مرکب بودن وجه شبه تأکید می کند.بحث و نتایج: تشبیه تمثیل نوعی تشبیه است که وجه شبه در آن از چندین امر منتزع و به راحتی شناخته نمی شود. دانشمندان بلاغت درباره آن اختلاف نظر دارند که مهم ترین نکته اختلافی میان جرجانی و سکاکی است. عالمان بلاغت گاهی اوقات میان تشبیه تمثیل با سایر فنون بلاغی، از جمله تشبیه مرکب و استعاره تمثیلیه و ارسال المثل تفاوتی قائل نمی شوند که در این مقاله به ماهیت تشبیه تمثیل پرداخته شده و اختلاف نظر دانشمندان درباره آن تحلیل شده است. همچنین تفاوت تشبیه تمثیل با تشبیه مرکب و استعاره تمثیلیه و ارسال المثل نیز بررسی شده است. نتیجهٔ به دست آمده حاکی از آن است که هر چند در تعریف و شرایط تشبیه تمثیل اختلاف نظرهایی میان عالمان بلاغت وجود دارد، اما همه آنان بر ارزش بلاغی و هنری این فن تأکید کرده اند. تشبیه تمثیل میان عالمان قدیم بلاغت مفهومی عام داشته و بر بسیاری از صور بیانی مانند استعاره تمثیلیه، مماثله، کنایه، تشبیه مرکب و ارسال المثل اطلاق شده است. قدامه بن جعفر اولین کسی بود که تشبیه تمثیل را تعریف و تمثیل را مخالف تشبیه به شمار آورد. ابن رشیق تمثیل را نوعی استعاره به شمار آورد و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخت. جرجانی در تشبیه تمثیل به تأویل پذیر بودن وجه شبه و عقلی غیر غریزی تأکید دارد، درحالی که سکاکی بر مرکب و غیر حقیقی بودن وجه شبه تأکید می کند. هر تمثیلی که نزد جمهور از جمله جرجانی تمثیل است، نزد سکاکی تمثیل نیست. میان مذهب سکاکی و جمهور نسبت عموم و خصوص وجود دارد. جرجانی استعاره تمثیلیه را جزئی از تمثیل می داند و میان آنها تفاوتی نمی گذارد، درحالی که سکاکی تشبیه تمثیل را فقط زمانی مَثَل می داند که به روش استعاره باشد .این مقاله نشان می دهد که تشبیه تمثیل از نظر بلاغی و هنری ارزش بالایی دارد و تأثیر عمیقی بر مخاطب می گذارد.
چالش اهل قلم و اهل شمشیر در تواریخ محلی عهد ایلخانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
169 - 196
حوزههای تخصصی:
کی از مسائل تأثیرگذار در اداره جامعه و حکومت در ایران دوران اسلامی، رقابت میان اصحاب دیوان و امرای نظامی است. در دوره مغول، با ورود اشراف و امرای مغول به ایران، این رقابت ابعاد گسترده تری پیدا کرد. فرمانروایان مغول که برای ماندگاری نیازمند اشرافیت نظامی بودند، به دلیل اقتضائات مملکت داری، به تجربه و دانش دیوان سالاران نیز نیاز پیدا کردند. این امر، سبب شد وضعیت پیچیده ای در مناسبات این دو گروه و کارکرد سیاسی آنها پدید آید. این موضوع، مورد توجه محلی نگاران دوره ایلخانی نیز قرار گرفته است.
مقاله حاضر، می کوشد با رویکرد وصفی تحلیلی به بررسی این موضوع بپردازد. بر پایه یافته های این پژوهش، محلی نگاران دوره ایلخانی با پرداختن به مقولاتی همچون: خشونت و شدت عمل اهل شمشیر، سعایت و حسادت مقامات نسبت به یکدیگر، سوءتدبیر و گاه ناکارآمدی دیوان سالاران، چگونگی اثرگذاری هر دو طیف در امر جانشینی و مسائلی ازاین دست، تقابل میان این دو گروه را روایت کرده اند.
بداء؛ پاسخ به شبهات دکتر ناصر القفاری و آثار فردی و اجتماعی اعتقاد به آن
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۳۴۲-۳۰۹
حوزههای تخصصی:
بداء از اعتقادات مهم شیعه است و مورد شبهات زیادی خصوصاً از اهل سنت و وهابیت از جمله دکتر قفاری قرار گرفته که شبهاتش ناشی از قیاس خدا به انسان در منشأ بداء و استناد به احادیث ضعیف یا عدم درک درست احادیث بداء است و باید با بررسی دقیق آیات و روایات این باب به شبهات وی پاسخ داده شود. بداء تغییری است که در مراحل فعل الهی صورت می گیرد. فعل الهی برای ایجاد اشیاء، دارای هفت مرحله مشیّت، اراده، قدر، قضاء، اذن، کتاب و اجل است. این مراحل قبل از عینیت پیدا کردن اشیاء است. تغییر در هر کدام از این مراحل، بداء نامیده می شود که مسبوق به علم الهی است؛ زیرا مشیت، اراده و سایر افعال الهی مسبوق به علم ازلی خداوند هستند؛ بنابراین، بداء از روی علم و در نهایت حکمت انجام می گیرد و اثرات تربیتی بسیاری بر نگرش و اعمال انسان دارد؛ زیرا اثبات می کند دست خداوند همواره باز است هرچه را بخواهد، می تواند ایجاد کند، تغییر دهد و یا از بین ببرد؛ همچنین اعمال انسان در سرنوشتش تأثیر دارد؛ لذا اعتقاد به بداء در ایجاد روحیه امید و تلاش، رفع یأس و ناامیدی و جلوگیری از اطمینان صد در صد به تداوم وضع موجود تأثیر چشم گیری دارد.
ارزیابی تفسیرپژوهی زندگانی حضرت یوسف علیه السلام در منابع شیعه و اهل سنت
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۷۶-۲۴۷
حوزههای تخصصی:
این تحقیق درصدد پاسخگویی به این مسئله است که داستان حضرت یوسف علیه السلام در منابع فریقین چگونه قابل ارزیابی است. یافته های پژوهشی این تحقیق حاکی از آن است که سوره یوسف، احسن القصص قرآنی، از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. برخی از تفاسیر و روایاتی که در اهم منابع امامیه و اهل تسنن پیرامون تفسیر این سوره و ترسیم سیمای عصمت این پیامبر الهی علیه السلام آمده، آمیخته با اسرائیلیات و در تعارض آشکار با مبانی اعتقادی- خصوصاً امامیه، است. منشأ غالب این تفاسیر در منابع اهل تسنن، برگرفته از مباحث تورات است که در تفاسیر طبری و الدر المنثور کاملاً مشهود است. آنچه در روایات شیعی نیز از این انحرافات آمده، بدون هیچ گونه توضیحی، تکرار روایات منابع اهل تسنن است. بررسی توصیفی- تحلیلی منابع تفسیری- حدیثی فریقین از شرح حال حضرت یوسف علیه السلام و تحلیل و نقد روایات منافی عصمت ایشان، از یک سو نادرستی این اقوال را آشکار و از سویی دیگر سیمای واقعی و الهی آن حضرت علیه السلام را بر اساس مبانی و نصوص قرآنی و احادیث صحیح، ترسیم می کند.
بررسی نوین تعریفات علم اصول فقه
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 72
حوزههای تخصصی:
تعریف علم اصول از دیرباز جزء مسائل چالشی در میان اصولیان بوده و یافتن تعریفی یکسان و مورد اجماع، امری دشوار است. در جستار حاضر تعاریف ذکر شده از علم اصول با رویکرد تحلیلی و انتقادی مورد بازخوانی قرارگرفته است. در همین راستا، دیدگاه های گوناگون در تعریف علم اصول ارزیابی شده، نقاط قوت و ضعف هر یک نمایان گردیده است. با بررسی های صورت گرفته تعریف مشهور و متأخران از میان معیارهای ارائه شده برای علم اصول تنها معیار جامعیت و مانعیت و عدم شمول نسبت به قواعد فقهی را مدنظر خویش قرار داده و از معیار هایی مانند اتقان و یکدست بودن و عدم تسامح در ارائه تعریف؛ غفلت نموده اند. از برآیند تحقیق کنونی حاصل به عمل آمد که تعریف مشهور افزون بر اشکالاتی چون تسامح، عدم اتقان و تأثیرپذیری از اصول اهل سنت؛ در صحت استناد آن به مشهور نیز تردید وجود دارد. ازاین رو به نظر می رسد تعریف قدماء از علم اصول جامع تمام معیارها و مصون از نقدهای مطرح شده است و در آن شاخصه توصیفی و گزارشی بودن نسبت به وضع موجود علم اصول، و نیز شاخصه توصیه ای بودن که درصدد ترسیم وضع مطلوبی برای علم اصول و تحقق اهداف آن است؛ به خوبی نمایان است.
مهارات الترجمة المباشرة بين العربية والفارسية "التلخيص" نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
117 - 136
حوزههای تخصصی:
تعدُّ الترجمه المباشره من المهارات القدیمه – الحدیثه. فالحاجه الملحّه إلیها، دفعتها لتکون مقدّمه على نظیراتها فی الأهمیه منذ الحرب العالمیّه الثانیه، کما أنها تحتوی على مهارات جمّه جعلتها تکون محطَّه اهتمام المعنیین بالترجمه المباشره، الأمر الذی یتطلّب الترکیز على إحدى هذه المهارات. وقد وجدنا مهاره التلخیص فی الترجمه بین العربیه والفارسیه، من أهم مهارات الترجمه بشقَّیها التحریری والمباشر. وجاء هذا البحث لیضع حلولًا لمعالجه وتذلیل المشاکل التی یواجهها المترجم فی الترجمه المباشره من الفارسیه إلى العربیه والعکس، مثل حل مشکله تأخیر الفعل فی الجمله الفارسیه المطوّله، التی قلَّما نواجه نظیرها فی الترجمه المباشره من العربیه إلى الفارسیه لوجود الفعل فی بدایه الجمله، وقلّما اهتم الباحثون فی مجال الترجمه الشفویه بین العربیه والفارسیه بهذه المهاره، فی حین أنَّ مهاره التلخیص فی الترجمه المباشره، أهمّ من نظیرتها التحریریه، لتوفّر عامل الزمان فی الأخیره، وانعدامه فی الأولى، فبات الاهتمام بها والتدریب علیها من أهمّ الضرورات الملحّه؛ لأنّها تؤتی ثمارها فی الوقت نفسه. وبما أنَّ الوقت الراهن عُرف بعصر ثوره المعلومات، فالعمل یتطلّب إنجاز المهام فوراً، لتحقیق الإنجازات السیاسیه، والأمنیه، والاقتصادیه. ومن خلال تقدیم نماذج وأمثله لعملیّه تلخیص کلام المتحدّث فی الترجمه المباشره، سنعتمد المنهج الوصفی التحلیلی، لإنجاز هذه المهمّه وتبیین الأسالیب التی یجب أن یتّبعها المترجمون فی الترجمه المباشره. ومن أهمّ النتائج التی توصّل إلیها البحث أن عملیه التلخیص تختلف عن الإیجاز والاختصار ولها دور کبیر فی الترجمه المباشره، ویجب أن تتمّ وفق الضوابط والتقنیات الموضوعه لها. وعلى المترجم المباشر أن یستفید من الأسالیب المختلفه للتلخیص بما فیها استخدام الأسماء المختصره، أو علائم الاختصار فی الأفعال والأسماء، واستعمال أسماء الإشاره إلى باقی أجزاء الجمله وغیرها من الأسالیب التی یختارها بعض المترجمین حسب تجربتهم الخاصّه أثناء الترجمه.
نقد و بررسی نظر فخر رازی در مورد هدف خلقت انسان با محوریت آیه 56 سوره ذاریات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
۱۴۲-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیه 56 سوره ذاریات هدف از خلقت جن و انس را عبادت خدا معرفی می کند. مسئله این پژوهش این است که عدلیه با استناد به این آیه، هدف خداوند از خلقت انسان را عبادت خدا می داند است. اما فخر رازی در تفسیر این آیه می گوید: چون خداوند کامل و بی نیاز است، هیچ هدفی از فعل خود ندارد، لذا «لام» در «لِیَعْبُدُون» لام عاقبت است و اگر هم لام غرض باشد، به معنای هدف حقیقی نیست و تنها دال بر هدف مجازی است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای به بررسی نظر فخر رازی می پردازیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که هدف خداوند به فعلش برمی گردد، یعنی خداوند جن و انس را خلق کرد تا با بندگی به رشد و تعالی برسند. مجازی بودن غرض نیز قابل قبول نیست، زیرا اصل بر حقیقی بودن معنای جمله است. در نتیجه تفسیر فخر رازی از آیه صحیح نیست و بر مبنای پیش فرض و مبنای کلامی او بوده است.