فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to determine the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on cognitive fusion and social anxiety in women suffering from generalized anxiety disorder. Methods: This study was an applied, quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up, including a control group. The population consisted of all women with generalized anxiety disorder who attended counseling centers in Sari city. The sample included 30 women with generalized anxiety disorder, selected via convenience sampling and randomly assigned to two groups: the experimental group receiving ACT for social anxiety disorder (Hayes, 2012) and a wait-list control group. Data were collected using the Social Anxiety Questionnaire (Watson & Friend, 1969) and the Cognitive Fusion Questionnaire (Gillanders, 2014). Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS-26 software. Findings: The results showed significant differences between the ACT treatment group and the control group. ACT was effective in reducing cognitive fusion (F = 15.25, p < .001) and social anxiety (F = 38.86, p < .001) in women with generalized anxiety disorder (p < .001). Conclusion: Therefore, it can be concluded that Acceptance and Commitment Therapy may serve as an effective intervention method for improving cognitive fusion and social anxiety in women with generalized anxiety disorder.
The Effectiveness of Strength-Based Intervention on Attitude Toward Marital Infidelity and Sexual Self-Concept in Women with Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based intervention on altering attitudes toward marital infidelity and enhancing sexual self-concept among women experiencing marital conflict. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 women from the Mehravar Counseling Center in Tehran, divided equally into intervention and control groups. The intervention consisted of eight 75-minute sessions based on strength-based principles. Data were collected at three points using the Attitudes Towards Infidelity Scale (ATIS) and the Sexual Self-Concept Inventory (SSCI). Statistical analysis was conducted using ANOVA with repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests, utilizing SPSS-27. Findings: The intervention group showed significant improvements in both measured outcomes. Attitudes toward marital infidelity decreased from a pre-test mean of 42.53 (SD = 5.67) to 37.82 (SD = 5.12) at follow-up. Sexual self-concept increased from a pre-test mean of 30.88 (SD = 4.45) to 35.64 (SD = 3.72) at follow-up. The ANOVA results revealed significant time effects and time x group interactions for both variables (p < .001). Conclusion: The strength-based intervention was effective in significantly improving attitudes toward marital infidelity and sexual self-concept among women with marital conflicts. These findings suggest that such interventions can be beneficial in marital counseling settings, offering a promising approach for enhancing marital satisfaction and individual well-being.
اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی و مشاوره شهر تهران در سال 1402 بود که از این میان، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) بود. شرکت کنندگان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت معنادرمانی بر اساس نظریه فرانکل (1992) قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، مرحله پس آزمون انجام شد و یک دوره پیگیری سه ماهه نیز صورت گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و واریانس آمیخته و از طریق نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سرمایه روانشناختی و راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی شده است. همچنین اثر زمان بر متغیرهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری، خودسرزنشگری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگرسرزنشگری افزایش معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: معنادرمانی به عنوان روشی موثر می تواند به بهبود سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک کند. این تأثیرات در طول زمان پایدار بوده و به بهبود سلامت روانی و هیجانی این گروه از زنان منجر می شود.
اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
101-117
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی در بیماران قلبی و عروقی شهر بابل بود. روش شناسی: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد دارای بیماری قلبی عروقی مراحعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی بابل در بازه زمانی سه ماهه آبان، آذر و دی سال 1402 تشکیل دادند. حجم نمونه 34 نفر از مردان دارای شرایط سنی 60 سال به بالا، دارای بیماری قلبی و عروقی که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010)، پرسشنامه خود مدیریتی ملاحسینی و برخوردار(۱۳۸۶) و پروتکل درمان روان پویشی کوتاه مدت دوانلو بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 28 انجام شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده و برای بررسی همه فرضیه ها و تعیین تاثیر مداخله بر روی گروه آزمایش و ارزیابی تفاضل نمرات دو گروه در فاصله پیش آزمون و پس آزمون از تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغییره (مانکوا)، استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی بیماران قلبی و عروقی تاثیر دارد. نتیجه گیری: در نتیجه، درمان روان پویشی کوتاه مدت باعث افزایش خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی در بیماران قلبی و عروقی می گردد.
Effectiveness of Mindfulness Training on Experiential Avoidance, Self-Compassion, and Physiological Indices in Women with Breast Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the impact of mindfulness training on experiential avoidance, self-compassion, and certain physiological indices in women diagnosed with breast cancer. Method: This applied research was conducted as a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and control group design. The population included all women with stage 1 and 2 breast cancer who were under medical care after completing chemotherapy or radiotherapy at Shahid Tajrish Hospital in 2020-2021. A convenience sampling method was used to select 40 female breast cancer patients, who were equally divided into an experimental group (20 participants) and a control group (20 participants). Data were collected using the Neff's Self-Compassion Scale (Neff, 2003), the Bond et al.'s Experiential Avoidance Questionnaire (2011), and physiological indices. Mindfulness training, based on the protocol by Lengacher et al. (2019), consisted of 8 sessions of 90 minutes each for the experimental group, while the control group received no intervention. Data were analyzed using covariance analysis. Findings: The results indicated that mindfulness training significantly increased self-compassion (F = 6.35, p < .05) and decreased experiential avoidance (F = 4.75, p < .05) in women with breast cancer. Additionally, the training significantly reduced cortisol levels (F = 7.38, p < .05), but did not have a significant effect on the concentrations of IL-6 (F = 0.83, p > .05) and CRP (F = 0.04, p > .05). Conclusion: Considering the current findings, it can be said that mindfulness training is effective in improving the psychological condition and reducing stress in women with breast cancer.
بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود و خروج از میان دانش آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعه حالت های چهره نیم استیم (2009) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان های چهره ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان های چهره ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان های چهره ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان های چهره ای مردان ادراک می کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره ای در دختران نوجوان اثرگذار است.
مروری بر مطالعات ذهن آگاهی برای روان پریشی از گذشته تا امروز و دستور کار تحقیقات آینده
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی برای تحقیقات روان پریشی در 15 سال گذشته به طور تصاعدی رشد کرده است. در این مقاله، مروری کوتاه بر ذهن آگاهی برای روان پریشی ارائه می شود و پس ازآن خلاصه ای از یافته های حاصل از جستجوی سیستماتیک متاآنالیزهای 2013 تا فوریه 2023 ارائه می شود. موضوعات فعلی در این زمینه موردبحث قرارگرفته و دستور کار تحقیقاتی آینده ارائه می شود. برای دسترسی به مقالات علمی مرتبط پایگاه های اطلاعاتی برای مقالات لاتین Science Direct, Scopus Pro Google Scholar, ISC, به منظور دست یابی به مقالات انگلیسی و پایگاه استنادی علوم، Magiran, SID, Civilica, ,Irandoc, Noormagz و نشریات علمی پژوهشی دانشگاه تهران به منظور دست یابی به مقالات فارسی جست وجو شدند. بیست متاآنالیز منتشرشده بین سال های 2013 و 2023 شناسایی شد. اندازه اثر گزارش شده بر کاهش علائم روان پریشی از کوچک تا بزرگ در مرورها متغیر بود. چهار موضوع کلیدی در این زمینه شناسایی و موردبحث قرارگرفته است - (1) آیا ذهن آگاهی برای روان پریشی بی خطر است؟ (2) آیا تمرین در منزل ضروری و مرتبط با نتایج بالینی است؟ (3) تأثیر تمرین ذهن آگاهی در مقابل بینش های فراشناختی حاصل از تمرین، بر نتایج بالینی چیست؟ (4) آیا مزایا به عملکرد بالینی معمول تبدیل می شود؟ ذهن آگاهی یک مداخله امیدوارکننده است که برای افراد مبتلابه روان پریشی هم ایمن و هم مؤثر است. تحقیقات آینده متمرکز بر ارزیابی مکانیسم های تغییر و پیاده سازی در عملکرد بالینی معمول باید در اولویت قرار گیرد.
تعیین مدل علی ذهنیت های طرح واره ای بر اساس هوش هیجانی و سبک های ابراز هیجان با میانجیگری تفکر استراتژیک در کارمندان بانک ها
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین مدل علی ذهنیت های طرح واره ای بر اساس هوش هیجانی و سبک های ابراز هیجان با میانجیگری تفکر استراتژیک در کارمندان بانک ها بود. مواد و روش کار: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی از نوع همبستگی (رابطه ای) بود. جامعه شامل کارمندان مرد 30 الی 45 ساله بانک های منطقه 1 شهر تهران بود که از میان آن ها 250 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های ابراز گری هیجانی کینگ و امونز (1990)، هوش هیجانی برادبری و گریوز (2004)، تفکر استراتژیک گلمن (2007) و ذهنیت های طرح واره ای لابستل و همکاران (2010) را تکمیل نمودند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل برای اندازه گیری متغیرهای پنهان از کفایت و برازش لازم نسبی برخوردار است. علاوه بر این تفکر استراتژیک و ذهنیت های طرح واره های دارای تناسب پیش بینی متوسط و قوی می باشند. همچنین 1/61 درصد از تغییرات متغیر تفکر استراتژیک توسط هوش هیجانی و سبک های ابزار هیجان و 4/70 درصد از تغییرات ذهنیت های طرح واره ای توسط هوش هیجانی، سبک های ابزار هیجانی و تفکر استراتژیک تبیین می شود. بحث و نتیجه گیری: با تکیه بر ساختار تفکر استراتژیک و آموزش پذیر بودن آن؛ دخالت دادن این نوع تفکر می تواند مسیر رابطه ی بین ذهنیت های طرح واره ای باهوش هیجانی و سبک های ابراز هیجان را بازتعریف نماید.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
101 - 111
حوزههای تخصصی:
نوجوانان به شدت تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی هستند که در معرض محرک های محیطی مضر مانند اعتیادآور قرار دارند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجیگری ترومای دوران کودکی در شهر مشهد انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 228 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد انیسی، حساسیت پردازش حسی آرون و آرون، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه ترومای برنشتاین و همکاران استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS27 و Lisrel8.8 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری بر آسیب پذیری به اعتیاد اثر مستقیم و معنادار دارند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که ترومای دوران کودکی می تواند میانجی حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با آسیب پذیری به اعتیاد باشد.
اثربخشی مصاحبه ی انگیزشی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
305 - 322
حوزههای تخصصی:
زمینه: فلج مغزی یک اختلال عصب شناختی و غیر پیش رونده است که معمولاً در ابتدای زندگی و به دلایل مختلف رخ می دهد و به طور مادام العمر وجود خواهدداشت و می تواند از کارآیی فرد و خانواده او بکاهد و مشکلات متعدد روانشناختی را به ویژه برای مادران دارای فرزندان با این عارضه ایجاد کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. از بین جامعه آماری موردنظر تعداد 26 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی تعیین شده به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه گواه به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی اولسون (1989) و خودکارآمدی عمومی شرر (1982) استفاده شد. اعضای حاضر در گروه آزمایشی تحت مشاوره گروهی به شیوه مصاحبه انگیزشی فیلدز (2006) شامل 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی بر افزایش نمره کلی رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی به صورت معناداری اثربخش بوده است (0/05p<).
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی تأثیر دارد.
بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
523 - 538
حوزههای تخصصی:
زمینه: پورنوگرافی از رفتارهای اعتیادآمیز و پرخطر جنسی است که می تواند در ابعاد مختلف سلامت افراد را با مشکل مواجه نماید. افراد درگیر به اعتیاد پورنوگرافی از مشکلات روانی، هیجانی، شناختی رنج می برند. کمبود مطالعه در این حوزه در ایران، باعث انجام پژوهش حاضر شده است.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار بود .
روش: این پژوهش از نظر روش، یک مطالعه علّی - مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مردان 18 تا 35 سال با اعتیاد پورنوگرافی و بهنجار شهر ارومیه در بهار و تابستان 1402 را شامل می شود. جهت تعیین حجم نمونه، با مراجعه به نرم افزار تعیین حجم نمونه GPower، تعداد 36 نفر از افراد با اعتیاد پورنوگرافی و تعداد 36 نفر که اعتیاد پورنوگرافی نداشتند، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه پورنوگرافی کر و همکاران (2014) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1972) را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و با نرم افزار Spss 19 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد در اضطراب و اختلال خواب (05/0 >P) و افسردگی (01/0 >P) بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت، اما در علائم جسمانی و کارکرد اجتماعی بین گروه ها تفاوت معنی دار نبود (05/0 <P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که اعتیاد پورنوگرافی می تواند زمینه ساز افسردگی، اضطراب و مشکلات خواب بیشتر شود؛ لذا پیشنهاد می گردد مداخلات پیشگیرانه و درمانی جهت کاهش گرایش به پورنوگرافی در گروه های در معرض این اعتیاد به کار برده شود.
اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
679 - 696
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاهش ابرازگری هیجانی مثبت، ابرازگری صمیمیت و افزایش ابرازگری هیجانی منفی با ناسازگاری زناشویی رابطه دارد. بهبود ابرازگری در زوج های ناسازگار از طریق مداخله های زوج درمانی، به ویژه زوج درمانگری متمرکز بر شفقت، مهم است، اما در تأثیر زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی در جامعه موردمطالعه، شکاف تحقیقاتی دیده می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانگری متمرکز بر شفقت (لطفی و همکاران، 1400) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر افزایش ابرازگری هیجانی مثبت، کاهش ابرازگری هیجانی منفی و نیز افزایش ابرازگری صمیمیت زوج های ناسازگار مؤثر است (01/0 p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها زوج درمانگری متمرکز بر شفقت با تقویت هیجان های مثبت و سازگارانه در زوج ها، کاهش هیجان های منفی زوج ها، تشویق زوج ها به ابراز شفقت کلامی و رفتاری و همدلی نسبت به همسر و درک نقاط قوت و ضعف خویش و همسر موجب بهبود ابرازگری هیجانی در زوج های ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود ابرازگری هیجانی زوج های ناسازگار استفاده کرد.
اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
911 - 928
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اهمیت سازگاری زناشویی در سلامت و پایداری نظام خانواده، شناسایی عوامل مؤثر بر آن مهم است. بااین وجود، در ادبیات این حوزه مطالعه ای که به تدوین الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش به انجام رسیده باشد یافت نشد و همچنین اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی بر هوش اخلاقی مورد توجه پژوهشگران نبوده است.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بود.
روش: روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است که در قسمت اول از نوع تحلیل محتوا و در قسمت دوم پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه است. نمونه آماری بخش کیفی، جهت تدوین بسته آموزشی 10 نفر از متخصصان حوزه مشاوره خانواده در سال 1402-1401 بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه آماری در بخش کمی شامل 40 نفر از زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (1976) و پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) بود. تحلیل ها داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته ها در بخش کیفی بیانگر آن بود که مؤلفه های هوش اخلاقی در بسته آموزشی تدوین شده شامل صداقت و راستگویی، استقامت و پافشاری برای حق، قبول مسئولیت برای خدمت به دیگران، توانایی در بخشش اشتباهات خود و توانایی در بخشش اشتباهات دیگران بود. نتایج بخش کمی نشان داد مداخله الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر افزایش هوش اخلاقی و مؤلفه های آن تأثیر معناداری داشته است (0/05P>).
نتیجه گیری: باتوجه به اثربخش بودن یافته های این مطالعه، می توان این گونه استنباط کرد که پروتکل تدوین شده پتانسیل اثربخشی در جهت ارتقای هوش اخلاقی و مؤلفه های آن در میان زوجین را دارد و می تواند مورد توجه متخصصان حوزه سلامت روان و مشاوران خانواده در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین در جهت کاهش ناسازگاری در مراجعین قرار گیرد.
بررسی علل وقوع طلاق از سوی متقاضیان و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت: با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
947 - 962
حوزههای تخصصی:
زمینه: طلاق یکی از مسائل اجتماعی است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته و تأثیرات منفی بر روی خانواده، فرزندان و جامعه دارد. یکی از عوامل مؤثر بر وقوع طلاق، سوء معاشرت زوجین است که ممکن است منجر به ارتکاب جرائم ناشی از خشونت خانگی، تجاوز، خیانت و قتل شود. با وجود اینکه پژوهش های زیادی در مورد علل و پیامدهای طلاق در ایران انجام شده اند، اما تحقیقات کافی در مورد نقش سوء معاشرت زوجین در وقوع طلاق وجود ندارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی علل طلاق از سوی متقاضیان ثبت طلاق و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین و ارائه راهکارهای حقوقی و روانشناختی جهت کاهش پدیده طلاق انجام شد.
روش: روش تحقیق حاضر توصیفی - همبستگی و با ماهیت کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی متقاضیان ثبت طلاق در شهر رشت بود که از میان آن ها 200 نفر (100 نفر مرد و 100 نفر زن) با روش تصادفی ساده انتخاب شده که علل وقوع طلاق، بر اساس روایت خود آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و همچنین خبرگان حوزه طلاق که به طور مستقیم و غیر مستقیم با این پدیده اجتماعی مرتبط هستند که شامل 42 نفر (از گروه قضات دادگاه خانواده 11 نفر، سردفتران طلاق 11 نفر و مددکاران اجتماعی 20 نفر) بودند. جهت گردآوری اطلاعات از روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS26 انجام گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، یافته ها نشان داد که بیشترین عامل های مؤثر جرم در وقوع طلاق مربوط به جرائم جنسی و اخلاقی به ویژه روابط نامشروع در فضای مجازی است (05/0 p<).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که سوء معاشرت زوجین می تواند منجر به رفتارهای خلاف قانون و جرم آمیز شود. بنابراین پیشنهاد می شود که برای پیشگیری و کاهش طلاق در جامعه، باید به افزایش سطح آگاهی و مهارت های ارتباطی زوجین، تقویت رابطه عاطفی و مشارکت در تصمیم گیری های مشترک، حمایت از خانواده های در معرض خطر و ارائه خدمات مشاوره ای و روان درمانی مناسب توجه شود.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در رابطه ی عوامل محافظت کننده و مخاطره آمیز مرتبط با خانواده با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
36 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رابطه ی عوامل مرتبط با خانواده (باورهای دینی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، باورهای فرهنگی و سبک فرزند پروری) با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه شهرستان خرم آباد با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی1402 – 1401 بود. حجم نمونه 380 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد باورهای دینی (1389)، پایگاه اجتماعی – اقتصادی قدرت نما (1993)، سبک های فرزند پروری بامریند (2004)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، نگرش به اعتیاد نظری (1380) و پرسشنامه محقق باورهای فرهنگی بومی بود. در پایان نتایج نشان داد که مسیر مسقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 51/0=β)، باورهای دینی (001/0>P، 48/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 65/0=β) و مسیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی به نگرش به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 67/0=β) معنادار می باشد. همچنین، مسیر مستقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 78/0=β)، باورهای دینی به (001/0>P، 62/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 57/0=β)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی (001/0>P، 47/0=β) به سبک های دلبستگی و مسیر مستقیم سبک های دلبستگی به نگرس به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 47/0=β)، معنادار می باشند. همچنین حد پایین و بالای آزمون بوت استراپ نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم عوامل مرتبط با خانواده از طریق سبک های دلبستگی رابطه معناداری با نگرش به مصرف مواد در دانش-آموزان دارد (001/0>P). بنابراین شناسایی عوامل مخاطره آمیز و تقویت عوامل محافظت کننده مرتبط با خانواده می تواند، نفش پیشگیری از اعتیاد را میان دانش آموزان متوسطه دوم ایفا کند.
اثربخشی آموزش خود تنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازیهای رایانه ای
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
31 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازی های رایانه ای شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری منطقه آموزشی 6 انتخاب و از میان دانش آموزان این منطقه تعداد 30 دانش آموزان پسر که وابسته به بازی های رایانه ای بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای وانگ و چانگ (2002)، مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه خشم نواکو (1986) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر کاهش پرخاشگری و بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان دارای پسر دارای وابستگی به بازی-های رایانه ای موثر است (۰۱/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان دارای وابستگی به بازی های رایانه ای، آموزش تنظیم شناختی هیجان است.
رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر در زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر درزنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری، موردمطالعه در این پژوهش، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران است و طبق آخرین آمار به عمل آمده از اورژانس های شهر تهران حدود 6000 نفر، و در این پژوهش از روش طبقه ای نسبی، استفاده شده است و توزیع پرسشنامه و کار جمع آوری اطلاعات به صورت تصادفی بر روی آن ها صورت گرفته است. در این پژوهش برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول 380 نفر در نمونه ی آماری ما قرار می گیرند. ابزار پژوهش نیز برای جمع آوری داده ها پرسشنامه همسر آزاری (هادسون و مک اینتاش، 1981) و اضطراب فراگیر (آنتونی و همکاران، 2002) بوده که قبل از اجرا، اعتبار و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مؤلفه های همسر آزاری با میزان اضطراب زنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نتایج رگرسیون نشان داد که، همسر آزاری (سوءاستفاده غیر فیزیکی و جسمی) 14 درصد واریانس میزان اضطراب فراگیر زنان را تبیین می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که همسر آزاری نقش مهمی در ایجاد و تشدید اضطراب فراگیر در زنان دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزی های پیشگیری و مداخله ای در جهت کاهش همسر آزاری و اضطراب فراگیر کمک کند.
مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
193 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان متأهل در سه ماهه اول سال 1401مناطق 2، 7 و 11شهر تهران تشکیل داد، که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای توافق زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995)، طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1994) و پرسشنامه محقق ساخته سبک های ازدواج استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حوزه های طرحواره های ناسازگاراولیه با توافق زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). همچنین سبک های ازدواج می تواند رابطه بین، طرحواره های ناسازگار اولیه با توافق زناشویی را میانجی گری کند (01/0>P). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت از آنجا که ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی محسوب می شود می توان با تمرکز بر طرحواره های ناسازگار اولیه و آموزش های پیش از ازدواج بر توافق زناشویی و بهبود سبک های ازدواج و تداوم روابط بین زوجین بر افزایش کیفیت رابطه زوجین افزود.
تأثیر هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی بر رشد حسی حرکتی کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات حسی- حرکتی یکی از ویژگی های برجسته ی اختلالات طیف اوتیسم است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی بر رشد حسی حرکتی کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 10-6 سال مبتلا به اختلال اوتیسم مراجعه کننده به مراکز توانبخشی اوتیسم شهر تهران در سال 1402 بودند که تعداد 24 کودک اوتیسم با عملکرد بالا با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از آموزش هشت جلسه ای تمرینات ثبات مرکزی با آزمون های نیمرخ حسی2 و تست تبحر حرکتی برونینکز- ازرتسکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و از طریق نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی باعث ارتقای رشد حسی در کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا می شود (01/0P<)؛ و نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که مقدار F به دست آمده برای هر سه بعد رشد حرکتی شامل مهارت حرکتی درشت، مهارت حرکتی ظریف و هماهنگی اندام فوقانی معنادار شده است (01/0P<)
نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که تمرینات ثبات مرکزی یکی از روش های کارآمد برای رشد مهارت های حسی و حرکتی کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا است که می تواند در مراکز توانبخشی و آموزش ویژه این کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
131 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره مستقر در منطقه 4 شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (2011، IFI) بود. مداخله تحلیل رفتار متقابل برن (1958) و پروتکل روایت درمانی وایت و اپستون (1990) در 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری بخشودگی بین فردی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، درمان تحلیل رفتار متقابل نسبت به روایت درمانی به طور معناداری بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران اثربخش تر بود (05/0>P) و هر دو درمان دارای ماندگاری اثر در دوره ی پیگیری بودند (05/0>P). بنابراین بین دو درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان تحلیل رفتار موثرتر بود.