فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
589 - 607
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعیین عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاست گذاری های مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهره مندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روان شناختی تسهیل کننده بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: در مرور سیستماتیک حاضر از موارد گزارش ترجیحی برای بررسی های سیستماتیک و متاآنالیز (پریزما) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای خطر سوگیری استفاده شد. در همین راستا، اطلاعات موردنیاز از از پایگاه های science Direct, Scopus, PubMed برای انتخاب مقالات لاتین و پایگاه های مقالات فارسی، ISC با محدود کردن سال برای انتخاب مقالات انگلیسی به 2009 تا 2022 و سال های 1390-1401 جهت انتخاب مقاله های فارسی برداشته شدند که بر اساس معیارهای موردنظر محدود شدند. واژه هایی همچون پیوند سلول های بنیادی خون ساز، عوامل روان شناختی، تسهیل کننده، بهبودی مورد جستجو قرار گرفتند. برای ترکیب داده ها از روش سنتز روایتی استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه، کیفیت 37 مقاله تأیید شد و عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان شناسایی شدند. پریشانی جسمی، کاهش کیفیت زندگی بیماران، احتمال افزایش علائم اضطراب و افسردگی، از بزرگترین جالش های پیش روی بیماران بود. معنویت ورزی، سواد سلامتی، مداخلات ورزشی و روان شناختی در جهت پذیرش بیماری و افزایش بهزیستی روان شناختی در ارتقای نتایج سلامت روان شناختی و پزشکی تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: شناسایی عوامل روان شناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان از جمله؛ سواد سلامتی، برنامه های ورزشی، خوش بینی، جنسیت، حمایت اجتماعی، سلامت روانی، عوامل سبک زندگی، درک پیوند و پیگیری در تنظیم پروتکل هایی جهت افزایش بهداشت روانی بیماران تحت پیوند موثر هستند.
تحلیل سطوح مختلف اثرات شناختی فضای معماری بر فعالیت های مغز در بازه های زمانی متفاوت: با بهره گیری از علوم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۶۸-۱۸۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: فضای معماری بر سلامت جسمی و روانی انسان اثرات زیادی می گذارد. برخی اثرات از منظر شناختی به صورت خودآگاه و نمایان در رفتار است، اما برخی اثرات پنهان و درک آن ها نیاز به تحلیل دارد. طیف اثرات می تواند از مثبت تا منفی باشد. از گذشته مطالعات متعددی در زمینه روانشناسی محیط صورت گرفته است، اما به دلیل استفاده از روش های سنتی پاسخگوی چگونگی تأثیر فضای معماری بر مغز نبوده اند. امروزه با پیدایش گرایش نوین علوم اعصاب، نحوه این تأثیر روشن شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثرات شناختی فضای معماری بر فعالیت های مغز بر مبنای علوم اعصاب، صورت گرفته است و در پی شفاف سازی سطوح مختلف اثرات کوتاه مدت و بلندمدت فضای معماری بر مغز بوده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی با بهره گیری از مرور منابع و مطالعات موجود انجام شده است و به طور خاص به اثرات معماری بر فعالیت های مغز و شناخت پرداخته است. بازه زمانی مورد مطالعه بین 11 دی 1388 تا 10 آذر 1398 در یک دهه اخیر بوده است و از پایگاه داده های Science Citation Index Expanded, Social Sciences Citation Index, Arts, and Humanities citation Index, and Emerging Sources Citation Index استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فضای معماری در سه سطح مختلف از لحاظ اهمیت اثرات، از ساده تا پیچیده قابل دسته بندی است. فضای معماری در سطح پایین بر تنظیمات متابولیک، پاسخ های ایمنی و اساسی، در سطح میانی بر جهت یابی و استرس و در سطح بالایی بر هیجان، حافظه و توجه اثرگذار است. نتیجه گیری: به نظر می رسد زمینه پژوهشی حاضر گامی در جهت روشن سازی اثرات معماری برای پژوهشگران زمینه های روانشناختی محیطی باشد و مسیری روشن را برای دست یابی به فضای سالم در این زمینه باز کند.
اعتیاد دانشجویان به اینترنت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی در همه گیری کووید-19
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
76 - 89
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اعتیاد به اینترنت در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان در همه گیری کووید-19 انجام شد. نمونه ای شامل 150 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (CASES) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES) را تکمیل کردند. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مربوط به نقش پیش بینی-کننده اعتیاد به اینترنت در خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی به ترتیب (0/57-=β) و (0/64-=β) است. سایر نتایج نشان داد که اعتیاد به اینترنت می تواند 33 درصد از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی و 41 درصد از تغییرات درگیری تحصیلی را تبیین نماید. مطابق با یافته های پژوهش، به نظر می رسد بخش عمده ای از باورهای خودکارآمدی دانشجویان و نیز درگیری فعالانه آن ها در موضوعات تحصیلی تحت تأثیر اعتیاد به اینترنت تضعیف می شود. از این رو، اجرای مداخلات موثر برای مدیریت استفاده از اینترنت در بین دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی انعطاف شناختی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی ذهنآگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی انعطاف شناختی دانشآموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 میباشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس انعطافپذیری شناختی دنیس و همکاران و پرسشنامه ذهنآگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهنآگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی انعطاف شناختی در دانشآموزان رابطه وجود دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۰۸-۴۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: شایستگی اجتماعی یکی از پیش بینی کننده های موفقیت تحصیلی، روانی و اجتماعی در نوجوانان است. پژوهش های پیشین نشان داده است واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری روش های مناسبی برای بهبود سازگاری اجتماعی می باشند، اما تاکنون میزان اثربخشی این دو رویکرد درمانی بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری بر شایستگی اجتماعی نوجوانان دختر انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر بوشهر در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر از دختران نوجوان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. در جلسات واقعیت درمانی از پروتکل ترکیبی (گلاسر، 2010؛ وبولدینگ، 2011) و جلسات درمان عقلانی هیجانی رفتاری از بسته آموزشی ترکیبی (الیس، 2004؛ درایدن و نینان، 2010؛ نینان و درایدن، 2009) و برای جمع آوری اطلاعات نیز از پرسشنامه شایستگی اجتماعی (اسمارت و سانسون، 2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری شایستگی اجتماعی را افزایش دادند. همچنین آموزش واقعیت درمانی در مقایسه با درمان عقلانی هیجانی رفتاری موجب افزایش بیشتر شایستگی اجتماعی شد (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد واقعیت درمانی و درمان عقلانی هیجانی رفتاری موجب افزایش شایستگی اجتماعی در نوجوانان دختر می شود. بنابراین، مشاوران مدارس می توانند از این روش های درمانی در جهت بهبود مؤلفه های پنچ گانه شایستگی اجتماعی (جرأت ورزی، همکاری، همدلی، مسئولیت پذیری و خودکنترلی) استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری در کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد میگرنی مزمن بود که به بیمارستان های شهر ساری در سال 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر با نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (SF-MPQ-2) دورکین و همکاران (2009) بود. یک گروه درمان ذهن آگاهی و یک گروه درمان شناختی رفتاری را در 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) دریافت کردند. در حین اجرای پژوهش گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون و پیگیری شدت درد و مولفه های آن (ادراک حسی درد، ادراک عاطفی درد، ادراک ارزیابی درد، دردهای متنوع و گوناگون) میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه کمتر است (01/0>P) و میانگین گروه شناختی رفتاری کمتر از گروه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی است (05/0>P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان ذهن آگاهی برای بهبود درد در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی توسط روان شناسان و مراکز درمان سردردهای میگرنی بود.
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۶۲۵-۶۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی از جمله کارکردهای اصلی شناختی هستند که در اختلال کمبود توجه/فزون کنشی نقش دارند. توانبخشی شناختی به عنوان یک روش درمانی مؤثر و غیردارویی در بهبود و ارتقاء کارکردهای شناختی در طیف وسیعی از اختلالات روانی و رفتاری مطرح شده است، اما اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی، کمتر مورد مطالعه قرارگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد مانند حافظه فعال، انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر ۷ تا ۱2 سال مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که مبتلابه اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بودند. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اسنپ (SNAP-IV، سوانسون، نولان و پلهام،1980)، آزمون رایانه ای چند محرک پیشین (N-BACK، کرچنر، ۱۹۵۸) و آزمون رایانه ای ویسکانسین (WSCT، گرانت و برگ، 1948) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در عملکرد گروه آزمایش و گروه گواه در مؤلفه های حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی تفاوت وجود دارد (0/05 P>). نتیجه گیری: به نظر می رسد تکالیف ساختاریافته با هدف تقویت مهار تداخل و پاسخ به بهبود کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی کمک می کند
ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر وارسی ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) مک کوبین و همکاران، در جامعه ی ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع روانسنجی است. نمونه ی پژوهش حاضر متشکل از 313 نفر از افراد نوجوان و بزرگسال ایرانی در محدوده سنی 13 تا 71 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان کلیه افراد نوجوان و بزرگسال ساکن شهر تهران در سال 1402 انتخاب شدند. نسخه فارسی مقیاس همراه با پرسشنامه های تاب آوری کونور و دیویدسون و تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران اجرا گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عامل تأییدی و روایی هم زمان از طریق محاسبه همبستگی پیرسون استفاده شد و برای بررسی اعتبار (همسانی درونی) آن نیز از روش محاسبه آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. جهت بررسی اعتبار مقیاس (پایایی) نیز از روش آزمون باز-آزمایی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل تأییدی حاکی از برازش و مطلوب بودن مدل دوعاملی تغییرپذیری و دلبستگی خانواده، بود. همبستگی های معنادار میان این مقیاس و مقیاس های تاب آوری و تنیدگی ادراک شده نیز روایی هم زمان این مقیاس را تائید می کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل دلبستگی و تغییرپذیری به ترتیب 85/0 و 91/0 و برای کل مقیاس برابر با 87/0 به دست آمد و اعتبار مرکب عوامل در دامنه ی 78/۰ تا 89/۰ و ضریب همبستگی آزمون-بازآزمون ۹/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می تواند در پژوهش های مرتبط با خانواده مورد استفاده قرار بگیرد.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به سرای محله زرگنده شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 260 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تجارب نزدیکی در روابط صمیمانه فرالی، والر و برنان(2000)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم یانگ (2005) و مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 11 پرسشنامه داده پرت، 249 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل تحلیل مسیر با استفاده از SPSS و Lisrel تحلیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. به طورکلی نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند (05/0>P). همچنین مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی ناایمن نیز از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه با صمیمیت زناشویی معنادار بود. مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل است.
مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به درد مزمن و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
76 - 90
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به دردمزمن و زنان عادی صورت گرفته است. در این پژوهش 40 نفر مبتلا به فیبرومیالژیا، 40 نفر مبتلا به دردمزمن و 40 نفر عادی از زنان شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان دو مقیاس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد تکمیل نمودند. داده های بدست آمده با روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی در نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل داده ها قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان می دهد که میانگین نمره های متغیر فاجعه سازی درد در گروه فیبرومیالژیا بیشتر از گروه درد مزمن است و در گروه درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره باورهای فراشناختی نشان می دهد که به جز متغیر باور مثبت درباره نگرانی، میانگین باورهای فراشناختی در گروه های فیبرومیالژیا و درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. با توجه به یافته های این پژوهش، پرداختن به باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد در درمان بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا و درد مزمن می بایست مورد توجه قرار گیرد.
بررسی بیان گیرنده NMDA و عملکردهای شناختی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی: مطالعه تحلیلی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۱)
111 - 123
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یافته های مطالعات بالینی، ژنتیکی و مدل حیوانی نشان داده اند که گیرنده های ((NMDA) N-methyl-D-aspartate) ممکن است نقش فعالی در بروز بسیاری از اختلالات اعصاب و روان داشته باشند و نقص درگیرنده های NMDA منجر به اختلال در تمرکز و بروز رفتار های تکانشگری می شود. سطح بیان پروتئین های NR1 و NR2 که از زیرواحد های اصلی گیرنده های NMDA می باشند در این مطالعه مورد سنجش قرار گرفت.
روش کار: ابتدا آزمون K-SADS و تست هوش ریون گرفته شد، سپس آزمودنی ها در تعداد 70 نفر در دو گروه افراد مبتلا به بیش فعالی (50 نفر) با همسالان خود در گروه کنترل (20 نفر) وارد مطالعه شدند. تست IVA-2 انجام گرفت و از هر دو گروه، نمونه خونی گرفته و با استفاده از روش وسترن بلاتینگ، بیان زیرواحدهای NR1 و NR2 محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج نشان دادند، غلظت پروتئین های NR1 و NR2 در خون افراد دارای بیش فعالی به مقدار قابل توجه ای کمتر از همسالان خود در گروه کنترل می باشد. با توجه به نمرات بهره تمرکزی در تست IVA-2 که نشان دهنده کاهش بهره تمرکزی در افراد گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل بود پس مشخص می کند که غلظت پایین تر زیرواحدهای NR1 و NR2 می تواند باعث کاهش بهره تمرکزی و نیز کاهش زیرواحدهای شناختی باشد.
نتیجه گیری: این اختلاف معنا دار در نتایج این مطالعه، اثربخشی بیان زیرواحدهای NR1 و NR2 در گیرنده های NMDA و در نهایت سیستم گلوتاماترژیک را در اختلال نقص توجه و بیش فعالی، شدت آن و علائم شناختی مرتبط با آن، مشخص می کند که در نهایت می تواند منجر به تبیین مجدد مسیر دارویی و ایجاد پروتکل های درمان توان بخشی در این اختلال گردد.
مروری نظری بر مفهوم سائق مرگ در نظریه های روان کاوی از فروید تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
43 - 54
حوزههای تخصصی:
فروید به دنبال درک این موضوع بود که چرا مردم به تکرار تجربیات دردناک یا تروماتیک تمایل دارند، زیرا این رفتار با «اصل لذت» در تضاد است. او در پی حل این تناقض، ایده ی سائق مرگ را در مقاله «فراسوی اصل لذت» بیان کرد. هیچ مفهوم فرویدی دیگری به اندازه ی ایده ی سائق مرگ محل مناقشه نبوده است. سائق مرگ نقطه ی مرجع ضروری برای تفکر بسیاری از تحلیلگران در مورد پدیده های مخرب و مرگباری است که در اتاق درمان و ورای آن با آن ها مواجه می شوند. با توجه به ارتباط سائق مرگ با بسیاری از آسیب شناسی های روانی هدف از پژوهش حاضر مروری نظری بر مفهوم سائق مرگ از منظر رویکردهای روان کاوانه و بررسی دلالت های درمانی آن است. در همین راستا در این مقاله ابتدا تعریف و کارکرد سائق مرگ از منظر فروید و کلاین و مقایسه نظری این دو دیدگاه با هم مطرح شده است و سپس به بررسی مفهوم سائق مرگ از منظر روان شناسی ایگو، روان کاوی فرانسه و سایر رویکردهای روان کاوی معاصر پرداخته می شود. یافته ها حاکی از آن است که در اختلالاتی نظیر اختلال شخصیت مرزی و خودشیفته پرخاشگری و خودویرانگری از ویژگی های بارز این اختلالات است، اما معمولاً این تمایلات از نگاه درمانگران پنهان هستند و قادر به تشخیص سریع آن ها نیستند و مهم تر از هر چیز، مقاومت خود درمانگر می تواند به تفسیر نادرستی منجر شود و رضایت حاصل از خودتخریبی را نادیده گیرد. در همین راستا نکات درمانی مهم در جهت تشحیص سریع و درمان این تمایلات خودتخریبگر مطرح شده است.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و آموزش خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
55 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفت. این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم در سال تحصیلی 1399-1398 شهر زنجان بود که از بین آن ها 45 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر سه گروه پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (SAQ) کانر و همکاران (2000) و اضطراب امتحان (EAQ) ابوالقاسمی و همکاران (1375) را تکمیل کردند. یکی از گروه های آزمایش به مدت 16 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه درمانی گربه مقابله گر و گروه آزمایشی دیگر به مدت 10 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت برنامه درمانی خود دلگرم سازی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری باعث کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین نتایج نشان داد که مداخله خود دلگرم سازی در مقایسه با گربه مداخله گر تأثیر بیشتری در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان داشت (05/0>P). بنابراین برنامه خود دلگرم سازی در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان مؤثرتر از برنامه گربه مداخله گر است.
ویژگی های روان سنجی ابزار والدگری هلیکوپتری فرم کوتاه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی ابزار والدگری هلیکوپتری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر شهر کرمان بود. به منظور جمع آوری افراد نمونه، تعداد 422 نفر از آن ها در سنین 15-18ساله با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در مطالعه حاضر، نوجوانان به ابزار والدگری هلیکوپتری پیستلا و همکاران (2020) و مقیاس فرا والدگری لئونگ و شک (2018) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی ابزار والدگری هلیکوپتری از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و به منظور بررسی همسانی درونی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین، به منظور مطالعه روایی سازه ابزار والدگری هلیکوپتری، ضریب همبستگی آن با مقیاس فراوالدگری گزارش شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس نشان داد ابزار والدگری هلیکوپتری از دو عامل درگیری ذهنی و درگیری عملی تشکیل شده است. شاخص های تحلیل عاملی تأییدی نیز بیانگر آن بود که ساختار دو عاملی ابزار برازش قابل قبولی با داده ها دارد و مدل مورد تأیید است. نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد والدگری هلیکوپتری با فراوالدگری به طور تجربی از روایی سازه والدگری هلیکوپتری حمایت کرد. همچنین، ضریب همسانی درونی ابزار والدگری هلیکوپتری (85/0= a ) مطلوب گزارش شد. در مجموع، یافته های پژوهش نشان داد که ابزار حاضر برای سنجش سبک والدگری هلیکوپتری در نوجوانان دختر ابزاری روا و معتبر است.
واکاوی کیفی بسترهای گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۹۴-۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی و کشف نظام معنایی بسترهای گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان مقطع متوسطه در استان خوزستان بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه خوزستان بود که در سال 1401 به مراکز درمان اعتیاد ویژه دانش آموزان در خوزستان مراجعه نمودند و از بین آن ها 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضمون های پایه (کدها و نکات کلیدی موجود در متن)، سازمان دهنده (مقولات به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضمون های پایه) و فراگیر (مضمون های عالی دربرگیرنده ی اصول حاکم بر متن به عنوان یک کل) جهت تجزیه و تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و مؤثر بر گرایش به مصرف مواد مخدر شامل تأثیرپذیری و یادگیری از اعضای خانواده، تنش و از هم گسیختگی خانوادگی، ناخوشی و انزوا، نارسایی و کاستی های آموزشگاه، نابسامانی تعاملی در بین دانش آموزان، فقر و تنگنای اقتصادی، یادگیری و تأثیرپذیری منفی از شبکه دوستی همسالان، خوش کامی موقتی و کلافگی روانی بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت گرایش به مصرف مواد مخدر دانش آموزان ریشه در عوامل زیست اجتماعی فقر بنیاد، زیست اقتصادی فقر بنیاد و زیست روانی فقر بنیاد دارد که هر سه آنها در یک فرایند دیالکتیکی و چرخه گونه، باعث هم افزایی منفی در راستای سوق دادن افراد به سمت مصرف مواد مخدر می شوند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، توجه به سیاست سازی های پیشگیرانه و مداخله محور اجتماعی، رفاهی و آموزشی ضروری است. برنامه ریزی ها و سیاست گذاری رفاهی، اجتماعی و آموزشی می تواند بستر قابلیتی و توانمندسازی را برای خانواده های آسیب پذیر فراهم نمایند. از طرف دیگر، با کمک نظام آموزشی مهارت محور تعاملی، تربیتی و اجتماع محور می توان از کانون مدرسه به عنوان نهادی اثرگذار و کارآمد در راستای سلامت بخشیدن به دانش آموزان آسیب پذیر و کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های مقابله ای در بیماران آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
147 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های مقابله ای در بیماران آرتریت روماتوئید انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر بیمار آرتریت روماتوئید که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی وارد مطالعه شدند. طرحواره درمانی بر اساس مدل ریزو و همکاران انجام شد. به منظور توصیف داده های از شاخص های آمار توصیفی و برای تحلیل داده های از شاخص های آمار استنباطی مانند تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، کواریانس چند متغیری و کورایانس های یکراهه در متن مانکوا استفاده شد. یافته ها: اثربخشی طرحواره درمانی بر سبکهای مقابله ای بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید پایدار می باشد. در همه سبک های مقابله ای بین گروه های مورد پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد. بین میانگین نمرات سبک های مقابله ای مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی در مقایسه مراحل پیش آزمون - پس آزمون و پیش آزمون - پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد . نتیجه گیری: انجام طرحواره درمانی برای بیماران آرتریت روماتوئید می توان تا حدودی درد و رنج این ییماران را کاهش داد. پیشنهاد می شود در سیاست نظام بهداشتی درمانی کشور برنامه های برای بکارگیری طرحواره درمانی به منظور کاهش آلام این بیماران صورت گیرد.
تدوین مدل پیامدهای روانی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
74 - 57
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین مدل پیامدهای روان شناختی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19 و شناسایی عوامل میانجی گر در روابط میان این متغیرها در پرستاران بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی در شهر تهران به انجام رسید. مواد و روش ها : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل پرستاران شاغل در بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی دولتی شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه آماری برابر با 384 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2002)، روابط بین فردی پیرس و همکاران (1991)، حس انسجام انتونوفسکی و همکاران (1987) و مقیاس چندبعدی اضطراب بیماری های اپیدمیک درتاج و همکاران (1399) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در بخش استنباطی در نرم افزار SPSS و AMOS بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام به صورت معنادار دارای نقش میانجی گری در رابطه اضطراب ناشی از پاندمی پاندمی کروناویروس و پریشانی روانی و رابطه بین فردی بود.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان گروهی شناختی رفتاری بر نظم جویی هیجان، سرمایه های روانشناختی و راهبردهای کنارآمدن دانشجویان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نیازهای زندگی امروز، انسان ها را با فشارهای متعددی روبرو نموده که کنارآمدن مؤثر با آن ها، نیازمند توانمندی های روانی- اجتماعی می باشد. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمانگری گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمانگری گروهی شناختی رفتاری بر نظم جویی هیجان، سرمایه های روانشناختی و راهبردهای کنارآمدن دانشجویان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره دوماهه پیگیری با گروه گواه بود. یک نمونه 75 نفری از دانشجویان که دارای ملاک های ورود به تحقیق بودند به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. جلسات کارگاه ها، هرکدام هفته ای یک بار در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از نظم جویی هیجان فرم کوتاه (گارنفسکی و کرایج، 2006)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و آولیو، 2007) و پرسشنامه راهبردهای کنارآمدن (فولکمن و لازاروس، 1988). یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو مداخله بر نظم جویی هیجان (440/0 = P) تفاوت معنی داری یافت نشد، اما برای متغیرهای سرمایه های روانشناختی (024/0 = P) و راهبردهای کنارآمدن (0001/0 < P) مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد از شناختی رفتاری مؤثرتر بود و این تفاوت اثربخشی در مرحله پیگیری بر نظم جویی هیجان (840/0 = P)، سرمایه های روانشناختی (680/0 = P) معنی دار نبود اما برای راهبردهای کنارآمدن (044/0 = P) معنی دار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمانگری شناختی رفتاری دو مداخله مفید جهت کمک به دانشجویان است.
مقایسه اثر بخشی بسته طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی-اجتماعی بیماران وسواس-جبری با درمان شناختی-رفتاری بر طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواسی-جبری اختلال اضطرابی ناتوان کننده ای است که ویژگی اصلی آن وقوع وسواس ها و اعمال اجباری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی–اجتماعی بیماران وسواس- جبری با درمان شناختی-رفتاری بر طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری می باشد. روش پژوهش: مقاله حاضر از روش نیمه آزمایشی، نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه پژوهش در این مطالعه شامل کلیه مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به دو کلینیک روان درمانی در شهر اصفهان بود. 45 نفر برای مطالعه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی-اجتماعی (براساس بسته درمانی یانگ، کلیوسکو و ویشار، 2003)، درمان شناختی-رفتاری (استروچ و همکاران، 2007) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و 45 روز بعد (مرحله پیگیری) به پرسشنامه های پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه (یانگ، 1994) و پرسشنامه اضطراب (بک، 1989) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر و نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد میانگین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در دو گروه آزمایش (طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری) و گواه تفاوت معنی داری دارد. علاوه براین، بر اساس نتایج طرح واره درمانی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری، در کاهش طرحواره های ناسازگاری اولیه (06/33=F؛ 001/0>P) و اضطراب (26/11=F؛ 001/0>P) بیماران اثربخش تر بود. نتیجه گیری: در مقایسه با درمان شناختی–رفتاری، درمان طرح واره درمانی مبتنی بر مسائل روانی–اجتماعی می تواند نقش مؤثری در کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب این بیماران داشته باشد.