فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۰۲۵-۲۰۱۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه اعتیاد یک تهدید بسیار مهم برای سلامت نظام خانواده به حساب می آید. درمان های شناختی رفتاری با تأکید بر ذهن آگاهی و توجه بر انعطاف پذیری شناختی در بازتوانی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر می باشند. دراین راستا سؤال پژوهش حاضر این بودآیا مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد، مؤثر است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر به شیوه ی شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش مادران وابسته به سوءمصرف مواد بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر شیراز در طول بهار سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 مادر وابسته به سوءمصرف مواد انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. از پرسشنامه پذیرش و عمل باند و همکاران (2007) به عنوان پیش آزمون - پس آزمون و از پروتکل ۱۲ جلسه ای فلکسمن و همکاران (2011) برای جلسات مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد در این پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است (0/01 >p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد، انعطاف پذیری روانشناختی را در مادران وابسته به سوءمصرف افزایش می دهد.
تدوین بستۀ آموزشی معنایابی زندگی برای نوجوانان بر اساس آموزه های اسلامی و اثربخشی آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بستۀ آموزشی معنایابی زندگی برای نوجوانان براساس آموزه های اسلامی و اثربخشی آن انجام شد. روش پژوهش، کیفی و کمّی بود و از دو روش تحلیل محتوا و آزمایشی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش به روش استنباط دینی روان شناختی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان ۱۶ و ۱۷ ساله در شهر قم بود. در این پژوهش نمونه به صورت تصادفی به تعداد ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. بسته آموزشی در ده جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه معنای زندگی (استگر، ۲۰۱۰) استفاده شد. یافته ها در قسمت کیفی نشان داد که بستۀ آموزشی معنای زندگی دارای سه مولفه اصلی خودیابی، معنایابی و تحقق بخشی است. در قسمت کمّی نیز نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش در دو بعد «جستجوی معنای زندگی» و «حضور معنای زندگی» در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 p=)؛ به این معنا که آموزش بسته معنای زندگی سبب کاهش «بعد جستجو» و افزایش «بعد حضور» شده است. مجذور اتا نیز نشان دهنده میزان اثر می باشد که بسته معنای زندگی ۴۴ درصد بر بعد حضور گروه آزمایش تأثیر داشته است.
تهیه و تدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
133 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش آموزان پس از تحصیل، معمولا مهارت کافی برای ورود به جامعه را ندارند؛ که در این میان، برخورداری از یک ذهن خلاق، مبتکر و نوآور برای رشد و شکوفایی توانمندی دانش آموزان یک مزیت ارزشمند تلقی می شود.این پژوهش با هدف تهیه وتدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش متوسطه شهر شیراز انجام شد. روش: با استفاده از نمونه ای از صاحب نظران مشغول به کار در 20 مدرسه دولتی شهرستان شیراز (384 نفر) تحقیق حاضر، با هدف تهیه و تدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش دوره متوسطه بر روی در سال تحصیلی 98-99 اجرا شد. اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه از نوع زمینه یابی بود و در آن، آزمودنی ها به پرسشنامه محقق ساخته 42 سوالی در خصوص الگوی خلاقیت پاسخ دادند؛ از نرم افزار AMOS ویراست 24، برای آزمون برازندگی الگوی پیشنهادی استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون های آماری نشان دادند که الگوی خلاقیت در برنامه ریزی درسی شامل شش بعد مجزا (روش تدریس، محتوای درسی، آموزش دهنده، ارزشیابی، محیط فیزیکی و مدیریت) می باشد؛ همچنین، برنامه ریزی درسی دانش آموزان مقطع متوسطه در کشور، با توجه بر رویکرد خلاقیت نیاز به بازنگری دارد. نتیجه گیری: این تحقیق الگوی خلاقیت در برنامه ریزی درسی را تدوین نمود و تلویحاتی برای موفقیت در شکوفاسازی خلاقیت دانش آموزان مقطع متوسطه ارائه کرد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان مبتنی بر تنظیم هیجان یک درمان چندوجهی و یکپارچه است که به طور گسترده ای برای درمان اختلال اضطراب فراگیر به کار گرفته شده است و اثربخشی آن بر مؤلفه های اضطرابی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ثابت شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشتزدگی است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی شهر شیراز در سال 1398 بود که به کلینیک های اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند. نمونه ی پژوهش شامل 22 بیمار مبتلا به اختلال وحشتزدگی بودند که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در دو مقطع پیش آزمون و پس آزمون از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 ، برنامه ی مصاحبه اختلال های اضطرابی بر اساس DSM-5 و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بیماران گروه آزمایش مبتلا به اختلال وحشتزدگی، علائم اضطرابی (علائم اضطرابی، نگرانی و تغییر رفتار ناسازگارانه) و کیفیت زندگی (فیزیکی، روان شناختی و محیطی) گروه آزمایش را در مقایسه با بیماران گروه کنترل که درمان دریافت نمی کردند، به شکل معنی داری بهبود می بخشد (p≤0.05). نتیجه گیری: درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان که شامل مداخله در سازه های نگرانی و تنظیم هیجان می شود، علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی را بهبود می بخشد
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
Comparison of Cognitive Failure, Emotional Processing and Resilience in Female Students with and without Test Anxiety
حوزههای تخصصی:
This study investigated the comparison of cognitive failures, emotional processing and resilience among the girl students with and without test anxiety. The present research is a causal-comparative study. The sample of study was 203 students studying tenth and eleventh grade in Rasht in 2019. 92 students of this sample were with test anxiety and 111 students of it were without test anxiety. The sample of study has been identified and selected from students by cluster sampling with the cutoff point of 50. The students completed Spielberger Test Anxiety Questionnaire, Baker’s Emotional Processing Scale and Connor-Davidson Psychological Resilience Scale. The data was analyzed by multivariable analysis of variance. Results showed that the students with test anxiety have higher scores in cognitive failures, also they have higher scores in emotional processing and lower scores in resilience than students without test anxiety. These results show that cognitive failures, emotional processing and resilience have determinant role in test anxiety.
پیش بینی اضطراب تحصیلی بر اساس کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی های انجام گرفته نشان داده است که اضطراب تحصیلی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب تحصیلی با کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر همدان می باشد که با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای و استفاده از جدول کوکران ۴۰۰ نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه مقیاس اضطراب اهواز، پرسشنامه مقیاس درگیری تحصیلی پینتروچ و پرسشنامه کارکردهای اجرایی کولیچ بود. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین اضطراب تحصیلی با نقص در کارکردهای اجرایی رابطه مثبت و معنی دار و بین اضطراب تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی می تواند در جهت پیش بینی اضطراب تحصیلی مفید باشد. در این راستا جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر کرمانشاه در سال 99-1398 انجام شده است. پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. شرکت کننده های گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب، افسردگی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و افسردگی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
الگوی ساختاری عملکرد خانواده، سرمایه روان شناختی ، نیازهای روان شناختی با نشاط ذهنی: نقش میانجی مسئولیت پذیری نوجوانان در دوران بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1147-1170
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتار مسئولانه از شاخص های انسان سالم است که تقویت و رشد آن جز با شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه امکان پذیر نخواهد بود. به همین منظور، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا عملکرد خانواده، سرمایه روانشناختی و ارضاء نیازهای روانشناختی نوجوانان تأثیری بر میزان مسئولیت پذیری و نشاط ذهنی آنان دارد یا خیر؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف عملکرد خانواده، سرمایه روانشناختی نیازهای روانشناختی با نشاط ذهنی: نقش میانجی مسئولیت پذیری نوجوانان در دوران بلوغ انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، را کلیۀ نوجوانان 14 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 400 نفر از نوجوان مناطق 1 و 2 شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های خودگزارشی عملکرد خانواده کیم و کیم (2007) نیازهای روانشناختی لاگواردیا و همکاران (2002)، سرمایه روانشناختی مک گی (2011)، مسئولیت پذیری سروش (1391) و نشاط ذهنی کی یز و همکاران (2003) گردآوری شد. داده های با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد، عملکرد خانواده، نیازهای روانشناختی و سرمایه روانشناختی اثر مثبت مستقیم و غیرمستقیم بر مسئولیت پذیری و نشاط ذهنی دانش آموزان دارند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که 39 درصد از واریانس مسئولیت پذیری و 48 درصد از واریانس نشاط ذهنی توسط عملکرد خانواده، نیازهای روانشناختی و سرمایه روانشناختی و مسئولیت پذیری تبیین می شود . نتیجه گیری: شناخت عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری و نشاط ذهنی دانش آموزان امک ان پیش بینی و برنامه ریزی جهت کمک به تأمین بهداشت روانی آنان را فراهم می کند و می توان با ایجاد بستر سازی مناسب در مدارس جهت افزایش نشاط اجتماعی، هیجانی و روانشناختی گام برداشت.
اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی انجام شد. روش: پژوهش از نوع روش پیش آزمون –پس آزمون،همراه با گروه کنترل استفاده شد. گروه نمونه این تحقیق دانشجویانی که نمرات بالایی در پرسشنامه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) آوردند به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21)، قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.جلسات درمانی طی 10جلسه تشکیل شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس (DASS-21) جمع آوری شد. وبا روش تحلیل کواریانس، بوسیله نرم افزار SPSSتجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها فعال سازی رفتاری کوتاه مدت سبب کاهش علائم افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی می شود.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض و دلزدگی زناشویی زوجین
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زوج ها باید راه های جدید برقراری ارتباط با یکدیگر را فراگیرند و فرضیات اساسی پیوند دهنده خود و همسرشان را عوض کنند. زمانی که زوج ها در انجام این امر شکست می خوردند، صمیمیت و تعهد متقابل گسسته و دلزدگی زناشویی ایجاد می شود. در این زمان باید اساس صمیمیت زوج ها اصلاح شود. اصلاح صمیمیت نیازمند بررسی پویایی های درون فردی و بین فردی است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی زوجین انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زوج هایی بودند که به دلیل داشتن تعارضات و مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره گروه همراه منطقه 2 شهر تهران در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت ماه 1396 مراجعه نموده بودند. پس از غربالگری با مقیاس تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی و بررسی ابتدایی (مصاحبه) 20 زوج به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب به صورت تصادفی 10 زوج (زن و شوهر) در گروه آزمایش و 10 زوج (زن و شوهر) در گروه گواه کاربندی شدند. زوجین گروه آزمایش، مداخله زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) را به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت و زوجین گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه های تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور میزان تعارض زناشویی (68/10=F، 002/0=p) و دلزدگی زناشویی (58/13=F، 001/0=p) را به طور معناداری کاهش داده است و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که زوج درمانی راه حل محور تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را در زوجین کاهش می دهد.
اثربخشی تلفیق درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور (تراپلی) بر شدت نشانه ها و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۵۲-۱۵۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: چند مطالعه به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت نشانه های اختلال وسواس پرداخته اند؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی این درمان در ترکیب با بازی درمانگری دلبستگی محور بر نشانه ها و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می پردازد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس 8 تا 12 ساله در سطح شهر اصفهان در سال 1398، به همراه مادرانشان بود که از این میان 20 زوج کودک و مادر پس از تشخیص روان پزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس و کسب حداقل نمره 14 در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش درمان ترکیبی را به مدت 10 جلسه مشاوره فردی دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس - ناخودداری ییل براون کودکان (CY-BOCS) و مقیاس تأثیر وسواس در کودک - نسخه والدین (COIS- R/ P) بود. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های این پژوهش، تأثیر درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش علائم وسواس، بهبود عملکرد کلی و بهبود عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی و توانش های زندگی روزمره را مورد تأیید قرارداد (0/05 P<). نتیجه گیری: درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش نشانه ها و بهبود عملکرد در کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری اثربخش است.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۸۶-۱۵۶۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی درباره رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین صورت گرفته است، اما پژوهشی که به اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی به خصوص در زوجین دارای اختلاف سنی معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای اختلاف سنی معکوس بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه این پژوهش را تمامی زوج های دارای اختلاف سنی معکوس شهر شیراز در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، 30 زوج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه (اولسون، 1989) و صمیمیت زوجین (اولیاء، 1385) در اختیار هر دو گروه قرار گرفت و سپس زوج درمانی سیستمی – سازه گرا (دالتون، 2007)، در 9 جلسه به صورت هفته ای دو ساعت، برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر رضایت زناشویی و ابعاد صمیمیت هیجانی، عقلانی، روانشناختی، اجتماعی - تفریحی، ارتباطی و صمیمیت کلی دارای تأثیر معناداری بود (0/05 <P)، در حالی که این مداخلات بر صمیمیت جسمی، معنوی و جنسی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی سیستمی – سازه گرا قابلیت اجرا بر زوجین با اختلاف سنی معکوس را داشته و می توان جهت بهبود رضایت و صمیمیت زناشویی از آن بهره جست، همچنین استفاده از این رویکرد در جوامع آماری و فرهنگی دیگر و اثربخشی آن بر دیگر ابعاد روابط زوجین پیشنهاد می گردد.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته همسران سوگوار در دوره همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۴۳-۱۹۳۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: با شیوع ویروس کرونا آسیب های بسیاری از جمله اضطراب، افسردگی، دوری از خویشاوندان و افزایش حس تنهایی ایجاد می شود. با این حال تا کنون پژوهشی به طور جامع تبیین نکرده است که همسران سوگوار از بیماری کرونا با چه مسائلی روبرو هستند و چه چالش هایی را خواهند داشت. هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته همسران سوگوار در دوره همه گیری ویروس کرونا بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه 8 نفر از همسران سوگوار شهر تهران بودند که در بازه زمانی فروردین تا شهریور ماه 1399 همسر خود را از دست داده اند. روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به کار گرفته شد. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 4 مضمون اصلی شامل: 1) نگرانی ها (نگرانی های مربوط به ادامه زندگی، نگرانی های مربوط به فرزندان، نگرانی های مالی)؛ 2) واکنش های شخصی (واکنش های عاطفی، واکنش های رفتاری)؛ 3) تغییرات روابط اجتماعی (ارتباط با اقوام، ارتباط با همکاران)؛ 4) تغییر دیدگاه (نسبت به دنیا، نسبت به اطرافیان)، شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت زندگی همسران سوگوار به شدت تحت تأثیر این بیماری و فوت همسر قرار گرفته و لازم است به تناسب شرایط شان، برای آنان سیستم های حمایتی فراهم شود.
بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۷۸-۱۹۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی از سازه های مهم و قابل توجه در سال های اخیر بوده است؛ اما شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده آن در قالب یک مدل ساختاری و در محیط آموزشی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیر واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بود. از بین جامعه آماری، 525 نفر دانش آموز (301 دختر و 224 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های محیط یادگیری حامی خودپیروی (آسور و همکاران،2002؛ آسور، 2012)، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) (والاچ و همکاران، 2006) و تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون، 2013) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری AMOS و شاخص های برازندگی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بیانگر این بود که محیط حامی خودپیروی پیش بینی کننده معنی دار ذهن آگاهی (0/001 P<، 0/18 =β) و تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/18 =β) بود. همچنین ذهن آگاهی پیش بینی کننده معنی دار تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/28 =β) بود. علاوه براین نتایج بیانگر این بود که ذهن آگاهی توانست نقش واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی با تفکر انتقادی ایفا نماید. نتیجه گیری: ویژگی های بافتی مانند محیط حامی خودپیروی در کنار عوامل درون فردی نظیر ذهن آگاهی، نقش مهمی در تفکر انتقادی دانش آموزان ایفا می کنند و توجه به آنها در برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار بر سبک های حل تعارض همسران تازه ازدواج کرده دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۹۲-۱۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و درمان هیجان مدار(مدل محکم در آغوشم بگیر) بر سبک های حل تعارض زوجین تازه ازدواج کرده متعارض بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه پژوهش، شامل زوجین متعارض کمتر از شش سال ازدواج بود که در سال 1398 به مراکز مشاوره آستارا مراجعه کرده بودند که از میان آنها،30 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم(1983)(ROCI-II) بود و پس از اجرای مداخلات در چارچوب پروتکل های مدون، از تحلیل وا ریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد که درمان ذهنیت های طرحواره ای، به صورت پایدار سبک های حل تعارض مصالحه و یکپارچه را در زوجین متعارض افزایش(01/0> P) و حل تعارض اجتنابی(01/0> P) و ملزم شده(01/0> P) را کاهش می دهد. درمان هیجان مدار، به صورت پایدار سبک حل تعارض یکپارچه را افزایش(01/0> P) و حل تعارض اجتنابی(05/0> P) را کاهش می دهد و تفاوت اثر هر دو رویکرد بر سبک های حل تعارض زوجین، معنادار نبود. بنابراین درمان مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای و هیجان مدار بر سبک های حل تعارض زوجین موثر بوده و می توانند مورد استفاده مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.
پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک-های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به بهزیستی شهر مشهد در 3 ماهه اول سال 1400 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 80 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز (AHI) (کیامرثی و همکاران، 1377)، پرسشنامه الگوی ارتباطی زوجین (CPQ) (کریستنس و سالاوای، 1991) و پرسشنامه سبک های حل تعارض(ROCI-2) (رحیم، 1983) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی ارتباطی سازنده متقابل و سبک های حل تعارض مصالحه گرانه، یکپارچگی و ملزم شده با سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار (01/0 P<) و الگوهای ارتباطی توقع/ کناره گیری و اجتناب متقابل و سبک های حل تعارض اجتنابی، یکپارچگی و سلطه گری با سرسختی روان شناختی رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارتباط سازنده متقابل، توقع/ کناره گیری و سبک های اجتناب متقابل، یکپارچگی، سلطه گری و ملزم شده توانستند 56/0 سرسختی روان شناختی را در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر پیش بینی کنند (05/0 P<). با توجه به اینکه سرسختی روان شناختی در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر با الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض رابطه دارد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر می رسد.
گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۶۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0>P). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.
رابطه اعتیاد به بازی های رایانه ای با اختلال خواب در کودکان پیش دبستانی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کنندگی ارتباط با والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توسعه فناوری های جدید ، افزایش استفاده از بازی های رایانه ای توسط کودکان، تنوع این بازی ها و تأثیرات منفی آنها بر خواب کودکان، شناسایی و نظارت بر بازی ها بسیار مهم خواهد بود. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین رابطه اعتیاد به بازی های رایانه ای و اختلالات خواب در کودکان پیش دبستانی با توجه به نقش تعدیل کننده روابط با والدین است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان پیش دبستانی با حجم نمونه (350) نفر است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای فرهادی (1395)، عادات خواب کودک اوونز و اسپریتو (2000) و مقیاس ارزیابی رابطه مادر-کودک رابرت (1961) استفاده شد. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین اعتیاد به بازی های رایانه ای با اختلال خواب در کودکان با مؤلفه های مقاومت در برابر خواب، مدت زمان خواب، اضطراب خواب، و پاراسومنیا رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05>0/001=P)؛ اما با مؤلفه های تأخیر در شروع خواب (0/20=P)، بیداری شبانه (0/21=P)، اختلال تنفسی خواب (0/05=P) و خواب آلودگی روزانه (0/66=P) رابطه، معنادار نشد و همچنین ارتباط با والدین در مؤلفه بیش حمایتگری بر رابطه با اختلال خواب و اعتیاد به بازی های رایانه ای اثر تعدیل گری معناداری دارد (05/>0/0012=P)؛ اما با مؤلفه های پذیرش فرزند (0/94=P)، بیش سهل گیری (0/52=P) و طرد فرزند (0/34=P) اثر تعدیل گری معناداری ندارد (0/05<P). نتیجه گیری: نتایج بیانگر رابطه مستقیم بروز اختلالات خواب و عوارض سوء ناشی از آن در کودک، با نحوه عملکرد والدین و نقش مخرب اعتیاد به بازی های کامپیوتری است. افراط در بازی ها در بروز مشکلات و شدت دادن به علائم اختلالات خواب، نقش قابل توجهی دارد و از سویی دیگر، طرد فرزند نیز به افزایش اعتیاد به بازی های رایانه ای و بروز اختلالات خواب منجر می شود.
تدوین برنامه آموزش ضرب المثل های انگلیسی مبتنی برکاریکاتور و اثربخشی آن بر اضطراب و جهت گیری یادگیری زبان دوم در یادگیرندگان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم، فرایند پیچیده ای بوده و میزان کسب موفقیت در یادگیری آن به متغیرهای زیادی وابسته است. هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش ضرب المثل های انگلیسی مبتنی بر کاریکاتور و بررسی اثربخشی آن بر اضطراب یادگیری زبان دوم و جهت گیری یادگیری زبان بود. روش: روش پژوهش حاضر، طرح پژوهشی آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش شامل متخصصان آموزش زبان انگلیسی و متخصصان روان شناسی بودند که 10 نفر از آنان به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و در بخش کمّی جامعه آماری شامل تمامی یادگیرندگان زبان انگلیسی در مؤسسه آموزش زبان انگلیسی امیر واقع در منطقه سه شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بود که30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش 1 و 2 جایدهی شدند و به مدت 5 هفته تحت آموزش ضرب المثل های انگلیسی قرار گرفتند. آموزش برای گروه آزمایش 1 با استفاده از کاریکاتور و اسلاید آموزشی و برای گروه آزمایش 2 بدون کاریکاتور و اسلاید بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های محقق ساخته ارزیابی اعتبار بسته آموزشی، هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002) و جهت گیری یادگیری زبان نولز و همکاران (2000) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری و با نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که برنامه آموزش ضرب المثل های انگلیسی با کاریکاتور بر اضطراب یادگیری زبان دوم در یادگیرندگان زبان دوم مؤثر بوده است (0/05<p) و در هر دو گروه بین نمرات اضطراب یادگیری زبان دوم در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشته است (در سطح 0/001)؛ همچنین موجب تفاوت معنادار در نمرات بی انگیزگی و جهت گیری بیرونی بین گروه آزمایش 1 و 2 شد (0/05>p )، اما تأثیرات طی زمان پایدار نبود (0/05<p). در نمرات جهت گیری درونی بین گروه آزمایش 1 و 2 تفاوت معناداری حاصل شد و پایداری نمرات در مرحله پیگیری نیز برقرار بود ( 0/05>p ). نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که این روش آموزشی در کاهش اضطراب یادگیری زبان دوم به صورت پایدار و درونی کردن جهت گیری یادگیری زبان دوم در یادگیرندگان انگلیسی مؤثر بوده است و برنامه ریزان آموزش زبان های خارجی می توانند از این روش آموزشی استفاده کنند.