فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با طولانی تر شدن دوره جوانی، بسیاری از دانشجویان با چالش های زیادی در فرآیند هویت یابی درگیرند که جنبه های مختلف رضایت از زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با این هدف انجام شد که به تحلیل نیمرخ نهفته ابعاد هویتی دانشجویان کارشناسی و ارتباط آن با رضایت از زندگی آن ها بپردازد.
روش : روش مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل طبقات نهفته با استفاده از نرم افزار MPLUS بود. MPLUS یک برنامه مدل سازی متغیرهای نهفته است که متغیرهای پیوسته یا مقوله ای را به زیرگروه های محدودی کاهش می دهد. همچنین برای مقایسه رضایت از زندگی دانشجویان در بین خوشه های نهفته از روش تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بودند که 375 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390)، هویت مذهبی بل (2009)، هویت اخلاقی آکینو و رید (2002) و رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج تحلیل طبقات نهفته منجر به شناسایی 6 نیمرخ هویتی شد و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که رضایت از زندگی دانشجویان با توجه به خوشه بندی ابعاد هویتی آنان متفاوت است (01/0>P)، به نحوی که خوشه هویت کامل، بیشترین و خوشه هویت آشفته، کمترین میزان رضایت از زندگی را دارا بودند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش با استفاده از رویکرد فردمحوری، دیدگاه جدیدی را برای درک ابعاد هویتی دانشجویان ارائه می دهد که برای پیش بینی رضایت از زندگی و ارائه مداخلات متناسب با هر بعد هویتی می توان از آن بهره جست.
پیش بینی سوگ پیچیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه ی حاضر با هدف پیش بینی سوگ پیچیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19صورت گرفت.روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد داغداری بود که از ابتدای شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰یکی از بستگان نزدیک یا اعضای خانواده ی خود را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادند. بر این اساس ۲۰۰ فرد بازمانده و عزادار نمونه ی پژوهش را تشکیل داد. در این مطالعه از سه پرسشنامه؛ تنظیم شناختی- هیجانی گارنفسکی و همکاران، انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال و تجربه سوگ بارت و اسکات استفاده شد. آمار استنباطی به منظور تحلیل روابط همبستگی توسط نرم افزار SPSS-26 انجام شد و برای ارزیابی دستیابی به مدل برازش شده از نرم افزار ایموس نسخه ی 24 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی و تجربه ی سوگ بازماندگان کووید 10 رابطه ی معنادار منفی وجود دارد. بین ابعاد انعطاف پذیری شناختی و ابعاد راهبردهای سازش نایافته ی تنظیم شناختی هیجان بازماندگان کرونا رابطه معنادار منفی وجود دارد (01/0>P). همچنین انعطاف پذیری شناختی از طریق نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بر سوگ پیچیده ی بازماندگان کرونا تاثیر معنادار دارد (01/0>P). نتیجه گیری: در سوگ پیچیده ی ناشی از حوادثی مانند کووید 19عوامل روان شناختی و شناختی گوناگونی مانند انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان دخیل هستند که روان درمان گران خصوصاً درمان گران شناختی-رفتاری باید به این موارد توجه و بر عوامل مثبت تاثیرگذار بر کاهش سوگ پیچیده تمرکز کنند و روند درمان بیماران را با استفاده از این عوامل به بهترین صورت مدیریت نمایند.
تاثیر تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
120 - 139
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر تکنیک تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان ابتدائی، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه دوم ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1402- 1401 به تعداد 5382 نفر بوده که تعداد 40 نفر از آنان با ویژگی های یکسان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله نخست نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از کل مدارس ابتدائی، پایه دوم شهر ساری انجام شد و در مرحله دوم، به طور تصادفی ساده و بر اساس قرعه کشی، دانش آموزان در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) چیدمان شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۶)، نشاط اجتماعی تمیزی فر و عزیزی مهر (1396) و رشد اجتماعی وایلند در هر دو گروه توزیع و اجرا شد. بعد از نمره گذاری، درحالی که گروه کنترل به روش معمول آموزش دید دانش آموزان گروه آزمایش مطابق با تکنیک تئاتر نمایشی در درس علوم در 10 جلسه ی 45 دقیقه ای آموزش دیدند. پایایی ابزار اندازه گیری، با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب،84/0، 78/0 و 92/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون t همبسته و تحلیل کواریانس)استفاده شد. نتایج نشان داد تکنیک تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان پایه دوم ابتدائی شهرستان ساری تاثیر داشته و آن را افزایش داده است.
طراحی و تدوین الگوی مدیریت اینرسی در ایثارگران اداراه ورزش و جوانان و تأثیر آن بر سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
11 - 29
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و تدوین الگوی مدیریت اینرسی در ایثارگران اداره ورزش و جوانان و تاثیر آن بر سرمایه روان شناختی انجام شد. روش این پژوهش بصورت آمیخته (ترکیبی) کیفی و کمی بود. جامعه آماری شامل تمامی خبرگان حوزه ورزش و تربیت بدنی در بخش کیفی و کارکنان وزارت ورزش و جوانان در بخش کمی به تعداد 901 نفر در سال 1399 بود. با توجه به آمیخته بودن روش تحقیق در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و در بخش کمی از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه مدیریت اینرسی که پرسشنامه ای محقق ساخته بوده و دارای 5 مؤلفه و 33 شاخص در طیف پنج درجه ای لیکرت بود و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران استفاده شد. داده ها از طریق معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مدیریت اینرس در ایثارگران وزارت ورزش و جوانان دارای 5 مؤلفه بود. همچنین نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش کامل برخوردار بود. نتایج نشان داد اینرسی تجربه، اینرسی عملی، اینرسی بینشی، اینرسی روانشناختی و اینرسی یادگیری، بترتیب مهم ترین مؤلفه های مربوط به مدیریت اینرسی بود. همچنین نتایج حاکی از تاثیر معنادار تمام ابعاد اینرسی بر سرمایه روان شناختی بود. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر نتیجه گیری می شود که برای طراحی و تدوین الگوی مدیریت اینرسی در وزارت ورزش و جوانان می توان از نظرات خبرگان حوزه ورزش و تربیت بدنی و کارکنان وزارت ورزش و جوانان استفاده کرد.
تاثیر زوج درمانی طرحواره محور بر رضایت زناشویی و بد تنظیمی هیجانی زوجین ناهمساز: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
505 - 519
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تاثیر درمان طرحواره محور بر رضایت زناشویی و دشواری در تنظیم هیجانی، زوجین ناهمساز بود. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های از نوع مورد منفرد با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری در برگیرنده، کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به کلینیک مشاوره و روان درمانی پارسای شهر بندرترکمن در سه ماهه دوم سال 1400 بود که از میان آن ها و با به کارگیری نمونه گیری هدفمند 3زوج (زن و شوهر) انتخاب شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات دموگرافیک (فرم محقق ساخته)، پرسشنامه رضایت زناشویی (MSS) اُلسون و همکاران(1987) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) انجام شد. آزمودنی ها در یک گروه هر کدام 12 جلسه و هر هفته دو جلسه و به مدت 90 دقیقه برنامه های درمانی تعیین شده را دریافت کردند. یافته ها: یافته های پژوهش طی تحلیل دیداری نمودار داده ها براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نشان داد، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه مداخله در افزایش نمرات کل رضایت زناشویی و کاهش نمرات مؤلفه های بدتنظیمی هیجانی بجز مؤلفه ی دشواری رفتار هدفمند در روش طرح واره درمانی معنادار(05/0p<) بوده است. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر آن است که طرحواره درمانی بر افزایش رضایت زناشویی و نیزکاهش بدتنظیمی هیجانی زوجین متعارض و ناهمساز مؤثر بوده و از آن می توان در مراکز درمانی جهت ارتقای کارکرد خانوادگی و زناشویی استفاده کرد.
اثربخشی بازی مشترک والد و کودک بر کاهش تکانشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
225 - 254
حوزههای تخصصی:
بعضاً وجود رفتارهای تکانشی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی باعث می گردد تا مشکلات اجتماعی در آنان افزایش یابد؛ که میزان تعامل با والد، می تواند موجب افزایش توانمندی های آنان گردد. بر همین اساس پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی بازی مشترک والد و کودک بر کاهش تکانشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام پذیرفت. در این پژوهش از روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد و جامعه آماری آن را تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر بجنورد و مادران آن ها در سال 1401 تشکیل دادند؛ که 30 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون، شامل مقیاس تکانشگری بارت (1995) و مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) به اجرا درآمد و گروه آزمایش به مدت 8 جلسه دوساعته به صورت هفتگی تحت بازی مشترک والد و کودک قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه مجدداً پس آزمون را تکمیل نموده و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد، بازی مشترک والد و کودک در کاهش تکانشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثر است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که می توان از بازی مشترک والد و کودک در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی استفاده نمود.
تحلیل روابط تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط تکانشگری، تاب آوری و تنظیم هیجان با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه اولیه 508 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که پرسشنامه های خودآسیب زنی، فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری، مقیاس تنظیم هیجانی، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. براساس نتایج پرسشنامه خودآسیب زنی 295 نفر با حداقل 1 بار سابقه خودآسیب زنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش همبستگی کانونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش با مولفه های سلامت روان شامل اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی همبستگی کانونی معنادار داشتند و ضریب همبستگی برابر با 80/0 بود. این همبستگی با تکانشگری و تنظیم هیجان مثبت و با تاب آوری منفی بود (001/0> P). همچنین 64 درصد از تغییرات مولفه های سلامت روان قابل پیش بینی است. بیش ترین وزن کانونی نیز متعلق به تاب آوری(63/0) و افسردگی(62/0-) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش متغیرهای تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری بر روی مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی تاثیر می گذارند و از این طریق می توانند موجب بروز رفتارهای خودآسیب زنی شوند. متغیر تاب آوری بیش ترین نقش را در این رابطه ایفا می کند که براین اساس با آموزش تاب آوری به دانشجویان در هنگام ورود به این دوره می توان از رفتارهای خودآسیب زنی و سایر مشکلات سلامت روان پیشگیری کرد.
Effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy for Quality of Life among Women Living with HIV(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۱ - Serial Number ۱۵, Winter ۲۰۲۳
69 - 79
حوزههای تخصصی:
Background: Women living with HIV (WLWH) experience various psychosocial challenges, which negatively affect their quality of life (QOL). The current study examines the outcomes of women living with HIV (WLWH), who receive cognitive behavioral group therapy (CBGT) for improving quality of life in Tehran, Iran. Methods: The design of the study is a randomized clinical trial (RCT). Sixty women living with HIV were randomly assigned into a control and an intervention groups, 30 participants for each group. A 10-session cognitive behavioral group therapy was provided only to the intervention group. The control group participated in 3 sessions without special training. To assess the effectiveness of the intervention, quality of life was measured using Multidimensional Quality of Life Questionnaire for HIV/AIDS (MQoL-HIV) before and one month after intervention delivery. Pre-test and post-tests were compared using t-test analysis. Results: After 10 weeks training, the Mean±SD QOL score significantly increased in the intervention group. Based on covariance analysis, the intervention group had significantly higher QOL score than the control group after the intervention P<0.05. Conclusion: Due to the low quality of life among WLWH, CBGT can be helpful in providing psychological rehabilitation to improve the quality of life of this group.
نقش میانجی تاب آوری روانشناختی در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبود یافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۹۸-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 بود. این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی و بر مبنای تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بهبودیافتگان بیماری کووید-19 در زمستان1400 بود که تعداد270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی (K-10)، انزوای اجتماعی (SIQ)، بهزیستی روانشناختی (RSPWB)، تاب آوری (CD-RISC) بود. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مسیرمستقیم پریشانی روانشناختی به تاب آوری روانشناختی و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0>P). همچنین مسیرمستقیم انزوای اجتماعی به تاب آوری روانشناختی معنادار بود (05/0>P). پریشانی روانشناختی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P). انزوای اجتماعی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P )، که این حاکی از برازش مطلوب بود. نتایج نشان داد که انزوای اجتماعی و پریشانی روانشناختی به واسطه کاهش تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی در بین بهبودیافتگان کووید-19 نقش دارد.
اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
554 - 570
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس افراد مبتلا به ام اس از کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایینی برخوردار هستند. بنابراین، مطالعه ای حاضر با هدف بررسی خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (درمان طرحواره ای=گروه آزمایش اول درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایش دوم و گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه (2 گروه آزمایش و گروه گواه)، مداخلات درمانی (یعنی درمان طرح واره ای و درمان شناختی رفتاری) هر کدام به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعته (90 دقیقه ای) بر روی گروه های آزمایش اعمال شد و یک هفته پس از اتمام جلسات درمان، از گروه-های آزمایش و گواه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی (49/219 = F، 001/0 P =) و خودکارآمدی (929/21 = F، 001/0 P =) نمونه آماری پژوهش تأثیر معناداری داشت. همچنین، معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از پایداری تأثیرات هر دو درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به سیاست گذاران سلامت پیشنهاد می شود اقدامات و برنامه های درمانی شناختی-رفتاری جهت بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان مبتلا به ام اس صورت گیرد.
مدلیابی معادلات ساختاری تبیین بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بر اساس سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی با میانجی گری تفکر مثبت بر اساس نظریه مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
613 - 632
حوزههای تخصصی:
چکیدهﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف تدوین مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بر اساس سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی با میانجی گری تفکر مثبت انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتمل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرستان اراک و خمین در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که ﺑﺎ روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس اﻧﺘﺨﺎب شده اند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، تفکر مثبت اینگرام و ویسنیکی (1988) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 استفاده شد. نتایج نشان داد متغیر سلامت عمومی (20/0 و 14/0)، بحران مالی (18/0- و 17/0-) و حمایت اجتماعی (33/0 و 20/0) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر تفکر مثبت و بهزیستی روانشناختی داشته اند. افزون بر آن تفکر مثبت (15/0)، اثرات مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی (10/0)، بحران مالی (10/0-) و حمایت اجتماعی (11/0) بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، هر سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر بهزیستی روانشناختی به واسطه تفکر مثبت داشته اند. لذا از این مدل می توان برای تقویت و ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه استفاده کرد و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران علوم اجتماعی و سایر متخصصان از این متغیرها جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه حائز اهمیت است.
سهم میانجی باورهای وسواسی در ارتباط بین میل جنسی و رضایت زناشویی زنان با اختلال وسواس فکری-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
21 - 34
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم میانجی باورهای وسواسی در رابطه بین میل جنسی و رضایت زناشویی زنان وسواس فکری-جبری انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متاهل مبتلا به اختلال وسواس فکری-جبری مراجعه کننده به درمانگاه سرپایی بیمارستان حافظ و چند مطب خصوصی در شهر شیراز در سال 1400 بود که 200 نفر از آنها به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان شاخص میل جنسی هالبرت، پرسشنامه رضایت زناشویی، پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه تجدیدنظرشده وسواس فکری-عملی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون و آزمون تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که میل جنسی به طور مستقیم با رضایت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. همینطور میل جنسی به طور غیرمستقیم و از طریق سهم میانجی باورهای وسواسی با رضایت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. به نظر می رسد که میل جنسی به طور مستقیم و غیرمستقیم با میانجیگری نقش باورهای وسواسی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. این مطالعه ضرورت افزایش شناخت باورها، دانش جنسی و تسهیل مشاوره جنسی را برای زنان متاهل نشان داد.
شیوع شناسی اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
195 - 222
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف تعیین میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد. طرح این پژوهش، توصیفی-زمینه یابی است. 584 دانش آموز (282 پسر و 302 دختر) دوره اول متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اختلال بی نظمی خلق مخرب مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون خی دو تحلیل شدند. نتایج نشان داد میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان به صورت کلی 11/13، در پسران 13/82و در دختران 8/60 می باشد. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره بی نظمی خلق مخرب و جنس (001/0=P) و بی نظمی خلق مخرب و ناحیه آموزش و پرورش دانش آموزان (024/0=P) وجود داشت ولی بین بی نظمی خلق مخرب و سن و پایه تحصیلی تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج نشان داد که شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در نوجوانان پسر و دختر شهر کرمانشاه بالا می باشد بنابراین لزوم اقدامات پیشگیرانه و درمانی از سوی آموزش پرورش این استان و همچنین تصمیم گیرندگان سلامت آشکار می گردد.
واکاوی عوامل شکل گیری اختلال علائم جسمانی شکل در افراد دارای اختلال استرس پس از سانحه پیچیده براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
59 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری اختلال علائم جسمانی شکل در افراد دارای اختلال استرس پس از سانحه پیچیده انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. تعداد 15 نفر دارای اختلال جسمانی شکل و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده در دامنه سنی 18 -60 ساله شهر تهران که تمایل به مصاحبه و همکاری داشتند با روش نمونه گیری هدف مند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه اشتراس و کوربین (2014) و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. یافته ها: براساس یافته های حاصل از پژوهش، کدهای باز حول 90 مفهوم، کدهای محوری شامل 8 مفهوم و کدهای انتخابی در 4 مفهوم شامل عوامل علی (تعاملات مخرب خانواده)، عوامل زمینه ای (ویژگی هیجانی - شناختی کودک)، عوامل مداخله گر (والدگری منفعلانه - والدگری آرمان گرایانه) و راهبردها (راهبردهای رفتاری - شناختی کودک) استخراج شدند. نتیجه گیری: راهبردهای شناختی، هیجانی و رفتاری کودک در پاسخ به آسیب های دوران کودکی (تعاملات مخرب خانواده و والدگری مخرب) در شکل گیری و تداوم جسمانی سازی مؤثر است؛ بنابراین در پیشگیری از اختلال علائم جسمانی شکل در کودکان می توان از بهبود تعاملات مخرب خانواده و نیز در درمان افراد بزرگسال دارای اختلال جسمانی شکل می توان از راهبردهای مؤثر در تنظیم هیجانات، افکار و تغییر در تعاملات فرد بهره برد.
نقش انعطاف و انسجام خانواده در پیش بینی سلامت معنوی با میانجی گری هسته های ارزشیابی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به سلامت معنوی از جمله مسائل مهمی می باشد که سال ها ذهن روان شناسان و دغدغه مندان معنوی را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه چندمتغیری میان مؤلفه های انعطاف و انسجام خانواده، هسته های ارزشیابی خود (حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته، مسند مهارگری و نِوروزگرایی) و ابعاد مثبت (بهباشی معنوی) سلامت معنوی بود. پژوهش حاضر از نوع کمّی و توصیفی بود که به روش همبستگی اجرا شد. 205 زن ساکن شهر قم با نمونه گیری در دسترس به پرسشنامه های این پژوهش به صورت آنلاین پاسخ دادند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس انعطاف و انسجام خانواده (اولسون و همکاران، 2006)، هسته های ارزشیابی خود (جاج، ارز، بونو و تورسن، 2003)، بهباشی معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیری و مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد میان متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار برقرار است؛ همچنین متغیرهای خانوادگی (انعطاف و انسجام) توان تبیین واریانس ابعاد مثبت سلامت معنوی را دارند. یافته مهم دیگر پژوهش حاضر توان میانجی گری هسته های ارزشیابی خود در تبیین رابطه میان انعطاف و انسجام خانوادگی و شاخص سلامت معنوی بود. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، توجه به شاخص های خانوادگی و هسته های ارزشیابی خود در دستیابی به سلامت معنوی پیشنهاد می شود.
پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس -بی اختیاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
133 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس بی اختیاری شکل گرفته است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه بیماران وسواس بی اختیاریِ مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم با شکایت اصلی اختلال وسواس بی اختیاری به تعداد ششصد نفر بود، که تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. اعضای نمونه با پاسخ دادن به پرسش نامه وسواس ییل براون و نمره شدت وسواس بالاتر از 7، انتخاب شدند و به پرسش نامه باورهای ناکارآمد شناختی، پرسش نامه تحول روانی معنوی جان بزرگی و پرسش نامه احساس گناه گوگلر و جونز پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از تحلیل رگرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های متغیر باورهای ناکارآمد شناختی درمجموع توانستند 21 درصد واریانس نمره های سطح تحول روانی معنوی را در بیماران OCD پیش بینی کنند. همچنین بررسی ضریب بتا نشان داد که از بین مؤلفه های باورهای ناکارآمد شناختی، تنها مؤلفه انجام کامل امور توانست پیش بینی کننده معنادار متغیر سطح تحول روانی معنوی باشد. یافته ها، فرضیه دوم پژوهش را مبنی بر پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق احساس گناه در بیماران OCD تأیید نکردند.
اثربخشی بسته آموزشی اخلاق تحصیلی بر درگیری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۳۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی اخلاق تحصیلی بر درگیری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 1400 -1399 بودند که از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. برنامه آموزش اخلاق تحصیلی هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای در مورد گروه آزمایش اجرا شد. برای گردآوری داده از پرسش نامه درگیری تحصیلی (زرنگ، 1391، EEQ) و شیفتگی تحصیلی (مارتین و جکسون، 2008، FSS) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون درگیری و شیفتگی تحصیلی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح001/0P< وجود داشت. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش اخلاق تحصیلی بر افزایش درگیری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان موثر است. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود معلمان و دست اندرکاران حوزه آموزش در برنامه های آموزشی با به کارگیری آموزش اخلاق تحصیلی، درگیری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشند.
مقایسه شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متأهل شهر تبریز در سال 1402 تشکیل داده اند. از کل جامعه، 150 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 30 نفر از آن ها به دلیل اینکه نمراتشان به طور غیراستاندارد خارج از بازه میانگین بود، حذف شدند و در نهایت 12۰ نفر باقی ماندند. نمره 60 نفر از افراد بالاتر از بازه میانگین (نمره 161) بود و به عنوان زوجین موفق در نظر گرفته شدند و نمره 60 نفر از افراد پایین تر از بازه میانگین (نمره 161) بود و به عنوان زوجین ناموفق در نظر گرفته شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس نوروساینس عاطفی شخصیت (ANPS؛ پانکسپ، 1998)، صفات تاریک شخصیت (DTDD؛ جانسون و وبستر، 2010) و رضایت زناشویی (ENRICH؛ فاورز و اولسون، 1993) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بین زوجین موفق و ناموفق در مؤلفه های جستجو (002/0=P)، ترس (001/0=P)، بازی (001/0=P)، ناراحتی (001/0=P)، معنویت (001/0=P)، صفات تاریک ماکیاولیسم (001/0=P)، خودشیفتگی (001/0=P، 830/12=F) و جامعه ستیزی (002/0=P) تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین می توان گفت، شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق تفاوت دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بی ثباتی هیجانی و رفتارهای خودآسیب رسان افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بی ثباتی هیجانی و رفتارهای خودآسیب رسان افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی مبتلا به سوء مصرف مواد، انجام شد. پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری معتادان مقیم در سه کمپ ترک اعتیاد شهرهای تبریز و اهر در سال1400 بود. ابتدا پرسشنامه چندمحوری میلون اجراء و 30 نفر که نمره بالاتر از 85 اختلال شخصیت مرزی را داشتند، به طور هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزار گردآوردی داده ها پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III (میلون، 1987)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان SHI(سانسون و همکاران، 1998) و مقیاس بی ثباتی هیجانیEIS (ملاچیچ و گلدبرگ، 2007) بود. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون رفتارهای خود آسیب رسان (513/59 f=، 001/0p= ) و بی ثباتی هیجانی(122/78 f=، 001/0p= ) در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رفتارهای خود آسیب رسان و بی ثباتی هیجانی اثربخش است.
مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۹۲۸-۱۹۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان سینه در زنان، یکی از انواع سرطان های شایع در جهان است که پیامدهای منفی بسیاری بر وضعیت عاطفی، روانی و هیجانی زنان برجای می گذارد. به دلیل ماهیت روانی سرطان سینه، مداخلات روانشناختی کانون تمرکز برخی مطالعات بوده است. به نظر می رسد توجه بیشتر به مداخلات روانشناختی جهت کاهش رنج روانی زنان مبتلا به سرطان سینه ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری برخودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر کاربردی و به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهرستان ارومیه (1400) بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس 45 بیمار انتخاب و در دو گروه آزمایش (درمان روایتی، درمان شناختی-رفتاری) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت کاملاً تصادفی جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس خودکارآمدی درد (1989)، مقیاس امیدواری اشنایدر (1991) بود. گروه آزمایش اول و دوم هریک 8 جلسه تحت درمان روایت درمانی وایت و اپستون (1990) و مداخله شناختی-رفتاری ویلدرموت (2008) قرار گرفتند. پس از 1 ماه پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: افرادی که روایت درمانی را تجربه کرده اند در مقایسه با افراد شرکت کننده در درمان شناختی -رفتاری نمرات بیشتری در خودکارآمدی درد و امیدواری کسب کرده بودند (05/0 p<). بدین معنا که درمان روایتی نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخشی بیشتری داشته و در مرحله پیگیری این میزان معناداری پایدار بود. نتیجه گیری: هر دو رویکرد روایت درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخش بوده ولی روایت درمانی نسبت به دو گروه دیگر اثربخشی بیشتری بر بهبود خودکارآمدی درد و امیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان دارد. لذا تکرار این پژوهش در گروه ها و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.