فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بسته آموزشی "مرا محکم در آغوش بگیر رهایم کن" بر ارتباط مؤثر والدین دختران نوجوان بود. روش پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل والدین دختران دبیرستانی مقطع دوم ناحیه 2 مشهد بود روش نمونه گیری در تحقیق حاضر به صورت داوطلبانه بود که به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شد. حجم نمونه موردنظر برای پژوهش حاضر شامل 30 دختر نوجوان دبیرستانی در مشهد به همراه والدین آن ها بود که در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) طبقه بندی شد. ابزار گرداوری شامل مقیاس خودارزشمندی کروکر و همکاران (۲۰۰۳) و مقیاس رابطه والد - فرزند فاین و همکاران (1983) بود . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۵ و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بسته آموزشی "مرا محکم در آغوش بگیر رهایم کن" بر ارتباط مؤثر والدین دختران نوجوان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
56 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با مشکلات یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی از نظر رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی در سطح پایین تری قرار دارند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال دیکته نویسی منطقه ی 3 شهر تهران در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آنها 20 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون نوشتاری فلاح چای (1374)، ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر (1947) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) بود. گروه آزمایش آموزش گروهی مهارت های زندگی و درمان اختلال دیکته نویسی را طی 8 جلسه دریافت کرد؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: می توان از مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی رای ارتقاء سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی استفاده کرد.
پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی با میانجی گری هیجان آگاهی در نوجوانان دختر شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
301 - 311
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال روانی شایع در میان نوجوانان است که موجب بروز اختلال در عملکردهای فردی، تحصیلی و اجتماعی آنان می شود؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی با توجه به نقش واسطه ای هیجان آگاهی در نوجوانان شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی در شاخه معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن شامل کلیه نوجوانان دختر شهر اصفهان در بازه ی سنی 12 تا 18 سال در سال 1402 می شد که 334 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، پرسشنامه سندرم شناختی توجهی ولز (2009) و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران (EAQ-30) (2007) پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای spss-25 و Amoss-24 انجام شد. یافته ها: نشانه های اضطراب اجتماعی براساس نشانگان شناختی توجهی و هیجان آگاهی قابل پیش بینی است (05/0>p)؛ همچنین هیجان آگاهی براساس نشانگان شناختی توجهی قابل پیش بینی است (01/0>p). در آخر یافته های پژوهش نشان داد هیجان آگاهی می تواند در پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی نقش میانجی گر ایفا نماید (05/0>p). نتیجه گیری: هیجان آگاهی و نشانگان شناختی توجهی پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی هستند و هیجان آگاهی نقش میانجی را ایفا می کند، بدین معنا که درک بهتری از این دو متغیر می تواند در پیش بینی و درک بهتر از اضطراب اجتماعی کمک کند.
تاثیر یک دوره تمرینات شناختی و مقاومتی بر کارکرد اجرایی و عملکرد تیراندازان نیمه ماهر با تفنگ بادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
189 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی و شناختی بر عملکرد تیراندازی و کارکردهای اجرایی تیراندازان نیمه ماهر بود. روش اجرا، نیمه تجربی، با هدف کاربردی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از دانشجویان یک مرکز نظامی در شهر تهران، نمونه های آماری این تحقیق بودند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند، پیش آزمون شامل تکلیف 60 شلیک جهت ارزیابی عملکرد تیراندازی و آزمون ان-بک و استروپ به ترتیب جهت ارزیابی حافظه کاری و بازداری به عمل آمد. سپس گروه تجربی 6 هفته، هفته ای 2 جلسه تمرین ترکیبی مقاومتی و شناختی را انجام دادند. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد در متغیر عملکرد تیراندازی، حافظه کاری و بازداری بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت (05/0p<). نتیجه کلی تحقیق نشان داد یک دوره مداخله تمرین مقاومتی و شناختی بر مولفه حافظه کاری، بازداری و عملکرد تیراندازان تاثیر مثبت دارد. در واقع، مداخله انجام شده باعث بهبود مولفه حافظه کاری و بازداری به عنوان مولفه های زیربنایی و اساسی عملکردهای مختلف شناختی و حرکتی از جمله تیراندازی شد.
اثربخشی آموزش روش تدریس بارش مغزی بر درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روش تدریس بارش مغزی بر درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه ی شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 750 نفر بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جای داده شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، مقیاس درگیری تحصیلی ریو (2013) و مقیاس زمینه یاب ادراک محیط یادگیری سوئینی و همکاران (1994) بود. برنامه ی روش تدریس بارش مغزی طی 6 جلسه 90 دقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد روش تدریس بارش مغزی بر بهبود درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان اثر مثبت داشت (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، بکارگیری روش تدریس بارش مغزی به جای روش های سنتی در مدارس توصیه می شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بود بر زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک آنکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰. از میان این افراد، ۲۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه شامل ۱۰ نفر) گمارش شدند. جهت گردآوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (۱۹۹۶) و سرمایه روانشناختی لوتانز (۲۰۰۷) استفاده شد. جلسات آموزشی طرحواره درمانی یانگ (۲۰۰۶) در ۲۰ جلسه ی ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی اجرا گردید، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در محیط SPSS-23 انجام گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه های روانشناختی تاثیر دارد (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: براساس یافته ها میتوان نتیجه گیری کرد که طرحواره درمانی می تواند روشی موثر جهت افزایش سرمایه های روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان باشد. بنابراین به متخصصان پیشنهاد می گردد که به جهت ارتقای ابعاد روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان، این درمان را بکار بگیرند.
رابطه هوش هیجانی با نگرش های سه گانه کلامی نسبت به مسئله شر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
55 - 66
حوزههای تخصصی:
نظرات مبتنی بر نگرش های سه گانه درباره دلیل وجود شرور در جهان توسط متکلمان داده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی کارآمدی یا تأثیر مثبت اعتقاد به هریک از این نوع نگرش ها در زندگی است. به این منظور هوش هیجانی افراد در گروه های اعتقادی سه گانه به مسئله شر اندازه گیری شده است. موضع گیری این افراد توسط مصاحبه سنجیده شده است. در این پژوهش از روش همبستگی در طرح علّی مقایسه ای استفاده شده است و نمونه پژوهش به روش غیراحتمالی و در دسترس به تعداد 72 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بودند. داده ها با روش تحلیل آماری کراسکال والیس تحلیل شدند و نتایج نشان داد تفاوت معناداری (01>,P 21/9 =(2) X2 ) بین هوش هیجانی سه گروه اعتقادی به مسئله شر وجود دارد. میانگین رتبه گروه اول 52/39 و گروه دوم با میانگین رتبه 89/39 و گروه سوم با میانگین رتبه 63/27 می باشد. نوع نگرش به شرور به عنوان یکی از علل مرتبط بر هوش هیجانی می باشد. پس نتایج این پژوهش می تواند زمینه و جهت پژوهش های بعدی را نشان دهد که پژوهش های گسترده تر برای شناسایی دقیق تر هر گروه معتقد به شر از نظر هوش هیجانی انجام شود، تا نگرشی مورد توجه و تأکید قرار گیرد که توانایی فرد در سازگاری با مقتضیات محیطی و فشار حاصله را افزایش می دهد.
رابطه سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری: نقش میانجی ادراک شایستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
177 - 195
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چالش های اجتماعی و تحصیلی امروزی اهمیت بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری را افزایش داده است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای ادراک شایستگی در رابطه بین سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری انجام گرفت.
روش: این پژوهش، با توجه به اهداف، از نوع بنیادی و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی و با توجه به زمان، از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از میان آن ها ۳۷۸ نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر (1966)، پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (1992)، پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر (1982) و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف (1986) استفاده شد. داده ها با استفاده ازمدل معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سبک اسناد درونی و هویت اطلاعاتی و هنجاری تأثیر مثبت و معناداری بر مسئولیت پذیری و ادراک شایستگی داشتند، درحالی که سبک اسناد بیرونی و هویت اجتنابی تأثیر منفی و معنادار نشان دادند (0/05>p) همچنین، اثر غیرمستقیم سبک اسناد درونی، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی مثبت و معنی دار است (0/05>p) و اثر غیرمستقیم سبک اسناد بیرونی و سبک هویت اجتنابی بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی منفی و معنادار است (0/05>p) .
نتیجه گیری: تقویت سبک های اسناد درونی و هویت های اطلاعاتی و هنجاری با افزایش ادراک شایستگی، مسئولیت پذیری را ارتقا می دهد، درحالی که سبک های اسناد بیرونی و هویت اجتنابی این ویژگی را تضعیف می کنند. یافته ها بر اهمیت عوامل روان شناختی در برنامه های آموزشی و مشاوره ای تأکید دارند.
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی و سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی زنان یائسه: نقش میانجی گری نگرش به یائسگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
115 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یائسگی به عنوان یکی از مسائل مهم در بهداشت سلامت جنسی زنان است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده، خودشفقت ورزی و سرسختی روانی با عملکرد جنسی و کیفیت زندگی در زنان یائسه با میانجی گری نگرش به یائسگی بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بر روی زنان یائسه شهر زنجان در سال 1401 بود. از بین آنها 293 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه ها روایی و پایایی آنان مورد بررسی و تایید شد. از تحلیل مسیر برای تحلیل مدل استفاده شد.
یافته ها: نتایج اثر معنادار و مستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (p>0/05،β=0/19)، خودشفقت ورزی (p>0/05، β= 0/13)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/19 )، نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/13) با عملکرد جنسی، همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (p >0/05، β= 0/23)، خودشفقت ورزی (p >0/05، β= 0/19)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/23) و نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/20) با کیفیت زندگی نشان داد. برای تحلیل نقش میانجی از روش غیر مستقیم استفاده شد.
نتیجه گیری: میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید شد. ولی میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید نشد
Cross-cultural adaptation of the Short forms of Wisconsin Schizotypy Scales: Psychometric evaluation in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 10
حوزههای تخصصی:
Introduction and Objective: Since their development the Wisconsin Schizotypy Scales have been extensively used to assess schizotypy in clinical and nonclinical samples. The purpose of this study was to examine the psychometric properties of the short forms of the Wisconsin Schizotypy Scales (SWSS) in an Iranian population.
Research Methodology: This research was a correlational design. Three hundred and twelve participants from universities students along with thirty-four schizophrenic patient, and fifty theirs first degree relatives were included in this study. Participants answered to Persian version of SWSS, Short form Oxford-Liverpool Inventory of Feelings and Experiences (SO-LIFE) Questionnaire and Coleridge’s STA scale.
Findings: The results showed internal consistency in terms of Cronbach's α, and test–retest reliability. The results of the two methods showed a good reliability for the shortened WSS. Concurrent validity was tested by comparing with SO-LIFE and STA which showed acceptable relationship. Differential validity was tested by comparing SWSS scores between schizophrenic patients, theirs first degree relatives and normal people which was acceptable.
Conclusion: Moreover, the factor structure of Persian version of SWSS showed two factor solutions, and resembles that seen in previous related studies, providing further cross-cultural empirical evidence of the two factorial structures of the WSS. The present results provide the further demonstration of the validity of the shortened WSS and support their use in the study of schizotypy particularly among Iranian population.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی مادران دارای کودک اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد. شیوع اختلال طیف اوتیسم در سراسر جهان در حال افزایش است. در این بین تجربهی مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تجربهای ویژه و اختصاصی است که تنشهای زیادی را برای والدین آنان فراهم میآورد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است. مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 12-5 ساله مراجعهکننده به مراکز اوتیسم شهر مشهد در سال 1403 بودند. روش نمونهگیری در مرحله اول بر اساس نمونهگیری در دسترس بود و تعداد 45 مادر دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارای شرایط ورود به پژوهش بهصورت تصادفی در سه گروه 15 نفری دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدینی (آبیدین، 2012) و پرسشنامه خودشفقتی (نف و همکاران، 2003) بود. در این پژوهش جلسات درمانی بر اساس پروتکل درمانی روش فرزندپروری ذهن آگاهانه باگلز و همکاران (2014) و برنامه درمان فراتشخیصی یکپارچه بارلو و همکاران (2011) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه توانسته است که استرس والدینی و خودشفقتی را بهبود بخشد (P<0.01). نتیجهگیری: آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم به مادران باعث بهبود تنظیم هیجانی و مهارت خودشفقتی و همچنین کاهش استرس در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طبف اوتیسم شد
تأثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کاینورنین و ترکیب بدن مردان دیابتی نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از بیماریهای غیرواگیر که عوارض زیادی بر بدن وارد میکند، دیابت میباشد. امروزه از شیوه زندگی انتخابی و رفتارهای روزانه فرد به ویژه فعالیتهای ورزشی در کاهش عوارض ناشی از آن استفاده زیادی میشود. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کاینورنین و ترکیب بدن مردان دیابتی نوع دو بود. مواد و روشها: دراین پژوهش، آزمودنی شامل ۲۴ مرد مبتلا به بیماری دیابت نوع دو با دامنه سنی ۰۰/۴ ± ۲۹/۶۰ (سال)، وزن ۸۳/۶ ± ۳۷/۸۷ (کیلوگرم)، قد ۱۱/۰ ± ۵۷/۱ (متر)، شاخص توده بدن (کیلوگرم/متر۲) ۰۹/۹ ± ۱۲/۳۶ ، توده چربی (درصد) ۹۴/۱ ± ۷۷/۲۸، توده عضلانی (کیلوگرم) ۶۶/۱ ± ۸۲/۲۶، میانگین قند خون سه ماهه (A۱C) ۴۱/۰ ± ۷۴/۷، قندخون ناشتا (میلیگرم/دسیلیتر) ۱۴/۲ ± ۷۹/۱۶۳، سابقهی بیماری (سال) ۵۰/۰ ± ۹۲/۳، به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه، گروه تجربی(۱۲ نفر) و گروه کنترل (۱۲ نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، هرهفته سه جلسهی ۶۰ تا ۸۰دقیقهای، تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی (چهار تمرین برای عضلات فوقانی و تحتانی با شدت ۶۰ تا ۷۰ درصدیک تکراربیشینه) و هوازی (با شدت ۶۰درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به مدت ۱۵ دقیقه) را انجام دادند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازهگیری متغیرهای پژوهشی، نمونه گیری خونی ۴۸ ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنیها ناشتا بودند به عمل آمد. از روش الایزا جهت اندازهگیری سطوح پلاسمایی کاینورنین استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری آزمون تیهمبسته، تیمستقل و آزمون شاپیروویلک جهت نرمال کردن دادهها در سطح معنی داری ۰۵/۰ ، با نرم افزار SPSS ورژن ۲۲ استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد هشت هفته تمرینات ترکیبی سبب کاهش سطوح پلاسمایی کاینورنین شد. علاوه بر این، تمرین ترکیبی منجر به کاهش توده چربی و شاخص توده بدن و افزایش توده بدون چربی گردید. نتیجهگیری: بنابرنتایج این پژوهش، پیشنهاد میشود که از تمرینات ترکیبی درجهت کاهش سطوح پلاسمایی کاینورنین و بهبود ترکیب بدن مردان دیابتی نوع دو استفاده شود.
اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی نوجوانان با اعتیاد به اینترنت بر هیجان خواهی و روابط با همسالان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت یک اختلال اجتماعی روانی است که در جوامع در حال گسترش روی نسل نوجوان و جوان اثر چشمگیر داشته است و پیامدهای مهمی مانند آشفتگی هیجانی، عاطفی، پرخاشگری، روان پریشی، روابط بین فردی نامطلوب و... به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی نوجوانان با اعتیاد به اینترنت بر هیجان خواهی و روابط با همسالان انجام شد. مواد و روشها: در مرحله کیفی، روش پدیدارشناسانه بود که از بین نوجوانان با اعتیاد به اینترنت تحت مشاوره در مراکز مشاوره شهر اصفهان به صورت هدفمند و تا مرحله اشباع، 15 نوجوان انتخاب و مصاحبه شدند. با روش کلایزی، 9 مفهوم اصلی و 33 مفهوم فرعی استخراج و براساس آنها بسته واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی تدوین شد. در مرحله کمی، روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. 30 نوجوان با اعتیاد به اینترنت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی را طی دو ماه در ده جلسه 120 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورداستفاده شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، هیجان خواهی و روابط با همسالان بود. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر هیجان خواهی و روابط با همسالان آنها در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری دارد (001/0>P). نتیجهگیری: نتایج نشان دادکه مداخله واقعیت درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی نوجوانان با اعتیاد به اینترنت با استفاده از اصول کیفیت زندگی و نظریه تئوری انتخاب میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت بهبود هیجان خواهی و روابط با همسالان آنها مورداستفاده گیرد.
ساخت و رواسازی آزمون سنجش عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: عقده های روانی نقش مهمی در روان رنجوری فرد بر عهده دارند، بنایراین تلاش برای شناسایی و درمان عقده های روانی از جایگاه ویژه ای در روانشناسی تحلیلی یونگ برخوردار است. بررسی ادبیات موجود در این حوزه نشان می دهد ابزاری معتبر برای اندازه گیری عقده های روانی در دسترس نیست. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و تعیین ساختارعاملی آزمون عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع آمبخته (کیفی-کمی) اکتشافی است که در مرحله اول پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون بود و در مرحله کمی یک مطالعه توصیفی از نوع توسعه ای-کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه متخصصان حوزه روانشناسی بالینی شهر تهران آشنا با مفاهیم یونگ و آثار یونگ و پسایونگی ها بود. نمونه پژوهش 12 نفر از متخصصان روانشناسی بالینی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها کیفی از تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون 3 عامل اصلی تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر را به عنوان سه مضمون اصلی و در 28 مضمون فرعی شناسایی کرد. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه افراد مراجعه کننده به سرای سلامت شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 320 نفر از افراد مراجعه کننده به محلات سرای سلامت شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به آزمون محقق ساخته عقده های روانی و عواطف مثبت و منفی (واتسون و تلگن، 1988) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS. 27 و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. یافته ها: نتایج روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی و کمی تأیید شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 28 عامل را در 86 سؤال تأیید که این عوامل 62 درصد از واریانس عقده های روانی را تبیین کردند. همسانی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای هر کدام از عامل ها بالاتر از 7/0 بود. همچنین ضریب همبستگی پرسشنامه عقده های با فهرست عواطف مثبت و منفی روانی نشان دهنده روایی ملاکی (همزمان) مطلوب آن بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت آزمون سنجش عقده های روانی از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می تواند به روانشناسان کمک کند در فهم عمیق تر عقده ها و تعیین مسیر درمانی مؤثرتر برای مراجعین خود قدم بردارند.
The Structural Model of Relationships Between Personality Pathology Dimensions and Cyberbullying Mediated by Contingent Self-Worth in Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to test the structural model of relationships between personality pathology dimensions and cyberbullying mediated by contingent self-worth in adolescent girls. Methods: This study was tested using the structural equation modeling method. The statistical population of this research included all adolescent female students in District 2 of Tehran during the 2020-2021 academic year. According to the data obtained from the Tehran Department of Education, their total number was 145,398. Based on Michel’s criteria (1993) and using multi-stage cluster sampling, 300 participants were selected as the sample. They responded to the Contingent Self-Worth Questionnaire by Crocker et al. (2003), the Cyberbullying Questionnaire by Antoniadou et al. (2016), and the short form of the Personality Inventory for DSM-5 (PID-5-BF). SPSS.22 and AMOS.22 software were used for data analysis. Findings: The findings from testing the structural model showed that the direct effect of abnormal personality on contingent self-worth was (-0.33), on cyberbullying (0.26), and the direct effect of contingent self-worth on cyberbullying was (-0.40). Contingent self-worth mediated the relationship between abnormal personality and cyberbullying, with the indirect effect of this relationship being (0.13) (P<0.01). Overall, the results indicated that the tested model had a good fit with the conceptual model (RMSEA=0.06; GFI=0.91). Conclusion: It can be concluded that contingent self-worth mediates the relationship between dimensions of abnormal personality and cyberbullying.
بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین با استفاده از ضریب حساسیت و وضوح گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) یک ابزار خودگزارشی است که برای ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت استفاده می شود. با این حال، روایی تشخیصی آن در نمونه های ایرانی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین با استفاده از ضریب حساسیت و وضوح گرایی بود. روش این پژوهش که در حیطه طرح های روان سنجی است، زیرمجموعه ای از مطالعات روش شناختی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران تشکیل می دهند که تعداد 240 نفر (120 نفر به عنوان گروه بالینی و 120 نفر به عنوان گروه هنجاری) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی روایی تشخیصی ابزار مذکور با تأکید بر روش نقاط بُرش از ضریب حساسیت و وضوح گرایی استفاده شده است . یافته ها نشان داد که مقیاس های «اختلال صمیمیت» و «روابط اجتماعی پایین» از بُعد « اجتناب اجتماعی»؛ «اختلال سلوک»، «خودشیفتگی» و «طرد شدن» از بُعد «رفتار ضداجتماعی»؛ «بی نظمی شناختی»، «وابستگی ناایمن» و «لجبازی و نافرمانی» از بُعد «بی نظمی هیجانی» و «تکانشگری» از بُعد «رفتار تکانشی» با استفاده از هر دو روش دارای روایی تشخیصی می باشند و می توانند گروه بالینی را از گروه هنجاری تشخیص دهند.
Structural Relationship between Autonomy and Intimate partner violence: Mediation Role of Self-esteem(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Intimate partner violence represents a prevalent issue for women and is strongly correlated with mental health difficulties. Previous research has primarily concentrated on identifying factors that can anticipate intimate partner violence, specifically individual and interpersonal factors. This investigation examines the structural associations between autonomy and IPV among Iranian women who have encountered such violence, shedding illumination on the intricate factors contributing to IPV and potential avenues for intervention.
Methods: The research method is a correlation, and the structural equation modeling method was used to test the proposed model. The statistical population was all women referred to counseling clinics in Bandar Abbas City in 2023. Data were collected from a sample of 306 Iranian women who had undergone IPV via purposive sampling method, utilizing a domestic violence questionnaire (Mohseni Tabrizi et al., 2013), basic psychological need satisfaction scale (La Guardia et al., 2000), and Rosenberg self-esteem scale (Rosenberg, 1979).
Results: The findings corroborated the appropriate fit of the proposed model and disclosed that autonomy exerted noteworthy direct and indirect effects on IPV, which were mediated through self-esteem.
Conclusion: The findings show that with the increase in women's autonomy, intimate partner violence decreases, and self-esteem plays a moderating role in the relationship between these two variables. These outcomes provide valuable novel insights into the intricate dynamics of IPV and hold promise for the development of targeted interventions aimed at preventing IPV and supporting the well-being of affected individuals.
Prediction of Bulimia Nervosa Based on Personality Traits with the Mediation of Emotional Intelligence in Nurses(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to provide a structural equation modeling for the effect of personality traits on bulimia nervosa with the mediating role of emotional intelligence in nurses.
Methods: This research was a descriptive-correlational study that employed structural equation modeling with partial least squares. The research population consisted of all nurses of medical sciences hospitals in Tabriz in 2022. The research sample was 335 people who were selected using stratified sampling. The research tools employed for this purpose were the shorter form of NEO-FFI (NEO Five-Factor Inventory; 1985), the Binge Eating Scale (BES; Gormally et al., 1982), and Schering's Emotional Intelligence Questionnaire (1996). Partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM) and Smart PLS 3 plus SPSS 26 were used for data analysis.
Results: The results showed that in the proposed model, the five main personality traits, except the extroversion variable, have a significant direct and indirect effect on bulimia nervosa, and another implication of this research is the significant direct effect of emotional intelligence on bulimia nervosa. Another finding was the significant direct effect of the main personality traits on emotional intelligence.
Conclusion: The results suggest that interventions for bulimia nervosa should embed education on personality traits and emotional intelligence because, according to the findings, the lower the personality traits, such as neuroticism and higher emotional intelligence, the lower the probability of bulimia nervosa.
Comparing the Efficacy of a Specialized Package for Women with Body Dysmorphic Disorder and Schema Therapy on Perfectionism and Maladaptive Schemas in Women with Body Dysmorphic Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the efficacy of a specialized package for women with body dysmorphic disorder and schema therapy on perfectionism and maladaptive schemas in women afflicted with body dysmorphic disorder. Methods: The research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up phases involving two experimental groups and one control group, conducted among women with body dysmorphic disorder visiting psychological centers in Isfahan in the first half of 2022. For this purpose, 45 women were selected by convenience and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The first experimental group received the specialized package for women with body dysmorphic disorder (researcher-designed), and the second experimental group underwent schema therapy according to the protocol of Young and colleagues (2023) over ten 90-minute sessions, while the control group received no intervention. Participants completed the Perfectionism Questionnaire (1995) and Young's Schema Questionnaire (1998) at pre-test, post-test, and follow-up stages. Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS software. Findings: There were significant differences between the groups receiving the specialized package and schema therapy and the control group in terms of negative perfectionism and rejection schemas (p < .01). Additionally, there were differences between the group receiving the specialized package and the schema therapy group in terms of positive perfectionism, autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .01), such that the specialized package had an effect on positive perfectionism, and schema therapy had an impact on autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .05). Moreover, neither treatment had an effect on schemas of other-directedness and hypervigilance. Conclusion: Specialists are recommended to utilize both interventions to improve women with body dysmorphic disorder in terms of reducing negative perfectionism and rejection schemas, to use the specialized package for enhancing positive perfectionism, and to employ schema therapy for reducing autonomy schemas and impaired functioning and limits.
Comparison of the Effectiveness of Positive Psychotherapy and Emotion-Focused Therapy on Attachment Patterns, Communication Patterns, and Lifestyle of Incompatible Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of positive psychotherapy and emotion-focused therapy on attachment patterns, communication patterns, and lifestyle of incompatible couples who referred to counseling centers. Methods: This study is applied research in nature and quasi-experimental in execution, utilizing a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all couples with incompatible spouses who referred to counseling centers (Behesht Counseling Center) in Isfahan in 2022. From this population, 45 individuals were selected using convenience and purposive sampling and divided into three groups: two experimental groups (each with 15 participants) and one control group (15 participants). The first experimental group underwent Goodwin's positive psychotherapy (2018) in ten sessions, and the second experimental group underwent Johnson's emotion-focused therapy (2006) in eight sessions. The questionnaires used in this study were Hazan and Shaver's Attachment Questionnaire (1987), Christensen and Sullaway's Communication Patterns Questionnaire (1984), and Miller-Smith's Lifestyle Questionnaire (2003). Findings: Using covariance analysis, the results indicated that, after controlling for pre-test levels, there were significant differences between the experimental and control groups of incompatible couples in terms of attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure), communication patterns (constructive mutual), communication pattern (demand/withdraw), communication pattern (avoidant), and lifestyle. The effect size was 0.48 for emotion-focused therapy. Similarly, significant differences were observed for positive psychotherapy with an effect size of 0.41. There was a significant difference in the effectiveness of positive psychotherapy and emotion-focused therapy on attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure). Conclusion: Overall, the results indicate that emotion-focused therapy has a greater impact on attachment patterns (secure, avoidant-insecure, and ambivalent-insecure) compared to positive psychotherapy. Significant differences were also observed in the impact on communication patterns (constructive mutual, demand/withdraw, and avoidant) and lifestyle, with emotion-focused therapy showing a greater effect.