فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۰۴۱ تا ۱۹٬۰۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال سی ام آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۱۷۹)
116 - 120
حوزههای تخصصی:
اینکه تاریخ چیست و بر چه مبنایی اعتبار می یابد، از پرسش های بنیادین در فلسفه علم تاریخ است که پاسخ های بسیاری به خود دیده است و امروزه تا حد زیادی محققان حوزه تاریخ به توافق رسیده اند که اولاً تاریخ یک دانش، یعنی مجموعه آگاهی های منتظم در خصوص یک پدیده (دیسیپلین) است و ثانیاً مبتنی بر الگوی تعریف شده و قاعده مند یا به تعبیر درست تر دارای روش قابل دفاع است. استاد عاملی یکی از محققان این حوزه دانشی است که سهم بسزایی در معرفی تاریخ صدر اسلام با رویکرد سیره ای در مجامع علمی حوزوی داشته است، هرچند بر یافته ها و روش تحقیق او با رویکرد انتقادی می توان نگریست. در این مختصر، به اجمال قصه یک دیدار با ایشان و گفتگویی که در باب تاریخ پژوهی ایشان درگرفته بود، بیان می شود تا دغدغه های پژوهشگری وی با زبان ساده تری فهم گردد.
سیره عملی اجتماعی انبیاء در روابط اقتصادی از منظر قرآن
حوزههای تخصصی:
از آنجا که انسان دارای زندگی اجتماعی است و بر اساس نیازهایش باید در جمع زندگی کند، لذا نحوه تعاملات انسان با دیگران باید در دستور کار وی قرار گیرد. این چگونگی در آیین های مختلف و مکاتب گوناگون دارای ویژگی های خاص خود میباشد. و در هر جامعه ای بر اساس این تعاملات انجام میگیرد. در دین اسلام و در قرآن نیز دستوراتی برای این کار داده شده است که از جمله ی آنها میتوان اشاره کرد به رفتار و کرداری از انبیاء که خداوند متعال در قرآن ذکری از آنها را آورده است. این تعاملات نیز قابل تقسیم به بخشهای جزئی تری هستند که از جمله آنها روابط اقتصادی است نگارنده به تبیین هشت بخش از سیره انبیاء الهی در قرآن در این حوزه پرداخته است. بی تردید طرح برخورد انبیاء در این باره با دریافت هایی که از آیات قرآن می توان داشت، تأثیر بسیاری در روابط اجتماعی انسانها خواهد داشت چرا که آنان الگوی بشریت هستند و عوامل اقتصادی با اینکه خود مادی هستند، تأثیرات اخروی داشته و می تواند در سعادت انسان هم مؤثر باشد.
مسئله «امکان اخلاق» و وحدت گرایی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
325 - 347
حوزههای تخصصی:
مسئله «امکان اخلاق» در قرائت وحدت گرایانه عرفانی یکی از چالش های پیش روی متفکران حوزه نسبت اخلاق و عرفان است. یکی از نظریه های مهم در این حوزه، «ناسازگاری اخلاق با وحدت گرایی عرفانی» است، بدین معنا که این نگرش عرفانی اخلاق را ناممکن و بی معنا می سازد. در این نوشتار با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با ابتنای بر نگرش منطقی، ضمن تقریر مدعای قائلان به این نظریه، پیش فرض های آن ها درباره اخلاق و علت های ناسازگاری آن با وحدت گرایی عرفانی بررسی می شود. این پیش فرض ها را که درواقع، شرایط لازم کاربرد و اطلاق اخلاق اند، می توان تحت مقولات هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی تحلیل کرد: از حیث هستی شناختی اخلاق مستلزم کثرت اندیشی و قول به اصالت و واقعیت تمایزات میان امور مختلف است؛ از حیث انسان شناختی اخلاق مستلزم اثبات هویت های فردی مستقل است و بر اساس آن غیریت میان «خود» و «دیگری» شکل می گیرد و این امر برای ایجاد رابطه اخلاقی ضروری است و از حیث ارزش شناختی از مقوّمات تفکر و زبان اخلاقی، اعتبار مقولات ارزشی و هنجاری متمایز مانند خیر و شر، خوب و بد یا درست و نادرست است. به ادعای صاحبان این نظریه از لوازم منطقی وحدت گرایی عرفانی، نفی واقعیت تمایزات میان موجودات، انکار غیریت میان خود و دیگری و بی معنایی خیر و شر است و این امور در تضاد با پیش فرض های مذکور است و درنتیجه، شرایط کاربرد اخلاق را از میان می برد.
چگونگی شهادت فرزند کوچک امام حسین علیه السلام
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹
97 - 112
حوزههای تخصصی:
تیر خوردن نوزاد امام حسین در واقعه طف از زبان راویان در مقاتل نخستین به شکل های گوناگون گزارش شده است. فلسفه حضور این نوزاد در خط مقدم جنگ، هویت قاتل کودک و چگونگی کشته شدنش همواره مورد توجه شیعیان بوده است. این پژوهش با تحلیل تاریخی به دنبال پاسخ به این پرسش است که ماجرای کشته شدن نوزاد امام حسین چگونه بوده است؟ این نوزاد شیرخوار که از قرن ششم به نام علی اصغر معروف شده، در روز عاشورا با اصابت تیر از سوی شخصی ناشناس احتمالاً از قبیله بنی اسد به قتل رسیده است. چگونگی شهادت نوزاد و هویت قاتل در مقاتل نخستین و منابع متأخر متفاوت است. در مقاتل نخستین، دیدار امام با نوزاد تازه متولد شده، اظهار دلتنگی و وداع با فرزند خردسال ذکر شده است اما درخواست آب برای نوزاد در قرون بعد به ماجرا افزوده شده است. همچنین در منابع متأخر بدون ذکر سندی نام قاتل حرمله بن کاهل اسدی ذکر شده است. خبر ماورایی پاشیدن خون کودک به سوی آسمان و برنگشتن آن نیز اولین بار در قرن چهارم از راوی نامشخص ذکر شده و به تدریج در مقاتل قرون بعدی تفصیل یافته است.
امکان تغییر شکل شیاطین جن بر پایه برداشت از قرآن و حدیث
حوزههای تخصصی:
گزارش مکرّر قرآن و جوامع روایی از میزان اثرگذاری و شگردهای شیاطین جن در گمراه سازی انسان، پرداختن به این موضوع را ضروری می کند. دوری از معارف مرتبط با این حوزه، زمینه اثرپذیری از شیاطین را کاهش نمی دهد بلکه می تواند به افزایش آن منجر شود. نوشتار حاضر، تحلیل شماری از روایات معتبر را درباره «قدرت تغییر شکلِ شیطان ها» به عهده دارد. ریشه یابیِ برخی از حوادث مانند هم جنس گرایی قوم حضرت لوط علیه السلام، انحراف خلافت بعد پیامبر| و داوری منصفانه درباره «تجرّد» و «عدم تجرّد» جن در گرو تحلیلِ درست این قدرت است. عدّه ای، آشکارشدن جن و به ویژه شیطان ها با شمایل گونه گون را به معنای دگرگونی ظاهری دانسته و برخی آن را به تصرّف در اِدراک انسان تأویل کرده اند. فرضیه این پژوهش، اثبات امکان تغییر شکلِ شیاطین و وقوع خارجیِ آن است. به همین منظور در گام اوّل نوشتار، «گستره»، «محدودیت» و «سه فرضیه در کیفیتِ» آشکار شدن با شکل های گوناگون، تحلیل می شود. گام دوم هم به گزارش وقوع عینی تغییر شکل می پردازد. جامعیت نوشتار حاضر و فرضیه های مطرح شده در کیفیت تغییر شکل شیطان ها، از نوآوری های آن است.
موانع پیشرفت معنوی از دیدگاه صحیفه سجّادیه
حوزههای تخصصی:
رشد انسان و تکامل او به ویژه در دنیای کنونی، نیازمند برنامه است. شایسته است که در این برنامه افزون بر یادکرد نیازها و روش رسیدن به آن، موانع و محدودیت ها نیز ذکر شود. پژوهش کنونی بخشی از این موانع را در صحیفه سجّادیه شناسایی می کند. شناخت موانع معنوی رشد، تلاشی برای رسیدن به الگوی سبک زندگی اسلامی است. تبیین نگرش اهل بیت به موضوع پیشرفت و زمینه سازی برای استواری پایه های رشد جامعه از بهره های این تحقیق خواهد بود. تاکنون نگاشته ای که به تبیین موانع پیشرفت معنوی انسان از دیدگاه صحیفه سجّادیه بپردازد، دیده نشد. نگاشته کنونی که می توان آن را «موانع پیشرفت اخلاقی ...» نیز نامید، فهرستی از موانع را در ده بخش ارائه می-کند
عناصر نقاشی در دیوان "مایفوق الوصف"سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.
توتیایی از خاک پا (اهمیت قدمگاه های منسوب به اولیا از زاویه کلامی، عرفانی و ادبی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
در سرزمین های اسلامی، آثار و ابنیه ای وجود دارد که تاریخ با عظمتی را در خود جای داده است. حفظ و حراست از این آثار و نشانه ها بسیار ضروری است. اهمیت برخی از این ابنیه و آثار، به دلیل حضور و قدم گذاشتن برخی از اولیای دین است. این پژوهش، با محور قرار دادن اهمیت قدمگاه ها و مقامات منسوب به اولیای دین، مسئله را از زاویه کلامی، عرفانی و ادبی، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در طول تاریخ اسلام و حتی قبل از اسلام، توجه به قدمگاه و مقامات اولیا در اندیشه بشری وجود داشته و آیات قرآن بر این اندیشه مُهر تأیید زده است. توجه به مقام ابراهیم7 در قرآن و دستور به نماز خواندن در آن مکان، در همین راستاست. در آموزه های روایی نیز این توجه در قالب اهمیت نماز خواندن در مقامات موجود در مسجد کوفه، به خوبی دیده می شود. اهمیت جای پایِ محبوب در ادبیات عرفانی نیز نمود وسیعی داشته و بسیاری از شعرا از تعبیر «خاک پایت را توتیای چشمم خواهم ساخت» استفاده کرده اند. طبیعی است که این نگاه می تواند پاسخی محکم به دیدگاه دُگم و متحجرانه وهابیت در موضوع تبرک به آثار و ابنیه دینی و تقدس آنها باشد.
نقش فطرت در جاودانگی آموزه های تربیتی قرآن
حوزههای تخصصی:
فطرت انسان نوعی از خلقت اوست که منشأ بینش ها و گرایش های متعالی است. با توجه به این نوع از آفرینش است که انسان آمادگی پذیرش تربیت و شکل گیری صفات مختلف را دارد. کمال طلبی، زیبایی گرایی، زیان گریزی و ... از جمله فطریات انسان به شمار می آیند که نقش مستقیم در تربیت انسان دارند. قرآن به عنوان کتابی جاودانه با آموزه های اعتقادی، اخلاقی، تربیتی و ...، متناسب با هر یک از این امور فطری، مبانی، آموزه ها و روش های تربیتی ارائه کرده و اهدافی را دنبال می کند. از آنجا که امور فطری بنابر حکم عقل و نیز تصریح آیات قرآن، جاودانه و تغییر ناپذیرند، آموزه های تربیتی قرآن نیز همیشگی و برای هر زمان و مکانی قابل استفاده، بلکه حجت است. آنچه قرآن به عنوان مبانی و اصول تربیت بر می شمارد و آنچه به عنوان ضوابط و روش های تربیت توصیه می کند و ساحت ها و قلمروی که برای آن تعیین می کند و نیز اهدافی که برای تربیت ترسیم می نماید، برای بشر امروز و هر زمان دیگر، الگویی تربیتی را تدوین می کند که سعادت دنیا و آخرتش را به دنبال دارد.
بررسی تأثیرپذیری سید مصطفی حسینی طباطبایی از اهل تسنن
حوزههای تخصصی:
سیّد مصطفی حسینی طباطبائی متولد سال 1314 است. او یکی از قرآنیان شیعه است؛ قرآنیان کسانی هستند که به انکار افراطی احادیث می پردازند. وی به نقد برخی مبانی شیعه می پردازند که بیانگر متأثر بودن او از اهل تسنن است. ایشان مسائلی مانند: توسل به اهل بیت& و زیارت اهل بیت& را صحیح نمی داند. برخی اعیاد و مناسبتهای شیعی مانند: تولد و شهادت اهل بیت& را ساخته ی مردم می داند. او فقط عید فطر و عید اضحی(قربان) را عید اسلام می داند. وی به فقه اهل تسنن عمل می کند و برخی کتابهای او در عربستان منتشر شده است و برخی وب سایتها متعلق به عربستان و اهل تسنن به نشر الکترونیکی آثار او می پردازند. همه ی موارد ذکر شده بیانگر تأثیر پذیری مصطفی حسینی طباطبایی از اهل تسنن می باشد.
نقد دیدگاه ابن تیمیه در باب تقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
147 - 170
حوزههای تخصصی:
در سنجشِ دو اثر ابن تیمیه، یعنی کتاب منهاج ا لسنه با الفتاوی الکبری تهافتی یافت می شود؛ ابن تیمیه در منهاج السنه، تقیه را از اصول عقاید شیعه و مختص به آنان دانسته است. آن گاه آن را با دروغ و نفاق یکی دانسته و بر آن شده که اصول شیعه قابل اعتماد نیست، این در حالی است که همو در الفتاوی الکبری هم دروغ مصلحتی و هم تقیه اکراهی را تجویز نموده است و این تناقضی است گویا که قابل انکار نیست. در مورد تقیه، کلیت ناروا بودن دروغ ثابت نیست، چون دروغ مصلحتی-چنان که وی گفته- جایز است و تقیه از این نوع است؛ و نیز، یکی دانستن نفاق با تقیه، خطا است، چرا که اولی اظهار ایمان و پنهان کردن کفر است، در صورتی که تقیه خلاف آن است. افزون بر این، مطالب منهاج السنه با آیات وحیانی نیز ناسازگار بوده و در تناقض است. آیات کریمه به صراحت یا به طور ضمنی یا به صورت گزارشی، جواز تقیه را بیان کرده و کلمات مفسرین اهل سنت نیز بیانگر همین واقعیت است و این نشان می دهد که تقیه مختص به شیعه نبوده و عموم مسلمانان بلکه همه عقلا آن را پذیرفته و به کار بسته اند.
تحلیل نظریه «صدور فلسفی» و «ابداع کلامی» پیرامون تفسیر «خلقت» در پرتو قاعده «معطی الشّیء لا یکون فاقداً له»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
29 - 56
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در زمینه هستی شناسی و به ویژه درباره موضوع خداشناسی، تبیین چگونگی صدور کثرات از واحد یا همان «خلقت» و پیدایش موجودات است. در پاسخ به این مسئله بنیادین، عرفا، فلاسفه و متکلمین مسلمان، نظریات و تفاسیر متعدد و متنوعی را به میان آورده اند که در مواردی کاملاً متفاوت و بلکه متعارض با یکدیگر بوده است. صرف نظر از نظریه عرفا که تحت عنوان «تجلی» یا «ظهور» مطرح شده و البته خارج از بحث ماست، فلاسفه به «نظریه صدور» یا «فیض» قائل شده، و متکلمان نیز «نظریه ابداع» یا همان «خلق از عدم» را ارائه داده اند. در این بین، یکی از قواعد عقلی و فلسفی که با دو نظریه اخیر ارتباطی وثیق دارد در حدّی که پذیرش یا ردّ آن تأثیر مستقیم در اخذ نظریاتِ مربوط به خلقت بر جای می گذارد، قاعده «معطی الشّیء لا یکون فاقداً له» می باشد. ازهمین رو، مسئله نوشتار حاضر عبارت است از بررسی صحّت یا نادرستی قاعده فوق و همچنین تبیین ربط آن با دو نظریه «صدور» و «ابداع» در تفسیر خلقت. در این تحقیق، ابتدا قاعده «معطی الشیء...» به مثابه مبنای عقلی نظریه صدور در نظر گرفته شده، و در گام بعدی برای اثبات آن سه دلیل اقامه گشته است. در ادامه، نظرات مخالفین قاعده مزبور، طرح و سپس یک به یک نقد و ردّ شده و نهایتاً با تکیه بر درستی و اتقان این قاعده، «نظریه فیض فلسفی» اثبات، و «نظریه ابداع کلامی» مورد مناقشه و ابطال واقع گردیده است.
عاطفه گرایی در مکتب اخلاق مولوی با محوریت اخلاق مراقبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
212 - 231
حوزههای تخصصی:
هر بار که در اقیانوس عمیق اندیشه مولوی غور می کنیم، وجهی نو در مقابل دیدگانمان ظاهر می شود که گویی اولین باری است که با چنین تفکری آشنا می شویم اما، این بار تحیر، افزون تر است چراکه، مکتب اخلاقی جدیدی که با نام اخلاق مراقبت، در قرن نوزده و بیست میلادی با پیشر فت های روان شناختی و روان کاوی انسان در اروپا مطرح است، مولوی قرن ها قبل بدان دست یافته و موشکافانه و البته جامع تر آن را طرح می نماید و همین یک نکته برای توجیه اعجازآمیز بودن مکتب اخلاقی وی، که هنوز هم سرمشق آموزه های اخلاقی است، کفایت می کند. یکی از رهیافت های اخلاق مراقبت[1]، عاطفه گرایی است که در این مقال، نحوه طرح آن در آثار مولوی، با برجسته سازی این نکته که عاطفه گرایی اخلاقی مولوی با خدا آغاز و به خدا می انجامد، مورد تعمق قرار گرفته حال آن که، مبنای عاطفه در مکتب اخلاقی غربی، بر عاطفه مخلوق متکی است، جای تامل دارد.
جلوه هایی از پژوهش و عمل در نگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
316 - 325
حوزههای تخصصی:
تامل در اندیشه های مولوی و تعمق در ژرفای آن برای پژوهشگرعرفانی، هرزمان نو می شود وآفرینش تازه ای ازآن دریافت می گردد. در دوره معاصر پژوهش کاربردی مورد توجه بسیار است و این موضوع هم در نگاهی به مثنوی قابل کشف است. نگارنده در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، پیرامون اندیشه های عرفانی در عملگرایی بحث می شود. ضمن بیان مقدمه ای در معرفی مولانا، جلوه هایی از اندیشه ها ونظریه های جاودان وی در عمل گرایی، نشان داده می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد آنچه امروز غرب و نظریه پردازان آن ها به عنوان عملگرایی بر زبان می رانند و از آن بحث می کنند در فرهنگ و ادب ایرانی به طور عملی راه خود را پیموده است. مولانا بیماری و رنج های و ناکامی های انسانی را بسیار دقیق درک کرده و می دانسته است علاقه و باور انسانی وحتی نسل حاضردر همین آموزه هایی است که با عمل سازگار است.
تعلیم ناخودآگاه در قصه های مثنوی(با نگاهی به حکایت های شرح سروری بر دفتر چهارم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
از جمله شیوه های مؤثر ارتباط با ناخودآگاه مخاطب در متون عرفانی به منظور القای بهتر آموزه های عارفانه، استفاده از تمثیل و استعاره است که در این ساحت، می توان با ابعاد ژرف تری از روان آدمی ارتباط برقرار کرد و به شکلی غیرمستقیم تأثیر فراوانی در امر آموزش افراد گذاشت. این روش، از جمله روش های مشترک میان تکنیک های روانشناسانه مدرن و متون تعلیمی صوفیانه ادب فارسی است. تمثیل، استعاره و کهن الگوها که بخش مهمی از ژرف ساخت متن های ادبی عارفانه را تشکیل می دهد، باوجود تعاریف کمابیش مشخصی که از آنها، از سوی یونگ و برخی روانشناسان دیگر ارائه شده است، برای مخاطبان آشناست، اما هنوز ماهیت این بخش از روان آدمی و ارتباط آن با پیش زمینه های فرهنگی و قومی و عصبی انسان جای بحث فراوانی دارد و بکارگیری آن ها در قصه های عرفانی و آثار کلاسیک ادبی و تشریح و واکاوی آن ها می تواند این شگردها را تفسیر کند. مثنوی، مهم ترین متن ادب فارسی در استفاده از این شگردهاست که مولانا عمیق ترین موضوعات حکمی و عارفانه را در قالب تمثیل های ساده و پیچیده طرح و ارائه می کند. شرح سروری، یکی از شروح مفصل بر مثنوی است که شارح خود نیز به آوردن حکایاتی در ایضاح و اثبات آموزه های مثنوی می پردازد. در این پژوهش با تحلیل برخی از تمثیلات مثنوی و حکایت های شرح سروری به معرفی و تبیین زوایایی از تفکرات و حوزه های تعلیمی مولانا از این منظر پرداخته و دریافته می شود که بسیاری از فنون روش های روان درمانگرانه امروزین در قصه ها و تمثیل های مثنوی جریان دارد.
جستاری در رابطه خصلت های منش و موقعیت ها: تحلیل انتقادی پاسخ میلر به اعتراضات موقعیت گرایان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
24 - 46
حوزههای تخصصی:
در برابر دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا که بر وجود خصلت های استوار منش در افراد تأکید دارند ، موقعیت گرا ها با ابتنا بر یافته های روان شناسان اجتماعی دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا را مبنی بر وجود خصلت های منش ، نادرست شمرده و مدعی اند چنین خصلت هایی تنها حاصل تصورات نادرست و ساده ای هستند که واقعا وجود ندارند. ابتنای مدعیات موقعیت گرایانی چون هارمن ، دوریس و فلاناگان بر شواهد و واقعیت های تجربی روان شناسان اجتماعی ، مسئله ای جدّی برای فضیلت گراها به شمار می رود. در واکنش به موقعیت گراها افراد مختلفی از جمله کریستین میلر تلاش کرده اند تا از خصلت های منش دفاع کنند. مقاله حاضر ضمن تلاش برای بیان دقیقی از مسئله موقعیت گرایان ، ابتدا به مرور پاسخ های میلر و سپس نقد و ارزیابی مواضع موقعیت گرایان و میلر پرداخته است و حاصل این تلاش از تحلیل و نقد مواضع دو طرف دعوا ، ارائه دیدگاهی دو وجهی درباره خصلت های منش است. واقعیت اندیشه و عمل اخلاقی افراد نه تنها بر اساس موقعیت ها و نه تنها مبتنی بر خصلت های منش است، بلکه یک واحد دو وجهی خصلت۔موقعیت متعین کننده اندیشه و عمل اخلاقی افراد است.
بررسی تطبیقی دیدگاه «وحی غیرزبانی » از نگاه نصر حامد ابوزید و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
پرسش از ماهیت وحی و نحوۀ تحقق آن از دیرباز موردتوجه اندیشمندان مسلمان قرار داشته که دو دیدگاه عمده دربارۀ آن ارائه نموده اند: زبانی بودن وحی (دیدگاه مشهور) و غیر زبانی بودن وحی. در این جستار دیدگاه قرآن پژوهانی همچون نصر حامد ابوزید (قرآن پژوه مدرن) و صدرالمتألهین(قرآن پژوه سنتی) که به وحی «غیرزبانی» قائل هستند به نحو تحلیلی- تطبیقی بررسی میشود. هر دو اندیشمند، مبدأ وحی را الهی و فرا بشری می دانند، اما در رویکرد و روش تفاوتهایی دارند. ابوزید با رویکرد مطالعات زبانشناسی و هرمنوتیکی و با روشی تجربی به تبیین سرشت وحی میپردازد و بر این باور است که حقیقت خارجی وحی، از فرهنگ زمانه و تجربه پیامبر متأثر است و ایشان در نزول و ابلاغ وحی به مردم، نقش فاعلی دارد. وی فهم صحیح متن قرآن را تنها در پرتو شناخت صحیح از «تعامل وحی با واقعیت» ممکن می داند. در مقابل، مالصدرا با روشی عقلی، نقش پیامبر در تحقق وحی را تنها قابلی میداند، به این بیان که نفس پیامبر بر اثر نزاهت و پاکی به عالم عقل متصل شده و در مرحلۀ ابلاغ، معانی در مرتبه خیال (برای ایشان) تجسم یافته و بر زبان وحی جاری می شود؛ براین اساس، متن وحیانی به مقتضای جهان مادی به صورت حروف و کلمات ظاهر می شود.
اثربخشی نکوهش دنیاگرایی در تربیت افراد با محوریت تمثیلات کتاب کافی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
201 - 227
حوزههای تخصصی:
تربیت قرآن کریم، انبیاء و اولیاء مبتنی بر اصل مهم انسان ساز دنیاگریزی است.ائمه(ع) با نگرشی روان شناسانه و حکیمانه به دنیا، در قالب تمثیل هایی تصاویری زیبا و در عین حال هشداردهنده از آن به سالکان کوی ارائه می دهند که به راستی تحسین آمیز و تأمل برانگیز هستند. قطعاً این نوع نگرش تنها از معصومین(ع) ساخته است؛ زیرا تنها ایشان تربیت یافته مکتب الهی و صاحب سر خدایی می باشند. ائمه(ع) آنچنان دنیا را به نقد می کشند و زوایای نهفته آن را بر ملا می سازند که آدمی سخت به شگفت می آید. ایشان جهان را با همه بزرگی و پهناوری اش خرد و ناچیز می انگارد و با تعابیری حیرت آور از آن یاد می کنند. در توصیف و تبیین چهره پشت پرده آن، تمثیلاتی نیکو به کار می گیرند. از این رو پژوهش حاضر برای یافتن تمثیلات دنیاگریزی در لسان معصومین(ع)، کتاب «کافی» را محور پژوهش قرار دادند؛ زیرا کتاب «کافی» جامع ترین و معتبرترین کتاب روایی عالم تشیع می باشد.
بینامتنیت دعای چهارم صحیفه سجادیه و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
51 - 85
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کلام وحی و متنی جامع، از جمله متونی است که سایر متون دینی به گونه های مختلف با آن پیوند برقرار نموده و سرچشمه اقتباس برای متون دینی بوده است. صحیفه سجادیه که از آن تعبیر به «اخت القرآن» نموده اند، نیز از این قائده مستثنی نیست و مفاهیم و تعابیر قرآنی بسیار در آن تجلی یافته است. آیات قرآن چه به صراحت و چه به اشارت در فرازهای نورانی صحیفه نمود یافته و این موضوع، تأثیرپذیری از آیات و درک مفاهیم عمیق مفاهیم قرآنی را توسط امام سجّاد(ع) می رساند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بینامتنی قرآن و فرازهای ابتدایی دعای چهارم صحیفه سجادیه پرداخته و با روش توصیفی تطبیقی به این نتیجه دست یافت که پیوندی دوسویه و تنگاتنگ بین قرآن و کلام امام سجاد(ع) برقرار است. چنانکه صحیفه در قالب تناص اجترار و امتصاص و نیز بر اساس بینامتنی مضمونی و لفظی با قرآن رابطه ای استوار برقرار کرده و همچنین از تناص حوار در صحیفه پرهیز شده است.
تأثیر علم القرائات بر خوانش و فهم متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
9 - 23
حوزههای تخصصی:
اثر علم القرائات بر متون کهن بسیار مبرهن است و برای فهم درست متون و اشعار فارسی باید آشنایی کافی با قرآن داشت. ناآشنایی برخی پژوهش گران با علوم قرائات سبب شده تا گمان کنند قرائت و روایتی که در روزگار ما شایع است در روزگار پیشین، یعنی قرون طلایی علمی و ادبی اسلامی نیز رواج داشته است و همین کج فهمی عاملی است که به اصل متن آسیب جدی وارد می کند. جهل به علم القرائات سبب شده تا تقریباً بدون استثنا تمام منتقدان و پژوهندگان ادبی در فهم آیات قرآن که به نوعی با وزن شعر یا نوعی اختلاف قرائت در ارتباط است دچار کج فهمی متن شوند و به کلی یا از اصل مطمح نظر شاعر و نویسنده دور بیفتند و یا به نکته اصلی شعر پی نبرند و یا اشکال وزن شعر را به اجبار و ضرورت وزنی منتسب کنند حال آنکه در بسیاری موارد، عدول شاعر از روایت حفص از عاصم کوفی است که امر را بر نویسندگان مشتبه ساخته است.