فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
93 - 124
حوزههای تخصصی:
نیروی انسانی، به عنوان سرمایه با ارزش سازمان ها مطرح است که انتخاب، نگهداری و حفظ آن برای هر سازمانی ضروری و با اهمیت است که این مهم با استفاده از پرسشنامه های شغلی میسر خواهد شد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی و پایایی پرسشنامه تیپ شنای شغلی پانیکار انجام شده. روش: برای بررسی اولیه پرسشنامه، نسخه اولیه پرسشنامه بر روی یک نمونه 50 نفری (25 نفر دختر، 25 نفر پسر متوسطه دوم) اجرا شد. سپس پرسشنامه در اختیار 10 تا از متخصصین در حوزه روان شناسی و روانسنجی (7 روان شناس و 3 روان سنج) قرار گرفت و روایی محتوایی و صوری آن نیز بررسی شد. سپس برای بررسی تحلیل عاملی تأییدی از میان افراد بین 14 تا 24 سال 600 نفر به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تیپ شنای شغلی پانیکار پاسخ دادند. یافته ها: در مطالعه حاضر، بعد از تحلیل داده ها توسط روش روایی محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی، در نهایت یک پرسشنامه 312 سؤالی به دست آمد که 8 تیپ شغلی را از هم مجزا می کند و مؤلفه های هر تیپ نیز از نقطه اتکا، لذت، برنامه ریزی، هویت، ریسک، انگیزه و چارچوب تشکیل شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی براساس آلفای کرونباخ نیز 77/0 به دست آمد که مقداری مناسب است. نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه، چنین حاصل می شود که این پرسشنامه، ابزاری قابل اعتماد و روا برای ارزیابی تیپ های شغلی در محل کار است.
هویت شغلی دانشجویان دکتری: بازیگر اجتماعی یا عامل با انگیزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
145 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش هویت دکتری دانشجویان دانشگاه اصفهان مورد بررسی قرار گرفت تا کشف شود که دانشجویان دکتری در تعریف خود به دنبال چیستند و چه عواملی در شکل گیری هویت شغلی آنها نقش داشته است. روش: پژوهش بر اساس رویکرد کیفی، نظریه زمینه ای و روش چارمز انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان است. از روش نمونه گیری نظری و هدفمند برای انتخاب نمونه پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 17 دانشجوی در حال تحصیل و فارغ التحصیل دوره دکتری دانشگاه اصفهان به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مدل مفهومی هویت دکتری دانشجویان استخراج شد که فرایند ساخت هویت دکتری دانشجویان را نشان می دهد. نتیجه گیری: هویت دکتری نتیجه بافت فرهنگی و اجتماعی است که دانشجویان در آن مشغول به تحصیل هستند. در بافت جامعه ایران، دانشجویان هویت دکتری خود را به عنوان «بازیگر اجتماعی» تعریف نمودند. به منظور رشد هویت دکتری دانشجویان به سوی عامل باانگیزه، نیاز به فضایی تأملی (به صورت دوره های رسمی یا غیررسمی) در سیستم آموزشی دوره دکتری است.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی دوّم ناحیه ی یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از میان آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی زلکوویچ و کول (2017)، پرسشنامه ی خودشفقتی نف و همکاران (۲۰۰۳) و پرسشنامه ی انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی هاسکینگ و بویز (2017) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی، روایی همزمان، تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی (83/0=α) برخوردار است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ارتباط مثبت معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی (001/0>P ،27/0=r) نشان دهنده ی روایی همگرای مناسب و ضریب همبستگی منفی معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با شفقت به خود (001/0>P ،25/0-=r) نشان دهنده ی روایی واگرای مناسب می باشد. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل نهایی این مقیاس را تأیید کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخه ی فارسی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی روایی و پایایی مطلوبی در دانش آموزان ایرانی دارد و مقیاس مناسبی برای موقعیت های بالینی و پژوهشی می باشد.
بررسی روابط میان هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی: نقش میانجی خردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از جمله شاخص های سلامت روان، تعالی خود و نشاط ذهنی هستند که شناخت عوامل پیش-بینی کننده آنها از اهمیت بالای برخوردار است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش واسطه ای خردمندی در رابطه بین هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی در قالب یک الگوی علی انجام شد.روش : روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی ساختاری و نمونه پژوهش شامل262 (159زن و103مرد) دانشجوی مقطع کارشناسی در سال 1402-1401 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس هوش موفق گریگورنگو و استرنبرگ، مقیاس خودسنجی خردمندی وبستر، سیاهه تعالی خود بزرگسالان لونسون و همکاران و سیاهه نشاط ذهنی رایان و فردریک پاسخ دادند. به منظور پردازش داده ها، روش معادلات ساختاری به کار رفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که هوش موفق بر خردمندی، خردمندی بر تعالی خود و نشاط ذهنی اثر معنادار و مثبت داشت. علاوه بر این آزمون بوت استراپ اثر واسطه ای خردمندی را بین هوش موفق و تعالی خود و همچنین بین هوش موفق و نشاط ذهنی معنادار و مثبت نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش موفق باعث افزایش خردمندی دانشجویان می گردد و از این طریق تعالی خود و نشاط ذهنی آنها را ارتقا می بخشد.
Risk Factors of Complicated Grief in Iran: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim and Background: The factors of complicated grief are unclear, and many studies have referred to it as a socio-cultural phenomenon. Therefore, the present research aims to study the risk factors of complicated grief qualitatively.Method: This investigation's theoretical framework and research methodology were based on quality and phenomenology type. The study included grieving participants (n=15) and psychologists (n=4) specialised in grief and loss counseling. Data was collected through in-depth interviews from December 10, 2022, to April 30, 2023, using purposive sampling (n = 19), and data saturation determined the sample size. Interviews were conducted either online or face-to-face by one well-trained researcher, depending on the participants' convenience. The interviews were conducted in 4 sessions, each lasting about 60–90 min, and simultaneously collected and analyzed the data. The analysis approach of this study was grounded theory.Results: After transcribing and documenting the interview content, revisited the coding process, yielding 230 distinct codes, and carried out the selective and axial coding processes after extracting the codes. Researchers categorized the codes whittled down to 52 primary codes. These were then divided into three theme clusters (psychological, social, family, and cultural factors). psychological factors such as loss, social factors such as lack of social support, and cultural factors such as wrong comforting behaviors can be effective in complicated grief.Conclusion: This study suggests that various psychological, cultural, and social determinants contribute to the evolution of grief into a pathological condition, making it a cultural and social phenomenon.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
نقش میانجی سبک های هویت در ارتباط میان شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با تغییر وضعیت جهان، بسیاری از دانشجویان با شرایط جدیدی در فرآیند هویت یابی و درک تفاوت های بین فردی درگیرند که بر جنبه های مختلف زندگی آن ها تأثیر گذار است. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های هویت در ارتباط میان شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود.
روش : طرح مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال 1402 بود که 206 نفر از آن ها با روش نمونه گیری دردسترس و با مدل کلاین تعیین حجم گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اقتدار والدینی بوری (1991)، پرسشنامه استفاده از تصورات قالبی جنسیتی رسول زاده اقدم و همکاران (1395) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (1992) جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و تصورات قالبی جنسیتی به صورت مستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. سبک های والدگری ادراک شده با میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با تصورات قالبی جنسیتی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین سبک های والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم-اجتنابی با تصورات قالبی جنسیتی رابطه داشت (05/0 >p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نگاه نوینی برای درک پدیدآیی تصورات قالبی جنسیتی دانشجویان ارائه می دهد. مشاهده شد که سبک والدگری به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت در میزان استفاده از تصورات قالبی جنسیتی دانشجویان نقش مهمی دارد.
نقش ادراک شایستگی و خودآگاهی هیجانی در پیش بینی رفتارهای قلدری دانش آموران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش ادراک شایستگی در پیش بینی خودآگاهی هیجانی و رفتار قلدری و قربانی در دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش انجام پژوهش، توصیفی- همبستگی وجامعه آماری1200 دانش اموزمقطع ابتدایی شهر زاهدان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. تعداد 268 دانش آموز (138 دختر، 130 پسر) به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. متغیر ها با استفاده از پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر (1982)، خودآگاهی هیجانی تانجنی و همکاران (1990) و رفتارهای قلدری-قربانی ریگبی و اسلی (1993) سنجیده شد. اطلاعات با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد خودآگاهی هیجانی با ادراک شایستگی رابطه مثبت و معنا دار (001/0P<، 675/0r= ) و رفتارهای قلدری-قربانی با ادراک شایستگی رابطه منفی و معنیا داری (001/0P<، 547/0-r= ) دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد یک نمره تغییر در ادراک شایستگی، به میزان 67/0 خود آگاهی هیجانی و به میزان 54/0- رفتارهای قلدری-قربانی تغییر می کند. با توجه به نتایج این گونه استنباط می شود که با افزایش ادراک شایستگی در دانش آموزان می توان خودآگاهی هیجانی را در آنها افزایش و رفتارهای قلدری-قربانی را کاهش داد.
مطالعه تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۹۷-۶۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکت کنندگان به شیوه نمونه گیری هدفمند و براساس ملاک های ورود انتخاب شده و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، در ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ون منن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران به عنوان ویژگی های اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی به دست آمده شامل: اهداف پیگیری شده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگی های مشاور، اقدامات تسهیل گر و پیش برنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگی های مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاوره های کناردادگاه بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیه ای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب می کنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آن ها به گونه ای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم می کند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آن ها و در نهایت حل و فصل آن ها هموار می کنند. شماره ی مقاله: ۳
مطالعه تطبیقی معنای زندگی در وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۱۶۷-۱۳۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی معنای زندگی در وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل تماتیک برون و کلارک و روش تطبیقی بردی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه اسناد، منابع مکتوب و مقالات مرتبط با موضوع و روش نمونه گیری هدفمند و کفایت حجم نمونه اسناد مورد مطالعه به روش اشباع داده بدست آمده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تحلیل اسناد بود که اعتبار آن با روش لینکلن و گوبا در چهار ملاک اعتبار پذیری، انتقال پذیری، تائید پذیری و اطمینان پذیری بدست آمد و دادها به روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته ها: در تحلیل مضامین مشخص شد وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی هر یک با 3 مضمون پایه در زمینه های معرفت شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی قابل بررسی و تشخیص بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد در نیاز وجودی انسان به معنای زندگی و ایجاد بحران روانی در صورت خلل در معنای زندگی، در دو دیدگاه اشتراک نظر وجود دارد. در مضمون معرفت شناسی در امکان دست یابی به معنا، راه های کسب معنا و یافتنی یا ساختنی بودن معنا، در مضمون جهان شناسی در دو بعد هدفمندی عالم و وجود معاد و در مضمون انسان شناسی در ابعاد هدفمندی انسان در جهان، داشتن ماهیت قبل از تولد، اضطراب وجودی، وجود روح و ارزش ذاتی انسان، بین دو دیدگاه وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی تفاوت معناداری مشخص گردید. به نظر می رسد علت این تفاوت های بنیادی در حوزه های سه گانه، به نگاه انسان محور در وجودگرایی الحادی و نگاه خدا محور در نگاه قرآنی علامه طباطبابی مربوط باشد. شماره ی مقاله: ۵
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۳۷-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاضر روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها می تواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیت های ورزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
265-308
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای این پژوهش تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیتهای ورزشی است. روش: پژوهش حاضر بنا بر ماهیت موضوع موردمطالعه در چارچوب دیدگاه تفسیرگرایی و رویکرد روش شناختی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای بر اساس طرح اشتراوس و کوربین در س ه مرحل ه اصل ی کدگ ذاری ب از، مح وری و گزینش ی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه و تا حد اشباع نظری اجرا شد. در ای ن پژوهش از روش تواف ق درون موضوع ی ب رای محاس به پایای ی مصاحبه های انجام شده اس تفاده شد. یافته ها: مؤلفه های موردبررسی شامل شرایط علی (بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایتگری و پشتیبانی خانواده و انگیزه ها و زمینه ها)، شرایط زمینه ای (عدالت رویه ای، امکانات، تأمین اجتماعی، زیرساختها، توسعه مشارکت، رویکردها و سیاستها و تلاقی معلولیت و ورزش)، شرایط مداخله گر (نقش معلم، موانع نزدیک، هزینه آموزش، فرهنگ سازی، رسانه، آگاهی بخشی و توسعه ورزش همگانی)، پدیده محوری (اجتماعی شدن از طریق ورزش)، راهبردها (توانمندی اجتماعی، بهبود سلامت و سبک زندگی، فرصتهای ورزش، توانمندسازی روانی، القای کفایت و خودبسندگی) و پیامدها (پذیرش معلولیت، توانمندی و بسندگی، ادغام یکپارچگی، پرهیز از ضعف انگاری، باور به ورزش و بدیل ناپذیری ورزش) بود. بحث: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل علی مانند بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایت خانواده و انگیزه در اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت مؤثرند. راهبردهای توانمندسازی روانی و القای خودبسندگی نیز شناسایی شدند. این مطالعه با ارائه مدلی جدید، نظریه اجتماعی شدن ورزشی را گسترش داده و آگاهی عمومی درباره اهمیت فعالیتهای ورزشی برای افراد دارای معلولیت را افزایش می دهد. همچنین بر نقش ارتباطات ورزشی و مهارتهای ورزشی در فرایند اجتماعی شدن این افراد تأکید دارد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شفقت ورزی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به مشکلات قلبی- عروقی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی عروقی به عنوان یکی از شایع ترین علت مرگ و میر در میان بیماری های غیرواگیر است. هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به مشکلات قلبی عروقی مراجعه کننده به بخش قلب بیمارستان امام رضا (ع) آمل سال 1401-1402 بودند،که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه درمان پذیرش و تعهد(15 نفر) وگروه کنترل(15 نفر) جایدهی شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر(2005) و شفقت ورزی نف(2003) استفاده شد. گروه آموزش، درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران(2011) را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بانرم افزار spss نسخه 22 مورد تحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(001/0=P). به طوری که درمان پذیرش و تعهد منجر به افزایش تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی گردید(05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده درمان پذیرش و تعهد به عنوان یک روش مناسب در جهت بهبود تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی بود. باتوجه به اثربخش بودن این روش پیشنهاد می شود در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود این متغیرها در این زنان استفاده شود
مقایسه مرزهای خانوادگی درهم تنیده در دانشجویان داری طرحواره های ناسازگار اولیه و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۷۹-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرزهای خانوادگی در شکل گیری طرحواره ها نقش دارند، این امر می تواند پیامدهای روانشناختی قابل توجهی برای اعضای خانواده در بر داشته باشد. با وجود پیوندهای نظری بین مرزهای خانوادگی درهم تنیده و طرحواره های ناسازگار اولیه، خلأ پژوهشی در مورد این رابطه، محسوس است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه مرزهای خانوادگی درهم تنیده در دانشجویان با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از بین افراد جامعه آماری، 204 نفر (152 زن، 52 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ-فرم کوتاه (یانگ، 1998) و مقیاس انسجام و انطباق خانواده (اولسون و همکاران، 1985) بود. برای تحلیل و مقایسه داده ها نیز از آزمون تی مستقل، تعدیل بنفرونی و با نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نمرات مرزهای درهم تنیده در افراد با طرحواره خود درهم تنیده/گرفتار به طور معنادار بیشتر از افراد بدون طرحواره خود درهم تنیده/گرفتار بود (05/0 P<). مرزهای درهم تنیده خانوادگی در افراد با و بدون طرحواره های حوزه مختل طرد و بریدگی، طرحواره های حوزه مختل خودگردانی و عملکرد، طرحواره استحقاق/بزرگ منشی، طرحواره خویشتن داری ناکافی/خودانضباطی ناکافی، طرحواره های حوزه دیگر پیروی، طرحواره های مختل حوزه گوش به زنگی و بازداری بیش از حد تفاوت معنادار نداشتند (05/0 P>). نتیجه گیری: مرزهای درهم تنیده می تواند به شکل گیری طرحواره خود درهم تنیده منتهی شود. هر چند رشد سایر طرحواره های ناسازگار مستقیماً با درهم تنیدگی خانواده مرتبط نیستند. این طرحواره ها ممکن است از طریق مسیرهای مختلف، مانند تجربیات آسیب زا، روابط با همسالان، یا تأثیرات اجتماعی توسعه یابند.
مقایسه تأثیر تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای با و بدون تحریک فراجمجمه ای از طریق جریان الکتریکی مستقیم (tDCS) بر کیفیت زندگی بیماران بهبودیافته از کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۵۵-۲۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: آسیب عصبی ناشی از کووید-19 می تواند تأثیر منفی طولانی مدت بر عملکردهای شناختی و کیفیت زندگی بهبودیافته گان از بیماری کووید-19 داشته باشد. تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای از طریق جریان الکتریکی مستقیم (tDCS) یک رویکرد امیدوارکننده برای مقابله با اختلالات شناختی و به تبع آن کیفیت زندگی این افراد است. ازطرفی، بررسی ها حاکی از آن است که ادبیات پژوهشی درخصوص اثربخشی این روش ترکیبی شکاف تحقیقاتی دارد؛ فاصله ای که نیازمند توجه پژوهشی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای با و بدون تحریک فراجمجمه ای از طریق جریان الکتریکی مستقیم (tDCS) بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران بهبود یافته ازکووید-19 انجام شد. روش: این پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه با پیگیری یک ماهه انجام شد. حجم نمونه پژوهش متشکل از 45 بیمار بهبود یافته از کووید-19 در شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بطور تصادفی در 3 گروه 15 نفری شامل گروه تحریک شناختی رایانه ای، تحریک شناختی رایانه ای همراه با اعمال تحریک الکتریکی (tDCS) با تحریک آنودال به شیوه تک موضعی و تحریک شناختی رایانه ای همراه با تحریک الکتریکی تصنّعی (شَم) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله فرم کوتاه 36 سؤالی کیفیت زندگی مبتنی بر سلامت SF-36 (ویر و شربورن، 1992) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و نرم افزار 24SPSS استفاده شد. یافته ها: هر دو روش تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای به تنهایی و در ترکیب با (tDCS) موجب افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی و زیرمقیاس های آن در بهبودیافتگان از مرحله حاد کووید-19 شدند (05/0 =p) و این افزایش در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار بود. همچنین میان اثربخشی دو درمان در بهبود کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: توانمند سازی شناختی رایانه ای به تنهایی و همراه با تحریک فراجمجمه ای مغز می توانند منجر به ارتقاء کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بهبودیافته گان از بیماری کووید-19 شوند. این امر ما را قادر می سازد تا برنامه های توانبخشی فعلی را ارتقاء دهیم و مطابق با نیازهای بیماران بروزرسانی کنیم.
Risk Factors for Self-mutilation Behaviors in Adolescents: An Integrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adolescence is characterized by physical, cognitive, emotional, social, and behavioral changes capable of resulting in the development of a healthy and autonomous individual, as well as contributing to self-injurious behavior. This review aimed to analyze the 11 available papers on risk factors for self-mutilation in adolescents. Integrative review performed in MEDLINE and LILACS databases using primary studies published between 2018 and 2023, in Portuguese, English, and Spanish with the descriptors “Self-destructive Behavior”; "Adolescent"; and “Risk Factors” combined with the Boolean operator AND. After analyzing the data, two main themes emerged. The first theme, referred to as "intrapersonal risk factors," encompassed a range of categories including depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, attention deficit hyperactivity disorder, substance/alcohol abuse, disruptive, impulse and conduct control disorders, cyclothymic-hypersensitive temperament, impulsivity, avoidance/coping-focused on affect, and emotional dysregulation. The second theme, labeled as "interpersonal risk factors," consisted of categories such as bullying, parental neglect, parental psychopathology, social exclusion, peers with people with self-destructive behavior, hetero-aggressiveness, and sexual and gender minority populations. The findings of this review highlight the importance of increased awareness, early detection, and targeted interventions for self-mutilation. This study lays the ground for future research and interventions in mental health. Future studies could further explore psychological factors, societal influences, effective treatments, and prevention methods for self-mutilation. By expanding upon current knowledge, clinicians and researchers can better support individuals struggling with self-harm, leading to improved outcomes and reduced harm.
Problem-Solving Styles Based on Cognitive, Emotional, and Spiritual Intelligence among Iranian Adults(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract
This study aimed to investigate the contribution of Cognitive, Emotional, and Spiritual intelligence (IQ, EQ, and SQ respectively) in explaining Problem-solving styles. To do this, 544 Iranian adults (14-80 years; 261 females and 283 males) participated in this study and were asked to answer the Problem-solving Questionnaire, Raven’s Progressive Matrices IQ Test, Bradbury-Greaves’ Emotional Intelligence Questionnaire, and the Spiritual Intelligence Questionnaire. Considering that the growth and formation of spiritual intelligence start in adolescence and will accompany a person until the end of his life, the sample of this research was selected from adolescence to adulthood. For data analysis, simultaneous multivariate regression was used, and the results showed that EQ (Emotional intelligence) and SQ (Spiritual intelligence ) were able to significantly predict the adaptive Problem-solving style (including creative Problem solving, confidence, and approach), IQ, EQ, and SQ were able to predict substantially the non-adaptive Problem-solving style (including helplessness, control, and avoidance) each person seems to be more successful in solving some problems due to the extent to which he/she uses different intelligence.
Development and Evaluation of Psychometric Properties of the Online Profile-Based Personality Questionnaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been a significant growth in people's use of social media in recent years. It has been determined that the digital footprints are a reflection of the personality. It is possible to use this data to predict characteristics and use it in various fields, such as job Assessment Centers. The purpose of this research was to develop and examine the psychometric properties of the online profile-based personality questionnaire (OPBPQ). This study was conducted based on a quantitative positivist paradigm, utilizing a cross-sectional design. A total of 300 participants from different organizations completed the self-reported questionnaires. The data analysis procedure included item screening, confirmatory factor analysis (CFA), test for common method bias (CMB), determination of convergent validity, and invariance analysis (configural, metric, and scalar). The results showed that the OPBPQ can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The results showed that the personality prediction questionnaire based on an online profile can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The questionnaire can predict personality features using the data that people share on social media. Also, it can assist psychologists in using a new and reliable instrument for evaluating one’s characteristics. The development of a valid and reliable questionnaire can be useful for psychotherapists, employees, and researchers for the purposes of helping clients and organizations.
فراتحلیلی بر مطالعات آموزش شغلی با تاکید بر مهارت های کارآفرینانه برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
119 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل مطالعات آموزش شغلی مهارت های کارآفرینانه برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش فراتحلیل بود. بر اساس کلیدواژه های کارآفرینی، برنامه شغلی، آموزش شغلی، کارآفرین و کارآفرینانه، بوسیله گوگل اسکالر مقالات بین سال های 1388-1401 در ایران جستجو شدند. 35 مقاله دارای ملاک های ورود، انتخاب و با روش فراتحلیل کریپندروف (2023) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که پژوهش های حوزه آموزش کارآفرینی روی برنامه های کاربردی تمرکز نکرده اند و بیشتر به جنبه های نظری و محتوایی پرداخته اند. آموزش کارآفرینی میان رشته ای است و بیشتر فعالیت های کارآفرینی توسط گروه های اقلیت زنان، مهاجران، جوانان، اقلیت های مذهبی و افراد معلول انجام می شود. همچنین بیشتر پژوهش ها بوسیله پژوهشگران دارای تخصص های گوناگون، گروهی، تک مقطعی و با موضوعات متنوع انجام شده اند و داده ها در یک مقطع زمانی گردآوری شده اند. نتیجه گیری: آموزش کارآفرینی فرآیندی پویا است بنابراین پژوهش کارآفرینی باید طولی و چندمقطعی انجام شود. تنوع رشته های پژوهش گران حاکی از میان رشته ای بودن کارآفرینی است و پژوهش های گروهی در موضوعات متنوع، بر مشارکت هدفمند و متمرکز پژوهش گران تاکید دارد. لذا به این موضوع بسیار مهم باید توجه کرد. داشتن دیدگاه علمی نظام مند و همه جانبه در آموزش کارآفرینی بسیار مهم است و در برنامه های آموزش کارآفرینی، بخش های گوناگون باید توسعه یابند. بومی سازی برنامه های آموزش کارآفرینی در سطوح نگرشی، راهبردی و عملیاتی می تواند یک راهکار عملی در آموزش شغلی کارآفرینی باشد.