فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی یکی از دغدغه های اصلی بهداشت عمومی در سراسر جهان است که دارای پیامدهای منفی بی شماری برای فرد و جامعه است. هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی معادلات ساختاری عوامل خطر خودکشی براساس نظریه سه مرحله ای خودکشی در افراد با اختلال های هیجانی انجام گرفت. روش: این مطالعه توصیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده با اختلال های هیجانی به درمانگاه های سرپایی روانپزشکی مرکز آموزشی درمانی رازی تبریز در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۰۵ نفر از مراجعین با اختلال های هیجانی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های ایده پردازی خودکشی (STS)، اقدام به خودکشی (SAS)، ظرفیت خودکشی (SCS) و انگیزه اقدام به خودکشی (IMSA) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، SPSS نسخه ۲۳ و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد بین درد، ناامیدی، احساس تعلق و ظرفیت خودکشی با افکار خودکشی و اقدام به خودکشی رابطه معنی داری وجود داشت (۰/۰۵>P). نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که اثر غیرمستقیم ناامیدی (۰/۲۳۴) و تعلق پذیری کم (۰/۰۴۸) بر ایده خودکشی از طریق ظرفیت خودکشی معنی دار بود. نتایج نشان داد اثر غیر مستقیم ناامیدی (۰/۵۸۶) و تعلق پذیری کم (۰/۱۲۱) بر اقدام برای خودکشی از طریق ظرفیت خودکشی معنی دار بود. نتیجه گیری: استفاده از این مدل می تواند در تشخیص و اقدام سریع در تمایز افرادی که فقط ایده خودکشی دارند و یا اینکه در معرض اقدام به خودکشی هستند، سودمند واقع شود.
مقایسه نظم جویی شناختی هیجان و کنش های اجرایی سرد و گرم در دانش آموزان دختر با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از رایج ترین اختلال های رفتاری در کودکان و نوجوانان است. این افراد در زمینه های هیجان و شناخت مشکلاتی دارند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه نظم جویی شناختی هیجان و کنش های اجرایی سرد و گرم در دانش آموزان دختر با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای بود (30 نفر در هر گروه) که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای (هومرسون، موری، اوهان و جانستون، 2006)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گراس و جان، 2003)، نرم افزار دسته بندی کارت های ویسکانسین (شاهقلیان، آزاد فلاح، فتحی آشتیانی و خدادادی، 1390) و نرم افزار خطرپذیری بادکنکی بارت (لجوئز، 2002) استفاده شد. اطلاعات به وسیله نسخه 26 نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری، تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه کودکان با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای، تفاوت معنا داری در مؤلفه ارزیابی مجدد وجود دارد (0/01 P< ، 13/76 F=) و این تفاوت در مؤلفه فرونشانی مشاهده نشد (0/05 P> ). همچنین بین دوگروه در کنش اجرایی سرد تفاوتی نبود، اما دو گروه از نظر کنش اجرایی گرم، تفاوت معنا داری داشتند (0/05 P< ، 2/37 t=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای در نظم جویی هیجانی دچار مشکلاتی هستند و همچنین خطرپذیری بیشتری دارند. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر شرم درونی شده و ترس از شکست دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
133-142
حوزههای تخصصی:
هم زمانی بلوغ با دوره انتقال به دبیرستان چالشی مهم برای دانش آموزان ششم ابتدایی در ایران است که می تواند به پیدایش احساسات منفی مانند شرم و ترس از شکست در دختران منجر می شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم درونی شده و ترس از شکست دختران پایه ششم بود. پژوهش حاضر یک طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم مدارس ابتدایی شهر بابل استان مازندران در سال تحصیلی 98-1397 بود که 30 نفر از آن ها بر اساس شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس شرم درونی شده (فرگوسن و همکاران، 2000) و پرسشنامه ترس از ارزیابی شکست عملکرد (کانروی، 2002) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایشی 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد به صورت هفتگی دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شرم درونی (001/0> p ؛ 94/36= F ) و ترس از شکست (001/0> p ؛ 50/34= F ) مؤثر بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر جهت کاهش ترس از شکست و شرم درونی شده دانش آموزان دختر استفاده شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
108-128
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد . روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل می شد که با روش نمونه گیری خوشه ای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روان شناختی نمره ی کل پایین تر از حد متوسط یعنی پایین تر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی به طور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0> p ). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروه درمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر بود. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روان شناختی نشان می دهد.
مقایسه شفقت خود، انعطاف پذیری کنشی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی در مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی شهر اهواز بود. به این منظور 160 مادر به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند (80 مادر کودک اوتیسم و 80 مادر کودک عادی). برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شفقت خود نف، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) و تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد . یافته ها نشان داد بین دو گروه مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی از لحاظ شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی تفاوت معنادار وجود داشت . با توجه به نتایج به دست آمده اهمیت توجه به شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی در مادران بیش از پیش احساس می شود.
مقایسه اثربخشی درمان های دارویی، پسخوراند عصبی و مداخلات روان شناختی تلفیقی بر مشکلات رفتاری اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تابحال رویکردهای درمانی متعددی اعم از دارویی و غیردارویی برای مبتلایان اختلال نقص توجه-بیش فعالی به کار گرفته شده است و محققان درصدد تعیین اثرگذاری بیشتر هرکدام از این رویکردها هستند. بنابراین هدف از این تحقیق مقایسه اثربخشی دارودرمانی، پسخوراند عصبی و مداخلات روانشناختی تلفیقی (آموزش والدین، بازی درمانی و آموزش شناختی) بر مشکلات رفتاری اختلال ADHD داشت. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان ۹ تا ۱۲ سال شهر همدان در سال ۹۹-۱۳۹۸ بودند. شیوه نمونه گیری هدفمند بود. گروه درمان های دارویی تحت نظر روانپزشک به مدت ۱۲ هفته روزانه دارو دریافت کردند. گروه پسخوراند عصبی ۲۴ جلسه ۴۵ دقیقه ای بصورت ۲ بار در هفته مداخله دریافت کرد. گروه مداخلات روانشناختی تلفیقی بمدت ۲۴ جلسه در (۸ جلسه آموزش والدین هفتگانه، ۸ جلسه بازی درمانی هر هفته دو جلسه، ۸ جلسه آموزش شناختی هر هفته دو جلسه) آموزش دریافت کردند. شرکت کنندگان با مقیاس سوانسون، نولان و پلهام ویرایش چهارم برای سنجش نشانه های بالینی ADHD ، آزمون عصب روانشناختی کولیج جهت سنجش کارکردهای اجرایی و مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری راتر فرم والدین مورد سنجش قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مداخلات روانشناختی تلفیقی در مقایسه با درمان دارویی و پسخوراند عصبی در متغیر مشکلات رفتاری و تمامی مولفه های آن اثربخشی بیشتری داشت که این اثربخشی در پیگیری سه ماهه نیز معنی دار بود (۰۰۱/۰ > p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که مداخلات روانشناختی تلفیقی می تواند درمان موثر و ماندگاری در مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به ADHD باشد و می تواند جایگزین رویکردهای درمانی دیگر مانند دارودرمانی و پسخوراند عصبی باشد.
مروری بر اثربخشی قصه گویی در ارتقای سلامت روان کودکان
حوزههای تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم به منظور فراهم کردن چارچوبی برای آموزش و ارتقاء درک خود، کارآیی و تجربیات متحد سازی، در کودکان و نوجوانان نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی قصه گویی بر ارتقای سلامت روان کودکان 4 تا 10 بود. روش الهام بخش این مطالعه با استفاده از کلیدواژه های سلامت روان، قصه گویی و کودکان در پایگاه های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی نظیر ایران داک، ایران مدکس، سید، مگ ایران، گوگل اسکالر و ساینس دایرکت، بین سال های 1385 تا 1398 صورت پذیرفت؛ که از میان آن ها 89 مقاله مرتبط بررسی و انتخاب شد. معیارهای سلامت روانی در چهار حوزه ی شناختی، ارتباطی، مدیریتی و بدنی جدا و طبقه بندی شدند. مطابق تجزیه وتحلیل یافته ها بیشترین میزان تطابق در مقاله ها مهارت های زندگی (22 درصد) و انواع حمایت ها (19 درصد) معرفی شدند. بااطلاع کافی از معیارهای سلامت روان و تأثیر خواندن داستان بر روی این شاخص ها می توان بسته های علمی- آموزشی برای پیشگیری و مداخله های درمانی در کودکان استفاده کرد. سازمان های ذی ربط نظیر آموزش وپرورش و حوزه سلامت می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه ریزی و اجرایی کردن چنین برنامه های استفاده کنند.
رابطه بین فرسودگی تحصیلی با اشتیاق و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان متوسطه شهرستان بجنورد
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فرسودگی تحصیلی با اشتیاق و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان متوسطه شهرستان بجنورد در سال تحصیلی 1397-1396 بود. این پژوهش از حیث هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان بجنورد به تعداد 4191 نفر بود که با توجه به جدول مورگان 352 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت است از سه پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو همکاران (1997)، پرسشنامه استاندارد اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد، پاریس (2004)، پرسشنامه استاندارد عملکرد تحصیلی درتاج (1383) که پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرسودگی تحصیلی 0/75، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی 0/89 و پرسشنامه عملکرد تحصیلی 0/78 محاسبه شد و روایی آن ها از نوع صوری و محتوایی بود. داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد بین بعد خستگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی همبستگی (رابطه معنادار) برقرار بوده که این همبستگی منفی، نسبتاً قوی و معنادار است و بین بعد خستگی تحصیلی و عملکرد تحصیلی همبستگی (رابطه معنادار) برقرار بوده که این همبستگی منفی، ضعیف و معنادار است. بین اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی همبستگی برقرار بوده که این همبستگی مثبت، قوی و معنادار است. همچنین کاهش میزان افسردگی تحصیلی به بالا رفتن اشتیاق و عملکرد تحصیلی منتج می گردد و هرچه میزان اشتیاق تحصیلی بیشتر باشد دانش آموزان از عملکرد تحصیلی قابل قبول تری برخوردار خواهند بود.
سخن سردبیر: از مرگ اندیشی خداباورانه آرامش بخش تا مرگ نااندیشی خداناباورانه هراس انگیز - بخش چهارم
حوزههای تخصصی:
زندگی در گذر است ولی برخی اوقات در گذرگاه چرخه تحول چه در سطح اونتوژنی و چه در سطح فیلوژنی با پرسش های بنیادین مواجه می شویم که ذهن و روان ما را قلقلک می دهد. این پرسش ها همواره بوده و همیشه خواهد بود، اما در نقاط عطف تحول زندگی و یا هنگامی که در سطح اونتوژنی یکی از عزیزان ما آخرین مرزهای تحول را در سطح روان پدیدایی فردی در می نوردد و یا در سطح فیلوژنی، گونه بشر با تهدیدی جدی (مانند همه گیری کرونا) مواجه می شود، این پرسش ها بیشتر و بیشتر ظهور و بروز پیدا می کنند.
بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
اثر بخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 1512سال مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و والدین آنها در سال1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند، تعداد چهل و چهار نفر انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه بیست و دو نفری تقسیم شدند. جهت بررسی تنیدگی والدگری، از شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین،1990)و جهت بررسی اضطراب نوجوانان، از سیاهه رفتاری کودک/ نوجوان (آخنباخ، 1991)، قبل و بعد از ارائه برنامه استفاده گردید. برنامه طی هفده جلسه، دو بار در هفته و هر جلسه به مدت 120دقیقه برای نوجوانان و والدین گروه آزمایش به صورت مجزا و مجازی، اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون از نظر تنیدگی والدینی (005/0> P) و از نظر اضطراب در نوجوانان(001/0> P) تفاوت معناداری وجود داشت. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران، بود. می توان از این برنامه در درمان و آموزش به نوجوانان مبتلا به دیابت و خانواده های آنها و ارائه مداخلات پیشگیرانه استفاده نمود.
نقش میانجی گر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
79 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، تعیین نقش میانجیگر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دختران دانش آموز پیش دانشگاهی منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 1187 نفر بود. طبق نظر کلاین (2016) و با توجه به احتمال افت، 240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بنابراین از بین 10 دبیرستان دولتی منطقه 4 تهران، دبیرستان های آبسال، صدیقه رودباری، امام محمدباقر و بنت الهدی صدر و سپس از هر دبیرستان 2 کلاس از 2 رشته علوم تجربی و ریاضی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های کفایت اجتماعی پرندین (1385)، تفکر خلاق عابدی (1363)، هوش هیجانی بار- ان (1980) و جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. پس از حذف 20 پرسشنامه ناقص، داده های 220 نفر با استفاده از تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفکر خلاق، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی می توانند جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی را به ترتیب به صورت منفی و مثبت (001/0=P) پیش بینی کنند. ضریب مسیر غیر مستقیم تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی درونی به صورت منفی (104/0- =β،001/0=P) و (226/0- =β،001/0=P) و با جهت گیری مذهبی بیرونی به صورت مثبت (054/0=β،006/0=P) و (117/0=β،006/0=P) از طریق میانجی گری کفایت اجتماعی معنادار است. نتیجه گیری: با پرورش و تقویت متغیرهای مستقل پژوهش، می توان دانش آموزان را به سوی جهت گیری مذهبی درونی سوق داد.
اثربخشی توان بخشی شناختی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده Google scholar، Science Direct، Scopus، Academia، Database Cochrane، Research Gate و پایگاه های زیستی پزشکی شامل، PubMed، Medline،Psych Info ، و پایگاه های توان بخشی شامل PEDRO، OTseeker، Rehab data و برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان فارسی، پایگاه های Google scholar (Persian)، SID، Magiran، IranDoc، MedLib، NoorMags، IranMedex ، با کلید واژه های انگلیسی و فارسی جستجو شد. یافته ها: 930 مقاله چاپ شده به زبان انگلیسی و فارسی بازیابی شد که در نهایت 12 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر پژوهش ها بر طیف محدودی از کارکردهای شناختی تمرکز داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتقای کارکردهای شناختی (حافظه، عملکرد اجرایی و توجه) در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بعد از توان بخشی شناختی است. بر طیق نتایج مطالعات می توان بیان نمود که توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله می تواند در کنار سایر مداخلات درمانی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه موثر است. کلید واژه ها: شناخت، توان بخشی شناختی، کارکردهای شناختی، اختلال استرس پس از سانحه، مرور نظام مند
مقایسه سلامت جسمی و همجوشی فکر-عمل در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری، دوقطبی و بهنجار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از اختلالات روا نشناختی که سلامت روانی، هیجانی و ارتباطی افراد مبتلا را با آسیب جدی مواجه می سازد، اختلال وسواسی جبری و دوقطبی است. هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه سلامت جسمی و همجوشی فکر- عمل در مبتلایان به اختلال وسواس جبری، دوقطبی و بهنجار صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران وسواس- جبری و دوقطبی بستری و مراجعه کننده به بیمارستان فاطمی و مطب های روانپزشکی شهر اردبیل در آذر تا بهمن ۱۳۹۸ و خرداد و تیر ۱۳۹۹ است که از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواس-جبری و دوقطبی دریافت کردند. از این جامعه آماری فوق تعداد ۴۰ نفر افراد وسواسی- جبری،۴۰ نفر افراد دوقطبی و ۴۰ نفر افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه همجوشی فکر-عمل راچمن و شافران و سلامت جسمی عباسی و همکاران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین سلامت جسمی و مؤلفه های آن در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری، دوقطبی و بهنجار وجود دارد ( P <۰/۰۱). همچنین در متغیر همجوشی فکر- عمل و مؤلفه های آن در سه گروه بهنجار، دوقطبی و وسواس این تفاوت معنادار است ( P <۰/۰۱). یعنی افراد بهنجار همجوشی فکر- عمل کمتری نسبت به دو گروه دیگر دارند. نتیجه گیری : با توجه به یافته ها توصیه می شود در به کارگیری درمان اختلال دوقطبی و وسواسی جبری نقش سلامت جسمی و همجوشی فکر- عمل مورد توجه قرار بگیرد تا به وسیله آن سوگیری های شناختی در افراد مبتلا به طور ویژه ای مورد هدف قرار گیرد .
بررسی کیفی انگاره های ذهنی نادرست از خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی خداانگاره های نادرست انجام شده است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی از نوع تحلیل محتواست که اطلاعات آن، از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 22 نفر از دانشجویان دختر مقطع لیسانس دانشگاه میبد، با حداکثر تنوع جمع آوری شده است. داده ها پس از 18 مصاحبه، به نقطه اشباع رسید، ولی برای حصول اطمینان تا 22 نفر ادامه یافت. پس از پیاده کردن مصاحبه های ضبط شده، به تحلیل داده ها، به روش تفسیری پرداخته شد و کدهای اولیه استخراج گردید. این کدها، براساس شباهت ها دسته بندی و طبقه بندی شده و در قالب مقولات شکل گرفتند. براساس یافته های پژوهش، 108 مفهوم در کدگذاری اولیه و 68 مقوله در کدگذاری باز به دست آمد که با حذف موارد تکراری، به 62 مفهوم و 18 مقوله تقلیل یافت. برخی از این کدها، عبارتند از: فهم استعاره ای از خداوند و صفات او، داشتن حس طلبکارانه نسبت به خداوند، خشمگین شدن خدا در برابر اعتراض به ناملایمات زندگی و... .
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
188-175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود . جامع ه آم اری ای ن پژوه ش کلیه نوجوانان پسر شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1399 بود، ک ه از میان آن ها 75 دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم پایه دوازده، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش اول تحت آموزش ایمن سازی در برابر استرس مایکنبام (2008) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش خودشفقت ورزی گیلبرت (2009) طی 8 جلسه 180 دقیقه ای قرار گرفتند و برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. ابزارهای م ورد اس تفاده شامل پرسشنامه گرایش به خودارضایی ( MTQ ) جوزاک (1396) و پرسشنامه ولع در هرزه نگاری اینترنتی ( PCQ ) کریس و روزنبرگ (2014) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتای ج تحلیل داده ه ا نش ان داد ک ه آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به گروه گواه در نوجوانان پسر تأثیر داشته و همچنین مشخص شد اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی در کاهش گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به آموزش ایمن سازی در برابر استرس بیشتر بوده است (001/0> P ). نتای ج نش ان دهنده اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در نوجوانان ب ود.
نقش پیش بینی کننده ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان در اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
169 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب بیماری کرونا بر اساس دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای بود. روش: طرح پژوهشی حاضر، همبستگی بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد که کاربر شبکه اجتماعی (نرم افزارهای تلگرام و اینستاگرام)؛ از بین افراد جامعه، 238 نفر به صورت داوطلبانه به سوالات پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت گرداوری اطلاعات از مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS)، و پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای (SMQ) استفاده شد؛ داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب بیماری کرونا بر اساس ترکیب مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای پیش بینی می شود؛ از زیر مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، مؤلفه های کنترل تکانه دارای ارتباط مثبت معنادار و عدم وضوح هیجانی دارای ارتباط منفی معنادار با اضطراب بیماری کرونا بودند. نتیجه: در مجموع با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، با مداخلاتی در تنظیم هیجان، می توان در زمینه پیشگیری از اضطراب بیماری کرونا، اقدامات مؤثری به عمل آورد.
نقش ابعاد مدل جایگزین اختلالات شخصیت DSM-5 در پیش بینی نشانه های اختلالات شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد نابهنجار شخصیت مطرح شده در مدل جایگزین اختلالات شخصیت در پیش بینی نشانه های اختلالات شخصیت خوشه c انجام شد. بدین منظور، 356 نفر از دانشجویان دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان و پیام نور اسکو به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های نسخه بزرگسالان شخصیت DSM-5 (PID-5-BF) و چندمحوری بالینی میلون 3 (MCMI-III) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که ابعاد مهارگسیختگی و روان پریش خویی بصورت مثبت، اختلال شخصیت اجتنابی و ابعاد عاطفه منفی، مهارگسیختگی و روان پریش خویی به صورت مثبت اختلال شخصیت وابسته و در نهایت ابعاد عاطفه منفی و گسلش بصورت مثبت و مهارگسیختگی بصورت منفی، اختلال شخصیت وسواسی - جبری را پیش بینی می کنند.
شیوع شناسی و بررسی عوامل خطرساز و حفاظت کننده مزاحمت سایبری با رویکرد تحولی: یک مطالعه مروری روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با رویکردی تحولی به مزاحمت سایبری، میزان شیوع و عوامل خطرساز و حفاظت کننده آن، پرداخته شد. در مطالعه مروری روایتی حاضر که به روش متن پژوهی انجام شد، مقاله هایی که در زمینه مزاحمت سایبری از سال های 2010 تاکنون (2020) در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar ،ScienceDirect ، Elsevier،Scopus ،ProQuest ،Springer ،PubMed منتشر شده بودند با جستجوی کلیدواژه های Cyberbullying، Cyber-aggression، cyber-victimization، Cyberbullies، Cybervictims، Cyberbully-victims، Cyber-harassment و Cyber violence استخراج شدند. از مجموع 812 مقاله گردآوری شده، 54 مقاله شامل مقاله های پژوهشی، مروری و فراتحلیل در حوزه میزان شیوع مزاحمت سایبری و عوامل مؤثر بر آن در سنین مختلف، انتخاب و به صورت کیفی و مبتنی بر استنتاج محقق از منابع و متون، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد گرچه عوامل حفاظت کننده و خطرساز فردی-شخصیتی، اجتماعی، تحصیلی و خانوادگی زیادی وجود دارند که با مزاحمت سایبری، در طیف گسترده ای از سنین مرتبط اند؛ ولی، پژوهش ها برای سال های ابتدایی و بزرگسالی محدود هستند. همچنین، به عوامل حفاظت کننده کمتر از عوامل خطرساز توجه شده است. با توجه به وسعت و تنوع مزاحمت های س ایبری در سنین مختلف، سیاست ها و برنامه ها باید با تفاوت های تحولی در ماهیت و شیوع مزاحمت سایبری و همچنین، عوامل خطرساز و حفاظت کننده که مربوط به گروه های سنی خاص هستند، هم خوانی داشته باشد.
ارائه مدل ارتباطی هوش اخلاقی با معنویت کاری با میانجی گری سرمایه های روان شناختی در کارکنان نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
7 - 20
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتباطی هوش اخلاقی با معنویت کاری با میانجی گری سرمایه های روان شناختی در کارکنان نیروهای مسلح است. روش اجرا: روش تحقیق همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه این پژوهش را کلیه کارکنان نیروهای مسلح شهر تهران در سال تشکیل دادند که از این جامعه (300 نفر) به روش نمونه گیری دردسترس و به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)، معنویت در محیط کار میلیمن و همکاران (2003) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز، یوسف و اولیو (2007) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-24 و Amos-24 استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که هوش اخلاقی و سرمایه های روان شناختی بر معنویت در محیط کاری کارکنان نیروهای مسلح اثر مثبت و مستقیم دارند (01/0P< ). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه های روان شناختی در ارتباط بین هوش اخلاقی و معنویت کاری در کارکنان نیروهای مسلح، نقش میانجی دارد (01/0P< ). نتیجه گیری: می توان گفت جهت افزایش معنویت در محیط کار کارکنان نیروهای مسلح، لازم است که هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی آموزش داده شود تا با ارتقای میزان هوش اخلاقی و سرمایه روان شناختی شاهد بهبود سطح معنویت در محیط کار در این افراد باشیم.