سلامت روان کودک

سلامت روان کودک

سلامت روان کودک دوره نهم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 30) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شادزیستی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنردرمانی بازی با رنگ شاد زیستی کودکان مبتلا به سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
زمینه و هدف: عملکرد هنردرمانی مبتنی بر تسهیل تغییرات مثبت مانند شاد زیستی از طریق تعامل با درمانگر و مواد هنری در یک محیط امن است. از سویی یکی از بیماری هایی که در کودکان بیشترین عواقب منفی روانی را دارد، سرطان است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شاد زیستی کودکان 6 تا 10 ساله مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک مبتلا به سرطان از شهر اصفهان در سال 1396 بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت مداخله هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای تا پایان آزمایش دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شاد زیستی (مورگان، 2014) استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و با نرم افزار آماری spss22، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در میزان شاد زیستی و مؤلفه های آن از جمله خلق و تفکر شادمانه تفاوت معنادار آماری (0/05>P) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ با تأکید بر تخلیه هیجانات منفی باعث بهبود شاد زیستی کودکان مبتلا به سرطان می شود و این شیوه را می توان به عنوان یک روش درمانی و مداخله ای مناسب برای بهبود خلق این کودکان پیشنهاد داد.
۲.

اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش زندگی خانواده تنیدگی مادران کودکان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
زمینه و هدف: والدگری از جمله سخت ترین نقش هایی است که بزرگسالان فاقد هرگونه آمادگی خاص، متعهد ایفای آن می شوند. به خصوص اگر یکی از کودکان دارای کم توانی ذهنی باشد، ممکن است والدین را با مسائل بیشتری مواجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از مدارس کودکان استثنایی شهر رشت در سال 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در گروه های آزمایش (30 مادر) و گواه (30 مادر) جایدهی شدند. افراد نمونه شاخص تنیدگی والدینی آبیدین (1990) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از هشت جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایش، در مراحل پس آزمون، هر دو گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش زندگی خانواده منجر به کاهش تقویت گری (38/42)، پذیرندگی (28/51)، سازش پذیری (18/92)، فزون کنشی (30/47)، احساس صلاحیت (17/54)، احساس دلبستگی (16/42)، احساس محدودیت (39/53)، احساس افسردگی (44/49)، روابط با همسر (16/22) و سلامت والد (16/86) در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است (0/01>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد با افزایش مهارت های مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از طریق برنامه اصلاح رفتار و آشنایی مادر با فنون والدگری می توان تنیدگی والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
۳.

تأثیر بازی شناختی چاکی و نلی بر مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در جهت گسترش مهارت های آمادگی ورود به مدرسه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنش های اجرایی گرم و سرد آمادگی ورود به مدرسه پیش دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۱۵۵
زمینه و هدف: کنش های اجرایی در اوایل کودکی نقش تعیین کننده داشته و به عنوان یکی از پیش بین های آمادگی برای ورود به مدرسه شناخته شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی بازی آموزشی- شناختی چاکی و نلی در جهت گسترش مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در کودکان پیش دبستانی و مقایسه دو گروه از نظر مهارت های آمادگی ورود به مدرسه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 98-99 بود که از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 204 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (102 نفر) و گواه (102 نفر) جای دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 10 جلسه (30 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کنش اجرایی سرد شامل ابزار برو- نرو (هافمن، 1984)، جعبه وظیفه (کسل و پوستما، 2018)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرنت و برگ، 1948)؛ کنش های اجرایی گرم شامل تکلیف 3 گزینه ای انتخاب ماده در انعطاف پذیری هیجانی (مارکوس و همکاران، 2016) و آزمون درک ارزش آینده (نجاتی و همکاران، 1399)؛ و آمادگی ورود به مدرسه شامل آزمون ارزیابی آمادگی برای ورود به مدرسه براکن- ویرایش سوم (پنتر و براکن، 2009) و مقیاس آمادگی احساسی-اجتماعی ورود به مدرسه (بوستین، 2007) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بازی چاکی- نلی بر بهبود مهارت های کنش اجرایی سرد (حافظه کاری- بازداری و انعطاف پذیری شناختی) و کنش اجرایی گرم (تأخیر در دریافت پاداش و انعطاف پذیر عاطفی) مؤثر بوده است (0/01>p) و نتایج مقایسه میانگین دو گروه از نظر آمادگی ورود به مدرسه (تحصیلی از 17/56 به 25/17 و اجتماعی- احساسی 76/56 به 75/06) نشان داد که گروه آزمایش نمره بالاتری به دست آوردند. نتیجه گیری: استفاده از بازی های گروهی به خصوص در سن پیش دبستانی که مرحله حساس تحول کنش های اجرایی گرم و سرد است با تحریک کودکان از طریق بازی با همسالان و استفاده از یک موقعیت زندگی واقعی مانند بازی در یک محیط پیش دبستانی می تواند برای کمک به کودکان در تعمیم پیشرفت های شناختی حداقل در سایر موقعیت ها یا وظایف مشابه مفید باشد؛ و همچنین کنش های اجرایی به عنوان پیش بین مهمی برای مهارت آمادگی ورود به مدرسه شناخته شدند.
۴.

تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی روانی اجتماعی نظریه انتخاب پرخاشگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۲۵
زمینه و هدف: نوجوانان به دلیل تأثیر از همسالان و قرارگیری در موقعیت های اجتماعی متنوع، بیشتر مستعد رفتارهای پرخاشگرانه هستند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری نوجوانان انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش، گواه و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال 99-1398 بود که 30 نفر از آنها به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر (1999) را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) بود. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری یک راهه اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss26 بود. یافته ها: نتایج نشان داد اثر گروه بر متغیر پرخاشگری و مؤلفه های پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم، و خصومت در دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه معنا دار بود (0/001p<)؛ همچنین تفاوت بین دو گروه با توجه به متغیر پرخاشگری و مؤلفه های آن در مجموع معنادار و میزان این تفاوت در جامعه بالاتر از 0/1 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب بر میزان پرخاشگری نوجوانان دختر و تمامی مؤلفه های آن تأثیر معنا داری داشته و پرخاشگری آنان را کاهش داده است و این اثر تا مرحله پیگیری تداوم داشت؛ بنابراین می توان از این بسته در کنار سایر شیوه های درمانی موجود به عنوان گزینه مناسب برای کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان استفاده کرد.
۵.

مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/ فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش نظریه خودتعیین گری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کیفیت خواب امید تحصیلی اختلال بازی اینترنتی نارسایی توجه/ فزون کنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۶۲
زمینه و هدف: به موازات همه گیر شدن استفاده از اینترنت، استفاده بیش از حد آن توسط دانش آموزان می تواند به مشکلاتی شبیه اعتیاد و وابستگی منجر شود و پیامدهای نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی و شخصی آنان داشته باشد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان 12 تا 14 ساله با اختلال بازی اینترنتی در سال 1399 شهرستان خرم آباد با تعداد 5200 نفر بود. تعداد نمونه 42 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند (هر گروه 14 نفر). ابزارهای گردآوری داده های این پژوهش شامل آزمون اختلال بازی اینترنتی- 20 (پونتس، 2014)، پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافیگن و گادو، 1994)، مقیاس امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396) و پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (بویس و همکاران، 1989) بود. همچنین گروه های مداخله تحت 9 جلسه دو ساعته برنامه مداخله ای آموزش نظریه خودتعیین گری (گروه مداخله یکم) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (گروه مداخله دوم) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در هر دوگروه آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوت معناداری بین دو مرحله پس آزمون و پیگیری در کیفیت خواب و امید تحصیلی وجود داشت (001/0p<). همچنین با کنترل اثر پیش آزمون، تعامل دو متغیر عضویت گروهی و گروه همبودی نارسایی توجه/ فزون کنشی در امید تحصیلی دانش آموزان معنادار است (0/001p<). نتیجه گیری: هر دو روش آموزش نظریه خود تعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به یک اندازه می توانند با تأثیر معنادار بر کیفیت خواب و امید تحصیلی به دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی کمک کنند.
۶.

اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت درمانی انعطاف پذیری تمایزیافتگی اختلال یادگیری خاص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۱۵۰
زمینه و هدف: مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص به دلیل مشکل فرزند خود، با عوامل تنش آور مواجه می شوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 1400-99 بود. تعداد 30 مادر کودک با اختلال یادگیری خاص که به مراکز مشکلات ویژه یادگیری مراجعه کرده بودند با نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی 7 جلسه ای مربوط به واقعیت درمانی را دریافت کردند. ابزارها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندرول، 2010) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، 1998) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آموزش واقعیت درمانی بر مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی (ادراک مهار پذیری، ادراک گزینه های مختلف، و ادراک توجیه رفتار) (0/01>P) و مؤلفه های تمایزیافتگی خود (واکنش عاطفی، گسلش عاطفی، جایگاه من، و آمیختگی با دیگران) مؤثر بود (0/01>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: در نظریه واقعیت درمانی با تأکید بر دنیای کیفی افراد به اعضا کمک می شود با تغییر تصاویر ذهنی موجود در دنیای مطلوب خود، خودمهارگری بیشتری را تجربه کنند، افراد تصور مثبتی از خودشان داشته باشند، و تصویر مثبتی از خودشان پیدا کنند، و در نتیجه انعطاف پذیری و تمایزیافتگی آنها بالا می رود.
۷.

اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر بر تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی تکانشگری رفتار خطرپذیری ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۱۲۷
زمینه و هدف: اگرچه برای بهبود نشانه های مرضی اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی مداخلاتی طراحی شده است، با وجود این برای کاهش تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری، اقدامات درمانی امیدوارکننده ای انجام نشده است. در همین زمینه این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی یک مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی که اخیراً برای بهبود تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع آزمایشی تک بررسی با خطوط پایه چندگانه و دوره پیگیری است. نمونه مورد مطالعه شامل 4 نوجوان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی در دامنه سنی 15 الی 18 سال بود که از یک مرکز درمانی جامع در شهر رشت در سال 1399-1400 با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس تکانشگری بارت (پاتن و همکاران، 1995) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران،1390) استفاده شد. درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر در قالب 12 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای اجرا شده و هر جلسه شامل یک تمرین ذهن آگاهی 3 تا 16 دقیقه ای و نیز مرور تمرین خانگی و ارائه تکلیف خانگی جدید بود. از اندازه اثر، تغییر پایا، و درصد داده های غیرهمپوش برای ارزیابی معناداری آماری؛ و از درصد بهبودی برای ارزیابی معناداری بالینی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بر طبق سه شاخص تغییر پایا، اندازه اثر، و درصد داده های غیرهمپوش، اثربخشی این مداخله در کاهش تکانشگری و خطرپذیری از نظر آماری معنادار بود، اما شاخص درصد بهبودی نتوانست معناداری بالینی آن را نشان دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر با تأثیر گذاشتن بر آگاهی از تجربه حال حاضر و تقویت مدیریت هیجان ها، قابلیت آن را دارد که تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری را در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی کاهش دهد.
۸.

اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی مثبت گرا فشار مراقبتی خودانتقادی کودکان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۳۷
زمینه و هدف: درصد قابل توجهی از خانواده های ایرانی دارای کودک کم توان ذهنی با مشکلات متعددی مانند اختلالات خواب، بی قراری، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پرخاشگری، خودجرحی، و اختلالات شخصیت مواجه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از بین آنها 30 مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر یک 15 نفر) جای دهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه فشار مراقبتی چندبعدی (نواک و گاست، 1989) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامسون و زاروف، 2004) بود. داده ها توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی مثبت گرا بر کاهش ابعاد فشار مراقبتی (0/001>P، (25/791=F2,24) و کاهش ابعاد خودانتقادی (0/001>P، (29/465=F2,27) در مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر است. در مرحله پیگیری در همه متغیرها غیر از خودانتقادی مقایسه ای، ثبات درمان وجود داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت گرا با گسترش دیدگاه فردی مادران دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به موضوعات مختلف مانند عواطف منفی، هیجانات ناخوشایند و خود مختاری، به تغییر نگرش آنها و در نتیجه تقویت هیجانات مثبت در آنها کمک کرد که در نتیجه موجب کاهش فشار مراقبتی و خودانتقادی در آنها شد.
۹.

الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناتوانی های یادگیری مهارت های اجتماعی سبک های دلبستگی خودکارآمدی تحصیلی مشکلات رفتاری کنش های اجرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۶۱
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری عاملی مؤثر بر بسیاری از جنبه های زندگی فرد از جمله مهارت های اجتماعی است، به گونه ای که عمده کودکانی که مهارت های اجتماعی ضعیف دارند، گوشه گیر و منزوی می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. تعداد 220 نفر از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرکز درمان ناتوانی های یادگیری بوجیکای شهر تهران در سال 98-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و فرم والدین پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، فرم والدین سبک های دلبستگی هالپرن و کاپنبرگ (2006)، خودکارآمدی تحصیلی جینکینز و مورگان (1999)، مشکلات رفتاری راتر (1967) و فرم کوتاه کنش های اجرایی بریف (جیویا و همکاران، 2000) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش الگویابی معادلات ساختاری و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بر اساس نتایج سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب پیش بین منفی و مثبتی برای مهارت اجتماعی بودند (0/01>P) و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی و کنش های اجرایی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با مهارت اجتماعی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها همچنین نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن روی مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری با نقش واسطه ای کنش های اجرایی، تأثیر غیرمستقیم داشته و این اثرپذیری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و سبک های دلبستگی در کودکان با ناتوانی های یادگیری نقش واسطه ای دارند.
۱۰.

تعیین شاخص های روان سنجی و هنجاریابی آزمون هوش ماتریس های پیش رونده رنگی ریون کودکان در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های روان سنجی هنجاریابی آزمون هوش ماتریس های پیش رونده ریون رنگی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۱۷۱
زمینه و هدف: آزمون هوشی ماتریس های پیش رونده ریون از آزمون های معتبر هوشی است که به منظور سنجش و اندازه گیری هوش کلی (عامل عمومی) استفاده می شود. فرم رنگی کودکان این آزمون برای سنجش هوش کودکان 6 تا 11 ساله، ابزار سودمندی محسوب می شود. هدف از این پژوهش، تعیین شاخص های روان سنجی و هنجاریابی این آزمون برای سنجش هوش دانش آموزان ابتدایی شهر رشت بود. روش: پژوهش حاضر از نوع هنجاریابی بود. در این مطالعه جهت تعیین روایی مقیاس از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. جهت برآورد پارامترها از روش برآورد کم ترین مربعات وزنی تعدیل شده با نرم افزار ام پلاس 4/7 استفاده شد. بدین منظور از جامعه آماری دانش آموزان دوره ابتدایی رشت که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند (48500)، نمونه ای به حجم 1643 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای از مناطق برخوردار و نیمه برخوردار انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل ماتریس های پیش رونده رنگی ریون 36 گویه ای (1949) و بخش غیرکلامی ویراست پنجم مقیاس هوشی استنفورد بینه (1390) بود. یافته ها: در بررسی روایی آزمون، نتایج نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین مقیاس ماتریس های پیش رونده رنگی ریون و استنفورد بینه وجود دارد (0/001P<، 0/758r=) که حاکی از روایی همگرای مطلوب ماتریس های پیشرونده رنگی ریون است. همچنین در برسی اعتبار این آزمون، ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی در کل و به تفکیک جنسیت محاسبه شد که هم ضرایب همسانی درونی و هم ضرایب بازآزمایی مقیاس ماتریس های پیش رونده رنگی ریون در کل مقیاس و به تفکیک جنسیت، بیش از 7/0 به دست آمد. همچنین با استفاده از روش محاسبه نمرات استاندارد (نمرات z)، معادل های بهره هوشی دانش آموزان 6 پایه تحصیلی دختران و پسران (پایه های یکم تا ششم) در مقیاس هوش استنفورد- بینه، با میانگین 100 و انحراف معیار 15 به دست آمد. نتیجه گیری: ماتریس های پیش رونده رنگی ریون ابزار مناسبی برای اندازه گیری هوش عمومی است. تعیین هنجارهای محلی برای آزمون هوش ماتریس های پیش رونده رنگی و مناسب بودن آزمون های روان سنجی غیرکلامی با هدف شناسایی دانش آموزان با مشکلات یادگیری لازم است.
۱۱.

مقایسه کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای و تک والد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده هسته ای خانواده تک والد کنش اجرایی حافظه فعال عملکرد تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۵۱
زمینه و هدف: تغییرات ساختار و کنش خانواده یکی از موضوعات جالب برای پژوهش های متخصصان حوزه روان شناسی است. برخی خانواده ها هسته ای نیستند و به دلایل مختلف به خانواده تک والدی تبدیل شده اند. تبدیل خانواده هسته ای به تک والد می تواند بر روی جنبه های تحول کودکان و نوجوانان مؤثر باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای و تک والد انجام شد. روش: طرح این پژوهش توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه یکم و دوم در نیم سال یکم تحصیلی 97-1396 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش 80 دانش آموز دختر (شامل 40 دانش آموز دارای خانواده هسته ای و 40 دانش آموز دارای خانواده تک والد) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از بسته نرم افزاری آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ)، مقیاس حافظه فعال وکسلر (فرم الف) (وکسلر)، و همچنین معدل تحصیلی سال قبل دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای از نظر کنش های اجرایی، حافظه فعال، و خرده مقیاس های آن و عملکرد تحصیلی، نمرات بیشتری را نسبت به دانش آموزان دختر دارای خانواده تک والد به دست آوردند (0/01>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دختران دارای خانواده تک والد به دلیل عدم ایفای نقش یکی از والدین در خانواده، کاهش حمایت های اجتماعی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین تر کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی ضعیف تری نسبت به کودکان دارای خانواده هسته ای دارند؛ بنابراین می توان از طریق آموزش و مشاوره خانواده و اجرای برنامه های توان بخشی ویژه برای این دسته از کودکان نسبت به رفع این مشکلات اقدام کرد.
۱۲.

مقایسه اثربخشی دارودرمانی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کودکان با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی کنش های اجرایی دارودرمانی نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات عصبی- تحولی دوران کودکی است که بر کنش های اجرایی افراد مبتلا، تأثیر منفی دارد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی و مقایسه دارودرمانی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مدارس استثنایی شهر رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از کودکان جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه (12 نفر در گروه دارودرمانی، 12 نفر در گروه نوروفیدبک، و 12 نفر در گروه گواه) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده های این پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جیوویا و همکاران، 2000) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش دارودرمانی و نوروفیدبک بر بهبود کنش های اجرایی کلی و مؤلفه های آن در کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مؤثر بوده است (0/001>p). با این حال، نوروفیدبک بیشتر از دارودرمانی بر بهبود کنش های اجرایی کلی و مؤلفه های آن در کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی اثر داشته است (0/001>p). نتیجه گیری: دارودرمانی با تأثیر بر ساختارهای مغزی و نوروفیدبک علاوه بر تأثیر بر ساختارهای مغزی با استفاده از اصول یادگیری شرطی سازی عاملی به لحاظ کارکردی نیز به تغییر و بهبود امواج مغزی، تقویت مهارت خودنظم جویی، ارتقاء عملکرد مغزی و در نهایت به میزان بیشتری به بهبود کنش های اجرایی کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی منجر می شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۹