مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
استعدادهای درخشان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینیکنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانی بود. بدین منظور، گروهی متشکل از 507 دانشآموز سال اول دبیرستان (259 دختر و 248 پسر) با میانگین سنی 15 سال و 6 ماه و انحراف معیار 8 ماه از مدارس پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی شهرستان شیراز به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی از سه مؤلفه راهبردهای خودتنظیمی عمومی یادگیری، راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی و راهبردهای فراشناختی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار، و انعطافپذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول نمرات این ابزارها در میان دانشآموزان بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که رابطه همبستگی بین مؤلفههای خودتنظیمی ریاضی و ابعاد خلاقیت برقرار است. تحلیلهای رگرسیونی چندگانه بیانگر آن بود که راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی، مهمترین عامل پیش بینیکننده ابعاد چهارگانه خلاقیت است. فزونی در کاربرد این راهبردها و نیز راهبردهای فراشناختی، افزایش خلاقیت را به دنبال دارد. راهبردهای شناختی عمومی که معرف شیوههای سادهتر و نسبتا سطحی پردازش اطلاعات از قبیل مرور ذهنی است، خلاقیت را از بعد بسط و ابتکار پیشبینی نمیکند و در مقایسه با راهبردهای پیچیدهتر، به کاهش سیالی و انعطافپذیری میانجامد. افزون بر این، پژوهش حاضر نشانگر آن بود که دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی در مقایسه با دانشآموزان مدارس عادی از سیالی و انعطافپذیری بیشتری در تفکر برخوردارند، اما تفاوتی در ابعاد خلاقیت بین دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی حاصل نشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مناسب برنامه درسی دوره اول متوسطه مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبار سنجی الگوی مناسب برنامه درسی استعدادهای درخشان بوده است. این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است که در بخش کیفی از روش مطالعه موردی چندگانه و رویکرد تحلیلی بافت نگاری و در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیماشی استفاده شد. در بخش کیفی با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار 11 نفر از صاحبنظران و متخصصین مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختمند قرار گرفتند و در بخش کمی و جهت اعتباریابی ابزار و الگوی ارائه شده 106 نفر از عوامل اجرایی و آموزشی مدارس متوسطه اول استعدادهای درخشان فارس به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسش نامه محقق ساخته 127 گویه ای تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. نتایج تحلیل عناصر نشان داد که عنصر مواد و منابع آموزشی، راهبردهای یاددهی و یادگیری، فعالیت یادگیرنده و گروه بندی یادگیرندگان دارای بیشترین قدرت تبیین هستند عناصر دیگر نظیر عنصر زمان، محتوا، هدف و ارزشیابی نیز به ترتیب به عنوان تببین کننده معنادار این مدل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت
چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
260 - 298
حوزه های تخصصی:
توجه به دانش آموزان نخبه و ممتاز یکی از ایده های کانونی نظام تعلیم و تربیت هر جامعه است. هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی می باشد. در این پژوهش روش آمیخته اکتشافی به کار گرفته شد. در بخش کمی، از روش توصیفی و در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی، دبیران، دانش آموزان و والدین آن ها در کلیه ی مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و تعداد 4 مدرسه عادی در استان بوشهر بود که 70 نفر از دبیران، 260 نفر از دانش آموزان و 70 نفر از والدین با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده انتخاب گردیدند. نمونه ی بخش کیفی، شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهید چمران اهواز و دانشگاه شیراز و دبیران و دانش آموزان و دانش آموختگان دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی استان بوشهر بودند. 15 نفر از اعضای هیأت علمی که قبلاً در زمینه تحقیق، دارای مطالعات و یا پژوهش هایی بودند با روش نمونه گیری هدفمند مطلوب و 30 نفر از گروه های ذینفع (والدین، دبیران، دانش آموزان، دانش آموختگان) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته و روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی مانند تحلیل واریانس تک راهه، استفاده شد و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت. نتایج بخش کیفی نشان داد که رویکرد تفکیک در ایران عملکرد قابل قبولی را نداشته است، اما حذف این شیوه به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب، امکان پذیر نمی باشد. گروه های ذینفع، تفکیک از آغاز سال های ابتدایی، منزلت اجتماعی بالاتر در سطح جامعه و دستیابی به مشاغل بالاتر را از مهم ترین عوامل تسهیل کننده در مسیر مدارس استعداد درخشان و نمونه دولتی و تعریف موجود از مفهوم سرآمدی، نگرش منفی و بی اعتمادی خانواده ها نسبت به عملکرد این مدارس و شدت امتحانات داخلی را مهم ترین عوامل بازدارنده بر می شمارند. مخالفین بر دلایلی مانند ایجاد نظام طبقاتی، خلاقیت کشی، ایجاد حس رقابت گرایی مخرب و موافقین نیز بر دلایلی مانند ارزشمندی پرورش نخبگان، تقاضای جامعه برای آموزش کیفی تر و نیاز کشور به شناسایی این افراد، اشاره داشته اند. نتایج حاصل در بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین نگرش دانش آموزان، اولیاء و دبیران نسبت به ضرورت تربیتی تفکیک و کارکرد جذب وجود ندارد؛ اما در نگرش آن ها به ضرورت اجتماعی تفکیک، تفاوت معنادار است. نزدیک به 60% دانش آموزان نسبت به مطلوبیت و کفایت آزمون ورودی تردید دارند و تقریباً نزدیک به نیمی از هر سه گروه معتقدند تجدیدنظر اساسی در شیوه ی گزینش دانش آموزان، یک الزام است. تفاوت معناداری بین گروه های ذینفع نسبت به پرورش مؤلفه های سرمایه اجتماعی وجود دارد و تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی نتوانسته است موجب افزایش سرمایه اجتماعی دانش آموزان شود.
طراحی الگوی مطلوب مهارت های زندگی دوره متوسطه مراکز استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
395 - 370
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی و نظریه برخاسته از داده ها انجام گرفت. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه صورت گرفت. پس از انجام 11 مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، اشباع نظری حاصل گشت و مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. پس از تکمیل یافته ها مدل زمینه ای براساس رویکرد گلیزر طراحی گردید. براساس یافته ها 111 کد باز از مصاحبه ها حاصل شد و در چهار طبقه: 1- اهداف آموزش (بهبود مهارت های اجتماعی، بهبود مهارت های بین فردی، بهبود مهارت های ارتباطی، پیشگیری از اختلالات و مشکلات روانی- اجتماعی، افزاش سرمایه اجتماعی، ارج نهادن به سرمایه های ملی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اخلاقی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اجتماعی، حل مسئله، توانمندسازی فردی، مقابله با رفتارهای پرخطر، سواد بهداشت جسمی، ارتقاء تفکر انتقادی، ارتقای سواد مدنی، ارتقاء توانایی های روانی، ارتقای سواد علمی، کاهش خشم و اضطراب)؛ 2-محتوا (اعتقادات، هویت یابی، تعامل و توانمندی)، 3- روش های آموزش (آموزش در قالب دعوت از صاحب نظران، گردش علمی و آموزشی، یادگیری مشارکتی، استفاده از روش های فعال یادگیری، فعالیت های مکمل و فوق-برنامه، مشارکت دانش آموزان در تولید دانش، آموزش در عمل، برگزاری کارگاه های آموزشی، بارش مغزی، تحلیل وضعیت و مطالعه موردی، سخنرانی، ایفای نقش، بازی های آموزشی) 4- روش های ارزشیابی (مشاهده فرایند عملکرد، خود ارزشیابی، ارزشیابی توسط همتایان، انجام تکالیف و فعالیت ها، ارزشیابی توسط خانواده، انجام پروژه یا تحقیق به صورت فردی یا گروهی) تجلی پیدا کردند. به موجب این نتایج پیشنهاد می گردد الگوی مذبور در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان، تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
مرور نظام مند و متاآنالیز اثربخشی مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مرورنظام مند و فراتحلیل به بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران پرداخت. روش: روش پژوهش مرورنظام مند و فرا تحلیل و جامعه آماری شامل کلیه پژوهش های داخلی بود که با استفاده از کلید واژه های تیزهوشان و استعدادهای درخشان در پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، گوگل اسکولار، پایگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور مورد جستجو قرارگرفتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 327 پژوهش یافت شد و 18 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود مورد بررسی نهایی قرار گرفت. ابزار پژوهش در روش مرور نظام مند مطابق با دستورالعمل پریزما و در روش فرا تحلیل، از ابزار چک لیست وارسی فراتحلیل استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر آن بود که مداخلات مرتبط با مثبت نگری، تنظیم هیجانی و هوش موفق، و نیز متغیر اضطراب و اعتماد به نفس با بالاترین فراوانی، بیشترین سهم را به لحاظ مداخلات روان شناختی - آموزشی دارا است. بیشترین اندازه اثر، به پژوهش لاهیجانیان و همکاران (1389) بر اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بر ادراک خود وکمترین اندازه اثر به پژوهش نیکنام و همکاران (1396) بر اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر سازگاری اجتماعی اختصاص داشت. نتیجه گیری : نتایج نشان داد مداخلات روان شناختی بر سلامت روان دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان مؤثر بوده است. بنابراین به نظر می رسد که مداخلات روانشناختی می تواند به عنوان روشی مناسب برای بهبود سلامت روان دانش آموزان مدارس استعداد های درخشان استفاده شود.
ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی مدارس استعدادهای درخشان ایران: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
259 - 288
حوزه های تخصصی:
غنی سازی برنامه درسی با آموزش های کاربردی، هسته اصلی شکوفایی و هدایت استعدادهای درخشان است. بنابراین هدف از این پژوهش ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران بود که با روش کیفی و رویکرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل کارشناسان حوزه برنامه درسی، مدیران، معلمان و دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان بودند که با روش هدفمند انتخاب و دیدگاه آنان با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با 15مصاحبه به اشباع رسید و بر مبنای رویکرد نظام مند کوربین و استراووس (2008) تحلیل شد. یافته ها شامل 135 کد باز، 18 کد محوری و 9 کد گزینشی بود. نتایج نشان داد در حوزه برنامه درسی استعدادهای درخشان، مولفه های غنی سازی برنامه درسی (پدیده محوری)؛ چشم اندازنوین در آموزش تیزهوشان؛ منابع و امکانات کاربردی (عوامل علی)؛ حمایت های اجتماعی، فرهنگی، محیطی، خانوادگی و بهسازی فرآیند آموزش و ارزیابی (عوامل زمینه ای)؛ ضعف در پیوستگی و همکاری خانه و مدرسه (عامل مداخله گر)؛ آموزش مهارت های شناختی و فراشناختی؛ برنامه درسی چندبعدی (راهبردها) و موفقیت های فردی، اجتماعی، عاطفی، تحصیلی و شغلی دانش آموزان (پیامد)، از اهمیت ویژه برخوردار است و توجه به آنها مسیرآموزش را به سوی ارتقاءکیفیت و شکوفایی استعدادهای این دانش آموزان رهنمون می سازد.
سنتز پژوهشی آسیب شناسی نظام آموزشی مدارس استعدادهای درخشان و ارائه الگوی شاخص های ارتقاء برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر دو هدف شامل بررسی آسیب های نظام آموزشی مدارس استعدادهای درخشان و ارائه الگوی شاخص های ارتقاء برنامه درسی را دنبال کرده است. روش پژوهش، کیفی و رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعه آماری شامل مجموعه ی منابع نظری و پژوهشی(داخلی و خارجی)بود که ابتدا 261 منبع جستجو شد. 94 منبع که بیشترین هماهنگی را با هدف پژوهش داشتند انتخاب و443 جمله واره استخراج گردید. داده ها به شیوه استقرایی و تحلیل تماتیک 101تم بدست آمد. یافته ها نشان داد آسیب های نظام آموزشی شامل 39 مفهوم پایه؛ 7 تم فرعی و 3 تم اصلی است. شاخص های ارتقاء برنامه درسی شامل 62 مفهوم پایه؛ 3 تم فرعی و1 تم اصلی می باشد. نتایج نشان می دهد آموزش تک بعدی؛ نقص درطراحی و تدوین برنامه ها و نظام یاددهی-یادگیری منفعلانه از جمله مشکلات آموزشی مدارس استعدادهای درخشان هستند. همچنین مولفه فوق برنامه درسی شامل: برنامه درسی چندوجهی و هدفمند؛ بهینه سازی و افزایش کیفیت یاددهی-یادگیری؛ تقویت انگیزه یادگیری و پرورش دانش آموزان پویا به عنوان شاخص ارتقاء برنامه درسی (راهکارمطلوب)در نظر گرفته شد. بنابراین پیشنهاد می شود از این یافته ها جهت تدوین برنامه آموزشی دانش آموزان تیزهوش استفاده شود.
ارائه الگوی آموزش خلاقیت مبتنی بر مدل غنی سازی در سطح آموزشگاه (SEM) ویژه دانش آموزان استعدادهای درخشان: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی آموزش خلاقیت مبتنی بر مدل غنی سازی در سطح آموزشگاه (SEM) ویژه دانش آموزان استعدادهای درخشان انجام شد. روش: روش پژوهش، کیفی و رویکرد داده بنیاد بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند از بین متخصصان (3نفر)، مدیران (2نفر)، معلمان (4نفر) و دانش آموزان (6نفر) مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان انتخاب شدند و دیدگاه آنان مورد بررسی قرار گرفت. ابزار: ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که داده ها با 15 مصاحبه به اشباع رسید و با استفاده از رهیافت نظام مند استراووس و کوربین (2008) تحلیل گردید. یافته ها : یافته ها شامل 156 مفهوم (کدگذاری باز)، 23 مولفه (کدگذاری محوری) و 8 مقوله (کدگذاری گزینشی) می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مقولات انطباق و بسط آموزش (پدیده محوری)؛ انعطاف پذیری در محتوا؛ عدم سکون فکری عوامل آموزشی؛ توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان (عوامل علی)؛ سیالی فرآیندهای ذهنی و روانی(راهبرد)؛ پیوستار خلاقیت پرور (عامل زمینه ای)؛ ناآگاهی و مقاومت در پذیرش تغییر و نوآوری (مداخله گر)؛ توسعه نوآوری، ابتکار و تولید در جامعه (پیامد) در تدوین الگوی آموزش خلاقیت به دانش آموزان استعدادهای درخشان حائز اهمیت می باشند. جهت اعتباریابی یافته ها، معیارهای تطابق همگونی داده ها و گروه خبرگان به کار گرفته شد. از آنجایی که جامعه امروزی نیازمند پرورش افراد خلاق و مولد است، پیشنهاد می شود طراحان سیستم های آموزشی، با توجه به مشکلات و با به کارگیری راهبردهای ارائه شده، گام موثری در ارتقاء خلاقیت دانش آموزان استعدادهای درخشان بردارند
بررسی متغیرهای شناختی، انگیزشی و شخصیتی به عنوان پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی متغیرهای شناختی، انگیزشی و شخصیتی به عنوان پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز پرداخته است. آزمودنی های این پژوهش را 204 دانشجوی عادی و 197 دانشجوی استعدادهای درخشان تشکیل می دهند، که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله یی از بین دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران انتخاب شدند و به وسیله ی 5 مقیاس، شامل: آزمون هوشی کتل، آزمون خلاقیت عابدی، فرم کوتاه مقیاس شخصیتی نئو، آزمون هوش هیجانی بار-آن و پرسشنامه ی راهبردهای انگیزشی یادگیری مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شده است. نتیجه های به دست آمده نشان داد، به جز هوش شناختی، متغیرهای هوش هیجانی، خلاقیت، شخصیت و راهبردهای انگیزشی یادگیری، و همچنین ترکیب خطی این متغیرها، پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران می باشند.
اثربخشی رنگ آمیزی ماندالا بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعداد های درخشان
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی رنگ آمیزی ماندالا، بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان پایه ششم است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان پایه ششم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از میان آن ها 30 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت انتخاب تصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با پرسشنامه های سبک های اسنادی (ASQ) و نشخوار فکری هوکسما و مارو جمع آوری شد. برای بررسی روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها، از نظرات 7 تن از متخصصان علوم تربیتی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. با به کارگیری پیشینه نظری و عملی موجود، رنگ آمیزی درمانی بر پایه طرح های ماندالا، به مدت یازده جلسه 45 دقیقه ای بر روی دانش آموزان گروه آزمایش اجرا، و داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد میانگین نمرات سبک های اسناد و نشخوار فکری، در گروه آزمایش، به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود و رنگ آمیزی ماندالا بر سبک های اسناد و نشخوار فکری دانش آموزان متقاضی آزمون های ورودی استعدادهای درخشان موثر واقع شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی ماندالا یک راهبرد غیردارویی مؤثر، برای کاهش نشخوار فکری و اسنادهای منفی است، از این رو پیشنهاد می شود رنگ آمیزی بر پایه طرح های ماندالا در برنامه درسی هنر گنجانده شود.