فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
46 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش معنا در زندگی و چشم انداز زمانی در پیش بینی تبعیت از درمان بیمارانِ قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی قلب شهید چمران اصفهان در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 169 نفر بیمار با سابقه ی آنژیوگرافی بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تبعیت از درمان سید فاطمی و همکاران (1397)، چشم انداز زمانی زیمباردو و بوید (1999) و معنا در زندگی استگر و همکاران (2006) استفاده شد. داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد ابعاد معنا در زندگی و ابعاد چشم انداز زمانی با تبعیت از درمان رابطه معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی نشان داد ابعاد معنا در زندگی، 46 درصد از واریانس تبعیت از درمان را تبیین می کند. این یافته ها بیان می کند که تبعیت از درمان تحت تاثیر معنا در زندگی و چشم انداز زمانی است. بنابراین می توان با تدوین برنامه های آموزشی مبتنی بر معنا در زندگی و تعدیلِ چشم انداز زمانی در جهت افزایش تبعیت از درمان بیماران قلبی عروقی که با استفاده از تست تشخیصی آنژیوگرافی در معرض خطر تشخیص داده شده اند، اقدام نمود تا با پیشگیری ثانویه از وخیم تر شدن بیماری جلوگیری کرد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی: نقش تعدیلی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی باتوجه به نقش تعدیلی جنسیت انجام گرفت. روش: دو گروه( زن و مرد) که هر گروه شامل 24 نفر 30-18 ساله بودند از بین دانشجویان دانشگاه تبریز با روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود .در مرحله ی پیش آزمون، تکلیف کامپیوتری همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی اجرا شد. سپس 2 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی فراجمجمه ای اعمال شد. در مرحله پس آزمون، دوباره همان تکلیف همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی اجرا شد. در آخر یافته ها توسط تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی بعد از اعمال تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در هر دو گروه افزایش یافت و جنسیت اثر این تحریک را تعدیل نکرد. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی در زنان و مردان اثر یکسان دارد. همچنین تحریک کاتدی کرتکس پیش پیشانی بطنی-میانی بطور قابل توجهی تمایل به همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی را در زنان و مردان زمانی که تصمیم اولیه شرکت کنندگان از نظر اکثریت متفاوت است، افزایش می دهد. از آنجایی که تحریک کاتدی شلیک عصبی، تحریک پذیری قشر مغز و پتانسیل های برانگیخته حرکتی را کاهش می دهد، استدلال می شود که کاهش تحریک قشر پیش پیشانی بطنی-میانی باعث افزایش رفتار همنوایی در افراد می شود.
خصوصیات روان سنجی مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین در دانشجویان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. نمونه پژوهش متشکل از 331 نفر (41 پسر و 290 نفر دختر) بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین استانتون و همکاران (2016)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت فرم کوتاه (کاستا و مک کری، 1999) و مقیاس خودافشایی مجازی استفاده شد. جهت بررسی اعتبار مقیاس از روش همسانی درونی و برای بررسی روایی مقیاس از همبستگی خرده مقیاس های پرسشنامه، و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب آلفا برای عامل صمیمیت آنلاین 71/0 و برای فریبکاری آنلاین 75/0 به دست آمد. نتایج حاصل از شاخص های برازش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که این مقیاس از برازش مناسبی برخوردار است (93/0=CFI، 90/0=NFI و 073/0=RMSEA). در نتیجه می توان گفت که این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش رفتار صمیمانه و فریبکارانه در فضای مجازی است
مقایسه اثربخشی رویکرد درمانی فراتشخیصی یکپارچه بارلو و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی در همسران قربانیان کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع کروناویروس و مرگ ومیر ناشی از آن و عدم جود واکنش سوگ جامع اثرات روان شناختی مختلفی را بر بازماندگان بر جای گذاشته است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی همسران قربانیان کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری همسران قربانیان کرونا مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 51 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 17نفری قرار گرفتند. به دلیل افت آزمودنی در گروه درمان پذیرش و تعهد، از دو گروه دیگر یک نفر به طور تصادفی حذف شد؛ بنابراین، در هر گروه، داده های 16 نفر تحلیل شد. گروه آزمایش اول درمان پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم درمان فراتشخیصی یکپارچه را در 9 جلسه 90دقیقه ای یک بار در هفته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی اثربخش بودند و در مرحله پیگیری، اثر درمان پایدار بود (001/0>P). همچنین، نتایج نشان داد بین اثربخشی دو مداخله تفاوتی معنا دار وجود ندارد. ب ا توج ه ب ه اثربخشی هر دو مداخله بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی همسران قربانیان کرونا، پیشنهاد می شود روان درمانگران و مشاوران از این رویکردهای درمانی در درمان مشکلات روان شناختی ناشی از سوگ استفاده کنند.
پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان مؤسسه آموزش عالی احرار رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1399-1400 بودند که 287 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج این مطالعه بیانگر این بود که سرسختی روان شناختی با سبک های تصمیم گیری در دانشجویان دختر و پسر رابطه معنادار دارد. همچنین سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان دختر رابطه معنی دار نداشت؛ اما رابطه تمام مؤلفه های سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان پسر معنادار بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر و مبارزه جویی دانشجویان پسر تغییرات مربوط به تصمیم گیری پرخطر را به صورت معناداری پیش بینی می کند. این مطالعه نشان داد که توجه به متغیرهای سرسختی روان شناختی و سبک های تصمیم گیری در دانشجویان جهت پیشگیری از تصمیم گیری های پرخطر و بهبود تصمیم گیری های آن ها بیش ازپیش باید موردتوجه دانشگاه ها و مراکز آموزشی قرار گیرد.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشند که برای درمان به کلینیک های مشاوره و روان شناسی سطح شهر همدان در سال 1401 مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) از این افراد بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم می شوند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت پروتکل آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه پریشانی روانشناختی لوبیاند (1995) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در بخش استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اثربخش است، بدین معنا که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس منجر به بهبود خلق منفی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می گردد.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر رایحه درمانی و درمان شناختی رفتاری بر بهبود علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه حافظه کوتاه مدت، عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دو زبانه ها و یک زبانه های زودهنگام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه حافظه کوتاه مدت، عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دو زبانه ها و یک زبانه های زودهنگام و ارائه یک الگوی تبینی در دانش آموزان پسریک زبانه و دو زبانه انجام شده است. تعداد380 دانش آموز پایه پنجم دبستان شهر بجنورد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جهت سنجش حافظه کوتاه مدت از اشکال پیچیده ری و استریت ، جهت سنجش عملکرد خواندن از ابزار عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) و ازمیانگین نمرات پایان سال دروس ریاضی، فارسی و علوم به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که در هر دو گروه، اثر مستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی و اثر غیرمستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی با واسطه عملکرد خواندن مثبت و معنادا دار بود و بالاترین ضریب مسیر بین حافظه کوتاه مدت و پیشرفت تحصیلی و پایین ترین ضریب بین عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد. در تمام مؤلفه ها بجز خرده مقیاس های حذف آواها و خواندن ناکلمات (در متغیر عملکرد خواندن) دوزبانه ها نمرات بالاتری داشتند. نتیجه آن که یادگیری مهارت های یک زبان مانند خواندن و نوشتن به غنی سازی مهارت های زبان دیگر و افزایش آواها و معانی در حافظه کمک می کند و تبحر بدست آمده در یک زبان به زبان دیگر منتقل می شود. لذا افراد دوزبانه به دلیل برخورداری از دانش و اطلاعات و تجربه های بیشتر در حوزه های زبانی مختلف مهارت های بیشتری در مقایسه با یک زبانه ها دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه حافظه کوتاه مدت، عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی دو زبانه ها و یک زبانه های زودهنگام و ارائه یک الگوی تبینی در دانش آموزان پسریک زبانه و دو زبانه انجام شده است. تعداد380 دانش آموز پایه پنجم دبستان شهر بجنورد با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جهت سنجش حافظه کوتاه مدت از اشکال پیچیده ری و استریت ، جهت سنجش عملکرد خواندن از ابزار عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) و ازمیانگین نمرات پایان سال دروس ریاضی، فارسی و علوم به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که در هر دو گروه، اثر مستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی و اثر غیرمستقیم حافظه کوتاه مدت بر پیشرفت تحصیلی با واسطه عملکرد خواندن مثبت و معنادا دار بود و بالاترین ضریب مسیر بین حافظه کوتاه مدت و پیشرفت تحصیلی و پایین ترین ضریب بین عملکرد خواندن و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد. در تمام مؤلفه ها بجز خرده مقیاس های حذف آواها و خواندن ناکلمات (در متغیر عملکرد خواندن) دوزبانه ها نمرات بالاتری داشتند. نتیجه آن که یادگیری مهارت های یک زبان مانند خواندن و نوشتن به غنی سازی مهارت های زبان دیگر و افزایش آواها و معانی در حافظه کمک می کند و تبحر بدست آمده در یک زبان به زبان دیگر منتقل می شود. لذا افراد دوزبانه به دلیل برخورداری از دانش و اطلاعات و تجربه های بیشتر در حوزه های زبانی مختلف مهارت های بیشتری در مقایسه با یک زبانه
اثر درمان ذهن آگاهی بر استرس و اضطراب در بین بیماران مبتلا به کووید 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابتلا به بیماری کووید 19 پیامد های روانی منفی کوتاه مدت و بلند مدتی روی جوامع بشری داشته است. نتایج مطالعات متعدد حاکی از تأثیرات قابل توجه روی سلامت افراد مثل اضطراب، استرس، افسردگی، بی خوابی و استرس پساسانحه.است. هدف: هدف پژوهش حاضر اثر درمان ذهن آگاهی بر استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 بود روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعه ی آماری پژوهش شامل همه ی افراد مبتلا شده به بیماری کووید 19 شهرستان اصفهان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس 30 نفر از افراد بهبود یافته از کووید 19 انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. پرسشنامه های استرس بیماری کرونا) 18 - (CSS سلیمی، عابدینی چم گوردانی، قاسمی نفچی و تبشیر (2021) و اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور، قدمی، علی پور و عبدالله زاده (2020) در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل توسط شرکت کنندگان کامل گردید.. جهت تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس تک متغیره استفاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون گروه کنترل و آزمایش وجود داشت. میانگین نمرات استرس و اضطراب گروه آزمایش در مقایسه با گره کنترل کاهش معنی داری داشت و مداخله درمانی ذهن آگاهی در کاهش استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 در مرحله پس آزمون مؤثر بود (01/0>P) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر بهبود استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 اثر مثبت و معناداری داشت و طبق یافته های پژوهش درمان ذهن آگاهی می تواند جهت کاهش اثرات و پیامدهای بیماری کووید 19 مطر گردد
اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۱۶-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر در معرض خطر ساکن مناطق حاشیه شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مثبت نگری در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش گروهی مثبت نگری بر مؤلفه های نگرش به مواد مخدر (اثرات، خطرات، و مصرف مواد) تأثیر مثبت داشت و باعث کاهش نگرش مثبت به مواد مخدر در بین شرکت کنندگان گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان شیوه ی مؤثری برای کاهش نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در نوجوانان در معرض خطر استفاده نمود. بنابراین، پیشنهاد می شود آموزش مثبت نگری در لیست برنامه های پیشگیری اولیه از اختلال مصرف مواد در مدارس، دانشگاه ها، و مراکز آموزشی قرار گیرد
امکان سنجی مداخله روانشناختی خانواده محور متمرکز بر شفقت بر شدت و ناتوان کنندگی درد در زنان متاهل مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی مداخله روانشناختی خانواده محور متمرکز بر شفقت بر شدت و ناتوان کنندگی درد در زنان متاهل مبتلا به میگرن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مبتلا به میگرن مراجعه کنند به "کلینیک درد مهر" شهر رشت در سال 1400 بود. 40 نفر به روش هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مداخله و گواه جایگذاری شدند. در مراحل سنجش از مقیاس شدت درد (PIS، دوئین و همکاران، 1978) و شاخص ناتوان کنندگی درد (PDI، پولارد، 1984) استفاده شد. گروه مداخله طی هشت جلسه 90 دقیقه ای، به طور هفتگی تحت مداخله قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که متغیر شدت درد در گروه مداخله از مرحله پیش آزمون به پس آزمون با اختلاف میانگین (800/3) به طور معنادار کاهش یافته است (05/0>p)، اما این تغییر از پیش آزمون تا پیگیری با اختلاف میانگین (950/0) تفاوت معناداری نداشته است. ناتوان کنندگی درد در گروه مداخله از مرحله پیش آزمون به پس آزمون با اختلاف میانگین (555/4) به طور معنادار کاهش یافته است، همچنین این تغییر از پیش آزمون تا پیگیری با اختلاف میانگین (400/3) کاهش یافته است (05/0>p). در مجموع می توان نتیجه گرفت که مداخله روانشناختی خانواده محور متمرکز بر شفقت نقش موثری در کاهش درد و ناتوان کنندگی درد در زنان متاهل مبتلا به میگرن داشته است، اما این کاهش در متغیر شدت درد در طول زمان پایدار نبوده است.
نقش راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل ابهام و حمایت عاطفی معلم در خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان براساس راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل ابهام و حمایت عاطفی معلم بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر دبیرستان (دوره دوم) مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1399-1400 در شهر کرمانشاه تشکیل دادند که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 195 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل، پرسش نامه های خودکارآمدی تحصیلی (SES، پاتریک و همکاران،1977)، راهبردهای تنظیم هیجان (ERS، شیلد و کیکتی،1997)، تحمل ابهام (IUS، فرستون و همکاران ،1994) و حمایت عاطفی معلم (TASQ، ساکیز، 2007) بود. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای عدم تحمل ابهام، حمایت عاطفی معلم و راهبردهای تنظیم هیجان می توانند 40 درصد از واریانس خودکارآمدی تحصیلی را در دانش آموزان تبیین کنند (001/0>P). در مجموع می توان گفت تحمل ابهام، حمایت عاطفی معلم و راهبردهای تنظیم هیجان پیش بینی کننده خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان هستند و از طریق آن ها می توان خودکارآمدی دانش آموزان را تیین کرد.
بررسی فیزیکی و بیولوژیکی مواد مختلف در سجده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که سجده بهترین وضعیت تخلیه میدان های الکترواستاتیک از بدن است؛ هدف این مطالعه بررسی خاصیت مغناطیسی و الکتریکی سه ماده خاک، مقوا و پارچه و در ادامه بررسی فعالیت مغزی در زمان سجده بر این سه ماده مختلف است. روش کار: روش این پژوهش از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش ده نفر (چهار زن و شش مرد) از افراد سالم بین 20-40 سال بود که داوطلبانه در این طرح شرکت کردند. در قسمت اول بررسی فیزیکی مواد مختلف از دستگاه مغناطیس سنج نمونه ارتعاشی برای بررسی میزان نفوذپذیری مغناطیسی و دستگاه اندازه گیری رسانایی الکتریکی به روش دونقطه ای برای بررسی میزان رسانایی سه نمونه خاک، مقوا و پارچه استفاده شد. در قسمت دوم امواج مغزی ده فرد سالم در وضعیت نشسته؛ سجده بر خاک (مهر)، مقوا و موکت با شرایط یکسان ثبت و قدرت نسبی باندهای فرکانسی بررسی شد. مقدار P نیز بعد از محاسبه میزان کشف اشتباه مداخله کانال ها و باندها بر هم در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج قسمت اول نشان داده است که مقوا نسبت به پارچه و پارچه نسبت به خاک نفوذپذیری بیشتری از لحاظ مغناطیسی و به همین ترتیب رسانایی الکتریکی کمتری داشت. در قسمت دوم نتایج نشان داده است که مقوا و خاک موجب افزایش معناداری در قدرت نسبی باند آلفا 1 در مناطق پیشانی و مرکزی نسبت به حالت نشسته شد؛ در حالی که مقدار این شاخص در سجده بر موکت اختلاف معناداری با حالت نشسته نداشت. سجده بر موکت موجب افزایش معنادار قدرت نسبی باند گاما 1 نسبت به نشسته شد؛ درحالی که در سجده بر خاک به ویژه مقوا این تفاوت به میزان کمتری دیده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت سجده بر مقوا تشدیدکننده و سجده بر موکت تخفیف دهنده تأثیرات سجده بر خاک است.
Iranian EFL Teachers' Perception-Practice Correspondence in Mobile-Mediated Discussion-Based Instruction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study followed discussion-based techniques using mobile phone technologies in order to compare Iranian EFL teachers' perceptions with their practices in higher education. Applying Convergent Parallel Mixed-Method Design, 73 English for Specific Purposes (ESP) instructors, teaching technical English courses to Law students at Islamic Azad University (IAU), South Tehran, Qods and Eslamshahr branches, completed a questionnaire, assessing teachers’ perceptions versus practices on the use of mobile phone technologies in discussion-based classes. Through typical-case purposive sampling, out of 73 ESP instructors, eight instructors (four traditional and four communicative), extracted through the questionnaire, joined semi-structured interviews, and their classes were observed during the semester by two observers completing the observation scheme. Afterwards, applying the grounded-theory-instigated analytical framework of Onwuegbuzie and Teddlie (2003), the triangulated observation-interview data were thematically analyzed through open, axial, and selective codifications congruent with Mishra and Koehler’s (2008) TPACK model components, i.e., technology, pedagogy and content knowledge. The results demonstrated EFL teachers' interest in interactional mobile phone technologies and in the content constituent, i.e., the second component of the questionnaire as well as the third module of TRACK model. Additionally, the results signified EFL teachers’ use of comparative translation activities for the reading comprehension skills via collaborative/cooperative reading strategies. Finally, this research represents some pedagogical implications for administrative executives in the Iranian Ministry of Science, Research and Technology to revise Law students’ curriculum, and positively alters material providers’ and ESP instructors’ attitudes toward using mobile phone technologies in discussion-based classes.
روابط ساختاری بین جو اخلاقی مدرسه و رفتارهای مدنی تحصیلی: نقش واسطه ای تحول مثبت نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
355 - 370
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطه جـو اخلاقـی مدرسـه بـا رفتارهـای مدنـی تحصیلـی بـا واسـطهگری تحـول مثبـت نوجوانـی بـود. طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعه آمـاری دانشآمـوزان دوره متوسـطه اول و دوم شـهر شـیراز بـود. 671 دانشآمـوز (293 پسـر و 378 دختـر) بـا اسـتفاده از روش نمونهبـرداری تصادفـی خوشـهای چندمرحلـهای انتخـاب شـدند و مقیاسهـای جـو اخلاقـی مدرسـه (شـولت و دیگـران، 2002)، تحـول مثبـت نوجوانـی (گلـدوف و دیگـران، 2014) و رفتارهـای مدنـی تحصیلـی (گلپـرور، 2011) را تکمیـل کردنـد. تحلیـل دادههـا بـا اسـتفاده از مدلیابـی معـادلات سـاختاری نشـان داد جـو اخلاقـی مدرسـه و تحـول مثبـت نوجوانـی بـر رفتارهـای مدنـی تحصیلـی اثـر مسـتقیم مثبـت و جـو اخلاقـی مدرسـه اثـر مسـتقیم مثبـت بـر تحـول مثبـت نوجوانـی دارد. نتایـج آزمـون بـوت اسـتراپ نیـز نشـان داد تحـول مثبـت نوجوانـی در رابطه جـو اخلاقـی مدرسـه بـا رفتارهـای مدنـی تحصیلـی نقـش واسـطهای دارد. بـه ایـن معنـا کـه جـو اخلاقـی مدرسـه بـا واسـطهگری تحـول مثبـت نوجوانـی، رفتارهـای مدنـی تحصیلـی را بهصـورت مثبـت پیشبینـی میکنـد. بـر ایـن اسـاس میتـوان گفـت جـو اخلاقـی مدرسـه میتوانـد بـا ارتقـاء مولفههـای تحـول مثبـت فراگیـران، موجـب افزایـش رفتارهـای مدنـی تحصیلـی شـود.
رابطه سبک های فرزندپروری و سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جز پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه والدینی هستند که دارای کودک با اختلال یادگیری می باشند. به منظور تعداد 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به ماهیت پژوهش، گرد آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اختلال یادگیری غلامی و دلاور (1400)، شیوه های فرزند پروری دیانا بامریند (1973)، مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن وپی کل (1978) استفاده شد، در تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش، ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه با نرم افزار 20SPSS مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده ضرایب همبستگی اسپیرمن در مؤلفه سبک های فرزند پروری 352/ و سبک سهل انگارانه 175/0، سبک استبدادی 187/0، سبک قاطع و اطمینان 322/ و سطح معناداری (005/0 ≤ p) می باشد. بنابراین بین سبک های فرزند پروری با سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری رابطه مستقیم دارد. همچنین ضریب رگرسیون چندگانه بین سبک های فرزند پروری با سازگاری اجتماعی والدین در کودکان با اختلال یادگیری معادل (377/0=R 2 ) می باشد. این مقدار نشان دهنده ی این واقعیت است که سبک های فرزند پروری توانسته اند حدود 377/0 درصد از واریانس تغییرات سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین سبک های یادگیری فرزند پروری و سازگاری اجتماعی رابطه وجود دارد و مراکز یادگیری و دیگر سازمان های مرتبط با اختلالات یادگیری می توانند در نوع آموزش این نوع از کودکان به سبک های فرزند پروری توجه بیشتر کنند تا زمینه آموزش بهتر آنان فراهم شود
Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Suicidal Ideation, Emotional Self-regulation and Psychological Flexibility of Adolescents with Suicidal Ideation Referring to Social Emergency
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on suicidal ideation, emotional self-regulation, and psychological flexibility in adolescents with suicidal ideation who were referred to a social emergency center. The research method was a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. The population of the study included all adolescents with suicidal ideation who visited the counseling center of the social emergency in Astaneh-ye Ashrafiyeh city in 2021. Thirty participants (15 in the control group and 15 in the experimental group) were selected from this population by purposive sampling and randomly assigned to two groups. The experimental group received eight 90-minute sessions of group ACT, while the control group was put on a waiting list. Data were collected using the Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-2), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), and the Beck Scale for Suicide Ideation (BSSI). Data were analyzed using the analysis of covariance (ANCOVA) test. The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the posttest mean scores of the reappraisal component of emotion regulation and suicidal ideation. However, there was no significant difference in the flexibility and suppression components of emotion regulation. Based on the results of this study, it is recommended that psychologists and psychotherapists working in social emergency centers or with adolescents use the results of this study to improve emotion regulation and reduce suicidal ideation in their adolescent clients
مرور سیستماتیک کاربست وب کوئست در یادگیری زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
58 - 83
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کاربست وب کوئست در یادگیری زبان انگلیسی با یکارگیری روش مرور سیستماتیک سندلوفسکی و باروسو انجام شد. این مطالعه حاصل 10 سال بررسی مطالعات در فاصله سال های 2013-2023 در زمینه تحقیقات کاربست وب کوئست در یادگیری زبان انگلیسی بود. کلیدواژه های کاربردی مورد استفاده در این تحقیق شامل: «وب کوئست و یادگیری زبان انگلیسی» و نیز «وب کوئست و آموزش زبان انگلیسی» بود که در پایگاه های Sciencedirect, Tylor & Francis, Google scholar, Sage, Irandoc, Magiran, ensani.ir مورد جستجو قرار گرفت. در بررسی اولیه 227 سند شناسایی گردید که در گام اولیه غربالگری بر اساس دستورالعمل پریسما و با بکارگیری از چک لیست سیاهه رفتار کسپ حدود 64 مطالعه مرتبط حاصل شد؛ سرانجام در گام دوم غربالگری، با بررسی متن کامل اسناد مدنظر و ارزیابی این اسناد حدود 17 سند وارد چرخه پردازش مطالعه شدند. تجزیه و تحلیل این اسناد بر 21 محور پایه و 5 مقوله سازمان دهنده فرعی تاکید داشت که از میان 21 مضمون شناسایی شده، مقوله های «یادگیری مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات»، «اثربخشی وب کوئست در مهارت های نوشتاری» و «اثربخشی وب کوئست در مهارت های خوانداری» بیشترین درصد حوزه تفوق موضوعی را از آن خود نمودند. محقق این محورهای پایه را در یک فرایند ساخت و پرداخت مفهومی با استفاده از کدگذاری نظام مند اشتراوس و کوربین در پنج بخش "مهارت های یادگیری زبان انگلیسی" ، "جنبه های کارکردی یادگیری زبان انگلیسی" ، "جنبه های تاکتیکی یادگیری زبان انگلیسی" ، "مهارت های شناختی" و "عوامل نظری" حول پدیده اصلی پژوهش یعنی کاربست وب کوئست در یادگیری زبان انگلیسی سازماندهی نمود.
بررسی تاثیر رهبری مخرب بر توسعه سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
175 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه و موفقیت هر سازمان به نیروی انسانی آن وابسته است. لذا سبک رهبری منابع انسانی برای سازمان ها بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری مخرب بر توسعه سرمایه انسانی انجام گرفته است. روش: تحقیق دارای رویکرد کمی می باشد و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها پیمایشی است. همچنین از نوع تحقیقات پس رویدادی است. جامعه آماری کارکنان ادارات تربیت بدنی دانشگاه های آزاد استانهای حاشیه دریای خزر به تعداد 120 نفر می باشد و با توجه به محدود بودن جامعه آماری، نمونه گیری به صورت کل شماری صورت گرفته است. همچنین تعداد 15 نفر از خبرگان ادارات که حائز شرایط خبرگی بودند به روش نمونه گیری هدفمند برای تشکیل گروه خبرگی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نیز از تکنیک معادلات ساختاری در قالب نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد تمام مولفه های رهبری مخرب دارای ارتباط منفی و معنی داری با توسعه سرمایه انسانی هستند و متغیر سرپرستی توهین آمیز به میزان 554/0-، متغیر رهبری خودکامه به میزان 498/0- ، خودشیفتگی به میزان 215/0- ، جاه طلبی به میزان 630/0- و متغیر غیر قابل پیش بینی بودن به میزان 28/0- بر توسعه سرمایه انسانی تاثیرگذارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، جاه طلبی بیشترین تاثیر منفی و خودشیفتگی کمترین تاثیر منفی را بر توسعه سرمایه انسانی در جامعه مورد مطالعه دارد.
رودرروی مرگ: پژوهشی پدیدارشناختی در باب اضطراب های وجودی تجربه شده ی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۳۴-۱۳۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده است بیش از 25% از بیماران مبتلا به سرطان سطوح متوسط تا شدیدی از پریشانی برخاسته از آگاهی به موضوعات وجودی را تجربه می کنند. تجارب وجودی در بزرگسالانی که سرطان پیشرفته ای دارند وضعیتی پویا است که مقدم بر رویارویی با مرگ رخ می دهد. سؤالی که تحقیقات گذشته کمتر به آن پرداخته اند و این پژوهش قصد پرداختن به آن را دارد این است که آیا اضطراب های وجودی در همه ی این بیماران به نحو یکسانی تجربه می شود و از الگوی یکسانی پیروی می کند. هدف: این مطالعه با هدف شناسایی تجربه زیسته بیماران مبتلا به سرطان از اضطراب وجودی و نحوه مقابله با آن ها انجام گرفته است. روش: مطالعه حاضر با رویکردی کیفی و با روش پدیدارشناسانه تجربی و تفسیری و در حوزه ی انسان شناسی شناختی انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه بیماران سرطانی شهر شیراز بودند. از این جامعه بر اساس نمونه گیری هدفمند، دوازده بیمار مبتلا به سرطان که از نظر شدت بیماری همگون بوده و با توجه به عدم پاسخ دهی به درمان صرفاً تحت مراقبت های تسکینی بودند، انتخاب شدند و به منظور درک چشم اندازهای آن ها نسبت به تجربه های زیسته ی وجودی با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. از متن مصاحبه های صورت گرفته با روش های استقرایی و قیاسی کیفی کدهای موضوعی استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوا تفسیر شدند. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 9 کد در مورد اضطراب های وجودی منجر شد که پنج مورد از آن ها (مرگ، تنهایی، مسئولیت، معنای زندگی، عدم قطعیت) در سایر مطالعات صورت گرفته نیز استخراج شدند اما در مطالعه ی حاضر کدهای دیگری (معنویت، عشق، سرطان، هیجان ها و احساسات) استخراج شدند. همینطور یک الگوی سه گانه در مواجهه با این اضطراب ها، پذیرش و تسلیم، تعارض و دوسوگرایی و عدم پذیرش کامل در بین بیماران شناسایی شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش لزوم بکارگیری مداخلات معنامحور توسط متخصصان سلامت و بالینی و همینطور آموزش و آماده سازی پزشکان را برای توجه به اضطراب های وجودی بیماران، به ویژه آن هایی که در مرحله ی نهایی زندگی هستند یادآوری می کند.