مطالب مرتبط با کلیدواژه

یادگیری برخط


۱.

مقایسه تأثیر یادگیری ترکیبی خطی و غیرخطی بر پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی دانش آموزان پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری ترکیبی یادگیری برخط شیوه خطی شیوه غیرخطی یادگیری خودتنظیمی درس علوم تجربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۶ تعداد دانلود : ۴۵۴
این پژوهش با هدف مقایسة تأثیر یادگیری ترکیبی خطی و غیرخطی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع طرح دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. بدین منظور 50 نفر از دانش آموزان پسر پایة هفتم دورة اول متوسطة شهر اندیمشک با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (خطی و غیرخطی) قرار گرفتند. آموزش به شکل ترکیبی از آموزش حضوری (تدریس معلم در کلاس درس) و یادگیری از طریق محیط یادگیری برخط، به مدت 7 جلسة 90 دقیقه ای ارائه شد. یکی از گروه ها روش ترکیبی را به صورت خطی و دیگری روش غیرخطی را آموزش دیدند. ابزار اندازه گیری، آزمون محقق ساختة سنجش میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی شامل 30 سؤال چهار گزینه ای و پرسشنامة راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل 22 سؤال بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. پایایی آزمون محقق ساخته به روش باز آزمایی (75/.) و پایایی پرسشنامة راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از طریق آلفای کرونباخ (78/.) محاسبه شده است. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، گروه یادگیری ترکیبی خطی در مقایسه با گروه یادگیری ترکیبی غیرخطی پیشرفت تحصیلی بیشتری در درس علوم تجربی دارند. همچنین با کنترل راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باز هم تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده می شود. در مجموع گروهی که به شیوة یادگیری ترکیبی خطی آموزش دیده بودند، در درس علوم تجربی عملکرد بهتری داشته اند.
۲.

یادگیری ترکیبی، رویکردی منعطفانه برای طراحی مدل آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در حوزه علم و فناوری نانو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدل توسعه حرفه ای معلمان آموزش ضمن خدمت معلمان علم و فناوری نانو یادگیری ترکیبی یادگیری چهره به چهره یادگیری برخط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۵۹۶
هدف از این پژوهش، پیشنهاد مدلی برای دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در علم و فناوری نانو، مبتنی بر یافته های حاصل از تحلیل داده های مرتبط با برنامه های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری نانوی معلمان در ایالات متحده آمریکا، استرالیا، تایوان و امکانات مادی- انسانیِ موجود در ایران بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج حاصل نشان داده است که مدل آموزش ضمن خدمت اتخاذشده در نمونه های مورد بررسی، علاوه بر تأثیرپذیری از دانش مورد آموزش، چگونگی فرآیند آموزش، تغییرات نگرشی و ذهنیتی معلم، از امکانات مادی- انسانی، وسعت جامعه معلمان تحت آموزش، بازه زمانی دوره های آموزشی و سیاست های آموزشی نیز متأثر بوده است. همچنین مشخص گردید اگرچه رابطه ای دوسویه بین مدل اتخاذشده برای آموزش ضمن خدمت و رویکرد های یادگیری برقرار بوده است، ولی در مجموع یادگیری ترکیبی، رویکردی است که هم برای معلمان (در مقابل دو متغیر بسیار مهم زمان و مکان برگزاری دوره ها) و هم برای برنامه ریزان دوره های آموزش ضمن خدمت (در مقابل متغیر توزیع منابع مادی و انسانی) از سیّالیت و انعطاف پذیری خوبی برخوردار است. با توجه به نتایج حاصل، در این پژوهش، مدلی دومرحله ای شامل آموزش های مقدماتی و پیشرفته برای دوره های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری معلمان ایران پیشنهاد شده است که در این مراحل با توجه به نقش ICT، مدل مبتنی بر دانش به ترتیب مدل های ICT-TPCK و ICTeTD، بوده است که در هر دو مرحله، متناسب با مدل مبتنی بر دانش، یادگیری ترکیبی به عنوان بهترین رویکرد یادگیری اتخاذ شده است.  
۳.

ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط در پرتو یافته های علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری برخط علوم اعصاب شناختی سیاست گذاری مدیریت بن سازه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۲
هدف این پژوهش ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط بر بنیاد تبیین نگرش علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری است. علوم اعصاب شناختی، برخی داده های تجربی برای تبیین مفهوم یادگیری در سطح مغز را فراهم می کند. در این مقاله با توجه به این تبیین و در رویارویی با برخی چالش های مرتبط با ماهیت یادگیری برخط، سیاست هایی برای مدیریت محیط های یادگیری برخط پیشنهاد شده است. در این راستا برای استفاده روش مند از یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش و یادگیری، لازم است بیش از به کارگیری روش های تصویربرداری از مغز و آزمایش های رفتاری، بر نظریه های برآمده از قلمرو علوم تربیتی تکیه کرد. بدین ترتیب نخست چهار فرایند در هم تنیده توجه، درگیری فعال، بازخورد خطا و استحکام، همچون شرایط لازم برای یادگیری برشمرده شده اند سپس تبیین شده است که در فرایند یادگیری برخط لازم است الگوی ذهنی فراگیران با پیگیری فرایندهای پیش گفته اصلاح شود. سپس به این پرسش پرداخته ایم که با چه سیاست ها یا راهبردهای کلانی می توان الگوی ذهنی فراگیران را به ترتیبی که گفته شد، اصلاح کرد. در پاسخ به این سوال، یادگیری فردی شده، ارائه محتوای مرتبط با زندگی، ارائه پودمانی، پویا و چندبعدی محتوا، برانگیختن هیجان، توجه به بدن مندی یادگیری، ارزیابی پودمانی و سرانجام خودارزیابی و پیگیری روش های یادگیری بلندمدت استنباط شده اند. برای به کارگیری سیاست های آموزشی پیش گفته، بن سازه ها یا ابزارهایی نیز برای مدیریت یادگیری برخط پیشنهاد شده است.
۴.

بررسی رابطه بین جو یادگیری برخط با سازگاری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان (بررسی موردی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان رودان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جو یادگیری یادگیری برخط سازگاری اشتیاق تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
هدف پژوهش حاضر؛ بررسی رابطه بین جو یادگیری برخط با سازگاری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان رودان می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول شهرستان رودان به تعداد 1018 نفر می باشند. با توجه به جدول مورگان و بر اساس نمونه گیری طبقه ای تعداد 278 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شده-اند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش؛ پرسشنامه جو یادگیری برخط کافمن(2014)، پرسشنامه سازگاری تحصیلی سینهاوسینگ(1993) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (۲۰۰۴) است. جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که بر این اساس ضریب پایایی پرسشنامه برای جو یادگیری برخط (87/0)، سازگاری تحصیلی (89/0) و اشتیاق تحصیلی (81/0) به دست آمده است. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS20 مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین جو یادگیری برخط با سازگاری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت در یادگیری برخط؛ معلمان به جای یک دانای کل در کلاس که به ارائه سخنرانی و خطابه مشغول است، به یک همیار، راهنما و تسهیل کننده فرایند آموزش در کنار دانش آموزان مبدل می شود و امکان می یابد که در کلاس به تحرک و تکاپو بپردازد و امکان بهتری برای تعامل فردی و گروهی با دانش آموزان پیدا کند که از این طریق سازگاری و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان بیشتر می گردد.