ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۴۰۱.

اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال وسواس فکری- عملی پریشانی روان شناختی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شرق تهران در فصل تابستان 1402 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 36 نوجوان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 نوجوان در گروه آزمایش و 18 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان دختر حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه وسواسی- جبری مادزلی (MOCQ)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی (PDQ) و پرسشنامه ناگویی هیجانی (AQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی (0/0001>P؛ 0/61=Eta؛ 54/47=F) و ناگویی هیجانی (0/0001>P؛ 0/67=Eta؛ 68/09=F) نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معنادار دارد. در نتیجه درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از فنونی همانند بازشناسی هیجان های اولیه و ثانویه، ردیابی تجارب هیجانی و پرهیز از اجتناب هیجانی و شناختی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مورد استفاده قرار گیرد.
۴۰۲.

مقایسه اثربخشی آموزش های بار شناختی و خودتعیین گری بر شیفتگی و رفتار کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش بار شناختی آموزش خودتعیین گری شیفتگی تحصیلی کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۵
شیفتگی تحصیلی و رفتار کمک طلبی از متغیرهای مهم برای دانش آموزان است و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آن ها ایجاد می نماید. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی آموزش بار شناختی و خودتعیین گری بر شیفتگی تحصیلی و رفتار کمک طلبی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نواحی شش گانه اصفهان در سال تحصیلی 1403- 1402بودند. روش نمونهگیری به صورت نمونه گیری دردسترس بود و بدین منظور 63 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه دارای ملاک ورود به مطالعه به طور تصادفی در سه گروه گمارش شدند. در ابتدا از بین نواحی شش گانه اصفهان ناحیه 3 به تصادف انتخاب شد و از بین مدارس متوسطه دوره دوم دخترانه ناحیه 3، دبیرستان غیر دولتی هدف سازان به تصادف انتخاب گردید. در این دبیرستان با برگزاری فراخوان، از دانش آموزانی که تمایل به شرکت در این پژوهش داشتند دعوت به عمل آمد. از بین افراد دارای ملاک های ورود، به تصادف 63 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 23 نفری گمارده شدند. گروه آزمایش اول دوره  بسته آموزشی بار شناختی شریف منش و همکاران ( 1400) در 6 جلسه 90 دقیقه ای و گروه  آزمایش دوم بسته آموزشی خودتعیین گری جلیلی و همکاران ( 1397) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای طی نموند گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون  (2008) و رفتار کمک طلبی ریان و پینتریچ (1997) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و با روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر انجام شد. آموزش های بار شناختی و خود تعیین گری، شیفتگی تحصیلی دانش آموزان و پذیرش کمک طلبی  را افزایش داده و اجتناب از کمک طلبی را کاهش داده اند و اثرات آموزش ها در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. اما بین دو مداخله آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. آموزش بار شناختی و خودتعیین گری می تواند یادگیری و شیفتگی و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشد. معلمان باید از این روش ها برای کاهش بار شناختی و تقویت انگیزه درونی دانش آموزان استفاده کنند.
۴۰۳.

اثربخشی آموزش بازنشستگی سلامت محور بر نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی در معلمان در شرف بازنشستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنشستگی سلامت محور رضایت از زندگی نشانگان بازنشستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش بازنشستگی سلامت محور بر نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی در معلمان در شرف بازنشستگی انجام شد. این پژوهش کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان مرد در شرف بازنشستگی شهر اهواز در سال 1402 بودند. در این پژوهش تعداد 32 معلم مرد در شرف بازنشستگی که بیش ترین نمره را در آزمون نشانگان بازنشستگی به دست آورده بودند، انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای برنامه بازنشستگی سلامت محور شرکت کردند. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از مقیاس رضایت از زندگی دینر (1985) و پرسشنامه نشانگان بازنشستگی بزرگمهری (1386) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار آماری SPSS- 24شد. نتایج نشان داد بین میانگین پس آزمون متغیرهای وابسته (نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی) با توجه به کنترل پیش آزمون متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (0/001> p). بسته ی آموزشی بازنشستگی سلامت محور با ارائه آموزش هایی در جهت بهبود تغییرات درک شده و مهارت های مدیریت سبک زندگی سالم پس از بازنشستگی زمینه آمادگی افراد برای بازنشستگی را فراهم می کند و می تواند باعث کاهش نشانگان بازنشستگی و افزایش رضایت از زندگی در معلمان مرد در شرف بازنشستگی گردد.
۴۰۴.

بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خودکارآمدی کاربر هوش مصنوعی در جامعۀ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعامل انسان وار خودکارآمدی کاربر راحتی با هوش مصنوعی کمک مهارت های تکنولوژیکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس خودکارآمدی کاربر هوش مصنوعی در جامعه ایرانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد بالای 20 سال در ایران در سال 1403 بود که دانش مقدماتی در زمینه کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند. از میان آنها، 340 نفر (137 مرد و 203 زن) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده شامل مقیاس خودکارآمدی کاربر هوش مصنوعی، پرسشنامه انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی بود. یافته ها: تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل کلیدی شامل کمک، تعامل انسان وار، راحتی با هوش مصنوعی و مهارت های تکنولوژیکی را برای مقیاس خودکارآمدی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) این مقیاس نشان داد که بین خرده مقیاس های آن و خرده مقیاس های پرسشنامه انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های این پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و ضرایب همبستگی بین 83/0 تا 96/0 تأیید شد. نتیجه گیری: این مقیاس از ویژگی های روانسنجی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می تواند در تحقیقات مرتبط برای طراحی برنامه های آموزشی مؤثر و تسهیل پذیرش هوش مصنوعی در سازمان ها به کار گرفته شود.
۴۰۵.

بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون قضاوت موقعیتی به منظور سنجش شایستگی شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون قضاوت موقعیتی شایستگی رفتاری ویژگی های روان سنجی هنجاریابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۷
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون قضاوت موقعیتی به منظور سنجش شایستگی شغلی کارکنان است. آزمون های قضاوت موقعیتی از ابزارهای مهم در سنجش شایستگی های رفتاری است. استفاده از این آزمون ها در سال های اخیر رو به افزایش است. آزمون های قضاوت موقعیتی دارای یک بدنه و تعدادی گزینه پاسخ است که همانند سایر آزمون های موجود، این شیوه نیز فرایند استانداردسازی را طی می کند و برای ساخت آن مهارت و تخصص ویژه ای نیاز دارد.   روش : این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ابزاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارشناسان ستادی در شرکت های غیردولتی ایرانی بود که از این بین تعداد 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل آزمون قضاوت موقعیتی محقق ساخته به منظور سنجش شایستگی های مسئولیت پذیری، پیگیری و ارتباط مؤثر بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-23 Jmetrik-V4.0.5 و Lisrel 8.8 استفاده شد. جهت بررسی پایایی این ابزار از روش آلفای کرونباخ، جهت بررسی ویژگی های روان سنجی از درجه دشواری و قدرت تمیز و جهت بررسی روایی سازه آن از تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد این آزمون دارای پایایی و روایی مناسبی است و نمرات هنجار شده برای جامعه آماری موردنظر ارائه شد.   نتیجه گیری : نتیجه آنکه آزمون قضاوت موقعیتی ابزاری مناسب جهت شناسایی و ارزیابی شایستگی های رفتاری کارکنان است و پیشنهاد می شود از این ابزار به منظور غربالگری اولیه و ثانویه انتخاب کارکنان استفاده شود.
۴۰۶.

بررسی ارتباط دلیریوم بیمار با اضطراب در مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب بخش مراقبت های ویژه پرستاران دلیریوم مراقبین خانوادگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۸
مقدمه: دلیریوم نوعی تخریب شناختی نوسان دار و یک مشکل حاد در بیماران بستری است که می تواند باعث ایجاد پاسخ های روانشناختی در مراقبین خانوادگی گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین دلیریوم بیمار و اضطراب در مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه انجام شده است. روش: در این مطالعه مقطعی در سال 1402، تعداد 256 جفت از بیماران و مراقبین خانوادگی  بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه CAM-ICU و پرسشنامه GAD7 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزاز SPSS نسخه 16 تحلیل شدند. یافته ها: نمره دلیریوم در 200 مورد از بیماران (1/78 %) مثبت گزارش شد. تعداد 240 نفر (8/93%) از مراقبین خانوادگی علائم اضطراب را گزارش کرده بودند که تعداد 43 نفر (8/16%) اضطراب خفیف، 84 نفر (8/32%) اضطراب متوسط و 113 نفر (2/44%) اضطراب شدید را تجربه کرده بودند. ارتباط آماری معنی داری بین دلیریوم بیمار و اختلال اضطراب فراگیر مراقبین خانوادگی گزارش شد (001/0 >P). نتیجه گیری: وجود میزان بالای اضطراب در مراقبین خانوادگی لزوم توجه بیشتر کادر پرستاری به کاهش اضطراب را نمایان می کند. مراقبین خانوادگی نقش مهمی در حمایت از فرد بیمار برعهده دارند و حمایت از آنان به معنای تداوم مراقبت است. داشتن ارزیابی مناسب از نیازهای مراقبین خانوادگی و تلاش در جهت پاسخ به این نیازها می تواند موجب بهبود کیفیت مراقبت و افزایش رضایتمندی از دریافت خدمات مراقبتی گردد.
۴۰۷.

اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجان عدم تحمل بلاتکلیفی انعطاف پذیری روان شناختی اختلال اضطراب فراگیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲۲
هدف: بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی ارومیه در سال 1401 بودند. بدین منظور 30 ​​نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش از طریق 8 کلاس هفتگی 90 دقیقه ای جلسات روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002) را دریافت نمود. سپس داده ها با پرسشنامه های پس آزمون تنظیم هیجانی شناختی (گارنفسکی، کریج و اسینهوون، 2001)، عدم تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ووندروال، 2010) جمع آوری و با نرم افزار (SPSS V. 28) و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کاربرد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث اثربخشی مثبت و معنادار بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی شده و توسعه و تقویت این سه متغیر در در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر شد. این اثربخشی در سطح آماری 1 درصد و با اطمینان 99 درصد قابل قبول و معنادار بود (P<0.01). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که با کمک درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می توان باعث کنترل ذهن در مبتلایان دچار اضطراب فراگیر شد و آن ها را به زندگی معمول و نرمال در کنار خانواده و جامعه برگرداند.
۴۰۸.

Life-Based Therapy (LBT): Applying a New Approach to Positive Psychology and Psychotherapy

کلیدواژه‌ها: Enthusiasm (passion) for Life Life Psychology Psychotherapy Life-based therapy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۳
  Objective: The present study aimed to propose Life-Based Therapy as a novel approach within the fields of positive psychology and psychotherapy. Life-Based Therapy, also known as Life Therapy, is a therapeutic method that addresses core issues related to one's Life. It emphasizes a deeper understanding of existence, passion for life, hope for the future, and overall longevity. The goal is to enhance well-being, effectiveness, and personal value by focusing on key life elements such as motivation, interest, desire, tension, fulfillment, attachment, love, passion, and well-being. Methods: This study employed a descriptive and exploratory research design. The statistical population consisted of theories, techniques, studies, and research conducted in the fields of psychotherapy and counseling. Life-Based Therapy was formulated and refined based on the author's extensive professional, academic, and consultative experience, incorporating relevant theories and existing research within the domain. Findings: Life Therapy provides a framework for understanding the complexities and challenges of life. It encourages individuals to view each moment as an opportunity for existence, growth, and self-realization. By forming a comprehensive picture of a client's life and its multiple domains, the therapist can help the client avoid inefficiencies and wasted time. The therapy supports individuals in defining various areas of life and actively working toward meaningful goals in each of those areas. Conclusion: Life-Based Therapy offers an innovative and structured approach to psychotherapy, focused on enhancing awareness and consciousness of life. It empowers individuals to adapt to life's challenges in a constructive and efficient manner. This method promotes purposeful living and aligns therapeutic intervention with the broader aim of achieving balance, passion, and fulfillment in all aspects of life.
۴۰۹.

مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری روانشناختی صمیمیت خانواده سازگاری اجتماعی بهزیستی اجتماعی مدل معادلات ساختاری و زنان مطلقه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۴
مقدمه:  در بیشتر موارد طلاق همراه با تنش در خانواده ها به وقوع می پیوندد که مشکلات متعدد رفتاری و روانی را برای زنان مطلقه به وجود می آورد. لذا چگونگی مدیریت این مشکلات و نحوه مقابله در برابر آنها، نیازمند شناخت متغیرهای روان شناختی مرتبط است. بنابراین هدف از این پژوهش تدوین مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مطلقه شهر تهران در سال 1402-1403 بود. بنابراین نمونه پژوهش 350 (350n=)  نفر برآورد شد که با در نظر گرفتن احتمال افت و ماهیت پژوهش (ارائه مدل) 20 درصد به این نمونه اضافه شد و نمونه به 420  نفر افزایش یافت. روش نمونه گیری هدفمند بود. بر این اساس تعداد 409 پرسشنامه قابل تحلیل بودند. جهت جمع آوری داده از پرسشنامه های استاندارد انعطاف پذیری شناختی دنیس، وندروال و جیلون (2010)؛ بهزیستی اجتماعی کیز (1998)؛ سازگاری اجتماعی بل (1945) و صمیمیت خانواده تامپسون و واکر (1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین انعطاف پذیری روانشناختی با صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در سطح (01/0p<) در زنان مطلقه وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی توان پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی در سطح (01/0p<)  را دارند و در نهایت نتایج نشان داد که  مدل دارای  برازندگی ساختاری می باشد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش همسوی با یافته های پیشین نشان داد، صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی زنان مطلقه نقش دارند.
۴۱۰.

ارتباط میان استفاده از فضای مجازی با پرخاشگری، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای مجازی پرخاشگری انگیزه پیشرفت پیشرفت تحصیلی اهواز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۳۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از فضای مجازی بر پرخاشگری، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول در شهر اهواز انجام شده است. برای گردآوری داده ها از ابزارهای استاندارد شامل مقیاس فضای مجازی (یانگ، 1999) با ۲۰ گویه، مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) با ۲۹ گویه و مقیاس انگیزه پیشرفت (مک اینرنی، 2001) با ۴۳ گویه و پیشرفت تحصیلی استفاده شد. میزان پایایی این ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که به ترتیب 95/0، 89/0و انگیزش پیشرفت تحصیلی در محدوده 67/0 تا 82/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام گرفت. بنابر نتایج میان استفاده از فضای مجازی و مولفه های پرخاشگری رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. به این معنا که با افزایش میزان استفاده از فضای مجازی، احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه در دانش آموزان افزایش می یابد. بیشترین تاثیر فضای مجازی بر مولفه پرخاشگری کلامی(r=0.965) و کمترین متعلق به پرخاشگری جسمانی (r=0.749) بوده است. بین استفاده از فضای مجازی و انگیزه پیشرفت رابطه منفی و معنادار دیده شد. بیشترین تاثیر فضای مجازی بر مولفه علاقه اجتماعی(r=-0.841) و کمترین بر قدرت اجتماعی(r=-0.543) بوده است. میان استفاده از فضای مجازی و پیشرفت تحصیلی (r=-0.521) رابطه منفی و معنادار دیده شد؛ یعنی با افزایش استفاده از فضای مجازی، سطح پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابد.
۴۱۱.

مدل ساختاری پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس صفات شخصیت: نقش میانجی خود تنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد به شبکه های اجتماعی خودتنظیمی صفات شخصیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۱
این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی براساس صفات شخصیتی و نقش میانجی خودتنظیمی در دانشجویان انجام شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی یکی از واحدهای استان تهران بود و ۴۳۹ نفر به روش خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (خواجه احمدی و همکاران، ۱۳۹۵)، سیاهه سنجش صفات پنج گانه شخصیتی (کاستا و مک کری، ۱۹۸۹) و پرسشنامه خودتنظیمی (کری و همکاران، ۲۰۰۴) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.. یافته ها نشان داد مدل ساختاری پژوهش برازش مطلوبی با داده ها دارد. نتایج حاکی از آن بود که صفات شخصیتی هم به صورت مستقیم و هم ازطریق خودتنظیمی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مرتبط هستند. خودتنظیمی، رابطه باوجدان بودن و گشودگی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی را به صورت منفی و معنادار رابطه روان آزرده گرایی با اعتیاد را به صورت مثبت و معنادار میانجی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد آموزش مهارت های خودتنظیمی و مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند در کاهش اعتیاد به این شبکه ها مؤثر باشد.
۴۱۲.

Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli

کلیدواژه‌ها: Face/house categorization task Age Face detection House detection Ambiguous stimuli

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۸۳
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
۴۱۳.

The Effectiveness of Intervention Based on Coping with Emotional Failure in Promoting Distress Tolerance of Bipolar Patients(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Emotional failure Distress tolerance bipolar Patients

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۸
Aim: The experience of failure and rejection of emotional relationships is considered a traumatic and fundamental problem in patients with bipolar disorder. This study aimed to investigate the effectiveness of intervention based on coping with emotional failure in promoting distress tolerance of bipolar patients. Method: The present study was quasi-experimental with a pre-test/post-test design and follow-up with a control group. The study population included all patients with bipolar disorder in Zanjan City in 2022 among them, 30 people were selected by convenience sampling, and they were randomly divided into experimental and control groups after matching based on demographic variables. The Experimental group received 10 1-hour sessions of the protocol of coping with love trauma, and the control group did not receive training. The questionnaires on distress tolerance assessed the participants in three stages: pre-test, post-test, and follow-up (Simons & Gaher, 2005). Data were analyzed by ANOVA with repeated measure test. Result: The results showed the effectiveness of the intervention based on coping with emotional failure in increasing the distress tolerance of the experimental group compared to the control group in the post-test and follow-up stages (P <0.01). Conclusion: The present protocol can facilitate the process of coping with emotional failure and managing its consequences by dealing with transdiagnostic factors such as emotional avoidance, rumination, and other factors. In addition to reducing the likelihood of recurrence or exacerbation of the disorder, it can be used as one of the adjuvant, supportive, and rehabilitation interventions along with drug therapies to rehabilitate and improve their quality of life.
۴۱۴.

The mediating role of positive and negative religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability of forgiveness on family strengths(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Psychological Capital Forgiveness ability family strength Positive religious coping strategies Negative religious coping strategies

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۸
Aim: The family is the most basic and durable social-emotional unit that plays an important role in the entire development of a person and establishes her personality. The purpose of the present study was to investigate the mediating role of religious coping strategies in the relationship between psychological capital and the ability to forgive with family strength. Method: The research method is descriptive and correlation type, which was done using structural equation modeling. The statistical population of the research was all married employees with children in the executive bodies of Rasht; 400 people (200 men and 200 women) were randomly selected. To collect data, Pargament et al.'s religious coping strategies, Luthans' psychological capital, Ray's forgiveness, colleagues' questionnaires, and Sham et al.'s family strength scale were used. SPSS26 and AMOS24 software were used for data analysis and model fitting, and the bootstrap method in the MACRO program was used by Preacher and Hayes to investigate the role of mediating variables. Results: The research results showed that the proposed research model has a favorable fit. Psychological capital(P=0.001, β=0.155)  and the ability to forgive(P=0.003, β=0.139) have a direct effect on family strength, and Psychological capital(P=0.001, β=0.0745) and the ability to forgive(P=0.006, β=0.0655)  have an indirect effect on family empowerment through positive religious coping strategy. Also, a negative religious coping strategy does not mediate the relationship between psychological capital(P=0.210, β=0.0169) and the ability to forgive(P=0.0144, β=0.396) with family empowerment. Conclusion: Therefore, this conceptual model can be used in the process of family counseling interventions and couple therapy to improve the quality of life as well as the strength of the family
۴۱۵.

اثر جنسیت بر مقصرشناسی قربانی قلدری سایبری و قصد یاری رسانی ناظر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلدری سایبری مقصرشناسی قربانی قصد یاری رسانی ناظر جنسیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۱
مقدمه: در تحقیقاتی که با هدف یافتن عوامل مؤثر بر واکنش ناظران به قلدری سایبری انجام شده است، تاکنون تلاش برای یافتن رابطه بین جنسیت قلدر، قربانی و ناظر با واکنش ناظران نتیجه قاطعی در پی نداشته است. هدف این پژوهش بررسی اثر تعاملی بین جنسیت قلدر، قربانی و ناظر قلدری سایبری بر قصد یاری رسانی ناظر و مقصرشناسی قربانی بود. روش: این پژوهش از یک طرح آزمایشی که در آن جنسیت قلدر و قربانی و ناظر در یک سناریوی قلدری سایبری دستکاری می شد، بهره گرفت. جامعه پژوهش دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 در دانشگاه های تهران و هرمزگان بود. نمونه ای متشکل از 601 نفر از طریق آگهی آنلاین در شبکه های اجتماعی وارد پژوهش شدند و از طریق یک پلت فرم آنلاین به مقیاس های پس آزمون شامل قصد یاری رسانی ناظر و مقصرشناسی قربانی پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس سه طرفه و مدل سازی رگرسیون رابطه میانجی با استفاده از نرم افزارهای SPPS و AMOS (0.05=p) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، جنسیت با پویایی پیچیده ای بر مقصرشناسی قربانی و قصد یاری رسانی ناظر تأثیر می گذارد، از جمله اینکه ناظران به قربانیان مؤنث تقصیر بیشتری نسبت می دهند و قصد یاری رسانی کمتری به قربانیان مذکر ابراز می کنند (0.05>p). نتیجه گیری: برای کاهش اثرات منفی قلدری سایبری لحاظ کردن این پیچیدگی ها در طراحی برنامه های پیشگیری و مداخله ضروری است.
۴۱۶.

هنجاریابی مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز و بررسی رابطه آن با تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افراطی گری افراط گرایی خشونت آمیز خشونت اجتماعی علیه زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۳
مقدمه: افراطی گری و خشونت مهمترین چالش بشری در جهان است. هدف پژوهش هنجاریابی مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز و بررسی رابطه آن با تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بود. طبق نظر کلاین (2010)، 417 نفر (250 مرد و 167 زن) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزارهای گرد آوری داده ها شامل مقیاس های محقق ساخته افراط گرایی خشونت آمیز و مقیاس تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان بود که در این پژوهش ساخت و هنجاریابی گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون تحلیل گردید. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی با تحلیل مؤلفه های اصلی و روش چرخش واریماکس منجر به استخراج دو عامل تأیید افراط گرایی و تأیید ابزارهای خشونت/ غیرقانونی شد. دو عامل استخراج شده 42/58 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین می کنند. روایی همگرا این مقیاس با مقیاس تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان تأیید گردید (01/0P<، 77/0R=). پایایی کل مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز، خرده مقیاس تأیید افراط گرایی و تأیید ابزارهای خشونت/ غیرقانونی به ترتیب 89/0، 90/0، 81/0 بدست آمد. پایایی کل مقیاس به روش بازآزمایی (78/0=R) بود. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز یک ابزار معتبر و قابل اعتماد برای استفاده در جامعه ایران است. اغلب افراد دارای نگرش های افراطی خشونت آمیز، گرایش به خشونت اجتماعی علیه زنان دارند. اغلب آنها از خشونت اجتماعی علیه زنان حمایت می کنند و استفاده از روش های خشن و غیرقانونی را مجاز می دانند.
۴۱۷.

نقش گردشگری در ارتقاء سلامت روان و رفاه: مروری بر شواهد و سازوکارها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردشگری سلامت روان رفاه طبیعت گردی مرور نظام مند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۶۰
زمینه: گردشگری با کارکردهای فردی (تفریح و تجربه)، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، جایگاهی چندبعدی در توسعه جوامع دارد و همواره مورد توجه سیاست گذاران و پژوهشگران بوده است. در سال های اخیر، نقش گردشگری به ویژه در قالب طبیعت گردی و تعاملات فرهنگی، فراتر از منافع سنتی، به عنوان مداخله ای مؤثر در ارتقاء سلامت روان و بهزیستی فردی و اجتماعی شناخته شده و به یکی از دغدغه های اصلی حوزه توسعه پایدار تبدیل شده است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مرور سیستماتیک نقش گردشگری در ارتقاء سلامت و بهزیستی روانشناختی بود. روش: در این مطالعه مرور سیستماتیک بدین صورت که یافته های پژوهشی از سال های میلادی 2020 تا 2025 در پایگاه های اطلاعاتی SID،Magiran، Springer، Scopus، Pubmed، Science direct و Google Scholar با جستجوی کلمات کلیدی گردشگری، سفر، تعطیلات، اوقات فراغت، گردشگر، مسافر، گردش، سلامت روان، بهزیستی روانشناختی، بهزیستی، کیفیت زندگی، استرس، اضطراب، افسردگی، خلق و خو، شادی، رضایت از زندگی، اثرات روانشناختی، فواید روانشناختی مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود و خروج 30 مقاله وارد پژوهش و با استفاده از نرم افزار اکسل نتایج طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. یافته ها: یافته های این مرور نظام مند نشان می دهد گردشگری، به ویژه گردشگری مبتنی بر طبیعت و تجارب معنادار، نقش مؤثری در ارتقاء سلامت روان، کاهش افسردگی، اضطراب و استرس، و افزایش شادی، رضایت از زندگی و کیفیت روابط اجتماعی دارد. این اثرات در گروه های مختلف شامل دانشجویان، سالمندان، گردشگران و ساکنان محلی مشاهده شده و در مطالعات مختلف تأیید شده است. همچنین، گردشگری می تواند خطر ابتلا به اختلالات شناختی در سالمندان را کاهش دهد و به عنوان یک مداخله پیشگیرانه و غیردارویی برای بهبود سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی توصیه می شود. بر اساس شواهد، استمرار و تکرار فعالیت های گردشگری و توجه به طراحی تجارب معنادار، در کنار سیاست گذاری مبتنی بر شواهد و حمایت از گروه های آسیب پذیر، برای ارتقاء سلامت روان و توسعه پایدار اهمیت ویژه ای دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گردشگری به عنوان یک مداخله غیر دارویی و فراگیر، ظرفیت قابل توجهی در ارتقاء سلامت روان و بهزیستی فردی و اجتماعی دارد و می تواند به طور مؤثری در کاهش علائم منفی روانشناختی و افزایش کیفیت زندگی گروه های مختلف جمعیتی نقش آفرینی کند. شواهد به دست آمده بر ضرورت توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه سلامت و گردشگری به توسعه راهبردهای مبتنی بر شواهد، ایجاد فرصت های دسترسی همگانی به تجارب گردشگری و طراحی برنامه هایی با رویکرد چندبعدی برای ارتقاء بهزیستی جسمانی، روانشناختی و اجتماعی تأکید می کند.
۴۱۸.

تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای فلج مغزی کارکردهای اجرایی BRIEF عملکردهای اجرایی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۳
مقدمه: در حال حاضر به طور گسترده پذیرفته شده که فلج مغزی بسیار بیشتر از یک "اختلال در وضعیت و حرکت" است و اغلب با طیف گسترده ای از اختلالات، مانند اختلالات شناختی، ارتباطی و حسی_ادراکی همراه است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی صورت گرفت. روش کار: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی دو گروهی بود. شرکت کنندگان کودکان مبتلا به فلج مغزی 7 تا 18 سال ساکن شهر تهران بودند، 36 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (tDCS) (هر گروه 18 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت پنج بار در هفته به مدت 2 هفته tDCS دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ارزیابی با استفاده از پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF فرم والدین انجام شد و داده ها با استفاده از آزمون واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه آزمایش زیر مولفه بازداری (7/2±26/77)، انتقال توجه (61/1±21/54)، کنترل هیجان (6/1 20±/80)، آغازگری (35/2±16/77)، حافظه کاری (14/2±20/54)، سازمان دهی (98/1±38/16) و نمره کل عملکرد اجرایی (73/92±3/170) بالاتر از گروه کنترل بوده است؛ این در حالی است که در زیر مولفه های برنامه ریزی (56/3±23/31) و کنترل (02/62±2/17) بود که این میزان از گروه کنترل پایین تر بوده است؛ با این وجود نتایج آزمون واریانس یک راهه نشان داد دو گروه به جز در زیرمولفه سازمان دهی در سایر زیرمولفه ها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشته اند (05/0≤P). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد tDCS به عنوان یک وسیله کمکی برای توان بخشی کودکان فلج مغزی چشم انداز کاربردی خوبی دارد و اگرچه نتایج بررسی های این مطالعه معنادار نبود در زمینه تاثیر tDCSبر عملکردهای اجرایی شناختی کودکان مبتلا به فلج مغزی نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد.
۴۱۹.

رابطه ساختاری ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی: نقش میانجی سازماندهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان دهی ادراک ویژه تکلیف یادگیری کلاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۸
زمینه و هدف: بر اساس پژوهش های متعدد راهبردهای سازماندهی شناختی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد و موجب بهبود یادگیری می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی دانش آموزان بود. روش: روش این پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه نهم مدارس دوره یکم متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی ۱400-۱399 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. تمامی افراد نمونه پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی (واتسن و همکاران، 1988)، خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1995)، تلاش (دوپی رایت و مارین، 2005)، کنترل تحصیلی (پری و همکاران، 2001)، خودکارآمدی (جروسالم و شوارزر، 1992)، فشار و سختی ادراک شده (بورگ، 1982)، مفهوم خویشتن (بک و همکاران، 1990) و آزمون محقق ساخته ریاضی را تکمیل کردند. داده ها با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Spss24 و Amos23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک ویژه تکلیف بر سازمان دهی (05/0, p<60/0γ = ) و یادگیری کلاسی(05/0, p<46/0γ = ) اثر ساختاری مستقیم دارد، سازماندهی بر یادگیری کلاسی اثر ساختاری مستقیم دارد(05/0, p<26/0β = )، و سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی نقش میانجی ایفا می کند (001/0> p،427/0 = BS). نتیجه گیری: برای دستیابی به یادگیری مؤثر کلاسی نه تنها باید درک ویژه ای از تکلیف ایجاد کرد، که باید به یادگیرنده کمک کرد با سازماندهی عواطف، راهبردها و اراده اقدام به یادگیری کند. مربیان می توانند با طراحی تکالیف واضح و ارائه بازخورد سازنده، ادراک دانش آموزان از تکالیف و سازمان دهی را بهبود دهند. آموزش مهارت های سازمان دهی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را می توان از طریق ابزارهایی مانند چک لیست ها و عملکرد کلاسی ارتقا داد. ایجاد محیط های یادگیری حمایتی و ارائه بازخورد مستمر، یادگیری کلاسی را با تقویت ادراک و سازمان دهی به طور مداوم بهبود می دهد.
۴۲۰.

ارائه مدل علی ادراک از سبک مدیریت کلاس و خودناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک مدیریت کلاس خودناتوان سازی سرمایه های روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
این پژوهش با هدف ارائه مدل علی ادراک از سبک مدیریت کلاس و خود ناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی درمیان دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان آباده به تعداد 4100 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 351 نفر از دانش آموزان به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های سبک مدیریت کلاس (ولفگانک و گلیکمن، 1986)، خود ناتوان سازی تحصیلی(میجلی و همکاران، 2000) و سرمایه های روان شناختی(لوتانز و همکاران، 2007) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با نرم افزار لیزرل ورژن52/8   استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک مدیریت کلاس تعاملی و غیر مداخله گر اثر مستقیم و مثبت بر سرمایه های روان شناختی دارد و سبک مدیریت کلاس مداخله گر اثر مستقیم و منفی بر سرمایه های روان شناختی دارد. همچنین، افزایش سرمایه های روان شناختی مستقیما بر خود ناتوان سازی تحصیلی تاثیر منفی بر جای می گذارد. سبک مدیریت تعاملی و غیرمداخله گر بصورت غیرمستقیم و با واسطه گری سرمایه های روان شناختی موجب کاهش خودناتوان سازی می شود  و سبک مدیریت مداخله گر بصورت غیرمستقیم سبب افزایش خود ناتوان سازی می شود. نتایج پژوهش نشان داد از میان متغیرهای برونزا به ترتیب سبک مدیریت تعاملی (31/0-)، سبک مدیریت غیر مداخله گر(28/0-) و سبک مدیریت مداخله گر(23/0) بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی را با خود ناتوان سازی تحصیلی دارا می باشند که همه ضرایب در سطح 01/0 معنی دار می باشند از میان متغیر های درونزا نیز به ترتیب خودکارآمدی(49/0-)، خوش بینی(42/0-)، تاب آوری(40/0-)و امیدواری(38/0-)، بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی را با خود ناتوان سازی تحصیلی دارا هستند که تمامی این ضرایب منفی و از نظر آماری در سطح 01/0 معنی دار هستند. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به رابطه بین خودکارآمدی و خودناتوان سازی تحصیلی(49/0-) و پایین ترین ضریب همبستگی در این ماتریس مربوط به رابطه بین سبک مداخله گر و سبک تعاملی(18/0-) است که هر دو از نظر آماری در سطح 01/0 معنی دار هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بهبود ادراک دانش آموزان از سبک مدیریت کلاس از طریق به کارگیری رویکردهای تعاملی و غیرمداخله گرانه، همراه با تقویت سرمایه های روان شناختی، می تواند به عنوان یک راهبرد مؤثر در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان