فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
بررسی و طراحی الگوی آمادگی پداگوژیکی در نظام آموزش عالی مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی آمادگی پداگوژیک در آموزش عالی مجازی، به منظور ایجاد تمرکز بیشتر، انجام پیش بینی لازم، تدارک و سرمایه گذاری مناسب و تهیه برنامه استراتژیک در سیستم یادگیری، اقدامی لازم و ضروری به نظر می رسد. لیکن هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی آمادگی یاددهی و یادگیری در آموزش عالی الکترونیکی بوده است. این مطالعه در سال تحصیلی 92-1391 به صورت آمیخته (کیفی، کمی) با پرسش نامه محقق ساخته 29 سؤالی، با پایایی 91/0 اجرا شده است. جامعه تحقیق شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه اهواز (517 نفر) بود که از بین آنها، 220 نفر، مطابق جدول کرجسی و مورگان، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با توجه به تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل توصیفی و محتوایی نتایج حاکی از معنی دار بودن عواملی هم چون، مدیریت برنامه و منابع، یادگیرنده محوری، انعطاف پذیری و ابزارهای برقراری ارتباط، ارزیابی، روش ها و راهبردهای یادگیری، سازمان دهی، شیوه طراحی، تحلیل اهداف، تحلیل رسانه، تحلیل یادگیرنده و تحلیل محتوا، اصول، فن آوری، ابزار ارزش یابی،کیفیت مجازی، مدیریت زمان، مدیریت بازار کار، تفکر و اخلاق مجازی، اولویت آموزش و تجارب مجازی بوده است که در یافته ها به صورت الگوی توصیفی ارایه شده است.
معرفی کتاب: توسعه صلاحیت های کلیدی در آموزش و پرورش درس هایی چند از تجارب بین المللی و ملی
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش مردمی
تأثیرچندرسانه ای آموزشی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیرچندرسانه ای
آموزشی علوم تجربی پایه پنجم بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانکم توان ذهنی پایه
پنجم ابتدایی صورت گرفت.روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان
دختر کم توان ذهنی کلاس پنجم ابتدایی شهر اراک بود که به صورت تمام شمار و تصادفی
در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان
گروه آزمایش که تحت آموزش سنتی، رسانه بودند در مقایسه با گروه گواه که تنها آموزش
سنتی را تجربه کرده بودند به طور معناداری افزایش داشت. همچنین در میزان یادداری دانش آموزان
گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت وجود داشت اما در سطح معناداری تأیید
نشد. نتایج به دست آمده برتری میزان یادگیری دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را
از طریق چندرسانه ای آموزشی همراه با آموزش سنتی دریافت کردند
میزان کاربست مؤلفه های مدیریت استراتژیک در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای کاربست مؤلفه های مدیریت استراتژیک (راهبردی) در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است. پژوهش از نوع توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 755 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 248 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی (88 ـ1387) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که مدیریت استراتژیک را در پنج بعد 1ـ توجه به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی 2ـ تبادل اطلاعات میان مدیران و اعضای هیات علمی 3ـ توجه به فرایندها برای توانمندسازی دانشگاه به منظور تشخیص و اولویت بندی راهبردها 4ـ مراقبت و اطمینان نسبت به توجه اعضای هیات علمی به امور استراتژیک 5ـ کنترل بر اجرای راهبردهای آموزشی با 44 گویه ارزیابی می کند. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به میزان 98/0 به دست آمد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t تک متغیره و یا t مستقل، t2 هتلینگ و آزمون t زوجی (همبسته) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که از این 5 مؤلفه میزان توجه به مؤلفه های اول، سوم، چهارم و پنجم بیش از حد متوسط بوده است، ولی میزان توجه به مؤلفه دوم پایین تر از حد متوسط بوده است. بین میزان کاربست مؤلفه ها از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه خوراسگان تفاوت وجود دارد، یعنی دانشگاه خوراسگان توجه بیشتری به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی داشته است و همچنین دانشگاه خوراسگان بر اجرای راهبردهای آموزشی کنترل بیشتری داشته است. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های مدیریت استراتژیک از نظر اعضای هیات علمی زن و مرد و با توجه به سابقه خدمت تفاوت وجود دارد، ولی بین نظرات اعضای هیات علمی برحسب مرتبه علمی و رشته تحصیلی آنها تفاوتی وجود ندارد.
تأثیر آموزش بازی های رایانه ای بر عملکرد حافظه بینایی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر آموزش بازی های رایانه ای بر عملکرد حافظه بینایی دانش آموزان نارساخوان مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا بازی های موجود مورد شناسایی قرار گرفتند و سپس از بین آن ها یک بازی که با فرهنگ و سطح تحصیلی دانش آموزان همخوان بود، انتخاب شد. جهت بررسی تأثیر این بازی، تعداد 20 نفر آزمودنی نارساخوان (10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل) از دانش آموزان پایه ابتدایی شهر تهران به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و بر اساس سن، بهره هوشی و آزمون حافظه بینایی همتا سازی شدند. سپس مداخله از طریق آموزش بازی رایانه ای در گروه آزمایشی اجرا گردید. با استفاده از آزمون حافظه بینایی آندره ری و آزمون کیم کاراد و به صورت طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل تأثیر بازی های رایانه ای بررسی شده و نتایج با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج نشان داد که بازی رایانه ای انتخاب شده تأثیر مثبت معناداری بر حافظه بینایی دانش آموزان نارساخوان دارد.
تازه های تعلیم و تربیت در اینترنت
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت آزاد
مرجعیت معلمان «بیم ها و امیدها»
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی تفکر در سازمان های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تفکر» یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت است که هر نظامی به دنبال تحقق آن می باشد. این نوشتار در پی بررسی عواملی است که در سازمان آموزشی مانع و یا موجب آسیب به تفکر می گردند. بدین منظور، بحث از آسیب های تفکر و پیامدهای ناشی از عدم برخورداری از تفکر دینی، از مباحث ضروری این نوشتار است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با تأکید بر رویکرد دینی، بر این باور است که تفکر کلید روشنایی ها و مبدأ کسب بصیرت، وسیله کسب معارف و اساس حیات انسانی است. رمز پایداری هر اجتماعی، در گرو حیات فکری آن جامعه است. تا جامعه به حیات فکری خویش دست نیابد، از زندگی راستین برخوردار نخواهد بود. به نظر می رسد تفکر در صورتی ثمربخش خواهد بود که انسان، به اصالت آن باور داشته و جامعه نیز از سلامتی برخوردار باشد. در این صورت، انسان می تواند از این نیروی خدادادی در طریق سعادت و کمال خود استفاده نماید، و هیچ گونه مانعی از برون و یا آفتی از درون، اندیشه او را تهدید ننموده و فکر او را به بند نخواهد کشید.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع رویکرد پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد کلاسیک انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان و افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه تربیت اخلاقی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 22 نفر که شامل 10 معلم و 12متخصص تربیت اخلاقی بودند مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده-های حاصل از مصاحبه در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و نظری تحلیل شد و الگو مفهومی بر اساس ترسیم نسبت بین مقولات اصلی شکل گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که الگوی مفهومی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دو بعد چرایی و ضرورت تربیت اخلاقی و چگونگی برنامه درسی تربیت اخلاقی و مشتمل بر مقولاتی مانند ضرورت و نیاز، رویکرد، اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، نقش نیروی انسانی، ارزشیابی، مواد و منابع، مکان و زمان شکل می گیرد. مرکز ثقل یا مقوله محوری این الگو، رویکرد شایستگی محور فراگیر آن است که بر اساس دو ویژگی اصلی آن یعنی توجه سازوار به ابعاد دانشی، بینشی و مهارتی و شمولیت قلمرویی آن به تمام زیست مدرسه ای سایر عناصر برنامه درسی را تحت تاثیر قرار داده است.
رابطه ی سبک های فراهیجانی والدین با خودکارآمدی و هوش عاطفی دانش آموزان دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی سبک های فراهیجانی والدین با خودکارآمدی و هوش عاطفی دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز پرداخته است. شرکت کنندگان شامل 324 دانش آموز و یکی از والدین آنها بودند که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. والدین شرکت کننده پرسشنامه ی دیدگاه فراهیجانی والدین و فرزندانشان نیز دو پرسشنامه ی هوش عاطفی و خودکارآمدی را تکمیل کردند. از ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی و روش تحلیل عامل و همسانی درونی برای بررسی روایی مقیاس ها استفاده شد که نتایج بیانگر احراز خصوصیات روان سنجی مقیاس های مورد استفاده بود. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودکارآمدی و هوش عاطفی نوجوانان تحت تاثیر سبک های فراهیجانی والدین متفاوت است. میانگین نمرات خودکارآمدی و هوش عاطفی فرزندان در سبک های هدایت گر و ردکننده به صورت معناداری از میانگین نمرات دانش آموزان در سبک های بی توجه و تاییدگر بیشتر بود. یافته های این پژوهش در راستای روند پژوهشی مربوطه به بحث گذاشته شده اند و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیشتر ارائه شده است.