فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: در دنیای امروز آموزش، یکی از مهمترین ضروریات زندگی به شمار میرود؛ بطوریکه بدون آموزش ادامه زندگی در معرض خطر قرار میگیرد، ازآنجاییکه آموزش، نیازمند هزینه و بودجه زیادی است و آموزش تحصیلی دانش آموزان نیازمند موفقیت تحصیلی آنان است هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان عملکرد تحصیلی دانش آموزان و توانایی شناختی آن هاست. روش: این مطالعه مقطعی، مورد پژوهی در مورد دانش آموزان دبیرستان های ناحیه3 شهر مشهد در سال 96-97 انجام شد و 395 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده دراین مطالعه پرسشنامه توانایی های شناختی 30 گویه ای در 7 زیر مقیاس" حافظه فعال " ، " کنترل مهاری و توجه انتخابی " ، " تصمیم گیری "، "برنامه ریزی "، "توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی"بود. برای بررسی همبستگی بین معدل و کارکرد های اجرایی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: همبستگی معنی داری بین معدل تحصیلی و کل توانایی های شناختی و زیر مقیاس های حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی ، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی (همگی در سطح p =0/0001) به غیر از شناخت اجتماعی (p= 0/969) مشاهده شد. نتیجه گیری: زیر مقیاس های توانایی شناختی ، حافظه فعال ، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، تئجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با معدل تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت داشت.
اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بود. در این مطالعه 500 نفر از معلمان شاغل شهر تهران به روش در دسترس و با استفاده از پرسشنامه آنلاین انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های بی حوصلگی شغلی لی(1986)، اشتیاق شغلی اسکاوفلی(2002)، فرسودگی شغلی مسلش(1981)، رضایت شغلی اسمیت(1969) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی، ساختار عاملی بی حوصلگی شغلی با 17 گویه را تأیید نمود که تمام 17 گویه در 3 عامل یکنواختی، برانگیختگی پایین و عدم تمایل به شغل طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید برازش خوب مدل سه عاملی بود. ضرایب روایی همگرای بی حوصلگی شغلی با فرسودگی شغلی 47/0 و ضرایب روایی واگرا با رضایت شغلی 50/0- و اشتیاق شغلی 74/0- بدست آمد. همچنین پایایی پرسشنامه به روش بازآزمایی در دوره ای سه ماهه ارزیابی شد که همبستگی معنی داری معادل 87/0 بود و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 شد که بیانگر تأیید پایایی به روش همسازی درونی بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان به محققین و دست اندرکاران پیشنهاد داد که در پژوهش های مربوط به تعیین بی حوصلگی شغلی و بازنگری وضعیت شغلی معلمان از این ابزار بهره جویند.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
93 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی برشفقت، بر اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه اماری شامل تمامی مبتلایان به بیماری کرونا، مراجعه کننده به بیمارستان شهید رجایی تنکابن در تابستان و پاییز ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه شامل 30 نفرمبتلا به ویروس کرونا بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله اموزشی را طی 8 هفته و ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته ها نشان داد مداخله درمان مبتنی بر شفقت به طور معناداری باعث کاهش اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کروناگردید. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله درمان مبتنی بر شفقت را به عنوان روشی کارآمد جهت کاهش اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا پیشنهاد داد.
مرور نظام مند و متاسنتز مطالعات مربوط به چرایی مکتب روان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسلمانان همخوان با زمینه های اعتقادی−فرهنگی، خدمات روان شناختی ویژه ای را طلب می کنند؛ همچنین تفاوت مبانی اسلامی با مبانی روان شناسی لزوم تأسیس «مکتب روان شناسی اسلامی» را قطعی می کند. بررسی چرایی مکتب به تسهیل نقد و بررسی با یکپارچه شدن ضرورت ها، مشخص شدن جهتِ حرکت و نیز انصراف یا اطمینان علاقه مندان از ادامه این مسیر کمک می کند؛ همچنین کثرتِ داده ها در این موضوع، پژوهشی با روش مرور نظام مند و متاسنتز را ضروری می سازد. «مرور نظام مند» روش قاعده مندی برای یافتن همه اطلاعات موجود در یک موضوع خاص می باشد. «متاسنتز» روشی است که با تلفیقِ نتایجِ پژوهش های کیفی، تفاوت ها و شباهت های آنها با هم مقایسه می شود. نتیجه مرور نظام مند این پژوهش شناساییِ 37 نشریه و 33 استاد بود که از بررسی آرشیو و آثار ایشان 60 کتاب، 700مقاله، 18میزگرد استخراج شد؛ پس از حذف اسناد نامرتبط؛ 3کتاب، 14مقاله، 7مصاحبه و 14میزگرد با روش فراترکیب؛ تلخیص، کدگذاری، دسته بندی، یکپارچه سازی و بازنویسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که به چرایی دو دسته پاسخ داده شده است: «کاستی های روان شناسی» و «درونداشت های مکتب روان شناسی اسلامی». کاستی های روان شناسی در شش سرفصلِ «وجود سوگیری»، «خطای مبانی»، «ناسازگاریِ فرهنگی اعتقادی»، «محدودیت و انحصارِ روشمندی»، «ناکارآمدی»، «ارزش مداری» قرار می گیرد. درونداشت ها نیز در پنج سرفصلِ «فرصت های روان شناسی موجود»، «وجود معارف روان شناختی دینی»، «لزوم تحقق رویکرد جامع و واحد»، «جامعه سازی اسلامی» و «منافع بومی سازی» است.
ارائه برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور برای والدین کودکان با نشانگان داون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
31 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف : این مطالعه با هدف ارائه برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور برای والدین کودکان با نشانگان داون تدوین شده است. به نظر می رسد برای ارتقای کیفیت زندگی همه افراد خانواده اصلاح ساختاری شیوه های والدگری از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصلاح ساختار کارکردی خانواده های دارای کودکان با نیازهای ویژه از جمله کودکان با نشانگان داون به دلیل ویژگی های متفاوت روانی- اجتماعی شان ضروری به نظر می رسد. بر این اساس توانمندسازی والدین از طریق روی آوردهای نوین شناختی – رفتاری مانند برنامه های حل مسئله خانواده محور از اولویت های مهم جوامع رشد یافته قلمداد می شود. روش: در این پژوهش نظامند نخست ماهیت و اهمیت این مهم بررسی شد سپس چگونگی آماده سازی برنامه آموزشی حل مسئله خانواده محور ویژه والدین کودکان با نشانگان داون که تلفیقی نوآورانه از برنامه های"من می توانم مسئله ام را حل کنم" و "تربیت کودک/ نوجوان اندیشمند" است، ارائه شد. یافته ها: مرور شواهد تجربی موجود نشان می دهد که کاربست برنامه حل مسئله خانواده محور بر تغییر رفتاری کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه و والدین آنها اثر مثبت دارد. نتیجه گیری: بنابراین لزوم توجه به بهزیستی خانواده از طریق تدوین برنامه های کارآمد بومی شده بر اساس الگوی ایرانی- اسلامی ضروری است. کاربست برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور به وسیله والدین کودکان با نشانگان داون تا حد زیادی انگیزه یادگیری توانش های عملی میان فردی آنها افزایش داده و والدین با اتخاذ سبک مقابله مسئله گشایی شرایط بهزیستی روانی- اجتماعی خود و کودکان شان را فراهم نمایند.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
140 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به یافته های این پژوهش، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی می تواند به عنوان یک روش موثر موجب افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
۱۳۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش هیجانی به عنوان توانایی فرد در بیان و مدیریت هیجانات به شیوه ای مناسب و همراه با احترام به هیجانات دیگران تعریف می شود. این مجموعه، مهارت هایی است که اکتسابی بوده و کودکان می توانند در هر سنی یاد بگیرند؛ بنابراین هدف این پژوهش، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان ۴ تا ۶ سال شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش به روش توصیفی - پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پیش دبستانی ۴-۶ سال شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بودند که به شیوه نمونه گیری سهمیه ای، ۵۳۰ کودک (۲۶۵ دختر، ۲۶۵ پسر) انتخاب شده اند. پرسشنامه هوش هیجانی (مردیها، ۱۳۹۳) جهت تعیین روایی همگرا، و مقیاس محقق ساخته هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال توسط پژوهشگر تکمیل شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.5 و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی وارسی و تحلیل شدند. همچنین روایی محتوایی این مقیاس توسط ۵ نفر از متخصصان حوزه روان شناسی تأیید شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پنج عامل درون فردی، بین فردی، سازش یافتگی، مدیریت تنیدگی، و خلق عمومی با مقدار ویژه بالاتر از ۱ توانسته اند ۲۱۱/۴۴ درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه یکم و دوم نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۹۵/۰ و برای هر یک از عوامل بیشتر از ۷/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: از این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مقیاس 32 گویه ای هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال، ابزار مناسبی جهت استفاده در حوزه های مختلف روان شناسی، آموزشی، و پژوهشی است.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
طراحی مدل ارتباط والد - نوجوان بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه، نیاز ذاتی انسان ها است که در بستر شکل گیری و تداوم نوع سالم آن، احساس امنیت، خودمختاری، عزت نفس، کارآمدی، تعهد، صمیمیت، جرئت ورزی و محدودیت پذیری در فرد از تولد تا بزرگسالی تأمین می شود. از این رو، تنظیم روابط، نقش مؤثری بر سلامت روانی فردی و جامعه نزدیک و دور دارد. دین اسلام نگاه ویژه ای به تنظیم این روابط در نهادهای مختلف، از جمله اولین و مهم ترین نهاد ارتباطی، یعنی خانواده، در قالب ارتباط والد - نوجوان دارد. هدف پژوهش حاضر تبیین مدل ارتباطی والد - فرزندی بر اساس منابع اسلامی برای سازمان دهی ارتباطات بینِ فردی والدین با فرزندان نوجوان آن ها است. در این پژوهش، از روش تحلیل مفهومی محتوایی استفاده شد. همچنین، از شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) برای تأیید روایی استنباط به عمل آمده مبتنی بر نظر 10 کارشناس خبره استفاده شد. یافته ها نشان داد مدل ارتباط والد - نوجوان، مبتنی بر عقل ورزی ارتباطی است. در مدل عقل ورزی ارتباطی، مؤلفه های ساختی شامل «احسان ورزی» و «پرهیز از اسائه ورزی» و مؤلفه های نگه داری شامل «استبشار» و «شکرورزی» و مؤلفه های بازساختی ارتباط شامل «استغفار» و «صبرورزی - غفران» به صورت مجموعه ای و توأمان به کار گرفته شد. همچنین میزان CVI و CVR به دست آمده بالا بود که بیانگر صحت استنباط چهار موقعیت ارتباطی در حد کاملاً مطلوب از روایت مورد استناد است.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه (مطالعه موردی: آموزش و پرورش استان مازندران)
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۵۹-۱۵۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تقویت خلاقیت در کلاس درس تأثیرات مثبت و ماندگار بی شماری دارد و باعث می شود یادگیرندگان در بزرگسالی متفکر، کنجکاو، منتقد و ریسک پذیر باشند؛ لذا هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش استان مازندران به تعداد 20 نفر و در بخش کمی مدیران، معاونین و روسای گروه های ادارات آموزش و پرورش و مدیران و معاونین مدارس استان مازندران به تعداد 2653 نفر تشکیل می دادند که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران تعداد 338 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای- طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته با 61 سوال استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ آن ها نیز بالای 7/0 محاسبه شد که مورد تایید بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه دارای چهار بعد «اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی» است که هر بعد دارای سه مولفه «دانش، نگرش و مهارت» است. نتیجه گیری: تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه تأیید شد و بعد روش تدریس با بار عاملی 856/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد اهداف با بار عاملی 761/0 دارای تأثیر کم تر است.
ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۳۵-۳۲۲
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در روش تدریس نوین آموزگاران به عنوان راهنما، ناظر و سازمان دهنده باید شناخت کافی از نظریه های یادگیری و الگوهای تدریس داشته باشند؛ زیرا مکان های آموزشی محلی برای هدایت، نظارت و یادگیری به شمار می روند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر نظر دادها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد از نوع خود ظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و خبرگان رشته علوم تربیتی وروان شناسی می باشد، و در بخش کمی کلیه مدیران ومربیان مراکز پیش دبستانی شهر تهران با تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا در رشته علوم تربیتی به تعداد 300 نفر هستند، تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در بخش کیفی آگاهانه هدفمند از نوع گلوله برفی بوده و تعداد 15 نفر خبره انتخاب شدند که به اشباع نظری رسیدیم، در بخش کمی حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم مورگان تعداد 169 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پس از کدگذاری باز و محوری ابزار سنجش حاصل شده، در قالب یک فرم تنظیم و برای خبرگان جهت کدگذاری انتخابی ارسال و مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته طراحی و میان نمونه آماری بصورت تصادفی انتخاب شده توزیع گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد یافته ها: از نتایج تحلیل داده ها 3 بعد ساختار، آموزش و مهارت در 26 مؤلفه 142 شاخص برای الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی نهایی شد و نتایج تحلیل عاملی هر سه بعد ساختار، آموزش و مهارت را تائید کرد (05/0=P). نتیجه گیری: پس از تحلیل نتایج و تایید عاملی آن، تأیید و اولویت بندی نهایی توسط خبرگان، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم و مجدداً الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس براساس طرح واره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس براساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی محدوده سنی 6 تا 18 سال (حدود 900 نفر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قزوین در سال 1400-1399 بودند. که از بین آنها به صورت تصادفی خوشه ای 246 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن ( WSQ، 1984) و مقیاس هوش معنوی کینگ (SISRI، 2008)، طرحواره های یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) (2005) (بود. روش تحلیل پژوهش، تحلیل رگرسیون به روش همزمان بود. یافته ها نشان داد که حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، محدودیت های مختل با راهبردهای مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار و با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار مثبت و معنادار دارد. همچنین ارتباط هوش معنوی با راهبردهای مقابله ای مسئله مدار مثبت و معنادار و با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار منفی و معنادار است. همچینن در مجموع 7/50 واریانس متغیر راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و 5/14 واریانس متغیر راهبردهای مقابله ای هیجان مدار توسط متغیرهای پیش بین تبیین می شود (05/0>p). نتیجه گیری می شود که طرح واره ناسازگارانه اولیه، هوش معنوی در پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس نقش اساسی دارد.
The Effect of Semantic Relatedness on EFL Learners’ Cognitive Processing of L2 Words(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Due to both experimental and theoretical controversies on semantic relatedness research in second/foreign language (L2) education, the present study provides an alternative approach by investigating English-as-a-foreign-language (EFL) learners’ cognitive processing of semantically related and unrelated words. The participants were 38 Iranian EFL learners from upper intermediate classes at a private language teaching school. Employing a semantic priming experiment, the EFL learners saw a pair of words, and were asked to decide whether or not the target word (i.e. an adjective) was related in meaning to the preceding word (i.e. a noun). A two-way Repeated Measure ANOVA was run on reaction time (RT) and error rate (ER) data. Results of the study showed that semantically related words induced faster RTs than semantically unrelated ones, confirming the positive effect of the semantic relatedness in cognitive processing of L2 words. However, higher ERs in related conditions in comparison to unrelated conditions refer to a kind of confusion on the part of EFL learners.
منطق سیاست گذاری آموزشی به مثابه تولید چیرگی (نگاهی به سیاست گذاری آموزش عالی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نسبت میان سیاست گذاری های آموزش عالی و روایت های متافیزیکی است. ادعای اصلی مقاله نیز این است که چنین پیوندی به تولید چیرگی می انجامد. روایت های متافیزیک سنتی همواره در پی فهمی تمام و کامل از ذات و جوهر چیزها هستند. این خواست از طریق پدید آمدن دوقطبی ها و نادیده گرفتن تفاوت ها تحقق می یابد. استوار کردن سیاست گذاری های آموزش عالی بر روایت های متافیزیکی این خصلت را نیز به آن ها تسری می دهد. از لحاظ روش شناختی برای بررسی مدعای مقاله، متناسب با موضوع مورد بررسی از روش های توصیفی، تحلیلی و انتقادی استفاده شده. منابع پژوهش نیز شامل منابع دست اول و دوم، به ویژه دو سند تحول راهبردی علم و فناوری و سند نقشه جامع علمی کشور، بوده است. یافته ها نشان می دهد که نظام سیاست گذاری آموزش عالی ایران تحت تأثیر دوگانه گرایی افلاطون و ارسطویی است. به همین دلیل خصلت مذکور در مبانی ارزشی و نظری اسناد آموزش عالی ایران انعکاس روشنی یافته است. یکی از پیامدهای این دوگانه گرایی به حاشیه رفتن و غلبه یک سویه و مرکزیت یافتن سویه دیگر است، وضعیتی که در متن اسناد قابل مشاهده است. به نظر می رسد برای رهایی از این وضعیت، طرح چشم اندازهای فلسفی جدیدی ضروری است که بتواند افقی نو را برای طرح نوع متفاوتی از سیاست گذاری آموزش عالی بگشاید.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مراکز اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1401-1402 در شهر کرمانشاه بودند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان برای دانش آموزان اجرا شد و از بین آن هایی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند 24 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. گواه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد یک هفته پس از آخرین جلسه آموزش، پس آزمون و دو ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجان را دانش آموزان بهبود بخشیده است (001/0>P) و این تأثیرات در مرحله پیگیری پایدار بودند. ازآنجایی که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی توانایی تنظیم شناختی هیجان این دانش آموزان را بهبود می-بخشد، می توان از این روش کارآمد برای بهبود تنظیم شناختی این دانش آموزان استفاده کرد.
ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان کبود راهنگ بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر کبورآهنگ به تعداد 1150 نفر بود که از بین آنان با استفاده از جدول مورگان تعداد 288 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد شده باورهای فراشناخت بیر و مونته آ (2010)، یادگیری خودراهبر گاگیلمینو (1977) و خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (۱۹۹۹) بود. روایی (محتوا و سازه) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامه ها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار spss و pls و با استفاده از آزمون های همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. تأثیر یادگیری خودراهبر بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنی دار است. همچنین در ادامه نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر تقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت باورهای فراشناخت در دانش آموزان و به تبع آن افزایش خودکارآمدی تحصیلی آنان زمینه افزایش یادگیری خودراهبر در آنان را نیز فراهم نمود.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی در راستای خانواده درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
501 - 522
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و فراشناخت برکاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی انجام گرفت. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، بیماران مراجعه کننده به بیمارستان معتمدی و مرکز مشاوره روشنا سمنان در سال 1398 است که از آنان نمونه ای شامل 36 نفر انتخاب گردید و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. در ابتدا پرسشنامه افکار وسواسیOBQ،گروه مطالعه شناخت اختلال وسواس فکری - عملی (2003) ، در هر سه گروه توزیع و پاسخها به عنوان نمرات پیشآزمون ثبت شد. سپس اعضای گروه های آزمایش اول، بر اساس پروتکل سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002)، تحت مداخله ی"شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و اعضای گروه های آزمایش دوم، بر اساس روش درمان فراشناختی ولز (2008)، تحت مداخله ی "درمان فراشناختی" قرار گرفته و نهایتا برای افراد گروه های گواه، هیچ مداخله ای انجام نپذیرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم ا فزار SPSS-22 تحلیل گردید. یافته ها و نتایج : نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیر گذاری(P<0.01) هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی است. بعلاوه نتایج نشان داد که بین اثربخشى مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوت معناداری (P>0.05)وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوتی با یکدیگرنداشته و میتوانند اثر بخش باشند.
مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مسجد سلیمان در سال 1398 بود. 217 نفر از دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاب آوری، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و همچنین پرسشنامه گرایش به اعتیاد را پاسخ دادند. همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استروپ روش های مورد استفاده برای تحلیل داده ها بودند. یافته ها: نتایج برازش مدل فرضی پژوهش را تایید کرد. تنها صفت دلپذیرخویی برازش خوبی با مدل نشان نداد که بعد از اصلاحات حذف گردید و مدل بهبود یافت. چهار ویژگی مدل پنج عاملی شخصیت شامل روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی نسبت به تجارب و باوجدان بودن به صورت مستقیم با تاب آوری رابطه داشتند. همچنین این ویژگی ها رابطه غیرمستقیمی با میانجی گری تاب آوری، با میزان گرایش به اعتیاد داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های شخصیتی با تعدیل تاب آوری موجب کاهش گرایش به اعتیاد در دانشجویان می شود و داشتن تاب آوری در برابر استرس می تواند نقش صفات شخصیت بر میزان گرایش دانشجویان به اعتیاد را تعدیل کند.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری افراد متأهل مبتلا به دلزدگی زناشویی شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی (SESQ) لیبمن و همکاران (2011) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ) گیبونز و بونک (1999). داده ها توسط نرم افزار SPSS24 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد مقایسه اجتماعی و سبک های تبادلِ پیگیری، فردگرایی و منفعت طلبی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارند، در حالی که سبک های تبادلِ انصاف و سرمایه گذاری افراطی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی داشتند (01/0p<)؛ 35% از کل واریانس دلزدگی زناشویی توسط سبک های تبادل زوجین و مقایسه اجتماعی را تبیین گردید (001/0>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مقایسه اجتماعی و سبک غیرانطباقی تبادل زوجین، موجبات دلزدگی زناشویی آن ها را فراهم می سازند.