فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
381 - 418
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل نهادی چند سطحی و با بهره گیری از چارچوب مفهومی اوستروم، نقش رسانه ها را در فرآیند مشارکت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران بررسی می کند. این مطالعه کیفی، مبتنی بر تحلیل مضمون ۱۵ مصاحبه نیمه ساخت یافته با کنشگران حوزه زنان، فعالان سمن ها، پژوهشگران و سیاست گذاران است. یافته ها نشان می دهد که بازنمایی گزینشی و ظاهرمحور، بی اعتمادی نهادی، حذف خاموش و ضعف روایت گری، از موانع اصلی اثرگذاری رسانه ای سمن ها بر سیاست گذاری رفاهی زنان هستند. این موانع، نه تنها از منظر حقوق رسانه و حق مشارکت مدنی، بلکه در چارچوب آموزه های دینی درباره عدالت ارتباطی، تبیین حق، و مسئولیت اجتماعی رسانه ها نیز قابل نقدند. در مقابل، بهره گیری از رسانه های اجتماعی ظرفیت هایی برای توانمندسازی کنشگری مدنی و روایت گری مستقل فراهم می کند. تحلیل ها بر فقدان قواعد ارتباطی منصفانه و قانونی میان رسانه، دولت و سمن ها تأکید دارد و ضرورت بازتعریف حکمرانی رسانه ای، حمایت از رسانه های مستقل و تقویت سواد رسانه ای سمن های فعال در حوزه زنان را برجسته می سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تمرکز بر ابعاد نهادی، حقوقی و دینی، خلأهای ارتباطی را آشکار و مسیرهای کنشگری فعال تر در سیاست گذاری رفاه زنان را ترسیم کند.
بازخوانی میراث ویتگنشتاین و قاضی سعید قمی در بستر علوم انسانی تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ناپذیری خدا یکی از پرسش های بنیادین فلسفه دین است. این مقاله با مقایسه دیدگاه های لودویگ ویتگنشتاین و قاضی سعید قمی، به تحلیل چالش های معرفتی مرتبط با این مسئله می پردازد. ویتگنشتاین، با تاکید بر محدودیت های زبان در توصیف حقایق متافیزیکی، شناخت خداوند را فراتر از امکانات زبان انسان می داند. در مقابل، قاضی قمی با تاکید بر اهمیت فهم صحیح از منابع دینی، معتقد است که شناخت خداوند از طریق تعمق در این منابع ممکن است، اما آمیختگی آن با عقاید بشری می تواند به سوء تفاهم در دین منجر شود. این مقاله با بررسی دقیق آثار هر دو فیلسوف، نشان می دهد که گرچه هر دو به محدودیت های معرفت شناختی در شناخت خداوند اذعان دارند، اما تفاوت های بنیادینی در مفهوم شناخت، رویکرد به دین و پیامدهای اعتقادی دارند. این مقایسه به فهم عمیق تری از چالش های موجود در شناخت ناپذیری خدا در دو سنت فلسفی شرق و غرب کمک می کند.
از شاد زیستی تا معنویت گرایی؛ مطالعه ای کیفی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
101 - 124
از فرزند با عنوان «نعمت الهی» در قرآن کریم یاد شده است؛ باوجوداین، ترکیبی از تقارن های سیاست گذارانه، فرهنگی- اجتماعی، پزشکی و اقتصادی به کاهش فرزندآوری در کشور ایران انجامیده است. در این شرایط، خانواده هایی هستند که همچنان و مبتنی بر زیست-عادت واره سنتی-دینی، تمایل به چندفرزندی دارند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی درک و تجربه چندفرزندی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس است. مطالعه کیفی است و با 11 مشارکت کننده در سال 1403 به روش تحلیل مضمون انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان باوجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی و نگرانی های فرهنگی راجع به تربیت فرزند، اما همچنان چندفرزندی را به عنوان الگو و تجربه خانوادگی مثبت تفسیر می کنند. پنج مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از شادزیستی خانوادگی، عادت واره سنتی، مادرانگی خودبنیاد، سرمایه انگاری فرزند و باورهای معنوی. مطابق یافته ها می توان گفت که تمایل به چندفرزندی و تجربه زیسته آن باوجود تنگناهای متعدد اقتصادی و فرهنگی، به عنوان زیست مثبت قلمداد شده که به بهزیستی خانوادگی مشارکت کنندگان انجامیده است. نتایج این پژوهش می تواند برای سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی برای حمایت و تقویت ساختار خانواده های چندفرزندی مفید باشد و مبنایی برای تحقیقات آینده باشد. انجام مطالعات دیگر روی تجربه مشابه در مردان و همچنین بحث های نظری راجع به موضوع با رویکرد میان رشته ای پیشنهاد می شود.
تأثیر عینیت حسابرسی داخلی بر بهبود شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی در نهادهای دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
144 - 154
حوزههای تخصصی:
امروزه شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان دو رکن اساسی در کارآمدی و مشروعیت عملکرد نهادهای دولتی شناخته می شوند. با افزایش پیچیدگی های محیطی و توقعات جامعه، نیازبه استقرار نظام های نظارتی قوی، عینی و بی طرف بیش ازپیش احساس می شود. دراین راستا، عینیت حسابرسی داخلی به عنوان رویکردی مستقل و غیرجانبدار، می تواند نقش مؤثری در بهبود فرایندهای تصمیم گیری و ارتقای پاسخ گویی به ذی نفعان ایفاء کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر عینیت حسابرسی داخلی بر ارتقای شفافیت و مسئولیت پذیری اجتماعی در نهادهای دولتی، به صورت توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسناد انجام شده است. نتایج نشان می دهد که عینیت حسابرسی داخلی با کاهش تعارض منافع، تقویت استقلال تصمیم گیری و بهبود فرایندهای گزارش دهی و نظارت، به افزایش شفافیت مالی و عملکردی در نهادهای دولتی منجر می شود. به طورخاص، تقویت عینیت در حسابرسی داخلی، اعتماد عمومی و شاخص های مسئولیت پذیری اجتماعی را بهبود می بخشد. افزون براین، سیاست گذاران و مدیران نهادهای دولتی می توانند با اصلاح ساختارها و فرایندهای مرتبط، زمینه ساز ارتقای عملکرد و مشروعیت سازمان خود در برابر جامعه و ذی نفعان باشند.
مقابله شخصیت اصلی رمان بوف کور با عارف ایرانیِ وصف شده در آثار گوبینو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان « بوف کور»، کمابیش شاهدِ حضور مایه های عرفانی هستیم؛ حضوری که گاه تلویحی و نهان است و گاه آشکار و عیان. در این مقاله کوشش کرده ایم نخست،در تأیید گرایش راوی داستان به عرفان شواهدی عرضه داریم و سپس تفاوت هایِ عارف کلاسیک ایرانی را با عارفی که صادق هدایت در بوف کور توصیف کرده، برجسته کنیم. بعد از این، نشان داده ایم که هدایت عامدانه و آگاهانه از الگویی ناآشنا برای ترسیم چهر ه اهل عرفان استفاده کرده است؛ الگویی که آن را در آثار گوبینو، متفکر و مستشرق فرانسوی، مشاهده می کنیم. درنهایت، بر مبنای گام های پیشین به توضیحی تازه درباره ارتباط بخش اول و دوم داستان رسیده ایم و راهی نو در تفسیر بوف کور گشوده ایم: نمایان ساخته ایم که صادق هدایت با نوشتن بوف کور به دنبال نقدِ شخصیتِ دل بسته به عرفان بوده است و راویِ عارفِ داستان را نباید با هدایت یکی گرفت. لازم است که بگوییم در این تحقیق از تحلیل مقایسه ای بهره برده ایم و شباهت ها را در سطح تم ها و مؤلفه های برسازنده پرسوناژ جستجو کرده ایم.
مطالعه پدیدارشناسانه تاثیر شبکه های اجتماعی بر احساس امنیت اجتماعی (مطالعه موردی: متولدین دهه 70)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
147 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو دارای رویکرد تفسیری و روش کیفی است که با بهره گیری از روش پدیدارشناسی انجام شده است. این پژوهش درصدد است، ضمن مطالعه عمیق تأثیرات شبکه های اجتماعی بر عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی، به ریشه یابی علل و عوامل شکل گیری تغییرات صورت گرفته در عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی، در جامعه آماری پژوهش بپردازد. جامعه آماری پژوهش متولدین دهه 70 می باشد که با توجه به ماهیت پدیدارشناسی و پراکنده و ناشناس بودن جامعه آماری، جهت انتخاب حجم و نحوه توزیع نمونه ها از معیار اشباع نظری و نمونه گیری هدفمند گلوله برفی استفاده شد. در این پژوهش، اشباع پس از انجام 27 مصاحبه حاصل گردید. ابزار گردآوری اطلاعات نیز، مصاحبه عمیق فردی با سؤالات نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل داده ها نیز بر اساس الگوی هفت مرحله ای کلایزی و دیکلمن انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد؛ تأثیرات شبکه های اجتماعی مجازی بر عناصر و مؤلفه های امنیت اجتماعی کاملاً معنادار بوده است. به طوری که شبکه های اجتماعی، به رغم برخورداری از مزایا و محاسن فراوان در راستای تسهیل فرایندهای ارتباطی، آموزشی و اطلاع رسانی، در فضای اجتماعی مورد مطالعه به علت فراهم نبودن پیش نیازهای لازم، اغلب منجر به بروز آثار و پیامدهای منفی شده اند. با این وجود، شبکه های اجتماعی توانسته اند بسیاری از پیش نیازهای توسعه اجتماعی-سیاسی را به خوبی زمینه سازی نمایند که از مهم ترین آن می توان به عدالت اطلاعاتی، ترویج شفافیت در اطلاع رسانی و آشکار شدن پشت پرده سیاستگذاری های دولتی و حاکمیتی برای مردم را اشاره کرد.
صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران پساجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
187 - 240
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران پساجنگ، نه فقط سازمان تولید دانش، بلکه میدان نبرد گفتمان هایی بوده که هویت آن را در تلاطم قدرت و سیاست بازسازی کرده اند. این پژوهش، باهدف رمزگشایی از صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران، سه پرسش را دنبال می کند: در فیلم های سینمایی پس از جنگ، مسائل مربوط به نهاد دانشگاه و دانش آکادمیک، چگونه بازنمایی گفتمانی شدند؟ صورت بندی های گفتمانی ایجاد شده از چه نظم های متفاوتی پیروی کردند و چگونه می توان پیدایش آنها را برحسب شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران پس از انقلاب تبیین کرد؟ باتکیه بر تحلیل گفتمانی فوکویی، هشت فیلم از چهار دوره سیاسی پساجنگ با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند: «دیگه چه خبر» و «پری» (سازندگی)؛ «شام آخر» و «به رنگ ارغوان» (اصلاحات)؛ «دل شکسته» و «دربند» (اصول گرایی)؛ «آااادت نمی کنیم» و «طعم شیرین خیال» (اعتدال). یافته ها از وجود نوعی سیاست حقیقت نانوشته در سینمای پساجنگ حکایت دارند که هدفش، نه بازنمایی معقول و درست دانشگاه و دانش آکادمیک، بلکه پرداختن به موضوعات فرعی و چه بسا تخریب گر نهاد دانشگاه بوده است. طی این دوره، دانشگاه به ندرت به عنوان مکانی برای تولید علم به تصویر درآمده است. فیلم ها یا دانشگاه را به صورت مکان سرگردانی روشنفکران یا تولید سوژه های انقلابی یا مولد آسیب های اجتماعی و روابط نامتعارف بازنمایی کرده اند. این بازنمایی ها، با به چالش کشیدن کارکرد علمی دانشگاه، سیاست گذاری را به سوی نظارت و گزینش سوق داده و نگاه جامعه را از شوق به سوءظن کشانده اند. این مطالعه، با نگاهی بومی و تیزبین، خلأ پژوهش های پیشین را پرکرده و دریچه ای به پیامدهای این گفتمان ها بر آینده آموزش می گشاید.
تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست: رویکردی بر پایه نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: بحران های محیط زیستی در سال های اخیر به یکی از چالش های اصلی جوامع شهری تبدیل شده اند. در این میان، مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست به عنوان راهبردی بنیادین در تحقق حکمرانی محیط زیستی و مدیریت پایدار مطرح است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست، بر مبنای چارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری شامل شهروندان بالای ۱۸ سال شهر سنندج بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس فرمول کوکران، تعداد ۴۲۴ نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه گردآوری و با نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که از میان هشت فرضیه مطرح شده، پنج فرضیه تأیید و سه فرضیه رد شدند. متغیرهای آگاهی از مشارکت، کنترل ادراک شده رفتاری، قصد مشارکت و محیط سیاسی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مشارکتی شهروندان داشتند، در حالی که متغیرهای درک منافع و هنجار ذهنی، تأثیر معناداری بر قصد رفتاری نداشتند. همچنین، نقش میانجی قصد مشارکت در روابط میان آگاهی و کنترل ادراک شده با رفتار مشارکتی مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مشارکت در حفاظت از محیط زیست شهری، بیش از آنکه متأثر از نگرش های فردی باشد، تحت تأثیر آگاهی واقعی، احساس خودکارآمدی و زمینه های نهادی و سیاسی است. بنابراین، تقویت سواد محیط زیستی، ایجاد بسترهای مشارکتی شفاف و ارتقای اعتماد عمومی به نهادهای مسئول، از راهبردهای مؤثر برای افزایش مشارکت شهروندان در سیاست گذاری محیط زیستی محسوب می شود.
گرایش به ارزش های مدرن و رابطه آن با هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
39 - 63
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور پدیده ای به نام فضای مجازی، از یک طرف شاهد ظهور ارزش ها و معانی جهانی در روابط جوامع هستیم، از طرف دیگر این ارزش ها و معانی ممکن است سبب شکل گیری تقاضاهای جدید، بدبینی نسبت به آموزه های ایدئولوژیک در بین شهروندان شود و نوعی شهروندی چندگانه (منظور شهروندانی که هم به ارزش ها، نمادها و معانی ملّی احساس تعلق می کنند و هم به معانی، نمادها و ارزش های جهانی) شکل گیرد، در نتیجه بین شهروندان شاهد تکثرگرایی ارزشی و هویتی هستیم. گسترش ارزش های مدرن به مدد فضای مجازی تاروپود جامعه جدید را درهم تنیده است. این احتمال وجود دارد که گرایش به این ارزش ها بر اولویت ها و جهت یابی افراد تأثیر داشته باشد. جوامع به دلیل فقدان کنترل همه جانبه بر وسایل ارتباطی نوین، توانایی اقناع احساس تعلق و تعهد به اهداف، ارزش ها و حفظ عناصر هویت بخش را از دست داده اند. مقاله حاضر که رهاورد یک تحقیق است با این هدف سازمان یافته که رابطه گرایش به ارزش های مدرن با هویت اجتماعی را بررسی نماید. الگوی نظری این تحقیق تلفیقی از نظریات گیبینز، گیدنز و جیمسون است. این پژوهش براساس این فرضیه شکل گرفته است که هر چه افراد بیشتر به ارزش های مدرن گرایش پیدا کنند، هویت ملی، دینی و انقلابی آنها بیشتر تضعیف خواهد شد. این تحقیق با روش پیمایش انجام شده است. جمعیت آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر تهران است. یافته های تحقیق نشان می دهد که گرایش به ارزش های مدرن رابطه ای معکوس و معنادار با هویت ایرانی، هویت اسلامی و هویت انقلابی دارد.
تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان
منبع:
مطالعات فضای مجازی و رسانه های اجتماعی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
155 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان در شهر تهران طراحی و اجرا شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است. روش پژوهش حاضر همبستگی بوده که با تکنیک پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه جوانان شهر تهران است که کاربر اینستاگرام هستند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان، 384 نفر در نظر گرفته شد. برای سنجش میزان و نوع استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه برند شخصی به تفکیک ابعاد پنج گانه شخصیت برند در میان جوانان کاربر مورد مطالعه، از پرسشنامه علیپور و تاجیک اسماعیلی(1399) استفاده شد. این پرسشنامه بر مبنای پرسشنامه شخصیت برند جنیفر آکر (1997) در پنج بُعد از شخصیت برند؛ صداقت، هیجان، شایستگی، کمال و سرسختی ساخته شده است. برای سنجش هوش هیجانی جوانان کاربر اینستاگرام در شهر تهران، از پرسشنامه هوش هیجانی 28 گویه ای برادبری و گریوز(2004) که بر مبنای دیدگاه و نظریه گلمن و همکاران (1999) در چهار بعد شامل؛ خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط ساخته شده، استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین بعد هیجان [در استفاده] ازاینستاگرام(یا استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه بعد هیجان از شخصیت برند) با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد شایستگی [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد کمال [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان، کمال، سرسختی و وضعیت کلی برند شخصی، ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین وضعیت کلی [در استفاده] ازاینستاگرام با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود.
بازاریابی جدید در امر خیر؛ مطالعه موردی: پویش «خشت هایی برای بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
145 - 179
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رسانه ها نقش حیاتی در جذب افکار عمومی و تأثیرگذاری بر رفتار اجتماعی دارند و خیریه ها برای ادامه حیات و جلب مشارکت های مردمی راهی جز حرکت به سمت رسانه و ابزارهای بازاریابی ندارند. این پژوهش به بررسی پویش خیریه «خشت هایی برای بهشت» می پردازد که توسط شرکت همراه اول برای تأمین مالی و جمع آوری کمک های مردمی به منظور ساخت شبستان حضرت زهرا (س) در نجف اشرف راه اندازی شد. هدف اصلی پژوهش، تحلیل تکنیک های نوین بازاریابی به کاررفته در این پویش با استفاده از نظریه بازاریابی اجتماعی فیلیپ کاتلر است. پویش «خشت هایی برای بهشت» نمایانگر نمونه ای مؤثر از پیوند بازاریابی تجاری با اهداف اجتماعی و خیریه ای است. این پویش از ابزارهای متنوعی همچون تبلیغات دیجیتال، ارتباطات مذهبی و خدمات ارزش افزوده (VAS) بهره گرفت تا مشارکت گسترده ای از طریق بسترهای مخابراتی و شبکه های اجتماعی ایجاد کند. بر اساس نظریه بازاریابی اجتماعی کاتلر، این پویش با تأثیرگذاری بر رفتار اجتماعی و با تمرکز بر احساسات و ارزش های فرهنگی-مذهبی، موفق به جلب اعتماد و حمایت پایدار مردم شد. عناصر مدل 4P (محصول، قیمت، مکان، و تبلیغ) در این پویش به کار گرفته شدند، به طوری که محصول (ساخت شبستان)، قیمت (هزینه های خرد)، مکان (بستر مخابراتی) و تبلیغ (پوشش رسانه ای گسترده) همگی به نحوی طراحی شدند که این اهداف خیریه ای را به جامعه معرفی و محبوب کنند. استفاده از تکنیک های بازاریابی احساسی و دیجیتال، علاوه بر فراگیری، به ایجاد الگویی جدید در کمپین های خیریه در ایران منجر شد و با استقبال گسترده ای همراه شد، به طوری که در سال های بعد پویش های مشابهی با همین عنوان یا شیوه های مشابه برگزار گردیدند.
مطالعه ای کیفی از درک و تجربه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
283 - 313
حوزههای تخصصی:
اهداف: خیانت زناشویی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر بی ثباتی و از دست رفتن سامان خانواده است. با توجه به اهمیت بنیادین خانواده، پی بردن به تجربه زیست خیانت، می تواند محققان و نهادهای مرتبط را در جهت درک بهتر موضوع کمک کند. بر اساس این، هدف تحقیق حاضر کشف و واکاوی تجربه خیانت در میان زنان و مردان است. روش مطالعه: این مطالعه به روش کیفی و در سال ۱۴۰۲ در شهر یزد انجام شده است. نمونه پژوهش شامل ۱۴ نفر از زنان و مردان دارای تجربه خیانت بود که با نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که زیست خیانت مرتبط است با شرایط خانوادگی، درک و تجربه از ناکامی های فردی در زندگی زناشویی و بی بندوباری های جنسی. شرکت کنندگان در پژوهش به طور مداوم تجربه ای از مخاطره را در این زمینه مطرح کردند. مضامین اصلی عبارت اند از: «لاقیدی رفتاری»، «نهاد نامتعادل»، «ضلع سوم»، «زیست مخاطره ای» و «خودسازی ضعیف». نتیجه گیری: براساس یافته ها، ادراک خیانت به طور خاص با فانتزی و ایده آل های جنسی در روابط زناشویی از یک سو و زیست خانوادگی و زمینه فردی تجربه روابط خارج از عرف از سوی دیگر ارتباط دارد. زیست خیانت به-عنوان عرصه ای پرمخاطره، سلامت جسمی و روانی افراد را به طور جدی تهدید می کند. مضمون فراگیر تحقیق عبارت اند از فرونشست هنجاری-ارزشی که به این معناست که دین و خانواده به عنوان نظام ها و نهادهای تنظیم گر و کنترل گر امر جنسی، نفوذ، کارایی و مرجعیت خود را از دست داده اند. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود سیاست گذاران اجتماعی و فرهنگی با همکاری مراکز مشاوره، برنامه های آگاه سازی و آموزش جامعی در زمینه تحکیم بنیان خانواده، مدیریت تعارضات زناشویی و ارتقاء سلامت جنسی و روانی افراد تدوین و اجرا کنند. این برنامه ها باید ضمن پرداختن به عوامل زمینه ساز خیانت، به تقویت مهارت های ارتباطی زوجین و ایجاد فضایی امن و صمیمی در خانواده کمک نمایند. همچنین تقویت هنجارهای دینی و اخلاقی در جامعه یک ضرورت جدی است.
سنگ نوشته تخت خان، نمادی از تاریخ و فرهنگ ایلام در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶ و ۸۷
107 - 125
حوزههای تخصصی:
سنگ نوشته تخت خان، واقع در استان ایلام، سندی تاریخی و هنری از دوره قاجار است که به دستور غلامرضاخان والی در سال ۱۳۲۵ ه .ق پدید آمده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، به بررسی ابعاد مختلف این کتیبه پرداخته و گردآوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق به روش کتابخانه ای بوده است. پرسش های اصلی تحقیق نیز با هدف بررسی اطلاعات تاریخی، ویژگی های خط و نگاره کتیبه، نقش آن در معرفی والی و جایگاه این سنگ نوشته در میان آثار ایلامی تدوین شده اند. کتیبه تخت خان حاوی اطلاعات ارزشمندی در مورد شجره نامه والیان پشتکوه، خدمات عمرانی گسترده غلامرضاخان و اوضاع سیاسی- اجتماعی منطقه است و به عنوان منبعی دست اول، مکمل سایر منابع تاریخی است. خط به کاررفته در آن، نستعلیق با گرایش به خط شکسته می باشد که ضمن برخورداری از ظرافت و زیبایی هنری، نمایانگر مهارت کاتبان و حجاران در حکاکی آن است. کتیبه مذکور با برجسته ساختن اقدامات و نسب والی، در معرفی شخصیت، تثبیت جایگاه و مشروعیت او نقشی محوری ایفا می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که سنگ نوشته تخت خان، با تلفیق محتوای غنی تاریخی و ویژگی های هنری برجسته، نه تنها سندی مهم از تاریخ و تمدن ایلام در دوره قاجار است؛ بلکه به عنوان یک اثر ملی، نقش مهمی در معرفی فرهنگ این منطقه به جهانیان ایفا می کند. این کتیبه علی رغم داشتن برخی کاستی های نگارشی، گواهی بر غنای فرهنگی و هنری ایلام و شایسته حفاظت و معرفی بیشتر است.
هویت فرهنگی پیروان یارسان (تحلیلی از وضعیت موجود و بازتولید این آیین در شهر کرمانشاه)
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر بر آن است که تحلیلی کیفی از هویت فرهنگی پیروان یارسان، ساکن استان کرمانشاه به دست دهد. یارسان (اهلِ حق) اقلیتی آیینی در کشور ایران، عراق و ترکیه هستند که مرکز اصلی آنان استان کرمانشاه است و از لحاظ قومیت، بیشتر آنان کُرد هستد، اما در میان اقوام ترک و لک نیز پیروانی دارد. مطالعه جامعه شناسانه یارسان و نقش آیین اهل حق در شکل گیری هویت فرهنگی آنان و اینکه چگونه یک فرد یارسان خود را متعلق به یک اجتماع مذهبی خاص با فرهنگی کم و بیش متفاوت می داند، می تواند اهمیت و کارکرد تنوع فرهنگی و زبانی و دینی را در روندهای هویتی نمایان کند و نشان دهد که فرهنگ های کمتر دیده شده و کمتر شناخته شده و عناصر فرهنگی به ظاهر کمرنگ و کم اهمیت، به چه صورت در کنار سایر منابع فرهنگی کلان به مانند فرهنگ کلان و میانی، در شکل گیری هویت های جمعی و فرهنگی نقش دارند. بنابراین از نظریات مانوئل کاستلز، پیتر برگر، استوارت هال و ریچارد جنکینز در باب مسئله هویت، استفاد شده است. به نظر آنها هویت مدرن پدیده ای ایستا و ثابت نیست، بلکه پویا و سیال است و فرآیندی است تا چیزی از پیش داده شده. بیشتر از آنکه فردی باشد، اجتماعی و فرهنگی است. مدام در حال تغییر و دگرگونی است و از منابع متعددی سرچشمه می گیرد.روش :برای رسیدن به این منظور و به جهت نیل به فهمی درون نگر از این امر اجتماعی روش شناسی کیفی به عنوان روش اصلی انتخاب شده است. فن جمع آوری داده ها در این پژوهش مصاحبه ژرف و نیمه ساخت یافته بوده و از مشاهده نیز داده هایی به دست آمده است. تحلیل محتوای کیفی نیز برای تحلیل داده ها به کار رفته است. روش نمونه گیری هدفمند و میدان تحقیق شهر کرمانشاه بوده است. برای انجام این تحقیق و در بخش مصاحبه، از میان جوانان یارسان ساکن شهر کرمانشاه و بر اساس معیارهای جنسیت، سن، شغل، تحصیلات و تبار ایلی انتخاب صورت گرفت. این افراد شامل 17 نفر، 10 مرد و 7 زن، و در محدوده سنی 18 تا 38 و از دو گروه زبانی کُرد و لک هستند.یافته ها: این مطالعه با پرسش از وضعیت کنونی هویت فرهنگیِ پیروان این آیین و وجوه مختلف آن آغاز شده و با بررسی امکان بازتولید آن در چهارچوب زیست_ سیاست موجودِ گفتمان اجتماعی_ سیاسی مسلط به پایان رسیده است. در وجه توصیفی، یافته ها از هویت فرهنگی چندگانه و ترکیبی پیروان یارسان حکایت دارد و به رغم تأکید آنان بر اهمیت این آیین در برساخت هویت فرهنگی، نقش و حضور آن در ذهن و عمل نسل جوانتر کمرنگ تر شده است. فرهنگ دینی یارسان و پایبندی اهلِ حق ها به آن در مواردی مانند شرکت در مراسم و مناسک از قبیل اعیاد، شرکت جمع های یاری، ادای نذر و روزه گرفتن و موسیقی آیینی و توانایی نواختن ساز تنبور، رفتن به اماکن مقدس، خو اندن دفاتر و کتب مذهبی، اعتقاد به دونادون، کوتاه نکردن سبیل (برای مردها) و همچنین اشاعه و انتقال آن به فرزندان خود و تأکید بر ازدواج با فردی از پیروان اهلِ حق، جلوه پیدا کرده است. طبق اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها می توان چنین نتیجه گیری کرد که، پیروان اهلِ حق به این مناسک و اصول دینی پایبند هستند، هر چند که میزان آن نسبی و در میان این پیروان به یک میزان نیست و چنان که اشاره شد با توجه به عامل های جنس، سن و سبک زندگی افراد متغیر است. از نظر نسلی که مسئله این نوشتار بوده است، کمرنگ شدن باورهای مذهبی در بین جوانان یارسان و نسل های جدید موضوع مهمی است. بر اساس داده های تحقیق مهمترین وسایل انتقال بین نسلی این فرهنگ دینی و جامعه پذیری فرهنگی یارسان ها، خانواده ها و پیران هستند. خانواده همواره از مهمترین ابزارهای انتقال عناصر فرهنگی بوده اند. پیران اهلِ حق همچنین نقشی حمایت گر از مریدان را دارند که وظیفه برگزاری مراسم و مناسک و همچنین آموزش پیروان را ایفا می کنند. شرکت در مراسم و برگزاری مناسک مختلف دینی در میان اهلِ حق ها کارکردهای متعددی شامل تقویت باورمندی و پایبندی و همچنین ایجاد حس همبستگی و تقویت روحیه گروهی در میان آنان را دارد. بنابراین می توان گفت که نیروی پیشبرنده آیین یارسان و هویت فرهنگی متعاقب آن، اساساً نیرویی درون شبکه ای است و منبع بیرونی یا ندارد یا بسیار کم است. در اقلیت بودن و احساس محرومیت نسبی، باعث ایجاد رویکردی دوگانه در میان پیروان یارسان شده است به طوری که برخی از آنان هویت یارسانی خود را انکار کرده و باورمند به این آیین نیستند، در مقابل بسیاری از اهلِ حق ها با وجود پذیرش مشکلات، نوعی «هویت مقاومت» را اتخاذ کرده و همچنان بر اهلِ حق بودن خود تأکید دارند. در نهایت امکان بازتولید این هویت فرهنگی در هاله ابهام است. از مسیر چنین تحلیل هایی است که دلالت های فوکویی در باب زندگی، سیاست و تحولات توسعه ای سر بر می آورند. همچنان که کاستلز گفته است که هویت فرهنگی از بطن روابط قدرت برساخته می شود.نتیجه: این آیین و هویت فرهنگی همزاد آن در تلاش برای حفظ خود، فقط به نیروی پیشبرنده درون گروهی خود متکی است و این نیرو با توجه به ساختار اجتماعی، سیاست های فرهنگی و زیست جهان کرمانشاه که عمدتاً وجهی تمرکزگرایانه دارند، آینده ای مبهم پیش رو دارد.
تحلیل کنش های زنان بلاگر پلاس سایز ایرانی (با تأکید بر جنبش مثبت اندیشی بدن در اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
جنبش مثبت بودن بدن که در قرن بیست و یکم رونق یافته است، سعی دارد در برابر فشار اجتماعی و رسانه ای برای تثبیت معیارهای زیبایی ایستادگی کند. این جنبش بر هویت فردی و پذیرش بدن با تمام نقصهایش استوار است. یکی از گرایشهای اصلی در این جنبش پذیرفتن بدن چاق به عنوان یک واقعیت و دوست داشتن خود در عین چاق بودن است. خطر طرد افراد چاق یا نادیده انگاشتن آنها بخشی از زنان چاق را بر آن داشته که با استفاده از امکانات اینستاگرام از نادیده انگاری خود ممانعت به عمل آورند. تلاش بلاگرهای پلاس سایز نمونه ای است از تلاش اقلیت برای بلند کردن صدای خود. در این تحقیق از نظریه های، گافمن، هویت و نظریه نفوذ اقلیت استفاده شده است. برای انجام تحقیق از روش تحقیق نشانه شناسی استفاده شد و عکسهای انتخابی از صفحات اینستاگرامی ده بلاگر زن پلاس سایز ایرانی با روش کرس و لیوون تحلیل نشانه شدند. یافته های تحقیق نشان داد که اکثر بلاگرها سعی کرده اند با استفاده از تکنیک های مختلف در عکسها عادی بودن و عدم تمایل به فرار از بدن چاق را به نمایش بگذارند. الگوهای بازنمایی بدن اجتماعی و زیبایی شناختی بیش از الگوی نمایشی مورد استفاده بلاگرها قرار گرفته بود. هر چند این اقدام مثبت بلاگرها به پذیرش افراد چاق در جامعه کمک می کند اما ممکن است به نادیده گرفتن خطرات چاقی یا استفاده تجاری از نمایش بدن پلاس سایز منجر شود.
بازنمایی تحولات آسیب های اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۹۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی بازنمایی زنان در صفحه حوادث یک روزنامه پرمخاطب، بی شک در برساخت اجتماعی زنانگی و هویت زنانه نقش مهمی ایفا می کند. در این مقاله، تمام اخبار مرتبط با زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان طی یک دوره ۴۲ ساله (۱۳۵۸ تا ۱۳۹۹) به روش تمام شماری گردآوری شد و بازنمایی زنان در سه دسته اصلی قربانی، آسیب دیده و مجرم، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، تغییرات سالانه انعکاس اخبار مربوط به مسائل اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان تحلیل و روند رشد سالانه این اخبار و نوسانات آن بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که میانگین سالانه[1] انعکاس اخبار مربوط به اغلب آسیب ها و جرایم زنان (به جز خودکشی) در روزنامه خراسان، در طول دهه های مورد بررسی، افزایش معنا داری داشته است. اگرچه این افزایش یکنواخت نبوده و رشد سالانه پوشش خبری با نوسانات زیادی همراه بوده است، اما روند کلی در مجموع دوره مطالعه شده، افزایشی و معنا دار است.
تحلیل جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا در میان شهروندان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 71
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تأملات جامعه شناختی در باب زمینه ها، شرایط، علل، ابعاد، پیامدها و شیوه های مواجهه با این پدیده به مثابه مساله ای اجتماعی آغاز شد. پژوهش حاضر نیز از این منظر و با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر اضطرابِ مرگ ناشی از کرونا با میانجی گری متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و استرس ادراک شده صورت گرفته است. روش انجام کار، توصیفی-تبیینی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر سنندج بوده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین تمامی متغیرهای اصلی و میانجی پژوهش رابطه و همبستگی معنادار وجود داشته است. یافته های آزمون معادله ساختاری بیانگر آن است که اثرگذاری سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا به صورت کاهنده و استرس دارای اثری افزاینده بوده است. نتایج آزمون برازش مدل، حکایت از مطلوب بودن برازش و حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد. میزان اضطراب مرگ ناشی از کرونا در بین آن دسته از شهروندان سنندجی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، کمتر بوده است. همچنین، علاوه بر تاثیر مستقیم، سرمایه اجتماعی به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اضطراب مرگ شهروندان تاثیرگذار است؛ بدین معنی که این تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی از مسیر استرس ادراک شده، به صورت تأثیر مستقیم (افزایشی) و از مسیر حمایت اجتماعی به صورت تأثیر معکوس (کاهشی) بوده است.
هدایت فرهنگ سیاسی دانشجویان با اتخاذ رویکرد الگوسازی: تحلیل محتوای بیانات رهبر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
7 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوها و گروه های مرجع امروزه به عاملی جهت خودآگاهی و یا ازخودبیگانگی افراد مبدل گردیده اند و شخصیت های اثرگذار و رهبران سیاسی کشورها از این گروه ها در حیات و پویایی فرهنگ سیاسی جوانان و دانشجویان استفاده می نمایند. سوال اصلی پژوهش حاضر چنین قابل طرح می باشد که تا چه میزان معرفی الگوها و گروه های مرجع توسط رهبر انقلاب اسلامی برای دانشجویان امکان تعیین و هدایت فرهنگ سیاسی آنها را منطبق با مشخصه فرهنگ سیاسی مطلوب فراهم نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر اکتشافی بوده و با اتخاذ رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از روش کمی و کیفی و جمع آوری داده ها از طریق روش های کتابخانه ای، تحلیل محتوای «کمی و کیفی» 205 سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در بازه زمانی (1397-1402) و همچنین روش پیمایشی در چارچوب تنظیم پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار SPSS و ExCel اقدام به پاسخ به سوال اصلی نمودیم. یافته ها نشان می دهد که رهبر انقلاب اسلامی 11 گروه مرجع به همراه 18 ویژگی اثرگذار بر فرهنگ سیاسی را ترسیم نمودند که مشخص گردید از میان 209 دانشجو از 44 دانشگاه و 18 استان کشور، 66/40 درصد فاقد الگو و 33/59 درصد دارای الگو بودند. همچنین 26/16درصد از دانشجویان موافق ویژگی های ترسیم شده، 11/75درصد نسبتاً موافق و 61/8درصد نسبتاً مخالف بودند. همچنین 3 گروه مرجع دانشجویان به ترتیب اهمیت الگوهای دینی و شهدا، خانواده و مفاخر علمی می باشد. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که دولت و دستگاه های فرهنگی اثرگذار بر الگوسازی برای جوانان عملکرد مناسبی نداشته و ضرورت برنامه ریزی دقیق تر با کمک متخصصان حوزه فرهنگ احساس می شود.
تجربه زیسته دانشجویان درتفکر انتقادی و رابطه آن با سواد محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اصلی مطالعه رابطه بین تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی آنان در سال تحصیلی 1402-1403 انجام شد. روش تحقیق پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع غیرآزمایشی و به لحاظ معیار زمان از نوع مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که تعداد آن ها درمجموع، 26000 نفر برآورد شد. حجم نمونه برای سطح آلفای 05/0، توان آزمون 80/0 و اندازه اثر قابل تشخیص در جامعه آماری بر مبنای نمونه آماری 15/0 برابر با 435 نفر به دست آمد. به م نظور سنجش سواد محیط زیستی دانشجویان، از مقیاس استاندارد شری و تیواری (2021) استفاده شد. همچنین، سنجش تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان با استفاده از پرسش نامه ساخت و اعتباریابی شده توسط (کاشف و همکاران، 1404) بود. گردآوری داده ها با روش سهمیه ای انجام شد. پایایی داده ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که این ضریب برای سواد محیط زیستی و تجرب زیسته تفکر انتقادی در سطح قابل قبول بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. براساس نتایج، تجربه زیسته تفکر انتقادی در پایین تر از متوسط و به لحاظ سطح سواد محیط زیستی در بالاتر از متوسط برآورد شد. همچنین، نتایج، وجود ارتباط در سطح متوسط بین تجربه زیسته تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی را تأیید کرد.
ارزیابی سیاست های کلی فرهنگی برنامه های توسعه در دوره چشم انداز 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ضعف های قوانین برنامه های پنج ساله توسعه، عدم تحقق سیاست های کلی فرادست این برنامه ها در اغلب بخش ها به ویژه در بخش فرهنگ است. میزان انطباق بین این دو سطح از سیاست گذاری و برنامه ریزی را می توان در مفاد، مختصات و منطوق سیاست های کلی جستجو نمود. هدفی که این مطالعه در پی بررسی آن بوده، ارزیابی سیاست های کلی برنامه های توسعه در بخش فرهنگ است. این مطالعه به روش ترکیبی شامل مطالعه کیفی با تکنیک تحلیل مضمونی سیاست ها و استخراج مقولات اساسی آنها و سپس مطالعه کمی به روش مصاحبه ساختاریافته با 14 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی فرهنگی که به صورت هدفدار انتخاب شدند، صورت پذیرفته است. نتایج حاصله نشان داد که سیاست های کلی برنامه پنجم بالاترین نمره ارزیابی و سیاست های کلی برنامه چهارم در رتبه دوم و سیاست های کلی برنامه ششم در جایگاه سوم قرارگرفته و هر سه مجموعه دارای نمره بالاتر از متوسط و در حد مطلوب ارزیابی شده است. همچنین در بین مؤلفه های مختلف، انطباق با مبانی فرادستی و قانون اساسی بالاترین نمره و زمانمندی و انطباق با منابع بودجه ای در کمترین حد انطباق ارزیابی شده است. به علاوه سیاست های کلی برنامه چهارم دارای کمترین و سیاست های کلی برنامه ششم دارای بیشتری اثربخشی در اجرا بوده است. در خصوص اثربخشی و نفوذ سیاست های کلی در مرحله تقنین، بالاترین اثربخشی از آن برنامه پنجم و کمترین اثربخشی مربوط به برنامه چهارم ارزیابی شده است.