فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از رایج ترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفه های فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهش های اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستان های ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل می کردند. از طریق نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5 و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی می گردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروه های دیگر با حجم بزرگ تر پیشنهاد می گردد.
مقایسه عملکرد خانواده، حمایت اجتماعی و باورهای غیرمنطقی در معتادان متجاهر تحت درمان اجباری و معتادان خودمعرف به مراکز درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد یکی از مهم ترین انحرافات و آسیب های اجتماعی است و یک بیماری اجتماعی به شمار می رود که عوارض جسمی و روانی آن پیامدهای منفی بر فرد، اعضای خانواده و جامعه دارد. این تحقیق با هدف مقایسه عملکرد خانواده، حمایت اجتماعی و باورهای غیرمنطقی معتادان متجاهر و معتادان خودمعرف صورت پذیرفت.
روش: طرح تحقیق، علیّ مقایسه ای و جامعه آماری، کلیه معتادان متجاهر تحت درمان اجباری و معتادان خودمعرف کمپ های خصوصی ترک اعتیاد شهر اهواز بودند که170 نفر آنان (80 معتاد متجاهر و90 معتاد خودمعرف) در سال 1402- 1401 به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها، از طریق پرسش نامه عملکرد خانواد کونگ و همکاران (2022)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988) و باورهای غیرمنطقی محقق ساخته (1402) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، عملکرد خانواده (416/39F= و 01/0p<)، حمایت اجتماعی (239/41F= و 01/0p<) و باورهای غیرمنطقی (459/25F= و 01/0p<) معتادان متجاهر و معتادان خودمعرف متفاوت است.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود، به منظور بالا بردن کیفیت عملکرد خانواده های معتادان متجاهر و خودمعرف، ضرورت تدارک دوره آشنایی با عملکرد مطلوب خانواده؛ اهتمام به حمایت اجتماعی و کاهش تفکر غیرمنطقی توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی ورزش مغزی و بازتوانی شناختی رایانه ای Captain’s Log بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری نوعی اختلال عصبی تحولی است هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای Captain's log بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود.
روش کار: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان 7 تا 9 سال (پایه های اول و سوم ابتدایی) دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از بین آنها 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه اول طی 8 جلسه تحت آموزش ورزش مغزی و گروه دوم طی 15 جلسه بازتوانی شناختی رایانه ای Captain's log قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی (BRIEF) و پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ) بود.
یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد، تفاوت معناداری بین گروه ها در مراحل پس آزمون و پیگیری وجود دارد (0/001>P). هر دو روش مداخله موجب کاهش اجتناب شناختی و افزایش کارکرد اجرایی شده اند و میزان اثربخشی در طی زمان دارای ماندگاری اثر بوده است. همچنین بین میزان درمان بازتوانی شناختی موثر تر ار ورزش مغزی بر اجنتاب شناختی و کارکرداجرایی بود (0/001>P).
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری موثر است.
اثربخشی زندگی درمانی بر اشتیاق به زندگی، امید به زندگی و کیفت زندگی در زنان نابارور
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
19 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زندگی درمانی بر اشتیاق به زندگی، امید به زندگی و کیفت زندگی در زنان نابارور می باشد.این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک تخصصی زنان و زایمان در شهرستان ساری در سال 1401 با تعداد 37 نفر بود. برای انتخاب نمونه 30 نفر از این افراد که تشخیص ناباروری را دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره گواه و آزمایش قرار گرفتند سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های اشتیاق به زندگی ، امید به زندگی و کیفیت زندگی در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشاد دادند زندگی درمانی در زنان نابارور به ترتیت برای متغیر های اشتیاق به زندگی ( 000/0 p=،045/20 F=) ،امید به زندگی ( 000/0 p=،190/31 F=) و کیفیت زندگی ( 001/0 p=،556/12 F=) اثر بخش بود از همین رو می توان نتیجه گرفت زندگی درمانی بر افزایش اشتیاق به زندگی، امید به زندگی و کیفت زندگی در زنان نابارور تاثیر دارد.
رابطه آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی با اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی با اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه در دانشجویان انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه درنظر گرفته شد و در نهایت 221 نفر وارد مطالعه شدند. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه آسیب های دوران کودکی (2003)، پرسش نامه ذهن خوانی از طریق چشم بارون-کوهن (1997)، پرسش نامه اعتیاد به گوشی هوشمند (2013) و فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998) استفاده شد. یافته ها: به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس نتایج آماره سوبل، اثر آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی به واسطه طرح واره های ناسازگار اولیه بر اعتیاد به گوشی های هوشمند در سطح (05/ 0p<) معنادار بود و ضریب تعیین متغیر اعتیاد به گوشی های هوشمند در الگوی اصلاح شده 46/0 است که نشان می دهد متغیرهای برون زا و واسطه ای می توانند 46 درصد از تغییرات اعتیاد به گوشی های هوشمند را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: براساس این یافته می توان بیان کرد، آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی می تواند نقش اثرگذاری در بروز اعتیاد به گوشی های هوشمند داشته باشد بنابراین با استفاده از راهبردهای پیشگیرانه می توان از بروز این نوع از اعتیاد جلوگیری کرد.
The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy on Chronic Pain and Cognitive-Emotional Regulation in Patients with Irritable Bowel Syndrome(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic and debilitating digestive disorder that is more common in people with psychological disorders than in the general population. This study is aimed at the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in the mitigating of chronic pain and cognitive-emotional regulation in patients with Irritable bowel syndrome. Method: This study investigates the efficacy of cognitive-behavioral therapy on chronic pains and cognitive emotion regulation in patients with IBS. The research method is quasi-experimental with a pretest-posttest and control group and a six-month follow-up. All patients with IBS who had presented to the Shariati Hospital of Tehran and Masoud Gastroenterology and Liver Clinic from autumn 2019 to winter 2020 comprised the statistical population. The sample size was 48 people selected by convenience sampling, then divided into an experimental group and a control group using a block randomization procedure (with each group containing 24). Chronic Pain Grade Scale and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire were the research tools provided to the two groups. However, the control group remained on the waiting list and received no interventions. The cognitive-behavioral therapy intervention was performed for the experimental group for eight 90-minute sessions. Descriptive statistics and Repeated Measures analyzed research data.Results: Findings indicated that cognitive-behavioral therapy reduced chronic pain and increased cognitive regulation (p>0.01). This efficacy remained stable until a six-month follow-up (p>0.05).Conclusion: This finding can also be associated with reducing and improving cognitive emotion regulation within psychological interventions planning vision among patients with IBS, and thus have clinical usages.
رابطه نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله در دانش آموزان: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و حل مسئله) بود. طرح پژوهشْ همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر 14 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه هوش هیجانی و آزمون های نرم افزاری حل مسئله برج لندن، حافظه فعال اِن بک و آزمون ذهن خوانی ازطریق تصاویر چشم بود. یافته ها نشان داد نظریه ذهن رابطه مثبت و معناداری با هوش هیجانی (233/0β=)، حافظه فعال (318/0β=) و حل مسئله (299/0β=) داشت (01/0>p). علاوه براین هوش هیجانی با حافظه فعال (219/0β=)و حل مسئله (319/0β=) رابطه مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>p). رابطه غیرمستقیم نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله به ترتیب ضرایب 036/0 و 062/0 بود. بنابراین نقش میانجی گری هوش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله تأیید شد. باتوجه به نتایج پژوهش، می توان گفت نظریه ذهن و هوش هیجانی، به طور معناداری بر عملکردهای اجرایی حافظه فعال و حل مسئله مؤثر هستند؛ بنابراین، اجرای شیوه هایی برای بهبود عملکردهای اجرایی دانش آموزان بسیار مهم است.
بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انتقال آموزش از مهمترین مباحث حوزه آموزش است که توجه محققان و دست اندرکاران توسعه منابع انسانی را به خود جلب نموده است. بنابراین آنچه که مساله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، میدانی و از لحاظ کنترل متغیرها غیرآزمایشی است و از آن جایی که به آزمون مدل خاصی از رابطه بین متغیرها پرداخته است، از نوع مدل یابی علی یا مدل معادلات ساختاری است که بعد از جمع آوری ادبیات نظری و بررسی پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر تعدادی از کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 98 بودند که تعداد آنها بالغ بر 362 تن بود. حجم نمونه محاسبه شده بر اساس فرمول کوکران 186 تن محاسبه گردید. ابزار اصلی تحقیق دو پرسشنامه شامل 114 سوال مبتنی بر طیف امتیازی لیکرت (1 تا 5) می باشد که در پژوهش های قبلی مورد استفاده قرار گرفته است. پرسش نامه اول مربوط به متغیرهای مستقل شامل تعهد سازمانی، انگیزش شغلی، جو سازمانی، حمایت مدیران و محتوای آموزش و پرسش نامه دوم مربوط به متغیر وابسته اثربخشی انتقال آموزش می باشد. همچنین آلفای کرونباخ برای پرسش نامه با نرم افزار SPSS20 محاسبه گردید. یافته ها: در این پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی و معادلات ساختاری استفاده شده و نتایج پژوهش نشان داد بیشترین تاثیر را متغیر محتوای آموزشی با ضریب تعیین (626/0) و کمترین تاثیر را تعهدسازمانی با ضریب تعیین (153/0) بر انتقال آموزش در دانشگاه های علوم پزشکی تهران داشته اند
طراحی یک مدل هوشمند مصنوعی برای ارزیابی عدالت در نظام سلامت در زمان همه گیری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رعایت عدالت در نظام سلامت سبب شده که افراد یک جامعه به طور منصفانه از مراقبت های درمانی بهره مند شده و همین امر از افزایش بیماری و مرگ ومیر جلوگیری می کند. هدف از انجام این پژوهش طراحی مدل هوشمند سیستم سلامت مبتنی بر عدالت در نظام سلامت در دوران همه گیری ویروس کرونا بود. روش کار: این پژوهش بر اساس هدف پژوهش، یک مطالعه کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی_تحلیلی بود. در این پژوهش ابتدا با مطالعه ادبیات پژوهش های پیشین و استفاده از نظر خبرگان، عوامل تاثیرگذار بر عدالت در نظام سلامت استخراج شد. سپس پرسشنامه ای طراحی گردید که داده های 109 نفر از بیماران مبتلا به ویروس کرونا که به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند جمع آوری شد. سپس با استفاده از آمار استنباطی، اعتبار روایی و پایایی پرسشنامه تایید شده و داده های حاصل از پرسشنامه در مدل هوشمند مبتنی بر شبکه Hopfield به کار گرفته شده و وضعیت رعایت عدالت در نظام سلامت با استفاده از مدل فوق سنجیده شد. سپس دقت مدل با روش ماتریس درهم ریختگی ارزیابی شد. یافته ها: نتایج پیش بینی شبکه عصبی Hopfield برای رکوردهای مختلف نشان می دهد که بیشترین میزان برچسب تخصیص داده شده توسط شبکه، مربوط به برچسب "نسبتا عادلانه" و "کمی عادلانه" است که در کل میزان رضایت مندی از عدالت در سطح مطلوبی قرار ندارد. نتیجه گیری: با استفاده از بررسی نتایج این پژوهش وضعیت رعایت عدالت در دوران همه گیری ویروس کرونا با استفاده از مدل هوشمند بررسی شد و بر تاکید بیشتر بر پارامترهای رعایت عدالت در نظام سلامت اشاره دارد.
مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن افراد دارای اضافه وزن یا چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۲۲۶-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که در بازه زمانی اسفند ۱۳۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ طی فراخوان به تعداد ۳۸ نفر به کلینیک روان شناسی پذیرش و تعهد مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۳۰ نفر از افرادی که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به شکل تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارش شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی مدیریت وزن (WELSQ) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، میانگین نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر کرده بود (۰۵/۰>P). همچنین مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که در خرده مقیاس خودکارآمدی هنگام فعالیت های مثبت، اثربخشی درمان حمایتی-آفلاین بیشتر از گروه درمانی آنلاین بود (۰۵/۰>P). در خصوص نمره کلی مدیریت وزن و سایر خرده مقیاس ها، بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری یافت نشد (۰۵/۰<P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت چنانچه افراد مبتلا به اضافه وزن تمایلی به دریافت مداخلات حضوری نداشتند، می توان از مداخلات غیر حضوری به عنوان یک راهکار جایگزین استفاده نمود.
تدوین مدل مسئولیت پذیری شخصی بر اساس الگوی ارتباطی خانواده در نوجوانان با نقش واسطه ای سبک های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سبک های هویتی در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده با مسئولیت پذیری شخصی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع دوره متوسطه دوم شهر تهران از مدرسه نمونه دولتی پسرانه علامه شعرانی منطقه 2 و نمونه دولتی دخترانه نیکان منطقه 2 در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس مسئولیت پذیری شخصی (PRSA، مرگلر و شیلد، 2016)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (FCP، کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002) و پرسشنامه سبک هویت (ISI، برزونسکی، 1992) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی به صورت غیر مستقیم از طریق سبک های هویتی توانستند مسئولیت پذیری شخصی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که الگوی ارتباطی خانواده و سبک های هویتی نقش کلیدی در مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای مسئولیت پذیری ضروری است.
رابطه ی تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شهر تهران در سال 1400 می باشد که با استفاده از جدول مورگان برای جامعه ی نامحدود، تعداد اعضای نمونه 384 نفر در نظر گرفته شده و به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه ی کمال گرایی هیل و همکاران (2004) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون، حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی با کمال گرایی در نوجوانان رابطه دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که تنظیم هیجانی توانایی پیش بینی کمال گرایی را دارد و از میان ابعاد تنظیم هیجانی، عوامل سرزنش دیگران، پذیرش و ارزیابی مجدد مثبت قادر به پیش بینی کمال گرایی می باشند.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر سازش با درد بر افسردگی و اضطراب بیماران سرطانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماران سرطانی دردهای مزمن و دردهای طاقت فرسایی را تجربه می کنند که تحمل و سازگاری را برای آن ها دشوار می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر سازش با درد بر افسردگی و اضطراب بیماران سرطانی انجام شد. روش : پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مراکز درمانی و کلینیک های شهر سنندج در سال ۱۳۹۹ بودند، که ۳۰ نفر بیمار سرطانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش برنامه آموزشی مبتنی بر سازش با درد را در ۱۰ جلسه ۲ ساعته دریافت و شرکت کنندگان در گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد اضطراب بک (۱۹۹۰) و پرسشنامه استاندارد افسردگی بک (۱۹۶۱) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲، شاخص های توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر سازش با درد بر افسردگی بیماران سرطانی تأثیر معنادار (۰/۰۱>P) و باعث کاهش افسردگی در بیماران سرطانی، و همچنین برنامه مبتنی بر سازش با درد بر اضطراب بیماران سرطانی تأثیر معنادار (۰/۰۱>P) و باعث بهبود اضطراب در بیماران سرطانی شده است. نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، برای کمک به بیماران سرطانی با توجه به نقش کلیدی برنامه آموزشی مبتنی بر سازش با درد در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران سرطانی، می توان از این برنامه در کلینیک های مشاوره استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش هیجان مدار مبتنی بر رویکرد( HMT-LMG) و تحلیل ارتباط متقابل (TA)بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
89 - 63
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار مبتنی بر (HMT/LMG) و تحلیل ارتباط متقابل بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان بود. روش : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون دو گروه آزمایش با پیگیری سه ماهه و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1400 بود (12018 نفر). حجم نمونه 60 نفر دانش آموز همراه مادر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گزینش تصادفی در دو گروه آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های نگرش فرزند نسبت به مادر (CAM)، تاکتیک های تعارض موری اشتراوس (1990) و تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998) و همچنین، بسته های آموزشی تحلیل ارتباط متقابل استوارت و جونز (2009) و هیجان مدار(HMT/LMG) آیکین و آیکین (2017) استفاده گردید. هر دو گروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل و سپس یکی از گروه ها به مورد مداخله تحلیل ارتباط متقابل و گروه دیگر برنامه(HMT/LMG) را دریافت کرد. در پایان مداخله نیز هر دو گروه پرسشنامه ها را کامل و داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها : اثر زمان، گروه و تعامل زمان در گروه آموزش هیجان مدار(HMT/LMG) نسبت به گروه تحلیل ارتباط متقابل برای تمایزیافتگی و حل تعارض معنادار بود (001/0>p). نتیجه گیری : با عنایت به نتایج به دست آمده، آموزش رویکرد هیجان مدار (HMT/LMG) جهت بهبود سطح تمایزیافتگی و حل تعارضات دوره نوجوانی توصیه می گردد.
اثر برنامه هنردرمانی مادرمحور بر رفتارهای کلیشه ایی، مهارت های کلامی و تعاملات اجتماعی کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
126 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی هنردرمانی مادرمحور بر کاهش و بهبود مشکلات اساسی این کودکان درحیطه مهارت های کلامی، تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ایی آن ها انجام شد. نقص مداوم در ارتباط اجتماعی و همچنین وجود رفتارها و حرکات محدود، تکراری، کلیشه ایی و یکنواخت از علائم طیف اتیسم است که نیاز به مداخلات را در این کودکان ضروری می سازد. روش: روش مورد استفاده در پژوهش، روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون، همراه با گروه کنترل و پیگیری (دوماهه) است. تعداد بیست مادر و کودک دارای اختلال طیف اتیسم (واجد ملاک های ورود) از میان مادران و کودکانی که به کلینیک آموزش و پژوهش کودکان با اختلال ویژه دانشگاه شهیدبهشتی مراجعه کردند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره آزمایش و گواه قرار داده شدند. هر دو گروه در سه مرحله، پیش و پس از مداخله و دو ماه بعد از مداخله، به مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و روش های آماری t استیودنت و تحلیل واریانس آمیخته استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه هنردرمانی مادرمحور به طور معناداری مشکلات اساسی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم در گروه آزمایش را بهبود بخشیده است یعنی مهارت های کلامی ( 046/0 sig=؛ 13/4 F=) و تعاملات اجتماعی (011/0 sig=؛ 12/7 F=) افزایش و رفتارهای کلیشه ایی ( 001/0 sig<؛ 83/43 F=) کاهش یافته است. نتیجه گیری: بنابراین اثربخشی برنامه هنردرمانی مادرمحور تائید گردید و می توان از این برنامه در مراکز درمانی و توانبخشی کودکان اتیستیک استفاده نمود.
اثربخشی آموزش فلسفه بر انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۰۷-۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی و روانی کودک می انجامد، یکی از برنامه های اساسی تعلیم کودکان به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی دانش آموزان دبستانی بود. روش: روش پژوهش، از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی از شهر کاشان در سال 1400- 1399 بود که با روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، آزمون مهارت های استدلالی (نیوجرسی، 1983) و مداخله آموزشی بر اساس بسته آموزشی رابرت فیشر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر انعطاف پذیری شناختی، خرده مقیاس های آن و مهارت های استدلالی وجود دارد (05/0>p). اندازه اثر برای متغیر انعطاف پذیری شناختی (581/0) و خرده مقیاس های ادراک مهارپذیری (174/0)، ادراک گزینه های مختلف (192/0)، ادراک توجیه رفتار (501/0)، و مهارت های استدلالی (804/0) بود. نتیجه گیری: برنامه فلسفه برای کودکان با ایجاد فرصت کاوشگری جذاب پیرامون موضوعات مختلف، باعث پرورش قدرت تفکر انتقادی، تفکر تأملی، تفکر مشارکتی، و مانع از احساس کهتری کودک می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود از برنامه های آموزش فلسفه جهت تقویت مهارت های شناختی، تغییر و تحول نگرش و رفتارهای کودکان در مدارس استفاده کرد.
ارتباط خطرپذیری براساس ادراک سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بروز هر یک از رفتارهای پرخطر در جامعه ایران به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است. همچنین خطرپذیری بر سلامتی نوجوانان تأثیر نامطلوبی می گذارد و گفته می شود ارتکاب حداقل یک مرتبه از این نوع رفتارها در طی دوره نوجوانی، احتمال بروز سایر مشکلات و سازش نایافتگی های بزرگسالی را پیش بینی می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ساختاری خطرپذیری بر اساس سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان شهر مشهد با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر 14 تا 18 سال مدارس متوسطه نواحی یکم، سوم، و هفتم شهر مشهد در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 600 دانش آموز مقاطع تحصیلی نهم، دهم، یازدهم، و دوازدهم بود که به روش در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(زاده محمدی، 1390 )، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (تیلور، 1986)، پرسشنامه ادراک سبک والد گری (گرولنیک و همکاران، 1997)، پرسشنامه مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988)، و پرسشنامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی (حسینی اسفیدواجانی، 1400) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بین ادراک از سبک والدگری و حمایت اجتماعی ادراک شده با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه منفی و معنادار، و بین ناگویی هیجانی با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P). همچنین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی با خطرپذیری نوجوانان، مورد تأیید قرار گرفت (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین خطرپذیری با ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی در نوجوانان دختر و پسر نقش واسطه ای به عهده دارند.
رابطۀ بین ابعاد دلبستگی و کنش تأملی مادر با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای توان بد رفتاری با کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
387 - 400
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطهای تـوان بدرفتـاری بـا کـودک در رابطه بیـن ابعـاد دلبسـتگی و کنـش تأملـی مـادر بـا پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی بـود کـه در قالـب طـرح همبسـتگی بـا روش تحلیـل مسـیر، روابـط متغیرهـا را مـورد بررسـی قـرار داد. جامعه آمـاری پژوهـش مـادران دارای کـودک پیشدبسـتانی 4 تـا 6 سـاله شـهر مشـهد بـود. 337 نفـر از مـادران بـه شـیوه نمونهبـرداری در دسـترس انتخـاب شـدند و بـه پرسشـنامه کنـش تأملـی والدینـی (لویتـن، مایـز، نایسـنس و فوناگـی، 2017)، مقیـاس بازنگریٰشـده دلبسـتگی بزرگسـال (کالینـز، 1996)، فـرم کوتـاه سـیاهه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک (آندرسـما، چافینـز، مولینـز و لیبرتـون، 2005) و فـرم والـد مقیـاس پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی (واحـدی، فتحـیآذر، حسینینسـب و مقـدم، 2008) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر بـا تأییـد بـرازش مـدل، نشـان داد اضطـراب دلبسـتگی از طریـق مسـیر پیشذهنیسـازی- تـوان بدرفتـاری بـر پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اثـر غیرمسـتقیم دارد. اثـرات غیرمسـتقیم اضطـراب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری کـودک بهواسـطه قطعیـت و علاقـه نسـبت بهحالتهـای ذهنـی نیـز معنـادار بـود. همچنیـن تنهـا اثـر غیرمسـتقیم اجتنـاب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری بهواسـطه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک بـود. یافتههـای پژوهـش حاکـی از نقـش سـازههای دلبسـتگی و کنـش تأملـی در شناسـایی تـوان بدرفتـاری مـادران و پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اسـت.
Identifying the strategies and consequences of training sport activities to children with autism spectrum disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
the special conditions of children with autism spectrum disorder; they should benefit from exercising in their lives. Unfortunately, due to the unfamiliarity and the lack of suitable conditions, the ground to participate in sport activities for this group of people in the society is not well prepared. Therefore, the purpose of the current research is to identify strategies and express the consequences of teaching sports activities to children with autism spectrum disorder. Methods: The present research carried out in 2023 via using a qualitative style based on a phenomenological approach and in the Collaizi method. Research Participants included: children with autistic disorder and their parents, sport instructors with the experience of working with autistic children, university faculty members in the psychology department, sport management, motor behavior, and autism therapists, from whom a sample of 17 people was selected. For the final validation of the research, the validity and reliability criteria were applied. Results: In the end, 87 final concepts were identified, including 7 main contents: motivational, environmental, individual, instructors’, communication, social, and parental awareness; and its consequences entail 5 main contents of motor, physical, psychological, behavioral and social development. Conclusion: The results of the research will help to plan the proper inclusion of sport programs in the daily schedule of children suffering from autism, and finally the improvement of the physical and mental condition of this group of people in the society will be achieved.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خرید وسواسی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خرید وسواسی بود. بدین منظور در یک طرح نیمه تجربی از میان افرادی که به یکی از مراکز درمانی شهرستان خوی مراجعه کرده بودند با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور، 30 نفر انتخاب شدند و بعد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی خرید وسواسی والنس، آستوس و فورتییر بود که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. در این پژوهش طی 10 جلسه درمانی، رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به اعضای گروه آزمایش ارائه شد و طی این مدت هیچ مداخله ای بر روی گروه کنترل انجام نشد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش خرید وسواسی در مرحله ی پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی داری دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را رویکردی مؤثر در درمان اختلال خرید وسواسی معرفی نمود به شکلی که این درمان ماندگاری معنی داری نیز دارد.