فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۸۱ تا ۱۰٬۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
علوم خبری سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
47 - 72
حوزههای تخصصی:
رسانه های جایگزین (alternative media) همواره به عنوان جریانی در برابر رسانه های جریان اصلی (main stream media) مطرح هستند، چراکه صداها و نوع نگاهی که این نوع از رسانه ها منعکس می سازند، به دلیل ماهیت پیام ها و نیز اهدافی که دنبال می کنند، چه از جنبه خاستگاه و چه فرایند مشارکت مخاطبان و کاربران و یا گستره دارای تفاوت های عمده با نوع دیگر رسانه هاست. در این میان، حادثه زلزله کرمانشاه به عنوان بستری قابل مطالعه پیرامون پیامدهای فرهنگی و اجتماعی یک بحران و نحوه بازنمایی وقایع آن می تواند سطح تمایز این رسانه ها را در جامعه کنونی ایران به خوبی روشن سازد. از آنجاکه رسانه های جایگزین به عنوان بخشی از صدای قومیت ها و مذاهب و خرده فرهنگ ها محسوب می شوند، این مقاله در تلاش است تا جهت پاسخ به چند پرسش پیرامون آن ها دست زند. اول اینکه انواع رسانه های جایگزین در حادثه زلزله کرمانشاه کدامند و چه تمایزهایی با یکدیگر داشته اند؟ و دوم اینکه مضامین اصلی پیام های این رسانه ها چه بوده است و چگونه می توان از ظرفیت این رسانه ها در راستای سیاستگذاری رسانه ای بحران بهره گرفت؟. لذا محققان ضمن مطالعه اخبار و وقایع منعکس شده از این حادثه در قالب های گوناگون و نیز خوانش گزارش ها به گونه شناسی رسانه های جایگزین در بحران زلزله دست زده اند و در مرحله بعدی متکی بر روش تحلیل مضمون مضامین اصلی پیام ها را در کنار احصای خدمات این نوع از رسانه ها در مسیر سیاستگذاری رسانه ای بحران استخراج نموده اند.
تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تمایزات فرهنگی و اجتماعی که در انسجام و پیوستگی جوامع بشری اثرگذار است، تفاوت های ناشی از روابط و مناسبات درون قومی و برون قومی یا همسازی اجتماعی بین اقوام است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که هم در به وجودآمدن پیوستگی اجتماعی و هم در قرارگرفتن جامعه در وضعیت گسست و ستیز اجتماعی می تواند از نقش برجسته ای برخوردار باشد. پژوهش حاضر در همین راستا و با هدف تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این مطالعه، افراد بزرگسال بازه سنی 20 تا 50 سال شهر کابل بودند که از چهار قوم عمده و بزرگ پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک انتخاب شده اند. حجم نمونه 1055 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی (414/0 = r) و احساس محرومیت نسبی (160/0- = r)، اعتماد اجتماعی (083/0 = r)، مشارکت اجتماعی (25/0 = r)، تعلق اجتماعی (212/0 = r)، بی تفاوتی اجتماعی (177/0- = r)، مدارای اجتماعی (413/0 = r) و فاصله اجتماعی (233/0- = r) با همسازی اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. تجزیه وتحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محرومیت نسبی، بیشتر تأثیر غیرمستقیم دارد تا تأثیر مستقیم. تأثیر مستقیم محرومیت نسبی بر همسازی اجتماعی برابر با 004/0- و تأثیر مستقیم برابر با 101/0- است. همچنین تأثیر مستقیم مشارکت اجتماعی برابر با 084/0، اعتماد اجتماعی برابر با 086/0، تعلق اجتماعی برابر با 201/0، حمایت اجتماعی برابر با 326/0، مدارای اجتماعی برابر با 126/0، بی تفاوتی اجتماعی برابر با 276/0- و فاصله اجتماعی برابر با 202/0- است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نبود احساس محرومیت نسبی، مشارکت اجتماعی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی بین اقوام و گروه های گوناگون در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان می تواند به شکل گیری تعاملات و ارتباطات اجتماعی بین آن ها منجر شود و زمینه همسازی اجتماعی اقوام و فقدان واگرایی قومی را به همراه داشته باشد.
تجارب خانواده های فرزندپذیر از مشکلات کودکان فرزندخوانده: رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
۲۰۶-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به گسترش و انتخاب فرزندپذیری به عنوان یکی از راههای تکمیل خانواده در جامعه ایران، پژوهش های اندکی در جهت شناخت مشکلات جسمی و روان شناختی کودکان فرزندخوانده انجام شده است. بنابراین، مطالعه حاضر به تبیین تجارب خانواده های فرزندپذیر از این پدیده پرداخته است. روش: مطالعه حاضر به روش کیفی و با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش را 30 نفر از خانواده های فرزندپذیر تشکیل داده اند. انتخاب نمونه ابتدا با روش هدفمند آغاز و تا زمان رسیدن به اشباع اطلاعات به صورت نمونه گیری نظری ادامه یافت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق بود و مصاحبه ها با روش اشتراوس و کوربین نسخه 2008 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از تجزیه وتحلیل داده ها شش مقوله محوری به دست آمد. «عوامل تهدیدکننده فرزندپذیری» به عنوان پدیده در الگوی پارادایمی پژوهش حاضر آشکار شد. «مشکلات جسمی و رفتاری کودک» به عنوان عامل علی، «ظرفیت های کودک و محیط»، «پیشینه ناگوار کودک پیش از فرزندپذیری» و «تأثیرات کودکان با نیازهای ویژه» به عنوان عوامل مداخله گر و «رضایتمندی از فرزندپذیری» نیز به عنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص شد. «رویارویی مدبرانه والدینی» به عنوان راهبرد اتخاذشده والدین فرزندپذیر در این مطالعه آشکار شد. بحث: برای زوجینی که با ناباروری و پیامدهای منفی آن در زندگی درگیرند، فرزندپذیری می تواند به عنوان یکی از راههای کامل کردن ساختار خانواده و تجربه نقش والدینی در نظر گرفته شود. با وجود اینکه، کودکان فرزندخوانده با مسائلی از قبیل تجربیات ناگوار آزار و غفلت پیش از فرزندپذیری، تأثیرات سوء زندگی مؤسسه ای و همچنین مشکلات جسمی و روان شناختی وارد زندگی خانواده فرزندپذیر می شوند، به کارگیری برخی راهبردهای مدبرانه رویارویی توسط والدین فرزندپذیر می تواند به موفقیت فرزندپذیری کمک کند. به کارگیری سبک های مواجهه مسئله مدار، وجود شناخت و آمادگی پیش از اقدام فرزندپذیری، حل وفصل مسائل ناباروری، مذاکره و توافق والدین برای فرزندپذیری، داشتن نگرش مثبت به فرزندپذیری و وجود حمایت های اجتماعی ازجمله این راهبردهاست.
انگ و استیگما، بستر رویش آسیب های اجتماعی در عصر فضای مجازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
۲۸۱-۲۵۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در رویکردی به آسیبهای اجتماعی، ایده ای شکل گرفته که انگ زنی را مانع تکرار ارتکاب جرم و بزه از طریق مشروعیت زدایی از شخص می داند و معتقد است که می تواند عامل پیشگیری جرائم باشد. این ایده در ایران و آمریکا آزموده شد اما چون نتیجه موردنظر را نداشت، به آن پایان داده شد. روش: روش این مقاله مروری بوده و از نوع مرور روایتی استفاده شد و آنچه از منابع که مرتبط با موضوع و هدف مطالعه تلقی می شد، با رویکردی نقادانه مورد تحلیل قرار گرفت. بحث: تاتو، داغ زدن، بریدن و سوزاندن بخشی از پوست بردگان، مجرمان یا خائنان به کشور در دنیای باستان روشی جهت معرفی آنان به عنوان افراد مملوک و یا مفسدان اخلاقی بود که بعدها در دوره مدرن این داغ و ننگها به سوزاندن شخصیت و هویت افراد به منظور منزوی و از میدان بیرون کردن آنان انجامید که مباحث مربوط به بحران هویت و الیناسیون و مسخ در ادبیات کلاسیک دوران جدید به منظور تحلیل و تفسیر این فرایند بازتاب داده شد که ادغام این فرایند با ویژگیهای فضای مجازی بخصوص در ایران، تحلیلها و سیاست گذاریهای جدیدی را می طلبید. نتیجه: از چند جنبه پیامدی بخصوص ظهور فضای مجازی، رویکرد استفاده از کارکرد مثبت انگ و استیگما برای مقابله با گسترش آسیبهای اجتماعی و تلاش برای کنترل و پیشگیری آن ناکارآمد تلقی شد.
نسبت اراده و دانش در نظریه اجتماعی پیتر برگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سؤال تاریخی پیرامون نسبت اراده و دانش این است که آیا اراده و در نهایت کنش، تابع معرفت و علم است یا این اراده است که معرفت را سامان می دهد؟ امتداد این پرسش، در ساماندهی یک نظریه اجتماعی به طور عام، و نظریه ساخت اجتماعی واقعیت پیتر برگر و توماس لاکمن به طور خاص چنین است که به چه میزان اراده در شکل گیری معرفت نقش ایفا می کند؟ ایجاد دوگانه اراده به ادراک معرفت و اراده به ایجاد معرفت، به ما کمک می کند با تحلیل و تشریح مفاهیم اساسی نظریه اجتماعی برگر، نشان دهیم در هر یک از مفاهیم این نظریه، نسبت اراده و معرفت چگونه است. در برخی مفاهیم، نه اراده به ادراک و نه اراده به ایجاد معرفت وجود ندارد. مثل موقعیت چهره به چهره. در برخی از مفاهیم هم اراده به ایجاد معرفت و هم اراده به ادراک معرفت وجود دارد؛ مثل سنخ بندی. در برخی از مفاهیم در ابتدا اراده به ایجاد معرفت وجود دارد، اما در نهایت، اراده به ادراک معرفت تبدیل می گردد؛ مثل سنت و نهادسازی. این مقاله نشان می دهد که در جریان یک نظریه، معرفت به چه میزان متأثر از اراده است. این پژوهش از روش تحلیل عقلی بهره گرفته و با نقد و بررسی اسناد کتابخانه ای تنظیم گردیده است.
واکاوی جامعه شناختی نماد دایره در ساختارهای تدفینی عصرآهن مطالعه موردی گورستان های حوزه ی رود مشگین چایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر آهن به دوره ای اطلاق می گردد که در آن تکاپوی مهاجرت در بین اقوام مختلف شدت گرفت. بهترین اثر باستان شناختی از این اقوام مهاجر، ساختارهای تدفینی آنهاست. به گونه ای که این ساختارها در بسیاری از حوزه های باستان شناختی که آنها اشغال نموده اند، دیده می شود. شاخص ترین ویژگی تدفینی این اقوام که در غالب سرزمین های وارد شده به آن قابل مشاهده است، وجود یک ساختار مدور سنگی بر سطح گور است که فضای مرکزی یا محل قرار گرفتن مرده را احاطه نموده است که گاهی بواسطه چیدن یک ردیف قلوه سنگ یا قطعه سنگ ساخته می شده و یا گاهی با ساختاری چند ردیفه از سنگ های کوچک و بزرگ و با نظمی خاص انجام می گرفته است. منطقه ی مورد مطالعه، حوضه یکی از رودخانه های پر آب شهرستان مشگین شهر است که یکی از مهمترین عوامل شکل گیری محوطه های باستانی این بخش از استان اردبیل به شمار می آید. در بررسی های میدانی، گورستان های عصر آهن بسیاری در این حوضه مورد مطالعه قرار گرفت که یکی از ویژگی های بارز آنها، ساختارهای جالب توجه دایره ای شکلی است که فضای داخلی گور و محل قرار گرفتن جایگاه مرده را احاطه نموده است. پژوهش حاضر با پیش زمینه ای مختصر از نحوه پراکنش چنین ساختارهایی در قبور هزاره دوم و اول ق.م، با نگاهی به مطالعات اسطوره شناختی و نمادشناختی، به چرایی و چگونگی وجود ساختارهای مدور در تدفین های باستانی عصر آهن حوزه مشگین چایی پرداخته است. نگاهی جامعه شناختی به این موضوع، نشانگر وجود باورهای خاصی در بین جوامع عصر آهن بوده که اعتقاد به آنها سبب پیدایش و تداوم شیوه های خاصی در تدفین مردگان شده است.
شناخت و ارزیابی مؤلفه های کیفیت محیطی مؤثر بر هویّت و حس تعلق شهروندان (مورد پژوهی: شهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اساساً در هویت شناسی شهری، توجه به مؤلفه های تعلق مکان در حوزه های علمی و اجرایی شرایط را برای تعامل متقابل میان فرد و محیط فراهم نموده و موجب هویت بخشی و افزایش حس تعلق شهروندان به شهر خواهد شد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش ترکیبی(کمی و کیفی) می باشد. که جهت انجام آن نیز از شیوه تحلیلی توصیفی شامل مراحل تحلیل اسنادی از طریق بررسی و تحلیل متون برگزیده مرتبط با موضوع، استفاده از شیوه پیمایشی با بهره گیری از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه(با حجم نمونه 400 نفر)، با هدف شناخت و ارزیابی معیارهای کیفیت محیطی موثر بر هویت و حس تعلق شهروندان اهوازی، نسبت به شهر اهواز انجام شده است؛ تا پس از شناخت و اطلاع از چگونگی آن بتوان، از طریق ایجاد زمینه مناسب، برای برنامه ریزی و طراحی محیط مطلوب به ارتقاء کیفیت زیست شهری کمک نمود. بر اساس یافته های تحقیق، میانگین کل منتج از آزمون میانگین گویه های مربوط به میزان حس تعلق، 05/3 می باشد؛ بنابراین میزان حس تعلق شهری، در شهروندان اهوازی نسبت به شهر اهواز، در حد متوسط ارزیابی می گردد. از طرفی علی رغم اینکه متغیرهای نفوذ پذیری، سرزندگی و نماد و نشانه، بیشترین سهم را بر تعلق شهروندان و هویت شهر اهواز داشته اند. از آنجاییکه میانگین کل گویه های مربوط به متغیرهای کیقیت محیطی86/2 بوده، حکایت از آن دارد، که میزان تاثیر وجود مولفه های محیطی، در هویت بخشی و تعلق شهروندان اهوازی نسبت به شهر اهواز، در حد متوسط رو به پایین ارزیابی می گردد. به عبارتی عوامل و عناصر فضای شهری، موجود شهر اهواز تاثیر پر رنگی در هویت شهر و احساس تعلق شهروندان به شهر نداشته است. همچنین تحلیل ضرایب مسیرها نشان دهنده این است که اثر متغیرهای مستقل، کیفیت های محیطی و ثبات سکونت، مستقیم و مثبت می باشد. یعنی ارتقاء آنها موجب ارتقاء حس تعلق و هویت شهری می گردد.
تحلیل شیوه بازنمایی اصلاحطلبان در گفتمان اصولگرایی؛ (مطالعه موردی مقالات روزنامه کیهان در خلال انتخابات اسفندماه 94)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 122
حوزههای تخصصی:
در جامعه سیاسی ایران اسلامی دو جبهه اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفته است. در جریان مبارزات انتخاباتی هرکدام از جبهه ها قصد دارند علاوه بر معرفی خود، «دیگری» را نیز به گونه ای بازنمایی کند تا مناسبات قدرت را به نفع «خود»، تداوم بخشند. در انتخابات سال 92، پس از پیروزی حسن روحانی، اصلاح طلبان فرصتی دوباره برای ورود به مناسبات قدرت یافتند؛ از سویی جبهه اصولگرایان برای اینکه بتواند مناصب قدرت را در قوه مقننه حفظ کند، در سال 1394 وارد مبارزات انتخاباتی اصلاح طلبان شدند؛ در این میان روزنامه کیهان، یکی از مؤثرترین و قدرتمند ترین روزنامه های این جبهه بوده که به اعتقاد محقق، با رویکردی سوگیرانه، در خلال انتخابات 1394، در قالب مقالاتی به پوشش اخبار مربوط به اصلاح طلبان پرداخت. از این رو مقاله حاضر با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی قصد دارد تا شیوه بازنمایی اصلاح طلبان در روزنامه کیهان را با بررسی مقالات منتشره در یک ماه منتهی به انتخابات اسفند 1394، و سوگیری های این مقالات را آشکار گرداند. در این راستا با نمونه گیری نظری و هدفمند، شش مقاله به عنوان مراجعی جهت استناد انتخاب گردید. نتایج تحلیل نشان می دهد که کیهان، اصلاح طلبان را با خصوصیاتی همچون «دروغ گو»، «مدعی گر»، «فاقد تخصص»، «اهل طرب»، «جریان بد»، «لیبرال های غیرمسلمان» توصیف کرده است؛ از طرفی آنها را «اهل مسامحه و مدارا» دانسته که به دلیل عدم تغییر رویه تاریخی خود و درگیری با بحران هویت، از طریق «یارگیری» و استفاده از یاران به اصطلاح «قرضی»، وارد میدان رقابت شده اند. درنهایت اینکه آنها به وسیله ارتباط عوامل خارجی و تحت سلطه روحانی و حزب کارگزاران، بر آن شده اند تا با هتاکی و «دید ابزاری به مردم»، با کاربست استراتژی هایی همچون «سیاسی بازی»، «سیاه نمایی»، «مظلوم نمایی» و «حاشیه سازی» در عرصه انتخابات حضور یابند.
بررسی رابطه حق توسعه و ارتقاء توسعه پایدار و همه جانبه کشورهای توسعه نیافته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه تلاش برای دست یافتن به جایگاهی بهتر در اقتصاد جهانی، بخش مهمی از مبارزه برای توسعه می باشد. بحث بهبود رفاه در قالب نظریه مزیت نسبی مطرح می شود؛ یعنی هر کشوری که بهترین کارکرد خود را محور قرار دهد، به بهترین نتیجه می رسد. سئوال اصلی این تحقیق این است که اعلامیه حق توسعه چگونه بر توسعه یافتگی کشورهای در حال توسعه اثر گذار است. مطالعه از نوع اسنادی و کیفی از نوع فرا مطالعه است زیرا یافته ها غیر پارامتریک است و اطلاعات موجود با استفاده از روش فرا تحلیل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات فیش و تکنیک تحلیل محتوا است که با مراجعه به همه منابع شناسایی شده ، اطلاعات مهم و مورد نیاز جمع آوری شده اند. منابع مورد استفاده مشتمل بر 59 کتاب، 93 مقاله و 80 کنوانسیون ، اعلامیه و قانون است. در مطالعه حاضر مقولاتتعهدات حقوقی اقتصادی – اجتماعی ناشی از حق توسعه، سرمایه گذاری خارجی مستقیم، موانع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسعه در کشورهای در حال توسعه ، مقوله های اصلی هستند . نتایج تحقیق نشان داد که پرثمرترین فعالیت هر کشوری، فعالیتی است که با منابع و عوامل موجود در آن کشور هم سازتر باشد. حق توسعه موجب ارتقا توانمندی نیروی انسانی شده و کمک کشورهای توسعه یافته به کشورهای توسعه نیافته می تواند آنها از از چرخه فقر رها ساختا و در مسیر توسعه قرار دهد. نتایج همچنین نشان داد که حق توسعه از طریق کمک به آموزش ، توانمند سازی زنان، توجه به حقوق کودکان و سرمایه گذاری خارجی می تواند به عنوان مکانیسمی در جهت سوق کشورهای توسعه نیافته به مسیر توسعه یافتگی یاری رساند.
طراحی و اعتبار یابی مدل ارزیابی در نظام آموزش از دور (مورد: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی مدلی جهت ارزیابی بعد آموزشی در نظام آموزش از دور بود. این پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی می باشد که با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) انجام گرفت. مشارکت کنندگان این پژوهش در بخش کیفی 15 نفر از اساتید و پژوهشگران آموزش از دور بودند که به صورتی هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه گردید. در بخش کمی مطالعه نیز جامعه آماری هدف (مدیران، برنامه ریزان و کارشناسان سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور) بودند که 215 نفر از آنان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و از آن ها خواسته شده تا پرسشنامه پژوهش را تکمیل کنند. این پرسشنامه مشتمل بر 52 شاخص بود که روایی محتوای آن با استناد به نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89 /0 ارزیابی و مورد تأیید واقع شد. برای تحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری های باز و محوری بهره گرفته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کمی حاصل از پرسشنامه نیز علاوه بر شاخص های گرایش مرکزی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل جامع ارزیابی بعد آموزشی در یک سیستم آموزش از دور دارای 7 بعد سازمان یاد دهنده؛ یاد دهنده؛ یادگیرنده؛ مبانی پداگوژی، تئوری و نسل های فناوری؛ مواد و محتوای آموزشی؛ روش ها و رویکردهای آموزشی؛ و زمان و مکان آموزشی با 52 شاخص ارزیابی مرتبط است که با بهره گیری از روش شناسی و ابزار مناسب می توانند برای ارزیابی بعد آموزشی نظام آموزش از دور مورداستفاده قرار گیرند.
بررسی قابلیت آموزشی فناوری واقعیت مجازی برمبنای ارزیابی مؤلفه های ادراک بصری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
۱۹۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
به علت گسترش روزافزون استفاده از فناوری واقعیت مجازی در حوزه های مختلف و به خصوص آموزش، بررسی ادراک مخاطب از طریق این فناوری و قابلیت های آموزشی آن ضرورت دارد. لذا، هدف این پژوهش بررسی قابلیت های آموزشی سیستم واقعیت مجازی از طریق مقایسه تطبیقی ادراک محیط به دو صورت مستقیم و با استفاده از فنّاوری واقعیت مجازی بر مبنای ارزیابی روابط غیرخطی مؤلفه های ادراک بصری در فرآیند ادراک می باشد. روش تحقیق در این مقاله به صورت تجربی-پیمایشی می باشد؛ به طوری که مخاطبان به دو صورت مستقیم و با استفاده از عینک های واقعیت مجازی در زمان مشخص، فضا را مورد تماشا قرار داده و سپس مورد پیمایش قرارگرفته اند. جامعه آماری این پژوهش با توجه به تخصصی بودن مؤلفه های ادراک بصری، از بین دانشجویان رشته معماری انتخاب شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس تکنیک آلفای کرونباخ و روایی محتوایی بر اساس نظر متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های پیمایش در چهار بخش کفایت نمونه، تحلیل عامل R، همبستگی و رگرسیون، می توان نتیجه گیری کرد که مؤلفه های ادراک بصری، در پنج عامل احتمالی شناسایی و در این میان سه عامل به صورت قطعی تبیین شده است. در سطح عامل اول، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک پیچیدگی های محیط و در سطح عامل دوم، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک معنای محیط و در سطح عامل سوم، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک بینایی برای مخاطب میسر می شود.
تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران های جهانی، توسعه اقتصاد ملی را به یک مشکل اساسی تبدیل کرده است. یکی از راه های دستیابی به توسعه اقتصادی، بهبود مکانیسم های تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی است. با توجه به اهمیت و جایگاه دانشگاه ها، مراکز علمی و تحقیقات دانشگاهی در رفع نیازهای جامعه و حرکت به سمت تولید سرمایه از دانش تولید شده در این مراکز، لازم است اراهکارهای متناسب با شرایط ساختاری، محیطی و انسانی این مراکز برای تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی معرفی شود. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال ارائه راهکارهای تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه ورزش می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا جزء تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. از نظر جمع آوری داده ها کیفی و از نظر محل جمع آوری داده ها میدانی- کتابخانه ای است. پژوهش حاضر در چهارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد(گلیزری) انجام گرفت. در این پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده شده که داده های حاصل از آن، با بهره گیری از کدگذاری باز، محوری و نظری تجزیه و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیات علمی دانشکده های تربیت بدنی، کارآفرینان دانشگاهی، مخترعین دانشگاهی در حوزه ورزش و دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری نظری و روش قضاوتی هدفمند انجام و تا رسیدن به اشباع نظری دنبال شد که در مجموع 22 نفر از متخصصان را شامل می شد. نتایج بخش کیفی نشان داد راهکارهای تجاری سازی 57 مفهوم، 10 مقوله (آموزشی_پژوهشی، منابع انسانی، مدیریتی، بازاریابی، شخصیتی، ارتباطی، سیاست گذاری، حقوقی-نظارتی، مالی و سخت افزاری_ نرم افزاری) و 6 بعد (درون سازمانی، فردی، برون سازمانی، قانونی، امکانات_تجهیزاتی، اقتصادی) را شامل می شود. مدیران ارشد دانشگاهی و دولتی همواره باید تلاش کنند تا از این راهکارها برای تجاری سازی و تولید ثروت پژوهش های محققین و دانشمندان استفاده کنند.
مسئله اجتماعی مهاجرت از افغانستان: تمایلات و عوامل پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
چرایی مهاجرت مردم به خارج از کشور و تبیین آن در چارچوب رویکردهای اقتصادی، عوامل جاذبه و دافعه و دوگانیه فقر و مهاجرت همواره مورد توجه مطالعات مهاجرتی بوده است. مهاجرت در میان مردم افغانستان، سنتی دیرینه دارد، بااین حال، طی چند دهیه اخیر، این جریان های مداوم مهاجرت و بازگشت، شکلی جمعی و مقیاسی بی سابقه گرفته اند. این مقاله به دنبال تبیین مسئلیه اجتماعی مهاجرت از افغانستان با تأکید بر تمایلات و عوامل پشتیبان است. عوامل بررسی شده در سه سطح خُرد (ویژگی های فردی)، میانه (شبکه های فراملی) و کلان (درک فرد از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدأ و مقصد) قرار دارند. روش مطالعه کمّی و مبتنی بر پیمایش است و داده ها از طریق پرسش نامه در میان 850 نفر 18 ساله و بالاتر، که به شیویه نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج نشان داد که نگرش افراد به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افغانستان در سطح کلان و شبکه های فراملی مهاجرتی در سطح میانی، اثر معناداری بر تمایل به مهاجرت دارند. در سطح خرد و در میان ویژگی های جمعیتی، نیز متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت بیشترین اثر را بر تمایل مهاجرت دارند. ازاین رو، از این مقاله می توان چنین نتیجه گیری کرد که نگرش منفی به شرایط فعلی و آیندیه افغانستان، فرهنگ مهاجرتی و همچنین دیاسپورا و شبکه های مهاجرتی فراملّی افغانستانی در کشورهای همسایه، ازجمله ایران، نقش زیادی در شکل گیری مهاجرت به خارج در میان ذهنیت افغانستانی ها دارند.
سیاست های تجارت مرزی و نقش آن در زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش پیش رو، با رویکرد نظرییه مبنایی، به مطالعیه کیفی نقش سیاست های تجارت مرزی بر زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین پرداخته است. به مقتضای رویکرد پژوهش، با استفاده از تکنیک های مصاحبیه گروهی و فردی نیمه ساختاریافته، مشاهده و اسناد، اطلاعات تحقیق جمع آوری شده و با استفاده از روش نظرییه مبنایی به فرایندها، تعاملات و پیامدهای واقعیت های تحصیلی و هژمونی بازار پرداخته شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند، با سه گروه مختلف شامل بازاریان (13 نفر)، فرهنگیان (14 نفر) و محصلان (8 گروه و 7 نفر)، مصاحبه های فردی و گروهی انجام شده است. در گروه بازاریان، به واسطیه وجود افراد ترک تحصیل کرده، از نمونه گیری گلوله برفی نیز استفاده شده است. پس از انجام مصاحبه ها داده های گردآوری شده، در قالب 265 مفهوم و 54 مقوله صورت بندی شده اند. مقولات برآمده از دیدگاه هر گروه از مشارکت کنندگان مجدداً ترکیب و در سطح انتزاع بالاتری صورت بندی گردیدند. درنهایت، ماحصل آن، 13 مقولیه عمدیه نهایی بود. یافته ها حاکی از آن است که فقر تاریخی، ناکارآمدی آموزش عالی، محدودیت صنعتی و محیطی به منزلیه شرایط علی، انگاریه ذهنی دیگران مهم، پول؛ معنادارترین عینیت، ضعف فرهنگی- آموزشی در سطح محلی، به منزلیه شرایط مداخله گر در هژمونی پول و محاسبه گری در زندگی تأثیرگذارند. جوانان در برخورد با چنین شرایطی، راهبردهای کنشگری اقتصادی، سودجویی و کسب منزلت مادی را اتخاذ کرده اند. این هژمونی، پیامدهای فرهنگی همچون بی ارزشی تحصیلات، رنگ باختگی اعتبار فرهنگی، ترک تحصیل و کنش های ذهنی ترک تحصیل را در پی داشته است.
پیامدهای فرهنگی گسترش کمی آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارویژه های دانشگاه ریشه در تحولات اجتماعی دارد اما درمیان این کارویژه ها توجه به ارتباط دانشگاه باجامعه نسبت به ارتباط دانشگاه و نهادهای اقتصادی به ویژه در عصر توده گرایی آموزش عالی، کمتر مورد توجه است. به نظرمی رسد ورود دانشگاه ها به بافت های متفاوت، دگرگونی هایی را در بعد فرهنگی فراهم آورده که نمی توان به آن ها بی توجه بودهدف: این مطالعه با هدف واکاوی پیامدهای فرهنگی گسترش کمی درآموزش عالی ایران صورت پذیرفت.روش: این پژوهش درپارادایم تفسیری بارویکردکیفی وروش نظریه پردازی داده بنیادانجام شد.دراین پژوهش 54 مشارکت کننده ازسه گروه اعضای هیات علمی،دانشجو و فعال اجتماعی از سه استان سیستان و بلوچستان، قم وگیلان حضورداشتند که به صورت هدفمندوبااستفاده از راهبردهای نمونه گزینی باحداکثرتنوع انتخاب شدند.برای جمع آوری داده هاازمصاحبه عمیق بدون ساختاروجهت تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد.یافته ها: به باور مشارکت کنندگان «تغییر در سطح سرمایه ی فرهنگی از طریق افزایش سطح سواد، آگاهی و ایجاد نیازهای فرهنگی جدید»، «شکل دادن به فرهنگ شفافیت»، «پذیرش تنوع فرهنگی» و «تغییر بر تمایلات زاد و ولد» در کنار «ایجاد سرخودگی فرهنگی»، «بدبینی فرهنگی»، «تغییر نیازهای فرهنگی جامعه بدون ایجاد پاسخ برای آن» و «تغییر در سیک زندگی زنان و دختران» در دسته ی مهم ترین دگرگونی های فرهنگی در بافت های مورد مطالعه قرار می گیرند.نتیجه گیری: توجه به پیامدهایی فرهنگی و ردپای آن در تحولاتی مانند تغییرات الگوی زندگی زنان، دگرگونی های هنجارهای اجتماعی، مطالبات فرهنگی جدید و نیازمندی جامعه ی هدف برای پاسخ، چالش های پیرامون سنت های گذشته و ارزش های وابسته به جهان جدید و عواملی از این دست در دسته ی منابع مهمی است که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد.
شناسایی مدل « DNA سازمانی» در سازمان صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
157 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: در دو دهه اخیر این سؤال مطرح بوده است که چگونه می توان از یک سازمان موفق، الگوبرداری کرد؟ برای پاسخ به این پرسش مفهوم «دی.اِن.اِی. سازمانی» پیشنهاد شده است. «دی.اِن.اِی. سازمانی» ابزاری برای تحلیل و شناخت تفاوت رفتار و شخصیت سازمان ها است و بسیاری از شیوه های رفتاری، کنش ها و ساختارهای سازمانی تحت تأثیر آن است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که عوامل مؤثر در الگوبرداری از بخش های موفق سازمان کدام است؟ هدف اصلی این پژوهش شناسایی مدلی برای دی.اِن.اِی. سازمانی در رسانه ملی است. روش: در این پژوهش روش کیفی داده بنیاد به کار گرفته شده و برای گردآوری اطلاعات 30 نفر از مدیران رسانه ملی انتخاب و با آنها مصاحبه شده است. همچنین اسناد و منابع آرشیوی سازمان مورد استفاده قرار گرفته است. سپس تحلیل داده های این پژوهش از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها: در این پژوهش 312 کدباز استخراج و 4 محور اصلی (انتخابی) حق تصمیم گیری، انتخاب و شیوه به کارگیری عوامل انگیزشی، ساختار و شبکه های ارتباطی سازمانی، اطلاعات و دانش سازمانی شناسایی شد، که هر یک از این ابعاد از سوی عوامل محوری تأثیر می پذیرد. نتیجه گیری: با مدیریت عوامل محوری مشخص شده در این پژوهش، مدل دی.اِن.اِی. سازمانی رسانه ملی و نقاط ضعف و قوّت آن شناسایی و مدیریت شده و به منظور تحقق اهداف سازمانی مانند الگوبرداری از حوزه های موفق و ارتقای سطح کیفیت تولیدات رادیویی و تلویزیونی به کار گرفته خواهد شد.
رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1397 بود. روش شناسی: طرح پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران بود که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 257 نفر به این صورت که ابتدا از بین مناطق 22 گانه شهر تهران 4 منطقه انتخاب و از هر منطقه 2 دبستان سپس از هر مدرسه کلاس های پنجم و ششم دبستان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1990)، رشد اجتماعی واینلند (1953) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و همکاران (1991) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شادکامی با رشد اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معناداری وجود داشت(0/01>P < /span>). همچنین بین شادکامی با یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معنادار وجود داشت(0/01>P < /span>).نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیان کننده اهمیت افزایش شادکامی در دانش آموزان با بهبود در میزان رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی است. می توان از این یافته ها برای تدوین برنامه هایی جهت افزایش شادکامی دانش آموزان استفاده کرد.
رویکرد ترامپ به حقوق بین الملل محیط زیست و پیشنهادهای رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
205 - 233
حوزههای تخصصی:
بحران های زیست محیطی امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های مردم، دولت ها و سازمان های بین المللی است. این بحران ها ادامه زندگی بشر بر روی کره زمین را به خطر انداخته و برای دولت ها ایجاد مسئولیت می کند. حقوق بین الملل محیط زیست از سال 1972م در نتیجه کنفرانس استکهلم با توجه بیشتر کشور ها مواجه شد. پس از آن به مرور الزاماتی برای حفاظت از محیط زیست شکل گرفت و مسئولیت جهانی حفاظت از محیط زیست مهم ارزیابی شد. امریکا به عنوان یکی از قدرت های بزرگ نظام بین الملل که تأثیر بسزایی در ایجاد بحران های محیط زیستی دارد، همواره تلاش کرده تا کمترین محدودیت و مسئولیت های زیست محیطی را بپذیرد. سیاست های زیست محیطی ترامپ تقابل سیاست های امریکا با حقوق بین الملل محیط زیست را نشان می دهد. در مقاله پیش رو ضمن معرفی ارکان اصلی حقوق بین الملل محیط زیست، رفتار ایالات متحده و تضاد معاهده ای و عرفی آن با حقوق بین الملل محیط زیست بررسی و تبعات سیاست های محیط زیستی دونالد ترامپ بر محیط زیست جهانی ارزیابی می شود.
تحلیل جامعه شناختی خودکشی در ایران (براساس آمار سال های 1389 تا 1393)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
195-215
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران در فاصله سال های 1389 تا 1393 براساس آمار و داده های کلان کشوری است. افزایش 17 درصدی خودکشی در سال 1389 در مقایسه با سال 1388 و افزایش 5 درصدی در سال 1393 در مقایسه با سال 1392 بیانگر رشد خودکشی در این بازه زمانی است. با توجه به روند افزایشی خودکشی طی این دوره، پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل آمارهای موجود، به دنبال تبیین عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر خودکشی در این بازه زمانی بوده است . نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل 6/82 درصد از واریانس نرخ خودکشی در ایران را تبیین می کنند که در این بین، تأثیر فشار اجتماعی (مبتنی بر نظریه اگنیو) بیشتر از همبستگی اجتماعی است. عامل فشار اجتماعی (طلاق، ضرب وجرح و توهین) منجر به افزایش خودکشی شده است. یافته اساسی دیگر پژوهش مبتنی بر نظریه همبستگی (مبتنی بر نظریه دورکیم) بود. در این پژوهش بر دو بعد همبستگی اجتماعی (بعد اجتماعی و بعد اقتصادی) تأکید شده است. در بعد اقتصادی، یافته ها نشان داد هر اندازه، طی سال های موردمطالعه، نرخ مشارکت اقتصادی افزایش یافته است، تعداد خودکشی ها کاهش داشته اند و برعکس افزایش خودکشی با کاهش مشارکت اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری همراه بوده است. درواقع، مشارکت اقتصادی و رهایی از بیکاری به نوعی سبب ادغام فرد در زندگی اجتماعی می شود. مقایسه بین استان های مختلف نشان داد که رضایت بیشتر از زندگی، افزایش عرق ملی و اعتماد عمومی بیشتر به نوعی علقه های اجتماعی فرد را گسترش می دهد و احساس تعلق و همبستگی فرد به جامعه افزایش می یابد. رابطه متغیر تضاد نقش ها که صرفاً برای زنان آزمون شده بود با میزان خودکشی زنان تأیید نشد، گرچه که رابطه بین آنها معکوس است. بر این اساس به نظر می رسد برای زنان مشارکت اجتماعی و اقتصادی دارای اهمیت بیشتری از سنگینی نقش است.
تحلیل جامعه شناختی موانع رشد اقتصاد سرمایه داری در ایران (مطالعه موردی نیمه پایانی دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از رویکرد نظری ماکس وبر در باب موانعی که سازمان مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی برای عقلانی شدن اقتصاد بوجود می آورد و با اتکاء به تلفیقی از راهبرد روشی جامعه شناسی تاریخی تفسیری و تحلیلی، به تحلیل موانع عقلانی سازی اقتصاد در دوره قاجار بپردازیم. در این راستا ابتدا ویژگی های سازمان مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی روستا، ایل و صنف رایج در دوره مورد مطالعه تحلیل شده است. سپس مولفه هایی چون غلبه اقتصاد معیشتی؛ ممانعت از فردگرایی و گسترش اقتصاد و تقسیم کار اجتماعی؛ عدم رقابت پذیری اقتصاد در عرصه نظام جهانی؛ تحرک پذیری ضعیف اجتماعی به عنوان برآیندهای نظام مالیه عمومی حاکم بر این دوره مورد مطالعه قرار گرفته است و در پایان بر اساس یافته های پژوهش مفهوم عقلانیت تانیسی به عنوان تعدیل نظری جهت انطباق بیشتر چارچوب و مفاهیم نظری با تفرد تاریخی ایران قاجاری ارائه گردیده است.