فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
123 - 133
حوزههای تخصصی:
شکست مکرر رژیم غذایی منجر به کاهش عزت نفس، احساس گناه و حتی نفرت از خود می شود. مطالعات نشان می دهند که سوگیری توجه به نشانه های غذایی ممکن است نقشی اساسی در ایجاد و حفظ رفتارهای ناسازگار در غذا خوردن داشته باشد. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با غذا بر میزان سوگیری توجه و ولع خوردن در افراد رژیم گیرنده پرداخته شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش اصلاح سوگیری توجه را دریافت کردند. برای اندازه گیری سوگیری توجه و مداخلات از آزمایه ی دات پروب (مک لئود و همکاران،1986) و برای اندازه گیری ولع خوردن از پرسشنامه ی ولع خوردن (کیپید-بنیتو، 2000) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه در سوگیری توجه و ولع خوردن در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در ابعاد قصد و برنامه ریزی برای خوردن، پیش بینی تقویت مثبت، پیش بینی رهایی از احساسات منفی، فقدان کنترل خوردن، افکار یا اشتغال ذهنی به غذا، هیجان های قبل یا حین ولع، و احساس گناه ناشی از ولع بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسائل شناختی مهمی در بیماران مبتلا به صرع وجود دارد که می توان به اختلال در کارکردهای اجرایی مانند انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مصروع انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به صرع مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان کودکان مفید در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 کودک واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت مداخله برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) و آزمون استروپ (1935) بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS20 و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره، وارسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی (0/001p<) و بازداری پاسخ کودکان مصروع شده است (0/001p<).
نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی رایانه محور یکی از روش های موثر بر کارکردهای اجرایی است که باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ کودکان مبتلا به صرع می شود در نتیجه می توان به عنوان روشی جایگزین یا مکمل برای مداخلات معمول در این کودکان استفاده کرد.
کندوکاو خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
258 - 280
حوزههای تخصصی:
خشونت در مدرسه پدیده ای است که می تواند کودکان را از سنین پایین با انواع آسیب درگیر کند و بر زندگی فردی و اجتماعی آنان اثرات بلندمدتی بگذارد. بر این اساس، مطالعه حاضر درصدد بررسی خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان است. روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای به عنوان رویکرد پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. میدان مطالعه، شهر شیراز است و مشارکت کنندگان هجده نفر (شش پسر و دوازده دختر) از دانش آموزان مقطع سوم و چهارم ابتدایی که در کانون پرورش فکری شماره یک شیراز عضو بودند با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها منجر به خلق سیزده مقوله و یک مقوله هسته گردید که عبارت انداز: خشونت عمودی، خشونت افقی، توسل به خشونت فیزیکی، پاپوش درست کردن، توسل به مسئولین مدرسه، انفعال، گفتگو و پیگیری، حمایتگری، توسل به شبکه خانوادگی، تاکتیک دوست شدن، مقاومت در درس (مثبت و منفی)، اقناع، قطع ارتباط و گریز. مقوله هسته نیز عبارت است از: مدرسه کانون تولید و بازتولید خشونت. به طورکلی یافته ها نشان می دهد که خشونت به زبان مشترک در ساختار آموزشی بدل شده است و با تغییر ماهیت، بیش از آنکه به جسم کودکان آسیب وارد کند، روح آن ها را مورد آزار قرار می دهد. بر این اساس کودکان برای کاهش آسیب و تغییر وضعیت موجود خود به عنوان قربانی روش های خلاقانه ای را در مواجهه با خشونت در محیط مدرسه خلق می کنند و بکار می برند.
مدل یابی معادلات ساختاری خودپنداره تحصیلی بر اساس بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس در دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری ویژه شهر کرج
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
331 - 342
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری خودپنداره تحصیلی بر اساس بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس در دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری ویژه شهر کرج بوده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دوره ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (CLDQ) ویلکات و همکاران (2011)، سیاهه خودپنداره تحصیلی دانش آموزان ابتدایی (SSCI) چن و تامپسون (2004)، مقیاس بهزیستی روان شناختی برای کودکان (PWB-c) اوپری و همکاران (2018) و مقیاس عزت نفس (RSEs) روزنبرگ (1989) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین بهزیستی روان شناختی و عزت نفس با خودپنداره تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم بهزیستی روان شناختی از طریق نقش میانجی عزت نفس بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/055=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر خودپنداره تحصیلی در بین دانش آموزان است.
رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
538 - 547
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 200 نفر انتخاب شد و به پرسشنامه های هوش هیجانی شات، مهارت های ارتباطی کوئین دام و موفقیت تحصیلی فام و تیلور (1990) به صورت مجازی پاسخ دادند. نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی توان پیش بینی موفقیت تحصیلی در دانش آموزان را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی از عوامل مؤثر و مرتبط با موفقیت تحصیلی هستند که این نکته می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش و معلمان و دانش آموزان قرار گیرد.
کشف، طراحی، تدوین و روایی یابی بسته نوین مثبت گرا در تکمیل و گسترش نظریه بهزیستی: یک مطالعه کیفی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
169 - 181
حوزههای تخصصی:
روانشناسی مثبت گرا به دنبال بهزیستی و شادمانی است و مؤلفه ارزشمندی می باشد که زندگی را رضایت بخش می کند و نقاط قوت انسانی و عملکرد افراد را بهبود می بخشد. مطالعه حاضر با هدف کشف مؤلفه های روانشناسی مثبت گرا و سپس تدوین و روایی یابی بسته نوین آموزشی مثبت گرا در جهت تکمیل و گسترش نظریه بهزیستی، در دو مرحله اجرا شد. بسته آموزشی نوین روانشناسی مثبت گرا به کشف مؤلفه هایی اعم از ذهن آگاهی، کنجکاوی، شجاعت، تاب آوری، اخلاق، کنترل و سلامت روان، و سلامت جسمانی، هیجان مثبت، روابط مثبت، مجذوبیت، هدف و معنای زندگی، دستاوردها و موفقیت ها، بر مبنای نظریه سلیگمن پرداخته و سعی در بسط و گسترش نظریه بهزیستی (پرما) دارد. مطابق نظر متخصصان تمام موضوعات بسته دارای ضریب نسبی محتوا (CVI) و شاخص روایی محتوا (CVR) قابل قبولی هستند و می تواند جزء مداخلات آموزشی مثبت گرایی قرار بگیرد.
بررسی تأثیر خود ارزشیابی مرکزی بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
21 - 32
حوزههای تخصصی:
خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است و ثبات یا ناپایداری اش بر اعضای خانواده و جامعه تاثیرات منفی مکرری بر جای خواهد گذاشت. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر خود ارزشیابی مرکزی بر ملاک های همسرگزینی در مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل مردان مجرد در سن 35-20 سالگی (سن ازدواج) شهرستان ملایر در سال 1400 بود که از بین آنها تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه خود ارزشیابی مرکزی جاج و همکاران (2003) و پرسش نامه ملاک های انتخاب همسر شوارتز و هاسیبروک (2012) بود. داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان تجزیه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با افزایش خود ارزشیابی مرکزی، میزان کیفیت معیارهای همسرگزینی افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین معیارهای همسرگزینی در مردان مجرد با خودارزشیابی مرکزی افراد، ارتباط دارد.
کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای مشکلات در سازش یافتگی رفتاری- هیجانی، نیازمند حمایت و شیوه های متفاوت جهت شکل دهی رفتار مطلوب و پیشگیری از آسیب های روان شناختی هستند. بنابراین روی آوردهای والدگری در راستای کاهش مشکلات سازشی کودکان با نیازهای خاص و بهزیستی روان شناختی والدین در حال توسعه هستند. بدین ترتیب این پژوهش با دو هدف انجام شد؛ ابتدا به معرفی و کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص پرداخته شد و سپس اثربخشی این مداخلات مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش مرور نظام مند بود که با روش نمونه گیری هدفمند و دستورالعمل پریزما (2010) انجام شد. متون نوشتاری در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Eric، SSRN، Wiley، PubMed با کلیدواژه های The nurtured heart approach، Intervention، Parenting، Parent education programs جستجو شد. ابتدا 1421منبع و پس از غربالگری تعداد 32 منبع (22 پژوهش؛ 10 کتاب) یافت شد که مطابق با ملاک های ورود و خروج، 19منبع انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد 13 پژوهش که مبتنی بر روی آورد قلب پرورش یافته که در سال های 1997 تا 2022 با حجم نمونه کل 1409 انجام شده اند بر کاهش علائم رفتاری کودکان با اختلالات یادگیری، نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، و نارسایی توجه- فزون کنشی اثربخش بوده است و در سایر متون بررسی شده نیز این روی آورد روان شناختی و خانواده محور تأیید شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نظام مند نشان داد روی آورد قلب پرورش یافته مبتنی بر تعامل والد-کودک است و با آگاهی بخشی و آموزش والدین در پرورش کودکان دارای رفتارهای سازش نایافته، موجب سازش یافتگی و ارتقاء مهارت های رفتاری- اجتماعی این کودکان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود این روی آورد در والدگری کودکان با نیازهای خاص در ایران مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش تربیت جنسی بر سازگاری، انزواطلبی و مهارت اجتماعی کودکان آزاردیده جنسی و کودکان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۷۵-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی از مهم ترین مراحل زندگی است، در این دوره زندگی ممکن است انواع آزار و اذیت جنسی برای کودکان به وجود آید. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تربیت جنسی در کودکان آزاردیده جنسی و کودکان عادی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان ۷ تا ۱۲ سال جنوب غرب شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بودند. نمونه آماری این پژوهش، متشکل از ۱۵ کودک آزاردیده جنسی و ۱۵ کودک عادی در منطقه ۱۹ و ۱۶ تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انزواطلبی راسل، پپلا و کورتونا (۱۹۷۸)، پرسشنامه سازگاری فردی اجتماعی کالیفرنیا کلارک و دیگران (۱۹۵۳) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (۱۹۹۰) بود که بر روی هر دو گروه کودکان اجرا شد. در نهایت داده ها به روش های تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار SPSSV۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش تربیت جنسی بر افزایش سازگاری و مهارت های اجتماعی در سطح اطمینان ۹۹ درصد ( ۰۱/۰P< ) و کاهش انزواطلبی در سطح اطمینان ۹۵ درصد ( ۰۵/۰P< ) کودکان آزاردیده جنسی در مقایسه با کودکان عادی مؤثرتر است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش تربیت جنسی می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان شده و سازگاری و مهارت های اجتماعی آنان را ارتقا دهد و بنابراین، آموزش تربیت جنسی به کودکان آزاردیده بایستی در اولویت قرار گیرد. تازه های تحقیق کبری نصرتی: Google Scholar, Pubmed
The Effect of Educational Digital Games on Creativity, Motivation and Academic Progress in Elementary School Students' Mathematics lessons(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the research was the effect of educational digital games on creativity, motivation and academic progress in the mathematics lesson of the first elementary school students. The research method is a semi-experimental type of pre-test-post-test with control group, And the statistical population included all the students of the first grade of elementary school in Islam-Shahr city. The sample size consisted of 72 people (36 people in the experimental group and 36 people in the control group) who were selected by the available method. The measurement tools included the Torrance Form A creativity test, the mathematical motivation questionnaire, and tests to measure knowledge, attitude and mathematical skills. The reliability of each tool was obtained as 0.80, 0.709, 0.82, 0.94 and 0.85 respectively. The experimental variable was implemented in three steps "group game", "exploration" and "individual game" in 12 sessions for the experimental group.Descriptive statistics and inferential statistics such as Kolmogorov-Smironov, Levin and Box test and multivariate covariance analysis were used for data analysis. The results showed; Education using digital educational games has been effective on creativity (fluidity component), mathematical motivation (desire, avoidance) and academic progress (knowledge, attitude and skill) of students. And there was a significant relationship between these variables; However, no significant difference was observed between the two experimental and control groups in the components of expansion, flexibility and innovation related to the variable of creativity.
The relationship between mindfulness and academic adjustment in students: Investigating the mediating role of academic hope emotion and academic anxiety emotion(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to model the structural relationships between academic adjustment and mindfulness with the mediation role of academic hope emotion and academic anxiety emotion. This research adopted a descriptive correlational design using the structural equation modelling. The statistical population included all secondary school female students in Bushehr city in 2022-2023, and based on Cochran’s formula and Random clustering sampling method, 256 people were selected. In order to examine the research variables of the participants, the mindfulness scale Drotman, Galub, Ogansianrid (2018), the compatibility questionnaire High school students completed the Sinha and Singh (1993) and Pakrun, Goetz, Tietz and Perry (2002) academic excitement scale. analyses were done by the structural equation modeling method. The findings showed that the research model has a good fit with the collected data. The findings indicated that the structural relationship of between academic adjustment and mindfulness with the mediation role of academic hope emotion and academic anxiety emotion had an optimal fit. The findings showed that mindfulness was able to predict academic adjustment either indirectly through the emotion of academic hope and emotion of academic anxiety. In general, the findings of the current research show the role of emotion of academic hope and the emotion of academic anxiety in relationships between mindfulness and academic adjustment.It can be concluded that the requirement to increase the academic adjustment of students is to pay attention to their mindfulness, academic hope and academic anxiety.
نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل می دادند که پرسشنامه ها را به صورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 نفر به روش در دسترس جهت تدوین الگوی ساختاری انتخاب شدند. زمان اجرای این پژوهش شهریور تا مهر 1400 بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران، مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران بودند. در تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری، با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS و جهت آزمون معنی داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استرپ استفاده شد. تحلیل های میانجی نشان داد که در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا، خودکارآمدی نقش واسطه ای را ایفا می کند؛ درحالی که تحمل پریشانی در رابطه بین این دو متغیر نقش واسطه ای ندارد. اضطراب کرونا به طور مستقیم بر امید به زندگی رابطه نشان داد. همچنین متغیر امید به زندگی به اندازه 75/0 = تبیین گشت. با توجه به نتایج این پژوهش اگر ارتقاء خودکارآمدی به عنوان متغیر تأثیرگذار بر امید به زندگی در اولویت های کادر آموزش و درمان قرار گیرد، بر این اساس خودکارآمدی از طریق تأثیر بر کاهش اضطراب کرونا می تواند بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.
Even Wonder Woman Couldn’t Do It All: The Impacts of Superwoman Syndrome on Women with Incarcerated Partners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
143 - 155
حوزههای تخصصی:
Incarceration affects approximately 2 million individuals, with about half the male population reporting they are in an intimate relationship; causing non-incarcerated partners to experience various stressors and challenges. Specific to women, there is a phenomenon called “Superwoman Syndrome,” which refers to various the roles women take on such as caregiver, partner, career woman, and breadwinner. This may lead to higher rates of stress and dissatisfaction, decreased family functioning, and dysfunctional patterns. This can also exacerbate feelings of resentment, dissatisfaction, and inundation, proliferating into negative feelings towards the family unit. Partner incarceration can exasperate these impacts, leading to higher rates of stress and other mental health concerns. Our goal is to address the lacunae in literature regarding the social, emotional, financial, and systemic needs of females with incarcerated partners, through advocacy of policy changes. Further, empirical exploration and research into this population can help to mitigate some of the negative effects, and produce better outcomes for both individual women, and their families.
مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
25 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام مادران دارای کودک سنین پیش از دبستان در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 45 نفر از مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی برای کودکان پیش از دبستان (دهقانی، 1392) بود. گروه آزمایشی اول 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله تعامل مؤثر والد- کودک (بهرامی و همکاران، 1400) و گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فیلیال تراپی (براتون و همکاران، 2006) را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تأثیر مداخله فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد و کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان (203/10F=) معنادار بوده است (05/0>P). همچنین مقایسه تطبیقی بین دو مداخله نشان داد در ابعاد شناختی و آموزشی بهزیستی روان شناختی، تفاوت معناداری به نفع مداخله تعامل مؤثر والد و کودک مشاهده شد. همچنین اثر فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک بر متغیر وابسته در مرحله پیگیری 60 روزه تداوم داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک می توانند نقش مهمی در افزایش بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان، ایفا کنند
اثربخشی برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
261 - 277
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند. جهت اجرای پژوهش، 30 کودک به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش در برنامه شکوفاسازی خلاقیت، طی 12 جلسه ی 60 دقیقه ای شرکت کردند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون تفکر خلاق تورنس (1974) و ابزار برج لندن شالیس (1982) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>P). نتیجه گیری: لذا، از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه شکوفاسازی خلاقیت می تواند نقش مهمی در بهبود مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان ایفا کند
مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
374 - 387
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک انجام شد. روش پژوهش: در مطالعه ای مقطعی در قالب طرحی همبستگی، کلیه مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات رفتاری شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده که از لیست اسامی دانش آموزان با تشخیص مشکلات رفتاری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، داده های پژوهش به کمک سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL) - نسخه والدین آخنباخ و رسکولار (2001)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) و پرسشنامه رابطه والد و کودک پیانتا (2015) استفاده شد. برای بررسی پیش فرض های آزمون های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. نسخه 3/3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری و نسخه SPSS نسخه 26 برای آمار توصیفی استفاده شده است. همچنین ازتحلیل مسیر برای تعیین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش بوت استرپ و آزمون سوبل هر دو نشان می دهند اثر غیر مستقیم شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان به واسطه رابطه کودک والد برابر 298/0- شده است و مقدار آماره سوبل در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (001/0>P، 28/5 Sobel=). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان با توجه به نقش میانجی رابطه کودک والد تاثیر معناداری دارد. یافته های این مطالعه همسو با پیشینه پژوهشی گویای اثر گذاری شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان می باشند که ضمن در برداشتن تلویحات بالینی می تواند در برنامه پیشگیری مورد کاربست قرار گیرد
روابط ساختاری بین کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان: بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
767 - 777
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نقش میانجی گری استرس ادراک شده در رابطه بین کمال گرایی با استرس ادراک شده در دانش آموزان بود. شرکت کنندگان پژوهش 301 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی هیگل و همکاران، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران دانش آموزان بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی به ترتیب پیشایند و پیامد استرس ادراک شده در دانش آموزان هستند. همچنین، یافته ها نشان داد که استرس ادراک شده میانجی گر معنی دار رابطه کمال گرایی به بهزیستی روان شناختی است. یافته های این پژوهش می تواند برای مشاوران مدارس، روانشناسان تربیتی و معلمین در کاهش مشکلات کمال گرایی و استرس دانش آموزان کمک کننده باشد.
فقدان انگاره دلبستگی: اندوه طولانی مدت مرتبط با مرگ ومیر ناشی از کویید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۱۰۲-۱۰۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرگ های ناشی از کرونا با ایجاد آشفتگی های گسترده بنیان های زندگی بسیاری از خانواده ها را متزلزل کرد. این آشفتگی به ویژه در زمان مرگ یکی از همسران برجسته تر بود. بااین وجود، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی تجربه زیسته و اندوه طولانی مدت همسران سوگوار از مرگ ومیر کرونا به انجام رسیده باشد محدود است. باتوجه به گستردگی دامنه آسیب های طولانی شدن مدت سوگ انجام پژوهش های معرف در این زمینه ضرورت دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اندوه طولانی مدت مرتبط با مرگ و میر ناشی از کویید 19 در همسران سوگوار و تبیین تجربه زیسته آن ها انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه افرادی بود که در دوران کرونا همسر خود را از دست داده بودند. تعداد 17 نفر که در سال 1399 تجربه مرگ همسر را به دلیل بیماری کرونا داشتند با شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش استرواس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها چهار مقوله عمده (عوامل مرتبط با گذار از سوگ، عوامل مرتبط با سوگ و سوگواری، عوامل حمایتی، عوامل مرتبط با وضعیت رابطه با همسر متوفی) و 12 مقوله اولیه (راهبردهای منفی نظم جویی هیجان، عدم قطعیت در مورد آینده، احساس عذاب وجدان، ناتوانی در عبور از خشم، ادراک منحصربه فرد بودن تجربه سوگ، عدم پذیرش فقدان، اسناد منفی مرتبط با فقدان، ضعف در آیین های مرتبط با مرگ، احساس رهاشدگی، تغییر سریع نقش های در خانوادگی، فقدان دلبستگی عمیق به همسر و فقدان بدن گرم) کشف شده که همگی در بعد روش مقابله فقدان گرا دسته بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عمده ترین دلیل طولانی شدن سوگ روش مقابله فقدان گرا است که باعث تمرکز بیش از اندازه بر روی فقدان می شود. پیشنهاد می شود برای کمک به افراد سوگوار خدمات حمایتی بلافاصله بعد از فقدان مد نظر قرار گیرد.
پیش بینی رشد پس از ضربه براساس تعهد دینی و امید به زندگی بیماران مبتلا به انواع سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۵۸-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش تعهد دینی و امید به زندگی در پیش بینی رشد پس از ضربه در بیماران مبتلا به انواع سرطان انجام شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به انواع سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی و شریعتی منطقه 6، امام حسین (ع) منطقه 7 و کلینیک فوق تخصصی بیماری های پستان زنان جهاد دانشگاهی منطقه 11 شهر تهران در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش شامل 219 فرد مبتلا به سرطان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از ضربه (PTGI) تدسچی وکالهون (1996)، پرسشنامه امید به زندگی (LEQ) اسنایدر و همکاران (1991) و پرسشنامه تعهد دینی (RCI) ورثینگتون و همکاران (2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین تعهد دینی و امید به زندگی با رشد پس از ضربه وجود دارد و نیز تعهد دینی و امید به زندگی می توانند به اندازه 7/6 درصد، رشد پس از ضربه را پیش بینی نمایند (005/0 >p). این یافته ها حاکی از آن است که تعهد دینی و امید به زندگی در پیش بینی رشد پس از ضربه در بیماران مبتلا به انواع سرطان نقش دارند.
برررسی روابط زوجین در حقوق ایران و نقش آن در استحکام نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
624 - 637
حوزههای تخصصی:
هدف: زوجین به عنوان اعضایی از جامعه، دارای حقوق و تکالیفی هستند که رعایت آنها تضمین کننده سلامت جامعه و روابط آنهاست. خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که بر پایه روابط زوجین استوار است و تنظیم این روابط و تبیین چگونگی آن از منظر فقهی و حقوقی از جهاتی واجد اهمیت است. روش پژوهش: روش کار ما در این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. یافته ها: در تلازم حق و تکلیف زوجین، به تفاوت هایی برخورد می کنیم که در نگاه اول، گویای تفاوت هایی است که بعضی پنداشته اند این تفاوتها نشان از نابرابری زن و مرد دارد؛ در حالیکه خلقت زن و مرد آن چنان حکیمانه است که واگذاری حقوق و تکالیف هم بنا بر ظرفیت ها و متناسب با انتظارات او از انسان و توانایی های بشر وضع گردیده است. نظام هستی، خلقت و آفرینش با یک طرح قبلی و هدف دار استوار گشته و هدف نمایی خلقت، عبودیت عارفانه انسان در برابر خداوند است. همگونی و ناهمگونی موجودات و تفاوت در ظرفیت ها و امکانات، همگی در این نقشه حکیمانه جایگاه خاص خود را پیدا کرده اند؛ بنابراین تفاوت های زوجین و به طور کلی زن و مرد، کاملاً طبیعی، هدفمند و خلاقانه است و ملاک ارزش گذاری افراد را باید در عبودیت و قبول ولایت و هدایت الهی جستجو کرد. نتیجه گیری: داشتن امتیازات منحصر به فرد در زنان و مردان نه نشانه برتری بر همدیگر است و نه نشانه نقص و عیب نسبت به همدیگر می باشد. این تفاوت ها در منابع فقهی شیعه و نظام حقوقی اسلام، بر همین اساس بیان شده است که اتفاقاً شناخت آنها می تواند در جهت استحکام خانواده، پویایی و سرزندگی آن مؤثر باشد.