ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
۱۶۱.

چالش های اخلاقیِ آموزشِ مبتنی بر متاورس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متاورس آموزش اخلاق امنیت ملاحظات اخلاقی واقعیت مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
پیشینه و اهداف: متاورس با ایجاد ارتباطات دیجیتالی پیچیده بین دنیای مجازی و فیزیکی، فرصت های بی سابقه ای را برای بهره برداری از مزایای خود نسبت به پلتفرم های آموزشی مرسوم فراهم می کند. تغییر در نظام آموزشی برای پاسخ به نیازهای دانش آموزان هر نسل اجتناب ناپذیر است و سیستم آموزشی به سمت فنّاوری هایی حرکت می کند که نیازهای نسل Zو نسل آلفا را برآورده کند. پژوهش حاضر به بررسی مسائل اخلاقی ادغام متاورس در محیط های آموزشی پرداخته است؛ ازجمله: نگرانی های مربوط به حریم خصوصی، تهدیدهای امنیت داده ها، شکاف دیجیتالی گسترده و ... . روش : این پژوهش با یک رویکرد کیفی و با استفاده از روش مرور سیستماتیک مقالات مرتبط با موضوع را موردمطالعه قرار داده است. مرور سیستماتیک ترکیبی جامع و بی طرفانه از تحقیقات موجود را تضمین می کند و درک کاملی از وضعیت فعلی دانش در این زمینه ارائه می دهد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد درحالی که متاورس، ظرفیت زیادی برای ایجاد تحول در آموزش دارد؛ اما حفظ استانداردهای اخلاقی و کاهش مدبرانه خطرات احتمالی نیز موضوع بااهمیتی است. ملاحظات اخلاقی نظیر حفظ حریم خصوصی داده ها، نگرانی های امنیتی، مشکلات قانونی و نظارتی، شکاف دیجیتال و نابرابری اجتماعی، هویت و بازنمایی، تأثیرات روان شناختی، چالش های مالکیت معنوی، آزار کاربران، رضایت آگاهانه و فراگیری ازجمله مسائل مهمی هستند که باید به آن ها توجه شود. نتیجه گیری: با اجرای راه حل های پیشنهادی، مؤسسات آموزشی می توانند از ظرفیت کامل فنّاوری متاورس بهره ببرند و درعین حال از منافع همه ذینفعان محافظت کنند.
۱۶۲.

مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در حوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب

کلیدواژه‌ها: مدیریت منابع انسانی سبز توسعه پایدار انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه و هدف: مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد توسعه پایدار، نقشی کلیدی در همسوسازی اهداف زیست محیطی و سازمانی ایفا می کند.هدف این مقاله بررسی مولفه های مدیریت منابع انسانی سبزبا نگاه توسعه پایدار در ارتباط باحوزه منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود. پژوهشگر علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن می پردازد. از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزاره ها و قضایای کلی موجود درباره آن فراهم می شود که معمولاً در فصل مربوط به سوابق و مباحث نظری تحقیق تدوین می گردند. پژوهشگر از نظر منطقی جزئیات مربوط به مسئله تحقیق خود را با گزاره های کلی مربوطه ارتباط می دهد و به نتیجه گیری می پردازد. نکته قابل توجه این است که هر کدام از تحقیقات مزبور در جای خود ارزش علمی دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که در این پژوهش، نقش مدیریت منابع انسانی سبز در تحقق اهداف توسعه پایدار بررسی شده است. نتایج نشان می دهد استخدام سبز با جذب افراد آگاه به مسائل زیست محیطی، آموزش و توسعه سبز با ارتقاء مهارت های پایدار، ارزیابی عملکرد سبز با تمرکز بر شاخص های محیطی، و پاداش های سبز با افزایش تعهد کارکنان، به بهبود عملکرد زیست محیطی سازمان کمک می کند. همچنین، مدیریت سلامت و ایمنی سبز و مشارکت فعال کارکنان در برنامه های محیط زیستی، فرهنگ سازمانی حامی پایداری را تقویت می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت مدیریت منابع انسانی سبز با تلفیق سیاست های زیست محیطی در جذب، آموزش، ارزیابی و پاداش دهی، سازمان ها را به سوی توسعه پایدار هدایت می کند. این رویکرد با ارتقاء فرهنگ محیط زیستی، تعهد و مشارکت کارکنان را در حفظ منابع طبیعی افزایش می دهد.
۱۶۳.

طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پژوهش دانشگاهی کیفیت پژوهش ارزیابی کیفیت پژوهش علوم انسانی وعلوم اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۹
یکی از دغدغه های مهم پژوهشگران، پیشگیری از نارسایی های کیفی مبتنی بر ویژگی های علمی در پژوهش است. عوامل گوناگونی در بهبود کیفیت پژوهش در حوزه علم انسانی و اجتماعی اثرگذار هستند. بنظر می رسد شناسایی و واکاوی این عوامل و کاربست آنها می تواند به ارتقای کیفیت پژوهش بیانجامد. هدف نهایی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی بود. در این پژوهش، رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بکار گرفته شد. در بخش کیفی، با استفاده از استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 مشارکت کننده از خبرگان، کدهای معنایی کیفیت پژوهش دانشگاهی استخراج شد. با استفاده از روش کدگذاری نظام مند اشتراوس وکوربین، داده های کیفی در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تعداد 503 مفهوم، 29 مقوله فرعی، و 8 مقوله اصلی شناسایی و طبقه بندی شدند. با ابتناء به داده های پژوهش، «مدیریت و قوانین پژوهش» به عنوان شرایط علی، «تعالی کیفیت پژوهش» به عنوان مقوله اصلی، «ویژگی های فنی و جهانی شدن» به عنوان شرایط زمینه ای، «نیروی انسانی» به عنوان شرایط مداخله گر، «نظارت و ارزیابی» به عنوان راهبردهای عمل-تعامل، و در نهایت «کارایی و اثربخشی، و پذیرش نتایج پژوهش ها» به عنوان پپامد شناسایی شدند. در بخش کمی پژوهش، ابتدا بر اساس مقوله های اصلی، مقوله های فرعی و مفاهیم حاصل شده، ابزار پرسشنامه محقق ساخته تدوین شد. سپس با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، تعداد 95 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی حوزه علوم انسانی و اجتماعی برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. داده های پرسشنامه به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج بررسی الگو در حالت کلی و همچنین الگوهای فرعی نشان داد که تمامی بارهای عاملی سؤالات و همچنین ارتباط بین مقوله های فرعی و اصلی در محدوده مجاز و استاندارد هستند و الگو در حالت کلی، دارای برازش است. یافته های این پژوهش راهکارهای مفید و نظام مندی برای بهبود کیفیت پژوهش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه داد که می تواند به تعالی کیفیت پژوهش های دانشگاهی در این حوزه کمک نماید.
۱۶۴.

اثربخشی آموزش سواد اطلاعاتی بر تفکر انتقادی، خودکارآمدی رایانه ای و باورهای انگیزشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای انگیزشی تفکر انتقادی خودکارآمدی رایانه ای دانش آموزان سواد اطلاعاتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سواد اطلاعاتی بر تفکرانتقادی، خودکارآمدی رایانه ای و باورهای انگیزشی دانش آموزان انجام گرفت. رویکرد پژوهش کمی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان مهریز بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، دو گروه 15 نفری به عنوان گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مهارت های ﺗﻔکﺮ ﻧﻘﺎدانه کﺎﻟیﻔﺮﻧیﺎ (ﻓﺮم ب)، خودکارآمدی رایانه ای مورفی،کوور و اوون (1989) و باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991) بود. پرسشنامه ها دارای روایی از نوع محتوا بودند و میزان آلفای کرونباخ برای تفکر انتقادی، خودکارآمدی رایانه ای و باورهای انگیزشی به ترتیب «728/0، 816/0 و 894/0» به دست آمد و پایایی تایید شد. داده های حاصل از پرسشنامه با نرم افزار spss مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. تحلیل کواریانس چندمتغیری(مانکوا) نشان داد، 47درصد تفاوت دو گروه در متغیرهای وابسته مربوط به مداخله آزمایشی بود. تحلیل کواریانس تک متغیری نیز نشان داد، «آموزش سواد اطلاعاتی» بر ارتقای تفکر انتقادی (5/24درصد)، خودکارآمدی رایانه ای (8/37درصد) و باورهای انگیزشی (6/32درصد) تاثیر معنی دار داشت (p<0.05). بنابراین با توجه به تاثیر معنی دار آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی، پیشنهاد می شود، در قالب مداخلات آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت، مهارت های فوق را به نوجوانان آموزش دهند و آنها را برای زندگی در دنیای اطلاعاتیِ امروز آماده سازند.
۱۶۵.

تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر توجه پایدار دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی های رایانه ای ناتوانی یادگیری توجه پایدار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۳
ناتوانی های یادگیری در هر سنی می تواند موفقیت و پیشرفت تحصیلی را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی رایانه ای آموزشی بر توجه پایدار دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات شبه آزمایشی است. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری شهرتهران در سال 1402تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه آزمون عملکرد پیوسته بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل کووارایانس که با استفاده از آن تاثیر متغیر بازی رایانه ای بر توجه پایدار دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش با پس آزمون گروه کنترل، پس از کنترل تفاوت های اولیه در پیش آزمون در توجه پایدار کودکان تفاوت معنادار (01/0p<) مشاهده شد. از طرفی، در آماره های توصیفی، میانگین نمرات توجه پایدار کودکان در پیش آزمون (47/144) در پس آزمون گروه آزمایش افزایش یافته بود (20/148). از لحاظ کاربردی با توجه به اثر بخش بودن بازی های رایانه ای بر توجه پایدار به عنوان یک راهبرد اساسی برای کلیه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری توصیه می شود.
۱۶۶.

کارکرد هنرهای تجسمی در بستر عکاسی جهت تقویت تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه با تأکید بر رویکرد آموزشیSTEAM(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنرهای تجسمی عکاسی تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه رویکرد آموزشی STEAM

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۱
پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی کارکرد هنرهای تجسمی، در بستر عکاسی، در تقویت مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان مقطع متوسطه با تأکید بر علوم و فناوری در چارچوب STEAM می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل آثار عکاسی دانش آموزان به عنوان بازتاب دهنده فرآیندهای تفکر انتقادی و بررسی چگونگی استفاده از ابزارهای فناورانه و اصول علمی در ایجاد این آثار بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه استان مازندران بوده و نمونه پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از میان دانش آموزانی که در فعالیت های هنری و عکاسی مشارکت داشته اند، انتخاب شده است. عناصر و کیفیات بصری مانند رنگ، نور، ترکیب بندی و زاویه دید، همراه با تأثیر فناوری (نرم افزارهای ویرایش عکس) و علوم (اصول نور و رنگ) در آثار هنری دانش آموزان تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مضامینی مانند تضادهای ارزشی، آشفتگی محیطی، امید و مقاومت در برابر موانع، بیشترین تأثیر را در بازتاب تفکر انتقادی دارند. نتایج پژوهش نشان داد که بهره گیری از رویکرد آموزشی STEAM، در هنرهای تجسمی، بستر مناسبی برای طراحی فعالیت های آموزشی هدفمند و تقویت تفکر انتقادی ایجاد می کند. برای نمونه، ابزارهای هوش مصنوعی به دانش آموزان کمک می کنند تا تصاویر خود را به طرز عمیقی به سمت ایجاد معنا و مفهوم بهبود بخشند و مفاهیم انتقادی را با دقت بیشتری بازتاب دهند. از این رو، پیشنهاد می شود فعالیت های آموزشی با تأکید بر علوم و فناوری طراحی شوند، ابزارهای هوش مصنوعی به صورت هدفمند به کار گرفته شوند، و نمایشگاه های تعاملی برای تبادل نظر و تحلیل آثار برگزار گردد.
۱۶۷.

تحلیلی بر جایگاه، فرصت ها و چالش های طراحی آموزشی در محیط یادگیری تلفیقی با تأکید بر جایگاه حرفه ای معلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محیط یادگیری تلفیقی طراحی آموزشی معلم حرفه ای یادگیری مرور نظام مند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
پیشینه و اهداف: ورود فناوری های جدید به حوزه آموزش، باعث شکل گیری محیط های جدیدی همچون محیط های یادگیری تلفیقی شده است. در این میان، عنصر طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار محسوب می شود. این مؤلفه مهم و محیط های یادگیری تلفیقی دارای عناصر و بخش هایی هستند که جهت تأثیرگذاری مناسب می بایست تبیین گردد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین جایگاه، فرصت ها و چالش های طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی با تأکید بر جایگاه حرفه ای معلم در عصر حاضر است. روش ها : این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع پژوهش هایی کیفی است که به روش مرور نظام مند و با مدل پریزما انجام شده است. کلمات کلیدی این پژوهش در هفت پایگاه داده خارجی Scopus,Eric,Web of Science,Springer Sciencedirect, Wiley Online Library,Taylor and  Francis  در تیرماه 1402 بر اساس راهبردهای جستجو مورد بررسی قرار گرفت. براساس معیار های اخلاقی و راهبردها انتخاب، از بین 446 مقالات مرتبط در بین سال های 2013 تا 2023 میلادی، 201 مقاله انتخاب شد که درنهایت پس از عبور از معیارها و غربالگری در نظر گرفته شده و ارزیابی بتن و نرم افزار علم سنجی POP، 24 مقاله جهت تکمیل تحقیق و تحلیل عمیق انتخاب شد. یافته ها: تحلیل پژوهش های انتخاب شده بر اساس معیار های موردنظر حاکی از کاربرد اثربخش طراحی آموزشی در یادگیری تلفیقی برای رسیدن به اهداف آموزشی با تأکید بر نقش و جایگاه حرفه ای معلم بود. همچنین به کارگیری طراحی آموزشی در یادگیری تلفیقی باعث تسهیل یادگیری، درگیری در یادگیری، فعال شدن، یادگیری مادام العمر، علاقه و مسئولیت پذیری فراگیران می گردد. از جمله چالش های اساسی این محیط می توان به کمبود درس افزارهای استاندارد که امکان تعامل فراگیر در ابعاد مختلف را فراهم سازد، کمبود منابع مالی و نبود یک نگاه حمایتی منسجم اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عنصر طراحی آموزشی یکی از عناصر حیاتی محیط های یادگیری تلفیقی برای معلمان حرفه ای محسوب می شود. همچنین تحلیل پژوهش های انتخاب شده بر اساس معیار های موردنظر، حاکی از کاربرد اثربخش انواع الگوهای طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی جهت رسیدن به اهداف آموزشی در سطوح مختلف یادگیری دارد. همچنین نوع رویکردی که معلمان در طراحی آموزشی در محیط های یادگیری تلفیقی انتخاب می کنند، در میزان تحقق انواع اهداف یادگیری فراگیران تأثیر دارد
۱۶۸.

راهکارهای مؤثر در کاهش چالش های رفتاری نوجوانان و ارتقای کیفیت آموزش: راهنمایی کاربردی برای معلمان

کلیدواژه‌ها: رابطه معلم و دانش آموز روش تدریس فناوری آموزشی مدل E5 نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
پیشینه و اهداف: نوجوانی مرحله ای حساس از رشد است که با چالش های متعددی همراه است. پژوهش  حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای کاهش این چالش ها و بهبود روابط معلم و دانش آموز انجام شده است. روش ها: این مطالعه با رویکرد مرور نظام مند، منابع علمی منتشرشده بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ (لاتین) و ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۳ (فارسی) را بررسی و یافته ها را تحلیل و دسته بندی نموده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که تقویت ارتباط معلم و دانش آموز، بهره گیری از فنّاوری های نوین و تنوع در روش های تدریس از راهکارهای مؤثّر در کاهش مشکلات رفتاری و بهبود عملکرد تحصیلی نوجوانان هستند. علاوه بر این، ایجاد محیطی حمایتگر و انگیزشی در کلاس درس می تواند نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش مشارکت دانش آموزان ایفا کند. پایبندی به اخلاق حرفه ای معلمی و ایجاد تعادل میان آموزش دانش آموز محور و معلم محور از راهبردهای تقویت ارتباط معلم و دانش آموز بوده و استفاده از روش های تدریس مسئله محور، تجربی و مدل E5 نیز نقش بسزایی در بهبود تعاملات آموزشی دارند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بر اهمیت استفاده از روش های تدریس نوین، ایجاد تعامل مؤثّر میان معلم و دانش آموز و بهره گیری از فناوری های آموزشی تأکید دارد.
۱۶۹.

The impact of in-text feedback vs. rubric-based feedback on writing performance and self-efficacy of Iranian intermediate EFL learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: In-text Feedback Rubric-based Feedback Self-Efficacy Writing Performance

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۵۱
The primary aim of this quasi-experimental study was to delve into the contrasting effects of In-text Feedback and Rubric-based Feedback on the writing performance and self-efficacy of Iranian Intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners. To do so, 120 intermediate female English language learners between the ages of 12 and 16 were recruited based on non-random convenience sampling method from an English language institute to take Oxford Placement Test (OPT) to ensure a homogenized group of participants. Then, 60 participants whose scores fell within one standard deviation below and above the mean OPT score were recruited. The selected participants were randomly assigned to one of three groups: the in-text group, the rubric-based group, and the control group, with each group consisting of 20 students. Each group also took writing pre-test and completed self-efficacy questionnaire before the treatment. Next, the participants engaged in the assigned writing activities which were similar and received relevant feedback types for ten sessions. After the treatment, all groups took writing post-test and completed the self-efficacy questionnaire again. The results revealed that both in-text feedback and rubric-based feedback had a statistically significant effect on the writing performance of the learners. Additionally, there was a significant difference in the effect of in-text feedback versus rubric-based feedback on writing performance. In terms of self-efficacy, both types of feedback showed a statistically significant effect. However, there was no significant difference between the effects of in-text feedback and rubric-based feedback on self-efficacy. The findings of the study carry important implications for various stakeholders involved in English as a Foreign Language (EFL) learning, including learners, teachers, language centers, and teacher trainers.
۱۷۰.

بررسی توانایی های مورد اندازه گیری در آزمون سراسری گروه آزمایشی علوم تجربی در سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون سراسری گروه آزمایشی علوم تجربی توانایی نهفته تحلیل مولفه های اصلی مقیاس بندی چندبُعدی تحلیل خوشه ای مدل سازی معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۹
هدف: آزمون سراسری (کنکور) با هدف انتخاب دانش آموزان برای ورود به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی طراحی شده است. این مطالعه در پی آن است تا ساختار مفهومی و توانایی های نهفته مورد سنجش در این آزمون را که در انتخابی دقیق و عادلانه نقش بسزایی دارند، شناسایی و تحلیل کند. روش: این پژوهش به روش توصیفی–همبستگی انجام شد. نمونه ای تصادفی شامل ۴۸٬۴۳۶ نفر از داوطلبان گروه علوم تجربی کنکور سال ۱۴۰۰ انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA)، تحلیل خوشه ای (Cluster Analysis)، مقیاس بندی چندبعدی (MDS) و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که ساختار آزمون از سه توانایی عمده تشکیل شده است: دروس عمومی، دروس تخصصی، و زبان انگلیسی به عنوان یک توانایی مستقل. مدل معادلات ساختاری نیز نشان داد که توانایی های عمومی، زیربنای توسعه سایر ابعاد هستند و روابط میان آن ها از نظر آماری معنادارند. زبان انگلیسی نیز به عنوان حیطه ای مستقل شناسایی شد. نتیجه گیری: ساختار شناسایی شده، الگویی منسجم از توانایی های اندازه گیری شده در آزمون ارائه می دهد که می تواند در طراحی سؤالات، تفسیر نتایج، و برنامه ریزی آموزشی به کار رود. تأیید مدل مفهومی پژوهش، پشتوانه ای نظری و تجربی برای درک بهتر سازوکار آزمون فراهم می کند.علاوه بر این نتایج پژوهش به بهینه سازی فرآیند گزینش کمک کرده و می تواند در جهت هم راستاسازی روش های ارزیابی با اهداف آموزشی و نیازهای متغیر جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
۱۷۱.

دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی شخصی سازی آموزش ارزشیابی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی نقش حیاتی در بهبود روش یادگیری و فرآیندهای آموزشی ایفا می کند. با انجام پژوهش هایی در این زمینه کاربردهای هوش مصنوعی بیشتر آشکار می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف کلی دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران انجام شده است. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش بصورت کیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری پژوهش را 12 نفر(3 نفر زن و 9 نفر مرد) از اساتید دانشگاه های دولتی در تهران و کرج بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارmaxqda  نسخه 22 انجام گرفت. اعتباریابی اطلاعات با استفاده از کنترل اعضا و چک کردن از طریق شرکت کنندگان و نیز بازرسی مجدد مسیر کسب اطلاعات و خودبازبینی محقق انجام شد. یافته ها: تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه ها منجر به شناسایی 4 مقوله اصلی  یعنی(تسهیل در یادگیری و کسب مهارتها، تولید محتوای آموزشی هوشمند، شخصی سازی کردن آموزش، تسهیل در ارزشیابی آموزشی) و 56 زیر مقوله فرعی شد. نتیجه گیری و پیشنهادها: با توجه به کاربردهای مهم هوش مصنوعی در آموزش به اساتید دانشگاهها توصیه می شود که در تدریس خود از هوش مصنوعی استفاده کنند. چرا که استفاده ازهوش مصنوعی یک نیاز اساسی جهت به روز شدن دانشجویان از حیث مطالب آموزشی و کیفیت در یادگیری و همچنین دسترسی به مطالب آموزشی  می شود. نوآوری و اصالت :  بررسی همه جانبه استفاده از هوش مصنوعی در تدریس از دیدگاه اساتید در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. همچنین می تواند راه گشای اساتید در بهره مندی از هوش مصنوعی در تدریس و نیز هدایت پژوهش های آتی دراین زمینه باشد.
۱۷۲.

تحلیل ضرورت ها و راهبردهای اجرای نظام یادگیری مهارت محور در هنرستان های فنی و حرفه ای: رویکردی بر اساس سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام یادگیری مهارت محور سیاست گذاری آموزشی کارآموزی و آموزش عملی هنرستان های فنی و حرفه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۲
هدف: با توجه به نیاز روزافزون بازار کار به نیروهای ماهر، تقویت نظام های یادگیری مهارت محور در آموزش فنی و حرفه ای ضروری به نظر می رسد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تحلیل ضرورت ها و راهبردهای اجرایی نظام یادگیری مهارت محور در هنرستان های فنی و حرفه ای شهر تهران انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) بوده، در بخش کیفی از روش سنتزپژوهی هفت مرحله ای کوپر (2015) استفاده شد و داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی از نوع کدگذاری باز و محوری، تحلیل و سپس دو الگوی هسته ای و جامع برای نظام یادگیری مهارت محور ارائه گردید. در بخش کمی نیز  از تحلیل نظرات متخصصان بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل مقالات مرتبط در پایگاه های داخلی ایران، پایگاه داده وب آو ساینس، و گوگل اسکالر در بازه زمانی 2000 تا 2025 و نمونه گیری مقالات به شیوه مبتنی بر معیار بوده است. در جستجوی اولیه، 307 مقاله مرتبط انگلیسی شناسایی شد که پس از بررسی و حذف مقالات نامرتبط، تعداد 73 مقاله انتخاب شد. همچنین، 8 مقاله فارسی مرتبط نیز مورد تحلیل قرار گرفت.    یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که برای اجرای موفقیت آمیز نظام یادگیری مهارت محور، توجه به سیاست گذاری و حمایت پایدار، طراحی برنامه های درسی مبتنی بر نیاز بازار کار، توسعه مهارت های کارآفرینی، و تقویت نقش ذی نفعان مختلف از جمله صنعت و نهادهای آموزشی ضروری است. نتیجه گیری و پیشنهادها: مدل ارائه شده بر اساس تحلیل و ترکیب مطالعات منتخب، راهکاری جامع برای بهبود نظام یادگیری مهارت محور در هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه می دهد. بر این اساس، پیشنهاد می شود سیاست گذاران آموزشی با بهره گیری از این مدل، راهکارهای اجرایی مناسب را برای هم راستایی آموزش های فنی و حرفه ای با نیازهای واقعی بازار کار طراحی و پیاده سازی کنند. نوآوری و اصالت: در این مطالعه الگویی نوین برای بهبود نظام یادگیری مهارت محور در هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه گردیده و بر انطباق آموزش با نیازهای بازار کار تأکید شده است.
۱۷۳.

بررسی تجارب زیسته معلمان از فرصت ها و چالش های درس پژوهی (مورد مطالعه: معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دورود)

کلیدواژه‌ها: تجارب زیسته معلمان ابتدایی درس پژوهی شهرستان دورود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۲۰
پژوهش حاضر باهدف بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از فرصت ها و چالش های اجرای طرح درس پژوهی در شهرستان دورود انجام گرفت. با توجه به ماهیت پژوهش ازلحاظ هدف از نوع پژوهش های توسعه ای و به لحاظ گردآوری داده ها در زمره پژوهش های کیفی از نوع پدیدارشناسی قرار می گیرد. شرکت کنندگان معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دورود بوده که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول به خدمت بودند و جهت دستیابی به دیدگاه این افراد از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور استفاده شد. تجربه شرکت در طرح و لااقل کسب افتخار و مقام در سطح شهرستان به عنوان ملاک انتخاب نمونه در نظر گرفته شد. حجم نمونه با مبنا قرار دادن اشباع نظری در اطلاعات جمع آوری شده از مصاحبه ها 16 نفر تعیین شد. نتایج نشان داد که پرورش خلاقیت، تقویت روحیه ی پژوهشی، مشوق ها و انگیزاننده های درونی، رشد اخلاق حرفه ای، ارتقاء سلامت سازمانی مدرسه، توسعه حرفه ای، پیشرفت دانش آموزان و شکل گیری و تقویت روحیه کارگروهی به عنوان فرصت ها و ناکارآمدی بسترهای تشویقی و حمایتی، کمبود امکانات و منابع مالی، فقدان بسترهای اجرایی، فقدان انگیزش درونی، اخلاق غیرحرفه ای، بیگانگی پژوهشی، فقدان فرهنگ و مهارت کارگروهی، اجرای نادرست و تصنعی طرح و ناکارآمدی بسترهای آموزشی به عنوان چالش های اجرای طرح درس پژوهی شناسایی شدند.
۱۷۴.

عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری هوش مصنوعی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پذیرش فناوری هوش مصنوعی آموزش عالی مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری فناوری آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۳۰
با پیشرفت سریع هوش مصنوعی، آموزش عالی دستخوش تحولاتی اساسی شده است. این فناوری با ارائه ابزارهای نوآورانه و تسهیل شخصی سازی فرآیند یادگیری، امکان دسترسی گسترده تر به منابع آموزشی و بهبود کیفیت تدریس را فراهم کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پذیرش و استفاده از فناوری هوش مصنوعی در میان اعضای هیئت علمی، بر اساس مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT)، انجام شد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ است که از بین آن ها ۱۱۸ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد و متناسب سازی شده گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-27  و AMOS-24  تحلیل شد. یافته ها نشان دادند که عملکرد مورد انتظار، تلاش مورد انتظار و تأثیر اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری(p<0.01) بر قصد رفتاری، و همچنین بر رفتار استفاده از هوش مصنوعی از طریق قصد رفتار دارند. در مقابل، شرایط تسهیلگر و ریسک ادراک شده تأثیر معناداری بر پذیرش این فناوری نداشتند. تحلیل متغیرهای تعدیلگر نشان داد که جنسیت، رابطه بین ریسک ادراک شده و قصد استفاده را تعدیل می کند، به طوری که در میان استادان زن، ریسک ادراک شده تأثیر منفی و معناداری بر قصد استفاده دارد. این نتایج بر اهمیت بهبود زیرساخت ها، افزایش آگاهی از مزایای هوش مصنوعی، تسهیل دسترسی و کاهش نگرانی های مرتبط با این فناوری تأکید دارد و می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران و مدیران آموزشی در تسهیل پذیرش و ارتقای کیفیت کاربری مبتنی بر این فناوری در آموزش عالی باشد.
۱۷۵.

بررسی اثر سواد هوش مصنوعی دانشجویان بر مهارت امنیتی دستگاه های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد هوش مصنوعی مهارت امنیتی دستگاه ها دستگاه های هوشمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۰
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سواد هوش مصنوعی دانشجویان بر مهارت امنیتی دستگاه های هوشمند بود. این پژوهش کاربردی با رویکرد کمی و به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش 1307 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی (دانشگاه شهید مدنی آذربایجان) بود. نمونه مورد مطالعه 194 نفر  و از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده، پرسش نامه بود که به صورت چاپی و حضوری در اردیبهشت و خرداد 1403 بین دانشجویان توزیع شد. تحلیل عاملی تاییدی برای روایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از نرم افزار  Smart PLS انجام شد. از نرم افزار SPSS  برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. میانگین سواد هوش مصنوعی 63/4  و مهارت امنیتی دستگاه ها 24/4 بود. تفاوتی آماری معنی داری در وضعیت سواد هوش مصنوعی دانشجویان بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، مقطع، رشته تحصیلی و معدل) مشاهده نشد. بر اساس آزمون تی مستقل در سطح 03/0 تفاوت معنی داری در میانگین مهارت امنیتی دستگاه ها بر حسب جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان مشاهده شد. نتایج آزمون آنوا تفاوت آماری معنی دار در سطح 049/0 در میانگین مهارت امنیتی دستگاه ها بر حسب رشته تحصیلی دانشجویان نشان داد. بر اساس آزمون همبستگی پیرسون بیشترین همبستگی بین کاربرد و ارزیابی و کمترین بین کاربرد و اخلاق سواد هوش مصنوعی بود؛ به علاوه رابطه مثبت و معناداری بین سواد هوش مصنوعی با  مهارت امنیتی دستگاه ها وجود داشت. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که  ابعاد ارزیابی و کاربرد با ضریب بتا (356/0) و (279/0) قدرت پیش بینی کننده مثبت داشتند و 2/36 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده اند.
۱۷۶.

تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش دیمتل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه و هدف: پیشرفت های علوم و فناوری، مهارت ها و قابلیت های مدیران سازمان ها را به چالش می کشد و برای مواجهه با این تغییرات سریع، قابلیت های مدیران باید بر اساس یک برنامه جدید و سازمان یافته مجدداً ساختاردهی شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد آمیخته است. خبرگان جامعه آماری در هر دو مرحله شامل خبرگان دانشگاهی و متخصصان توسعه حرفه ای مدیران، بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از سطح اشباع نظری تعداد 22 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه تا رسیدن اطلاعات به حد اشباع نظری ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کدگذاری دومرحله ای صورت گرفت. در بخش کمی نیز از روش دیمتل استفاده شد. پرسشنامه دیمتل در اختیار 22 نفر از خبرگان قرار گرفت و میزان تاثیر عوامل مشخص گردید. یافته ها: بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل یافته های کیفی، تعداد 165 کد باز از میان مفاهیم موجود در مصاحبه ها شناسایی شد که در قالب 30 مقوله دسته بندی شدند. نهایتا 7 مقوله اصلی بدست آمدند. و نتایج دیمتل فازی نشان داد که در پژوهش حاضر عوامل فردی، ذینفعان و مدیریت منابع انسانی بعنوان عوامل علّی مدل و عوامل آموزشی، برنامه ریزی و فناوری در آموزش عوامل معلولی مدل بودند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که توسعه حرفه ای مدیران برای بهبود نظام آموزش و پروش ضروری است.
۱۷۷.

واکاوی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران (یک مطالعه فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیامد مدیریت استعداد مدارس فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۶
قدمه و هدف : مطالعه حاضر با هدف شناسایی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران به انجام رسیده است. روش شناسی پژوهش : رویکرد روش شناسی این مطالعه کیفی و روش پژوهش فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو می باشد. پژوهشگران به جست وجوی سیستماتیک مطالعات انجام شده مرتبط با هدف پژوهش در پایگاه های علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز، مگیران، پرتال جامع علوم انسانی و سیویلیکا، علم نت بین سال های 1403- 1395 با استفاده از کلیدواژه هایی چون استعداد، مدیریت استعداد، تأثیر مدیریت استعداد در مدارس، پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس و نقش مدیریت استعداد در مدارس ایران پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 158 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 23 مطالعه با استفاده از روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد که در پژوهش حاضر برابر با 863/0 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد. یافته ها : از تحلیل محتوای منابع منتخب، 181 کد اولیه برای شناسایی پیامدهای مدیریت استعداد در مدارس ایران استخراج گردید که شامل 23 مقوله فرعی بود که در قالب 5 مقوله اصلی شامل فردی، سازمانی، شغلی، آموزشی و محیطی طبقه بندی شدند. بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده آن بود که مدیریت استعداد در مدارس ایران می تواند پیامدهای مثبت فراوانی در بر داشته باشد. لذا انتظار می رود سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش وپرورش اهتمام جدی به امر مدیریت استعداد در مراکز آموزشی داشته باشند.
۱۷۸.

الگوی توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: توسعه فردی عوامل اجتماعی عوامل آموزشی عوامل سازمانی عوامل فردی معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۴
پیشینه و اهداف: هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی و ارائه الگوی توسعه فردی برای معلمان مدارس ابتدایی استان البرز بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد گلیزری با پانزده معلم خبره استان البرز در سال تحصیلی 1404-1403 با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام شد تا جایی که تحلیل ها به اشباع نظری رسید. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روش تحلیل به صورت کدگذاری بوده که در سه سطح باز (مفهوم)، محوری (مقوله فرعی) و انتخابی (مقوله اصلی) انجام شده است. مفهوم ها و مؤلفه های الگوی توسعه فردی (123مفهوم، 17 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی) از مصاحبه ها مشخص و در قالب الگو تدوین شد.. یافته ها: یافته ها نشان داد که توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی شامل چهار مؤلفه کلیدی شامل عوامل اجتماعی؛ عوامل سازمانی؛ عوامل فردی و عوامل اجتماعی بوده است. عوامل اجتماعی؛ شامل مسئولیت پذیری اجتماعی، جوّ و فرهنگ اجتماعی، ارتباط با جامعه؛ عوامل سازمانی شامل رویکرد مدیریتی، هدف گذاری، چشم انداز سازمانی، فراهم کردن امکانات؛ عوامل فردی؛ شامل اخلاق حرفه ای، کنترل درونی، خودکارآمدی، بلوغ فکری، انگیزه پیشرفت و  عوامل آموزشی؛ شامل مهارت آموزشی، کار تیمی، طراحی آموزشی، ارزشیابی، پژوهش بوده است. نتیجه گیری: بنا بر یافته های به دست آمده در این پژوهش مدل مفهومی توسعه فردی به منظور بهسازی معلمان مدارس ابتدایی ترسیم شد.
۱۷۹.

مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی، مفهوم مفقوده سیاست ها و برنامه های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت اجتماعی سیاست آموزشی برنامه آموزشی نظام دانشگاهی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
هدف: نظام دانشگاهی زمانی در جامعه موثر خواهند شد که در قبال مسائل اجتماعی احساس مسئولیت نمایند. در این راستا پژوهش حاضر با طراحی مدلی بر اساس شاخص ها و ابعاد مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی، وضعیت موجود و مطلوب آن را در سیاست ها و برنامه های دانشگاهی مورد بررسی قرار داده است. روش شناسی: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، شاخص ها و مؤلفه های مدل شناسایی و در بخش کمی، داده ها از 259 نفر اعضای هیات علمی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای توسط پرسشنامه جمع آوری شدند. روایی ابزار با تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی تأیید گردید. داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی با تحلیل عاملی تاییدی مرحله دوم، آزمون تی زوجی و ویلکاکسون تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل های کیفی و کمی منجر به شناسایی 50 شاخص و 7 مؤلفه از قبیل مسئولیت اخلاقی، زیست محیطی، بشردوستانه، اقتصادی، شناختی، قانونی و آموزشی وپژوهشی در قالب یک مدل با برازش مناسب گردید. ارزیابی انجام شده نشان داد که بین وضعیت موجود و مطلوب آن فاصله زیادی وجود دارد. نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج حاکی از وضعیت نامطلوب دانشگاه های موردمطالعه درباره ایفای نقش مسئولیت اجتماعی است. پیشنهاد می شود ابعاد مسئولیت اجتماعی در سیاستگذاری و برنامه ریزی نظام های دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد. نوآوری و اصالت: مفهوم مسئولیت اجتماعی نظام دانشگاهی چندان مورد توجه پژوهش ها، سیاست ها و برنامه های آموزشی نیست و سابقا چنین مطالعه ای در منطقه هدف صورت نگرفته است. لذا پژوهش درباره آن بعنوان پارادایم نوظهور برای جهت گیری پژوهش های آتی مفید است.
۱۸۰.

شناسایی الگوهای آموزشی معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چند پایه کشور

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الگوی برنامه درسی الگوهای آموزش تربیّت بدنی درس تربیت بدنی مدل سازی ساختاری تفسیری مدارس چندپایه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۹
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف شناساییِ الگوهایِ آموزشیِ معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور، انجام گرفت.روش : روش تحقیق آمیخته(کیفی و کمّی) بود. فاز اوّل روشِ کیفی، با استفاده از تحلیل موضوعی و فاز دوّم روشِ کمّی، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و روابط متقابل(میک مک) انجام گرفت. جامعه آماری، شامل 19 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان، معلّمان با تجربه و کارشناسان حوزه اجرایی وزارت آموزش و پرورش بودند. الگوهای مطلوب مؤثّر، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و بهره مندی از نظرات کارشناسان شناسایی گردید. یافته ها: بر اساس مصاحبه های نیمه ساختاریافته 5 الگوی مؤثّر یا مطلوب، به عنوان الگوهای مورد استفاده معلّمان برای آموزش درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور مشخص شدند، در فاز دوّم، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری به طرّاحی مدل ساختاری تفسیری و بر اساس تحلیل میک مک، میزان اثرپذیری و اثرگذاری این الگوها تعیین شد، در نهایت استفاده از 1) الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی 2) الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی 3) الگوبرداری بر مبنای منابع موجود به عنوان الگوها یا مؤلّفه های تاثیرگذار و الگوها یا مؤلّفه های 1) استفاده از روش تلفیقی 2) الگوبرداری بر اساس رشته های ورزشی انفرادی و جذّاب، شناسایی شدند. نتیجه گیری: بنابر این آنچه مشخص است، تلاش فعلی آموزش و پرورش باید روی الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی، الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی و الگوبرداری بر مبنای منابع موجود باشد تا بتواند، حدّاکثر بهره وری را در مدارس چندپایه معلّمان داشته باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان