فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۵۲-۱۵۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: چند مطالعه به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت نشانه های اختلال وسواس پرداخته اند؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی این درمان در ترکیب با بازی درمانگری دلبستگی محور بر نشانه ها و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می پردازد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس 8 تا 12 ساله در سطح شهر اصفهان در سال 1398، به همراه مادرانشان بود که از این میان 20 زوج کودک و مادر پس از تشخیص روان پزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس و کسب حداقل نمره 14 در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش درمان ترکیبی را به مدت 10 جلسه مشاوره فردی دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس - ناخودداری ییل براون کودکان (CY-BOCS) و مقیاس تأثیر وسواس در کودک - نسخه والدین (COIS- R/ P) بود. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های این پژوهش، تأثیر درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش علائم وسواس، بهبود عملکرد کلی و بهبود عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی و توانش های زندگی روزمره را مورد تأیید قرارداد (0/05 P<). نتیجه گیری: درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش نشانه ها و بهبود عملکرد در کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری اثربخش است.
بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۷۸-۱۹۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی از سازه های مهم و قابل توجه در سال های اخیر بوده است؛ اما شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده آن در قالب یک مدل ساختاری و در محیط آموزشی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیر واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بود. از بین جامعه آماری، 525 نفر دانش آموز (301 دختر و 224 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های محیط یادگیری حامی خودپیروی (آسور و همکاران،2002؛ آسور، 2012)، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) (والاچ و همکاران، 2006) و تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون، 2013) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری AMOS و شاخص های برازندگی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بیانگر این بود که محیط حامی خودپیروی پیش بینی کننده معنی دار ذهن آگاهی (0/001 P<، 0/18 =β) و تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/18 =β) بود. همچنین ذهن آگاهی پیش بینی کننده معنی دار تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/28 =β) بود. علاوه براین نتایج بیانگر این بود که ذهن آگاهی توانست نقش واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی با تفکر انتقادی ایفا نماید. نتیجه گیری: ویژگی های بافتی مانند محیط حامی خودپیروی در کنار عوامل درون فردی نظیر ذهن آگاهی، نقش مهمی در تفکر انتقادی دانش آموزان ایفا می کنند و توجه به آنها در برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار بر سبک های حل تعارض همسران تازه ازدواج کرده دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۹۲-۱۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار(مدل محکم در آغوشم بگیر) بر سبک های حل تعارض زوجین تازه ازدواج کرده متعارض بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه پژوهش، شامل زوجین متعارض کمتر از شش سال ازدواج بود که در سال 1398 به مراکز مشاوره آستارا مراجعه کرده بودند که از میان آنها،30 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم(1983)(ROCI-II) بود و پس از اجرای مداخلات در چارچوب پروتکل های مدون، از تحلیل وا ریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد که درمان ذهنیت های طرحواره ای، به صورت پایدار سبک های حل تعارض مصالحه و یکپارچه را در زوجین متعارض افزایش(01/0> P) و حل تعارض اجتنابی(01/0> P) و ملزم شده(01/0> P) را کاهش می دهد. درمان هیجان مدار، به صورت پایدار سبک حل تعارض یکپارچه را افزایش(01/0> P) و حل تعارض اجتنابی(05/0> P) را کاهش می دهد و تفاوت اثر هر دو رویکرد بر سبک های حل تعارض زوجین، معنادار نبود. بنابراین درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و هیجان مدار بر سبک های حل تعارض زوجین موثر بوده و می توانند مورد استفاده مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.
پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک-های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به بهزیستی شهر مشهد در 3 ماهه اول سال 1400 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 80 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز (AHI) (کیامرثی و همکاران، 1377)، پرسشنامه الگوی ارتباطی زوجین (CPQ) (کریستنس و سالاوای، 1991) و پرسشنامه سبک های حل تعارض(ROCI-2) (رحیم، 1983) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی ارتباطی سازنده متقابل و سبک های حل تعارض مصالحه گرانه، یکپارچگی و ملزم شده با سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار (01/0 P<) و الگوهای ارتباطی توقع/ کناره گیری و اجتناب متقابل و سبک های حل تعارض اجتنابی، یکپارچگی و سلطه گری با سرسختی روان شناختی رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارتباط سازنده متقابل، توقع/ کناره گیری و سبک های اجتناب متقابل، یکپارچگی، سلطه گری و ملزم شده توانستند 56/0 سرسختی روان شناختی را در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر پیش بینی کنند (05/0 P<). با توجه به اینکه سرسختی روان شناختی در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر با الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض رابطه دارد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر می رسد.
گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۶۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0>P). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.
رابطه اعتیاد به بازی های رایانه ای با اختلال خواب در کودکان پیش دبستانی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کنندگی ارتباط با والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توسعه فناوری های جدید ، افزایش استفاده از بازی های رایانه ای توسط کودکان، تنوع این بازی ها و تأثیرات منفی آنها بر خواب کودکان، شناسایی و نظارت بر بازی ها بسیار مهم خواهد بود. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین رابطه اعتیاد به بازی های رایانه ای و اختلالات خواب در کودکان پیش دبستانی با توجه به نقش تعدیل کننده روابط با والدین است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان پیش دبستانی با حجم نمونه (350) نفر است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای فرهادی (1395)، عادات خواب کودک اوونز و اسپریتو (2000) و مقیاس ارزیابی رابطه مادر-کودک رابرت (1961) استفاده شد. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین اعتیاد به بازی های رایانه ای با اختلال خواب در کودکان با مؤلفه های مقاومت در برابر خواب، مدت زمان خواب، اضطراب خواب، و پاراسومنیا رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05>0/001=P)؛ اما با مؤلفه های تأخیر در شروع خواب (0/20=P)، بیداری شبانه (0/21=P)، اختلال تنفسی خواب (0/05=P) و خواب آلودگی روزانه (0/66=P) رابطه، معنادار نشد و همچنین ارتباط با والدین در مؤلفه بیش حمایتگری بر رابطه با اختلال خواب و اعتیاد به بازی های رایانه ای اثر تعدیل گری معناداری دارد (05/>0/0012=P)؛ اما با مؤلفه های پذیرش فرزند (0/94=P)، بیش سهل گیری (0/52=P) و طرد فرزند (0/34=P) اثر تعدیل گری معناداری ندارد (0/05<P). نتیجه گیری: نتایج بیانگر رابطه مستقیم بروز اختلالات خواب و عوارض سوء ناشی از آن در کودک، با نحوه عملکرد والدین و نقش مخرب اعتیاد به بازی های کامپیوتری است. افراط در بازی ها در بروز مشکلات و شدت دادن به علائم اختلالات خواب، نقش قابل توجهی دارد و از سویی دیگر، طرد فرزند نیز به افزایش اعتیاد به بازی های رایانه ای و بروز اختلالات خواب منجر می شود.
ساخت و اعتباریابی پرسش نامه اولیه انصاف براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت پرسش نامه اولیه انصاف، براساس منابع اسلامی انجام گرفت. از روش تحلیل محتوا و روش نمونه در دسترس، 100 نفر از سربازان آموزشی مرکز آموزش عمومی شهید بیگلری ناجا، شهرستان مشگین شهر استان اردبیل، بهره برده شد. برای بررسی روایی محتوا، مؤلفه های دارای شاخص CVI 99/0 به بالا و گویه های دارای شاخص CVI 87/0 به بالا، تأیید شد. روایی ملاک با محاسبه ضریب همبستگی این پرسش نامه 711/0 بوده و در سطح 00/0 معنادار است. مؤلفه های نظری این پژوهش که مورد تأیید کارشناسان قرار گرفت، عبارتند از: خوف الهی، عدم تعصب کورکورانه، یکسان انگاری خود دیگری، مدیریت شهوات و هوس ها، عدم ترجیح افراد در موقع حکم، گفتن حق تحت هر شرایطی (هرچند بر ضرر خویش) و سوء استفاده نکردن از قدرت و جایگاه. پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ 797/0 برخوردار است.
پیش بین های شناختیِ انعطاف ناپذیری رفتاری در خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از علائم افراد با اختلال طیف اتیسم، انعطاف ناپذیری رفتاری است که سبب ضعف در انطباق با تقاضاهای محیط و مشکلات رفتاری می شود. در مطالعه حاضر به بررسی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی انعطاف پذیری رفتاری خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم پرداخته شد. روش کار: در قالب یک مطالعه همبستگی، 45 خردسال 16 الی 36 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سنجش کارکردهای اجرایی- نسخه پیش دبستان (BRIEF-P) و نسخه تجدیدنظرشده مقیاس انعطاف پذیری رفتاری (BFRS-R) جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که میزان انعطاف رفتاری خردسالان با بازداری (05/0p< ،37/0r=)، جابه جایی (01/0P< ،45/0r=)، کنترل هیجانی (01/0P< ،49/0r=)، برنامه ریزی/سازمان دهی (05/0P< ،34/0r=)، خودکنترلی مهاری (01/0P< ،44/0r=)، انعطاف پذیری شناختی (01/0P< ،55/0r=)، فراشناخت (05/0P< ،30/0r=) و نمره کل کارکردهای اجرایی (01/0P< ،46/0r=) همبسته است. حافظه کاری رابطه معنا داری با انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نداشت (05/0P> ،23/0r=). نمره کل کارکردهای اجرایی خردسالان به ترتیب 18، 15 و 21 درصد از واریانس میزان انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نسبت به اشیاء، نسبت به محیط و نمره کل انعطاف پذیری رفتاری را پیش بینی می کند. کارکردهای اجرایی توانایی پیش بینی معنا دار انعطاف پذیری رفتاری نسبت به افراد را نداشت. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که نقص در کارکردهای اجرایی با انعطاف ناپذیری رفتاری در خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم همراه است. پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی، طراحی مداخلات زودهنگام ارتقاء کارکردهای اجرایی با هدف افزایش انعطاف پذیری کودکان با اختلال طیف اتیسم مورد بررسی قرار گیرد.
اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل پریشانی، مشکلات در تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی از عواملی هستند که می توانند بر روی کیفیت زندگی زوجین تأثیر بگذارند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش سازگاری زناشویی بر روی گروه آزمایش در طول ۸ جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، دشواری تنظیم هیجان گروتز و روئمر و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی استفاده گردید و داده های بدست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از اثربخش بودن آموزش سازگاری زناشویی بر کاهش عدم تحمل پریشانی (۱۴۲/۷۶=fو ۰/۰۱>P)، میزان دشواری تنظیم هیجان (۱۴۶/۹۴=fو ۰/۰۱>P) و تعارضات زناشویی (۴۲۶/۲۱=fو ۰/۰۱>P) داشت؛ به عبارت دیگر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی در زوجینی که برنامه آموزشی سازگاری زناشویی را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که اثر آموزش سازگاری زناشویی می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در مراکز مشاوره در مورد زوجینی که از مشکلات ارتباطی رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
124-115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ زنان سالمند انجام شد. روش پژوهش، نیم ه آزمایش ی ب ا ط رح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی سالمندان زن ساکن در سرای سالمندان امین اسلام مهاباد در زمستان 1398 تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش، پروتکل شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت کردند و گروه گواه به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و اضطراب مرگ (تمپلر، 1970) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و گواه در متغیرهای اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ، تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود تا مشاوران، روان شناسان و روان درمانگران از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان مداخله ای تأثیرگذار در جهت کاهش اجتناب تجربه ای و اضطراب مرگ سالمندان بهره ببرند.
اثربخشی نوروفیدبک بر کیفیت خواب و اضطراب افراد در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
59 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به دنبال تعیین اثربخشی نوروفیدبک برکیفیت خواب و اضطراب افراد در دوران کرونا بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعه کنندگان مراکز مشاوره وروانشناسی منطقه 5 تهران در سال 1399 بود. در پژوهش حاضر، جهت انجام نمونه گیری، تعداد 18 نفر به صورت دردسترس از مرکز مشاوره روانشناسی ندای درون انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان با مقیاس کیفیت خواب پیترزبورگ (1989) پرسشنامه اضطراب بک (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 15 جلسه یک ساعته تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت بین گروه کنترل و آزمایشی در مولفه های کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب، داروهای خواب آور و اختلال عملکرد روزانه موثر بوده و به عبارت دیگر درمان نروفیدبک باعث کاهش نمرات این مولفه ها شده است، ولی این درمان بر سایر مولفه ها اثر معنی داری نداشت و همچنین مقدار نمرات اضطراب در پس آزمون گروه آزمایشی به شکل معنی داری کاهش یافت.نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افزایش کیفیت خواب و کاهش اضطراب افراد، می توان در قالب برنامه های درمانی به طور کاربردی از این روش درمانی در شرایط کرونا استفاده کرد.
نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیشبینی تحمل پریشانیِ افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: سطح پایین تحمل پریشانی می تواند زمینه ساز وابستگی به مواد مخدر شود و عوامل بسیاری از جمله ویژگی های رفتاری، شخصیتی و اجتماعی با آن در رابطه است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیش بینی تحمل پریشانی افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: طرح پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش 1452مرد وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند؛ که از این میان 400 نفر، به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس بر اساس دیدگاه کلاین(2015) انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش، 136 نفر (71 نفر دارای تحمل پریشانی بالا و 65 نفر دارای تحمل پریشانی پایین) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005)، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت(1994)، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی(2009) و مقیاس انزوای اجتماعی راسل(1996) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش تابع تشخیص (ممیزی) تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل ممیزی نشان داد که با کمک متغیرهای پیشبین میتوان تحمل پریشانی را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی میتواند با 1/89 درصد پیش بینی صحیح افراد وابسته به مواد مخدر را به دو گروه دارای تحمل پریشانی بالا و پایین طبقه بندی نماید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر عواملی همچون سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگیهای شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی بر تحمل پریشانی تاثیرگذار است و میتوان در تدوین برنامه های پیشگیری از وابستگی به مواد مخدر و مداخلات برای ترک وابستگی، در سازمان های ذیربط مانند مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی، مراکز ترک اعتیاد و غیره از نتایج این پژوهش استفاده کرد.
نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 128
حوزههای تخصصی:
رفتار خرید اجباری یک رفتار بالقوه خطرناک و اعتیادی است که سبب مجموعه ای از پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی می شود. از این رو، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 307 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده، مقیاس خرید اجباری ادواردز، پرسش نامه خودمهارگری و مقیاس حرمت خود روزنبرگ گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم عملکرد خانواده بر رفتار خرید اجباری مثبت معنادار و اثر مستقیم حرمت خود و خودمهارگری بر رفتار خرید اجباری منفی معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده، حرمت خود و خودمهارگری مؤلفه های مهم اثرگذار بر رفتار خرید اجباری در نوجوانان دختر است
تأثیر آموزش باورها وحالت فراشناختی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
101 - 122
حوزههای تخصصی:
فرسودگی تحصیلی یک مشکل جدی و یک واکنش منفی احساسی، جسمی و ذهنی به مطالعه طولانی مدت است که منجر به فرسودگی، ناامیدی، عدم انگیزه و کاهش توانایی در مدرسه می شود. هدف پژوهش مشخص کردن تأثیر آموزش باورها و حالت فراشناختی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه بیرجنداست. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 20 نفری تحت عنوان کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای مداخله آموزشی از بسته آموزش فراشناختی سالاری فر (1391) و برای ارزیابی فرسودگی تحصیلی از پرسشنامه فرسودگی مسلش و جکسون (1984) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد، اثر آموزش باورها و حالت فراشناختی بر کاهش فرسودگی تحصیلی معنادار است. با توجه به نتایج، می توان گفت آموزش باورها و حالت فراشناختی، فرسودگی تحصیلی دانشجویان را کاهش می دهد.
تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان زن مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
197 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش، تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه موردمطالعه شامل معلمان زن در دوره ابتدایی سازمان آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه 405 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از 3 پرسشنامه شامل: پرسشنامه کامیابی درکار (پوراث وهمکاران،2011)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز،2007) و پرسشنامه هوش هیجانی (شرینگ، 1995) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و سرمایه روان شناختی با کامیابی شغلی رابطه مثبت دارند وهمچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی دررابطه بین هوش هیجانی با کامیابی شغلی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و در نظرگرفتن هوش هیجانی می تواند نقش مهمی در فرآیند افزایش کامیابی شغلی داشته باشد و مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب داشت.
مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۶۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه تحقیق شامل 60 نفر از نوجوانان وابسته به مواد بودکه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش اول (درمان نظریه انتخاب، 15 نفر)، آزمایش دوم (درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، آزمایش سوم (درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، و کنترل (15 نفر) گماشته شدند. شرکت کنندگان هر چهار گروه مقیاس تاب آوری کونور-دیویدسون را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد بین تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده نسبت به درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: در کل، می توان گفت که درمان فعال ساز رفتاری با تکنیک تصویرسازی ذهنی روش موثرتری بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد است.
مدل ارتباطی هوش هیجانی و اشتیاق شغلی با نقش واسطه گری کمال گرایی مثبت ومنفی در بین معلمان دبیرستان های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس پژوهش های گذشته، با وجود این که اشتیاق شغلی معلمان یکی از موارد با اهمیت در نظام تعلیم و تربیت می باشد، ولی در ایران کم تر به این موضوع پرداخته شده است. از سوی دیگر، هوش هیجانی معلم، تأثیر بسزایی در تعامل معلم با دانش آموزان و اثربخشی آموزش دارد. به همین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی مدل ارتباطی بین هوش هیجانی و اشتیاق شغلی و نقش واسطه ای کمال گرایی مثبت و منفی در بین معلمان متوسطه دوم شیراز انجام شد. روش: این پژوهش، یک پژوهش کاربردی به روش پژوهش همبستگی است و به گونه خاص از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. در این پژوهش، جامعه آماری، معلمان دبیرستان های متوسطه دوم چهار ناحیه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و با استفاده از فرمول کوکران و خطای 5 درصد حجم تقریبی نمونه مورد نیاز مشخص شد و 128 نفر زن و 103 نفر مرد به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسش نامه های هوش هیجانی شات (1998)، اشتیاق شغلی شاوفلی (2002) و کما ل گرایی تری شورت (1995) استفاده و روایی و پایایی آن ها نیز بررسی شد. به منظور ارزیابی مدل های مفروض از روش معادلات ساختاری نرم افزار SPSSوAMOS استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که کمال گرایی مثبت و منفی، هر دو نقش واسطه ای معناداری میان هوش هیجانی و اشتیاق شغلی دارند. افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی، به طور غیر مستقیم، باعث افزایش اثر هوش هیجانی بر اشتیاق شغلی می شود. نتیجه گیری: بر اساس مدل ذکر شده در پژوهش، با تدوین برنامه هایی به منظور افزایش مهارت هوش هیجانی معلمان، افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی می توان اشتیاق شغلی را افزایش داد و از آنجا که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اشتیاق شغلی معلمان رابطه مستقیم معنادار دارد، بنابراین، برنامه تدوین شده، موجب اثربخشی بیش تر معلم در کلاس درس می گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی دانش آموزان ایرانی ساکن دانمارک اجرا شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان 12 تا 18 ساله ایرانی ساکن شهر کپنهاگ دانمارک در زمستان 2021 بود. 60 نفر ازطریق نمونه گیری دردسترس بر مبنای ملاک های ورود، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیل برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. گروه آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر طی 10 جلسه آموزش داده شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان می دهند در مرحله پس آزمون در خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی به ترتیب بین گروه آموزش معنامحور تحصیلی و گروه آموزش مثبت نگر با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در خوش بینی تحصیلی بین دو گروه آموزش تفاوت معناداری مشاهده نشد؛ به هرحال، آموزش معنامحور تحصیلی نسبت به آموزش مثبت نگر در معنای تحصیلی دارای اثربخشی بالاتری بود. همچنین، نتایج نشان دادند در مرحله پیگیری در متغیر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیل بین گروههای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس نتایج، آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش مثبت نگر، دو روش مؤثر برای ارتقای خوش بینی و معنای تحصیلی دانش آموزان ایرانی ساکن دانمارک هستند.
کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل بود. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد؛ شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 14 زن متأهل مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند و با استفاده از روش براون و کلارک (2006) تحلیل شد. یافته ها: در این پژوهش 10 مقوله هسته ای، 26 مقوله سازمان دهنده و 88 کد اولیه استخراج شد. نتایج نشان داد که نقش زنان در مدیریت موفق پول در خانواده از ده مقوله هسته ای کاهش هزینه ها، اولویت بندی هزینه ها، توافقات مالی، بودجه بندی مالی، کسب درآمد بیشتر، همدلی مالی، آموزش مالی، آینده نگری مالی، ویژگی های مؤثر در مدیریت پول و ارتباطات مؤثر در رشد مالی برخوردار هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت مالی خانواده، یکی از مهم ترین ابعاد زندگی مشترک است که نقش زن در این مدیریت حائز اهمیت است. از این رو، تأثیر زنان در مدیریت موفق پول در خانواده های امروزی بیش از پیش احساس می شود.
رابطه صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
88 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی گری هوش هیجانی بود.روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی ساکن شهر مشهد در سال 2021 در دامنه سنی 18 تا 60 سال بودند که از این میان 407 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نئو (Costa & McCrae, 1992)، پرسشنامه رگه هوش هیجانی - فرم کوتاه (Petrides & Furnham, 2006) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al., 1985) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی بر رضایت از زندگی و هوش هیجانی اثر مستقیم معنادار داشتند. همچنین، مولفه های هوش هیجانی شامل درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران، خوش بینی، خودآگاهی و مهارت های اجتماعی بر رضایت از زندگی اثر مستقیم معنادار داشتند. علاوه براین، نقش میانجی خوش بینی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (05/0p<)، نقش میانجی خودآگاهی، درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) و نقش میانجی مهارت های اجتماعی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) تایید شدند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که صفات شخصیتی از طریق هوش هیجانی بر رضایت از زندگی اثر می گذارد؛ درنتیجه یکی از راه های افزایش رضایت از زندگی بالا بردن هوش هیجانی افراد با توجه به صفات شخصیتی آن هاست.