فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۰۱ تا ۶٬۸۲۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۸۲-۱۶۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی رابطه هیجان خواهی، طرحواره های شناختی فعال شونده و تنوع طلبی جنسی در مردان پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس هیجان خواهی با میانجی گری طرحواره های شناختی فعال شونده در مردان متأهل، مورد غفلت واقع شده است. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی مدل معادلات ساختاری پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس هیجان خواهی با میانجی گری طرحواره های شناختی فعال شونده در مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر شیراز بود که از این تعداد ۲۴۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه تنوع طلبی جنسی (گلاس و رایت، ۱۹۹۲)، پرسشنامه هیجان خواهی (آرنت، ۱۹۹۴) و پرسشنامه طرحواره های شناختی فعال شونده (نوبره و پینتوگویا، ۲۰۰9) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مدل پژوهش برازش خوبی دارد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین متغیرهای هیجان خواهی، طرحواره های شناختی فعال شونده و تنوع طلبی جنسی رابطه معنی داری (0/001 >P) وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هیجان خواهی بر طرحواره های فعال شونده در بافت جنسی و تنوع طلبی جنسی اثر مستقیم و غیرمستقیم معنی داری (0/001 >P) دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد طرحواره های شناختی فعال شونده بر تنوع طلبی جنسی در مردان متأهل اثر معنی داری (0/001 >P) دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هیجان خواهی بر تنوع طلبی جنسی اثر مستقیم و غیر مستقیم معنی داری دارد. طرحواره های فعال شونده در رابطه مؤلفه های هیجان خواهی و تنوع طلبی جنسی نقش میانجی دارند.
رابطه رهبری اخلاقی با رفتار اخلاقی: نقش میانجی گر فضیلت سازمانی ادراک شده و نقش تعدیل گر تناسب شخص-شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای اخلاقی به عنوان تنظیم کننده روابط میان انسان هاقادر هستند تا عملکردهای اخلاقی کارکنان را تعیین نمایند. در این راستا، رهبران در سطوح مختلف سازمان ها نقش مهمی در توس عه و ت داوم فرهن گ اخلاق ی و رفت ار اخلاقی اعضای سازمان ایفا می کنند.بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهرهبریاخلاقی با رفتار اخلاقی کارکنان ادارات امور مالیاتی استان گیلان با توجه به نقش میانجی گر فضیلت سازمانی ادراک شده و نقش تعدیل گر تناسب فرد-شغل بود. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و با توجه به رویکرد، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان ادارات امور مالیاتی شهرهای رشت، لاهیجان و انزلی به عنوان خوشه های منتخب بودند و 285 نفر از آن ها به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد رهبری اخلاقی براون، تروینو و هریسون، رفتار اخلاقی لو و لین، فضیلت سازمانی ادراک شده کامرون، برایت و کازا و تناسب فرد-شغل ساکس و اشفورث استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی و نرم افزارSPSS24 انجام شد.نتایج نشان داد رهبری اخلاقی بر رفتار اخلاقی کارکنان به صورت مستقیم و به صورت غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی فضیلت سازمانی ادراک شده تأثیرگذار است. اما مشخص شد تناسب فرد-شغل در رابطه بین فضیلت سازمانی ادراک شده و رفتار اخلاقی کارکنان نقش تعدیل گر ندارد. بنابراین رهبر یک سازمان به عنوان الگوی اخلاقی سازمان می تواند در ترغیب رفتار اخلاقی کارکنان مؤثر باشد و طبیعتا اخلاقیات آن ها به تکامل فضیلت سازمانی و رفتار اخلاقی کارکنان نیز کمک می کند.
بررسی اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر هنجارگریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
391-404
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات بسیاری به بررسی رابطه توانش های خودتعیین گری با رفتارهای هنجارگریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر هنجار گریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر رفتارهای هنجارگریز تحصیلی و درگیری تحصیلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بروجن در سال تحصیلی 98-1397 بود. 43 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند . مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد . ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی (کلارک، باربوسا - لیکر، گیل و نوین، 2015) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013) بود . تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خود تعیین گری به طور معناداری منجر به کاهش هنجارگریزی تحصیلی و افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بروجن شده است (0/001 = (p . نتیجه گیری : براساس یافته های پژوهش حاضر آموزش توانش های خودتعیین گری می تواند به منظور کاهش رفتارهای هنجارگریز و افزایش درگیری تحصیلی در محیط های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. به لحاظ کاربردی، می توان آموزش توانش های خودتعیین گری را در برنامه درسی مد نظر قرار داد و محتوای کتاب های درسی را بر اساس گام های انگیزشی توانش های خودتعیین گری تدوین نمود .
ابعاد روانشناختی رابطه والد-کودک در همه گیری کووید-19: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
151-160
حوزههای تخصصی:
پیدایش بیماری همه گیر کووید-19 علاوه بر تغییرات گسترده ای که در سطوح مختلف به همراه دارد به طور خاص نیز منجر به بروز تغییراتی در سطح خانواده شده و آثار قابل توجهی را در بسیاری از والدین و رابطه آنها با فرزندانشان در سراسر جهان به وجود آورده است؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی پیامدها ، ابعاد روانشناختی، عوامل خطر و عوامل محافظ در روابط والد-کودک طی بحران همه گیری کووید-19 است. روش این مطالعه مروری بر مطالعات انجام شده در این زمینه بود بدین صورت که یافتههای پژوهشی در پایگاههای اطلاعاتی پاپمد، اسپرینگر، اسکوپس، پروکوئست، ساینس دایرکت و گوگل اسکلار، با جستجوی کلیدواژههای کووید-19، تاثیرات روانشناختی، رابطه والد-کودک، مشکلات رفتاری-هیجانی، عوامل خطر و محافظ، قرنطینه و کودکان مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود از بین 58 مقاله مورد بررسی، 12 مقاله وارد پژوهش و نتایج طبقهبندی، خلاصه و گزارش شد . نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بحران همه گیری آثار قابل توجهی بر کودکان، والدین و نیز نوع رابطه والدین با فرزندانشان داشته و به دنبال افزایش استرس وارد شده بر والدین، احتمال فرسودگی آنها و کودک آزاری افزایش یافته است. در مقابل برخورداری والدین از مهارت های همدلی و خودکارآمدی از عواملی هستند که می توانند در این شرایط رابطه والد-کودک را بهبود بخشند. لذا با توجه به پیامد های اجتناب ناپذیر کووید-19 بر سبک زندگی، سلامت روانشناختی و رابطه والد-کودک؛ طراحی و برنامه ریزی راهبرد های مداخله ای و حمایتی و شناخت بهتر نیاز های روانشناختی خانواده و کودکان در جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط والدین با کودکان خود در جهت کاهش آثار منفی و افزایش اثرات مثبت توصیه می شود.
مقایسه کنترل شده اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
485-501
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرچند مطالعات علت شناسی افسردگی نوجوانان بر دلایلی همچون تجربه وقایع منفی زندگی، مشکلات بین فردی ، کمبود مهارت های حل مسأله و کنار آمدن با چالش ها تأکید کرده اند، اما پیشینه درمان های بکاربسته در این حوزه به جای مجهز کردن آنان به مهارت های حل مسأله عمدتاً بر درمان های شناختی رفتاری با اصلاح باورهای ناکارآمد و منفی متمرکز بوده است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی و خلق و احساس نوجوانان بود. روش: با استفاده از یک کارآزمایه کنترل شده تصادفی ( RCT ) از بین نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران با روش تصادفی چندمرحله ای دو مدرسه انتخاب شدند و توسط پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در مرحله بعد مجددا با پرسشنامه خلق و احساس (انگولد و همکاران، 2002) مورد ارزیابی قرار گرفتند و 96 نفر از آنها با افسردگی خفیف و متوسط شناسایی شدند و در سه گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه حل مسأله خلاق، در معرض تکنیک های حل مسأله خلاق با اقتباس از شکل گروهی پروتکل های آزبورن، 1956، 1975؛ اشتاین، 1975 و پارنز، 1979، در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم تکنیک های اصلاح شناختی رفتاری را با استفاده از شکل گروهی مونوز و میراندا (2000) در همان زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقاً در معرض همان مقدار زمان و جلسات با آزمایشگر اما بدون هیچگونه مداخله مرتبط با افسردگی قرار گرفتند. همه گروه ها مجددا پس از پایان مداخلات و همچنین بعد از دو ماه مورد ارزیابی قرارگرفتتد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها : نتایج بهبود معناداری از تعامل بین درمان و زمان (0/05 > 0/001 P= ) در نمره افسردگی و خلق و احساسات در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان داد. همچنین بین میانگین های افسردگی دو گروه آزمایشی درمان حل مسأله خلاق 7/37 با درمان شناختی رفتاری 10/78 تفاوت معناداری با برتری اولی مشاهده شد و این برتری را بعد از دوماه پیگیری هم حفظ کرد (0/05 > 0/001 P= ). نتیجه گیری: با ملاحظه علت شناسی افسردگی در نوجوانی درمان حل مسأله خلاق یک کارآمدی منطقی در این مطالعه نشان داد، تکرار در نمونه های بزرگتر قبل از اینکه در موقعیت های مشاوره و روانشناسی به کار برده شود مورد نیاز است.
ﻃﺮاﺣﯽ، ﺗﺪوین و روایاﺑﯽ برنامه ی آموزشی - توانمندسازی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برای بهبود کارکردهای اجرایی درکودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی یکی از مداخله های اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗ ﺪوین و روای ﯽ ی ﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣ ه ی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟ ﺮا ﺷ ﺪ، در ﻣﺮﺣﻠه اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روش های روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑ ﻪ ﺷ ﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI ) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا ( S-CVI/Ave ) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانه ها می باشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد ﺑﺮﻧﺎﻣ ه آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم ( S-CVI/Ave ) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و آموزش مهارت های حل مسأله بر بهزیستی ذهنی ( رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) مردان متاهل سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و آموزش مهارت های حل مسئله بر بهزیستی ذهنی مردان متأهل سوءمصرف کننده حاضر در مراکز کمپ های ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان متأهل معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در سال ۹۸-13۹۷ بودند که 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفر گروه آزمایش طرح واره درمانی و 20 نفر گروه آزمایش مهارت های حل مسئله و 20 نفر گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر سه گروه با مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واستون و همکاران (1988) مورد سنجش قرار گرفتند؛ هر دو گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله طرح واره درمانی یانگ، کلوسکو و ویشار (2003) و مهارت های حل مسئله دیکسون و کلوور، 1984 قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر بررسی شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله طرح واره درمانی بر عواطف منفی (48/24 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (84/31 =F، 001/0 P=) و رضایت از زندگی (82/3 =F، 0181/0P=) و مداخله مهارت های حل مسئله بر عواطف منفی (74/29 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (58/21 =F، 001/0P=) و رضایت از زندگی (46/4 =F، 041/0 P=) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرح واره درمانی و مهارت حل مسئله به عنوان درمان های ترجیحی در مداخلات افراد مصرف کننده مواد می تواند مورداستفاده درمانگران قرا گیرد.
اثربخشی مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل متمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1436-1423
حوزههای تخصصی:
زمینه: میل به طلاق در بین زنان متأهل می تواند ناشی از تعارضات زناشویی و در نتیجه کاهش رضایت و سازگاری زناشویی باشد که می تواند به کمک روش های آموزشی از جمله روش گاتمن کاهش یابد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل مایل به طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متأهل مایل به طلاق بودند که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (راگ و فانک، 2007) و سازگاری زناشویی (اسپاینر، 1976) به دست آورده شد. زنان گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مشاوره زناشویی به روش گاتمن می تواند موجب افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی و مؤلفه های آن رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت در زنان مایل به طلاق گردد (0/001> p ). نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد مشاوره زناشویی به روش گاتمن به کمک آموزش هفت اصل موفقیت زوجی و فنون دستیابی به آن، روشی مؤثر و کارآمد در افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
مقدمه : رضایت از زندگی مؤلفه ای اساسی برای سلامت روانشناختی دانش آموزان محسوب می شود. از این رو شناسایی عوامل اثرگذار بر رضایت از زندگی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای بنیادین و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود. ۴۵۹ دانش آموز (۲۹۹ پسر و ۱۶۰ دختر) مقطع دوم متوسطه ناحیه ۲ شهر قم به عنوان نمونه به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روا نشناختی، مقیاس سبک های دلبستگی و پرسشنامه رضایت از زندگی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نیاز بنیادین خودمختاری و شایستگی به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۲۱ (۰/۰۱ < p ) و ۰/۳۱ (۰/۰۱ < p ) و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا به ترتیب با ضریب استاندارد ۰/۱۲ (۰/۰۵ < p ) و ۰/۳۰- (۰/۰۱ < p ) بر رضایت از زندگی دانش آموزان اثر دارند. نیاز بنیادین ارتباط و سبک دلبستگی اجتنابی قادر به پیش بینی رضایت از زندگی نبودند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر بر نقش نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک های دلبستگی در پیش بینی رضایت از زندگی دانش آموزان دوره متوسطه صحه گذاشت. از این رو لازم است برای ارتقای رضایت از زندگی دانش آموزان به نقش عوامل نیازهای بنیادین روا نشناختی و سبک های دلبستگی توجه نمود.
طراحی و تبیین مدل ساختاری نقش میانجیگری تنیدگی تحصیلی در رابطه کمال گرایی با سبک های مقابله با استرس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف طراحی مدلی ساختاری برای تبیین نقش میانجی گری تنیدگی تحصیلی در رابطه کیفیت زندگی و کمال گرایی با سبک های مقابله با استرس در دانش آموزان انجام شد. روش ها: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر کرمان درسال تحصیلی٩٧-١٣٩۶ تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای ٣۶٧ دانش آموز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های مقابله با استرس" CISS " (اندلر و پارکر ، 1990)، تنیدگی تحصیلی ESSA (2011)، کمال گرایی FMPS (فراست، 1990) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری( SEM ) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که کمال گرایی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری تنیدگی تحصیلی، با سبک های مقابله ای رابطه معناداری دارد . همچنین 84/0 از اثر کمال گرایی بر سبک های مقابله با استرس از طریق غیر مستقیم توسط متغیر میانجی تنیدگی تحصیلی تبیین می شود (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش کمال گرایی و تنیدگی تحصیلی نقش بسیار مهمی در سبک های مقابله با استرس دانش آموزان ایفا می کنند و نیاز است در آموزش و پرورش به این متغیرهای مهم توجه ویژه شود.
رابطه ی کنش وری ادراک شده خانواده و نظام ارزشی دانش آموزان در انتخاب رشته دوره متوسطه: نقش واسطه ای توانمندی من
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین رابطه ی کنش وری ادراک شده خانواده و نظام ارزشی دانش آموزان در انتخاب رشته دوره متوسطه با نقش واسطه ای توانمندی من انجام شد. مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در کلاس نُهم شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. تعداد 120 نفر از دانش آموزان دختر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه سنجش خانواده (اپشتاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه توانمندی من (بشارت، 1386) و پرسشنامه نظام ارزشی (شوارتز، 2004) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی روابط علّی بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بود. به طورکلی، در مدل پیشنهادی پژوهش، نتایج نشان دادند که کنش وری ادراک شده خانواده هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق توانمندی من در بین دانش آموزان با نظام ارزشی رابطه دارد. همچنین، نتایج نشان داد که بین کنش وری ادراک شده خانواده و توانمندی من در انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسطه دانش آموزان رابطه وجود دارد (0/713=r و 0/05>P)؛ و رابطه بین نظام ارزشی دانش آموزان و توانمندی من در انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسطه مثبت و معنادار بود (0/781=r و 0/05>P). با توجه به یافته های این پژوهش می توان دریافت که پیوستگی اعضای خانواده و توانمندی من باعث نظام ارزشی مناسب و سازگار با هنجارهای خانواده و اجتماع در دانش آموزان و انتخاب رشته آگاهانه تر و متناسب بااستعدادهای دانش آموزان خواهد شد.
مرور نظام مند و متاآنالیز اثربخشی مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مرورنظام مند و فراتحلیل به بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران پرداخت. روش: روش پژوهش مرورنظام مند و فرا تحلیل و جامعه آماری شامل کلیه پژوهش های داخلی بود که با استفاده از کلید واژه های تیزهوشان و استعدادهای درخشان در پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، گوگل اسکولار، پایگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور مورد جستجو قرارگرفتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 327 پژوهش یافت شد و 18 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود مورد بررسی نهایی قرار گرفت. ابزار پژوهش در روش مرور نظام مند مطابق با دستورالعمل پریزما و در روش فرا تحلیل، از ابزار چک لیست وارسی فراتحلیل استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر آن بود که مداخلات مرتبط با مثبت نگری، تنظیم هیجانی و هوش موفق، و نیز متغیر اضطراب و اعتماد به نفس با بالاترین فراوانی، بیشترین سهم را به لحاظ مداخلات روان شناختی - آموزشی دارا است. بیشترین اندازه اثر، به پژوهش لاهیجانیان و همکاران (1389) بر اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بر ادراک خود وکمترین اندازه اثر به پژوهش نیکنام و همکاران (1396) بر اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر سازگاری اجتماعی اختصاص داشت. نتیجه گیری : نتایج نشان داد مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان مؤثر بوده است. بنابراین به نظر می رسد که مداخلات روانشناختی می تواند به عنوان روشی مناسب برای بهبود سلامت روان دانش آموزان مدارس استعداد های درخشان استفاده شود.
رابطه فردگرایی با تأثیرات زیست محیطی مصرف در بین شهروندان ارومیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
59 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه ی پایدار چالش بزرگی برای جوامع در حال توسعه است، چرا که شهروندان آن ها با سبک های زندگی مصرفی، فراتر از ظرفیت زیست محیطی شان از منابع طبیعی استفاده می کنند. چنین تأثیری که از آن تحت عنوان « ردپای اکولوژیک» یاد می شود، در کنار عوامل دیگر، تحت تأثیر عوامل ارزشی و نگرشی مانند فردگرایی، مادی گرایی و مصرف گرایی است. روش: روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15-65 سال شهر ارومیه بوده که از میان آنها 516 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ردپای اکولوژیک ترنر (2013)، مادی گرایی ریشینس (2004)، مصرف گرایی بیبین (1994) و فردگرایی استفاده شد. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون های مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیرهای فردگرایی (بصورت غیر مستقیم از طریق مصرف گرایی و مادی گرایی) و مادی گرایی (بصورت مستقیم)، اثری مثبت و معنی دار (در سطح معنی داری کمتر از 01/0) بر میزان ردپای اکولوژیک مصرف در بین شهروندان ارومیه ای دارند. بر اساس نتایج حاصل از برازش مدل مسیر، متغیرهای مستقل تحقیق حدود 20 درصد از تغییرات ردپای اکولوژیک را تبیین کردند. نتیجه گیری: جهت گیری های ارزشی فردگرایانه و مادی گرایانه از عوامل اصلی مؤثر بر ردپای اکولوژیک شهروندان است و ضروری است، جهت کاستن اندازه ردپا، مداخلات رسمی و غیررسمی آموزشی و فرهنگ سازی در دستور کار مسئولین امر قرار گیرد.
مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
79 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بوده و نمونه آن متشکل از 100 زن و مرد ساکن در منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس واکنش روانی هانگ و فادا (1996) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی (ویلایی) و آپارتمانی شهر رشت تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). به عبارت دیگر، ساکنان منازل شخصی در مقایسه با ساکنان منازل آپارتمانی از دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی بیشتری برخوردار بودند و نیز واکنش روانی ساکنان منازل آپارتمانی بیشتر از ساکنان منازل شخصی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که برای افزایش دلبستگیِ مکان، بهزیستی اجتماعی و کاهش واکنش روانیِ ساکنان منازل آپارتمانی، ضروری است، در حوزه برنامه ریزی و طراحی مکان در راستای ایجاد تجارب ادراکی- حسی و پیوندهای شناختی، عاطفی و رفتاری مثبت ساکنان بررسی های بیشتری صورت گیرد.
زمینه های مؤثر در تجربه سوگ بعد از مرگ عضو خانواده: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
117 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از دست دادن یکی از اعضای مهم خانواده بزرگ ترین بحران است که فرد باید با آن روبرو شود. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه مشارکت کنندگان پژوهش از سوگ بعد از مرگ عضو خانواده بود. روش: در این پژوهش برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات درباره تجربه سوگ از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. ۱۲ مشارکت کننده که تجربه مرگ یکی از اعضای خانواده را داشتند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق با آن ها تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. یافته ها: تحلیل داده ها به ۴ مضمون اصلی و ۱۴ زیر مضمون فرعی منجر گردید که شامل: زمینه های خانوادگی مؤثر با درون مایه های فرعی: حمایت عاطفی و همراهی خانواده، کارکرد و تغییر ساختار خانواده، چگونگی انتقال خانواده از مراحل سوگ، تداوم کارکرد خرده نظام های خانواده و جایگاه فرد متوفی در خانواده؛ زمینه های شخصی مؤثر با درون مایه های فرعی: تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی، کاربرد سودمندانه یا ناسودمندانه زبان، تأثیر تجارب گذشته فرد و رشد پس از ضربه؛ زمینه های نگرشی مؤثر با درون مایه های فرعی نگرش غیرمذهبی و سکولار به مرگ، نگرش مذهبی و دینی به مرگ، پذیرش یا عدم پذیرش واقعیت مرگ و زمینه های فرهنگ مؤثر با درون مایه های فرعی کارکرد شبکه حمایتی خانواده گسترده، فرهنگ مراسم سوگواری و عزاداری بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش ادبیات گذشته در زمینه سوگ در بافت خانواده را گسترش می دهد. همچنین زمینه های موثر استخراج شده این مطالعه دارای تلویحات کاربردی فراوان برای متخصصین و افراد درگیر در سوگ می باشد.
اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه های روانشناختی می تواند منجر به تقویت احساس خودکارآمدی، امید به زندگی، تاب آوری و خوش بینی در افراد شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش شهر تهران در سه ماهه بهار 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سرطان پستان با رضایت آگاهانه و داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در هر گروه). زنان حاضر در گروه آزمایش آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی (آخوندی، 1396) را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنادار داشته است (p<0/01). بدین صورت که این آموزش توانسته منجر به بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی با به کارگیری مفاهیمی هم چون تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی و خوش بینی، می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان مورداستفاده قرار گیرد.
ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه عاطفه هراسی لی مک کالو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پرسشنامه عاطفه هراسیتوسط مک کالو و همکارانش طراحی و به عنوان ابزاری موثر در ارزیابی، تجربه، بیان و تنظیم عواطف جهت ارتقای ظرفیت اساسی فرد در ارتباط با خود و دیگران توسعه یافته است. روش: در این پژوهش 290نفر (زن، مرد) از پرستاران چند بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی شیراز و بیماران روان نژند مراجعه کننده به این مراکز در سال99-1398 شرکت کردند. آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های عاطفه هراسی و ناگویی خلقی تورنتو را تکمیل کردند. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر با 73/0 بود. بازآزمایی پس از یک ماه ضریب همبستگی 79/0را نشان داد، از طرفی ضریب همبستگی این ابزار با پرسشنامه ناگویی خلقی 33/0- بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل موازی از مدلی چهارعاملی حمایت کرد و ارزشهای ویژه4 عامل بزرگ تر از 1 است و درصد پوشش واریانس مشترک بین متغیرها برای این 4 عامل بر روی 62/5 درصد کل واریانس متغیرها تبیین گردید. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده پرسشنامه با چهار بعد نام گذاری و به عنوان ابزاری برای غربالگری افراد قبل ازدرمان های هیجان محور معرفی می گردد.
تدوین و آزمون مدل علّی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبستانی بر اساس انگیزه های والدین برای مشارکت با نقش واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
211 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه یک مدل علّی را به منظور واکاوی رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی از طریق نقش واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس مورد آزمون قرار داد. روش: جامعه آماری این پژوهش تمامی والدین و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی استان لرستان بود که در سال تحصیلی 99-1398 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه تعداد 768 نفر شامل 384 والد (69 نفر مرد، 315 نفر زن) و 384 دانش آموز (200 نفر پسر، 184 نفر دختر) با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه مورد هدف انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزارهای مشارکت والدین (استریکلند، 2015)، مشارکت والدین مدرسه-محور (پارک و هالووی، 2017) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته جمع آوری و به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از نقش مثبت و معنی دار انگیزه های والدین برای مشارکت در پیش بینی مشارکت والدین در امور مدارس و پیشرفت تحصیلی بود. افزون بر این، یافته ها بیانگر آن بود که مشارکت والدین در امور مدارس به طور مستقیم و مثبت پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کرد. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل غیرمستقیم نشان داد که مشارکت والدین در امور مدارس نقش واسطه ای مثبتی در ارتباط بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی ایفا نمود. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج نشان می دهد که تأثیر واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس در رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی وجود دارد و مدل پیشنهادی یک الگوی مناسب برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دبستانی است. مفاهیم کاربردی این یافته ها و پیشنهادات بالقوه برای تحقیقات بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا: نقش میانجیگری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
229 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا با نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری افراد دارای تجربه سوگ خویشاوندان نزدیک (پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر) ناشی از ویروس کرونا در سال 1400 شهر تهران بود که با استناد به نظر هویت و کرامر (2004) 432 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به مقیاس درد ذهنی توسط اورباخ و میکلینسر (2003)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لاتنز و همکاران (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای spss, Amoss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین سرمایه روان شناختی (38/0 = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 p <)؛ در حالی که بین سرمایه روان شناختی (27/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با درد ذهنی (روان شناختی) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p <). بین حمایت اجتماعی ادراک شده (36/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آنبا درد ذهنی (روان شناختی) نیز رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p<). همچنین ضرایب مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی (15/0- =ß، 01/0 p<) به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا منفی و معنی دار است. ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیر میانجی به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا نیز منفی و معنی دار است (20/0- =ß، 01/0 p<).
اثربخشی برنامه مداخله حافظه فعال بر عملکرد وخودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
59 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حافظه کاری به عنوان یکی از مفاهیم مهم در حوزه عصب شناختی موردتوجه قرارگرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله حافظه کاری بر عملکرد و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان بودند که تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفره) گمارده شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 45 دقیقه ای مداخله حافظه کاری را دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پیش آزمون و پس آزمون اجرا و پس از سه ماه آزمون مرحله پیگیری اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله حافظه کاری بر نمرات پس آزمون تأثیر معناداری داشته و اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F=,eta). نتیجه گیری: مداخله با رویکرد حافظه کاری باعث بهبود عملکرد و خودکارآمدی ریاضی در گروه آزمایش شده است و به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.