مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دلبستگی مکان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی رابطه میان میزان و نوع حضور در فضای مجازی با دلبستگی به مکان در کاربران پرمصرف و کم مصرف فضای مجازی دبیرستان های شهر تهران را در دستور کار خویش قرار داده است. این پژوهش، بر اساس روش «پیمایش»، و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره اول و دوم شهر تهران (غیرانتفاعی و دولتی) در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل دادند که تعداد کمی آنها 8750 نفر بود. همچنین با توجه به گستردگی شهر تهران از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد و تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم بندی و انتخاب نمونه به روش تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران انجام، و بر این اساس، تعداد نمونه برای انجام پژوهش 384 نفر تعیین شد. آنچه به عنوان نتیجه تحقیق استنتاج می شود، این نکته است که حضور در فضای مجازی و استفاده از آن، به خصوص در کلان شهرهای در حال گذار جهان سومی، چه با انگیزه های حرفه ای چه با انگیزه های فراغتی باشد، چه مداوم و پیوسته باشد و چه حاشیه ای و مقطعی، بنا به ویژگی ها، خصوصیات، امکانات و کارکردهای خاص این فضا، تأثیرات عمیقی بر جنبه های متفاوت هویت و به تبع آن، بر دلبستگی مکان در میان کاربران ایرانی گذاشته است. نتایج نشان می دهد که بین میزان و نوع استفاده از فضای مجازی با دلبستگی به مکان رابطه وجود دارد و هر چه استفاده از فضای مجازی و اینترنت و پذیرش فرهنگ غربی بیشتر باشد، ابعاد دلبستگی مکان کمتر است.
تاثیر عوامل مکانمند و بی هویت در فضاهای سبز بر التفات ذهن و دلبستگی به شهر (مورد مطالعه: پارک شهرداری،پارک چاله باغ،پارک ملت شهر گرگان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
535 - 551
حوزه های تخصصی:
حس مکان بیشتر به معنای ویژگی ها و خصلت های غیر مادی مکان است به این معنا که بعضی از مکان ها از چنان جاذبه ای برخوردارند که به فرد نوعی احساس وصف ناشدنی القا می کنند و او را سرزنده، شاداب و علاقمند به حضور و بازگشت به آن مکان ها می کنند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر عوامل کالبدی-رفتاری پارک ها بر حس مکان و دلبستگی مکان است. روش پژوهش تحقیق حاضر به صورت کمی انجام پذیرفته و همچنین با شیوه استدلالی به منابع و متون معتبر کتابخانه ای و اسنادی و شبکه جهانی اینترنت نیز ارجاع شده است. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار (G*Power) استفاده شد که نیاز به 212 نمونه پرسشنامه تعیین گردید . برای روایی پرسشنامه از اعتبار محتوا استفاده شد و برای پایایی درونی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و به روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چند متغییره انجام پذیرفت. نتایج حاصل از ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین عوامل کالبدی-رفتاری و حس مکان و دلبستگی مکان رابطه وجود دارد و رابطه آنها به صورت مثبت و مستقیم می باشد. به عبارت دیگر با بهبود عوامل متغییرهای مطرح شده، میزان حس مکان و دلبستگی به مکان افزایش یافته و با کاهش آن میزان حس مکان و دلبستگی به مکان در بین مردم کاهش می یابد. نتایج و یافته های پژوهش حاکی از این است که عوامل کالبدی-رفتاری محیط پارک ها تاثیر بسزایی در میزان دلبستگی و حس مکان بر مردم دارد. به عبارت دیگر، عوامل کالبدی و رفتاری پارک ها به عنوان یک ضرورت در روند سلامت و زیباشناختی حسی یا عاطفی جامعه مطرح می شود، که با طراحی الگویی مناسب بر مبنای انعطاف پذیری بالا، امنیت، صمیمیت و آرامش می توان بر میزان این حس و شادابی و علاقمند بودن افراد جامعه کمک کند.
مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
79 - 102
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بوده و نمونه آن متشکل از 100 زن و مرد ساکن در منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس واکنش روانی هانگ و فادا (1996) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی (ویلایی) و آپارتمانی شهر رشت تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). به عبارت دیگر، ساکنان منازل شخصی در مقایسه با ساکنان منازل آپارتمانی از دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی بیشتری برخوردار بودند و نیز واکنش روانی ساکنان منازل آپارتمانی بیشتر از ساکنان منازل شخصی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که برای افزایش دلبستگیِ مکان، بهزیستی اجتماعی و کاهش واکنش روانیِ ساکنان منازل آپارتمانی، ضروری است، در حوزه برنامه ریزی و طراحی مکان در راستای ایجاد تجارب ادراکی- حسی و پیوندهای شناختی، عاطفی و رفتاری مثبت ساکنان بررسی های بیشتری صورت گیرد.
بررسی تأثیر و ارتباط دلبستگی به مکان و هویت مکانی در افراد بومی و غیر بومی در سه مقیاس: شهر، محله و خانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
45 - 62
حوزه های تخصصی:
دلبستگی مکانی، نوعی پیوند عاطفی است که مردم با مکان های خاص برقرارمی کنند که ترجیح می دهند در آن بمانند و در ان احساس امنیت و آرامش می کنند. با این حال، هویت مکانی،به عنوان جزیی از هویت شخصی تعریف شده و فرایندی ست که توسط آن مردم از طریق تعامل با مکان ها خود را به لحاظ تعلق به مکانی خاص توصیف می کنند. بسیاری از تحقیقات، ارتباط مثبتی را بین این متغیرها در جمعیت هایی که تعاملات مداومی را در مدت زمان طولانی حفظ کرده اند، مشاهده کرده اند. این مقاله مطالعه ای را ارائه خواهد کرد که در آن ها ما به مقایسه دلبستگی مکان و هویت مکان در نمونه هایی پرداخته ایم که بر اساس مکان تولد و طول اقامت و اندازه این پیوندها با مکان های مختلف متفاوت می باشند. با وجود این واقعیت که شدت دلبستگی و هویت که با محل بنا شده فرضا تحت تاثیر اندازه محیط قرار دارد. به منظور کشف تفاوت های رابطه بین این دو پیوستگی و اندازه ی محیط، ما یک مطالعه در محله ها و شهرها و خانه ها انجام داده ایم. نتایج مطالعه تفاوت های ممکن در دلبستگی مکان و هویت مکان بین ساکنانی که در شهر به دنیا آمدن و ساکنانی که در اصل از شهرهای دیگر هستند را نشان می دهد. همچنین اینکه هویت و دلبستگی مکان برای بومی ها همزمان می باشد در حالیکه افراد مکان های دیگر نمره بالاتری را برای دلبستگی بجای هویت در نظر میگیرند. نمونه ها شامل 208 نفر ( 54.8% بومی و 45.2% از دیگر شهرها ) . نتایج مطالعه ما را قادر می سازد تا در نظر بگیریم که دلبستگی مکانی قبل از هویت مکانی، توسعه میابد و پیوند با خانه قویتر از پیوند با محله می باشد اما دلبستگی و هویت با شهر قوی تر از هرکدام از آنها می باشد. که سطح بیشتری از دلبستگی و هویت در شهر وجود دارد تا در خانه و کمتر در محله.
ساخت آزﻣﻮن ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺗﺪاﻋﯽ ﻧﺎآﺷﮑﺎر ﭘﯿﻮﻧﺪﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ آن ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﮑﺎن و ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
61 - 77
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزﻣﻮن ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺗﺪاﻋﯽ ﻧﺎآﺷﮑﺎر ﭘﯿﻮﻧﺪﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ آن ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﮑﺎن و ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع زمینه یابی و توصیفی (همبستگی) بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که 207 نفر از آن ها به روش داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون نرم افزاری تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت محقّق ساخته، مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390) و مقیاس هویت محیطی کلایتون (2003) بود. جهت محاسبه پایایی مقیاس از روش های ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی و برای محاسبه روایی از روش روایی همزمان (ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. همچنین، برای بررسی برازش مدل مفروض رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت با میانجی گری مؤلفه های دلبستگی مکان از روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته ها: ضرایب پایایی به دست آمده با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی نشان داد که این آزمون از پایایی مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان دهنده وجود رابطه مثبت معنی دار بین دلبستگی مکان و هویت محیطی با پیوندجویی با طبیعت بود (01/0p<) که حاکی از روایی همزمان نسبتاً بالای آزمون پیوندجویی با طبیعت با مقیاس های دلبستگی مکان و هویت محیطی بود. نتایج نشان داد مدل اصلاح شده پژوهش برازش قابل قبولی با داده ها دارد و بر اساس آن هویت محیطی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق هویت مکان و دلبستگی عاطفی بر پیوندجویی با طبیعت تأثیر می گذارد و از میان مؤلفه های دلبستگی مکان فقط هویت مکان و دلبستگی عاطفی رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت را میانجی گری می کردند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش به مسئولان و دست اندرکاران محیط زیست و روان شناسان محیط پیشنهاد می شود که با برگزاری کارگاه های آموزشی به آموزش و توسعه آزمون نرم افزاری پیوندجویی با طبیعت و مفاهیم هویت محیطی و دلبستگی مکان بپردازند و برای ارتقای پیوندجویی با طبیعت به تقویت هویت محیطی و دلبستگی مکان اقدام کنند.
نقش تعدیل گری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق می شود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزه ی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمی تواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.