فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۰۸۱ تا ۱۰٬۱۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
109-118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی، پایایی و تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه تعهد به مدرسه در بین دانش آموزان دوره متوسطه بود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از این جامعه تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعهد به مدرسه و انگیزش پیشرفت استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل اکتشافی، ضریب همبستگی و روش آلفای کرونباخ انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که تحلیل عاملی بر روی داده ها نشان دهنده ی وجود شش عامل در مقیاس احساس تعهد به مدرسه بود که حدود 54 درصد از واریانس کل این مقیاس توسط این شش عامل پوشش داده شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 91/0 به دست آمد و با توجه به این ضریب می توان گفت که مقیاس مورد نظر از پایایی خوبی برخوردار است. روایی همگرای پرسشنامه نیز نشان داد که بین پرسشنامه احساس تعهد به مدرسه با انگیزش پیشرفت هرمنس همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و این نتیجه روایی همگرای مقیاس احساس تعهد به مدرسه را تأیید می کند. بنابراین روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه تعهد به مدرسه را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در موقعیت های آموزشی مورد استفاده قرار داد.
تدوین مدل اضطراب کرونا در دانشجویان براساس حس انسجام و تاب آوری: نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثرات جبران ناپذیر اپیدمی کروناویروس بر دانشجویان؛ هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک-شده در رابطه بین حس انسجام و تاب آوری با اضطراب کرونا دانشجویان علوم پزشکی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد که 300 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع-آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پرسشنامه حس انسجام فرم 13 ماده ای (آنتونووسکی، 1987)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای Spss23 و Lisrel8.8انجام شد. براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین حس انسجام، تاب آوری، حمایت اجتماعی ادراک شده و اضطراب کرونا دانشجویان براساس شاخص-های مختلف برازش تأیید شد. حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان اثر مستقیم دارند؛ همچنین حس انسجام و تاب آوری از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب کرونا دانشجویان تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P)؛ بنابراین، حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا دانشجویان ایفا می-کنند و هدف قرار دادن این سه مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش اضطراب کرونا دانشجویان مؤثر باشد.
اثربخشی روان نمایشگری بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان مهاجر: با تأکید بر مهاجران افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان روان نمایشگری بر اضطراب اجتماعی دختران نوجوان مهاجر بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر افغان بودند که در دو مدرسه دولتی منطقه 12 شهر تهران در سال 98-1397 مشغول تحصیل بودند. از بین آنها 28 نفر با ارزیابی اولیه و به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پزوهش، انتخاب و در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای در هفته دو بار تحت آموزش گروهی درمان روان نمایشگری قرار گرفت. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور (2000) بود که توسط شرکت کنندگان در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد . یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که درمان روان نمایشگری به طور معناداری باعث کاهش اضطراب اجتماعی و دو مؤلفه ی آن (اجتناب اجتماعی و ناراحتی های فیزیولوژیک) در گروه آزمایش شده است . همچنین، میانگین نمرات در مقایسه با قبل از درمان ازنظر آماری کاهش معنی داری داشته است، اما بر ترس اجتماعی اثربخش نبود. با توجه به یافته های پژوهش می توان از این مداخله درمانی برای بهبود اضطراب اجتماعی نوجوانان مهاجر استفاده کرد.
ساخت و آزمون اثربخشی بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور بر پرخاشگری فعالانه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و آزمون اثربخشی بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور بر کاهش پرخاشگری فعادلانه کودکان بر اساس آموزه های برآمده از نظریه بازنگری شده پردازش اطلاعات اجتماعی (مدل سیپ) انجام شد. در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری، 34 دانش آموز دختر 8 تا 12 ساله در دو گروه آزمایش (17 دانش آموز) و گواه (17 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به سیاهه خشم کودکان (نلسون و فینچ، 2000) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه طی 10 جلسه و هر جلسه دو ساعت، به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری در کوتاه مدت و بلندمدت نشان داد که برنامه آموزشی شناخت اجتماعی مدرسه محور در افزایش سازگاری هیجانی، تحصیلی و اجتماعی و کاهش نمره ابعاد چندگانه خشم کودکان شامل ناکامی، پرخاشگری بدنی، روابط با همسالان و روابط با مراجع قدرت دانش آموزان دختر مؤثر بود. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد که بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور، از طریق کاهش تجارب تنیدگی زای بین فردی، تحمل پذیر کردن و تعدیل رخدادهای منفی در بافت تعامل با دیگران، حفظ خودانگاره مثبت، حفظ تعادل هیجانی و تداوم روابط رضایت بخش با دیگران، در تحقق اندیشه ایمن سازی و مصونیت روانی فراگیران به طور تجربی مؤثر واقع می شود.
اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر نشخوارفکری و مسئولیت پذیری افراطی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
7 - 24
حوزههای تخصصی:
با توجه به میزان شیوع علائم وسواسی جبری به نظر می رسد باید جهت بهبود علائم اقداماتی انجام شود. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و مسئولیت پذیری افراطی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری انجام شد. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از سه ماه بوده است. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری بودند که به مرکز مشاوره آرتیمان مشهد در سال 1398 مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 16 فرد مبتلا به این اختلال به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل در انتظار درمان تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس پرسشنامه سبک پاسخ دهی نشخوار فکریو مسئولیت پذیری کالیفرنیا استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که طرح واره درمانی هیجانی بر کاهش نشخوارفکری و مسئولیت پذیری افراطی افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مؤثر است. بنابراین،طرح واره درمانی هیجانیمی تواند بر کاهش نشخوار فکری و مسئولیت پذیری افراطی افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مؤثر باشد. پیشنهاد می شود با به کارگیری این متغیرها از سوی مراکز درمانی، سایر ارگان ها و سازمان ها ی مرتبط بتوان در راستای بهبود وضعیت سلامت روان افراد گامی مؤثر برداشت.
اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در زوجین متقاضی طلاق در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه اثربخشی طرحواره درمانی، بر طرحواره های ناسازگار اولیه، افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر شیراز در سال 96-97 بود. روش پژوهش تجربی (نیمه آزمایشی) و کاربردی بود. 30 زوج در آستانه ی طلاق، با روش تصادفی ساده در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از پروتکل طرحواره درمانی، مقیاس پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه ی کیفیت زندگی و مقیاس رضایت زناشویی انریچ استفاده گردید. یافته ها نشان دادند با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس مشاهده می شود که شاخص F برای ابعاد رها شدگی، بی اعتمادی بد رفتاری، وابستگی بی کفایتی، آسیب پذیری، نقص شرم، ایثار، خودانضباطی ناکامی، بیگانگی اجتماعی و گرفتاری در سطح 001/0 معنادار شده است. با توجه به میانگین نمرات مشاهده می شود که میانگین نمرات متغیر های ذکر شده در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون کاهش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که طرحواره درمانی تاثیر معناداری بر طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین متقاضی طلاق در شهر شیراز داشته است.
Investigate the Effect of Social Support on Marital Satisfaction with Mediating Role of Emotional Loneliness and Physical Activity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
103 - 118
حوزههای تخصصی:
Objective: One of the most important social factors that have been consistently identified as a predictor of healthy aging is marriage satisfaction. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of social support on marital satisfaction with mediating role of emotional loneliness and physical activity. Method: This study was descriptive and correlational based on structural equations. The statistical population consisted of all the elderly in the care centers of Shahrekord and Farsan in 2019, among whom 180 individuals were selected randomly. The participants filled out research instruments including Relationship Assessment scale (Hendrick, 1998), Perceived Social Support scale (Zimet, et al., 1988), Adult’s Social and Emotional Loneliness scale (DiTommasso, et al., 2004), and Leisure-time Activities scale (Godin, 1985). Structural equation modeling (SEM) was used through SPSS (version 23) and AMOS (version 23) software to analyze the data. Findings: The results demonstrated direct effect of social support, emotional loneliness and physical activity on marital satisfaction (p <0.001), and indirect effect of perceived social support on marital satisfaction through emotional loneliness and physical activity (p <.05). Conclusion: The SEM results of the current study support the proposed model which explains the interrelationships between perceived social support, loneliness, physical activity, and marital satisfaction. According to the findings of the present study, it is suggested to pay more attention to the variables of social support, emotional loneliness and physical activity in order to improve the marital relationships of the elderly. The findings of this study can help psychologists and other caretakers create more effective family matter programs for the older generations to enhance their marital satisfaction.
رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای با تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ: ارائه مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
157 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای با تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد دارای تجربه سوگ شهر اردبیل تشکیل می دادند که از این جامعه، 250 فرد دارای تجربه سوگ به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار این پژوهش را پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز (2006)، مقیاس سبک های دلبستگی هازان و شیور (1987)، پرسشنامه ی حمایت اجتماعی زیمن و همکاران (1998) و پرسشنامه ی سبک های مقابله ای آدیسون و همکاران (2007) تشکیل دادند. داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS22 و ایموس با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ معنی دار نیست. اثر مثبت و مستقیم حمایت خانواده بر تاب آوری افراد دارای تجربه سوگ مورد تأیید قرار گرفت، اما اثر حمایت دوستان و دیگران بر تاب آوری مورد تأیید قرار نگرفت. همچنین اثر مثبت و مستقیم سبک مقابله متمرکز بر مشکل با تاب آوری افراد سوگوار مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی دوسوگرا و حمایت اجتماعی از طریق سبک های مقابله ای بر تاب آوری افراد دارای تجربه سوگ اثر غیرمستقیم دارند. به طورکلی نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش مبنی بر رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای بر تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ از برازش مطلوب برخوردار است.
اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همدلی و همدردی نوجوانان مادرسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی یک برنامه گروهی است که با کمک ترکیبی از مراقبه ذهن آگاهی، آگاهی بدنی و تمرینات یوگا با هدف افزایش آگاهی انجام می شود . مطالعات متعددی اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی را در زمینه های فردی و اجتماعی نشان داده است. اما مسئله اصلی اینست: آیا آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی به نوجوانان مادرسرپرست بر همدلی و همدردی آنها مؤثر است؟ هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همدلی و همدردی در نوجوانان مادرسرپرست شهر اهواز بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مادرسرپرست مقطع متوسطه اول شهر اهواز در سال تحصیلی 1396-1397 بود. 30 دانش آموز پسر مادر سرپرست به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس همدلی و همدردی در نوجوانان (ووزن، پاتروسکی و والکنبورگ، 2015) و جلسات آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی (چاسکالون، 2011). یافته ها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات همدلی و همدردی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود داشت (0/001 P< ). نتیجه گیری: می توان برای همدلی و همدردی در نوجوانان مادرسرپرست از آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بهره برد.
مقایسه خستگی از شفقت، پریشانی روان شناحتی و مهارت های ذهن آگاهی در بین مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز بیماری های جسمی حاد و مزمن در فرزندان باعث آسیب به سلامت روانی والدین و به خصوص مادران می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه خستگی از شفقت، پریشانی روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی در بین مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا انجام گرفت. روش این پژوهش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا در شهر تهران در سال 1396 بود . حجم نمونه شامل 100 مادر دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و 100 مادر دارای کودک غیرمبتلا بود که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (استام، ۲۰۰۵)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2002) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (بایر، اسمیت، و آلن، 2004) بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین خستگی از شفقت، پریشانی روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی در مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا تفاوت معنادار وجود دارد( p<0/0001 ). بدین صورت که مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی از میزان خستگی از شفقت و پریشانی روان شناختی بالاتر و ذهن آگاهی پایین تری نسبت به مادران کودکان غیرمبتلا برخوردار هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی به دلیل درگیری درمانی و روان شناختی با بیماری فرزند خود، دارای خستگی از شفقت و پریشانی روان شناختی بالا و ذهن آگاهی پایینی هستند که لازم است برای بهبود این مولفه ها، از درمان های مرتبط با این مولفه ها نظیر درمان ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده شود.
بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای معلمان با گرایش به تفکر انتقادی آنان
حوزههای تخصصی:
سواد اطلاعاتی گسترش مفهوم سواد سنتی در پاسخ به جامعه ای است که ما در آن زندگی می کنیم،برای اینکه فردی از نظر اطلاعاتی با سواد باشد، باید بتواند تشخیص دهد اطلاعات در چه زمانی مورد نیاز است و توانایی یافتن، ارزیابی، و استفاده مؤثر از آن را داشته باشد، افراد دارای سواد اطلاعاتی کسانی هستند که آموخته باشند چگونه بیاموزند. آنها می دانند که چگونه یاد بگیرند، زیرا می دانند که دانش چگونه سازماندهی شده است و چگونه می توان اطلاعات مورد نیاز را پیدا کرد و از اطلاعات به گونه ای استفاده کرد که دیگران نیز بتوانند از آن بیاموزند. افراد دارای سواد اطلاعاتی برای یادگیری مادام العمر آمادگی دارند، چرا که همیشه می توانند اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنند و از آن برای تصمیم گیری آگاهانه استفاده نمایند، به طور کلی در این تحقیق سعی می شود به بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای معلمان با گرایش به تفکر انتقادی آنان پرداخته شود ،پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه های اجراء همبستگی می باشد، جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه ی معلمان مدارس دخترانه مقطع متوسطه منطقه 6 شهر تهران می باشد.((N=102. ؛که با استفاده از جدول کرچسی و مورگان 80 نفر از آن به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک (منظم) حجم نمونه آماری از بین کل جامعه آماری انتخاب شد. ابزار های اندازه گیری در این تحقیق پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن مورد تایید اساتید متخصص قرار گرفته است؛تجزیه وتحلیل بین داده های بدست آمده در این تحقیق به وسیله ی نرم افزار spss وبهره گیری از آزمون های آمار کالموگروف و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت .ماحصل تحقیق نشان از این داردکه همبستگی مثبتی بین متغییرهای تحقیق وجود دارد.
پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو، انعطاف پذیری شناختی و چشم انداز زمان در دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو، انعطاف پذیری شناختی و چشم انداز زمان در دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه 200 نفر از این دانش آموزان به شیوه در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه های پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه (MPAQ) سواری (1393)، سیاهه شخصیت هگزاکو (HEXACO-PI) اشتون و لی (2009)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال (2010) و سیاهه چشم انداز زمان (S-ZTPI) زیمباردو و بوید (1999) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی هگزاکو، انعطاف پذیری شناختی و چشم انداز زمان با اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 76/2 از کل واریانس اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان به وسیله ویژگی های شخصیتی هگزاکو، انعطاف پذیری شناختی و چشم انداز زمان تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی هگزاکو، انعطاف پذیری شناختی و چشم انداز زمان سهم معنادار در اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان دختر دارد.
پیش بینی سلامت روان، افسردگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستانی بر اساس استفاده از شبکه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
رسانه های نوین و در رأس آن ها اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی باعث ایجاد دگرگونی هایی در روحیات افراد شده اند و دامنه و شدت آن همچنان در حال افزایش است. این پژوهش به منظور پیش بینی سلامت روان، افسردگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستانی بر اساس استفاده از شبکه های اجتماعی انجام شد. روش کار: روش این پژوهش از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی است. در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهر سمنان می باشد که در نیمسال اول تحصیلی 95-94 از بین افراد در دسترس، نمونه ای با حجم 200 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی، اضطراب بک، افسردگی بک و پرسشنامه محقق ساخته شبکه های اجتماعی پاسخ دادند. این پژوهش از طریق ضریب آماری پیرسون و رگرسیون خطی ساده به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل انجام گرفت.نتایج: با توجه به نتایج پژوهش استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند ابعاد کیفیت زندگی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد و در شکل دهی سلامت روان، افسردگی و اضطراب نقش دارند. بحث: شبکه های اجتماعی در شکل دهی سلامت روان، افسردگی و اضطراب نقش دارند و حتی روی ابعاد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع هم تأثیرگذارند. لذا بایستی اقدامات آگاهی بخشی و مدیریتی در راستای میزان و محتوای مورداستفاده در شبکه های اجتماعی انجام گیرد.
بررسی تأثیر مداخله حافظه فعال دیداری– فضایی بر عملکرد حافظه فعال هیجانی دانش آموزان با مشکلات ریاضی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از جمله اختلالات یادگیری می توان به اختلال در ریاضیات اشاره کرد. اختلال در ریاضی توانایی یادگیری و به کارگیری مفاهیم و مهارت های ریاضی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله حافظه فعال دیداری–فضایی بر عملکرد حافظه فعال هیجانی دانش آموزان با مشکلات ریاضی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ابتدایی در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی در سال ۹۷-۱۳۹۶ در دبستان های استان البرز بودند که از میان آنان ۲۰ دانش آموز پسر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه حافظه فعال دیداری-فضایی را در ۲۴ جلسه دریافت کردند. همچنین به منظور بررسی مشکلات ریاضی از آزمون ریاضیات ایران کی مت (۱۹۸۸) و برای سنجش حافظه فعال هیجانی از پرسشنامه محقق ساخته (ارجمند نیا، ۱۳۹۷) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخله حافظه فعال دیداری-فضایی موجب بهبود حافظه فعال هیجانی دانش آموزان گردید (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مداخله حافظه فعال دیداری-فضایی موجب بهبود عملکرد حافظه فعال هیجانی و عملکرد محاسبات ریاضی (جمع، تفریق، ضرب و تقسیم) در دانش آموزان می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1141-1148
حوزههای تخصصی:
زمینه : تحقیقات متعددی پیرامون تأثیر دو درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس فکری _ عملی انجام شده است اما در رابطه با مقایسه تأثیر این دو درمان با یکدیگر بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی بود . روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعهآماری شامل کلیه بیماران اختلال وسواس فکری - عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شیراز در سال 1397 بود. 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (20 نفری) دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: آزمون وسواس - اجبار مادزلی: هاجسون و راچمن (1977)، جلسات درمانی تعهد و پذیرش (نریمانی و همکاران، 1395) و جلسات درمانی مواجهه سازی و پیشگیری از پاسخ (نریمانی و همکاران، 1395). داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها : در تمام علائم اختصاصی (آلودگی، بررسی، شک و تردید و کنترل تکانه) بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشت. هر دو گروه درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری را نشان دادند. اماگروه درمانی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ، نسبت به مداخله اکت کاهش بیشتر و معناداری را داشته است ( 0/001 P< ) . نتیجه گیری : دو درمان، مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد علایم بیماران مبتلا به وسواس فکری - عملی را کاهش دادند.
مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1281-1290
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلالات و بیماری های مختلفی کودکان را تهدید می کند. شناسایی و درمان زودهنگام این اختلالات می تواند ضامن سلامت کودکان، خانواده و جامعه باشد. مسأله این است که چه عواملی زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است؟ هدف: این پژوهش با هدف مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان انجام شد. روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی، روش زمینه ای به منظور جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی والدین کودکان 6 تا 12 ساله در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در شهر اصفهان در سال 1398 بود. به این منظور والدین 12 کودک دارای معیارهای ورود به پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند و با کمک دو پرسشنامه علائم مرضی کودکان، فرم والد (گادو و اسپرافکین، 1994) و سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972) انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش استراوس و کوربین (1986) انجام شد. یافته ها: در تجزیه و تحلیل در مرحله کدگذاری باز 157 کد اولیه، و در کدگذاری محوری براساس شباهت موضوعی 13 زیرمقوله، و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی به سه مقوله عوامل فردی، بین فردی و بیرونی دست یافتیم. نتیجه گیری: مجموعه عوامل زمینه ساز فردی، بین فردی و بیرونی، سهم چشمگیری در تبیین بروز و تداوم اختلال نافرمانی مقابله ای و نقش مهمی در درمان آن دارند.
طراحی برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه و بررسی تأثیر آن بر کارآمدی هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
264-283
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ضعف دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس در رمزگردانی ، ذخیره و بازیابی نظام آوایی و نوشتاری سبب می شود تدوین و اجرای برنامه های مداخله ای سودمند در زمینه اختلال های یادگیری خاص اهمیت دو چندانی یابد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر طراحی برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه و بررسی اثر آن بر کارآمدی هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس بود. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر کلاس سوم ابتدایی با اختلال نارساخوانی – نادرست نویسی مراجعه کننده به مراکز اختلال های یادگیری شهرستان کاشان در سال تحصیلی 98-97 تشکیل داد. برای انتخاب نمونه 20 دانش آموز نارساخوان – نادرست نویس بر اساس آزمون های تشخیصی (فهرست تشخیصی نشانگان نارساخوانی ساختاریافته بر اساس ملاک های پنجمین ویرایش کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، آزمون هوشی وکسلر کودکان و مقیاس درجه بندی کانرز) به روش نمونه گیری هدفمند انتخب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند (هر گروه 10 نفر). پس از اجرای پیش آزمون های اختلال بیان نوشتاری - مؤلفه دیکته (باعزت، 1389) و پردازش دیداری-و اج شناختی (حسینی، مرادی، کرمی نوری، حسنی و پرهون، 1395)، گروه آزمایشی تحت مداخله برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. بلافاصله پس از اتمام مداخله، پس آزمون های مذکور بر روی گروه ها به صورت همزمان اجرا شد. همچنین آزمون های پیگیری نیز پس از گذشت سه ماه بر روی گروه ها اجرا شد. داده های آماری با روش تحلیل واریانس چندمتغیره اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد 20 جلسه توانبخشی شناختی تکلیف درست نویسی و تکلیف رنگ در برنامه نرم افزاری سرور موجبات کاهش خطاهای هجی کردن و بهبود پردازش دیداری – واج شناختی گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری را فراهم کرد ( 0/01 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که استفاده از تمرینات تکلیف درست نویسی و تکلیف رنگ در برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه بر هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس، اثربخش است. در نتیجه می توان آن را به عنوان یک روش توانبخشی سودمند به متخصصان و درمانگران حوزه اختلال های یادگیری خاص پیشنهاد داد .
پیش بینی سبک مکانیزم های دفاعی بر اساس کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترکیب روانکاوی و عصب شناسی در ابتدا ناملموس و عجیب به نظر می رسد. ترکیبی که سعی کرده است معانی و مفاهیم روانکاوی را با دانش عصب شناسی متحد کند تا بتواند دانش یکپارچه ای را برای درک بهتر و عمیق ذهن آدمی فراهم کند. با این حال تعامل روانکاوی و عصب شناسی جهت تفسیر رفتار آدمی در سه دهه ی گذشته مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی و یافتن سهم کارکردهای اجرایی در پیش بینی سه سبک دفاعی رشد نایافته، رشد یافته و روان رنجور در دانشجویان شهر تهران می باشد. بدین منظور نمونه ی ۱۴۰ نفری (شامل ۷۶ نفر زن و ۶۴ نفر مرد) به شیوه ی نمونه ی در دسترس مورد بررسی قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل یک پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (DSQ) و چهار آزمون رایانه ای عملکرد مداوم، استروپ، ان بک و برو نرو می باشد. برای تحلیل داده از همبستگی پیرسون و رگرسیون استاندارد چند متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین سبک های دفاعی و کارکردهای اجرایی وجود دارد همچنین این پژوهش توانست مدلی را جهت تعیین سهم کارکردهای اجرایی در سبک دفاعی رشد یافته و روان رنجور نشان دهد. میزان عملکرد فرد در کارکردهای اجرایی بر سبک مکانیزم دفاعی مؤثر است.
تاثیر برنامه توانبخشی شناختی بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
75 - 90
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برنامه توانبخشی شناختی بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شده است. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان با آسیب شنوایی شهر اصفهان تشکیل دادند. در پژوهش حاضر 26 نفر از دانش آموزان دختر با آسیب شنوایی شرکت داشتند که به روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه ناشنوایان میر انتخاب شده بودند. شرکت کنندگان به دو گروه 13 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه توانبخشی شناختی را در 10 جلسه (هفته ای 2 جلسه؛ هر جلسه 50 دقیقه ) دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد و در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه حافظه آینده نگر گذشته نگر کرافورد، اسمیت، مایلور، دلاسالا و لوجی بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون نشان داد که در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات حافظه آینده نگر و گذشته نگر گروه آزمایش به طور معناداری بیشتتر از گروه کنترل بود. برنامه توانبخشی شناختی، حافظه آینده نگر و گذشته نگر دانش آموزان با آسیب شنوایی را بهبود بخشید. بنابراین، برنامه ریزی برای استفاده از برنامه توانبخشی شناختی برای آنها اهمیت ویژه ای دارد.
الگوی ساختاری رابطه جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با میانجی گری خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه متغیرهای جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با واسطه گری خوش بینی انجام شده، که از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی به کار برده است. در این پژوهش، متغیر جهت گیری مذهبی به عنوان متغیر پیش بین سلامت روان و خوش بینی نیز به عنوان متغیر میانجی رابطه بین این دو متغیر در نظر گرفته شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94- 1393 در مراکز دانشگاهی دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی، آزاد اسلامی و پیام نور استان قزوین بودند، تعداد 380 نفر زن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. خوش بینی، سلامت عمومی و جهت گیری مذهبی، به ترتیب با پرسش نامه های جهت گیری زندگی (LOT-R)، سلامت روانی (GHQ) و جهت گیری مذهبی آلپورت ارزیابی شدند. پایایی پرسش نامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب، 85/0، 79/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (SEM) پردازش آماری گردید. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی رابطه مثبت معناداری و همچنین رابطه بین جهت گیری مذهبی درونی و مؤلفه های سلامت روان (علائم اضطرابی و افسردگی)، منفی معنادار می باشد همچنین مسیر جهت گیری مذهبی تنها به طور غیرمستقیم از طریق خوش بینی کاهش دهنده اضطراب، افسردگی، و جسمانی سازی است. نکته قابل توجه عدم معناداری مسیر بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های سلامت روانی می باشد، که حاکی از فرایند واسطه گری خوش بینی است. به عبارت دیگر، جهت گیری مذهبی به طور مستقیم بر کاهش سلامت روان تأثیر نمی گذارد؛ بلکه از طریق افزایش خوش بینی در جهت کاهش اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی پیش می رود.