فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۰۰۱ تا ۱۸٬۰۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تقطیع در لغت به معنای قطعه قطعه کردن و در اصطلاح اهل حدیث، نقل بخشی از روایت و ترک بخشی دیگر از آن است. این پدیده که از آغاز دوران نقل حدیث وجود داشت و با شروع تدوین جوامع موضوعی رواج بیشتری یافت، با عکس العمل های مثبت و منفی مواجه بوده و برخی آن را مجاز و برخی دیگر آن را برنتابیده اند؛ از جمله کسانی که در اثر حدیثی خود به تقطیع پرداخته، محدث نام آور، شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه است. تأثیرپذیری محدثان و فقیهان از این کتاب بر کسی پوشیده نیست. بررسی میزان فراوانی روایات تقطیع شده در این اثر حدیثی، علل و انگیزه های مؤلف برای تقطیع روایات و اینکه آثار این تقطیع ها چه بوده است، موضوعات و پرسش هایی است که در این پژوهش به آن ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق که اغلب با روش مقایسه روایات متحد با یکدیگر به دست آمده، نشان می دهد که از مجموع 5920 روایت موجود در این کتاب، حداقل 626 مورد روایت تقطیع شده وجود دارد که حدود 5/10درصد کل روایات را شامل می شود. اکتفا به موضع حاجت، تبویب موضوعی روایات، اختصار کتاب و عقیده یا فتوای خاص مؤلف، بخشی از علل و انگیزه های تقطیع روایت در این کتاب بوده است. همچنین از این میان مشخص شد که تقطیع در حدود 100 روایت که معادل 8/15درصد کل روایات تقطیع شده است، مخل معنای صحیح یا کامل می باشد.
خوانش سایه معنایی نامه امام علی به عثمان بن حنیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
361-386
حوزههای تخصصی:
در خوانش متن های نظام مند ادبی و از جمله نهج البلاغه ، خواننده با سویه هایی از قبیل سویه وزنی، آوایی و بلاغی روبه روست؛ نشانه هایی که با خوانش سایه معنایی، نشانه ها، سازواری ها، هماهنگی ها و ارتباطات پیدا و پنهان عناصر متن معلوم و مدلول های پیدا و ناپیدای این نشانه ها مشخص می شود. در این جستار بر اساس اصول نشانه شناسی و روش توصیفی تحلیلی، و با خوانش سایه معنایی، نامه چهل وپنجم نهج البلاغه(نامه امام به عثمان بن حنیف) بررسی و تحلیل شده است. دستاورد این تحقیق معلوم ساخته که در بافت و ساختار این نامه، حضور چشمگیر عناصر آوایی واژگان نقش بسزایی در برانگیختن و القای معنا به مخاطب ایفا کرده است. همچنین سایه معنی تکرار واکه هایی مانند «آ» و «ای» که سبب پیدایش نوعی هارمونی شده، بازتاب دهنده احساس درونی امام در برابر رفتار کارگزار حکومت است. بسامد فعل ماضی که از قطعیت گزاره ها و هشدارهای جدی امام حکایت دارد. با همراهی فعل مضارع توجه دادن به پیوند زمان و اندرز گرفتن از گذشته برای آینده را می رساند. سایه معنای کاربست تکنیک تزاحم تشبیه و استعاره، تناسبات تصویری که به پیوندهای درونی متن انجامیده از تأکید امیر مؤمنان R بر انگیزش حس تأمل مخاطب در رفتارها و رویدادها و اقناع وی است.
مستندات قرآنی محتوای دعای ندبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به توضیحات کلی در باره آیین های عبادی روز جمعه به ویژه دعای ندبه پرداخته، ده ها کتاب و مقاله و پایان نامه در باره دعای ندبه شناسانده، و 104 آیه را که با محتوای دعای ندبه ارتباط دارند، بر اساس کتاب توثیق دعاء الندبه فهرست کرده است.
تحقق «صلح جهانی» بر مبنای حکومت اسماء در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
183 - 200
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، در مقایسه با نگرش جامعه شناختی و حقوق بین الملل، نگاه متفاوتی به صلح جهانی شده است؛ حتی جنگ، نزاع و تخاصمات نیز دیگرگون نگریسته می شود. از منظر عارف، همه هستی جلوه گاه اسماء حق است؛ با عنایت به تقابل این اسماء، که تضادها و تزاحم ها را در جهان توجیه می کند، اولاً این پدیده ها به دیده غضب نگریسته نمی شوند؛ ثانیاً نگاه سِلم آمیز عارفِ مصلح اقتضا می کند که همان گونه که این کثرات ذیل اسم جامع «الله» جمع می شوند تضادها و نزاع های عالم انسانی را نیز به سمت صلح و وحدت سوق دهند. منشأ این صلح، درون عارف است که در مسیر ارشاد و دست گیری دیگران، وجه اجتماعی و جهانی می یابد. عرضه الگوهای آرمان شهری نشان می دهد تحقق چنین جوامعی همواره مطلوب بشر بوده و زعمای این آرمان شهرها اساساً به اوصاف عرفانی متصف اند یا صبغه عرفانی دارند. هر قدر رهبران جوامع نگاه و مناقب عرفانی، و تربیت مبتنی بر عرفان داشته باشند جامعه جهانی قرابت بیشتری با جهان آرام یا صلح جهانی خواهد داشت.
بررسی نقش فرهنگی زنان در عصر صفویه
حوزههای تخصصی:
با وجود نقش زنان در حفظ و انتقال فرهنگ (با توجّه به نقش مادری)، بررسی نقش زنان در حوزه های فرهنگی یکی از مغفولات تاریخی محسوب می شود. علاوه بر این گاهی برخی از تاریخ نگاران زندگی زنان در عصر صفویه را جزء تاریک ترین ادوار زندگی زنان در تاریخ ایران می دانند. این مطالعه که به صورت تحلیلی توصیفی صورت گرفته، به دنبال بررسی جایگاه زنان در فعّالیّت های فرهنگی در این عصر می باشد. نتایج مطالعات که بر اساس منابع دست اول تاریخ و سفرنامه سیاحان صورت گرفته است حضور گسترده زنان را در عرصه های فرهنگی نشان می دهد. این زنان که اغلب از خانواده های روحانیون، طبقات بالا و گاهی خانواده های متوسط هستند در زمینه های علمی، هنری (نقّاشی، خطاطی و شعر) و مدرسه سازی در قالب وقف فعایت عمده ای داشتند. این نتایج نشان دهنده نقش مؤثر زنان در فرهنگ سازی و تداوم آن می باشد.
طراحی الگوی ارزشیابی اثربخشی دوره های تربیتی و آموزشی سازمان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، طراحی الگوی ارزشیابی اثربخشی دوره های تربیتی و آموزشی سپاه است. این پژوهش ازنظر هدف درزمره پژوهش های توسعه ای و روش پژوهش آن از نوع ترکیبی و طرح اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش در مرحله کیفی شامل خُبرگان علمی، فرماندهان و مدیران نظام تربیت و آموزش سپاه و در مرحله کمی شامل فرماندهان و مدیران تربیت و آموزش سپاه و اساتید و مربیان دانشگاه ها و مراکز تربیتی و آموزشی سپاه بودند. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا و در مرحله کمی برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های مرحله کیفی که با روش تکوین استقرایی احصا شد، نشان داد که الگوی ارزشیابی اثربخشی دوره های تربیتی و آموزشی، دارای چهار مقوله اصلی و 24 مقوله فرعی بود. یافته های پژوهش در مرحله کمی حاکی از این بود که همه ضرایب الگو با سطح اطمینان 99/0 معنی دار بودند. مجموع یافته ها و نتایج تحلیل نشان داد که الگوی طراحی شده از استحکام بالایی برای ارزشیابی اثربخشی دوره های تربیتی و آموزشی برخوردار است. الگوی ارائه شده شامل چهار بُعد: ارزشیابی درون داد، فرایندها، نتایج و پیامدها به ترتیب با ضرایب مسیر 77/0، 787/0، 82/0 و 84/0 بود. در بین ابعاد مذکور بُعد نتایج با ضریب وزنی 326/0 دارای بیشترین اهمیت و بُعد درون داد با ضریب وزنی 273/0 دارای کم ترین اهمیت بود. این الگو، همسو با مبانی نظری، پیشینه پژوهشی موضوع و با درنظرگرفتن دکترین کلان، طرح رشد و همچنین طرح تحول و تعالی سازمان، بومی شده و برای اجرا در زیرنظام ارزشیابی آموزشی نظام تربیت و آموزش سازمان، مناسب است.
ویژگی تعریف و مؤلّفه های آن از دیدگاه سقراط و ارسطو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
153 - 174
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است با اشاره به جایگاه بنیادین «تعریف» در اندیشه سقراط و ارسطو، به این پرسش پاسخ دهد که: ویژگی و مؤلفه های تعریف از نظر این دو فیلسوف چیست؟ ازآنجاکه این تحقیق، پژوهشی بنیادی است، این مقاله با روش استناد به منابع اصلیِ دو فیلسوف در راستای پاسخ بدین پرسش اساسی، ویژگی و مؤلفه های آن را بررسی می کند. بدین منظور، ابتدا بارزترین ویژگی تعریف را که همان «کلیت» آن است، مورد بحث قرار داده، سپس مؤلفه های تعریف را از دیدگاه این دو اندیشمند تحقیق و بررسی می کند. نهایتاً نظر آن دو متفکر درباره اینکه کدام یک از علل چهارگانه باید بنیاد تعریف قرار گیرد، مورد ارزیابی قرار گرفته، ضمن تحقیق در مغایرت دیدگاه های سقراط در رساله های گوناگون افلاطون، اختلاف نظر او با ارسطو مورد پژوهش و نقادی قرار گرفته است
بررسی و نقد مبانی صلاحیت تقنین و قانون گذاری
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری اجتماعات بشری، جهت انسجام این اجتماعات، بشر به وضع قوانین پرداخت که نظم و اداره بهتر جامعه را در پی داشت. پیامبران الهی و کتب آسمانی از نخستین قانون گذاران و متون قانونی محسوب می شوند که منشأ رفع اختلافات و اجتماعات بشری بوده اند و در عین حال و بر اساس نگاه توحیدی، از آخرت انسان ها نیز غافل نبودند. بنابراین شکل جامعی از قانون در نگاه توحیدی و الهی وجود دارد که دنیا و آخرت انسان را معطوف خود ساخته است. بر این اساس در پاسخ به این سوال که مبنای قانون گذاری چیست؟ و قانونگذار چه کسی است؟ در مجموع با سه رویکرد از سوی اندیشمندان و نظام های فکری مواجهیم: 1) بشری بودن صرف؛ 2) الهی بودن صرف؛ 3) ترکیبی از این دو مبنا. دیدگاه ترکیبی (دیدگاه سوم) در قالب نظریاتی چون نظریه وکالت، نظریه نقابت، نظریه جعاله و نظریه کارگزار ولایت تجلی یافته است. به نظر می رسد جامعیت یک قانون باعث می شود به شکل بهتری تجلی پیدا کند و این نگاه تنها در قانونگذاری الهی معنا پیدا خواهد کرد. متصدیان قانونگذاری الهی نیز انبیاء و ائمه(ع) هستند که بر اساس فرامین الهی و وحیانی به وضع قانون می پردازند. در همین راستا نظریه الهی- بشری بودن قانون گذاری آن هم از منظر کارگزار ولایت موجه خواهد بود. علاوه بر آنچه به عنوان شاهد این زمینه ارائه خواهد شد، بند اول از اصول دوم و پنجم و پنجاه و هفتم قانون اساسی می تواند مؤیداتی بر این نظریه باشد.
نقد رویکرد معرفتی چرچلندها در بحث از ماتریالیسم حذف گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
41 - 60
حوزههای تخصصی:
ماتریالیسم حذف گرا تبیین رفتار بر اساس حالت های ذهنی را نمی پذیرد و تأکید دارد که رفتار انسانی را صرفاً باید بر اساس رویدادهای عصبی تبیین کرد. طرفداران این دیدگاه برای کنار گذاشتن باور به حالت های ذهنی، آن را دیدگاهی عرفی می نامند که در برابر علم عصب شناسی قرار دارد. مقاله پیش رو با تحلیل مبانی معرفتی ماتریالیسم حذف گرا نشان می دهد که این دیدگاه نوعی انحصارگرایی وجودشناختی است که در تبیین سرشت ذهن، ناتوان است. همچنین استدلال خواهد شد که با انکار وجود حالت های ذهنی نه تنها جایی برای روان شناسی به عنوان یک حوزه معرفت بخش علمی و کاربردی باقی نمی ماند، بلکه جایی برای مفاهیم محوری علوم اجتماعی نیز نمی ماند. روان شناسی علمی با فرض وجودِ اشخاص در زیست جهانی اجتماعی پیش می رود و این فرض که اساس تشکیل روان شناسی علمی است نمی تواند فیزیکالیستی تعبیر شود. ادعای ایجابی مقاله این است که صرفاً با تعامل دو علم روان شناسی و عصب شناسی است که امکان فهم دقیق هویت انسان فراهم می شود. باور به حالت های ذهنی غیرمادی هیچ منافاتی با علم عصب شناسی یا سایر علوم تجربی ندارد و تعریف انسان بر اساس نفس مجرد، مبنای وجودشناختی بی بدیل و منسجمی برای دفاع از روان شناسی علمی است.
بازتاب جنسیت در سبک گفتار زنانه و مردانه از منظر رابین لیکاف (مورد پژوهی خطبه امام سجاد و حضرت زینب (س) در کوفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
58 - 93
حوزههای تخصصی:
زبان از عناصر بنیادی در سبک شناسی است و از جمله مباحث مهم در بررسی زبان، توجه به جنسیت و ارتباط و تناسب آن با زبانِ متن ادبی است. برخی از پژوهش گران معتقد به وجود تمایز بین زبان مردانه و زنانه هستند. رابین لیکاف به عنوان نخستین نظریه پرداز حوزه زبان شناسیِ جنسیت دیدگاه های خود را درباره الگوی گفتار زنانه در گفتمان مطرح کرده است. از منظر وی تمایز بین زبان زنانه و مردانه بیشتر در گفتار نمود می یابد تا در نوشتار. لیکاف چهارده مشخصه کلی را در تمایز گفتار زنانه از مردانه ذکر می کند. شاخصه های چهارده گانه وی تحت سه عنوان نشانه های واژگانی، واجی و آوایی و ویژگی های نحوی قابل دسته بندی است. در این نوشتار خطبه امام سجاد و خطبه حضرت زینب3 در کوفه به واسطه تشابه موضوعی و موقعیتی (مکان و مخاطب)، گزینش و بر اساس نظریه لیکاف با روش توصیفی - تحلیلی و با ارائه جداول و نمودارها مورد مقایسه قرار گرفته است. مقایسه دو خطبه تمایز برجسته و معناداری را میان آن دو نشان نداد و لذا نتوانست نظریه لیکاف را به طور کامل اثبات کند؛ حتی در برخی از موارد، یک نوع تضاد زبانی میان نظریه لیکاف و متن خطبه ها مشاهده شد؛ از جمله کاربرد دشواژه ها یا عبارات پرسشی و ... با این همه، مقایسه مذکور تا حدی توانست تطابق نسبی دیدگاه لیکاف با مولفه های زبانی این دو خطبه را نشان دهد. نتایج نشان داد که کاربست مناسب عناصر آواساز در سطح آوایی خطبه ها، در هر دو خطبه بار عاطفی مورد نظر را به خوبی انتقال داده و در نتیجه تأثیر زیادی بر مخاطب گذاشته است؛ با این تفاوت که این عناصر، سازگار با نظریه لیکاف، در خطبه حضرت زینب3 بیشتر بوده و از تنوع آوایی بیشتری نیز برخوردار است. در سطح واژگانی کاربرد بیشتر قید و صفت و سوگندواژه در خطبه حضرت زینب3 آن را متمایز از خطبه امام سجاد علیه السلام کرده؛ اما برخلاف دیدگاه لیکاف خطبه حضرت زینب3 از دشواژه های بیشتری نسبت به خطبه امام سجاد7 برخوردار است. این تفاوت بیش از عامل جنسیت، تحت تأثیر موضوع خطاب و رویکرد دو خطیب در کلامشان به مردم کوفه است. از جمله نتایج در سطح نحوی نیز می توان به کاربرد بیشتر جملات قسم و پرسشی در کلام اشاره کرد که هر چند از نظر آماری منطبق با دیدگاه لیکاف است، اما از نظر معنایی هماهنگ با آن نیست.
مؤلفه های التزام اسلامی در رمان «لیالی ترکستان» نجیب کیلانی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نجیب کیلانی از پیشگامان ادبیات متعهد اسلامی به شمار می آید که با تالیفات فراوان در این حوزه، از مشهورترین نظریه پردازان ادب اسلامی معاصر می باشد. از جمله برجسته ترین رمان های کیلانی رمان «لیالی ترکستان» می باشد که در آن به مبارزات ضد استعماری مردم مسلمان ترکستان پرداخته است. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد درون متنی و با روش توصیفی تحلیلی به موضوع تعهد به اسلام و آموزه های اسلامی در این رمان و انعکاس موضوعات متعهدانه در آن پرداخته است. با بررسی های انجام شده می توان گفت که نجیب کیلانی در رمان «لیالی ترکستان» به مقوله اسلام و ارزش های اسلامی و التزام به اسلام و مفاهیم آن بسیار پرداخته است. تحریم ازدواج با کفار، دفاع از اسلام، به دوستی نگرفتن دشمنان خدا، نفی تحقیر شرایع اسلام، الهام پذیری از قرآن و شهادت از نمونه های بارز تعهد به اسلام در این رمان به شمار می آید.
کارکردهای تربیتی تصویرسازی تقابلی در آیات سوره زمر
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۲
79 - 98
حوزههای تخصصی:
با رویکرد به اعجاز تربیتی و تاثیر گذاری آیات قرآن، پرداختن به آموزه های تربیتی این الهی نامه در زمینه ها و ابعاد مختلف آن ضرورت یافته است. تصویرسازی تقابلی یکی از جذاب ترین و تأثیرگذارترین قالب ها در انتقال مفاهیم تربیتی است که در آیات متعددی از قرآن به کار گرفته شده است. پژوهش پیش رو به جهت کارآمدی بالای این قالب، درصدد بررسی این گونه تصویرسازی در سوره زمر و کشف کارکردهای تربیتی آن است. در این مسیر با تکیه بر منابع تفسیری و علوم تربیت اسلامی، اطلاعات با روش کتابخانه ای جمع آوری شده و به شیوه تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. در سوره زمر، در 3 بخش حالات روحی و معنوی انسان ها، پاداش و جزای اعمال، گفتگوهای مربوط به دوزخیان و بهشتیان، از تصاویر تقابلی به صورت برجسته ای استفاده شده است. کارکرد اصلی به کارگیری عنصر تقابل صحنه ها، انتقال عمیق و مؤثر آموزه های تربیتی معارف الهی و کارکردهای فرعی آن ایجاد بستر مناسب برای ارائه الگوهای صحیح، معرفت بخشی، ایجاد انگیزه و شوق و رغبت نسبت به یک غایت سعادتمند و تشدید نفرت و بغض درباره فرجام شوم بدکاران است.
نسبت سنجی اهداف قرآن و اهداف علوم انسانی با رویکرد نقد تباین هدفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به شهادت آیات فراوان قرآن، هدف دین اسلام و قضایای محتوایی آن، منحصر به قضایای توصیفی و ارزشی در بُعد فردی و اخروی انسان ها نیست، و قلمرو آن همه آنچه در سعادت یا شقاوت انسان تاثیری دارد را فرامی گیرد؛ چنین گستره ای، ضرورت طراحی علوم انسانی وحیانی برای اصلاح روابط انسانی جهت نیل به سعادت و دنیوی و اخروی را اثبات می کند؛ علومی که شامل نظریه های نظام مندی در عرصه توصیفات کنش انسان ها و الزامات ارزشی این توصیفات است، از سوی دیگر علوم انسانی بشری مدعی بیان همه گزاره های مورد نیاز در عرصه روابط انسانی به منظور حیات دنیوی بهتر است در نتیجه علومی همانند اقتصاد، حقوق، سیاست و ...، با علوم وحیانی تداخل هدفی خواهند داشت، اما افرادی و مکاتبی برآنند که غایت قُصوای دین، معنویت بخشی و سعادت اخروی است؛ که بالطبع و غیر مستقیم اهداف گزاره های قرآنی را نیز محدود به همین هدف می کنند؛ در نتیجه قلمرو علوم انسانی و آموزه های وحیانی دو وادی مستقل از یکدیگرند، این سخن برخاسته از عدم درک صحیح اهداف قرآن و طبقه بندی آنها و در نتیجه نسبت سنجی ناروا میان هدف وحی با هدف علوم انسانی است، به همین جهت تل در پژوهش حاضر با روش تحلیلی و کتابخانه ای نقد این دیدگاه پرداخته شود، ابتدا اندکی به سخنان منحصر کنندگان هدف وحی در امور فردی اشاره می شود و سپس اهداف علوم انسانی بررسی می گردد و سپس با ذکر اهداف آموزه های قرآن، تباین هدفی علوم انسانی با آموزه های وحیانی بررسی و نقد می شود.
بازشناسی تطبیقی مفهوم قول و نطق موجودات از منظر مفسران با تکیه بر تفاسیر التبیان، مجمع البیان و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از قرآن و روایات اهل بیت(ع) به دست می آید این است که هر موجودى در عالم خود سهمى از عقل و درک و شعور دارد و با زبان خود تسبیح خدا مى گوید، بر همین اساس حیات اختصاص به موجودات حیوانی و نباتی نداشته و نطق و سخن گفتن هم مختص به این زبان گوشتی نیست. بنابراین استماع و شنیدن نیز نمی تواند به همین گوش عادی وظاهری اختصاص داشته باشد. هرچند در انسان مراد از « قول» عبارت است از استخدام صوت یا اشاره به ضمیمه قرارداد قبلى، که فطرت انسانى ما، و اینکه حیوانى اجتماعى هستیم آن را ایجاب مى کند، اما آیا قول با همین معنا در تکوینیات نیز به کار رفته است؟ مفسران و اندیشمندان دینی، هر یک از منظرگاه خود، به اجمال پاسخ هایی مطرح نموده اند لیکن جمع بندی روشن و صریحی ارائه نشده است که در این پژوهش به بررسی آنها خواهیم پرداخت. جستار پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته است، با محوریت نقد و تطبیق نظرات سه تفسیر ارزشمند: «التبیان فی تفسیر القرآن»، نگاشته «شیخ طوسی، محمد بن حسن»، «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» نگاشته «طبرسی، فضل بن حسن» و «المیزان فی تفسیر القرآن» نگاشته «طباطبایی، سید محمد حسین» به بررسی مفهوم قول و نطق موجودات، پرداخته است؛ مهم ترین نتیجه حاصل از کنکاش نگارندگان این مقاله، آن بوده است که هر یک از موجودات به تناسب خلقت خویش، خداوند متعال را به زبان قال تسبیح و تحمید می کنند هر چند که دیگر موجودات از شنیدن آن عاجز باشند.
ابعاد همگرایی عتبات مقدسه به مثابه سازمان های شیعیِ متولّی زیارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۷
9 - 38
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام همواره از آتش تفرقه رنج برده است. یکی از راهکارهای غلبه بر نیروهای واگراکننده، ایده همگرایی عتبات مقدسه جهت استفاده از ظرفیت های عظیم نهاد زیارت است. همگرایی عتبات مقدسه آرمان توحید را از طریق ایده وحدت جهان اسلام پیگیری می کند. همگرایی از مفاهیمی است که به خصوص در روابط بین الملل به آن توجه زیادی شده است، اما این نوشتار نگاهی فرهنگی تمدنی به این مفهوم دارد و آن را نوعی همسویی و همنوایی در ارزش ها، سیاست ها و اقدام ها تلقی می کند. مسئله این پژوهش بررسی ابعاد همگرایی عتبات مقدسه به مثابه سازمان های شیعی متولی زیارت است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه است و تحلیل اطلاعات با روش تحلیل مضمون انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، با توجه به تحلیل مضمون اطلاعات جمع آوری شده می توان شش مضمون اصلی و سازمان دهنده «مزیت ها»، «مبانی»، «زمینه ها»، «موانع»، «پیامدها» و «راهبردها» را برای مضمون محوری و فراگیر «همگرایی عتبات مقدسه» شناسایی کرد. توجه به هدف نهایی از همگرایی سازمان های عتبات مقدسه، فهم همگرایی سازمانی عتبات مقدسه به عنوان گام اول از یک فرایند کلی تر که گام های بعدی آن همگرایی میان فرهنگی و تمدنی است، درک رابطه حقیقی زیارت و گردشگری، کنار گذاشتن منیّت های سازمانی و توجه به نقش مکمّلی عتبات در فرایند همگرایی، توجه به جغرافیای تاریخی عتبات مقدسه، محور نشدن سازمان ها در فرایند همگرایی، دیپلماسی همگرایی و بسترسازی برای همراه کردن اهل سنت با این حرکت و در نهایت فهم راهبردی سازمان های عتبات از نقش خود در فرایند همگرایی، از مهم ترین راهبردهای همگرایی عتبات مقدسه به مثابه سازمان های شیعی متولی زیارت است.
فلسفه تربیتی انتظار: رویکردی به نقش مدارس در تربیت نسل منتظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیان مختلف آسمانی، ظهور منجی رهایی بخشی را بشارت داده اند که حکومتی سرشار از اعتدال را در سراسر جهان برپای می سازد، اما باید گفت این اندیشه منجی گرایی و انتظار ظهور در میان شیعیان دارای جایگاه بسیار والایی است. ازآنجاکه ظهور منجی و بشارت دهنده آخرالزمان، بدون فراهم ساختن بستر و زمینه لازم محقق نمی شود، تربیت نسلی مهدی باور و منتظر ضرورت می یابد. دراین راستا، استفاده از نیروی نفوذ و اثرگذاری تعلیم وتربیت درراستای تربیت انسان هایی منتظر اساسی می باشد. مطالعه حاضر، با هدف تحلیل فلسفه تربیتی انتظار و نقش مدارس در تربیت نسل منتظر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی نگاشته شده است. در این نوشتار، تلاش شده است تا ضمن مفهوم شناسی انتظار و فلسفه تربیتی انتظار با رجوع به سند تحول بنیادین آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران، تمامی گزاره های مندرج در آن که مرتبط با تربیت نسل منتظر و مهدوی می باشد، استخراج شود. نتایج حاصل نشان داد، اگرچه گزاره های سند مذکور از بعد نظری قوی می باشند، اما در حیطه عمل، موفقیت چندانی حاصل نشده است. لذا در این مطالعه، برمبنای مطالعات اسنادی صورت گرفته، چارچوب مفهومی یک برنامه آموزشی برای پیاده سازی آرمان های تربیت نسلی مهدی باور در مدارس ارائه شد. در انتها نیز پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی برای توجه بیشتر به این موضوع در حوزه اندیشه و عمل مطرح شد.
ای امان از این امانتخوار! نقدی بر خاطرات عارف قزوینی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۰ خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷۶)
55 - 73
حوزههای تخصصی:
شعرها و تصنی فها و یادداش تها و نام ههای عارف قزوینی از روزگار مشروطه تا امروز خوانندگان پرشمار داشته است، اما آثار او در دوران زندگ ی و ب هویژه پس از مرگش با انبوهی از آشفتگی و نادرستی و حذف و تحریف و حتی جع ل منتشر شد که اغلب یا به قص دگرفتن زهر کلامش یا برای زدودن انتقادها و حمل ههای گزنده او به دو شعبه استبداد دینی و سیاسی و متولیان شریعت و اربابان سیاست و سایر ه معصرانش بود، یا معلول تمایزهای ایدئولوژیک منتشرکنندگان آثارش با افکار او و هر گونه مصلح تاندیشیِ دیگر و در بعضی موارد نیز به سبب ناتوانی در خواندن دس تنوشت ههای او که آثارش را گاه چنان پریشان و ب یمعنا کرده که به هذیان پهلو م یزند. در سال های اخیر مجموعه ای از دست نوشته های عارف با عنوان خاطرات عارف قزوینی )انتشارات سخن، 1388 ( و دو مجموعه از مکاتبات او با دوستانش با عنوانِ واحد نام ههای عارف قزوینی )انتشارات نگاه، 1391 و انتشارات هرمس، 1396 ( منتشر شد. بررسی دقیق متن هر سه کتاب با دس تنوشت ههای عارف و یا مآخذ اصلی، افزون بر آشکارکردنِ خطاهای فراوانِ را هیافته در این سه چاپ، حذ فهای مصلح تاندیشانه و ایدئولوژیک نام ههای عارف قزوینی چاپ انتشارات نگاه و خطاهای چشمگیر نام ههای نویافته چاپ نشر هرمس و سایر منابع را نشان م یدهد. نگارنده در مقال های دیگر با نام «این عمارت نیست؛ ویران کرد هاند » به نقد هر دو چاپ نام ههای عارف قزوینی پرداخته است. )بنگرید به:فصلنامه ایران نامگ، کانادا، دانشگاه تورنتو، سال سوم، شماره چهارم، زمستان 1397 ، ویژه استاد محمدعلی اسامی ندوشن( در این نوشتار به خاطرات عارف قزوینی م یپردازیم.
رَوانِ روشَنِ سَعدی: کوشِشی برایِ روشَنْداشتِ عِباَرتی دَر غَزَلِ سَعدیِ شیرازی
حوزههای تخصصی:
نگارنده در سطور ذیل، یکی از ابیات سعدی را مورد دقت نظر قرار داده است. وی تاش می کند تا با پاسخ به سؤالاتی پیرامون بیت: روان روشن سعدی که شمع مجلس توست/ به هیچ کار نیاید، گرش نسوزانی؛ به معنا و خوانش درست آن دست یابد. نویسنده در جهت رسیدن به هدف مذکور، ابتدا معنای بیت را از سوی برخی از شارحان مطرح می دارد و سپس اشاره ای به ضبط متفاوت این بیت در بعضی دست نوشته ها، می کند. در انتها، خوانش پیشنهادی خود را از بیت، پیش روی خوانندگان قرار می دهد.
نقد و بررسی روایات انقطاع نبوت از دودمان یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بنیادی ترین موضوعات در عقیده راهنماشناسی، باور به عصمت پیامبران است، با این وجود روایاتی- که مقدار آن ها نیز اندک نیست- در آثار فریقین انعکاس یافته است که لازمه پذیرش آن ها، خدشه دار شدن عقیده عصمت پیامبران الهی است. اگرچه پاره ای از این روایات را عالمان و پژوهشگران از نظر سند و متن نقد کرده اند، اما همچنان پاره ای دیگر از روایات بلا تکلیف مانده اند. از جمله چند روایتی است که برابر با مفاد آن ها حضرت یوسف (ع) به هنگام ملاقات پدرش یعقوب (ع) تحت تأثیر عظمت زمامداریش از مرکب فرود نیامد و خداوند با خارج کردن نور نبوت از دودمانش، او را تنبیه کرد. برخی از شارحان روایات نیز در صدد توجیه این روایات برآمده و رفتار یوسف (ع) را بر ترک اولی حمل کرده اند. در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی تمام روایات از مصادر اولیه- که در کتاب هایی چون کافی، علل الشرایع و امالی گزارش شده- گردآوری گردیده است و آن گاه به بررسی اسناد و محتوایی آن ها پرداخته است. نتایج تحقیق در بررسی سندی از ضعف اسناد تمام روایات حکایت دارد و در بررسی محتوایی تعارض آن ها با دلایل نقلی و عقلی را نشان می دهد.
رهیافت زبان شناسانه در تحلیل معنای هفت آسمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی و سیر تکوّن جهان، از جمله مباحث میان رشته ای است که از دیرباز محل بحث و کنکاش از سوی دانشمندان علوم تجربی و علمای دین بوده است. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای در گردآوری مطالب و شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش تحلیل کیفی و توصیفی محتوا در ارزیابی داده ها به بررسی و تحلیل دیدگاه های مختلف پیرامون این مسئله با رویکرد زبان شناسانه پرداخته و به این نتیجه رسیده که با توجه به ذووجوه و ذوبطون بودن قرآن کریم، می توان دیدگاه های معتبرِ مطرح شده درباره این مسئله را داخل در ابعاد زبان قرآنی رده بندی نمود؛ به طوری که نگرش های متقدمان آیات مورد بحث، بیشتر ناظر بر زبان «عرف عام» قرآن بوده و در مقابل، دیدگاه های مفسران معاصر بیشتر برگرفته از زبان «باطنی علمی» و زبان «عرف خاص» قرآن است که بیشتر در تفاسیر علمی و قرآن به قرآن، نمود پیدا کرده است. درنهایت، نگارنده با تکیه بر زبان باطنی علمی قرآن و با استناد به قرائن درونی و بیرونی، هفت آسمان در آیه 11 سوره فصلت را ناظر بر طبقات جو دانسته است.