مطالب مرتبط با کلیدواژه

یادگیری سازگار با مغز


۱.

اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر مؤلفه های برنامه ریزی و حل مسأله ی کارکردهای اجرایی دانش آموزان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی حل مسأله کارکردهای اجرایی یادگیری سازگار با مغز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۹ تعداد دانلود : ۷۷۹
راه حلِ مشکلاتِ تعلیم و تربیت کنونی، نیازمند رویکردی پیچیده تر وآگاهانه است که بخشی مهم به وسیله ی علمِ مغز، ذهن و تعلیم و تربیت (یادگیری سازگار با مغز) ارائه شده است. یادگیریِ سازگار با مغز بر چگونگی یادگیری طبیعی مغز تأکید دارد و به دنبال تغییرِ چارچوب، بر اساس ساختار و کارکردِ واقعی مغز انسان برای ایجادِ آموزش مؤثر است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر مولفه های برنامه ریزی و حل مسأله کارکردهای اجرایی دانش آموزان پایه چهارم دبستانی بود. این پژوهش با طرحِ گروه کنترلِ نابرابر، از طرح های نیمه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دبستانی پسرانه غیر دولتی مدارس سلام در شهر تهران ( 7 مدرسه) در سال تحصیلی 95-94 بود و نمونه ی هدفمند به تعداد 38دانش آموز پایه چهارم از دو مدرسه سلام منطقه 5 تهران انتخاب شد. 50 ساعت آموزش سازگار با مغز برای معلم گروه آزمایش و 3 ماه آموزش دانش آموزان بر اساس طرح درس های سازگار با مغز برای دروس ریاضی، فارسی و علوم اجرا شد. با استفاده از ابزار آزمون برج لندن، داده های پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس یک راهه و چند راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که یادگیری سازگار با مغز بر افزایش مؤلفه های برنامه ریزی و حل مسأله کارکردهای اجرایی مؤثر بوده است (416/0= اندازه اثر، 01/0>P، 94/24=F). این یافته ها، یادگیری و آموزش هوشمندانه و آگاهانه با توجه به مؤلفه ها و اصول یادگیری سازگار با مغز را بر توانایی برنامه ریزی و حل مسأله تأکید می کند.
۲.

اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر کارکردهای روزانه حافظه و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری سازگار با مغز طلبی تحصیلی ناتوانی یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۳۲۲
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر،بررسی اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر کارکردهای روزانه حافظه و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری بود.روش پژوهش: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع نیمه آزمایشی مبتنی بر طرح پیش آزمون ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مبتلا به ناتوانی های یادگیری شهر همدان در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه آماری مشتمل بر 30 نفر بود که به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و سپس، گروه آزمایش در معرض هشت جلسه شصت دقیقه ای مداخله یادگیری سازگار با مغز قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کارکردهای روزانه حافظه گیورتن، مجروس، لیجیون و کتل (2018)، پرسشنامه کمک طلبی تحصیلی ریان و پنتریچ (1997) و ناتوانی های یادگیری کلورادو ساخته ی ویلکات، بوادا، ریدل، چابیلداس، دفریس و پنینگتون (2011) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل کوواریانس مشخص شد که نمرات کارکردهای روزانه حافظه و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری پس از مداخله یادگیری سازگار با مغز در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بهبود یافت (05/0>P). نتایج: یادگیری سازگار با مغز تأثیر بسزایی در کارکردهای روزانه حافظه و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان داشت و بر این اساس، به مربیان و متخصصان در حوزه ناتوانی های یادگیری پیشنهاد می شود که از این روش مداخله در جهت بهبود مشکلات دانش آموزان مبتلا ناتوانی های یادگیری بهره بگیرند.
۳.

اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری سازگار با مغز شایستگی تحصیلی تفکر ارجاعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۵
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال1401-1400 بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شاملکلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه دوم شهر تبریز بود که در سال تحصیلی1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل4۰ نفر از دانش آموزان بود که به روش هدفمند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر)جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون همه مشارکت کنندگان، از طریق پرسش نامه شایستگی تحصیلی دیپرنا والیوت(1999)و پرسش نامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران(2010) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزش یادگیری سازگار با مغز کاین، کاین، مک کلینتیک و کلیمک(2005) را به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها در این پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفه های شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(p<0.001). با توجه به نتایج می توان گفت آموزش یادگیری سازگار با مغز می تواند تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از مشکلات شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی در دانش آموزان داشته باشد.
۴.

بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی عمومی تدریس روش تدریس یادگیری یادگیری سازگار با مغز علوم اعصاب تربیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۵۸
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.   مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.   یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.   نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
۵.

تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری الکترونیکی یادگیری سازگار با مغز کارکردهای اجرائی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۹
هدف از پژوهش حاضر تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی (دانش ذهن، مغز و تربیت) بر مولفه های کارکردهای اجرایی دانش آموزان در برنامه درسی ریاضی بود. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بودند که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش تمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از الگوی شش مولفه ای یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز (توجه، ارتباط، هیجان، یادگیری فاصله ای، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی) در مدت شش جلسه در محیط تعاملی الکترونیکی Nearpod آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. مولفه های این پرسشنامه شامل مهارت های تنظیم رفتار: بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی، کنترلی هیجان و مهارت های فراشناخت: برنامه ریزی، سازمان دهی مواد، نظارت، حافظه کاری، آغازگری بود. داده ها با روش کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد الگوی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر مولفه های کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ و حافظه کاری) تاثیر دارد (001/ 0p<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند از الگوی محیط یادگیری الکترونیکی در طراحی دروس مختلف تحصیلی استفاده کنند.